از آیات قرآن مجید استفاده مى شود كه خداوند، افراد گنهكار را در صورتى كه زیاد آلوده گناه نشده باشند، به وسیله زنگهاى بیدار باش و عكس العمل هاى اعمالشان، و یا گاهى به وسیله مجازاتهاى متناسب با اعمالى كه از آنها سرزده است، بیدار مى سازد و به راه حق باز مى گرداند. اینها كسانى هستند كه هنوز شایستگى هدایت را دارند و مشمول لطف خداوند مى باشند و در حقیقت مجازات و ناراحتیهاى آنها، نعمتى براى آنها محسوب مى شود، چنانكه در قرآن مى خوانیم:
(ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذِیقَهُم بَعْضَ الَّذِى عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ):
«در خشكى ها و دریاها، فساد و تباهى بر اثر اعمال مردم، ظاهر شد تا خداوند نتیجه قسمتى از اعمال آنها را به آنها بچشاند، شاید كه ایشان برگردند.» (سوره روم، آیه 41).
ولى آنها كه در گناه و عصیان، غرق شوند و طغیان و نافرمانى را به مرحله نهایى برسانند، خداوند آنها را به حال خود وا مى گذارد و به اصطلاح به آنها میدان می دهد تا پشتشان از بار گناه سنگین شود و استحقاق حداكثر مجازات را پیدا كنند.
اینها كسانى هستند كه تمام پل ها را در پشت سر خود ویران كرده اند، و راهى براى بازگشت نگذاشته اند و پرده حیا و شرم را دریده و لیاقت و شایستگى هدایت الهى را كاملاً از دست داده اند. آیه 178 سوره آل عمران، این معنى را تأكید كرده مى فرماید: گمان نكنند آنهائى كه كافر شدند، مهلتى كه به ایشان می دهیم براى آنها خوبست بلكه مهلت می دهیم تا به گناه و طغیان خود بیفزایند و براى آنان عذاب خوار كننده است.
در خطبه اى كه بانوى شجاع اسلام زینب كبرى (علیها السّلام) در شام در برابر حكومت خودكامه جبّار، ایراد كرد، استدلال به این آیه را در برابر یزید طغیانگر كه از مصادیق روشن گنهكار غیر قابل بازگشت بود، مى خوانیم، آنجا كه مى فرماید:
«تو امروز شادى مى كنى و چنین مى پندارى كه چون فراخناى جهان را بر ما تنگ كرده اى و كرانه هاى آسمان را بر ما بسته اى و ما را همچون اسیران، از این دیار به آن دیار می برى، نشانه قدرت تو است، و یا در پیشگاه خدا قدرت و منزلتى دارى و ما را در درگاه او راهى نیست؟! اشتباه می كنى، این فرصت و آزادى را خداوند بخاطر این به تو داده تا پشتت از بار گناه، سنگین گردد و عذاب دردناك در انتظار تو است ...»
پاسخ به یك سؤال
آیه فوق، ضمناً به این سؤال كه در ذهن بسیارى وجود دارد، پاسخ مى گوید كه چرا جمعى از ستمگران و افراد گنهكار و آلوده، این همه غرق نعمتند و مجازات نمى بینند.
قرآن می گوید: اینها افراد غیر قابل اصلاحى هستند كه طبق سنّت آفرینش و اصل آزادى اراده و اختیار، به حال خود واگذار شده اند، تا به آخرین مرحله سقوط برسند و مستحق حداكثر مجازات شوند.
به علاوه از بعضى از آیات قرآن، استفاده می شود كه خداوند گاهى به اینگونه افراد، نعمت فراوانى می دهد و هنگامى كه غرق لذت پیروزى و سرور شدند ناگهان همه چیز را از آنان می گیرد، تا حداكثر شكنجه را در زندگى همین دنیا ببینند زیرا جدا شدن از چنین زندگى مرفهى، بسیار ناراحت كننده است، چنانكه مى خوانیم:
(فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُكِّرُواْ بِهِ فَتَحْنَا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَىْءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُواْ بِمَا اوتُواْ اخَذْنَاهُم بَغْتَةً فَإِذَا هُمْ مُّبْلِسُونَ):
«هنگامى كه پندهایى را كه به آنها داده شده بود، فراموش كردند درهاى هر خیرى به روى آنان گشودیم تا شاد شوند، ناگهان هر آنچه داده بودیم از آنها باز گرفتیم، لذا فوق العاده ناراحت و غمگین شدند.» (سوره انعام، آیه 44).
در حقیقت اینگونه اشخاص، همانند كسى هستند كه از درختى، ظالمانه بالا می روند، هر قدر بالاتر می رود خوشحالتر می شود تا آن هنگام كه به قله درخت می رسد، ناگهان طوفانى می وزد و از آن بالا چنان سقوط مى كند كه تمام استخوانهاى او درهم مى شكند.1
1. یکصد و هشتاد پرسش و پاسخ. (با مختصری تفاوت در ظاهر متن)