• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1009
تعداد نظرات : 155
زمان آخرین مطلب : 5231روز قبل
ورزش و تحرک
  
سبز پوشان تیم ملی

 

 

دو بازیکن تیم ملّی فوتبال ایران، علی کریمی و مهدی مهدوی‏کیا، برنده جایزه "ورزش برای صلح" شدند. سرگئی بوبکا نیز موفّق به دریافت جایزه شد.

دو بازیکن تیم ملّی فوتبال ایران، در آستانه مسابقات جهانی دو و میدانی در برلین، جایزه "ورزش برای صلح" را دریافت کردند. علی کریمی بازیکن سابق بایرن و مهدی مهدوی‏کیا (فرانکفورت)، موفّق به دریافت این جایزه شدند زیرا آن‏ها در مسابقه مقدّماتی جام جهانی در برابر کره‏جنوبی در ماه ژوئن گذشته، در حمایت از میرحسین موسوی کاندیدای ریاست جمهوری، دستبندهای سبز به دست داشتند.

روز یکشنبه در باشگاه قهرمانان برلین، این دو بازیکن حضور نداشتند لذا این جایزه به امید نوری‏پور (ایرانی مقیم آلمان) نماینده بوندستاگ از حزب سبزها اهدا شد.

قهرمان المپیک، سرگئی بوبکا و ادوین مورس نیز هر کدام جوایزی افتخارآمیز دریافت کردند. بوبکا، رکورددار پرش با نیزه جهان، مدارس ورزش را در میهن خود، اوکراین ساخته است.  مورس دونده سابق پرش از روی مانع در آمریکا و همچنین رئیس آکادمی جهانی ورزش لاروس، "اسکار ورزش" را دریافت کرد.

"ورزش برای صلح"، جایزه معتبری است که هر ساله به خاطر فعّالیّت‏های انسان‏دوستانه و اجتماعی ورزشکاران، در سراسر دنیا به آن‏ها اهدا می‏شود و امسال نیز در آستانه جام جهانی دو و میدانی توسّط جرهارد جانتزکی و جاکا بیزیلج طرّاحی شد. جایزه «ورزش برای صلح» ابتکاری است برای تشویق ورزشکارانی که خود را در زمینه‏های اجتماعی و انسان‏دوستانه متعهّد می‏کنند. امسال در هیئت داوران، ورزشکاران نامداری نیز حضور داشتند که یکی از آنان، میشائیل گروس، شناگر پرآوازه آلمانی و قهرمان المپیک در دهه 80 میلادی بود. 

 

منبع:  focus 

چهارشنبه 28/5/1388 - 23:10
سياست

 اتّفاقاً اگر چنین زخم‏هایی بر پیکرۀ جمهوری اسلامی وجود داشته باشد، باید آن‏قدر خارانده و جرّاحی شود تا تمام عفونت آن خارج شده و اثری از آن در این پیکره باقی نماند. این امر هم میسّر نیست، جز با پی‌گیری شجاعانه، محرم دانستن مردم و برخورد قضایی قاطع.  

 

 

  بسم الله الرّحمن الرّحیم

 

متن بیانیّه مهمّ مرجع عالیقدر حضرت آیت‏الله العظمی بیات زنجانی (مدّ ظله العالی) پیرامون نامه جناب حجّت‏الاسلام و المسلمین کروبی و وقایع پس از آن 

 

چندی پیش برادر ارزشمند و مجاهد جناب حجّت‏الإسلام و المسلمین کروبی با نگارش نامه‌ای، اخبار بسیار دردناک و اسفباری را پیرامون وضعیّت بازداشتگاه‌ها و بازداشت‏شدگان سیاسی منتشر کردند. اینجانب آرزو دارم که چنین وقایعی رخ نداده باشد و سخنان برادرمان جناب آقای کروبی هیچ‏گاه مصداق واقعی پیدا نکند؛ امّا ایشان عالمی است مورد وثوق امام امّت، که شرایط و حدود طرح این‏گونه مطالب و تأکید بر آن را می‌داند و پافشاری او بر وقوع وقایع مذکور و اصرار وی بر وجود ادلّۀ کافی را نمی‌توان و نباید نادیده گرفت و با جنجال و هیاهو و در گاهی اوقات با حذف صورت مسئله، به آن جواب داد. اتّفاقاً اگر چنین زخم‏هایی بر پیکرۀ جمهوری اسلامی وجود داشته باشد، باید آن‏قدر جرّاحی شود تا تمام عفونت آن خارج شده و اثری از آن در این پیکره باقی نماند. این امر هم میسّر نیست، جز با پی‌گیری شجاعانه، محرم دانستن مردم و برخورد قضایی قاطع.

در این‏جا روی سخنم با نمایندگان مجلس، قضّات و در رأس آن‏ها رؤسای محترم قوای مقنّنه و قضائیّه است. هر یک از اولیای امور جمهوری اسلامی که معنای «الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظّلم» را می‌فهمند و نگران سرنوشت مکتب تشیّع، جمهوری اسلامی، خود و مردم هستند باید نسبت به این هشدار حسّاس باشند، در صدد تحقیق بی‌طرفانه دربارۀ آن برآیند و از کنار آن هم به سادگی نگذرند. انتظار از نمایندگان مجلس و عقلای امور این است که پاسدار عدالت و حرمت مردمی باشند که با رأی مستقیم و غیرمستقیم آنان بر این مسند تکیه زده‌اند. لذا پی‌گیری دقیق مواردی که در این نامه مطرح شده است و پرهیز از موضع‌گیری‌های سریع و برخاسته از برخی مصالح حکومتی ضروری است چرا که به طور حتم در اسلام، هیچ مصلحتی بالاتر از مصلحت عامّۀ مردم و تلاش برای حفظ جان و آبروی آنان وجود ندارد. 

جای سؤال است که چگونه می‌توان این همه تناقض میان مواضع رسمی کمیتۀ تحقیق مجلس، قوّۀ قضائیّه و نیروی انتظامی که اتّفاقاً همۀ آن‏ها هم از رسانه‌های دولتی جمهوری اسلامی منتشر شده‌اند را نادیده گرفت. چگونه می‏شود که روزی وقوع هرگونه اعمال خلاف قانون در یک بازداشتگاه را یکسره نفی کرد و روزی دیگر خبر از تنبیه، تعلیق و مجازات عاملان، بازجویان و قضّات مرتبط با اینگونه اعمال را داد؟ مسلّم است که یا مدیریّت کلان دستگاه قضایی از آن‏چه در نهادهای زیرمجموعه‌اش می‌گذرد خبر ندارد، یا آن‏که به موازات این دستگاه، نهادهای غیر رسمی دیگری وجود دارند که آن‏ها هم اختیارات قضایی و تنبیهی دارند.

همه باید از آن روزی بترسیم که مردم در اذهان خود، مدیران و صاحب منصبان حکومتی را متّهم به تلاش برای حفظ قدرت و صدارت کرده و موضع‌گیری‌های آنان را در این راستا تفسیر کنند. چون در آن روز، دیگر میان حکومت شیعی و غیرشیعی فرق چندانی باقی نخواهد ماند و ممکن است خدای ناکرده خواست عمومی به گونه‌ای دیگر رقم بخورد. این‏جانب به عنوان طلبه‌ای که بیش از بسیاری از مدیران کلان کشور با عموم مردم ارتباط دارد، از تغییر ذائقۀ عمومی مردم و به خصوص مؤمنین و متشرّعین و حوزه‌ها بیم دارم و بدین‌وسیله برخی نشانه‌های آن را به اطّلاع شما می‌رسانم و لازم است تأکید کنم غیبت رسانه‌های مؤثّر داخلی و با کمال تأسّف، جهت‌گیری خاصّ رسانه‌های باقی‌مانده هم روز به روز بر ابعاد این موضوع و تغییر توجّهات برخی اقشار از خودی به سوی بیگانه افزوده است.

برادران، امروز آفاتی در این کشور به راه افتاده است که باید جلوی آن‏ها گرفته شود و قوای مقنّنه و قضائیّه باید پیشتازان این عرصه باشند. هیچ دیندار آزاده و هیچ سیاستمدار عاقلی نیست که اهانت و بی‌حرمتی به شخصیّت‏های اصیل و انقلابی و بی‌قدر و قیمت کردن آنان را بربتابد. چون همه می‌دانند که اگر این روند ادامه پیدا کند و جلوی تندروی‌های کنونی گرفته نشود، آتش آن لاجرم خرمن خودی و غیرخودی را خواهد سوزاند و روزی ما و شما بر تلّ آن خواهیم نشست. آن روز، روز شکست جمهوری اسلامی است. معرّفی کردن برخی از عناصر انقلابی و خدمتگزاران سیاسی به عنوان آشوبگر، حرکتی است که امروز به راه افتاده است، امّا اگر به این حرکت مجال داده شود، روزی خواهد رسید که بسیاری از عناصر مؤمن و انقلابی اعم از اصولگرا و اصلاح‏طلب را بر گردونۀ آن خواهند نشاند تا به اهداف خاصّ خود برسند؛ همان‏طور که به مرور هم نشانه‌های این موضوع را مشاهده کرده‌اید. لذا از تمام آگاهان و مسئولان دلسوز نظام می‌خواهم که حسّاسیّت بیشتری در این‏باره نشان دهند و به نحوی موضع‏گیری کنند که در فردای قیامت در پیشگاه خداوند و مردم شرمسار برخی قصورها یا احتمالاً تقصیرهای خود نباشند. 

 

والسّلام علی من اتّبع الهدی

اسداله بیات زنجانی

قم - بیست و ششم مرداد 1388، برابر با بیست و پنجم شعبان 1430

 

http://bayatzanjani.net/fa/news/article-86.html

چهارشنبه 28/5/1388 - 13:2
سياست

  با کاهش اعتبارات هزینه‌ای برخی از دستگاه‌ها و کاهش طرح تملّک دارایی‌های سرمایه‌ای از بودجه عمومی دولت، منابع لازم برای افزایش اعتبار 17 دستگاه اجرایی کشور در بودجه 88 تأمین شد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، پس از آن‏که مجلس با منابع پیش‌بینی شده برای اجرای لایحه هدفمند کردن یارانه‌ها که در لایحه بودجه 88 پیش‌بینی شده بود، مخالفت کرد، قانون بودجه به دولت ابلاغ شد و دولت ملزم شد تا علاوه بر تأمین اعتبار منابع کسر شده از بند 60 این قانون، بودجه برخی از دستگاه‌ها را افزایش دهد. براین اساس در جمع‌بندی که در معاونت برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی رییس جمهور انجام شد و در نهایت به تصویب دولت رسید، بودجه 17 دستگاه افزایش یافت که در این میان 5 دستگاه بیشترین افزایش اعتبار را داشتند.

