- بي خبرند زاهدان نقش بخوان و لاتقل
- مست رياست محتسب باده بده و لاتخف
-
واژه نامه
- محتسب :
مأمور اجراي احكام شرع
- نقش :
تصوير، اثـــر، آلت بادي كوچكي بوده كه صداي پـــرنده را تـــــقـليد مي كرده ، مثــل تيــپـچه در شـــكار بـــلدرچــــــين
English Translation :
Void of knowledge are the Zahids; the charm, utter; and speak not:
First Mesra Translation:
Intoxicated is the Muhtasib; the cup, drink; and fear not.
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- زاهدان بي خبرند، ترانه بخوان و سخن مگو; محتسب مست تزوير و رياست ، شراب بخواه و نترس ،نقش : تصنيف ، نغمه ،لاتَقُل : حرف مزن ،لاتخف : به معني مترس ، بيم مدار، خاقاني گفته :به روز حشر كه آواز لاتخف شنوند بگوش خاطر ايشان رسان كه لابُشريدر ذكر حسين بن منصور حلّاج در تذكرة الاولياء آمده است : اين خبر به خليفه رسيد، گفت فتنه خواهد ساخت ، او را بكشيد يا چوب بزنيد تا از اين سخن برگردد، سيصد چوب بزدند به هر چوبي كه مي زدند آوازي فصيح مي آمد كه لاتخف يا ابن منصور، و با توجهي كه حافظ به حلّاج داشته دور نيست كه از آوردن عين كلمه مراد اشاره به اين سخن باشد،مقصود اينكه زاهدان به ما توجهي ندارند، ترانه بخوان و سخن مگو، محتسب مغرور رياكاري خويش است ، نترس ، **