(معبود)
ای خدا ، ای خالـق کون و مکان
ای تویی دانای پیــدا و نهــان
ای منـزه ، صـاحب بخشـش تویی
پاسـخ هر حاجت و پرسـش تویی
غیـر تو ، هـرگز خدایی ای کریم
نیست معبودی به جز تو ای رحیم
ایمــنی بخـش دل حیـــران ما
صــاحب این روح ســرگردان ما
خالق نور و ز آن برتر تویی
بر تمـام کائنــات ســرور تویی
آنچه بـاشـد در زمیــن و آســمان
می کنـد تســبیح تو با هر زبان
دافع رنج و غمـی نامت دواست
ای فرح بخش ای جمیل ذکرت شفاست
ایکه اکنــون حجتت در پرده است
خوان لطفت هر طرف گسـترده است
آتش ســوزان ، گلســتان از تو شـد
عالم امکان ، نمــایان از تو شـد
آب دریا ، بهــر موســایت شـکافت
کس ، به کنـه لایزالت ، ره نیـافت
ای خدای کعـبه ، ای پروردگار
ای مهیـمن ، ای نعیــم ، ای پایدار
ای پنـاه بی پنـاهان ، ای شکیب
کس نبـاشـد ، از عطایت بی نصیب
ای خجسته ، ای امیـد بی کسـان
از حریم فضـل خود ، ما را مران
مقتـدر ، ای خالق هفت آســمان
این «رها» را ، از جهنم ، وارهان
بهروز رها