جهانی شدن در حوزه اقتصاد یکی از مهمترین ابعاد فرایند دگرگونی جهانی است. البته هلد و مک گرو می کوشند تا جهانی شدن تجارت، امور مالی و نیز مهاجرت را به عنوان مباحث و پارامترهای جداگانه ای مطرح سازند ولی ما می کوشیم مجموعه این مفاهیم را با عنوان جهانی شدن اقتصاد گرد آوریم.
در عرصه تجارت از نظر این متفکران، جهانی شدن به این معنی نیست که همه کشورهای جهان با یکدیگر مبادلات گسترده تجاری داشته باشند. حتی صرفا بدین معنی نیست که بخش عمده تولید خالص یا ناخالص ملی کشورها وابسته به تجارت باشد. بلکه از دیدگاه آنها به وجود آمدن شرایط و محیط جهانی و نیز استانداردهای جهانی برای نقل و انتقال کالا مهم ترین مشخصه تجارت جهانی است. در دوره کلاسیک استاندارد کالا (1870 -1914) نخستین گام برای پیدایش نظام و مبنای مشترک برای تجارت جهانی برداشته شد که توسعه فراوان تجارت جهانی را به دنبال داشت.(Held et al., 1999,pp.155-156).
با شکل گیری دو انقلاب صنعتی و گسترش ناگهانی حجم کالاهای تولید شده در جهان زمینه جدیدی برای مبادلات کالا در عرصه جهانی فراهم شد. همین زمینه سبب گردید تا پس از جنگ جهانی دوم شاهد«ظهور یک نظم تجارت جهانی»(1) باشیم. ظهور نظام بر تن وودز قدم اول شکل گیری این نظام بود و به دنبال آن مذاکرات طولانی و توافقنامه های بنیادین موافقتنامه عمومی تعرفه و تجارت (GATT)(2) به تدریج نظام و نگرش واحدی را نسبت به تجارت به وجود آورد و شرایط جدیدی را برای شکل گیری تجارت جهانی مهیا ساخت. پس از آن با شکل گیری سازمان تجاری جهانی (WTO) (3) به تدریج یک نظام تجاری جهان شمول متولد شد. در کنار آن بانک جهانی(WB) و صندوق بین المللی پول(IMF) (4) نیز استانداردهای جهانی جدیدی را در عرصه تجارت گسترش دادند. این تحولات پایه موجب شد تا هم عمق و هم گستره تجارت جهانی افزایش فراوانی بیابد.
این جدول گویای گسترش و عمق فراوان تجارت در اقتصادهای جهانی و اقتصاد کشورهای توسعه یافته است که موتور اصلی اقتصاد جهانی اند. این گسترش در حالی است که حجم تولید در عرصه جهانی با سرعت فراوانی در حال افزایش است. معنای آن این است که در کشورهای در حال توسعه هنگامی که سهم صادرات نسبت به پس از جنگ جهانی دوم بیش از 2/5 برابر و سهم واردات در حدود 1/8 برابر شده است، حجم واقعی صادرات و واردات این کشورها به دلیل افزایش فراوان GDP آنها با حدود 4 برابر رسیده است. این امر نشان می دهد که تجارت جهانی بخش عمده ای از اقتصاد جهانی را در برگرفته است. در شرایط نو هزینه ارتباطات و نقل و انتقال کالا نیز بسیار کاهش یافته است. هزینه نقل و انتقال دریایی هر تن کالا از 95 دلار در سال 1927 به 27دلار در سال 1990 کاهش یافته، هزینه حمل و نقل هوایی نیز از 0/68 دلار به 0/11 دلار تقلیل پیدا کرده و هزینه مکالمات با آن سوی اقیانوس اطلس از 244/65 دلار در سال 1920 به 3/32 دلار در سال 1990 کاهش یافته است.(Held et al., 1999,p170).
