• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
فرهنگ پایداری (بازدید: 23398)
دوشنبه 12/2/1390 - 9:24 -0 تشکر 313814
شهیده راضیه كشاورز دختری كه آسمانی شد.

 

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

 السلام علیک یا مولای یا صاحب الزمان

سلام 

 

شهید منتظر مرگ نمی‌ماند، این اوست که مرگ را برمی‌گزیند.

 

 

 

 

سر تا سر شهر با تو عطر آگین بود

لبخند تمام كوچه ها غمگین بود

آن روز كه بر دوش تو را می بردیم

تابوت سبك ولی غمت سنگین بود

 

******************************************* 

 شهیده راضیه كشاورز 16 ساله دختری كه در عمر كوتاهش در همه چیز نمونه شد.
در انس با قرآن و اهل بیت، اخلاق ،ایمان،حجاب،كوشا و فعال در درس،ورزش رشته كاراته،فعالیت فرهنگی و هنری و ......منتخب و بر گزیده و نمونه بود.

 

...... و در آخر برای شهادت كه بهترین نوع مرگ است انتخاب شد.
بعد از انفجار در حسینه سیدالشهداء علیه السلام شیراز ۱۸ روز در کما به نیت مادرمون بود اونهم دقیقا با سینه ای خورد شده و پهلویی پاره شده و ۱۸ روز خس خس نفسهای دردناک و .......
در نهایت در دهم اردیبهشت 87 آرزویش برآورده شد و به جمع شهیدان سرفراز و سربلند که ره صد ساله را یک شبه پیمودند پیوست و جمع کاروان شهدا 14 نفره شد.

 سخنان مادر بزرگوارش:
ـ خسته از مدرسه بر می گشت ، وقتی می گفتم خسته نباشی ! دستانم رو می بوسید و می گفت : شما از صبح زحمت كشیدید ، من كه كاری نكردم . از حالا به بعد نوبت من ، شما برید استراحت كنید .

ـ سال تحویل امسال با كانون مشهد بود . خیلی اصرار كردم كه سوغاتی چیزی نخره . یه شیشه عطر یاس برای خودش خریده بود و از اینكه نتونسته بود كفنی بخره غصه می خورد .

ـ اردیبهشت قصد زیارت كربلا داشت . بعد از انفجار ، هیجده روز منتظر مهر قبولی خانم حضرت زهرا (س) موند . با كفن كربلا و همون عطر یاس به دیدار ارباب فرستادیمش.

_ این شهیده بزرگوار مثل همه شما درس می خواند، زندگی می کرد، بازی می کرد، می خوابید و .. ولی چیزی که اون را به این درجه رساند نکات ظریفی بود که در زندگیش رعایت می کرد نکاتی که کاری به سن و سالش نداشت، از سر تقوا و ایمان از سر مراقبت در رفتارهای روزمرش بود و احترامی که برای بزرگترها؛پدر و مادر و معلمین قائل بود و در کارهاش واقعاً مرد عمل بود یعنی درسته که راضیه یک دختر بود ولی واجباتش جایی که باید رضای خدا را در نظر بگیره واقعاً مردانگی به خرج می داد.

 

_ این شهیدان هم تو همین شهر تو همین دنیایی که ما زندگی میکنیم زندگی می کردند؛ اونا خیلی چیزها را دوست داشتند، خانواده را دوست داشتند و خیلی از چیزهای دنیوی که حلال هم بود ولی پا گذاشتند روی دلشون و به همین دلیل بود که به مقام شهید و لقاء پروردگار رسیدند.

 

_ چهارم ابتدایی بود که با خوندن یک حدیث از امام صادق (ع) چهله دعای عهد گرفت تا جزء یاران امام زمان (عج) بشود. یک روز جمعه خیلی اصرار داشت که برویم خونه آقاش گفتم:  باید بدانم دلیل رفتن امروز تو چیه؟ گفت مامان اگر به کسی نگویی، یادته یک روز بهت گفتم امام صادق (ع) فرمودند اگر کسی 40 صبح دعای عهد امام زمان (عج) را بخواند جزء یاران امام زمان (عج) می شود؛ من از همان روز دعای عهد را شروع کردم و امروز که تمام شده دوست دارم برای آقام شیرینی ببرم.