بر اساس اعلام نشریه برنامه ارگان معاونت برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهوری، اعتبار 17 دستگاه بیش از یک‏صد میلیارد ریال بر اساس اصلاحیّه بودجه 88 افزایش یافت، که در این میان وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلّح با 1826472 میلیون ریال، کمیته امداد امام خمینی(ره) با افزایش 913669 میلیون ریال، وزارت دادگستری با افزایش 758524 میلیون ریال، مجلس شورای اسلامی با افزایش 479666 میلیون ریال و بسیج ارتش 20 میلیونی با افزایش 452388 میلیون ریال بیشترین افزایش اعتبار را در میان 17 دستگاهی که اعتبارشان افزایش یافت، دریافت کردند.

سایر دستگاه‌هایی که افزایش اعتباری معادل یک‏صد میلیارد ریال دریافت کردند، شامل نیروی انتظامی، سازمان تبلیغات اسلامی، مجتمع آموزش عالی پیامبر اعظم (ص)، سازمان بهزیستی، شورای عالی حوزه علمیّه قم، مرکز خدمات حوزه علمیّه قم، بیناد امور بیماری‏های خاص (کمک)، ستاد مشترک ارتش، سازمان بازرسی کل کشور، مجمع تشخیص مصلحت نظام، نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور و سازمان زندان‌ها و اقدامات تأمینی و تربیتی در این میان دیده می‌شوند.

در مقابل چهار دستگاه اجرایی ملزم به کاهش اعتبارات خود شدند که در این میان بیشترین کاهش را وزارتخانه‌های آموزش و پرورش با 2425103 میلیون ریال، رفاه و تأمین اجتماعی با 952441 میلیون ریال، سازمان تأمین اجتماعی نیروهای مسلّح با 944363 میلیون ریال و بنیاد شهید و امور ایثارگران با 148356 میلیون ریال، با کاهش اعتبار در سال جاری مواجه شدند.

این گزارش می‌افزاید، افزایش منابع اعتباری دستگاه‌های یاد شده، از محلّ کاهش 85 هزار میلیارد ریال از محلّ اعتبارات هزینه‌ای، تملّک دارایی‌های سرمایه‌ای ملّی و استانی، 64700 میلیارد ریال از محلّ طرح تملّک دارایی‌های سرمایه‌ای با کسر درصد یکسان (به استثنای طرح‌های سال خاتمه 88) و همچنین مبلغ 20300 میلیارد ریال از محلّ اعتبارات هزینه‌ای از بودجه عمومی دولت تأمین شده است.

 

  etemademelli/

يکشنبه 25/5/1388 - 11:54
ورزش و تحرک

  

 

از اوّل گزارشش بنای کار را بر این گذاشت که افشین قطبی، تیم‌ملّی و فدراسیون فوتبال را نقد کند! البتّه برای جواد خیابانی که خود را گزارشگری باسابقه و حرفه‌ای می‌داند انجام دادن همه این کارها به علاوه گزارش بازی، مطمئنا کار راحتی است؛ ضمن این‏که جواد خیابانی با گزارشش دوباره نشان داد که فراز و فرود بسیاری را در این مدّت طی کرده است.  

همانطور که ما می‌دانیم، جواد خیابانی هم می‌داند که گزارشگر باید در حین گزارش تا جایی که امکان دارد بی‌طرف و همچنین مواظب گاف دادن باشد. با این حال متأسّفانه چهارشنبه‌شب گاف‌های به یاد‌ماندنی از سوی جوادخان در یادمان ماند؛ مثل صحنه‌ای که بازیکن بوسنیایی گل زده بود و خیابانی گزارش کرد: ‌«با زدن این گل تعداد بازی‌های ملّی‌اش به عدد 15 رسید!» البتّه این تنها گاف به یادماندنی خیابانی نبود؛ به این جمله در حین تعویض شجاعی دقّت کنید: «شجاعی بازی خوبی را به نمایش گذاشت امّا حیف که گل نزد و تعویض شد!» گویا آقای خیابانی ندید که مسعود شجاعی زننده یکی از گل‌ها بود!  

- زمانی که بازیکن بوسنی تعویض شد خیابانی درست در یک گاف مشابه گزارش‌های گذشته‌اش گفت: «داور بازیکن را اخراج کرد!» البتّه خیابانی عاشق تحلیل است و دوست دارد گزارش‌هایش با تحلیل‌های فنی‌اش همراه باشد؛ زمانی که ایران دو بر صفر عقب بود او با خیال راحت گفت: «هم قطبی مشکل دارد و هم تیم‌ملّی! قطبی همان‏طور که قول داد تیم ملی را به جام‌جهانی ببرد و بدقول شد، این بار قول داده تیم‌ملی را قهرمان جام ملّت‌های آسیا کند که البتّه امیدواریم این بار خوش‌قول باشد!»

- شاید به تحلیل‌های او ایراد زیادی وارد نباشد امّا زمانی که ایران با گل آندو سه بر دو جلو افتاد، خیابانی هیجان‌زده درباره تیم بوسنی گفت: «بوسنی در تمام طول بازی خوب بود امّا به یکباره بد شد و به همین خاطر سه گل خورد ...! »   

جواد خیابانی تعاریف بیش از حدّی از میثاق معمارزاده و رحمان احمدی کرد، در حالی که دروازه‌بان دوم تیم ملّی وحید طالب‌لو است. آمدن ایمان مبعلی آن‏قدر او را هیجان‌زده کرد که او مرتّب می‌گفت: «در امارات به ایمان می‌گویند مهندس یا متخصّص شوت» با این حال ای کاش آقای خیابانی گزارشگر تحلیلگر نوستالژیک ایران – استرالیا 8 آذر 86 به این نکته کوچک اشاره می‌کرد که ای کاش آقای دایی ایمان مبعلی را به تیم‌ملّی دعوت می‌کرد تا به این روز نیفتیم و جام‌جهانی را از تلویزیون با حسرت نبود ایران تماشا نکنیم. ببخشید آقای خیابانی! ما شما را دوست داریم که به شما توجّه ویژه‌ای داریم. 

 

 esteghlaltehranfc

شنبه 24/5/1388 - 13:23
سياست
   

  مهدی کروبی از دستور هاشمی شاهرودی برای رسیدگی به نامه وی به هاشمی رفسنجانی درباره  بازداشت شدگان کهریزک خبر داد و گفت : " آقای هاشمی رفسنجانی نامه را به آقای هاشمی شاهرودی ارجاع داده است و ایشان نیز دستور رسیدگی به این نامه را صادر کرده و از آقای درّی نجف آبادی دادستان کلّ کشور خواسته که با من تماس بگیرد و اعلام کند که نفراتی را به نزد من خواهند فرستاد و نقطه نظرات مرا دریافت کنند تا به مسئولان منعکس شود."

دبیر کلّ حزب اعتمادملّی در گفت‏و‏گویی با سایت سحام‏نیوز در پاسخ به سؤالاتی که در واکنش به انتشار نامه وی به هاشمی رفسنجانی درباره کهریزک بود، دلایل نگارش چنین نامه‏ای را تشریح کرد. کروبی قبل از هر سخنی در پاسخ به کسانی که وی را به خاطر نگارش نامه‏ای مورد انتقاد و اعتراض شدید خود قرار دادند گفت : " کسانی که این روزها به دنبال جوسازی‏ها هستند، فضایی امن و آرام را ایجاد کنند و هیئتی مستقل و بی‏سرف را هم مسئول رسیدگی به این ماجرا کنند و آنگاه شاهد آن باشند که افرادی که این مسائل را به بنده منتقل کرده‏اند، می‏آیند و شکایت خود را مطرح می‏کنند. البتّه افرادی در این هیئت قرار گیرند که کسانی که مورد آزاد قرار گرفته‏اند و شکایتی دارند نسبت به آن‏ها اعتماد داشته باشند و مسائلی که برایشان روی داده را با آن‏ها در میان بگذارند و البتّه اطمینان داشته باشند که این هیئت نیز تا آخر از حقوق آن‏ها دفاع می‏کند." وی همچنین به پرسش‏های کسانی جواب داد که از علّت نگارش این نامه به هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس مجلس خبرگان می‏پرسند. وی گفت : " من برای نگارش این نامه به آقای هاشمی دلایل بسیاری داشتم. نخست این‏که ایشان از ارتباط نزدیکی با رهبری برخوردار هستند و بنابراین مطمئن هستم که این مسائل را به ایشان منتقل می‏کنند. از طرف دیگر خود آقای هاشمی رفسنجانی نیز انتقاداتی را به حوادث اخیر داشت و در نماز جمعه نیز تا حدودی گلایه‏های خود را مطرح کرد و حتّی درخواست کرد تا زندانیان را آزاد کنند. همچنین من طیّ هفته‏های گذشته نامه‏ای را به وزیر اطّلاعات و رئیس قوّه قضائیّه نوشته بودم و بنابراین تصمیم گرفتم که این نامه را به ریاست مجلس خبرگان و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بنویسم. در عین حال بنده از قبل از آغاز حرکت نهضت انقلاب با آقای هاشمی آشنا بودم و همواره از قبل و پس از انقلاب با ایشان همکاری و رفاقت داشته‏ام و من از این حق برخوردارم که به ایشان نامه‏ای را بنویسم؛ البتّه این ارتباطی به اختلاف سلیقه من با آقای هاشمی ندارد چرا که هرچند ما با هم اختلاف دیدگاه داریم ولی من معتقدم که ایشان از جایگاه خاصّی برخوردار است که شاید بتواند کاری کند. همین آقایانی که امروز به آقای هاشمی رفسنجانی هتّاکی و انتقاد می‏کنند شاید از یاد برده‏اند که ایشان از نزدیک‏ترین یاران امام بوده‏اند و حتّی زمانی که قرار بود حکم مهندس بازرگان خوانده شود در مراسمی که همه ما حضور داشتیم، ایشان کنارامام نشستند و متن حکم را قرائت کردند. "

وی با اشاره به انتشار برخی مطالبی که در آن مدّعی شده‏اند کروبی نامه را زودتر از موعدی که قرار بوده منتشر کرده است، گفت : " من هنگامی که به ایشان نامه نوشتم انتظارم این بود که با توجّه به ابعاد فاجعه‏آمیز این مسائل در مدّت زمان کوتاهی ایشان پاسخ این نامه را بدهند زیرا و البتّه از نامه هم دو نسخه تهیّه شد که یکی نزد ایشان و دیگر نزد بنده بود. و لیکن بیش از ده روز طول کشید که آقای هاشمی به این نامه پاسخی ندادند. البتّه این به معنای گلایه از آقای هاشمی رفسنجانی نیست بلکه من احساس کردم که ایشان نخواسته به این نامه پاسخ دهد و یا این‏که بنا بر شرایط فعلی و وضعیّتی که خود ایشان در آن قرار دارد، نمی‏خواسته که وارد این معرکه شود و من هم بنا بر نگرانی نسبت به اخباری که مدام به من می‏رسید این نامه را منتشر کردم. البتّه بعدها متوجّه شدم که ایشان نامه را به آقای هاشمی شاهرودی ارجاع داده است و ایشان نیز دستور رسیدگی به این نامه را صادر کرده و از آقای درّی نجف‏آبادی دادستان کلّ کشور خواسته که با من تماس بگیرد و اعلام کند که نفراتی را به نزد من خواهند فرستاد تا نقطه نظرات مرا دریافت کنند و به آن‏ها منعکس شود. "

