- شممت روح وداد و شمت برق وصال
- بيا كه بوي تو را ميرم اي نسيم شمال
-
واژه نامه
- تو :
از ضماير سمبليك حافظ است كه گاه فقط با يك معشوق زنده و زيـبا از نوع انسان ، وگاه با خداي عرفاني ــ اصل وحدت وجود ــ قـابل انطباق است ، و گاه مستعار بديع و گسترده اي است كه هردو مفهوم را در بر مي گيرد
- شمال :
بادي كه از شمال مي وزد
- ترجمه مصراع اول :
- بوي خوش دوستي را شنيدم و برق وصال را ديدم
English Translation :
This Ghazal is not found in the main book, So there is no translation for it.
First Mesra Translation:
Also there is no translation for the following Ghazals:302,303,304,305,306,307,308
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- روح دوستي را استشمام كردم و برق وصال را از دور ديدم ; اي باد شمال بيا كه براي بوي تو بي قرار مي شوم -مي ميرم ،شَمَمْت ُ از مصدر شَم به معني بوئيدن ،شِمْت ُ از مصدر شَيْم است به معني نگاه كردن و معمولاً نگاه كردن آذرخش در دوردستها را گويند، **