 

_ همیشه می گفت مامان مطمئن باش همه زحمتهای تو و پدر را جبران می کنم. یه جوری درس می خوانم که باعث افتخارتون باشم.

 

_ همیشه پیش خودم فکر می کردم که راضیه حتماً جز تک رقمی های کنکور می شود.

 

_ کلاس پنجم ابتدایی وقتی به مشهد رفتیم در بازار امام رضا (ع) این دختر همه اش می گفت مامان تو رو خدا یک چادر مشکی برای من بخر و از کلاس پنجم چادر می پوشید.

 

_ پنجم ابتدایی همه درسهاش به غیر از ریاضی اش 20 بود، راهنمایی که رفت همه می گفتند بچه ها افت می کنند، ولی این طور نبود، چون از همان روز اول مهر تمام درسهاش را به موقع می خواند؛ تو ساعتهای ورزش یا زنگ تفریح به بچه های ضعیف كمك می کرد.

 

_ سوم راهنمایی که بود خیلی علاقه داشت توی دبیرستان گراشی قبول بشه، یک روز معلم علومش خانم علی نژاد به من گفت واقعاً این دختر لیاقتش را دارد که هر کاری براش بکنید معلم خصوصی بگیرید؛ با راضیه در میان گذاشتم؛ گفت نه مامان من هیچ وقت حاضر نمی شوم حقوق کارمندی بابام که این همه زحمت می کشه، شب کاری می ره را برای معلم خصوصی بدهم اصلاً خدا راضی نیست این حق الناسه من تا اونجایی که در توانم باشه درس می خونم و زحمت می کشم؛ ان شا الله كه قبول می شوم.

 

_ همیشه توی آزمون پیشرفت تحصیلی سال سوم راهنمایی جز ممتازین بود. خیلی تلاش می کرد شبها تا دیر موقع درس می خواند.

 

_ یک وقتی را حتماً برای دعا و راز و نیاز با خدا، برای قرآن خواندن می گذاشت، صدای قرآن خواندنش وقتی تو خونه می پیچید به ما آرامش می داد.

 

_احترام زیادی برای بابا بزرگ و مامان بزرگش قائل بود همیشه می گفت الهی قربونت برم (تکه کلامش بود).

_ وقتی درس داشت اصلاً تلویزیون نگاه نمی کرد -حتی زمانی که سریال برره که حتی بزرگترها،هم نمی تونستند ازش بگذرند- به خواهر و برادرش می گفت که وقت طلاست، اینها فایده ای ندارد الان تکلیف اصلی ما درسه.

 

_ همیشه به دوستان و اقوام توصیه می کرد زیاد معنی قرآن را بخوانند. طوری شده بود که اقوام نزدیک و خودمان پی برده بودیم که راضیه از نظر علمی و ایمانی خیلی رشد و تکامل داشته؛ برای همه قابل احترام بود دایی بزرگش همیشه وقتی ما منزلشان می رفتیم یا جایی همدیگر را می دیدیم با وجودی که خیلی از راضیه بزرگتر بود دستهای راضیه را می بوسید، همیشه با احترام با راضیه رفتار می کرد. چون خود راضیه قدر انسانیت خودش را، قدر اینکه خدا خودش لطف داشته و نعمت وجود، بهش بخشیده را می دانست. راضیه قدر دختر بودن خودش را می دانست قدر این را که با حجابش، با ایمانش، با رفتارش پیرو واقعی حضرت زهرا (س) باشد.

 

_ علاقه خیلی زیادی به خانم حضرت زهرا (س) داشت همیشه می گفت مامان به خاطر انس واقعی كه به خانم دارم حجاب می گیرم و واقعاً هم این را در ورزش، كانون زبان ایران و جاهای مختلفی كه می رفت ثابت كرد. راضیه ثابت كرد كه با حجاب و ایمان هم میشه، همه كار انجام داد.

 

_ سال سوم راهنمایی  راضیه بین خودش و خدا عهدی بسته بود كه بعد از شهادتش تو وسایلش، البته تو وسایلش كه نه، داخل جعبه اسماء متبركه پیداش كردم. 

