• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن حوزه علميه > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
حوزه علميه (بازدید: 3151)
دوشنبه 3/10/1386 - 23:22 -0 تشکر 20515
نامه‏اِی به طلاب و فضلاِی حوزه‏هاِی علمِیه

پدیدآورنده:محسن قرائتی

در پی سوءالات مکرر عزیزان طلبه، درباره راههای به دست آوردن توفیقات الهی، آنچه به نظر قاصرم می‏رسد و تجربه کرده‏ام، به طور فشرده می‏نویسم؛ البته موفقیت واقعی، گذشتن ازپل صراط در قیامت و رو سفیدی در آن روز است، نه شهرت و ستایش مردم در دنیا.

1. با نام او و با توکل به او درس و تحصیل را شروع کنیم: «اِقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّک...؛»(1) زیرا دنیا به فرموده قرآن، هم قلیل است، هم عارضی و هم فانی.

2. دلیل تحصیل، باید این باشد که مردم یا اهل تولیدند، یا توزیع و یا مصرف. ما به سراغ علم می‏رویم که هم با تحقیق و پژوهش تولید علم کنیم، هم تولیدات دیگران را با قلم و بیان توزیع کنیم، هم به آنچه آموخته‏ایم، عمل کنیم. در حدیث می‏خوانیم: خوشا به حال کسی که با تفکرش تولید، با بیانش توزیع و با تمام وجودش عمل کند؛ «عَالِمٌ [نَاطِقٌ[ یَنْتَفِعُ بِعِلْمِهِ.»(2)

3. خداوند، شرط دریافت توفیقات را گام نهادن و تلاش در راه خود می‏داند: «وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا»(3) و درباره داورانی که از طرف زن و مرد برای آشتی دادن گرد هم می‏آیند، می‏فرماید: اگر قصد جدی آنان بر اصلاح باشد، خداوند به خاطر حسن نیت آنان، آشتی را برقرار خواهد کرد؛ «إِنْ یُریدا إِصْلاحاً یُوَفِّقِ اللَّهُ بَیْنَهُما...»(4) لذا درس خواندن و تبلیغ و تألیف، باید برای خدا باشد، نه رسیدن به دنیا و مقام و اظهار وجود.

4. تزکیه، مهم‏تر از تعلیم است. خداوند پس از یازده سوگند، می‏فرماید: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکّیهَا».(5) جالب آنکه در انجام وظائفی از قبیل: تقوا، جهاد، عبادت، توبه و غیر آن، می‏فرماید: «لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»؛(6) «باشد که رستگار شوید.» اما درباره تزکیه می‏فرماید: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکّیها»؛(7) «قطعاً کسی که خود را تزکیه کند، به رستگاری می‏رسد.»

5. مراجع تقلید می‏فرمایند: تقلید در احکام است، نه موضوعات. و عمر و جوانی هر یک از ما، از موضوعات، است. پس خود باید در به کارگیری سرمایه عمر اجتهاد کنیم. اگر دانشمندی در زمانی، عمر خود را صرف مسائلی کرده، دلیل آن نیست که ما در این زمان نیز عمرمان را صرف همان مسائل کنیم. ما باید عمر خود را صرف کاری کنیم که یا واجب و ضروری باشد، یا مورد نیاز فرد و جامعه و یا حداقل مستحب.

یک طلبه باید ادبیات عرب را خوب بداند؛ در حدی که اگر قرآن بدون اعراب را دید، بتواند صحیح بخواند؛ اما حفظ اشعار سیوطی، نه واجب است، نه مستحب و نه نیاز فرد و جامعه؛ گر چه بعضی از بزرگان در زمانی آن را حفظ بوده‏اند.

6. دعای والدین، یکی از عوامل توفیق است و چه محرومیتهایی در اثر عاق والدین حاصل می‏شود.