این آمار بیانگر آن است که علاوه بر شرایط قانونی و دولتی ایجاد شده از سوی WTO و دیگر رژیمهای بین المللی، هزینه نقل و انتقال و فعالیتهای تجاری در عرصه جهانی نیز کاهش یافته است. شاید این امور از دلایل اصلی افزایش سهم کشورهای در حال توسعه در عرصه تجارت جهانی است. بر اساس آمار سازمان تجارت جهانی سهم کشورهای در حال توسعه در صادرات صنعتی در عرصه جهانی بر اساس جدول 6-1افزایش یافته است:
بدین ترتیب دایما بخش عمده ای از اقتصاد کشورهای جهان به تجارت اختصاص می یابد و شرایط جهانی نیز به گونه ای تحول یافته که صنایع و تولیدات کشورها نیز وابستگی بیشتری به تجارت می یابند. امکان و درصد تجارت جهانی دایما رو به افزایش است و همین امر معنای حاکمیت را در حوزه اقتصاد تغییر داده است. حاکمیت و خود اتکایی دیگر به معنی بستن مرزها و تولید و مصرف همه چیز در محدوده مرزهای ملی نیست ، بلکه اقتصاد بیش از هر زمان رنگ تجارت به خود گرفته و برای ادامه حیات نیازمند پیوندهای جهانی است.
در عرصه تجارت هر هشت شاخص دگرگونی جهانی قابل ملاحظه است و به لحاظ وسعت، قواعد تجارت جهانی 132 کشور جهان را که تا سال 1997 به سازمان تجارت جهانی پیوسته اند در بر می گیرد. عمق و شدت تجارت جهانی نیز فراوان و سهم تجارت در اقتصاد کشورها دایما در حال افزایش است. سرعت مبادلات تجاری نیز روزافزون بوده و دلیل آن کاهش فراوان هزینه حمل و نقل کالا و گسترش سریع فناوری ارتباطات و تولید می باشد. تأثیر تجارت در اقتصاد نیز فراوان است و فقط صنایعی که بتوانند در فرایند صادرات و واردات شرکت کنند فراوان است و فقط صنایعی که بتوانند در قرایند صادرات و واردات شرکت کنند امکان توسعه دارند. زیر ساختهای جهانی توسعه تجارت مثل ارتقای فناوریهای حمل و نقل و ارتباطات و قواعد جهانی تجارت فراهم شده است. با شکل گیری و گسترش سازمان تجارت جهانی، این پدیده در عرصه جهانی نهادینه شده است. درباره سلسله مراتب جهانی تجارت می توان گفت که هنوز کشورهای گروه هفت و نیز سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه (OECD) (5) در رأس تجارت جهانی قرار دارند، اما در عرصه تجاری تمرکز سابق در حال کاهش و نقش کشورهای در حال توسعه رو به افزایش است. آخرین شاخص نیز نابرابریهاست که رشد برخی اقتصادها در آن بیشتر شده و نزول اقتصادی و مهاجرت در برخی از کشورهای دیگر افزایش می یابد.(Held et al., 1999,pp.178-179).
در بازارهای مالی نیز شاخصهای جهانی شدن قابل تشخیص است. بازار مبادلات خارجی به پدیده تعیین کننده و انکار ناپذیر جهانی تبدیل شده است. گردش مالی در بازار جهانی مبادلات خارجی به طرز نجومی رشد کرده و از 17/5 تریلیون دلار در سال 1979 به 300 تریلیون دلار در سال 1998 رسیده است (Held et al., 1999,p.208). بازار جهانی سرمایه و پول نیز برای تأمین لوازم همین حجم عظیم مبادلات خارجی شکل و ماهیتی جهانی یافته و با قواعد جهانی برای تمامی ارزهای ملی تعیین کننده است. جریان مالی به سوی کشورهای در حال توسعه نیز دایما افزایش می یابد و بخش مهمی از سرمایه به سوی این کشورها در حرکت است.جریان سرمایه به قیمتهای ثابت سال 1983، از 34/8 میلیارد دلار در سالهای 1960-1961 به 251/9 میلیارد دلار در سال 1996 رسیده است.