خلاصه كوتاهی از این عهد نامه: 

بی حساب پیش، انشاء ا.. به امید خدا و توكل به خدا چهل روز تمام كارمو خالصانه انجام بدم تا خدای مهربون از سر تقصیرات ما بگذرد و گناهامو ببخشه.

توی این چهل روز كه از 5/3/85 شروع می شه توفیق پیدا كنم مادام العمر دعای عهد و زیارت امین ا.. و ... را بخوانم و گریه كنم.

آقا تو رو خدا توفیق اشك ریختن تو این دعاها را به من بده.و شب هم به یاد خانم حضرت زهرا (س) شبی 5 صفحه قرآن بخوانم؛ ان شاء الله تكرار آیه الكرسی هم توی بیشتر اوقات نصیبم بشه.

و همچنین شكر نعمتهای خدا و توفیق آلوده نشدن به گناه و نابود كردن نفس اماره و تقویت نفس لوامه را داشته باشم و تسبیحات خانم فاطمه زهرا (س) را همراه با الگو برداری از حجاب،عفاف، ادب و اخلاق ایشان را سر لوحه زندگی خودم قرار دهم.

 

_ سال گذشته از اواسط زمستان همش به من می گفت مامان برام دعا كن كه سال تحویل امام رضا (ع) باشم، شكر خدا نصیبش شد، وقتی برگشت خیلی مهربونتر، باوقارتر و نورانی تر شده بود هر چی نگاهش می كردم سیر نمی شدم یك زیبایی خاصی داشت اصلاً به فكرم هم نمی رسید كه این مسافری كه تازه از زیارت آقا امام رضا (ع) آمده، شهادتش را آقا امضا كرده و دوباره راهی سفره.

 

هر روز بهم می گفت مامان منو می بخشی؛ می گفتم مامان مگر شما چیكار كردی كه من شما را ببخشم شما كه بهترینی؛ خدا شاهده یك روز تو آشپزخانه بهم گفت تو را خدا مامان منو ببخش، بهش گفتم مامان دعا كن كه من بتونم شكر خدا را بابت این كه تو فرشته ای بودی تو آسمون و خدا به ما لطف داشته و توفیق داده كه شما توی خانه ما قدم روی زمین بذاری به جا بیاورم، می گفت نه مامان شما بگو من را بخشیدی و تا نمی گفتم كه بخشیدمت دست از سرم بر نمی داشت.

 **************************** 

 

مادر راضیه می گفت: بعد از شهادت دخترش توی وسایلش ، دفترچه یاداشتی رو پیدا کردم، این رو توش نوشته بود............

می توان طوری زندگی کرد که خدا و امام زمان (عج) از انسان راضی باشند ،کاشکی هیچ وقت حضور آقا رو ندیده نگیریم و از حضورش غائب نشیم چرا که غیبت ازماست و حضوراو همیشگی است- انت فی قلبی یا باصالح

 

 **************************** 

با این که مادرش بودم ولی او الگو و مادر من بود. روزی نبود که از مدرسه برگرده و دست من رو نبوسه،همشه می گفت: درس خوندن مثل نماز برام واجبه. امام زمان(عج) یار بی سواد می خواد چی کار؟راضیه جز صداقت،تلاش و پاکی چیزی نبود.....

 

 **************************** 

احساس می کنم خیلی بیشتر به راضیه نزدیک شدم درسته دوری و فراقش خیلی بیشتر از روزهای اول دلم رو به درد می یاره، ولی هم به مقامش و هم به جایگاهش غبطه می خورم و تنها چیزی که ازش خواستم، دستمون را بگیره و شفاعتمون کنه، که بیشتر از این شرمنده شهدا و راضیه نشیم.

 

راضیه فرشته ای بود که خدا به من لطف کرده بود.

 

برای شادی روح این شهید عزیز فاتحه بخوانیم.

 

در سومین سالگرد شهادت این فرشته آسمانی

می خواهیم کمی ار خصوصیات و زندگیش بدانیم. 

 

اللهم ارزقنا توفیق الشهادة فی سبیلك تحت لواء ولیك

خدایا بیتاب ظهور چهاردهمین خورشید هستیم.