7. درباره اخلاص، در قرآن، یک جا می‏خوانیم: «لانُریدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُوراً»؛(8) یعنی ما حتی در دل خود انتظار جزا و تشکر نداریم و تعبیر دیگر این است که «لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً»؛(9) به زبان نیز درخواست هیچ گونه پاداشی نمی‏کنیم. معنای این دو آیه این است که نه در دل و نه در زبان، انتظار اجر و پاداش نباشد، ولی اگر هدیه‏ای دادند، بپذیریم.

قرآن درباره اهل بیت پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله که طعام خود را در آستانه افطار و با وجود گرسنگی خود پی‏درپی و خالصانه به مسکین و یتیم و اسیر دادند و گفتند: «لا نُریدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُوراً»؛(10) در ده آیه پیاپی، چهارده نوع پاداش اخروی را برای آن بزرگواران بیان می‏کند و سپس می‏فرماید: شما قصد جزا و شکور نداشتید، اما ما کار شما را فراموش نکردیم: «إِنَّ هذا کانَ لَکُمْ جَزاءً وَ کانَ سَعْیُکُمْ مَشْکُوراً».(11)

آری، اگر انسان چشم‏داشتی به مال و مقام نداشته باشد، چندین برابر، الطاف الهی را دریافت خواهد کرد.

8. یکی از عوامل دریافت توفیق و امدادهای الهی، روح پاک است. در قرآن از سه نوع قلب یاد شده است: قلب سلیم، قلب منیب و قلب مریض.

«قلب سلیم» آن است که در آن جز حق نباشد و «قلب منیب» آن است که اگر انحراف و گرایش به باطلی پیدا کرد، زود برگردد و «قلب مریض» آن است که گرفتار عناد و نفاق و سوء ظن و کینه و امثال آن باشد. چنین قلبی، مانند ظرف آلوده‏ای است که هر چه در آن بریزند، آن را نیز آلوده می‏کند.

برای دریافت الطاف الهی، از همین الآن تصمیم بگیریم هر کس به شخص ما ظلم کرده، او را ببخشیم. آری، بخشیدن زمینه‏ساز بخشیده شدن، است. قرآن در سوره نور می‏فرماید: اگر دوست دارید خدا شما را ببخشد، پس دیگران را عفو کنید؛ «وَلْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا اَلا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُم».(12)

در قرآن از قلب پر سوز پیامبر نسبت به مردم ستایش شده که برای نجات مردم حرص می‏زد: «حَریصٌ عَلَیْکُم».(13) خداوند به موسی علیه السلام فرمود: چون دلسوز بودی، تو را به مقام نبوت رساندم.

9. هدف ما رسیدن به جایگاه صالحان و رضای خدا باشد، نه آنکه مثل فلان فرد صاحب مقام بشویم؛ زیرا اگر نشدیم، خود را بستانکار خداوند می‏پنداریم که این خطر بزرگی است و باید بدانیم که رضای خداوند در انحصار رسیدن به فلان درجه یا رسیدن به مقام فلان شخص نیست. بسیاری از افراد گمنام، آبرومندان درگاه خدا هستند.

10. از تعطیلات بکاهیم.

چرا باید تحصیل که به مراتب از کار و تجارت مهم‏تر است، این همه تعطیلات داشته باشد؟

اگر ما به آیه «رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّیْف»(14) عمل کنیم، حتی در گرم‏ترین زمانها با هجرت به منطقه‏ای دیگر، کار خود را ادامه خواهیم داد. افرادی را می‏شناسم که به خاطر انتقال مکان در تابستان و استفاده از تعطیلات، دهها کتاب مفید نوشته‏اند؛ بگذریم که این نوشته‏ها در اثر مطالعه صدها جلد کتاب بوده است که در آن ایام مطالعه کرده‏اند. چه بزرگانی که در ایام اسارت و زندان، آثار مهمی از خود به جای گذارده‏اند.

11. ازدواج مهم‏تر از تحصیل است؛ زیرا ازدواج یک ضرورت است و تحصیل یک فضیلت. هرگاه ضرورت ازدواج احساس شد، به خاطر فضیلت تحصیل، آن را به تأخیر نیندازیم.