کروبی همچنین افزود : " هنگامی که این نامه منتشر شد برخوردهای متفاوتی صورت گرفت برخی استقبال کردند، چرا که می‏گفتند این باعث شد تا فضا به گونه‏ای شود که کسانی که در این باره مطالبی داشتند آن را مطرح کنند مانند خبری که یک خانم سنندجی آن را مطرح کرد که من از ذکر نام ایشان خودداری می‏کنم و آقایان می‏توانند به سایت‏ها مراجعه و در این باره آگاهی بیشتری کسب کنند. "

وی افزود :" البتّه در همین میان کسانی هم بودند که از انتشار آن برآشقتند و قصد آن دارند تا فضایی را ایجاد کنند که کسی جرأت بیان مطالبی در این باره را نداشته باشد. یعنی فضایی ایجاد شود که اگر بچّه‏های مردم را می‏کشند و یا کسی را در زندان مورد اهانت قرار می‏دهند، خانواده‏هایشان را در مقابل در زندان تهدید کرده و کتک می‏زنند، به خانه‏های مردم می‏ریزند و به اموال آن‏ها خساراتی وارد می‏کنند، کسی جرأت طرح این مطالب را نداشته باشد. "

وی گفت : " چرا به جای این‏که چنین فضای رعب و وحشت را ایجاد کنند تا مردم را به سکوت بکشانند، فضایی را ایجاد نمی‏کنند تا اگر مسائلی در این باره وجود دارد و کسانی هستند که شکایاتی دارند ان را در فضای آزاد و امن مطرح کنند. " وی خطاب به مسئولان گفت : " بهتر نیست به جای آن‏که برخی در برابر انتشار این نامه چنین موضع‏گیری و فحّاشی کنند به بررسی اصل ماجرا بپردازنند نه این‏که هنوز کمیته پیگری مجلس تشکیل نشده است، بگویند که محتوی این نامه بررسی شده و کذب محض است. به نظر من باید مسئولان با شنیدن چنین مسائلی ناراحت باشند." وی افزود : " آخر شما فضایی ایجاد کرده‏اید که کسانی که مورد آزار قرار گرفته‏اند جرأت طرح این مباحث را ندارند و حتّی شاید در شرایطی قرار گیرند که بیایند و بگویند که در زندان به ما نماز شب یاد می‏دادند و هیچ شکنجه‏ای هم روی نداده است."

کروبی سپس تأکید کرد که باید فضای امنی در جامعه ایجاد شود تا همه آزادانه حرف بزنند و لیکن ابراز تأسّف کرد از این‏که در فضایی که اینک شکل گرفته مردم حتّی جرأت نفس کشیدن هم ندارند. وی تأکید کرد : " هنگامی که حضرت علی (ع) توسّط ابن‏ملجم مورد ضربت قرار گرفت، حضرت تأکید کردند که مراقب فردی که او را مورد حمله قرار داده، باشند و گفتند که چنان‏چه من زنده نماندم برای قصاص به او یک ضربه بزنید. آیا این رفتارها با حکومت عدل علی (ع)‌ و دین اسلام که دین رأفت است سنخیّت دارد ؟ "

وی با انتقاد از این‏که رئیس مجلس و رئیس کمیسیون امنیّت ملّی که رئیس کمیته پیگیری وضعیّت آسیب‏دیدگان حوادث اخیر است، بدون هیچ پشتوانه تحقیقاتی به تکذیب اصل ماجرا پرداختند گفت : " من پیشنهاد کردم که مسئولیّت پیگیری این حوادث را می‏پذیرم هرچند که این مسئولیّت برایم افتخارآور نیست بلکه برایم زجرآور است ولی قصد دارم تا حقایق کشف شود و هیئتی مستقل و بی‏طرف تشکیل شود تا فضایی ایجاد شود که اگر کسانی هستند که مورد آزاد قرار گرفته‏اند خودشان بیایند و این مسائل را بازگو کنند تا ریشه این فسادهای اخلاقی و شکنجه‏های قرون وسطی خشکانده شود؛ نه ان‏که مسئولان پیگیری این حوادث در مجلس شورای اسلامی در مدّت 24 ساعت و قبل از آن‏که کمیته پیگیری جلسه‏ای را تشکیل دهد به تکذیب محتوای این نامه می‏پردازنند. من ضمن احترام به ریاست مجلس هشتم جناب آقای دکتر لاریجانی که نسبت به ایشان و پدرشان و پدرخانم ایشان ارادت ویژه‏ای دارم و آقای علاءالدّین بروجردی رئیس کمیسیون امنیّت ملّی مجلس هشتم، می‏گویم که قبل از آن‏که در اظهارنظری شتاب‏زده، اصل ماجرا را تکذیب کنید حدّاقل با بنده تماسی می‏گرفتید یا از من می‏خواستید که نفراتی را نزد شما بفرستم؛ شاید من اطّلاعاتی در این رابطه داشتم. آخر چه‏طور می‏شود که بدون آن‏که تحقیقی صورت گیرد و جلسه‏ای تشکیل شود، می‏گویید این ماجرا کذب محض بوده است. شما حدّاقل تحقیق می‏کردید تا ببینید این کسی که این حرف‏ها را زده از روی هوی و هوس چنین گفته و یا چون این‏که رأی او را در انتخابات نادیده گرفته و تقلّب کرده‏اند، می‏خواهد برای عقده‏گشایی چنین حرف هایی را بزند و یا این‏که مطلبی دارد و بر اساس مستنداتی، این حرف‏ها را زده و بعدا موضع‏گیری می‏کردید . " وی افزود : " در شرایطی که رئیس مجلس که سال‏ها من در جایگاه ایشان و دیگر جایگاه‏ها بودم، بدون تحقیقی، اصل ماجرایی را تکذیب می‏کند، دیگر افراد چطور می‏توانند بیایند و این مسائل را مطرح کنند و حتّی در قبال آن‏چه که گفته‏اند مورد اهانت قرار گیرند و آبرویشان نیز برود. " وی تأکید کرد : " من احساس می‏کنم که این موضع‏گیری‏های شتاب زده تحت فشار صورت گرفته است زیرا این بزرگواران نگران آن هستند که به سرنوشت دیگر دوستان خود در گذشته دچار شوند. چرا که آقای لاریجانی نگران آن است که به سرنوشت دکتر حدّاد عادل گرفتار شود و او را از ریاست مجلس حذف کنند و یا این‏که آقای بروجردی نگران تکرار سرنوشت دیگر دوستانش چون آقای افروغ در مجلس هفتم که او را از ریاست کمیسیون حذف کردند و یا سرنوشت مجید انصاری و محتشمی‏پور در مجلس ششم، هستند. "

کروبی با گلایه از قضاوت‏های عجولانه درباره این نامه گفت : " آخر نباید آقای لاریجانی و بروجردی این قدر شتاب زده درباره محتوی این نامه موضع‏گیری می‏کردند و شاید بهتر بود که این دوستان نیز به مانند آقای شاهرودی حدّاقل هیئتی را می‏فرستادند تا اصل ماجرا را از من جویا شود، نه آن‏که حرف‏های آقای بروجردی را چهل بار از تلویزیون پخش کنند ولی حتّی یک کلمه از حرف‏های مرا پخش نکنند. بهتر بود که آقای لاریجانی همان کمیته تحقیق و پیگیری را نزد من می‏فرستاد تا من مستندات و مطالبی که دارم به این کمیته منتقل کنم."

کروبی با قاطعیّت گفت : " من به مسئولان می‏گویم که هیچ‏گاه این فحّاشی‏ها و انتقادات من را وادار به سکوت نخواهد کرد. من در این 20 سال گذشته از این حرف‏های درشت، بسیار شنیده‏ام و تا زمانی که زنده هستم از حقوق مردم دفاع خواهم کرد و شما نمی‏توانید زبان، دست و قلم بنده را ببندید. "

کروبی همچنین با اشاره به محتوای این نامه‏ای که مورد انتقاد بسیاری قرار گرفته است، گفت: " مسائل مختلفی را در این نامه بر اساس مستنداتی که موجود بود منتشر کردم و لیکن در همین باره باید دو نکته را خطاب به مسئولان بگویم. " وی تأکید کرد : " در این مدّت اخبار بسیاری در این رابطه به من رسیده است و در سایت‏های خبری منتشر شده است که موجب تأسّف برای نظام جمهوری اسلامی است و من هم در این نامه پیشنهاد کردم که هرچند پذیرش مسئولیّت پیگیری این موضوع برای بنده کاری سخت است ولی من حاضرم که این مسئولیّت را قبول کنم تا به این موضوعات رسیدگی شود و حتّی من در این نامه تأکید کرده‏ام که ان‏شاءالله چنین اخباری صحّت نداشته باشد ولی اگر درست باشد باید هرچه سریعتر رسیدگی شود و من نیز تنها قصد داشتم که در این باره به مسئولان تذکّراتی را بدهم ولی نمی‏دونم که این تذکّر بنده چرا تا این حد این آقایان را برآشفت و فحّاشی کردند. "

کروبی در تکذیب سخنانی که گفته شده، استنادات این نامه، تلفن‏های خوانندگان روزنامه اعتمادملّی بوده است گفت : " من از این سخنان تعجّب می‏کنم چرا که یک بار از طرف روزنامه، تلفن خوانندگان را به من منتقل نکرده‏اند و البتّه تلفن‏هایی که در این باره به روزنامه شده است، پس از انتشار این نامه بوده است و قبل از آن تماسی در این باره نشده بود. بنابراین به این آقایان می‏گویم که مستندات من کسانی بوده‏اند که نزد من آمده‏اند که یا خود مورد آزار قرار گرفته بودند و یا این‏که شاهد بوده و یا کسانی نزد آن‏ها اقرار کرده بودند پس من آدمی نیستم که بدون آن‏که مستنداتی داشته باشم و بنا بر یک تلفن و یا این‏که کسی حرفی را بدون پشتوانه به من زده باشد چنین نامه‏ای را بنویسم. "

کروبی همچنین در پاسخ به سؤالی در واکنش به مسائلی که درباره نحوه عملکرد وی در بنیاد شهید از سوی رسانه‏های اصولگرای تندرو مطرح می‏شود گفت : " طرح این مسائل اهمّیّتی ندارد و طرح این موضوعات نشان‏دهنده این است که من پرونده‏ای ندارم که بخواهند آن را مایه تخریب من قرار دهند و بنابراین به داستان‏سرایی درباره عملکردهای مدیریّتی من می‏پردازنند در حالی که کسانی که بنده را می‏شناسند و با من همراه بوده‏اند، همیشه از من حمایت کرده‏اند. " وی با اشاره به ماجرای استعفایش از بنیاد شهید گفت : " بنده در دو مرحله از ریاست بنیاد شهید استعفا دادم نخست بعد از فوت امام که حج و بنیاد شهید استعفا دادم ولی رهبری نبپذیرفت و سپس در سال 71 استعفا دادم و با اصرار من رهبری آن را قبول کردند که البتّه بیت امام و رهبری از جمله آیت‏الله محمّدی گلپایگانی به خوبی در جریان این ماجرا قرار دارند. " وی در ادامه با اشاره به حمایت‏های خانواده شهدا از وی گفت : " خدا رو شکر که پس از گذشت 18 سال هنوز اکثریّت خانواده شهدا هنوز ارتباط خودشان را با من حفظ کرده‏اند و من به این آقایان پیشنهاد می‏کنم به جای این‏که خانواده‏های شهدا را وارد این دعواهای سیاسی کنند، بهتر است که دو ماه دیگر از همین مسئول جدید بنیاد شهید بپرسند که کارمندان و خانواده‏های شهدا از مدیران این بنیاد هنوز نام چه کسی را بیشتر از دیگران به خوبی یاد می‏کنند. "