   

اللهم عجل لولیك‌الفرج

 

الهی به حق فاطمه ،عجل لفرج مولانا صاحب الزمان

سه شنبه 13/2/1390 - 8:59 - 0 تشکر 314169

سلام

ممنون از شما...این شهید رو نمیشناختم:(

میدونید...نمیدونم چرا ایشون اینقده واسم عزیزه...نسبت به بقیه یه طور دیگه به دلم نشسته...شاید چون دختره و اكثر شهدای ما آقا بودند...شاید چون واسه همین روزگار زندگی ماهستش...درصورتی كه همش فكر میكنیم راه شهادت دیگه بسته شده....شاید چون به ظاهر یه دختر دانش آموز بوده...نمیدونم....ولی خوش بحالش..چه لیاقتی داشته....

التماس دعا
درپناه حق

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

سه شنبه 13/2/1390 - 10:18 - 0 تشکر 314192

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
السلام علیك یا صاحب الزمان
سلام
نامه‌  راضیه كشاورز  در 13 سالگی برای امام زمان عجل‌الله ‌تعالی‌فرجه‌الشریف   
نشانی گیرنده : نمی دانم کجایی یا مهدی ؟! شاید در دلم باشی ویا شاید من از تو دورم . کوچه انتظار، پلاک یا مهدی!
به نام خداوند بخشنده ومهربان
سلام من به یوسف گمگشته ی دل زهرا و گل خوشبوی گلستان انتظار
ای دریای بیکران ، آفتاب روشنی بخش زندگی من که از تلالو چشمانت که همانند خورشید صبحدم از درون پنجره های دلم عبور می کند و دل تاریک و سیاه مرا نورانی می کند . تو کلید درِ تنهایی من ! من تورا محتاجم . بیا ای انتظار شبهای بی پایان ، بیا ای الهه ی ناز من ، که من از نبودن تو هیچ و پوچم . بیا و مرا صدا کن ، دستهایم را بگیر و بلند کن مرا . مرا با خود به دشتِ پر گلِ اقاقیا ببر . بیا و قدمهای مبارکت را به روی چشمانم بگذار . صدایم کن و زمزمه ی دل نواز صدایت را در گوشهایم گذرا کن ، من فدای صدایت باشم . چشمان انتظار کشیده من هر جمعه به یادت اشک می ریزند و پاهایم سست می شوند تا به مهدیه نزدیک خانه مان روم و اشک هایم هر جمعه صفحات دعا ندبه را خیس می کند . من آنها را جلو پنجره اتاقم می گذارم تا بخار شود و به دیدار خدا رود . به امید روزی که شمشیرم با شما بالا رود و برسر دشمنانتان فرود آید .
 یا مهدی ادرکنی عجل علی ظهورک
دوستدار عاشقانه شما راضیه 
خدایا دل ما را هم شیدایی كن.
اللهم ارزقنا توفیق الشهادة فی سبیلك تحت لواء ولیك
اللهم عجل لولیك‌الفرج

 