12. اصل در تحصیل، استفاده علمی همراه با استفاده معنوی اخلاقی است؛ گرچه استاد مشهور و مرکز تحصیل، معروف نباشد. قرآن می‏فرماید: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْر»؛(15) و نمی‏فرماید: «فَسْئَلُوا اَهْل الْعِلْمِ»؛ یعنی باید به سراغ استادی برویم که علاوه بر علم، اهل قرآن و نماز و تقوا و توسل نیز باشد؛ زیرا قرآن و نماز ذکر است؛ «أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْری»؛(16) و «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْر».(17)

13. درس و تحقیق، ما را از وظیفه و عمل غافل نکند. اگر در مرکزی بیشترین بحث در مورد پاکیزگی بود، باید آن مرکز نظیف‏ترین منطقه باشد. اگر بیشترین اسلام شناسان در محلی جمع شده‏اند، باید جوانان آن منطقه بهترین افراد باشند وگرنه مثال کسانی که در مراکزی پژوهش می‏کنند، ولی از وظیفه و عمل و ارتباط با مردم عقب مانده‏اند، مثال سوزنی است که از نخ جدا شده و چیزی با آن دوخته نمی‏شود.

14. یکی از عوامل توفیق، دوست باتقواست. حضرت موسی علیه‏السلام برای موفقیت خود از خداوند همکار خوب درخواست کرد و گفت: «هارُونَ أَخی‏اُشْدُدْ بِهِ اَزْری وَ اشْرِکْهُ فی اَمْری کَیْ نُسَبِّحَکَ کَثیرا».(18) اگر بسیاری از مساجد و مراکزی که در اختیار افراد کهن‏سال، مریض، بی‏نشاط و خسته است، با مشارکت و فعالیت دیگرانی که دارای نشاط و بیان و تحصیلات جدید هستند، گره بخورد، فعالیت آن مرکز و مسجد و موفقیت آن چندین برابر خواهد شد.

حضرت موسی با آنکه پیامبر اولوالعزم بود، با جمله «هُوَ أَفْصَحُ مِنِّی لِسانا»(19) اقرار کرد که هارون از من فصیح‏تر است؛ ولی بسیاری از ما که انواع لیاقتها را در دیگران می‏بینیم، گاهی به خاطر غفلت و گاهی به خاطر انحصارطلبی و خود محوری، آنان را شریک کار خود نمی‏گردانیم.

15. خشیت و عبادت، به خصوص نماز اول وقت و توجه به مستحبات و احترام به بزرگان و توسل به اولیای خدا، نشانه علم مفید است. در حدیث می‏خوانیم: «ثَمَرَةُ الْعِلْمِ الْعِبَادَةُ؛(20) میوه علم پرستش است.» اگر تحصیل کردگان دارای تقوا و عبادت و ادب بیشتری بودند، خوشحال باشند وگرنه... .

16. در شیوه تحقیق، تنها به حافظه تکیه نکنیم، بلکه لازم است یادداشت برداری کنیم که یادداشت کردن نکته‏ها و تنظیم آنها سبب برکت در عمراست؛ لکن یادداشت با خط خوب و با سرفصل معین به گونه‏ای که با گذشت زمان تاریخ مصرف آنها تمام نشود.

17. به هر مقدار که آموختیم، وظیفه ابلاغ داریم. قرآن می‏فرماید: «فَلْیُنْفِقْ مِمَّا آتاهُ اللَّه»؛(21) یعنی اگر یک حدیث یاد گرفتیم، در اولین فرصت به افراد خانواده و برای نزدیک‏ترین فردی که در دست‏رس است، بیان کنیم. نباید بگوییم هرگاه به فلان مرحله برسیم، به دیگران خواهیم گفت؛ زیرا همان گونه که گاهی یک برگ زرد، کشتی چندین مورچه می‏شود، گاهی یک نکته و تذکر، سبب نجات افرادی می‏شود.

