حقوق طرفین
هریک از فرزند و والدین حقوق و تکالیفی دارند که لازم است آن را رعایت کنند. فرزند سالم و صالح فرزندی است که به این دو تکالیف و حقوق خویش به درستی آگاه باشد و براساس آن حرکت کند.
از وظایف والدین نسبت به فرزند آن است که نام خوب و زیبایی برای وی برگزینند تا در آینده از نام خویش شرمگین نشود. در روایات از جمله حقوق فرزند انتخاب نام خوب دانسته شده است.
از دیگر وظایف والدین تعلیم و تربیت فرزندان است. تعلیم و تربیت از هر چیزی حتی تغذیه نیز واجب تر است. البته این بدان معنا نیست که فرزندان از تغذیه و بهداشت مناسب و خوب برخوردار نباشند، بلکه به معنای توجه ویژه پدر و مادر به تربیت و تعلیم فرزندان است. بنابراین نباید عشق و علاقه به فرزندان، والدین را از تربیت و تعلیم درست غافل سازد. خداوند در آیات ۵۸ و ۵۹ سوره نور، به والدین سفارش می کند تا در تربیت فرزندان کوشا باشند و مسائل مهمی چون آداب زندگی و ریزه کاری های آن را بیاموزند. از آن جمله بر ایشان است که به فرزندان بیاموزند که چگونه می بایست در خلوتگاه والدین رفت و آمد کنند و بی اجازه ایشان به هرجایی نروند. در آیات ۱۷ و ۱۹ سوره لقمان، آموزش اخلاق و آداب معاشرت از مهمترین وظایف پدر نسبت به فرزندش بیان شده است. بنابراین محبت و عشق نباید مانع آموزش های سخت و ناخوش اخلاقی و آداب معاشرت شود.
حضرت علی(ع) می فرماید: «ما نحل والد ولدا نحلا افضل من ادب حسن؛ هیچ پدری هدیه ای بهتر از تربیت نیکو به فرزندش نداده است.» (نوری الطبرسی، میرزا حسین؛ مستدرک الوسائل ج۱۵، ص۱۶۵) پیامبر(ص) فرمود: «لأن یودب الرجل ولده خیر له من ان یتصدق کل یوم ینصف صاع؛ اگر پدری فرزندش را تربیت کند، بهتر از این است که روزی یک و نیم کیلوگرم طعام صدقه بدهد.» (حرعاملی، محمدبن الحسن؛ وسایل الشیعه، ج۱۵، ص۱۹۵)
همچنین امام صادق(ع) درباره فرزند، سه حق را بر پدر لازم می داند که یکی از آنها جدیت در تربیت اوست: «تجب للولد علی والده ثلاث خصال: اختیاره لوالدته و تحسین اسمه والمبالغه فی تأدیبه؛ فرزند برپدر سه حق دارد: انتخاب مادر مناسب برای او، نام نیک نهادن بر او و جدیت در تربیت او». هر سه حق می تواند در تربیت فرزند مؤثر باشد، ولی تأثیر قسم سوم کاملا تربیتی است. (مجلسی، بحارالانوار؛ ج ۷، ص ۲۳۶)
و نیز فرمود: «دع ابنک یلعب سبع سنین و یؤدب سبع سنین الزمه نفسک سبع سنین فان افلح و الا فلا خیر فیه؛ فرزندت را هفت سال رها کن تا بازی کند و هفت سال دوم او را تربیت کن و هفت سال سوم نیز همراه و ملازم او باش. اگر هدایت شد چه خوب وگرنه دیگر خیری در او نیست».(وسائل الشیعه؛ ج ۵۱، ص ۱۹۴)
البته مراد امام(ع) از این که فرمود بعد از ۱۲ سالگی اگر هدایت نشد، دیگر خیری در او نیست قطعی بودن این امر نیست، زیرا کودکی که حدود پانزده سال به تربیتش پرداخته شود و هدایت پذیر نباشد، دیگر چندان امیدی نمی توان به او داشت. شاید هم مراد این باشد که دیگر وظیفه پدر درباره تربیت او ساقط است و تربیت او برعهده خودش می باشد.