الهی به حق فاطمه ،عجل لفرج مولانا صاحب الزمان

سه شنبه 13/2/1390 - 10:56 - 0 تشکر 314201

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
السلام علیك یا مولای یا صاحب الزمان
سخنان مادر شهیده راضیه كشاورز
- راضیه علاقه زیادی به درس زیست شناسی داشت ، همیشه می گفت مامان وقتی معلم زیستمون داره درس میده ، به بزرگی خدا پی می برم و می فهمم خدا چقدر بزرگ هست. هر روز که زیست شناسی داشت ، وقتی به خونه برمی گشت مثل این بود که از یک زیارتی برگشته و خیلی حال معنوی خوبی داشت و می نشست و تمام درس رو برام توضیح می داد . و در آخر هم در حالی که کتاب زیست شناسی باهاش بود شهید شد.
- در همه كتابهای درسیش می‌نوشت "عالم محضر خداست در محضر خدا گناه نكنید."
-راضیه را امام حسین (ع) تربیت کرد و در تربیتش نور قرآن اثر داشت راضیه بدون اینکه کلاس قرآنی رفته باشه از صوت قرآن خوبی برخوردار بود و قرآن را بسیار خوب می خوند .
-چند روز قبل از شهادتش از آموزش پرورش زنگ زدند و گفتند راضیه برای مسابقات قرآن کشوری انتخاب شده ، راضیه خیلی خوشحال شد و بعد از اون تلفن، سجده شکر بجا آورد و گفت مامان نمی دونی چقدر دوست داشتم به این مسابقات راه پیدا کنم  بهش گفتم حتماً لیاقتش رو داشتی .
-از آموزش پرورش گفتن که باید بیاد برای اردو ،تا بعد در مسابقات شرکت کنه ، راضیه یک روز در اردو شرکت کرد و بعد اومد و گفت دیگه نمی خواد بره ، بهش گفتم چرا ؟! مگه نگفتی خیلی دوست دارم شرکت کنم . گفت : نه من نمی رم مسابقات ، قرآن خیلی عظیم و گسترده است ، خیلی ها هستن که جای من می تونن برن . و بعد شنبه شد و اون حادثه و زخمی شد. 18 روزی که در بیمارستان بود این مسابقات برگزار شده بود و وقتی شهید شد . من خوابی دیدیم : خواب دیدم ، در یک جای بلندی که پایین اون مردم هستند ، یکدفعه صدایی بلند شد ، در خواب حس کردم صدای خداست . فرمودند: کسی هست بتونه قرآن بخونه ؟یکدفعه در بین جمعیت راضیه دستش رو بلند کرد و به من گفت مامان من می رم سوره بقره بخونم . و رفت و قرآن رو با صوت بسیار زیبایی خوند و من آرامش عجیبی گرفتم و گفتم راضیه خیلی خوب خوندی بهت قول می دم دیگه دل تنگت نشم.
-راضیه خیلی راحت می تونست برای خوندن درسهاش و انجام کارهاش از سرگرمی هایی که همه هم سن و سالاش دوست دارن ، بگذره خیلی راحت می تونست از خوابش بگذره تا درسشو بخونه . وقتی می خواست انتخاب رشته کنه همه درسهاش 20 شده بود به غیر از یکی از درسها که 19 شده بود. 
- شهیده راضیه کشاورز به مسائلی از جمله نماز اول وقت، رابطه ی عاطفی با خانواده و حجاب در زندگی اهمیت زیادی می داد. راضیه در زندگی همیشه جهانی دعا می کرد و تنها دغدغه خودش را نداشت و دوست داشت همه موفق باشند و به آنها کمک می کرد. راضیه به درس اهمیت زیادی می داد و می گفت من می خواهم با درسم انقلاب کنم و با درس خواندن شکر گزار زحمات والدینم باشم. راضیه به شهید برونسی علاقه زیادی داشت ایشان را الگویی برای خود قرار داده و خود الگویی شد برای همه هم سن و سالان خود.

شهادت واقعاً برازنده ی راضیه بود.

اللهم ارزقنا توفیق الشهادة فی سبیلك تحت لواء ولیك
اللهم عجل لولیك‌الفرج

 

الهی به حق فاطمه ،عجل لفرج مولانا صاحب الزمان

سه شنبه 13/2/1390 - 11:55 - 0 تشکر 314230

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
السلام علیك یا صاحب الزمان
بعضیا فکر می کنند که نمی شه یه نفر توی جند کار موفق باشه.
ولی راضیه خلاف اینو ثابت کرد.

راضیه یه دانش آموز نمونه یه فرزند نمونه یه خواهر نمونه یه ورزشکار(کاراته کار) نمونه یه قاری خوب، یه حافظ قرآن و ....

خلاصش کنم همه چیزش بیست ـِ بیست!

الانم یه فرشته ی نمونه!

کسایی که همچین حرفی میزنن برای آدمای بی ظرفیتی مثل ماست
چون نمیتونیم هدفمند و تشکیلاتی (در راستای ظهور) همه کارا رو با هم انجام بدیم
ولی کسایی مثل راضیه خیلی قدرتمندتر از این حرفان که نتونن کاراشونو هدفمند کنن
اونم فقط برای امام زمان . . .