18. هرگاه مطلب مفیدی را یادداشت کردیم، آن را در اختیار دیگران نیز بگذاریم و هر چه بیشتر انفاق علمی کنیم، توفیق و الهام الهی را بیشتر دریافت خواهیم کرد.

19. از کارهای تکراری پرهیز کنیم. اگر در شهر به ما نیاز نیست، به روستا برویم. اگر در مسجد نیاز نیست، به سراغ مدارس و نسل نو برویم. اگر بعضی از درسها فراوان است، به سراغ تدریس درسهای دیگر برویم. چرا باید بعضی درسها بسیار باشد، ولی درس تفسیر قرآن و نهج‏البلاغه نایاب یا کمیاب باشد؟

20. ناگفته پیداست که هدف حوزه‏ها، تربیت عالم ربانی است و قرآن، عالم ربانی را کسی می‏داند که پیوسته به آموزش و تدریس کتاب آسمانی مشغول باشد: «کُونُوا رَبَّانِیِّینَ بِما کُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْکِتابَ وَ بِما کُنْتُمْ تَدْرُسُونَ».(22)

قرآن، افراد و مراکزی را که در آن، کتاب آسمانی محور نباشد، پوچ می‏داند: «لَسْتُمْ عَلی شَیْ‏ءٍ حَتَّی تُقیمُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجیلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْکُم».(23)

ملا صدرا در تفسیر سوره واقعه و فیض کاشانی در رساله انصاف و امام خمینی در صحیفه نور و جمعی دیگر از بزرگان، از اینکه تمام عمر خود را به تدبر در قرآن نپرداخته‏اند و قرآن در حاشیه کارشان بوده، به شدت ناله‏ها و انابه‏ها داشته‏اند.

اگر بناست درس اخلاق داشته باشیم، چه چیزی از آیات اخلاقی قرآن، محکم‏تر و بهتر است؟ اگر بناست به عوامل عزت و سقوط ملتها بنگریم، چه چیزی، استوارتر از تاریخ اقوامی است که در قرآن آمده است؟ اگر بناست ملاکهایی را برای انتخاب راه خود یا نصب و عزل مسئولین، یا داشتن روابط حسنه یا قطع آن، یا ملاکهایی برای انتخاب همسر و شغل، یا شناخت خوردنیها و نخوردنیها، گفتنیها و نگفتنیها، دوستان خوب یا ناباب، اطلاع از آینده جهان و بشریت، آشنایی با تاریخ و فلسفه آن، شیوه رابطه با خدا و نحوه عبادت و مناجات، رابطه با خلق، طبیعت، فرزند، والدین، دوست، دشمن، اهل کتاب، فرشتگان و هر چیز دیگری که انسان نیازمند آن است، داشته باشیم، باید تمام آن ملاکها را در قرآن و سنت پیامبر و روایات اهل بیت علیهم‏السلام جستجو کنیم.

گاهی می‏گویند: ما باید ابتدا اطلاعات عمیق و وسیع پیدا کنیم و سپس به سراغ قرآن برویم. این حرف مثل آن است که بگوییم: ما باید اول غواص شویم، بعد به سراغ دریا برویم؛ در حالی که از نگاه به دریا، شنا در دریا، ماهیگری و قایقرانی در دریا می‏توان آغاز کرد و در صورت آمادگی غواص شد. قرآن محوری، آن است که از آغاز، تربیت و تعلیم ما بر اساس قرآن پایه‏ریزی شود؛ مثلاً به جای «ضرب زید عمراً» در ادبیات، بگویند: «ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً»(24) و در فن بلاغت، ما را با شأن نزولهای قرآن آشنا کنند. اگر بدانیم در چه حادثه‏ای چه آیه‏ای نازل شده است، با حکمت الهی آشنا می‏شویم و فصاحت و بلاغت واقعی همین است.