وی گفت : " من از آقایان خواهش می‏کنم که دیگر این خانواده‏های معزّز شهدا را که با فداکاری‏های آن‏ها، این نظام به پیروزی رسید و تثبیت شد را وارد این دعواهای سیاسی نکنند زیرا آن‏ها به اندازه کافی خودشان مشکلاتی دارند و دیگر نباید آن‏ها را وارد این قضایا کرد و من مطمئن هستم که اکثر این خانواده‏ها از وضعیّتی که در جامعه حاکم شده است، رنج می‏برند. "  

کروبی با اشاره به نیّت کسانی که این روزها علاقه خاصّی به راه‏اندازی دعواهای سیاسی دارند و آن‏گاه اصلاح طلبان را به تنش‏زایی در کشور متّهم می‏کنند گفت : " نزاع بر سر این است که ما اپوزیسیون نظام هستیم ولی من این را می‏گویم که ما مدافع نظام جمهوری اسلامی با قرائت امام هستیم. ما می‏گوییم که جمهوریت و اسلامیّت باید در کنار هم باشد ولی آن‏ها می‏گویند که رأی مردم زینتی است و حتّی این روزها یکی از شخصیّت‏ها گفته که اطاعت از احمدی‏نژاد، اطاعت از خداست که البتّه من می‏گویم این حرف‏ها در برابر همان پول‏هایی است که به مؤسّسه این بزرگوار سرازیر می‏شود. از سوی دیگر یکی از نزدیکان همین آقای احمدی‏نژاد می‏گوید که او تنها چهار میلیون رأی دارد و 20 میلیون باقی‏مانده منتقد به اصل نظام هستند. " وی تأکید کرد : " من همین جا می‏گویم که هیچ رئیس‏جمهوری نه آقای احمدی‏نژاد و نه رؤسای جمهوری قبلی و یا حتّی بعدی، نماینده خدا بر روی زمین نیستند و نمی‏دانم این چه حرف‏هایی است که زده می‏شود. " وی با ذکر داستانی گفت : " زمانی برای ناصرالدّین شاه بادمجان می‏آورند؛ فردی که از نزدیکان وی بوده به تعریف از بادمجان می‏پردازد و ناصرالدّین شاه نیز می‏خورد ولی هنگامی که قصد خروج از اتاق را داشته است، از زیاد خوردن بادمجان دل درد می‏گیرد و آروغ می‏زند، در همین زمان همان فرد شروع می‏کند در مزمّت بادمجان سخن گفتن، که ناصرالدّین شاه به وی می‏گوید تا حالا که تو از فواید آن سخن می‏گفتی، حالا چه شده است که در مزمّت آن حرف می‏زنی. آن فرد می‏گوید آن موقع شما از آن خوشتان می‏آمد و بنابراین من خوب می‏گفتم ولی حالا شما بدتان آمده و من باید در مزمّت بادمجان سخن گویم که شاید به نوعی شاهد تکرار چنین وقایعی هستیم."

وی در ادامه به خانواده‏های شهدا توصیه‏ای داشت و گفت : " من خودم به این خانواده‏ها می‏گویم که وارد این نزاع‏های سیاسی نشوند. البتّه در این جا از آقای ضرغامی قدردانی می‏کنم که در برابر هتّاکی به همسر شهید باکری از او دفاع کرد ولی همه خانواده شهدا مانند همسر شهید باکری شناخته شده نیستند که از آن‏ها دفاع شود."

وی تأکید کرد : " من به نسل‏های جوان‏تر می‏گویم که این شرایطی که اکنون در کشور وجود دارد، همان اهداف و آرمان‏های نظام جمهوری اسلامی با قرائت امام نیست و این رفتارها را به نام اسلام و نظامی که بنیان‏گذار آن امام بوده است، ننویسند. چرا که این نظام جمهوری اسلامی همان نظامی است که با فداکاری و ایثارگری‏های بسیاری شکل گرفت. کسانی چون سردار لشکری که 18 سال در زندان‏های بعثی اسیر بودند و یا این‏که در جبهه‏ها شهید شدند. کسانی که در تظاهرات‏های قبل از انقلاب به شهادت رسیدند و اکنون نیز خانواده‏هایشان از فضایی که در کشور حاکم شده است، رنجیده خاطر هستند. "

وی در نهایت تأکید کرد : " من 20 سال است که برای دفاع از حقوق شهروندی و حقوق مردم به عنوان عضو کوچک این نظام تلاش کرده‏ام و اکنون هم بار دیگر تأکید می‏کنم که این تهمت و افتراها مرا از راهی که بدان اعتقاد دارم جدا نخواهد کرد. "  

منبع : سحام نیوز 

جمعه 23/5/1388 - 13:5
سياست

   خلاصه اظهارات :  

وقتی رئیس‌جمهوری از جانب رهبری نصب و تأیید و به عامل او تبدیل می‌شود، از این پرتو نور بر او تابیده می‌شود 

 وقتی رئیس‌جهموری حكم ولی‌فقیه را دریافت كرد، اطاعت از او نیز چون اطاعت از خداست 

 رهبر وقتی قانون را تأیید می‌کند بنابراین همه مصوّبات قانونی همچون نماز و روزه بر مردم واجب می‌شود که این از حقوق والی بر مردم است 

 

 

محمّدتقی مصباح‌یزدی، از روحانیون بلندپایه و اصلی‌ترین حامی محمود احمدی‌نژاد در قم، اطاعت از رئیس‌جمهور را اطاعت از خدا دانست. مدیر مؤسُسه آموزشی و پژوهشی امام‌خمینی دیروز در جمع هنرمندان بسیجی سراسر كشور با اشاره به این‏كه ولی‌فقیه جانشین امام‌زمان (عج) است، گفت: «وقتی رئیس‌جمهوری از جانب رهبری نصب و تأیید و به عامل او تبدیل می‌شود، از این پرتو نور بر او تابیده می‌شود.» 

 وی افزود: «وقتی رئیس‌جهموری حكم ولی‌فقیه را دریافت كرد، اطاعت از او نیز چون اطاعت از خداست.» 

 شاید این نخستین‌بار در تاریخ فقه شیعه به‌شمار می رود كه یكی از روحانیون، دستورات اجرایی رئیس‌جمهور دولت را همردیف با حكم «الله» قرار می‌دهد و اطاعت از آن را واجب قرار می‌دهد. تاكنون براساس مبانی فقه شیعه تشخیص حكم خدا در دوره غیبت انحصارا در حیطه اختیارات فقیه جامع‌الشّرایط می‌گنجد و از همین رو براساس نظریه ولایت‌فقیه و مطابق قانون اساسی جمهوری‌اسلامی‌ایران، شخص اوّل مملكت تنها از میان فقها انتخاب می‌شود. مصباح‌یزدی در حالی اطاعت از دستورات محمود احمدی‌نژاد به‌عنوان مصداق كنونی حرف‌هایش را در حكم اطاعت از خدا دانسته است كه وی پیش از این چنین شأنی را برای دیگر رؤسای جمهوری‌اسلامی‌ایران قائل نبود. وی كه در دوره ریاست‌جمهوری سید‌محمد خاتمی مدّتی به‌عنوان سخنران پیش از خطبه نمازهای جمعه تهران به تشریح مبانی حكومت‌اسلامی می‌پرداخت، هیچ‌گاه اشاره‌ای به این موضوع نكرد كه اطاعت از دستورات رئیس‌جمهوری واجب است و اتّفاقا اساس سخنرانی‌های وی بر رد تئوری دولت اصلاحات درباره شیوه زمامداری شكل گرفته بود و پاسخی به قرائت اصلاح‌طلبانه از اسلام و حكومت دینی محسوب می‌شد. با توجّه به تعارض آشكار دیدگاه‌های مصباح یزدی با كلّیت جریان اصلاح‌طلبی و بخش بزرگی از جناح اصولگرا به نظر می‌رسد كه وی این نظریه درباره دولت اسلامی و جایگاه رئیس آن را پس از روی كار آمدن محمود احمدی‌نژاد، تدوین كرده باشد. با این حال مخفی ماندن این دیدگاه در طول چهار سال زمامداری ‌احمدی‌نژاد و همزمانی انتشار آن با حوادث پس از انتخابات و تشكیل دولت دهم می‌توان چنین برداشت كرد كه مدیر مؤسّسه آموزشی و پژوهشی امام‌خمینی براساس دلایلی، اكنون را زمان مناسبی برای علنی‌كردن دكترین جدید دولت اسلامی ارزیابی كرده است. به عبارت دیگر با توجّه به اختلافات گسترده مصباح یزدی با رؤسای دولت‌های پیش از احمدی‌نژاد نمی‌توان پذیرفت كه وی هنگامی كه ریسك روی كارآمدن شخصیت‌هایی مانند میرحسین موسوی یا مهدی كروبی به عنوان رئیس‌جمهور دهم وجود داشت، نظریه‌ای را ارائه دهد كه خود اوّلین نقض‌كننده آن خواهد بود.  