علت اینکه اونا به این قدرت میرسیدن این بود که به کمال انقطاع الیک


میرسیدن (الهی هب لی کمال انقطاع الیک) یعنی از دنیا با تمام زیبایی هاش و تمام چیزایی که دوستش داشتن میگذشتن


تو حدیث هست کسی که به کمال انقطاع الیک برسه (شهدا)که یکی از بهترین نمونه هاش شهید عبدالحسین برونسی(شهید مورد علاقه راضیه) هست.چون که دیگه هیچ چیز دنیایی در وجودش وجود نداره تمام وجودش خدایی میشه و اون میشه خلیفة الله فی الارض(جانشین و نماینده خدا روی زمین)کسی هم که وجودش خدایی باشه خسته گی نداره اینجوریه که میبینیم شهیدی مثل حاج یونس زنگی آبادی(شهید زنده) داخل جبهه هر 48 ساعت فقط 10 دقیقه میخوابیده و احساس خستگی هم نمیکرده تو وجود همچین آدمایی دیگه یک انسان وجود نداره و فقط و فقط خدا هست خـــــــدا


پس نتیجه میگیریم راضیه تو وجودش فقط خدا بوده که میتونسته اینطوری برای امام زمانش کار کنه
. . .
آیة الله بهجت به نقل از استادشون آیة الله سید علی قاضی گفتن:


کسی که تمام واجباتشو انجام بده و محرمات رو هم ترک کنه و تنها مستحبی که انجام میده نماز اوّل وقت باشه به درجه ای میرسه که در و دیوار براش نقش استاد رو بازی میکنن


اللهم عجل لولیك‌الفرج

 

الهی به حق فاطمه ،عجل لفرج مولانا صاحب الزمان

سه شنبه 13/2/1390 - 14:37 - 0 تشکر 314298

سلام

بسیار ممنون شكری عزیز

خیلی چیزها یاد گرفتم از این شهید عزیز...اگه بدونید با دل من چیكار كردید....

بازم هست از این راضیه خانوم؟...دوست دارم بیشتر بدونم ازش...

عكسشو دارید شما؟....اگه امكانش هست البته...

التماس دعا
درپناه حق

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

سه شنبه 13/2/1390 - 19:2 - 0 تشکر 314359

dehkade2010 گفته است :
[quote=dehkade2010;591792;314298]سلام

بسیار ممنون شكری عزیز

خیلی چیزها یاد گرفتم از این شهید عزیز...اگه بدونید با دل من چیكار كردید....

بازم هست از این راضیه خانوم؟...دوست دارم بیشتر بدونم ازش...

عكسشو دارید شما؟....اگه امكانش هست البته...

التماس دعا
درپناه حق

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیك یا ابا صالح المهدی

سلام دهكده عزیز

هر كس راضیه شهید را شناخت یا از او شنید از ایشان تاثیر می گیرد و می خواهد بیشتر بداند. عكسی از ایشان ندارم ولی اگر خدا كمك كند به تدریج از او برایتان خواهم گفت.

اللهم عجل لولیك الفرج

 

الهی به حق فاطمه ،عجل لفرج مولانا صاحب الزمان

سه شنبه 13/2/1390 - 21:20 - 0 تشکر 314399

shokry1344 گفته است :

بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیك یا ابا صالح المهدی سلام دهكده عزیز هر كس راضیه شهید را می شناخت یا از او شنید از ایشان تاثیر می گیرد و می خواهد بیشتر بداند. عكسی از ایشان ندارم ولی اگر خدا كمك كند به تدریج از او برایتان خواهم گفت. اللهم عجل لولیك الفرج
dehkade2010 گفته است :
[quote=shokry1344;310220;314359][quote=dehkade2010;591792;314298]سلام

بسیار ممنون شكری عزیز

خیلی چیزها یاد گرفتم از این شهید عزیز...اگه بدونید با دل من چیكار كردید....

بازم هست از این راضیه خانوم؟...دوست دارم بیشتر بدونم ازش...

عكسشو دارید شما؟....اگه امكانش هست البته...