متأسفانه بسیاری از فضلا را سراغ دارم که عمر خود را در کتابهای دیگر درباره شناخت فصاحت و بلاغت و مقتضای حال گذراندند، اما در عمل با هیچ صنفی نمی‏توانند طبق مقتضای حال آنان صحبت کرده، ارتباط برقرار کنند. مقتضای حال آن است که جعفر طیار برای پادشاه مسیحی در حبشه، آیات سوره مریم را خواند؛ زینب کبری برای مردم کوفه که علی علیه‏السلام را می‏شناختند، به گونه‏ای سخن گفت و برای مردم شام که با اسلام معاویه آشنایی داشتند، به گونه‏ای دیگر.

ما اگر بدانیم چه آیه‏ای در چه زمانی نازل شد، با سلیقه قرآنی تربیت می‏شویم. در تشبیهات و تمثیلات و سوگندها و حتی چیدن کلمات قرآن، دریایی از فصاحت و بلاغت وجود دارد که ما از آن محرومیم و سرگرم فهمیدن سخنان دیگران.

21. انسان باید برای وقت خود برنامه‏ریزی داشته باشد. در کنار تحصیل از مستحبات به خصوص نافله شب و از گفتگو و انس با دوستان خوب و از ورزش و تفریح غافل نشود؛ البته ورزش کردن، نه تماشای ورزش دیگران!

22. انذار خویشاوندان: قرآن به پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله سفارش می‏کند: «وَ أَنْذِرْ عَشیرَتَکَ الْأَقْرَبین»(25) و پیامبر در کنار کار رسمی، نسبت به خانواده خود نیز توجه ویژه داشت: «وَ کانَ رَسُولاً نَبِیًّا وَ کانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاة».(26)

23. آزادی از قیود نا به جا: گروهی اسیر شرق و غرب نیستند، ولی اسیر خیالات خود و جامعه هستند. ما باید با تمام قیودی که در نزد عقل و دین جایگاهی ندارند، مبارزه کنیم. بسیاری از افراد که مشغول کارهایی بزرگ، در مراکز بزرگ و با عنوان بزرگ هستند، به آنها نمی‏رسند و از کارهای به ظاهر کوچک هم محروم می‏شوند. اگر درس و جلسه علنی نداشتیم، از کار با افراد خصوصی غافل نشویم. در این جلسات است که می‏توانیم افراد را تربیت کنیم و این خیلی مهم است.

24. تشخیص وظیفه: همان‏گونه که پزشک اطفال داریم، روحانی اطفال نیز لازم است. اگر بتوانیم از دویست داستان واقعی قرآن برای نسل نوجوان بهره گیریم و لطیفه‏های آن را بیان کنیم، بسیار موفق خواهیم بود. آری باید بیشترین توجه ما به نسل نو و کارهای واجب، آن هم واجبات فراموش شده‏ای که جاذبه مادی ندارند، باشد.

25. مشاوره: قرآن درباره پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله می‏فرماید: «وَ یَمْشی فِی الْأَسْواقِ»؛(27) یعنی در میان مردم و بازار راه می‏رفت و نیازهای مردم را از نزدیک لمس می‏کرد. بسیاری را سراغ دارم که به خاطر انزوا و مشورت نکردن، تحقیقاتی کرده‏اند که مفید نبوده است. این افراد منزوی حتی گاهی که در رسانه‏های عمومی سخن می‏گویند، نمی‏توانند با مردم ارتباط برقرار کنند.

26. در شیوه تحصیل و تبلیغ و تألیف، به قرآن توجه کنیم که می‏فرماید: «قُولُوا قَوْلاً سَدیداً»؛(28) یعنی حرفهای محکم و مستدل بزنید و به نقل خواب و شعر و تاریخ و تحلیل و برداشتهای این و آن که احتمال انحراف در آنهاست، تکیه نکنید؛ به گونه‏ای که هر کجا از ما استدلال خواستند: «قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُم»؛(29) بتوانیم از خود دفاع کنیم.

