بانام و یاد اوکه هرچه هست از اوست. . .
یلدا جون سلام.ممنونم که دنبال می کنی.خوشحال می شم نظراتت
رو ببینم.
در جواب جناب مکلارن،
سلام
بعد از سوزوندن خانم سجادی روی صندلی نوبت خنک کردن ایشون.
بَه بَه، لطف عالی پایدار.
اول از همه یکی از نکات خیلی مثبت خانم
سجادی روحیهی مثبت و پرانرژی ایشون هست که به آدم انرژی خوبی میده
ممنونم,
لطف دارین.پس تونستم در هدفم که انرژی دادنه خوب پیش برم.می گم چرا وقتی به ولت و
آمپر سنج نزدیک می شم در حال ترکیدن اند برای همینه!
باعث ایجاد حرکات جالبی میشه
!!!
چی شد!
دوم اینکه تا اونجایی که من حس کردم فهمیدم
که خانم سجادی دنبال اون هدفی که داره میره و نمیذاره تو رویا بمونه، تا
جایی که بشه سعیشون رو میکنن تا به هدفشون دست پیدا کنن که اینم یکی دیگه
از نکات مثبت خوب ایشون بود.
جدی
می گین.
خدایی
اینقدر ها هم که می گین آدم هدفمندی نیستم و لی بله تا جایی که بتونم تلاشم رو می
کنم.اما متاسفانه فقط در زمینه هایی که علاقه دارم اینجوری عمل می کنم.
و اما یه چیز دیگهای که در صندلی داغ
خانم سجادی دیدم، حالت محافظه کارانهی ایشون بود، احساس میکردم به یه
سری سوالات اصلا مایل نیستن پاسخ بدن.با یه
مثال حرفم رو بیان میکنم، در واقع این احساس رو داشتم که ایشون دوس دارن
گل نخورن تا اینکه حمله کنن و گل بزنن، یه جورایی انگاری شاید از آخر بعضی
سوالا میترسیدن که به ضررشون تموم شه.
خدایی
همهی اینها رو از صندلی داغ متوجه شدین!!
بابا
چقدر آدم دقیقی هستین!
خب
متاسفانه یکی از نقاط ضعفم همینه که شما گفتین بعضی جاها واقعا از آخر کار می ترسم
و همین نکته باعث شده تا نیمه ها رفته و کار رو وا گذار کنم.خب واقعیتش یک جورایی
تحمل شکست رو ندارم دوست دارم همیشه پیروز ماجرا باشم تا یک شکست خورده.
و آما نظر من در مورد این ویژگی (که البته
این ویژگی فقط از روی استنباط شخصیه من هستش و لاغیر) اینه که تا
حدودی خوبه که آدم حواسش به آینده باشه که ممکنه مشکلی براش پیش بیاد ولی من
برای خانم سجادی این توصیه رو دارم که بیشترتر حمله رو مد نظرشون قرار بدن
شاید گل هم بخورن ولی میتونن با یه بازی زیبا و هجومی در بین اطرافیانشون
از محبوبیت بیشتری برخوردار شن.لپ کلام اینکه خانم سجادی با توجه به
اهداف بزرگ و قشنگشون باید بیشتر اهل ریسک باشن و بیشترتر سعی کنن وارد بازی بشن
بله.حق
با شماست.یک بازی پر هیجان و بدون گل خیلی بهتر از یک بازی راکد و لی با گل ه.
اما
یک چیزی رو متوجه نمی شم چطوری می شه حمله رو مد نظر بگیرم ولی در دل دیگران جا
باز کنم!! این رو خوب نفهمیدم!
نمی
دونم با این ترس چی کار کنم.برخی اوقات ترسم رو پشت تعارف و ... پنهان می کنم ولی
خدایی سخته. . .
.خانم سجادی
شرمندهها اگه جایی اشتباهی نظرم رو گفتم، من فقط استنباطهام رو از صندلی
داغتون رو عرض کردم، خوشحال میشم در ادامه همراهیمون کنید.
نه
دشمنتون شرمنده.اتفاقا برام خیلی جالب بود.
ممنونم.خوشحال
می شم اگه نقات منفی دیگه ای هم هست بهم بگین.