- من به خيال زاهدي گوشه نشين و طرفه آنك
- مغبچه اي ز هر طرف مي زندم به چنگ و دف
-
واژه نامه
- چنگ :
ســـــازي از خانواده آلات موسيقــي رشته اي مطلق ، مـــــي نويسند كه چنگ از كمــــــان شكـارچيــان و رزم آوران به وجود آمده است و بعدها تارهاي بيشتري به آن افزوده شده و كاسه صوتـــي و ستـــــون سيم گير آن شكل هاي مختلفي به خود گرفته اند
- خيال :
گمـــان ، وهـــم ، هر صورتي كه از ماده ، مجرد باشد
- دف :
سازي از آلات ضربي ، دايره
- طرفه :
تازه ، مطبوع ، شگفت آور
- مغبچه :
فرزنــد مــغ ، پسرك خدمتـگار ميخانه ها، و در اشعار حافظ زيـبا و برانگيزنده ذوق و مستي
English Translation :
In the fancy of being a Zahid, corner-sitting (I became); and strange (it is) that,
First Mesra Translation:
From every side, me, with the (sound of the) harp and the drum, the young magian proclaimeth.
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- من به خيال اينكه زهد و تقوي پيشه كنم گوشه نشين شده ام ; و شگفت اسـت كـه با وجـود ايـن از هـر طـرف مغبچـه اي با چنگ و دف مرا مي زند،يعني مغبچه با چنگ و دف به سر من مي زند و سرزنشم مي كند كه چرا به خيال زاهد شدن افتاده ام و اين شگفت آور است ،به دف زدن چنانكه دكتر يوسفي در شرح بوستان يادآوري كرده مجازاً معني رسوا كردن نيز دارد، **