(Held et al ., 1999 ,p . 211).
با شکل گیری WTO و نیز فراگیری تدریجی قواعد بانک جهانی و صندوق بین المللی پول و نیز گسترش فعالیتهای بانکی در عرصه بین المللی و تسهیل انجام خدمات بانکی بین المللی و بازارهای مالی بین المللی، نهادهای لازم برای جهانی شدن امور مالی فراهم شده است. همچنین ساختارهای مالی و پولی و بانکی در همه کشورهای جهان به گونه ای شکل گرفته اند تا زیر ساختهای لازم برای چنین مبادلاتی را فراهم سازند. بنابراین در زمینه امور مالی، مبادلات هم از نظر وسعت و هم از نظر عمق جهانی شده اند و نهادها و زیر ساختهای مورد نیاز آنها فراهم گردیده است.
سومین بعد جهانی شدن اقتصاد، شکل گیری و کنترل جهانی شرکتهای چند ملیتی است. از نظر هلد و مک گرو در سر آغاز قرن بیست و یکم عمده اقتصاد جهان به وسیله 500 شرکت بزرگ چند ملیتی اداره می شود و بیشتر سرمایه، فناوری و تولید جهانی وابسته به آنهاست.
این امر هر چند نشانه نوعی نابرابری در اقتصاد جهانی است، اما به گونه ای موجب رشد تولید در کشورهای در حال توسعه نیز شده است. در حالی که میزان تولید خالص داخلی در عرصه جهانی از 8/1 به 10/9 درصد در سال 1995 رسیده، در کشورهای در حال توسعه از 4/4 به 6/3 درصد افزایش یافته و میزان رشد بخش خصوصی از 5/7 به 8 درصد در این کشورها رسیده است.(Held et al., 1999,p.246).
البته آمار گویای آن است که نابرابریهای جهانی همچنان در حال افزایش بوده، اما در کنار این نابرابری، سهم و بهره مندی کشورهای در حال توسعه نیز افزایش یافته است.
دگرگونی جهانی و جهانی شدن فرهنگ
در عرصه فرهنگ نیز جهانی شدن با شاخصهای معینی تشخیص داده می شود که تقدیر و فرجام ملتها را متأثر از خویش می سازد. در نگرش اول ممکن است جهانی شدن کوکاکولا، مدونا و اخبارCNN به عنوان مظاهر اولیه جهانی شدن فرهنگ تشخیص داده شود، در حالی که چنین نیست و مسئله عمیق تر از آن است. فرهنگ از دیدگاه این گروه از متفکران تجربیات زنده و خلاق افراد و جوامع است که در پیکره ای از آثار هنری ، سنتها و اندیشه ها متجلی می شود و حتی گفتمانهای تخصصی در حوزه های هنری و فکری، تولیدات صنایع فرهنگی، شیوه های بیانی و مدلهای زندگی روزمره، شیوه های ارتباطات و غیره را در برمی گیرد. رسانه ها و ارتباطات یکی از اشکال و ماهیتهای عمده فرهنگ در جهان کنونی اند. این عده به طور کلی جهانی شدن را به معنی حرکت مردمان، نشانه های و پدیده ها در فضای بین قاره ای و مابین مناطق می دانند. فرهنگ از این نظر جهانی شده است. زمان و مکان در مبادلات و تأثیر گذاریهای متقابل در عرصه فرهنگی، رنگ باخته و فناوری ارتباطات و اطلاعات آن را حذف کرده است.(Held et al., 1999,p.329).
زیر ساختهای ارتباطات جهانی به سرعت در حال افزایش است. خطوط ارتباطات صوتی ماوراء آتلانتیک با ارقام حیرت انگیزی افزایش یافته است.
