- مقيم بر سر راهش نشسته ام چون گرد
- بدان هوس كه بدين رهگذار باز آيد
-
English Translation :
Like dust, dweller at the head of his path I have sat,
First Mesra Translation:
In the desire that, by this way, he may-- come back.
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- مانند گرد پيوسته بر سر راهش نشسته ام ; به هوس اينكه به اين رهگذر باز گردد ـ و در نتيجه پا بر سر من بگذارد، يا آنكه مانند گرد به دنبالش بيفتم ،مقيم : پيوسته ، دائماً، چنانكه در اين بيت عطار:چون لايق گنج نيست ويرانه عمر مي نتوان شد مقيم همخانه عمر **