27. استفاده از فرصت: در خواندن مطبوعات و دیدن فیلم، ملاک و معیاری داشته باشیم؛ نه هر دانستنی ارزشمند است و نه ما آن قدر عمر داریم که به تمام اخبار و فیلمها برسیم. گاهی دیدن فیلمی یا خواندن مقاله و آماری، برای فرد یا گروهی ضرورت دارد، ولی برای دیگران نه تنها ضرورت ندارد، بلکه اتلاف عمر است؛ چنان که در روایت است: «مِنْ حُسْنِ إِسْلامِ الْمَرْءِ تَرْکُهُ مَا لا یَعْنِیهِ.»(30)

28. ارتباط مردمی: رابطه مردمی ما باید قوی باشد، همان‏گونه که قرآن می‏فرماید: انبیاء از مردم، با مردم و در میان مردم بودند: «رَسُولاً مِنْهُم»؛(31) «فیهِمْ رَسُولاً»؛(32) «وَ الَّذینَ مَعَهُ.»(33)

29. در شیوه تبلیغ و تدریس، لازم نیست همه چیز را از حفظ بخوانیم. همراه داشتن کتاب و یادداشت، یک کار با ارزش است. مقام معظم رهبری در خطبه‏های نماز جمعه روز عاشورا، از روی کتاب لهوف، مقتل امام حسین علیه‏السلام را خواندند.

همچنین لازم نیست در جلسات متعدد از یک موضوع سخن بگوییم، بلکه تنوع و سادگی بیان و خودمانی حرف زدن و کوتاه سخن گفتن از عوامل توفیق است. متأسفانه بعضی خیال می‏کنند که باید چندین ساعت پیرامون یک نکته و موضوع بحث کنند و این را کمال می‏دانند و سادگی بیان و سرعت انتقال و خودمانی بودن را سبکی می‏پندارند و نسل میلیونی را با چند نفر خواص معامله می‏کنند.

30. اصل صرفه‏جویی: برنامه‏های تحصیلی و تبلیغی را با حداقل هزینه برگزار کنیم و بدانیم هر چه تشریفات بیشتر باشد، تداوم و مقدار شرکت کنندگان کمتر خواهد بود.

31. تحریک نابه‏جا ممنوع: در برخوردها دیگران را حساس نکنیم و خود را رقیب فرد یا گروهی قرار ندهیم تا بخشی از عمر ما صرف حذف رقیب نشود.

تا ضرورت نیست مسئولیتی را نپذیریم و در تشخیص ضرورت، از افراد صاحب نظر سوءال کنیم.

32. برای موفقیت از خدا استمداد کنیم. خداست که محبت نوزادی را که قاتل فرعون خواهد شد، در دل او قرار می‏دهد: «أَلْقَیْتُ عَلَیْکَ مَحَبَّةً مِنِّی».(34) خداوند است که میان عروس و داماد مودّت قرار می‏دهد: «وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَة».(35) حضرت ابراهیم علیه‏السلام از خدا می‏خواهد که دلهای مردم را به سوی خانه‏اش گرایش دهد: «فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوی إِلَیْهِم»(36).

مبلّغ و استاد خیال نکند اگر دارای مدرک و لباس و لقبی بود، حتماً محبوبیت هم خواهد داشت. قرآن، محبوبیت را علاوه بر لطف خدا، در سایه ایمان و عمل صالح می‏داند: «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدّاً».(37)

33. موفقیت را تنها در انحصار یک راه ندانیم. قرآن می‏فرماید: «لا تَدْخُلُوا مِنْ بابٍ واحِدٍ».(38) برای جذب و دعوت بعضی افراد، باید از راه مهمانی، هنر، و برنامه‏های شاد و متنوع آنان را جذب کرد.

34. اولویتها را در نظر بگیریم.