دو روایت دیگر از پیامبر(ص) و علی(ع) در تأیید این مطلب وارد شده که به والدین و مسئولان تربیت فرزند دستور می دهد که بعد از این سن دیگر او را آزاد بگذارید و دست از تربیت او بردارید (قال امیرالمؤمنین«ع»: احمل صبیک حتی یأتی علیه ست سنین ثم ادبه فی الکتاب ست سنین ثم ضمه الیک سبع سنین فادبه بادبک فان قبل صلح و الا فخل عنه (وسائل الشیعه؛ ج ۵۱، ص۱۹۵) یا می فرماید: «شما دیگر معذورید و به تکلیف و وظیفه خود عمل کرده اید». (قال النبی(ص): الولد سید سبع سنین و عبد سبع سنین و وزیر سبع سنین فان رضیت خلائقه لاحدی و عشرین سنه و الا ضرب علی جنبیه فقد اعذرت الی الله (همان منبع)
بنابراین، روایت بر تربیت فرزند در دوران کودکی، نوجوانی و اوایل جوانی تأکید فراوان دارند. حضرت علی(ع) در نامه ای خطاب به فرزندش امام حسن(ع) علت این امر را این گونه بیان می کند: «چون قلب کودک مانند زمین خالی است که هر بذری در آن بکارند می روید، من تربیت تو را در کودکی و قبل از اینکه قلبت سخت و ذهنت مشغول شود، آغاز کردم تا تو به حقیقت آنچه را که اهل تجربه تو را از تجربه مجدد آن بی نیاز می سازند، بپذیری». (نهج البلاغه؛ عبده، ج ۳، ص ۰۴)
از این رو خداوند از موعظه و پنددهی به فرزند همراه با مهربانی و عطوفت به عنوان یک سیره خوب انسانی یاد می کند که از سوی لقمان(ع) انجام می شد. (لقمان، آیات ۳۱ تا ۹۱) ازنظر خداوند، حقوق فرزند از پیش از تولد آغاز می شود و بر والدین است که این حقوق را مراعات کنند (بقره، آیه۳۳۲ و نساء، آیات۹تا ۲۱. طلاق، آیه۶ و تحریم، آیه۶) خداوند در آیه۳۳۲ سوره بقره بر لزوم رعایت تقوا در حقوق فرزند شیرخوار تأکید می کند و محفوظ بودن حق شیرخواری فرزند از مادرش حتی در صورت طلاق را لازم برمی شمارد.
برخورد نیک و گفتار درست و راست با کودکان بویژه فرزندان یتیم از جمله مطالبی است که در آیه۹ سوره نساء بدان اشاره شده است. خداوند باتوجه دادن به مسأله تقوا و ترساندن از عقوبت اخروی و کیفر آتش دوزخ می کوشد تا مردم را به سوی مراعات این حقوق وادار سازد. (نساء، آیات۹ و ۰۱ و آیات دیگر) چنان که با برانگیختن عواطف و احساسات انسانی بر آن است تا زمینه های ایجاد انگیزه برای رعایت حقوق فرزندان بویژه یتیمانی که بیشتر در معرض خطر تعرض به حقوقشان قرار دارند، فراهم آورد.