همچنین با توجّه به دوره چهارساله ریاست‌جمهوری به‌نظر می‌رسد كه ارزیابی مصباح یزدی از ساختار سیاسی ایران به‌ویژه در پی حوادث پس از انتخابات به‌گونه‌ای است كه احتمال به دست‌گرفتن قدرت در دولت‌های آینده جمهوری اسلامی را از سوی افرادی كه شبیه احمدی‌نژاد نباشند، منتفی می‌داند. از نظر این عضو مجلس خبرگان رهبری، ‌ویژگی‌های شخصیتی و گفتمانی احمدی‌نژاد وی را به نزدیك‌ترین مصداق ریاست دولت در حكومت دینی تبدیل كرده‌است، از این رو به عقیده مصباح یزدی و شاگردانش اكنون و در چهار سال گذشته اصلی‌ترین حامیان احمدی‌نژاد در میان روحانیون و متدینین قرار داشته و دارند. این پشتیبانی به‌حدّی بود كه حتّی در روزهایی كه رابطه دولت و مرجعیت به‌دلیل برخی مواضع و تصمیمات احمدی‌نژاد و نزدیكانش تیره می‌شد، مصباح‌یزدی از همراهی با موج انتقاد روحانیت سر‌ باز می‌زد یا دست‌كم موضع‌گیری علنی بر ضدّ دولت را روا نمی‌داشت. براساس همین سابقه بود كه محسن رضایی، میرحسین موسوی و مهدی كروبی سه نامزد رقیب احمدی‌نژاد در انتخابات دوره دهم ریاست‌جمهوری در سفرهایی كه به قم انجام دادند، هیچ‌گاه سراغ مدیر مؤسّسه امام‌خمینی نرفتند، چون از قبل می‌دانستند كه رأی و نظر «آیت‌الله» و شاگردانش از چهار سال پیش تغییر نكرده است و آنان در وضع كنونی كسی را صالح‌تر از احمدی‌نژاد برای اداره قوّه‌مجریه نمی‌شناسند. به این ترتیب در گرماگرم رقابت‌های انتخاباتی امسال كه ترافیك سیاسی تهران‌‌قم به‌شدّت سنگین شده بود، درهای بیت مصباح‌یزدی بسته ماند و این در حالی بود كه بیشتر علمای طراز اوّل قم از رقبای احمدی‌نژاد استقبالی گرم به‌عمل آوردند. اكنون با پایان یافتن رقابت‌های انتخاباتی و سپرده‌شدن سكّان دولت دهم به احمدی‌نژاد، مصباح‌یزدی با خیالی آسوده گوشه‌هایی دیگر از تئوری حكومت دینی خود را علنی می‌كند. وی می‌داند كه دست‌كم تا چهار سال آینده این نظریه‌پردازی برای او مشكلی ایجاد نخواهد كرد، زیرا بر این باور است كه دستورات احمدی‌نژاد هرچه باشد، چارچوب نظریه‌ای كه او در این‌سال‌ها صبورانه آن را از حاشیه به متن آورده است، دچار مخاطره نمی‌كند و قرائت او از نظریه ولایت‌فقیه را مخدوش نمی‌سازد. وی دیروز نیز جایگاه اطاعت از رئیس‌جمهوری را در لابه‌لای دیدگاهش درباره ولایت‌فقیه گنجاند و به آن ساختاری تئوریك داد. مصباح یزدی در جمع هنرمندان بسیجی خاطرنشان كرد : جریان‌هایی که اخیرا در کشور رخ داد، ولایت فقیه را هدف قرار داده بود. سلسله جنبان این قضایا هر که بود درصدد حذف ولایت فقیه از نظام سیاسی کشور بود.»  

وی ولایت فقیه را روح انقلاب و مشخّصه این حکومت دانست و گفت: «دشمنان می‌خواستند یا این رکن اساسی را حذف یا تضعیف و کمرنگ کنند که در این جریان برخی آگاهانه و برخی فریب‏خورده اقدام به این امر كردند.»  

مدیر مؤسّسه امام‌خمینی افزود: «ولایت فقیه به دلیل آن‏که دارای پرتویی از انوار امام زمان(عج) است و مردم نیز به دلیل این‏که او را جانشین به‏حقّ ولیعصر(عج) می‌دانند اطاعت از او را همچون اطاعت از امام عصر بر خود لازم می‌دانند.» 

 وی اضافه كرد: «ولایت فقیه به عنوان رکن اساسی حکومت اسلامی است که هیچ یک از کشورها و ملل اسلامی نیز نظیر آن را ندارند و این امر باعث علاقه و جلب توجّه بسیاری ملّت‌های دنیا به کشور اسلامی ما شده است.»  

وی بر اساس خطبه‏ای از حضرت علی(ع) حقوق والی و سرپرست جامعه بر مردم را بزرگترین حقّ مردم بر مردم عنوان کرد و گفت: «رهبر وقتی قانون را تأیید می‌کند بنابراین همه مصوّبات قانونی همچون نماز و روزه بر مردم واجب می‌شود که این از حقوق والی بر مردم است.»  

مصباح یزدی افزود: «آن‏چه پس از پیروزی انقلاب اسلامی رخ داد این است که مردم اطاعت و محبّت به ولایت فقیه را اطاعت و محبّت به خداوند می‌دانند که در هیچ جای دنیا چنین چیزی وجود ندارد.»  

مدیر مؤسّسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ولایت فقیه را عامل پیروزی و دوام کشور و اساس رفع توطئه‌های دشمنان دانست و گفت: «در جامعه ما به این اصل درست توجه نشده و نمی‌شود.‌»  

وی خاطر نشان کرد: «قبل از انقلاب به دلیل جدایی دین از سیاست علما در این عرصه وارد نمی‌شدند در حالی که دیانت عین سیاست است که این شعار از سوی شهید مدرّس مطرح و به وسیله امام به آن جامه عمل پوشانده شد.» وی افزود: «اکنون در فرهنگ دینی ما هر که دیندارتر است از ولایت فقیه حمایت می‌کند ولی هنوز بعد از 30 سال این اصل آن‏چنان که باید، جا نیفتاده است. اصل اطاعت از رهبری شرعی است که بخشی از دین ما را تشکیل می‌دهد و رهبر نیز باید با تمام توان احکام اسلامی را پیاده کرده و نیازهای مردم را برآورده سازد.» 

 ‌مصباح یزدی گفت: «همه مردم از هر قشر و سنّی که باشند نسبت به رهبر مسئولیت دارند و باید در حدّ توان خود از او حمایت کنند و این کمک محدود به قشر خاصی از مردم و مسئولان حکومتی نمی‌شود.»  

 

 منبع : armandaily 

پنج شنبه 22/5/1388 - 13:36
ورزش و تحرک

در ابتداى بازى دیروز استقلال تهران و سپاهان اصفهان اتفاقات بسیار جالبى رخ داد.اول بازى که مجرى برنامه فوتبال برتر اعلام کرد به علت نقص فنى تصویر و صداى ارسالى از ورزشگاه آزادى مطلوب نیست. بعد از چند دقیقه اعلام شد که ۳ دوربین مستقر در ورزشگاه آزادى از کار افتاده است!این اتفاقات براى ما قابل هضم نبود تا اینکه بالاخره بازى را از استادیوم آزادى گزارش کردند اما چه گزارشى، تصویر ارسالى از ورزشگاه آزادى از دوربین بالا ۲ تکه بود تا اینکه در دقیقه ۲۰ بالاخره تصویر قطع شد و خیالمان راحت! در عصر ارتباطات بروز چنین اتفاقاتى قابل باور که نبود، هیچ، بلکه خنده دار هم بود. یعنى اوضاع فنى صدا وسیما این قدر خراب است که بازى حساس استقلال و سپاهان باید با چنین کیفیت نازلى روى آنتن برود؟
• چقدر باید مردم را نادیده گرفت؟ یعنى صدا وسیما با این همه امکانات و بودجه، اتفاقات را پیش بینى نکرده بود تا در صورت بروز چنین مشکلاتى چاره اى اندیشیده شود و فوتبالدوستان پاى گیرنده هاى تلویزیونى اینقدر زجر نکشند و یک فوتبال پخش مستقیم را بدون دغدغه ببینند.

شاهکارهاى تلویزیون ایران یکى، دو تا نبود و هواداران فوتبال پاى گیرنده هاى خود، حسابى ذوق کردند!برنامه فوتبال برتر که در فصل جدید روش جدیدى را بر عهده گرفته و تعدادى از علاقمندان به فوتبال را در استودیو پخش شبکه ۳ جمع کرده بود و با دکور و شیوه اى جدید این برنامه را اجرا مى کند، در اعلام نتیجه بازى پاس همدان و استیل آذین اشتباهى کرد که قابل بخشش نبود.در حالى که این بازى با نتیجه ۲ بر صفر و با گلهاى فریدون زندى و على کریمى از روى نقطه پنالتى به پایان رسیده بود، مجرى برنامه فوتبال برتر نتیجه این دیدار را ۲ بر ۲ مساوى اعلام کرد. به نظر شما چنین اشتباه بزرگى قابل بخشش هست؟معمولاً در اعلام نتیجه بازى ها یک گل اشتباه مى شود، آن هم در شرایطى که تا دقیقه ۹۰ بازى مثلاً ۲ بر یک باشد و نتیجه نهایى در دقیقه ۹۴ رقم بخورد و نتوانند نتیجه نهایى را بگیرند اما در شرایطى که بازى در دقیقه ۸۴ با گل على کریمى۲ بر صفر بوده، چطور رسانه ملى چنین اشتباه بزرگى را مرتکب مى شود که گل هاى زده نشده را به نام تیم میهمان ثبت مى کند؟

تلویزیون بدتر از همیشه لیگ فوتبال را بد شروع کرد . به گونه اى که در همان ۲ برنامه آغازین باعث نگرانى طرفداران پر تعداد فوتبال شد. دکور نه چندان مناسب و مجریانى که براى گرم کردن یک مسابقه خود فاقد هیجان لازم هستند باعث شد تا جاى خالى خیلى ها در تلویزیون احساس شود.در این برنامه ها تعدادى از علاقمندان به فوتبال که بسیار هم محترم هستند در استودیو حاضر بودند، افرادى که در حقیقت براى گرم کردن تنور لیگ به برنامه دعوت شده بودند اما روند برنامه به گونه اى بود که آن را به مسابقه ۱۰۱ تبدیل کرده بود. حضور کارشناسان فنى و داورى در استودیو که با تشویق بى حد و حصر حاضران در استودیو همراه بود خیلى ها را به یاد مسابقه ۱۰۱ انداخت . شاید تنها تفاوت برنامه لیگ برتر با مسابقه ۱۰۱ در مجریان آن بود، مجریانى که باعث شدند، جاى خالى برخى از کارشناسان و گزارشگران به خوبى احساس شود.

 

منبع : استقلال تهران

 

شنبه 17/5/1388 - 16:6
ورزش و تحرک
نگاهی به داستان زندگی علیرضا منصوریان اسطوره همیشه آبی هواداران استقلال به همراه حواشی زندگی ورزشی او   بدون شک منصوریان یکی از اسطوره‏های تاریخ باشگاه استقلال در میان هواداران این تیم است.

