یادداشت از مختار حسنی سوختهسرایی، کارشناس امور فرهنگی مطلبی در اختیار قرار داده که خواندن آن خالی از لطف نیست:
پلان1
نزدیکیهای نماز مغرب بود حول و حوش یک ساعت مانده، سوار اتوبوس شده بودیم و منتظر تا به حرکت در آید. یک ربع بعد ماشین حرکت کرد. هنوز چند دقیقهای از حرکت نگذشته بود که راننده برای رفاه حال مسافران سیستم صوت خودرو را روشن کرد!
خوانندههای آنطرف آبی اعم از ترکی و فارسی شروع به خواندن کرده بودند که سر و کله خوانندههای زن نیز به وسط آمد. از همان ابتدا خواستم تذکر بدهم که یا خاموش کند یا موسیقی مجاز بگذارد هرچه فکر کردم روش درستی به ذهنم نرسید. از واکنش راننده و برخی مسافران موافق او نیز نگران بودم، به ویژه اینکه همسرم نیز همراهم بود.
با نزدیکشدن به اوقات نماز نیز بر حساسیتم اضافه شد و خدا خدا میکردم تا راه حلی جلوی پایم بگذارد.
در همین فکر و خیال بودم که شماره تماس روی شیشه نظرم را جلب کرد و کنارش نوشته بود «دربست». به ذهنم رسید که این شماره راننده است، پس پیامکی برایش ارسال کنم متنی به این مضمون ارسال کردم: «سلام آقای راننده، خداقوت، خسته نباشی، در لحظات روحانی نماز مغرب هستیم، بهتر نیست ضبط را خاموش نمایید؟»
چند ثانیهای طول نکشید که صدای تلفن همراه آقای راننده بلند شد، آن را برداشت و پیام را خواند و بدون هیچ عکسالعملی ضبط را خاموش کرد و دیگر تاپایان مسیر روشن نکرد.