از حقوق فرزند بر پدر و مادر آن است که در حق فرزند دعا کنند، چنانکه این دعا می تواند پیش از انعقاد نطفه هم باشد. از این رو حضرت ابراهیم(ع) و زکریا(ع) برای فرزند خویش این گونه دعا کردند که خداوند فرزندی سالم و صالح به ایشان ببخشد. (اعراف، آیه۹۸۱ و بقره، آیات۷۲۱ و ۸۲۱ و مریم، آیات۵ و ۶ و آیات بسیار دیگر)
از حقوق فرزندان آن است که تفاوتی میان دختر و پسر نگذارند و ایشان را تکریم و احترام کنند. (آل عمران، آیه۱۶) این مطلب را می توان از سیره پیامبر(ص) نیز به دست آورد. البته آیه۱۶ سوره آل عمران که آیه مباهله نیز خوانده می شود، به خوبی روشن می سازد که در تحلیل قرآنی، فرزندان دختر و پسر باهم در ازرش انسانی تفاوتی ندارند. از این رو حسن و حسین(ع) فرزندان حضرت فاطمه(س) به عنوان فرزندان و پسران پیامبر(ص) معرفی شده است تا این گونه نشان دهد که هیچ تفاوتی میان دختر و پسر نیست، زیرا پسران حضرت فاطمه(س) به عنوان پسران پیامبر(ص) معرفی شده اند.
از دیگر حقوق فرزندان آن است که آنان را از مرگ و تلف شدن حفظ کنند. بنابراین کشتن فرزند از ترس فقر و گرسنگی گناهی نابخشودنی و امری سفیهانه و جاهلانه شمرده شده است. (انعام، آیات۰۴۱ و ۱۵۱ و اسراء، آیه۱۳). در عصر حاضر نیز افراد بی خردی به دلایل واقعی فرزند خود را به کشتن می دهند و با انجام سقط جنین، در حق فرزند ظلم می کنند.
مشورت با فرزندان در مسایل مربوط به ایشان از امور شایسته ای است که در آیه۲۰۱ سوره صافات به آن توجه داده شده است. خداوند در آیات ۱۸ و ۱۰۱ و ۲۰۱ همین سوره به سیره حضرت ابراهیم(ع) اشاره می کند که به مشورت با فرزندش می پردازد و از وی نسبت به عمل خود و واکنش وی پرسش می کند.
حقوق پدر و مادر
در مقابل، به فرزندان نیز توصیه شده تا مراعات والدین به ویژه در هنگام پیری و ناتوانی را بکنند و ایشان را یار و یاور باشند. خداوند در آیه۵۳ سوره آل عمران، خدمت فرزند به مادر را از حقوق طبیعی مادر دانسته است که البته مادر می تواند از این حق خویش بگذرد. ولی این بدان معنا نیست که فرزند دست از خدمت مادر بشوید. البته مادر می تواند فرزند خویش را به خدمت دیگری حتی خدا درآورد و از حقوق خویش بگذرد و به دیگری بدهد، چنان که همسر عمران از حق خویش گذشت و حضرت مریم(س) را به خدمتکاری خانه خدا درآورد.
خداوند در آیه۵۱ سوره احقاف تبیین می کند که یکی از حقوق والدین آن است که فرزندان در حق ایشان دعا کنند تا مورد رحمت الهی قرار گیرند. این دعا در حقیقت پاداش تربیتی است که والدین در خردسالی در حق فرزندان روا داشته اند. (اسراء، آیات۳۲و ۴۲)
بر فرزندان است که در هنگام سخن گفتن با والدین مراعات تکریم و احترام ایشان را نمایند و به صورت محترمانه با آنها سخن بگویند و درشتی نورزند و حتی سخنی که بیانگر آزردگی و خستگی است بر زبان نرانند. (اسراء، آیه۳۲)
فرزندان باید همواره شکرگزار خدا و والدین خویش باشند و این شکرگزاری بر فرزندان امری واجب و لازم است تا دست کم گوشه ای از رنج ها و سختی های والدین و محبت ایشان را جبران کنند. (لقمان، آیه۴۱)
هرگونه زیان رسانی به والدین از سوی فرزندان امری حرام و گناهی است که مورد نهی الهی قرار گرفته و خداوند در آیه۳۳۲ سوره بقره از آن برحذر داشته است.آنچه بیان شد تنها گوشه ای از حقوق متقابل فرزند پدر و مادر است و سخن در این باره بسیار است اما به لحاظ رعایت اختصار به همین مقدار بسنده می شود.
کریم صداقتی