علیرضا منصوریان در دی ماه 1350 در خیابان بلورسازی در محلّه‏ای در جنوب تهران به دنیا آمد. از همان زمان کودکی به فوتبال علاقه داشت و به همراه دو دوست صمیمی خود (علی اکبریان و رضا شاهرودی) پا به عرصه باشگاهی گذاشت!

  
image

 فوتبال را به صورت رسمی و از سال 1366 در تیم بنیاد شهید تهران آغاز کرد و بعد از 2،3 سال بازی در این تیم برای خدمت مقدّس سربازی در سال 1370 به تیم فجرسپاه تهران پیوست. پس از پایان خدمت سربازی و به دلیل درخشش در تیم فجر سپاه، در سال 1372 راهی تیم تازه تأسیس و متموّل پارس خودرو شد. حضور 2 ساله علی منصور در پارس خودرو و درخشش او به ویژه در دو بازی مرحله گروهی لیگ 73 در مقابل استقلال، زمینه ساز دعوت از او توسّط یکی از 2 باشگاه پرطرفدار پایتخت یعنی پیروزی شد. این دعوت بنا به درخواست مهدی محمّد نبی مدیرعامل پارس خودرو که در ابتدای سال 1374 به عنوان قائم مقام باشگاه پیروزی انتخاب شده بود صورت گرفت. علیرضا به اتّفاق دوست دوران نوجوانی خود رضا شاهرودی که 2 سال قبل به پرسپولیس پیوسته بود بر سر تمرینات پیروزی حاضر شد ولی مورد توجّه سرمربی وقت این تیم (یورگن گده) قرار نگرفت. علیرضا ناامید از این اتّفاق بود و به گفته خودش (در مصاحبه‏ای که چند وقت پیش در یکی از برنامه‏های سیما داشت) قصد عزیمت به ژاپن برای کار کردن را داشت که تلفن منزلشان زنگ می‏خورد! فرد مورد نظر خودش را امیر قلعه‏نوعی کاپیتان وقت استقلال معرفی می‏کند؛ علیرضا ابتدا این موضوع را یک شوخی بچّه‏گانه از طرف بچّه محلّی‏هایش می‏دانست و خیلی تلفن را جدّی نگرفت ولی لحن محکم طرف پشت تلفن نشان می‏داد این همان امیر قلعه نوعی کاپیتان پرآوازه و ملّی پوش استقلال هست. قرار ملاقات گذاشته شد و قرار شد علیرضا منصوریان که بسیار از این اتّفاق ذوق زده شده بود و در واقع آن را باور نمی‏کرد به همراه امیر (که حالا دیگر به شخصیّت محبوب منصوریان تبدیل شده بود) به کارخانه یخ سازی نصرالله عبداللّهی (سرمربی وقت استقلال) بروند تا او علیرضا را تأیید کند. بعد از قرار ملاقات در کارخانه، قرار شد منصوریان در تست فنّی تیم شرکت کند تا بتواند در صورت قبولی با استقلال قرارداد ببندد. در تست فنّی، علیرضای پرانگیزه که این فرصت را بزرگترین شانس زندگیش می‏دانست چنان عالی ظاهر شد که در همان ملاقات اوّل نصرالله عبداللّهی به اولیایی (مدیرعامل وقت) گفت که سریعا با این پسر قرارداد ببندید. قرارداد بسته شد و علیرضا پا به تیم محبوب دوران کودکی خود (به گفته خودش) گذاشت (اگرچه که برادرش محمّدرضا که پرسپولیسی است می‏گوید : علیرضا  در بچّگی همچون او پرسپولیسی بوده است !). آن سال به سختی برای استقلال شروع شد ولی این سختی از طرفی برای آبدیده شدن و حسّ مسئولیّت پذیری علی منصور خوب بود. به دلیل حوادث بازی گذشته داربی، 2 عنصر مهمّ خط میانی استقلال (قلعه نوعی و فکری جویباری) محروم بودند و این وظیفه منصوریان را بیشتر می‏کرد امّا علی منصور در همان بازی اوّل با برق نشان داد یک خرید متفاوت نسبت به دیگر خریدهای استقلال است. بعد از بازی با برق و شکست استقلال آن‏هم در تهران، نصرالله عبداللّهی استعفا داد و این اوضاع آشفته استقلال را آشفته‏تر می‏کرد! در این میان بازی با کشاورز که یکی از بهترین تیمهای لیگ بود فرا رسید! بازی‏ای که می‏شود آن را تولّد علیرضا منصوریان در فوتبال ایران دانست. بازی بی‏نقص او در مرکز خط میانی و در مصاف با کریم باقری هافبک ملّی پوش کشاورز و زدن یک گل زیبا از فاصله 30 متری او را به فوتبال ایران شناساند. بعد از این بازی اسم او بر سر زبان‏ها افتاد و پوسترهای قد و نیم قدّ او بود که بر روی جلد روزنامه‏ها می‏رفت. بعد از این بازی، او به لیدر استقلال  در میانه میدان  تبدیل شد و حتّی در ادامه لیگ بازگشت امیر قلعه نوعی کاپیتان ملّی پوش و سرشناس استقلال و آمدن بهروز پرورشخواه سرشناس نیز نتوانست بازی منصوریان را در سایه قرار دهد. در فاصله بعد از بازی با کشاورز تا بازی با شموشک که هفته بعد بود، مرد پرافتخار سرمربّیگری استقلال یعنی منصور پورحیدری بعد از 4 فصل به همراه یار همیشگی‏اش پرویز مظلومی به استقلال بازگشت. با آمدن پورحیدری، بازی‏های درخشان و گل‏های زیبای علیرضا منصوریان یکی یکی از راه می‏رسیدند و حضور او با بازگشت امیر قلعه نوعی و اضافه شدن بهروز پرورش‏خواه، یک خطّ میانی رعب‏آور را برای استقلال به وجود آورده بود. در اواسط نیم‏فصل اوّل لیگ بود که همه او را بهترین بازیکن لیگ می‏دانستند و بدین ترتیب او از سوی مجید جلالی به تیم ملّی ارتش ایران برای شرکت در مسابقات ارتش‏های جهان دعوت شد. درخشش او و دیگر بازیکنان تیم ملّی ارتش از قبیل کریم باقری، مهدی پاشازاده، علی دائی، حمید مطهّری، مهرداد میناوند و هاشم حیدری زمینه نائب قهرمانی تیم ملّی ارتش ایران را در مسابقات ارتش‏های جهان رقم زد و این نخستین افتخار دوران بازیگری او بود. در بازگشت به لیگ درخشش او ادامه داشت تا هفته پانزدهم ... در هفته 15 بود که استثنائی‏ترین گل تاریخ فوتبال ایران (تا آن موقع) به ثمر رسید. بازی استقلال و پاس بود که هجوم استقلال به سمت دروازه پاس با دفع توپ سیّد هادی طباطبائی دروازه‏بان پاس همراه شد. این توپ در فاصله 40 متری دروازه و در حالی‏که هنوز به زمین نرسیده بود به منصوریان رسید و او در حالی‏که نمی‏خواست این فرصت را از دست بدهد بی درنگ به توپ ضربه زد و توپ در میان حیرت همه حاضرین به درون چهارچوب طباطبائی رفت. به قدری این گل زیبا بود که حتّی سیّد هادی طباطبائی هم به پاس زیبایی این گل برای منصوریان دست زد. درخشش منصوریان باعث شد که استقلال کم ستاره عنوان سومی لیگ را تصاحب کرده و در جام حذفی نیز راهی فینال شود. ولی لیگ 74 یک حادثه تلخ نیز برای او در پی داشت که به بازی دور برگشت با آرارات برمی‏گشت؛ در این بازی علیرضا در کنار نقطه کرنر یک خطای بی مورد روی سامسون پطروسیان مدافع نفوذ کرده آرارات انجام داد. این خطا سبب اخطار گرفتن او شد. با گرفتن این اخطار، منصوریان که به خوش اخلاقی معروف بود از خود بی‏خود شده و به سمت داور بازی رفت؛ حتّی قلعه نوعی و بزیک (بازیکن آرارات) هم نتوانستند او را آرام کنند. البتّه این خشم او بی دلیل نبود؛ بله، او بازی حسّاس داربی را در دور برگشت از دست داده بود. به هر حال لیگ 74 با تمامی حوادثش برای او پایان یافت و در اواخر سال 74 بود که او شاهد 2 اتّفاق مهم در زندگیش شد؛ اوّلین اتّفاق، انتخاب او به عنوان مرد سال فوتبال ایران بود و اتّفاق دیگر که برای او خوشحال کننده‏تر بود، به دعوت او به تیم ملّی برمی‏گشت و جالب اینکه یک پیراهن معروف به او رسید. پیراهن شماره هفت که بر تن بزرگانی مانند علی جبّاری، علی پروین، مجید نامجو مطلق و ... بود به علی منصور رسید و این اهمّیّت علیرضا منصوریان در آن زمان را می‏رساند، ولی او به دلیل مصدومیّت، اغلب بازی‏های دوستانه تیم ملّی را از دست داد و تنها برای مرحله مقدّماتی جام ملّت‏های آسیا آماده شد. در بازی‏های دور رفت او معمولا به خاطر همان مصدومیّت نیمکت نشین بود ولی در بازی اوّل دور برگشت و در مقابل سریلانکا او وارد ترکیب ثابت تیم ملی شد و جالب اینکه اوّلین گل ملّی او نیز در همین بازی به ثمر رسید و نکته جالب‏تر اینکه این گل با پاس زیبای کاپیتان آن روز تیم ملّی و دوست صمیمی او (امیر قلعه نوعی) به ثمر رسید. از این بازی بود که علی منصور جای ثابت خود را در ترکیب تیم ملی باز کرد، هرچند که هیچ‏گاه آن درخشش استقلال را در تیم ملّی نداشت.