ماجرای اولین منبر آیت الله
اوایل که به تهران آمده بودند به دلیل همین فشارها خیلی به ادامه راه تصمیم نداشتند. از بس که سختی کشیده و مخالفت دیده بودند می خواستند به دنبال کار به بازار بروند. ولی تقدیر مرحمت آمیز الهی نگذاشت این استعداد برجسته از دست برود.
ایشان در همان روزهای اولیه آمدن به تهران، در خیابان 15 خرداد، در کنار پله های سقاخانه نوروزخان، که از آن ها به طرف بازار راه دارد، با آیت الله حق شناس(ره) برخورد می کنند. احوالپرسی می کنند، و ایشان می پرسند شما چه زمان به تهران آمده اید؟ چند روز است؟ چه کار می کنید؟ پاسخ می دهند تازه آمده ام، و کاری ندارم. آن بزرگوار می فرمایند: شما امشب تشریف بیاورید مسجد امین الدوله.
مسجد امین الدوله در آن زمان خیلی آباد بود، مسجد بسیار پر جمعیتی محسوب می شد، و افراد برجسته و اخیار و ابرار در آن رفت و آمد داشتند. امامت این مسجد با «ثقة الإسلام حاج شیخ محمد حسین زاهد تهرانی» بود که یک مربی و معلم بزرگ و زاهد و متقی و خدمتگزار بود. ایشان بنای کوچکی از بحث و تدریس گذاشته بود، و در آن روزگار وا نفسای عصر پهلوی، چراغی روشن کرده بود، و می خواست در برابر طوفان تجدد و فرنگی مآبی که آمده بود تا همه چیز را نابود کند بایستد. این چراغ به مرور زمان نورانی تر می شد، و پرتو بیشتری به اطراف می بخشید. حاج شیخ محمد حسین زاهد خیلی بزرگوار و از دنیا گذشته بود. در بساط او موعظه بود، تفسیر بود، احکام شرعی بود. درس و تربیت بود. کسی که به آن مسجد پای می گذاشت، و شاگردی می کرد تربیت می شد. نقل کرده اند که ایشان فرموده بودند پنج هزار شاگرد تربیت کرده اند.
در هر صورت آیت الله حق شناس، آقای مجتهدی را دعوت می کنند که شب بیایند به مسجد امین الدوله، و ایشان به مسجد امین الدوله می روند. آیت الله حق شناس که در آن زمان جوان هستند، شب ها بایستی بعد از نماز در آن مسجد صحبت می کردند، و آن شب جای خود را به آقای مجتهدی دادند، و ایشان عهده دار موعظه و منبرشد. وقتی از منبر پایین آمدند، مرحوم آقای زاهد فرموده بودند : طیّب الله أنفاسکم.
به ایشان گفتند: می دانید طیّب الله شیخ زاهد یعنی چه؟ ایشان به هرکس طیب الله نمی گویند. معلوم می شود صحبت شما مورد پسند و قبول ایشان واقع شده است. شیخ بزرگوار زاهد ایشان را برای فردا شب هم دعوت می کنند، و از آنجا ایشان در مسجد امین الدوله ماندگار شده در کار درس به آقا شیخ محمد حسین زاهد(ره) کمک کردند که کم کم پیری غلبه کرده از پا افتاده بودند، و اواخر عمر مبارکشان بود، و دو سال بیشتر بعد از آن دوران زنده نماندند. در این دو سال به کمک مرحوم حاج شیخ محمد حسین زاهد(ره) کار درس و بحث را ادامه دادند.
منبع:شبستان