التماس دعا
درپناه حق

سلام

ممنون...من منتظرم:)

درپناه حق

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

چهارشنبه 14/2/1390 - 8:59 - 0 تشکر 314485

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیك یا بقیة الله الاعظم

سلام

سلام ای غروب غریبانه دل
سلام ای طلوع سحرگاه رفتن
سلام ای غم لحظه های جدایی
خداحافظ ای شعر شبهای روشن

خداحافظ ای همنشین همیشه
خداحافظ ای داغ بر دل نشسته
تو تنها نمی مانی ای مانده بی من
تو را می سپارم به دلهای خسته

تو را می سپارم به مینای مهتاب
تو را می سپارم به دامان دریا
اگر شب نشینم اگر شب شکسته
تو را می سپارم به رویای فردا

خداحافظ ای برگ و بار دل من
خداحافظ ای سایه سار همیشه
اگر سبز رفتی اگر زرد ماندم
خداحافظ ای نوبهار همیشه

پدر و مادر راضیه در محل حادثه

 مزار نورانی شهدای رهپویان

اللهم عجل لولیك الفرج

 

الهی به حق فاطمه ،عجل لفرج مولانا صاحب الزمان

چهارشنبه 14/2/1390 - 9:9 - 0 تشکر 314488

بسم رب الشهدا و الصدیقین
قسمت اول
زندگى نامه شهیده راضیه کشاورز
(به روایت مادر شهیده - خانم کشاورز)
بار ا لها! اگر تمام لحظه هاى عمرم را به شكر و سپاسگزارى به خاطره نعمت فرزندى به نام "راضیه" سپرى كنم، باز هم نمى توانم ذره ای شكر داشتن این فرشته پاك سرشت را به جا بیاورم. به عنوان مادر شهیده بزگوار راضیه کشاورز، توانایى توصیف شخصیت ایشان را ندارم. ولى بنا به تكلیف و آشنایى بیشتر شرح حال كوتاهى از زندگى ایشان را در مدت عمر كوتاه ولى پربارش بیان میكنم.
شهیده راضیه كشاورز در شهریور ۱۳۷۱ در شهر مرودشت قدم به عرصه این دنیا نهاد. دوران کودکی را همراه با نشاط و شیرین زبانى وعلاقه به نقاشى و حفظ قرآن در كنار افراد خانواده سپرى كرد. در سال ۷۶ اولین روزهاى آشنایى با افراد اجتماع بزرگتر از خانواده را تجربه كرد و پا به كودكستان "شهید مسیح نگهبان" گذشت. كلاس اول ابتدایى را با ذوق و شوق فراوان در دبستان “شهدای پتروشیمی” شروع كرد. از همان روزهاى اول مدرسه دانش آموز كوشا، باهوش و زرنگى بود. كلاسهاى اول، دوم و سوم دبستان را با معدل ۲۰ در دبستان مذكور به پایان رسانید. كلاس چهارم ابتدایى را در دبستان شاهد ۸ و كلاس پنجم را در دبستان "پیام انقلاب " شیراز با موفقیت در درس و مسابقات قرآن گذراند.
شهیده راضیه کشاورز دوران تحصیلى ابتدایى خود را با موفقیت همراه با رضایت مندی پدر و مادر و اولیاء مدرسه به پایان رسانید. البته باید به این مطلب اشاره كنم كه جرقه سعادت و شهادت این شهیده بزرگوار در دوران ابتدایى ایشان و از سنِ تكلیف زده شد. چرا كه از كودكى علاقه زیادى به حفظ و تلاوت قران كریم و نماز اول وقت داشتند و مقید به انجام فرابض دینى بودند.ایشان همچنین مراقبت در حجاب و عفاف و انس و علاقه به اهل بیت (ع) داشتند. در كلاس چهارم ابتدایى، در كنار درس و حفظ قرآن مجید ، ورزش رزمی كاراته را به صورت حرفه اى در حضور یكى از بهترین اساتید ورزش آغاز كردند. در كلاس پنجم ابتدایى با خواندن احادیث و سخنان ائمه (ع) محبت و علاقه اش به آن بزرگواران بیشتر شد و انس و الفت زیادى به آقا امام زمان (عج) در وجودش پدیدار گردید و با تاثیر از حدیث امام صادق (ع) که مى فرمایند "هر کس چهل صبح دعای عهد را بعد از نماز صبح بخواند در زمان ظهور امام زمان (عج) حتى اگر در قید حیات هم نباشد جزء یاران و سربازان امام زمان (عج) به شمار می آید"، شهیده بزگوار چهله دعاى عهد امام زمان (عج) گرفته و بعد از آن هم تا هنگام شهادت دعای عهد ایشان ترك نشد. ایشان همچنین در دوران ابتدایى جز شركت كنندگان در مسابقات قرآن آموزش و پرورش و صنعت نفت و ممتازترین این مسابقات بودند.
منبع: http://www.rahpouyan.com/
اللهم ارزقنا توفیق الشهادة فی سبیلك تحت لواء ولیك
اللهم عجل لولیك‌الفرج

