کد:
9823
پرسش
با سلام
1)شهید كیست؟لطفن چند ایه از قران در این مورد بفرمایید
2)چرا در مورد كسی كه در جنگ علیه رپیم بعث كشته شده است واپه شهید را بكار میبریم؟مگر این جنگ جنگ بین دو كشور مسلمان و بین مسلمین نبوده است؟
3)چرا به سید مرتضی اوینی كه در دوران جنگ هم كشته نشده است شهید میگوییم؟ایا اینكه به
هر كسی كه دارد راه میرود ناگهان برود روی مین میتوان شهید گفت؟
4)چرا به ادواردو انیلی شهید میگو ییم؟اولن مطمئن نیستیم كه مسلمان بوده. ثانین بر فرض مسلمانی نمیدانیم به چه علت كشته شده است و به دست چه كسی كشته شده است
پاسخ
با سلام و تحیت!
1ـ قرآن در آیه 69 سوره آل عمران و در آیه 154 سوره بقره از زنده بودن شهید خبر می دهد :
“لاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون“ یعنی نپندارید كسانی كه در راه خدا كشته شدند مرده اند بلكه زنده اند و نزد پروردگارشان روزی خورند.
“لاتقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء و لكن لا تشعرون“ یعنی در باره آنانی كه در راه خدا كشته شده اند، نگوئید مرده اند، بلكه آنها زنده اند و لكن شما درك نمی كنید.
تحلیل این زنده بودن جای تفصیل دارد كه بدان نمی پردازیم.
2ـ از روایات اسلامی بدست می آید كه شهید فقط كشته با تیر و شمشیر آن هم در میدان جنگ نیست، بلكه در مجموع هر كس در راه ایمان به دین خدا و التزام به آن و عمل به تكالیف دینی اش از بین برود، شهید است. چه تیر و تركش به او اصابت كرده باشد، چه خیر.
در كتاب میزان الحكمة، جلد 5، در قسمت مربوط به شهادت دو باب را به عنوان «الشهادة الحكمیة» اختصاص یافته است.
از جمله روایاتی كه آنجا آمده، در باره كسی است كه به حسب ظاهر در نزاع حق و باطل تیر و تركشی نخورده، ولی اطلاق شهید بر او شده است.
برای نمونه در حدیثی رسول الله (صل الله علیه و آله و سلم) می فرمایند: كسی كه در راه حمایت از خانواده خویش از روی ظلم كشته شود شهید است؛ كسی كه بخاطر دفاع از مال خود از روی ظلم كشته شود شهید است و كسی كه بخاطر همسایه اش به ظلم كشته شود شهید است و كسی كه بخاطر خدای عز وجل كشته شود هم شهید است.“ (ر.ك. به همان، ص196)
و در حدیثی دیگر آمده: «كسی كه عاشق شود و كتمان عشق نموده و عفت پیشه سازد تا بمیرد او شهید است.» (همان، ص197)
پس شهید فقط آن كسی نیست كه جبهه جنگ رفته و تیر مستقیم خورده، بلكه اگر حیات كسی به خاطر ایمان او، به هر نحوی، سلب شود، او به درجه شهادت نائل آمده است.
از سوی دیگر، در كنار این احادیث آمده كه هر كس هم كه در میدان جنگ تیر خورده الزاماً شهید نیست. «كم ممن اصابه السلاح لیس بشهید و لا حمید و كم ممن قد مات علی فراشه حتف انفه عند الله صدیق شهید.»(همان)
3ـ با این بیان، راحت تر می توانیم بپذیریم كه صرف جنگ و مسلمان بودن مانع شهید بودن یك طرف نیست. هیچ فكر كرده اید كه اطر كلام سما در سؤال صحیح بود، باید همراهان علی علیه السلام در جنگهای نهروان و جمل و صفین هم شهید نباشند، حال آنكه خود حضرت آنان را شهید خطاب كرده است!؟
جنگ ایران و عراق یك جنگ عقیدتی بین اسلام و كفر جهانی بود. لااقل امروزه روشن شده كه حمله صدام به ایران به دستور اربابان خود، و بخاطر نابودی انقلاب اسلامی در ایران و جنبش اسلام خواهی در جهان بوده است؛ یعنی همان چیزی كه ـ به موجب روایات فوق ـ مرگ در مقابل آن شهادت نام دارد.
