حضرت آیتالله العظمی جوادی آملی در درس تفسیر قرآن خود بیان کرد: نعمت دو نحوه است یا مطلق است یا مقید. نعمت مقید شامل شمس و قمر و همه رحمتهای خاصه الهی مانند باران میشود و نعمت مطلق همان ولایت خداوند است. حضرت امیر(ع) چون نه به خاطر ترس از جهنم و نه به خاطر بهشت خدا را عبادت کرد و خدا را فقط به خاطر محبت عبادت کرد «ولی الله» شد و خداوند سرپرستی او را به عهده گرفت.
حضرت آیتالله جوادی آملی در ادامه سلسله جلسات درس تفسیر خود در تفسیر آیات 136 تا 148 سوره مبارکه صافات روز دوشنبه، اول اردیبهشت ماه، بیان کرد: خداوند در جریان قوم لوط (ع) فرمود: ما شهر آنها را ویران کردیم و شما در جریان سفرتان در دو مقطع زمانی به این مکان میرسید «وَإِنَّكُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَیْهِمْ مُصْبِحِینَ وَبِاللَّیْلِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ» سر اینکه این دو وقت را ذکر فرمود این است که در سفرهای کویری و طولانی به دلیل گرمای هوا، یا شبها سفر میکردند یا در طلیعه روز تا آنجایی که سفر ممکن باشد و در نیمروز سفر نمیکردند بر همین اساس این دو وقت را ذکر فرمود.
وی افزود: ششمین و آخرین پیامبری که نام مبارکش در سوره مبارک صافات مطرح شده است حضرت یونس (ع) میباشد. بعد از اقامه براهین نسبت به اصول دین قصه حضرت نوح و ابراهیم، موسی و عیسی و لوط را ذکر فرمود که ششمین آن جریان حضرت یونس است. خداوند در این آیات در مورد حضرت یونس میفرماید: قبل از اینکه آن اتفاق برای یونس بیافتد و در شکم ماهی قرار بگیرد رسالت او محفوظ بود، یعنی به عنوان رسول خدا از محل ماموریتش فاصله گرفت، به دریایی رسید که سفر دریایی لازم بود، کشتی که در آن وارد شد پر از بار و سنگین بود، وقتی وارد کشتی شد، کشتی سنگینی کرد و قرار شد بر اساس قرعه یک نفر را در آب بیاندازند که کشتی بتواند راهش را ادامه بدهد و این فرد یونس بود.
این مفسر قرآن کریم تصریح کرد: یونس در ظرف رسالت قرار داشت و زمانی که پیامبر و رسول خدا بود این قصه برای او واقع شد. لذا وقتی خداوند میفرماید: «وَأَرْسَلْنَاهُ إِلَى مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ یَزِیدُونَ» این تجدید همان رسالت است نه احداث رسالت. جریان یونس را ذات اقدس اله در چند سوره بیان کرده است. اوصاف او را در سوره مبارکه انعام همانند دیگر پیامبران ذکر فرمود. در جریان بیان اوصاف یونس و دیگر پیامبران میفرماید که اینها مومن بودند، اینها مجتبی بودند، اینها مهدی الی صراط مستقیم بودند. در سوره مبارکه یونس که به نام آن حضرت است بخشی از قصهای که مربوط به آن حضرت بود در آیه 98 به بعد ذکر فرمود. در آنجا بیان کرد وقتی قومی تن به تباهی دادند، طغیان کردند و مستحق عذاب شدند، عذاب الهی به حیات آنها خاتمه میدهد مگر قوم یونس که استثنائا برای آنها زمینه عذاب فراهم بود اما چون واقعا توبه کردند عذاب از آنها برداشته شد « فَلَوْلاَ کَانَتْ قَرْیَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَهَا إِیمَانُهَا إِلاَّ قَوْمَ یُونُسَ لَمَّآ آمَنُواْ کَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الخِزْیِ فِی الْحَیَاةَ الدُّنْیَا وَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَی حِینٍ؛ پس چرا در میان شهرهایى که مردمش پیامبران را تکذیب کردند و عذاب بر آنان مقرر شد، مردم هیچ شهرى پیش از نزول عذاب ایمان نیاوردند که ایمانشان سودشان دهد؟ تنها قوم یونس بودند که پیش از نزول عذاب ایمان آوردند و آن گاه که ایمان آوردند ما عذاب خوارى را در زندگى دنیا از آنان برداشتیم و تا مدّتى که عمر طبیعى آنان بود از زندگى بهره مندشان ساختیم».
وی ادامه داد: در سوره مبارکه انبیاء از جریان معذب شدن ظاهری یونس در بطن حوت سخن به میان آورد و فرمود: « وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَى فِی الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّی كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ» یونس از قوم خودش در حالی که خشمگین بود روی گرداند و او گمان میکرد که بر او سخت گرفته نمیشود، آنگاه مورد آزمایش قرار گرفت و در بطن ماهی رفت در تاریکیهای متراکم دریا، بطن، آب، که اینها «ظلمات بعضها فوق بعض» بودند و در حقیقت چندین ظلمت و تاریکی روی هم انباشه شده بودند، یونس در این ظلمات چندگانه از خداوند در خواست کمک کرد و اذکاری را بیان کرد که این همان ذکر یونسی معروف است و خداوند نیز درخواست او را قبول کرد و او را از غم نجات داد.
