- گنج عشق خود نهادي در دل ويران ما
- سايه دولت بر اين كنج خراب انداختي
-
واژه نامه
- خراب :
فاسد، گناهكار، مست و لايعقل
- دل :
سرچشـــمه جريـــان خون در بــدن است
English Translation :
In our desolate heart, the treasure of thy own love,-- thou placedest
First Mesra Translation:
On this ruined treasure, mercy's shadow-- thou castest.
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- عشق خود را كه مانند گنجي پربهاست در دل ويران ما جا دادي ; سايه بخت و اقبال را بر كنج خراب دل من انداختي ،يعني با قرار دادن گنج محبت خود در دل آشفته و پريشان ما، ما را مورد لطف و مرحمت قرار دادي - وجود محبت تو در قلب ما سبب آرامش دل ما گرديده است ، **