تأثیر ادبیات فارسی در ادب عرب
در كتاب قصّه الادب فی العالم آمده است كه زبان و ادبیات عرب از ادب و تمدن فارسی بهرههای زباد گرفته است و تمدن و فرهنگ قدیم ایران به فرهنگ و تمدن عرب پیوستگی خاص پیدا كرد و عرب و عجم را به هم اتصال داد و از همین راه بود كه لغات عربی به نحو چشم گیری وارد در ادب پارسی شد، هم در زبان و هم در ادب به گونه ای كه زبان علمی پارسی انباشته از واژههای عربی شد. گذشته از این مملكت ایران مهد زبان عرب شد به طوری كه بزرگ ترین دانشمندان عربینویس ایرانی بودند و در دیگر علوم و فنون نیز دانایانی بزرگ از این سرزمین برخاستند و بسیاری از كسان به عربی كتاب نوشتند و شعر گفتند.
صاحب لبابالالباب گوید: نخستین كسی كه به فارسی شعر گفت بهرام گور بود، وی نیز شعر را از مردم عرب آموخت و شعرهایی از او نقل می كند.
لیكن آن چه معروف است نخستین كسی كه در شعر فارسی دستی داشت و دیوانی از او موجود است همان رودكی شاعر معروف است كه شاعر دوره ی سامانیان بود. و با وجودی كه شعر رودكی و چند تن از كسانی كه پس از وی آمدند عاری از پیرایه و ساده است با این حال از لحاظ بیان احساسات و ذوق و لطافت در درجه ی اول است و از این جهت شعر پارسی پس از اسلام مهیا و مستعد پذیرش اندیشه های دقیق عرفانی بوده است. حتا در شعرهای حماسی فردوسی اندیشه ها دقیق عرفانی جلوهگر است، چنان كه در آغاز دفتر اول گوید:
بنام خداوند جان و خــرد / كزین برتر اندیشه بر نگذرد
خداوند نام و خداوند جای / خداوند روزی ده رهنــمای
سپس در وصف خرد و عقل راهنمای آدمی سخن را به اوج رسانده و در مقام بیان آفرینش جهان و جهانیان گوید:
كه یزدان ز ناچیز چیز آفریـد / بدان تـا توانایــی آرد پدیــد
سر مایه ی گوهران ایـن چهـار / برآورده بیرنج و بی روزگار
یكـی آتشی برشــده تابناك / میان آب و باد از بر تیزه خاك
و همین طور در وصف عناصر چهارگانه و مزاج های عنصری و آفریده های دیگر گوید:
چو زین بگذری مردم آمد پدید / شد این بندها را سراسر كلید
پذیرنـــده ی هو ش و رای و خـرد / مر او را دَد و دام فرمان بــرد
همان گونه که دیده می شود وی به به ترین و زیباترین وجهی آدمی را تعریف كرده است و این تعریفها نه تنها بر پایه ی فلسفه و منطق استوار شده است بلكه به طور دقیق و رسایی ناظر به اخبار و آیه های اسلامی نیز هست.
وی در توصیف مقام و منصب علیبن ابیطالب و حصرت رسول گوید:
علی را چنین گفت و دیگر همین / كز ایشان قوی شد بهر گونه دین
نبـی آفتـاب و صحابـه چـو مـاه / بهـم بسته ی یكــدگر راســت راه
منـم بنـــده ی اهــل بیــت نبــّی / ستاینـده ی خــاك پــای وصّـــی
حكیم این جهان را چو دریا نهاد / برانگیخته مـوج ازو تنــد بـــاد
خردمند كــز دور دنیـــا بدیــد / كرانــه نه پیــدا و بن ناپدیـــد
و سرانجام اندیشه های اسلامی با جنبههای گوناگون آن از فلسفه ی نظری و عملی، صفات ذات و افعال خدا و نحوه ی سلوك و رفتار انسان با خانواده و جامعه و رعایت اصول انسانی در شعرهای فردوسی دیده می شود.