مسائل عاطفی را قبل از مسائل فرهنگی مورد توجه قرار دهیم و مسائل فرهنگی را قبل از مسائل اقتصادی در نظر بگیریم. قرآن ابتدا می‏فرماید: «اَلَمْ یَجِدْکَ یَتیما فَآوی»(39)، بعد می‏فرماید: «وَ وَجَدَکَ ضالاًّ فَهَدی»(40)، بعد می‏فرماید: «وَ وَجَدَکَ عائِلاً فَاَغْنی»(41). آری کودک یتیم قبل از هر چیز محبت لازم دارد، بعد ارشاد و هدایت و سپس تأمین هزینه زندگی و رفاه.

35. از مراکز علمی استفاده کنیم، ولی خود را در انحصار آنها قرار ندهیم؛ همان گونه که از نور خورشید استفاده می‏کنیم، ولی اگر به نور آن خیره شویم، کور می‏شویم. باید در کنار برنامه‏های رسمی حوزه و دانشگاه، خودمان نیز پس از نیاز سنجی، برنامه‏هایی داشته باشیم.

36. برنامه‏ریزی خود را از قرآن بیاموزیم. اگر مسئله تقوا و نماز در همه جا هست، پس ما نیز در همه برنامه‏ها به نحوی به آن بپردازیم. ما باید دقت کنیم که قرآن در سالهای اول بعثت چه دستوراتی داده و در سالهای بعد چه دستوراتی و برنامه‏ریزی خود را نیز این گونه قرار دهیم. همچنین کدام مسئله را تکرار کرده و به کدام مسئله به اجمال و یا تفصیل پرداخته است.

نسبت به تدبر در قرآن، چه حساسیتی نشان داده است، پس ما نیز درباره تدبر در قرآن همان حساسیت را داشته باشیم. آری، بی‏اطلاعی از بسیاری از علوم توبیح ندارد، ولی عدم تدبر در قرآن به شدت مورد توبیخ است: «أَفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أمْ عَلی قُلُوبٍ أقْفالُها ».(42)

37. ایجاد حساسیت ممنوع: سعی کنیم حساسیتهای سیاسی و نژادی و امثال آن را به وجود نیاوریم. حضرت رسول صلی‏الله‏علیه‏و‏آله روز ورود به مدینه که میزبانان فراوانی از قبائل مختلف داشت، فرمود: هر کجا شتر خوابید، منزل می‏کنم. تا مردم حضرت را بی‏طرف بدانند.

38. در کارها پیشگام باشیم و انتظار ستایش بی جا نداشته باشیم: «وَ یُحِبُّونَ أنْ یَحْمَدُوا بِما لَمْ یَفْعَلُوا فَلا تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفازَةٍ مِنَ الْعَذابِ».(43)

39. در تحصیل و تدریس، اولویتها را در نظر بگیریم. بی‏خبری از قرآن و روایات برای روحانی ننگ است، ولی بی‏خبری از بسیاری از دانستنیهای دیگر ننگ نیست. در سیر مطالعاتی با کارشناسان موفق و دانشمند مشورت کنیم.

40. ما تنها مسئول گریاندن مردم نیستیم. بلکه همان گونه که خداوند هم می‏خنداند و هم می‏گریاند: «وَ أَنَّهُ هُوَ أضْحَکَ وَ أبْکی»؛(44) ما نیز با حفظ وقار باید برنامه‏های شاد با سخنان حکیمانه داشته باشیم.

در خاتمه، محوریت قرآن و تدبر در آن و توسل به حضرت مهدی علیه‏السلام و سایر ائمه علیهم‏السلام را فراموش نکنیم.



1. علق/1: «بخوان به نام پروردگارت.»

2. بحار الانوار، ج2، ص18، ح45.

3. عنکبوت/ 69: «و آنها که در راه ما جهاد کنند، قطعا به راه‏های خود هدایتشها خواهیم کرد.»

4. نساء/ 35: «اگر [آن دو داور] تصمیم به اصلاح داشته باشند، خداوند به توافق آنها کمک می‏کند.»