 

الهی به حق فاطمه ،عجل لفرج مولانا صاحب الزمان

چهارشنبه 14/2/1390 - 9:12 - 0 تشکر 314491

بسم رب الشهدا و الصدیقین
قسمت دوم
زندگى نامه شهیده راضیه کشاورز
(به روایت مادر شهیده - خانم کشاورز)
كلاس اول راهنمایى را در مدرسه نرگس شهرك گلستان گذراندند و کلاس دوم و سوم راهنمایى را در مدرسه رهنمایى شاهد پنج ادامه دادند و به پایان رسانید. در دوران تحصیل راهنمایى زندگى ایشان رنگ خدایى بیشترى به خود گرفته بود و روز به روز بر تلاش و ایمان و تقوای این غنچه باغ مكتب اسلام و قرآن، و عشق و علاقه او نسبت به قرآن و اهلِ بیت بیشترمی شد. از كودكى علاقه زیادى به هنر نقاشى داشت، تا این كه در دوران راهنمایى نقاشی های ایشان رنگ و بوی اهل بیت(ع) را به خود گرفته بود. در دوران راهنمایی درس، تحصیل، تهذیب نفس، ورزش، انس با قرآن و مطالعات غیر درسى و دینى را به جدیت دنبال میكرد. در این دوران بود كه موفق به کسب كمربند مشكى دان یك كاراته در سبك jka شدند.
در سال سوم راهنمایى تلاش های ایشان به اوج خود رسیده و عزم خود را جزم كرده بود كه در دبیرستان نمونه دولتى قبول شود و مانند همه سالهاى تحصیل جزء بهترین شاگردان مدرسه شاهد ۵ و ممتاز در دروس شدند. در كنار درس، در فعالیت ها و مسابقات ورزشى، فرهنگى و قرآنى هم شركت می کردند و موفق هم بودند. ایشان همچنین آموزش زبان انگلیسى در كانون زبان ایران و عضویت در بسیج دانش آموزی را به فعالیتهاى دیگر خود افزودند.
در دوران راهنمایى از نظر تقوا و صفات خوب اخلاقى و پشتكار در درس و فعالیتهاى ورزشى و مذهبى و حجاب و انس با قران و اهل بیت (ع) آن چنان پیشرفت داشتند كه با سن كم خود الگو و نمونه ای براى خانواده، اقوام و همکلاسی ها و دوستان خود، و زبانزد آنها شده بود. در سال سوم رهنمایى با لطف خداوند، عنایت اهل بیت (ع) و تلاش خود و انس با قران كریم به عنوان قارى قرآن در مدرسه انتخاب و به مرحله ناحیه معرفى شدند و موفق به كسب مقام ممتاز قرائت قران در ناحیه شدند. در این دوران موفق به كسب مقام در ورزشِ كاراته در سطح باشگاهی، شهرستان و استانی شدند و به عنوان دانش آموز ممتاز در درس و اخلاق و حجاب از طرف مدرسه به زیارت حضرت معصومه (س) و على ابن موسی الرضا (ع) مشرف شدند. در آزمون ورودى دبیرستان گراشی به عنوان ذخیره و در آزمون ورودى دبیرستان شاهد 15 و دبیرستان وصال مقام دوم را كسب نمودند.
منبع: http://www.rahpouyan.com/
اللهم ارزقنا توفیق الشهادة فی سبیلك تحت لواء ولیك
اللهم عجل لولیك‌الفرج

 

الهی به حق فاطمه ،عجل لفرج مولانا صاحب الزمان

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.