4- از اینجا روشن می شود كه چرا امثال شهید آوینی را هم شهید می گوئیم. او حتی اگر در تصادفی جان می داد شهید بود، چه رسد به اینكه روی مینی رفته كه دشمن اراده كشته شدن امثال او را كرده بوده است، حال در جریان جنگ باشد یا بعد آن.
اگر چنین نباشد باید جانبازان شیمیایی را كه فقط بعلت استنشاق مواد شیمایی در جنگ صدمه دیده اند، ولو بیست سال بعد از دنیا می روند را هم شهید ندانیم! حال آنكه هرگز چنین نیست.
ما در فرهنگ شیعی فاطمه زهرا (س) و حمل او (محسن) را هم شهید می دانیم، حال آنكه مدتی پس از جریان درب و كوچه اتفاق افتاده است.
5- در باره ادواردو آنیلی هم همان را می گوئیم. اولاً شهید را این چنین تعریف كردیم: "كسی كه اعتقاد یا عمل به تكالیف دینی او تمام العلة یا لااقل جزء العلة برای سلب حیات از او باشد."
در مورد ادواردو قرائن همین را نمی گوید!؟
الف) مسلمانی او: در این فیلم لااقل 4 نفر شیعه مسلمان گواهی می دهند كه ادوارد نزد آنها اقرار به مسلمانی و تشیع كرده است.
20 سال پیش از سوی سفیر ایران در واتیكان رسماً گواهی كتبی تشرف به تشیع برای او صادر شده است.
نوشته هایی با نام مسلمانی او در دست است كه حاوی برداشتهایی از قرآن و …
دیگر اینكه عزیمت او به ایران و ملاقات با امام و فشار خانواده بر او و عدم اعطاء جانشینی برای مجموعه صنایع فیات(میلیاردها پول) و بی اعتنایی او به آنها، همه مؤیداتی بر اعتقادات اوست.
ما در مسلمانی یك شخص و حكم مسلمانی بر آنها بیشتر از این را لازم نداریم.
ب) قراةنبسیاری بر این هست كه او را كشته اند، و این كشته شدن ربط مستقیمی با مذهب جدید و اعتقادات او دارد. خانواده او به خاطر همین اعتقادات او را در بیمارستانی روانی بستری می كنند كه خود ادواردو به دوستانش گفته بود: پزشكان آنجا یهودی اند و او را تحت فشار قرار می دهند و عاقبت او را می كشند، و یكبار هم از آنجا گریخته بود. ادواردو با جانشینی پسر عمو مخالفتی نكرد، اما با جانشینی جان الكان كه یهودی زاده بود مخالفت شدید كرد.
فعالیتهای او در این مدت آخر عمر هشداری برای بقیه بود. او بارها تصریح كرده بود كه اطرافیانش او را خواهند كشت.
دكتر "باوا" قرائنی می شمارد كه واضح می كند مرگ او خود كشی نبوده و قتل بوده است از جمله:
1- درنیامدن كفش گشاد او از پایش پس از افتادن از ارتفاع 80 متری!
2- برای خود كشی باید روی ماشین خود می رفته تا بتواند خود را پرت كند، حال آنكه روی ماشین هیچ اثری نیست!
3- او هیچگاه پارك كردن بلد نبوده است، حال آنكه در آن روز ماشین را بطور صحیح پارك شده بود!
4- بعلاوه كالبد نشدن جسد از سوی مقامات مربوط در حالی كه سگ و گربه ها در ایتالیا كالبد شكافی می شوند!
5- عدم استفاده از آدمك انسانی با مشخصات فیزیكی از سوی پلیس و …!
6- دادن سفارش غذا به آشپز خانه برای ظهر روزی كه خودكشی كرده است!
7- ننوشتن هیچ دست خطی مبنی بر اراده خودكشی!
این قرائن نشان می دهد احتمال شهادت او لااقل بعید نیست. و همین كافی است تا حداقل رجاءا بتوان بر او اطلاق شهید كرد.
با التماس دعا
مشاور :
موسسه ذکر
| پرسش :
دوشنبه 19/3/1382
| پاسخ :
دوشنبه 19/3/1382
|
|
|
0
سال
|
معارف اسلامي
| تعداد مشاهده:
116 بار