میزان استفاده از فناوریهای جدید ارتباطات در همه عرصه ها در پایان قرن بیستم نسبت به بیست سال قبل از آن بیش از 4 برابر شده و امکان مبادله پیامها و نشانه های فرهنگی افزایش یافته است. به علاوه این زیر ساختها شرایط ایجاد بازار جهانی محصولات فرهنگی را که تعداد مشخصی از شرکتهای بزرگ آن را اداره می کنند به وجود آورده است. در این بازار بزرگ، محصولات تلویزیونی و رادیو و فیلمهای سینمایی و موسیقی امکان مبادله سریع در عرصه جهانی را یافته اند.
جدول 9-1 شرکتهای عمده رسانه ای و شرکتهای وابسته و شریک آنها را نشان می دهد. این آمار مربوط به اواسط دهه 1990 است.
جدول 9-1 تا حدودی نشان می دهد بازار جهانی تولیدات فرهنگی، به خصوص در عرصه تولیدات رادیویی، تلویزیونی ، سینمایی ، موسیقی و ارتباطات، را شبکه به هم پیوسته ای از شرکتها اداره می کنند.
دریافت کنندگان امواج رادیویی در جهان که به طور عمده شنونده محصولات موسیقی و پیامهای کوتاه خبری اند به طرز شگفت انگیزی افزایش یافته اند و در کشورهای توسعه یافته از 498 میلیون در سال 1965 به 1182 میلیون در سال 1975 و 1594 میلیون در سال 1986 رسیده اند و از آن پس سالیانه 10 در صد رشدوجود داشته است (Held et al ., 1999 , p .351).
در صنعت سینما، بر اساس آمار یونسکو کشورهای امریکا، ژاپن، کره جنوبی، هنگ کنگ و هند بزرگ ترین تولید کنندگان فیلم هستند که هر یک سالیانه بیش از 150 فیلم سینمایی داستانی تولید کرده اند و امریکا بزرگ ترین فروشنده و تأمین کننده بازار فیلم جهان بوده است .(Held et al., 1999,p.350).
در عرصه توریسم نیز رشد رفت و آمد و هزینه ها حیرت انگیز است. در سال 1960، 69/3 میلیون توریست وجود داشته که 6/9 میلیارد دلار هزینه کرده اند. تعداد توریستها در سال 1970 به 1975/7 میلیون و هزینه ای که صرف کرده اند به 17/9 میلیارد دلار رسیده است. در سال 1980 و 1990 به ترتیب تعداد توریستها 248/8 و 458 میلیون و هزینه صرف شده به ترتیب 102/4 و 255 میلیارد دلار بوده است و پیش بینی سازمان جهانگردی جهانی این است که این رقم تا سال 2010 به سه برابر برسد.(Held et al., 1999,p.361).
سرعت ترجمه کتابها نیز در عرصه جهانی بسیار افزایش یافته و بیشتر آراء برجسته علمی جهان در مدت کوتاهی ترجمه می شوند که البته در کشورهای غیر انگلیسی زبان به طور متوسط 60 درصد از ترجمه های انجام شده از زبان انگلیسی است.(Held et al., 1999,p.346).
در استفاده از اینترنت نیز 15 کشور اصلی در این زمینه وجود داشته اند که ایالات متحده با اختلاف بسیار زیادی در رأس آنها قرار دارد. در سال 1999 در امریکا 110 میلیون نفر از اینترنت استفاده کرده اند، در حالی که در این زمان در ژاپن 18/2، انگلیس 14/4، کانادا 13/3، استرالیا6/8، برزیل 6/8 ، چین6/2، فرانسه 5/7، کره جنوبی 5/7، تایوان 4/8، ایتالیا4/7، سوئد 4، هلند2/9 و اسپانیا 2/9 میلیون نفر از آن استفاده کرده اند. این رقم در بیشتر کشورهای جهان در فاصله 3 سال بعد بیش از 2 برابر شده است .(Held et al., 1999,p.33).
