يکشنبه 26/8/1392 - 12:21
-0 تشکر
671858
عشق چیست؟
به نظر شما عشق چیست ؟در این جا به عشق از دیدگاه یک آدم عادی نگاه کردم به عشق از چشم شما نگاه کردم . یک عشق واقعی امروزی و ملموس
قبل از اینکه ادامه مطلب را بخوانید چند لحظه مکث کنید و بدون پیش داوری فکر کنید که واقعا عشق چیست؟...........................................................................................................................آیا عشق لذت است ؟
آیا عشق حسادت است ؟
آیا عشق مالکیت است ؟
آیا عشق موجب تسلط میشود ؟
تسلط زن بر مرد یا مرد بر زن ؟
واقعیت این است که هیچ یک از اینها عشق نیست ولی ما در زیر بار همه اینها قرار گرفته ایم با این وجود به زن یا شوهر یا آنکه دوستدارش هستیم میگوییم (دوستت دارم ))اکنون بسیاری از ما به طریقی عشق را تعبیر میکنیم .آن را محدود میکنیم و یا میخواهیم تحت کنترل در بیاوریم و بر مبنای تعریف شخصی خود عشق میورزیم و اگر منصفانه و از بیرون به خود نگاه کنیم میبینیم که بسیاری از ما به جای عاشقی داریم حسادت میکنیم و حسودی خودمان را نهایت عشق میدانیم. و حسودی ما ناشی از ترسی است که در گذشته داشتیم با خاطره ای تلخ در ازدست دادن کسی که دوستش داشتیم یا رفته یا آن را به رقیب واگذار کردیم یا ... در هر صورت یک ترس مبهم در ضمیر ناخود آگاه ما را به سوی حسادت میکشاند. یا میخواهیم بر آنکه دوستش داریم مسلط شویم وبرای همین آنکه دوستش داریم را محدود میکنیم پیوسته او را زیر نظر داریم و این کار ما همان دلایل قبلی که گفتم دارد. ولیاز این مسئله غافل هستیم که با این نوع عاشقی داریم طرف مقابل را آزار میدهیم داریم آزادی طرف مقابل را از او سلب میکنیم .
حالا چه کار کنیم ؟آیا میتوانیم حسادتها و تسلطها و هزاران رفتار اینچنینی را رها کرد و آنگونه که باید عاشق شد و عشق ورزید ؟ که اگر چنین نباشد عشقی وجود نخواهد داشت . و برای این کار اول باید خود را آزاد کنیم خود را از خاطرات بد گذشته رها کنیم .
باید شکست های عشقی گذشته را رها کنیم نباید از شکست دیگران بترسیم از اینکه مبادا گریبان ما را بگیرد ما نباید پای تحلیل غلط شکست خورده ها بنشینیم . اکثر آنها وقتی به شکست خود فکر میکنند چاره را در کنترل بیشتر میبینند و آن را به ما هم منتقل میکنند ولی آیا ما باید قبول کنیم ؟ برای عاشق شدن باید آزاد بود آزاد از ترس آزاد از حسادت .ما باید برای عاشقی یاد بگیریم که چگونه دوست بداریم چگونه احترام بگذاریم مثلا وقتی که به دنبال جاه طلبی های خود در محیط اداره یا محل کار خود هستیم چگونه میتوانیم دوست بداریم؟ ما در محل کار خود یک ادم ناقلا و زیرکیم و برای جاه طلبی و ارتقا هر کاری میکنیم . حتی به یک خونخوار تبدیل میشویم حالا چگونه میتوانیم وقتی به خانه میآییم به همسر خود بگوییم ((دوستت دارم )) . ما در اداره آدمی جنگ طلب و جاه طلب و زیر آب زنیم ولی در منزل میخواهیم محبوب و سر به راه و تودل بورو باشیم .
مگر میشود با یک دست کشتار کرد و با دست دیگر عشق ورزید ؟.
این با مفهوم عشق که دوست داشتن است متفاوت است .ما زمانی میفهمیم عشق چیست که همه آنچه را که مربوط به گذشته است را تمام آنچه به تصاویر مربوط به لذت " لذت های شهوانی و سلطه جویانه است " را به دست فنا بسپاریم آنگاه به وجود عشق عشقی که در خور آدم است عشقی که به مفهوم واقعی اش درخور تقدس است میرسیم .
http://armti.blogfa.com/post-55.aspx
خورشید آرزوی منی گرمتر بتاب