برای شناخت سینمای ایران ابتدا باید جایگاه آن را از نظر چرخه هنری و اقتصادی بررسی كرد. سالهاست سینمای ایران تولید و پخش فیلم را در دستور كار خود قرار داده و این چرخه همچنان ادامه دارد، اما آیا میتوان گفت به صرف اینكه تولید در سینمای ایران رونق خوبی دارد پس سینمای ایران سینمایی صنعتی است؟
به عبارت دیگر در كشور ما وجه صنعتی سینما بیشتر اهمیت دارد یا وجه هنری؟ صاحبنظران و دستاندركاران سینما نظرات مختلفی در این زمینه ارائه دادهاند.حبیبا... كاسهساز تهیهكننده سینما در مورد این سؤال كه آیا میتوان گفت سینمای ایران وجه صنعتی دارد، میگوید: تصور من این است كه ارتباط سینما و صنعت و اینكه آیا سینما صنعت است یا هنر و همچنین این موضوع كه سینمای ایران در چه جایگاهی قرار دارد به نوع برخورد و برنامهریزی ما باز میگردد. اگر به سینما نگاهی صنعتی داشته باشیم وجه هنری آن تضعیف خواهد شد و اگر سینما را صرفاً هنری بدانیم به خطا رفتهایم. مدیران سینما به هر شكل كه با سینما برخورد كنند، آن تعریف معیار خواهد شد، اما به اعتقاد من سینما، هم وجه هنری دارد و هم وجه صنعتی.ضیاءالدین دری كارگردان سینما، اما نظر دیگری دارد. او میگوید: تعریف از صنعت سینما اساساً در صنعت به كار میرود و صنعت معاصر روندی سیستماتیك دارد و محصول آن تولید كالاست، از نقطه صفر و به صورت طرح شروع میشود و در چرخه تولید قرار میگیرد و همانند ساعت دقیق و منظم كار میكند.
بنابراین تعریفی كه از صنعت سینما میتوان ارائه داد این است كه مجموعهای از عوامل در كنار هم قرار میگیرند تا طرحی تبدیل به فیلم شود. ممكن است برخی مخالف وجه صنعتی سینما باشند اما واقعیت این است كه بدون دوربین و امكانات دیگر (كه بسیاری از آنها تولیدات صنعتی هستند) نمیتوان فیلمی تولید كرد.سید غلامرضا موسوی تهیهكننده سینما نیز معتقد است: سینما در ذات خود <هنر - صنعت> است چنانكه در اكثر كشورهای صاحب این هنر - صنعت، پذیرفته شده است. شاید، اطلاق نكردن صنعت به هنر هفتم در كشورمان به دیدگاه كسانی كه باید آن را در خارج از سینما تعریف كنند باز میگردد. وی در ادامه میگوید: پیش از انقلاب، دلیل نشناختن این صنعت را نمیدانم، اما پس از انقلاب برای معرفی سینما به <هنر - صنعت> تلاش فراوانی صورت گرفت و البته این اواخر این وجه تا حدودی در ادبیات مسؤولان راه یافته است، اما در تعریف این مهم در هیأت دولت، هنوز نتیجه لازم را به دست نیاوردهایم. پذیرش هیأت دولت، مشكل این تعریف را نیز حل خواهد كرد.اگر چه برخی سینماگران لازم میدانند كه در این موارد به طور مفصل سخن بگویند و زوایای مختلف صنعت سینما را باز شكافند اما پاسخ مینو فرشچی (فیلمنامه نویس) بسیار كوتاه و موجز است. او میگوید: هر تولیدی كه به سودآوری منجر شود، البته صنعت نام دارد كه سینما هم میتواند در این تعریف قرار گیرد.جواد شمقدری (كارگردان سینما) نیز معتقد است كه سینما دارای هر دو وجه صنعتی و هنری است و نمیتوان تنها بر وجه هنری آن تأكید كرد و بخش فنی و صنعتی آن را نادیده گرفت.
وی در پاسخ به این سؤال توضیح میدهد: گاهی اوقات در جامعه سینمایی تلاش میشود كه سینما به عنوان هنر تلقی شود و بحثی از صنعت سینما به میان نیاید، در حالی كه سینما فرآیندی دارد كه بسیاری از فعالیتهای آن فنی است و حاصل این فرآیند درآمدزاست. اگر ما هنر را از سینما حذف كنیم و به عبارتی به زیباییشناسی سینما توجهی نكنیم، در آن صورت بقیه فعالیتهایی كه در حوزه سینما صورت میگیرد، وجهی فنی- تخصصی دارد، فعالیتهایی چون پیش تولید، تداركات و مراحل بعد از فیلمبرداری مانند بخش ظهور و چاپ و امور لابراتواری، پخش و... هم بخشی از فعالیتهای تخصصی و فنی است و ارتباط زیادی با زیباییشناسی (وجه هنری) سینما ندارد، بنابراین بخش مهمی از سینما وجه صنعتی دارد.فرهاد توحیدی (فیلمنامهنویس) نیز سینما را هنر - صنعت میداند و آن را فعالیتی به مثابه خط تولید اقتصادی و یا تجاری تلقی میكند. او میگوید: در كارهای تولیدی گروههای مختلفی در امر تولید دخالت میكنند و در آن سرمایهگذاری و مشاركت دارند تا افزایش سرمایه حاصل شود. خط تولید صنعتی روندی مستمر و مداوم دارد. همین خط تولید را نیز میتوان برای سینما در نظر گرفت. فیلمنامهای در جریان تولید قرار میگیرد و در این فرآیند كارگردان نقش مهندس یا سرپرست تولید را به عهده دارد. افراد و گروههای دیگری نیز در این تولید مشاركت میكنند تا تحت نظارت تهیهكننده، كالایی به نام فیلم تولید شود. هر كالایی طبیعت خاص خود را دارد.
در صنعت سینما نیز كالای تولید شده هنری است. وی در ادامه میگوید: اگر صنعت سینمای آمریكا را بررسی كنیم در مییابیم كه در آن كشور سالانه بیش از هزار عنوان فیلم تولید میشود و بیشتر این فیلمها برای كسب درآمد از بازارهای داخلی و خارجی فیلم است. توزیع و پخش این فیلمها در سراسر آمریكا و حتی دنیا صورت میگیرد و تماشاگران بیشماری منتظر عرضه این فیلمها هستند. این فرآیند باید طی شود تا بتوان گفت كه صنعت سینما وجود دارد. اگر دقت كنید به این نتیجه خواهید رسید كه همه این شركتهای سینمایی برای كسب سود فعالیت میكنند و از میان هزار فیلم تولید شده در سال، تنها اندكی از آنها به عنوان اثر هنری، برجسته و ماندگار میشود. میتوان گفت از میان هزار فیلم تنها 10 فیلم ارزش هنری دارد و چند سالی در ذهنها باقی خواهد ماند و از میان این 10 فیلم نیز چند فیلم به باشگاه فیلمهای كلاسیك - كه همان فیلمهای ماندگار تاریخ سینماست - میپیوندد.با تعاریفی كه از سوی سینماگران ایرانی ارائه شد، سؤال مهم دیگری مطرح میشود و آن سؤال این است كه آیا سینمای ایران تنها وجه هنری دارد یا وجه صنعتی هم میتواند داشته باشد؟
منبع:سایت