قبل از شروع لیگ 75 و در تقسیم پیراهنها، پیراهن شماره 10 استقلال که بر تن ایمان عالمی سفر کرده به تایلند بود به او رسید و او دیگر به واقع به ستاره اوّل استقلال تبدیل شد. بازی‏های زیبای او در لیگ 75 هم ادامه یافت ولی حواس مسئولان استقلال در همان آغاز این لیگ به 2 بازی حسّاس دوخته شده بود؛  این دو بازی، بازی با برق در فینال جام حذفی بود که از فصل قبل باقی مانده بود. در بازی رفت فینال، علیرضا مثل همیشه یکی از مؤثّرترین بازیکنان استقلال بود و موفّق شد که گل سوم استقلال را نیز وارد دروازه برق کند. استقلال 3-1 برق را در شیراز برد و آماده گرفتن جام در تهران و در بازی‏ای شد که یک هفته بعد برگزار می‏شد. در بازی برگشت یک اتّفاق جالب افتاد. در حالی‏که استقلال با 2 گل امیر قلعه نوعی بازی را برده بود در دقیقه 88 و به دنبال اخراج بهزاد غلامپور و از آن‏جا که استقلال هر 3 تعویضش را نیز انجام داده بود، علیرضا منصوریان برای دقایقی درون دروازه رفت. بدین ترتیب استقلال با درخشش منصوریان و سایر بازیکنان، نماینده دوم ایران این بار در جام در جام باشگاه‏های آسیا بود. درخشش علیرضا در لیگ ادامه داشت تا بازی با نوف باخور( نوبهار) در مرحله اوّل جام در جام باشگاه‏های آسیا فرا رسید. استقلال در تاشکند بازی را با 4 گل واگذار کرد و در عوض این 4 گل، فقط یکبار عبدالصّمد مرفاوی موّفق به باز کردن دروازه تیم ازبکی شد. بازی برگشت یک هفته بعد در تهران برگزار می‏شد و استقلال در تهران به نتیجه 3-0 یا بیشتر برای صعود به مرحله بعد احتیاج داشت. استادیوم آزادی کیپ تا کیپ پر از استقلالی و البتّه پرسپولیسی‏هایی بود که از آن‏جا که هواداران استقلال در بازی پرسپولیس در برابر آلیما به حمایت تیم متبوع آن‏ها آمده بودند، به هواخواهی استقلال به آزادی رفته بودند. بازی با حملات پردامنه استقلال آغاز شد و در همان نیم ساعت نخست، پنالتی صادق ورمزیار (که یکی از به یادماندنی ترین بازی‏هایش را به نمایش گذاشت) و ضربه سر عبدالصّمد مرفاوی حساب کار را 2-0 کرد؛ بنابر این استقلال فقط به یک گل دیگر احتیاج داشت ولی هرچه می‏زد به در بسته می‏خورد تا دقیقه 80. در این دقیقه نفوذ ورمزیار به درون محوّطه جریمه با خطای مدافعان ازبک همراه بود. خود ورمزیار پشت توپ ایستاد ولی ضربه بد او را دروازه بان ازبک با پا دفع کرد امّا در برگشت این علیرضا منصوریان بود که مثل پلنگ به توپ رسید و تیر خلاص را شلیک کرد و با زدن گل سوم، استادیوم را منفجر کرد. بدین ترتیب، منصوریان از سوی هواداران و روزنامه‏ها فرشته نجات استقلال لقب گرفت ولی این مسابقه زیاد برای استقلال آمد نداشت چون بعد از این بازی سیر نزولی این تیم شروع شد. در مهرماه این سیر نزولی سرانجام تبدیل به تحولات بسیاری شد. پس از شکست روز 27 مهر در داربی و به دنبال 2 پیروزی در مرحله 4/1 نهایی جام در جام آسیا در مقابل اورداباسی قراقستان و صعود استقلال به نیمه نهایی، باشگاه استقلال دستخوش تغییر و تحوّلاتی شد و در اوّلین گام علی فتح‏الله زاده جانشین سیّد محمّدکاظم اولیایی در سمت مدیرعاملی شد. فتح‏الله زاده ناشناخته که از آشنایان نزدیک علی آقامحمّدی عضو پرنفوذ کشوری و هیئت مدیره استقلال بود، بی‏درنگ ناصر حجازی را جانشین منصور پورحیدری کرد تا استقلال را در مرحله نیمه نهایی جام در جام باشگاه‏های آسیا در عربستان سعودی رهبری کند. بازی نیمه نهایی با الهلال و در حضور 70 هزار تماشاگر متعصّب سعودی در ریاض بود. بازی با حملات الهلال و مقاومت استقلال در وقت‏های قانونی و اضافی 0-0 شد و ضیافت پنالتی‏ها برنده بازی را تعیین می‏کرد؛ ولی در ضربات پنالتی بخت یار استقلال نبود و هرچند علیرضا ضربه پنجم را وارد دروازه کرد ولی استقلال با شکست 6-5 در ضربات پنالتی از راهیابی به فینال مسابقات بازماند. در دیدار رده بندی هم 1-0 به تیمی ژاپنی باخت و بدین ترتیب ماحصل حضور سرمربی جدید،کسب عنوان چهارم جام در جام باشگاه‏های آسیا بود. بعد از این مسابقات، علیرضا به عنوان تک نماینده استقلال به اردوی تیم ملّی رفت تا مهیّای حضور در جام ملّت‏هایی شود که یک ماه بعد برگزار می‏شد. در بازی اوّل و دوم او فقط یک نیمکت نشین بود، بعد از این 2 بازی اوضاع تیم بسیار آشفته بود و انتقادها از مایلی‏کهن شروع شده بود؛ بنابر این مایلی کهن به توصیه مشاورانش در دبی (که مهاجرانی یکی از آن‏ها بود) گوش کرده و تغییراتی در تیم ملّی به وجود آورد. این تغییرات آوردن کریم باقری از خطّ دفاعی به مرکز خطّ میانی و حضور علیرضا منصوریان و خداداد عزیزی در ترکیب ثابت بود. بنابراین در بازی آخر مرحله مقدّماتی در مقابل عربستان آن مثلّث معروف خطّ میانی متشکّل از باقری، استیلی و منصوریان و زوج طلایی عزیزی-دائی شکل گرفت. پدید آمدن این تغییرات سبب بازی‏های زیبای آن تیم و بردهای پرگل در مقابل عربستان (در دور مقدّماتی) و کره جنوبی در مرحله 4/1 نهائی شد. ماحصل این تغییرات،کسب عنوان سوم جام ملّت‏های آسیا بود. عنوانی که فوتبال مرده ایران را بعد از قهرمانی سال 90 مجددا به سطح اوّل آسیا برگرداند. در بازگشت به استقلال ولی دیگر منصوریان آن بازیکن سابق نبود. تغییرات فنّی استقلال که بعضا مورد قبول منصوریان نبود و نتایج ضعیف این تیم باعث شد که منصوریان نیز آن درخشش سابق را نداشته باشد. منصوریان و بسیاری دیگر از بازیکنان همچنان هواخواه پورحیدری بودند و این امر برای حجازی قابل تحمّل نبود امّا حکایت بازی با ماشین سازی دیدنی بود. بازی با ماشین سازی برای منصوریان در طول 2 سال حضورش مثل بازی با آرارات یک تراژدی بود. در حالی‏که استقلال با درخشش علیرضا اکبرپور مهاجم ماشین سازی، تا دقیقه 90 با حساب 2-1 به ماشین سازی باخته بود به دنبال خطای مدافعان ماشین سازی در دقیقه 90، استقلال صاحب یک ضربه پنالتی شد. به دستور حجازی، منصوریان پشت توپ ایستاد ولی در کمال ناباوری ضربه‏اش با اختلاف بسیاری به اوت رفت! این ضربه از نظر حجازی، عمدی بود به طوریکه زمینه خشم او را برانگیخت و منصوریان آماج تهمت‏های او قرار گرفت. منصوریان که طاقت چنین چیزی را نداشت بی درنگ به اوّلین پیشنهاد خارجیش که از سوی بالیستر سنگاپور بود جواب مثبت داد و برای اوّلین بار طعم زندگی در غربت را چشید. در سنگاپور دوباره او تبدیل به همان مرد انرژیک خطّ میانی شد. مردم سنگاپور نیز که از استقلال و منصوریان شناخت داشتند به بالیستر به دلیل رنگ آبی پیراهنش، استقلال سنگاپور می‏گفتند! در خرداد ماه 1376 و برای مسابقات مقدّماتی جام جهانی او مجدّدا به ترکیب تیم ملّی بازگشت و بازیهای زیبایی (بهترین بازی‏های ملّیش) را در سوریه و تهران به نمایش گذاشت و با درخشش او و سایر بازیکنان (به خصوص کریم باقری و علی دایی) تیم ایران راهی مرحله دوم مقدّماتی جام جهانی شد و منصوریان نیز به سنگاپور بازگشت تا خود را آماده حضور در مسابقات پیش رو کند. در شهریور ماه مرحله دوم مقدّماتی جام جهانی شروع شد و او به همراه یارانش بازی‏ها را با برد کوبنده 4-2 در چین آغاز کردند. بازی‏های دور رفت تمام شد و تیم ایران با 8 امتیاز در صدر جدول گروه ایستاد و شانس اوّل صعود لقب گرفت. در بازی اوّل دور برگشت، درخشش عالی او و گل زیبایی که زد به همراه پاس گلی که به دائی داد زمینه ساز برد پرگل 4-1 ایران در مقابل چین شد و وقتی در شب هنگام، عربستان نزدیکترین تعقیب‏کننده ایران در مقابل کویت شکست خورد با توجه به ایجاد فاصله 4 امتیازی هر دو تیم، همه ایران را در جام جهانی می‏دیدند امّا بازیهای بد تیم تازه شروع شده بود. شاید بشود گفت غرور و شاید لجبازی مایلی کهن با ستاره‏ها (به خصوص خداداد عزیزی) کار را خراب کرد. خلاصه هر چه بود این فاصله 4 امتیازی توسّط عربستان پر شد تا ایران برای شانس مجدّد تلاش کند. بعد از مرحله گروهی مسابقات، مایلی کهن از سرمربّی‏گری تیم برکنار و ویرای برزیلی جانشینش شد. این تغییر گرچه برای عدّه‏ای از جمله خداداد خوب شد ولی برای علیرضا منصوریان زیاد جالب نبود. ویرا در ترکیب تیم تغییراتی داد و مهدوی کیا که در زمان مایلی کهن پیستون راست بود را به جمع سه هافبک وسط آورد. محرومیّت باقری نیز برای بازی برگشت با استرالیا تمام شده بود و با حضور مهدوی کیا، استیلی و باقری، منصوریان به روی نیمکت رفت امّا با این حال بازیکنان ایران در ملبورن حماسه آفریدند تا تیم ایران پس از 20 سال به جام جهانی پا بگذارد و علیرضا منصوریان هم سهم عمده‏ای در این صعود داشته باشد. فضای شور و شادی ایران را فرا گرفته بود و علیرضا هم یکی از محبوب‏ترینها در این جمع بود. پس از پایان خوشحالی‏های بعد از صعود و از آن‏جا که لیگ سنگاپور دیگر جوابگو و ارضا کننده او نبود، در دی ماه 1376 دوباره به تیم محبوبش استقلال بازگشت. استقلالی که در آن زمان با سرمربّی‏گری حجازی و درخشش بازیکنان اغلب جوانش، صدرنشین بلامنازع و تیم بدون شکست لیگ بود. در اوّلین بازی به همراه استقلال او و یارانش باید با تیم چغر سیمان سپاهان اصفهان که در سال گذشته بهترین تیم شهرستانی لیگ شده بود مصاف می‏دادند. در حالی‏که بازی سختی برای استقلال پیش بینی می‏شد، در دقیقه 14 و روی سانتر دیدنی منصوریان و ضربه سر فرهاد مجیدی استقلال به گل اوّل رسید. این نتیجه تا پایان نیمه اوّل پابرجا ماند. در شروع نیمه دوم اصفهانی‏ها از روی یک ضربه کرنر به گل رسیدند و این سبب مشغولیّت فکری هوادارن استقلال شد؛ تا دقیقه 68. در این دقیقه پاس عرضی اکبرپور درون قوس محوطّه جریمه به منصوریان رسید. او در حالی‏که پشت به دروازه داشت به ناگاه چرخید و با یک شلیک دیدنی با پای چپ، زاویه راست آرمناک پطروسیان سنگربان بسیار آماده ارمنی سپاهان را فرو ریخت. استقلال بازی را 2-1 برد و منصوریان مرد اوّل بازی لقب گرفت. صدرنشینی او به همراه استقلال در لیگ تا پایان سال 1376 ادامه داشت تا اینکه در پایان سال، کلّیّه بازیهای تیمهایی که بیش از 3 ملّی پوش داشتند (از جمله استقلال) تعطیل شد تا تیم ملّی اردوی خود