پس به عقیده شما مسیر تحقق آرزوها، پر دست انداز و سخت است...- موفقیت به راحتی به دست نمی آید و همه هم این را می دانند. زندگی نامه افراد موفق را هم که بخوانید می بینید اکثر آنها سختی هایی داشته اند که تحملش شاید برای همه آسان نباشد و شاید اصلا نخواهند و بگویند برای چه خودمرا به این همه زحمت بیندازم. دو روز دنیاست و می گذرد؛ چه برای من، چه برای کسی که موفق و پولدار است.
اینها به جای خطر کردن ها و سختی ها ترجیح می دهند زندگی آرامتری داشته باشند؛ بنابراین همیشه کارمند می مانند و یک زندگی عادی را تجربه می کنند که خب این هم اگر کسی رضایت خاطر داشته باشد اصلا زندگی بدی نیست.ولی خب بیشتر افراد از زندگی شان ناراضی اند و می گویند با وجود تلاش هایی که می کنند به اهدافشان نمی رسند!- بله و این برمی گردد به مفهومی که من می خواهم اینجا مطرح کنم. چیزی که در ایران کمتر راجع به آن صحبت شده و امروز در دنیا خیلی مطرح است
هوش معنوی یا همان اس کیو (SQ) است. ما با اینکه کشوری هستیم که زمینه اش را داریم زیاد به هوش معنوی نپرداخته ایم و هنوز در همان «آی کیو» و «ئی کیو» مانده ایم در حالی که اس کیو به نظرم از هر دوی اینها مهمتر است. در واقع هوش معنوی، انسان را نسبت به نیروی بیکرانی که دارد واقف می کند. این در آموزه های دینی و فرهنگی و بومی ما هست که خودمان را از خدا می دانیم و چون خداوند قدرت مطلق است از آن قدرت در وجود ما هم جاری است. غفلت از این قدرت باعث می شود احساس ضعف کنیم و این قدرت در اثر فراموشی، به مرور زمان رو به اضمحلال می رود. افرادی که دارای هوش معنوی هستند افرادی فروتن و متواضعند، انعطاف پذیری بالایی دارند، راحت زندگی می کنند، غصه نمی خورند و خیلی نگران اتفاقات پیش رو نیستند چون ایمان و اعتقادی نسبت به خالق هستی دارند که یک حس امنیت به آنها می دهد و این باعث می شود در هر شرایطی راحت بتوانند گذران زندگی کنند. من وقتی این روزها با جوان ها صحبت می کنم می بینم که خیلی با این وادی فاصله دارند و می گویند ما به چیزهایی که شما می گویید اعتقادی نداریم و این عقیده خیلی سنتی است.
در صورتی که همین مباحث معنوی در کشورهای پیشرفته تازه دارد مطرح می شود. آنها به این نتیجه رسیده اند که فاصله گرفتن از معنویات و خلأ فکر معنوی در زندگی باعث ضعف انسان می شود و این ضعف باعث می شود اهداف کوچک، دنیای کوچک، بی مخاطره و با کمترین ریسک پذیری را انتخاب کنیم و نهایتش می شود یک زندگی عادی و نارضایتی از همه چیز.