چگونگی آموزش:
تعلیم و تربیت در جوامع کهن بیشتر جنبه علمی و تجربی داشت و تقریبا تنها به فعالیت ها و اقداماتی توجه می شد که در زندگی روزمره مورد استفاده بود. آداب و رسوم و سنت ها و عادات به طور علمی و شفاهی و از طریق تقلید از بزرگتران به کودکان منتقل می شد و نقش بسیار مهم و سازنده ای در آماده کردن برای نوع زندگی و مسئولیتی که در آینده باید می پذیرفت و به عهده می گرفت دارا بود.
مدرسه یا سازمانی رسمی برای تعلیم و تربیت وجود نداشت و کلاس و معلمم در کار نبود. اما در حقیقت سراسر زندگی عملا مدرسه بود و هر عضوی از جامعه یک معلم.
طبیعت نیز بهترین موقعیت و آزمایشگاه برای کودکان بود و بسیاری از حرکات بدنی کودکان از راه تقلید و به صورت خود به خودی آموخته می شد. وسایل بازی آنان نیز عینا از روی ابزار کار بزرگتران ساخته می شد، درست حرکات پدر زا در تیراندازی تقلید می کرد. کودکن به بازی های مختلع می پرداختند که اغلب به تقویت عضلات، قوای ذهنی، توسعه قدرت تصور و مشاهده و تکامل آنان کمک می کرد.
پسران با ادوات و ابزار و وسایل جنگی پدرشان بازی می کردند و همان گونه که پیشتر گفتمی باز و تفریح پسران تقلیدی از فعالیت های روزانه پدر و دیگر بزرگتران بود. وسایل باز همچنین به موقعیت محلی و جغرافیایی قبیله و قوم کودک بستگی داشت و همواره تقلیدی از وسایل مورد استفاده بزرکتران مانند قایقریال تیر، کمان، سپر، وو نظایر آنها بود.