مرتضى دانشمند موضوع: كتاب و كتابخوانى شیوه: معرفى كتابهاى مفید و تشویق به كتابخوانى كتابِ عشق بر طاقِ بلند است | وراىِ دستِ هر كوته پسند است | فروگیر این كتاب از گوشه طاق | كه نگشودش كس و فرسودش اوراق | (وحشى بافقى)
روزهاى
میانى ماه رمضان بود و شبهاى «شب زنده دارى» در پیش. به مناسبت درگذشت یكى
از مؤمنان در مجلس فاتحهاى در یك مسجد منبر داشتم. جمعیتى نزدیك به پانصد
نفر در مجلس حضور داشتند و من تنها نیم ساعت فرصت داشتم. با خود گفتم باید
موضوع و شیوه سخن به گونهاى باشد كه اوّلاً: با حال و هواى مجالس فاتحه
تناسب داشته باشد (یادى از معاد و جهانِ بزرگى كه همه پیش روى خواهیم
داشت). ثانیا: از روش علمى و شیوه منطقى برخوردار بوده و براساس فكر و
مطالعه باشد و دور از پراكنده گویى و از هر درى سخنى. ثالثا: دوست داشتم
كتابِ سودمندى را درباره ولایت امیرالمؤمنین علیهالسلام به آنان معرفى
كنم كه هم ساده و شیرین و هم استدلالى باشد. سخن را با آیه 49 سوره كهف
آغاز كردم:
«وَ وُضِعَ
الْكِتابُ فَتَرى الْمُجْرِمینَ مُشْفِقینَ مِمّا فیهِ وَ یَقُولُونَ
یوَیْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لایُغادِرُ صَغیرَةً وَلا كَبیرَةً إلاّ
أَحْصیها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِرا وَلایَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدا»؛
«و كتاب (كتابى كه نامه اعمال همه انسانهاست) گذارده مىشود، پس مجرمان را
مىبینى كه از آنچه در آن است، ترسان و هراسانند؛ و مىگویند: «واى بر ما
این چه كتابى است كه هیچ عمل كوچك و بزرگى را فرو گذار نكرده مگر اینكه آن
را به شمار آورده است؟! آنها همه اعمال خود را حاضر مىبینند؛ و پروردگارت
به هیچ كس ستم نمىكند.»
سپس مقدمه كوتاهى را ذكر كردم:
«امروز
شما عزیزان با حضور در این مجلس دو كار بزرگ انجام دادید. اوّل آنكه با
خواندنِ فاتحه، روان آن عزیز از دست رفته را شاد كردید. دیگر آنكه قلب
داغدیده بازماندگان را التیام بخشیدید. امّا آنچه كه مهمتر از این دو
مسئله است اینكه این گونه مجالس بیش از آنكه براى مردگان و درگذشتگان مفید
باشد، باید براى خود ما مایه عبرت باشد. عبرتى كه از این گونه مجالس
مىتوان گرفت این است كه با حضور در كنار خاك عزیزانمان باور كنیم كه
هر كه باشى و زهر جا برسى | آخرین منزل هستى این است |
(پروین اعتصامى)
با
حضور در این جلسه ما هم عملاً با آخرین منزل این دنیا آشنا مىشویم و هم
با شنیدن و استماعِ قرآن، با راهِ بزرگ و آئین درست رفتن آشنا مىشویم.
حال گوش جان به این آیه بسپاریم. براساس این آیه هر یك از ما ـ كه در این
مجلس نشستهایم ـ یك كتاب همراه دارد. كتابى كه اوراق آن از نگاه خودمان
چه بسا پنهان باشد امّا فرشتگان آن را مىنویسند. همه كارهاى اختیارى ما
در این كتاب نوشته مىشود؛ روزههایى كه در این ماه گرفتهاید، نمازهایى
كه به پا داشتهاید، انفاقهایى كه كردهاید.
در
حقیقت ما نویسندگان این كتاب هستیم. با قلم عمل، كتابِ عمل خویش را
مىنویسیم. امّا اگر قرآن را مطالعه كنیم مىبینیم كه قرآن از سه كتاب
دیگر نیز گفتگو مىكند كه مجموعا چهار كتاب مىشود:
1. كتاب سرنوشت؛ 2. كتاب نامه اعمال؛ 3. كتاب پیامبران؛ 4. كتابِ نویسندگان. قرآن درباره هر یك از این كتابها سخن گفته است:
1.
كتاب سرنوشت: كتابى است كه آنچه در زمین و در زندگى انسان اتفاق مىافتد
در آن مندرج است. آیه 21 سوره حدید از این كتاب سخن مىگوید: «ما أَصابَ
مِنْ مُصیبَةٍ فِى الارضِ ولا فِى اَنْفُسِكُمْ اِلاّ فى كِتابٍ مِنْ
قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها اِنَّ ذلِكَ عَلَى اللّهِ یَسیر»؛ «هیچ مصیبتى در
زمین و نه در وجود شما روى نمىدهد مگر اینكه همه آنها قبل از آنكه زمین
را بیافرینیم در لوحِ محفوظ ثبت است و این امر براى خدا آسان است.»