5. شمس/ 9: «هر کس نفس خود را پاکیزه کرد، رستگار شد.»

6. بقره/ 189؛ آل عمران/ 130؛... .

7. شمس/ 9.

8. انسان/ 9.

9. انعام/ 90؛ هود/ 51؛ شوری/ 23.

10. انسان/ 9.

11. همان/ 22: «این پاداش شماست و سعی و تلاش شما مورد قدردانی است.»

12. نور/ 22.

13. توبه/ 128.

14. قریش/ 2: «سفرهای زمستانه و تابستانه.»

15. انبیاء/ 7: «از اهل ذکر بپرسید.»

16. طه/ 14: «نماز را به یاد و ذکر من بپادار.»

17. حجر/ 9: «ما ذکر (قرآن) را نازل کردیم.»

18. طه/ 30 ـ 33: «برادرم هارون را [وزیر من قرار بده] و پشتم را به او محکم کن و او را در کارم شریک ساز تا تو را بسیار تسبیح بگوییم.»

19. قصص/ 34: «او زبانش از من فصیح‏تر است.»

20. غرر الحکم، ص 64، ح798.

21. طلاق/ 7: «[آنها که تنگدست هستند] باید از آنچه خدا به آنها داده انفاق کنند.»

22. آل عمران/ 79: «[عالمی] ربانی باشید، آن گونه که کتاب خدا را می‏آموختید و درس می‏خواندید.»

23. مائده/ 68: «[ای اهل کتاب!] شما هیچ آیین صحیحی ندارید، مگر اینکه تورات و انجیل و آنچه از طرف پروردگار بر شما نازل شده است را برپا دارید.»

24. ابراهیم/ 24؛ نحل/ 75؛... .

25. شعراء/ 214: «و خویشاوندان نزدیکت را انذار کن.»

26. مریم/ 54 و 55: «و رسول و پیامبری بود و خانواده‏اش را به نماز فرمان می‏داد.»

27. فرقان/ 7.

28. احزاب/ 70.

29. بقره/ 111: «بگو: دلیل خودتان را بیاورید.»

30. وسائل الشیعه، ج12، ص199: «از خوبی اسلام شخص آن است که آنچه به کارش نمی‏آید، ترک کند.»

31. بقره/ 129.

32. آل عمران/ 164.

33. فتح/ 29.

34. طه/ 39: «محبتی از خودم بر تو افکندم.»

35. روم/ 21: «و در میانتان مودت و رحمت قرار داد.»

36. ابراهیم/ 37: «پس دلهای گروهی از مردم را متوجه آنها ساز.»

37. مریم/ 96: «مسلما کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‏اند، خداوند رحمان محبتی برای آنها در دلها قرار می‏دهد.»

38. یوسف/ 67؛ «از یک در وارد نشوید.»

39. ضحی/ 6: «آیا او تو را یتیم نیافت و پناه داد؟»

40. همان/ 7: «و تو را گمشده یافت و هدایت کرد؟»

41. همان/ 8: «و تو را فقیر یافت و بی‏نیاز کرد؟»

42. محمد/ 24: «آیا آنها در قرآن تدبر نمی‏کنند یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است؟»

43. آل عمران/ 188: «و دوست دارند در برابر کار [نیکی] که انجام نداده‏اند، مورد ستایش قرار گیرند. پس مپندار که از عذاب بر کنارند.»

44. نجم/ 43: «و اینکه اوست که می‏خنداند و می‏گریاند.»

   

مدیر انجمن حوزه علمیه 

تماس بامن:

forum:www.mahdiyavar.mihanbb.com

e-mail:ya_lasaratelhosain@yahoo.com


 

سه شنبه 4/10/1386 - 14:34 - 0 تشکر 20592

                                   بسم اللله الرحمن الرحیم

با سلام آیا می شود بگوئید این نامه کی نوشته شده است و از شما خیلی متشکرم به خاططر این نامه بسیار زیبا

ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه

 

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.