هم زمان با این افزایش سریع میزان مبادلات فرهنگی و زیر ساختها و نهادهای لازم برای آن، شاهد گسترش ارزشها و نگرشهای همسان در عرصه جهانی هستیم. این ارزشها از رفتارهای فردی و اجتماعی تا تولیدات هنری و اندیشه های علمی و فلسفی را تا حدودی در بر می گیرد. هر چند این فرایندهای جهانی به معنی حذف و محو فرهنگهای بومی و محلی نیست، اما توان دولتهای ملی را در محدود سازی مرزهای خود و پیشگیری از رخنه و نفوذ فرهنگهای دیگر به حداقل رسانده است و آنها گریزی جز هماهنگ ساختن خود با بازارها و جریان جهانی تبادل فرهنگی ندارند.
البته دیوید هلد، آنتونی مک گرو و همکارانشان می کوشند تا انبوهی از اطلاعات را نیز درباره مهاجرت و نیز محیط زیست ارائه کنند که شاخصهای دیگری از روند دگرگونی جهانی محسوب می شود. اما به هر حال این شاخصها در کنار شاخصهای سیاست، امور نظامی، اقتصاد و فرهنگ، گویای شکل گیری تدریجی فضای جهانی جدید است که در آن پدیده های اجتماعی دارای بعدو ماهیت جهانی می شوند. دولتهای ملی در جالی خود باقی مانده اند، اما کارکرد آنها در فضای دگرگونی جهانی تغییر کرده است. اطلاعات عظیم و حجیم هلد و مک گرو در تحقیقاتشان گویای تغییر و تحولی اساسی در بنیاد جهان است. هر چند نمی توان مانند جهان گرایان افراطی، محو دولت- ملتها و شکل گیری جهان واحد و متفاوتی را پیش بینی کرد، اما نشانه های مذکور بیانگر دگرگونی در ماهیت و اساس جهانی است که در آن مکان و زمان دیگر عامل تأثیرگذار و بنیادین در پدیده های اجتماعی و تعاملات جهانی نیستند.
آنتونی مک گرو در کتابی با عنوان دگرگونی دموکراسی عنوان می کند که حقوق بشر و دموکراسی به قاعده در عصر جهانی بدل می شود، اما به دلیل جهانی شدن پدیده های سیاسی و اجتماعی، مدلها و شیوه های متفاوتی از دموکراسی در حال شکل گیری است (ر.ک. :McGrew,2000).
آنچه محصول روند جهانی شدن است، گفتار دموکراسی و رشد تدریجی جامعه ی مدنی چه در عرصه ی جهانی ودر چه عرصه ی داخلی جوامع است. با فراگیری جهانی حقوق بشر، به تدریج نهادهای مدنی گوناگون که برآورده کننده ی آن است شکل می گیرد و گونه های متفاوتی از دموکراسی در اقصی نقاط جهان پدید می آید. جهانی شدن دموکراسی به معنی یکسان شدن مدل اداره ی جوامع نیست، بلکه مدلهای مختلف و شیوه های گوناگون دموکراسی براساس نیاز جوامع مختلف شکل خواهد گرفت.
به علاوه فرایند جهانی شدن به تدریج مجموعه ها و مجامع غیر دولتی در عرصه ی جهانی پدید می آورد که زمینه ساز دموکراسی جهانی خواهد بود، آنچه در ادبیات سیاسی امروز نام جامعه مدنی جهانی به خود گرفته است.
پی نوشت :
1.the rise of a global trading order
2. General Agreement on Tariffs and Trade
3.World Trade Organization
4. International Monetary Fund
5.gross domestic product
6. Organization for Economic Cooperation and Development
منبع:کتاب نظریه های گوناگون درباره ی جهانی شدن
/س