2.
كتاب نامه اعمال: كه آیه 49 سوره كهف از آن سخن مىگوید: «وَ وُضِعَ
الْكِتابُ فَتَرى الْمُجْرِمینَ مُشْفِقینَ مِمّا فیهِ وَ یَقُولُونَ
یوَیْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لایُغادِرُ صَغیرَةً وَلا كَبیرَةً إلاّ
أَحْصیها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِرا وَلایَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدا»؛
«و كتاب (كتابى كه نامه اعمال همه انسانهاست) گذارده مىشود، پس مجرمان را
مىبینى كه از آنچه در آن است، ترسان و هراسانند؛ و مىگویند: «واى بر ما
این چه كتابى است كه هیچ عمل كوچك و بزرگى را فرو گذار نكرده مگر اینكه آن
را به شمار آورده است؟! آنها همه اعمال خود را حاضر مىبینند؛ و پروردگارت
به هیچ كس ستم نمىكند.»
3.
كتاب هدایت پیامبران: كه آیه 25 سوره حدید درباره این كتاب سخن مىگوید:
«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ اَنْزَلْنا مَعَهُمُ
الْكِتابَ وَالْمیزانَ لِیَقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ»؛ «ما رسولان خود را
با دلایل روشن فرستادیم و به همراه آنها كتاب و میزان نازل كردیم تا مردم
به داد برخیزند.»
4. كتاب
نویسندگان و مؤلفان: كه آیه 1 سوره قلم از آن سخن مىگوید: «ن وَالْقَلَمِ
وَ ما یَسْطُرُونَ»؛ «سوگند به قلم و آنچه [نویسندگان] مىنویسند.» این
كتابى است كه هم انیس تنهاییهاى انسان و هم روشنى بخش صبح دانایى اوست:
انیس كنج تنهایى كتاب است | فروغ صبح دانایى كتاب است |
كسى كه در این جهان با كتاب محشور است هیچگاه احساس تنهایى نمىكند.
این
همان كتابى است كه نویسنده خود را به بهشت مىبرد. قال على علیهالسلام :
«مَنْ ماتَ وَ میراثُهُ الدَّفاتِرُ وَالْمَحابِرُ وَجَبَتْ لَهُ
الْجَنَّةُ؛ هركس با میراثى از دفتر و مركب از جهان برود، بهشت بر او واجب
مىشود.»
به رغم اهمیتى كه
دین ما براى كتاب قائل است امّا هنوز یكى از بحرانهاى جامعه ما بحران
مطالعه و كتابخوانى است. آنقدر كه جامعه ما به تماشاى فیلم سینمایى و
سریال اهمیت مىدهد، به خواندن و مطالعه اهمیت نمىدهد. یكى از علّتهاى
مهمِّ گریز از مطالعه، آشنا نبودن با كتابهاى مفید و سودمند است.
من
امروز مىخواهم یكى از بهترین كتابهایى را كه درباره امیرالمؤمنین
علیهالسلام نوشته شده است به شما معرفى كنم. نام كتاب «آنگاه هدایت شدم»
است.
این كتاب به عربى
نوشته شده و به زبانهاى فارسى، انگلیسى، اردو و زبانهاى دیگر هم ترجمه شده
است. نویسنده آن آقاى دكتر محمد تیجانى سماوى است. اوّل یك سنى بوده، آن
هم نه یك سنى معمولى بلكه یكى از علماى اهل سنت بوده است. درباره مذهب حقّ
به تحقیق و جستجو مىپردازد. براى رسیدن به چشمه حقیقت به كشورهاى مصر و
عراق سفر مىكند. در نجف با آیة اللّه خویى و شهید سیدمحمد باقر صدر
دیدار مىكند. با آنها درباره مذهب شیعه و مذاهب دیگر گفتگو مىكند.
حوزههاى علمى و بحث و مباحثه طلاب جوان را از نزدیك مشاهده مىكند و تحت
تأثیر سخن آن دو مرجع بزرگ و فضاى معنوى حوزه قرار مىگیرد و سرانجام مذهب
شیعه را مىپذیرد. سرگذشت شگفتانگیز خود را در این كتاب «آنگاه هدایت
شدم» مىنویسد كه بسیار شیرین و جذّاب است.
نتیجه
این معرفى آن شد كه افراد بسیارى سراغِ كتاب و ناشر را گرفتند. یكى از
دوستان مسجد مأمور شد به مركز استان برود و سى نسخه از آن را تهیه كند.
پنج عدد آن را به كتابخانه مسجد هدیه كرد و بقیه نیز در اختیار
علاقهمندان به كتاب قرار گرفت.
|