- به پيش خيل خيالش كشيدم ابلق چشم
- بدان اميد كه آن شهسوار باز آيد
-
واژه نامه
- ابلق :
دو رنگ ، سيـــاه و سفيد، كـــنايه از اسب سيـــاه و سفـــيد
- خيل :
اردوگاه ، لشگرگـــاه ، گروه اسبان ، گروه سواران ، قبيله ، طايفه
- شهسوار :
سوار برگزيده ودلير
English Translation :
Before the king of his fancy, the black and the white of the eye, I extended,
First Mesra Translation:
In that hope that that imperial horseman might-- come back.
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- اسب ابلق چشم را پيش لشكر خيالش نگه داشتم ; به اين اميد كه آن سوار چابك باز گردد،خيل : گروه اسبان ، گروه سواران ، قبيله ، طايفه ،ابلق : دورنگ ، سياه و سفيد، كنايه از اسب سياه و سفيد; و در بيت مراد چشم است كه رنگ سياه و سفيد دارد،مي گويد اسب سياه و سفيد چشم را پيش انبوه خيالش به انتظار نگه داشته ام ، به اميد آنكه آن سوار برگزيده بيايد و بر اين اسب ابلق بنشيند،خلاصه معني اينكه در خيال او هستم و چشم مي كشم كه او بيايد و بر چشمم بنشيند، **