هدیه ای ناقابل به همسر مهربانم سوگند ای تو شیرینی هر آن که به ما می گذرد دانی آیا چو نباشی چه به ما می گذرد؟ ای تو تکرار تمام لحظات خوش و ناب بی تو دانی چه در این خانه به ما می گذرد؟ ای همه بود و نبودم به فدای تو عزیز! تا مرا یار تو باشی نکنم میل گریز دیگران ارچه سلاطین قشنگی باشند نزد ما نیست بجز یاد تو در سینه عزیز! مهربانم! به تو سوگند تو را خواهم و بس به سرم خاک اگر دل بدهم جز تو به کس به سرم خاک که جز تو به کسی فکر کنم که هر اندیشه بجز یاد تو ما را ست هوس نازنینم! تو عروس دل شیدای منی! تو قشنگی تمام آرزوهای منی! تو رسیدی که من از غیر تو بیزار شوم تو عزیزی! تو حبیب دل تنهای منی! |