شعر، حکومت و مردم
در عصر مشروطه، عامل تاثیرگذار تازهای، وارد عرصهی شعر شد که آن هنگام حضور چندانی نداشته و یا لااقل حضورش تعیین کننده نبود. این عامل تاثیرگذار، افکار عمومیبود. شعر مشروطه، نهایت سعی خود را برای رسیدن به مخاطبان عام انجام داد.
از یکسو، شخصیتهای عامیو عادی زندگی روزمره به وفور در شعر این شاعران راه یافتند و از سوی دیگر، مردم عادی مخاطب اصلی شعر شدند. شعر برای نخستین بار از دایرهی مخاطبان محدود خود که درباریان و نخبگان بودهاند رها شد و افقهای تازهتری را پیش روی خود دید. گزافه نیست اگر بگوییم در دورهی مشروطه برای نخستین بار شعر به عنوان سلاحی فراگیر و تعیین کننده، در خدمت طبقه فرودست جامعه قرار میگیرد.
شعر مشروطه، نخستین تجربهی فراگیر شعر سیاسی در ایران است. شعر اجتماعی نیز به معنای جدی از دورهی مشروطه در ادبیات فارسی متولد شد. این نوع شعر هدفمند و غیردرباری است که پیش از مشروطه، در چنین گسترهای اعلام حضور نکرده بود.
شعر دوره مشروطه، به شکل بیمانندی سیاسی میشود و این نخستین باری است که حکومت مرکزی، به قلع و قمع شاعران و تخطئهی آنان میپردازد. بیشتر شاعران این دوره مثل نسیم شمال، بهار، لاهوتی، عارف قزوینی، ایرج میرزا، میرزادهی عشقی، علاوه بر پرداختن به مضامین مختلف و گاه تازه، از موضوعات وطنی و سیاسی نیز سخن گفتهاند.
در دورهی مشروطیت، شعر برای نخستین بار از محدودهی تنگ دربار و محتوای درباری که قرنها بر شعر فارسی حکومت میکرد آزاد شد. شعر از مردم و برای مردم میگفت شاعران عزلت نشین خانقاه یا میخانه و یا ابزار تزئین مجالس پادشاهان نبودند. شاعران دورهی مشروطه، هم پای مردم و یا بهتر است بگوییم پیشاپیش مردم به حرکت درآمده، شعر را در خدمت اهداف و آمال مردم به کار گرفتند.
از نظر محتوا، با دفاع از مفاهیمیچون قانون و آزادی و استقلال از کشورهای بیگانه، درون مایهی اصلی شعر این دوره است. تجدد و نوگرایی هم در شعار و هم در شیوهی شاعران به خوبی مشهود است.
در سپیدهدم انقلاب مشروطه، از آنجا که بیشتر مردم ایران، خواندن و نوشتن نمیدانستند، شاعران و نویسندگان و اندیشه وران انقلاب، بر آن شدند که شعر و نثر را هرچه بیشتر ساده کنند تا پیام انقلاب: آزادی، استقلال، و حاکمیت قانون، برای عامه انبوه مردم، قابل درک و فهم باشد. هرچند برای بسیاری از باسوادان نیز درک و دریافت نثر و نظمیکه به سبک و سیاق گذشته، نوشته میشد، دشوار مینمود.
در یک نگاه کلی میتوان گفت که تمامیشاعران مطرح دوران مشروطیت چون دهخدا، بهار، ایرج میرزا، عشقی، ادیب الممالک فراهانی، لاهوتی، رشید یاسمی، پروین اعتصامی، نیما یوشیج و ... به انگیزه نوجویی و نفس زدن در هوای تازه و رهایی از بنبست تقلید و تکرار، که شعر دوران قاجار بدان مبتلا بود، بر ترجمه شعر و ادب غربی که در نشریههای این دوران به فراوانی آمده، عنایت داشتهاند و از آنجا که خود با زبان فارسی فرانسوی یا انگلیسی آشنا بودهاند محتملاً از متن اصلی بهره بردهاند.