این مرجع تقلید تصریح کرد: انبیاء بر اساس « اللّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسَالَتَهُ» یک ویژگی دارند و آن این است که علم آنها به علم الوراثه وابسته است و علم الدراسه نیست و کسی نمیتواند با کسب علم و ریاضت و مجاهدتها به مقام نبوت، رسالت و امامت برسد. اما میتواند به مقام تقرب در درگاه الهی برسد و از اولیاء الهی بشود و مورد عنایت حق قرار بگیرید. این راهها ممکن است و استجابت دعا نیز از همین حال است بنابراین استجابت دعا مخصوص انبیاء نیست و هر مومنی در حال خطر با خداوند مناجات کند بر اساس این آیات خداوند او را نجات خواهد داد. لذا ذکر یونسی یک ذکر مجرب است چون وعده الهی این است. اگر کسی گرفتاری دارد ذکر « لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّی كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ » را یک بار یا چند بار بگوید تا گشایشی در کارش شود. البته وجود مبارک یونس معلوم نیست چند بار گفته است اگر چه مسبح بود ولی بالاخره این ذکر اثر دارد تا حال مناجات برای انسان پیدا شود. جریان حضرت یونس طریقت و راهی شد برای همه مردم که اگر کسی در حال خطر نالهای کند خداوند با اخلاص به آن ناله پاسخ مثبت میدهد این راهی است که دیگران از این راه بهره بردند.
وی گفت: در سوره مبارک نون و القلم در بخش پایانی آن سوره و آیه 48 به بعد خدای سبحان به وجود مبارک پیامبر میفرماید: « فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَلَا تَكُنْ كَصَاحِبِ الْحُوتِ؛ پس در برابر حکم پروردگارت که به آنان مهلت مىدهد و به تدریج آنان را به سقوط مىکشاند، شکیبا باش و در عذابشان شتاب مخواه و مانند یونس آن همدم ماهى مباش، آن گاه که در شکم ماهى خدا را ندا داد و به تقصیر خود اعتراف کرد در حالى که آکنده از غم و اندوه بود» اینکه خداوند نام مبارک انبیاء را میبرد یعنی پیامبر(ص) قصه اینها، سرگذشت اینها را مد نظر داشته باشد که خداوند با اولیای الهی حسن رفتار دارد. در بین اولیا و انبیاء وجود مبارک حضرت یونس است کم حوصلهای کرد و زود مسئولیتش را ترک کرد او عصبانی بود و غیضش را فرو برد و عرض کرد که «لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّی كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ».
آیت الله جوادی تاکید کرد: اگر نعمت الهی شامل حال یونس نمیشد ممکن بود در ساحل دریا بیافتد در حالی که مذموم بود اما الان در ساحل دریا افتاد در حالی که مرحوم و منعم علیه است. نعمت یا مقید است یا مطلق، زمانی که مقید باشد نعمت شمس است، نعمت قمر است و این نعمتهایی که خداوند سبحان به عنوان رحمت خاصه مانند باران، افرینش گیاه ذکر میکند اما زمانی که نعمت به صورت مطلق ذکر شود منظور نعمت ولایت است. ولایت الهی و سرپرستی الهی شامل حال یونس شد لذا به ماهی دستور داده شد او را بلع کردی هضم نکن و آسیبی به او نرسان. بطن ماهی را مأمن قرار داد برای او که محفوظ بماند. زمانی که نوبت بیرون آمدن یونس شد به ماهی دستور داده شد که یونس را به ساحل بیاور و تحویل بده و ماهی اینکار را به نحو احسن انجام داد اینها همه فرمان الهی است که از آن به ولایت یاد میشود ذات اقدس اله ولی همه چیز است آسمان، زمین، عالم، آدم،بحر و نحر و ...
وی افزود: ولایت یعنی کسی که الله سرپرستی او را به عهده بگیرد نه اینکه الله ناصر او باشد و محب او باشد. هر کدام از این دو یک درجه لطف دارد اما کسی که سرپرستی او به عهده خداوند باشد مانند نوزادی است که هیچ کاری نمیتواند انجام دهد، مادر در حقیقت تمام کارهای او را انجام میدهد و اینطور نیست که مادر نوزاد را یاری کند. افرادی که تحت ولایت الهی هستند نوعی از توفیق الهی را برخوردارند که همه کارهای آنها را ذات اقدس اله انجام میدهد نه اینکه خداوند آنها را یاری کند. بنابراین هر مومنی به این ولایت نمیرسد مومنین در عالم فراوان هستند ولی اولین کسی که در بین «امت» راه ولایت را باز کرد و خودش این راه را رفت وجود مبارک امیر المومنین (ع) بود اما در «اسلام» اولین کس رسول خدا (ص) بود. حضرت امیر (ع) فرمود اگر از جهنم بخواهید نجات پیدا کنید راه وجود دارد، از بهشت میخواهید نجات پیدا کنید راه هست، بخواهید منصور الهی باشد راه هست، بخواهید محب خداوند باشید راه هست، اما اگر بخواهید ولی الله بشوید فقط یک راه دارد و آن این است که نه از ترس جهنم عبادت کنید و نه برای بهشت عبادت کنید و فقط و فقط برای دوستی با خدا عبادت کنید. وقتی انسان چیزی غیر از خدا نخواست کم کم «الله ولی الذین آمنوا» میشود و خداوند همه کارهای او را به عهده میگیرد.