را برای جام جهانی شروع کند. اردوها شروع شد و نهایتا علیرضا به عنوان یکی از 22 مسافر جام جهانی انتخاب شد امّا در مسابقات جام جهانی او مثل اواخر مرحله مقدماتی، یک ذخیره‏نشین بود ولی در معدود حضورهای خود بازی‏های خوبی به نمایش گذاشت و حرکت ماندگارش بعد از برد در مقابل آمریکا هنوز یکی از بخش‏های تیتراژ برنامه قدیمی ورزش و مردم است. پس از مسابقات جام جهانی، مسابقات باقی مانده لیگ از سر گرفته شد و علیرضا منصوریان هم در ترکیب استقلال شروعی دوباره داشت. نهایتا لیگ 1376 با قهرمانی استقلال و منصوریان پایان یافت. بدین ترتیب استقلال و پاس به عنوان قهرمان و نائب قهرمان لیگ، نمایندگان ایران در مسابقات جام باشگاه‏ها و جام در جام آسیا شدند. در مرداد ماه لیگ 1377 آغاز و علی منصور که دیگر به اوج پختگی رسیده بود به همراه استقلال بازیهای ابتدایی لیگ را به منظور آمادگی برای جام باشگاه‏های آسیا آغاز کردند. در اوّلین گام از جام باشگاههای آسیا، استقلال به مصاف الجویه عراق رفت. بازی رفت 1-1 به پایان رسیده بود و استقلال در بازی برگشت فقط نیاز به گل نخوردن داشت ولی استقلال در بازی برگشت 2-0 تیم عراقی را برد و منصوریان نیز یکی از بهترین بازی‏هایش را در میان 100 هزار پرچم آبی انجام داد و اگر بدشانس نبود می‏توانست یکی از گلزنان آبی باشد امّا شلیک سهمگین او را فقط تیر دروازه برگرداند امّا خوشبختی او و استقلال در این فصل کوتاه بود تا اینکه ... در جریان داربی رفت، استقلال نیمه اوّل را باخت و منصوریان نیز یک نیمه بد را پشت سر گذاشت. گویا در رختکن و بین 2 نیمه یک جدال لفظی میان او و قلعه نوعی با ناصر و آتیلا حجازی صورت می‏پذیرد. در نتیجه منصوریان میان 2 نیمه با سیروس دین‏محمّدی تعویض می‏شود. استقلال با تصمیمات اشتباه حجازی بازی را واگذار کرد (در حالی‏که خوشبین‏ترین هوادار پرسپولیس هم به پیروزی در مقابل این استقلال پرستاره فکر نمی‏کرد) و همین تعویض و به دنبال آن شکست سبب جدایی او و قلعه نوعی از استقلال شد. بعد از این بازی قلعه نوعی به دستور حجازی از استقلال اخراج و حاجیلو به عنوان دستیار حجازی جای او را گرفت و منصوریان هم به پیشنهاد تیم نه چندان مطرح اسکودا زانتی جواب مثبت داده و راهی یونان شد. 2 هفته بعد، او به همراه تیم ملّی راهی بازی‏های آسیایی تایلند شد. سرمربّی این تیم، منصور پورحیدری بود که همیشه با منصوریان رابطه خوبی داشت ولی در کمال تعجّب منصوریان در ترکیب ثابت او جایی نداشت. تیم ایران قدرتمندانه قهرمان این مسابقات شد هر چند به دلیل کم بازی کردن برای منصوریان، زیاد جذّابیّتی نداشت. منصوریان هیچ حدس نمی‏زد بازی‏های آسیایی بانکوک آخرین بازی‏های ملّی او باشد. بله، علیرضا منصوریان در 27 سالگی بازی‏های ملّی‏اش را تمام کرد. در عزیمت به یونان او تولّدی دوباره داشت و این بار در ترکیب تیم یونانی درخشید. این درخشش و گلزنی در مقابل تیم معروف المپیاکوس، سبب شد تا در فصل بعد تیم معروف آپولون او را استخدام کند. بازی‏های زیبای او در آپولون از چشمان مربّیان سن پائولی دور نماند و او در فصل 2000-2001 راهی سن پائولی در دسته دوم بوندسلیگا شد. حضور او در دسته دوم به همراه ستاره سن پائولی توماس مگلی سبب شد تا سن پائولی بعد از سال‏ها راهی دسته اوّل بوندسلیگا در فصل 2001-2002 شود. یک فصل حضور در بوندسلیگا و در حالی‏که بیشتر مواقع ذخیره توماس مگلی بود سبب شد تا علیرضا منصوریان تصمیم به بازگشت به ایران و تیم محبوب همیشگی‏اش استقلال را بگیرد. بنابراین او در فصل 1381 و در حالی‏که 30 سال سن داشت به درخواست امیر قلعه نوعی دوست قدیمیش دوباره به استقلال بازگشت. استقلال در اوّلین دوره لیگ برتر در میان ناباوری مقام قهرمانی را در هفته آخر واگذار کرده بود ولی در جام حذفی جبران کرده و با امیر قلعه نوعی قهرمان جام حذفی و نماینده دوم ایران در لیگ تازه تأسیس قهرمانان آسیا شده بود. ترکیب کادر فنی استقلال در فصل جدید، حضور رولاند کخ به عنوان سرمربّی و در کنار او ابراهیم طالبی، امیر قلعه نوعی و ولی‏الله صالح نیا بود ولی اختلافات شروع فصل بین کخ و طالبی با  قلعه‏نوعی سبب جدایی قلعه نوعی شد. منصوریان و سیّدعبِاسی هم در این میان به جدایی قلعه نوعی اعتراض کردند. طالبی و فتح‏الله زاده نیز که می‏دانستند منصوریان بدین خاطر دلخور است کاری کردند که او از چشم کخ افتاد و در استقلال به نیمکت نشین تبدیل شد و سیّدعبّاسی نیز به صورت قرضی به صنعت نفت تبعید شد! آن فصل برای استقلال سراسر ناکامی بود و برای منصوریان هم جز نیمکت نشینی در بیشتر فصل حاصل دیگری نداشت. در آخر کخ اخراج شد و در حالی‏که به عقیده بعضی‏ها ردّ پای منصوریان، پاشازاده و زرّینچه در این امر به چشم می‏خورد. بعد از کخ، زرّینچه و پورحیدری سرمربی استقلال شدند ولی این تغییرات نیز برای منصوریان فرقی نداشت و در وضعیّت او تفاوتی ایجاد نکرد. در اواخر این لیگ، استقلال به ناگاه دچار تحوّلات مدیریّتی شد و فتح الله زاده پس از 7 سال جای خود را به قریب داد تا فصل 82 فرا رسید. در این فصل دوست معنوی او یعنی قلعه‏نوعی به استقلال بازگشت و در میان پالایش اکثر بازیکنان استقلال، منصوریان را به عنوان یک بزرگ‏تر که بازیکنان از او حرف‏شنوی داشتند در استقلال نگه داشت. این فصل نسبتا موفّقی برای استقلال و منصوریان بود و او دوباره بعضی از چشمه‏های زیبای فوتبالیش را در این سال نشان داد و با اینکه هم در لیگ و هم در جام حذفی در آخرین لحظات ناکام بود ولی بازی‏های به یاد ماندنی این تیم (به خصوص در داربی) در اذهان باقی ماند. لیگ 83 و 84 هم برای منصوریان به همین صورت گذشت و در لیگ 84 او و قلعه‏نوعی توانستند برای اوّلین بار به همراه استقلال مقام قهرمانی لیگ برتر را کسب کنند. این قهرمانی برای استقلال چندان خوش یمن نبود. قطع همکاری وزارت رفاه با این باشگاه، سرمربّی‏گری امیر قلعه‏نوعی در تیم ملّی و جدا شدن مدیر موفّقی مثل قریب باعث شد استقلال با وضعیتی نگران کننده (از حیث مدیریّتی) لیگ 85 را شروع کند. با این حال، استقلال با هدایت مرفاوی و کمک‏های قلعه‏نوعی از بیرون و منصوریان در زمین و با تمام مشکلات ریز و درشت مدیریّتی و حذف از آسیا به دلیل ارسال دیرهنگام اسامی که برای اوّلین بار سبب اختلاف قلعه‏نوعی و منصوریان شد، تا 4 هفته مانده به پایان با 2 امتیاز اختلاف نسبت به سایپا صدرنشین بود ... ولی حوادثی که در اردیبهشت ماه اتّفاق افتاد سبب شد که زندگی ورزشی علیرضا منصوریان دستخوش حوادثی شود. در این ماه فتح‏الله زاده به عنوان سرپرست موقّت به استقلال بازگشت و این بازگشت که طبق همیشه با هیاهو و حواشی فتح‏الله زاده همراه بود کمترین ضررش از دست رفتن قهرمانی لیگ در فاصله 4 هفته به پایان بود. بدین ترتیب قلعه‏نوعی از استقلال دور شد و مرفاوی محترمانه برکنار شد. تیم استقلال بعد از لیگ دوباره باید بازسازی می‏شد ولی فتح‏الله زاده در اقدامی عجیب حجازی را بعد از چندین سال خانه نشینی و در میان مخالفت بسیاری برای این کار انتخاب کرد. در حالی که به دلیل مسائل گذشته به نظر می‏رسید منصوریان و مرفاوی جزو رفتنی‏ها باشند، با نظر هیئت مدیره و موافقت حجازی در تیم ماندگار شدند ولی از همان اوّل پیدا بود این تیم با این وضع ناهمگون از صدر تا ذیل به جایی نمی‏رسد. لیگ آغاز و به تبع آن نتایج بد تیم نیز شروع شد؛ تا هفته 12. در این هفته استقلال بازی 2-0 برده را به پیکان باخت تا صبر هیئت مدیره و مدیرعامل به سر آمده و حجازی محترمانه برکنار شود. برای استخدام سرمربّی جدید، فتح‏الله زاده به دنبال فیروز کریمی سرمربّی وقت استقلال اهواز رفت امّا هیئت مدیره گزینه دیگری مدّ نظرش بود؛ امیر قلعه‏نوعی. در حالی‏که به دلیل مخالفت استقلال اهواز و آزاد بودن قلعه نوعی، به نظر می‏رسید قلعه‏نوعی انتخاب شود به ناگاه با یک توافق عجیب و یکباره بین دو باشگاه، فیروز کریمی سرمربّی استقلال شد. خیلی از موافقان قلعه‏نوعی، منصوریان را عامل عدم انتخاب قلعه نوعی می‏دانستند و به صحبت‏های پشت پرده او با هیئت مدیره اشاره داشتند. ... امّا حضور کریمی سبب شد که منصوریان به عنوان یکی از 2 هافبک مرکزی راهی ترکیب اصلی شود. پا حضور کریمی نه تنها اوضاع آشفته استقلال را بهتر نکرد،که بدتر هم کرد. استقلال به امید جام حذفی، لیگ را کج‏دار و مریز ادامه داد تا در پایان لیگ و به دنبال 13شکست، عنوان خفّت بار سیزدهمی را کسب کرد؛ این عنوان کاسه صبر هیئت مدیره را به سر آورد. زمزمه ها شروع شده بود و آن چه نباید برای فتح‏الله زاده و منصوریان اتّفاق بیفتد، اتّفاق افتاد. قلعه نوعی سرمربی استقلال شد تا دوران مدیریّت فتح‏الله زاده و بازی‏گری منصوریان عملا در آستانه تهدید باشد. بعد از این انتخاب منصوریان در مصاحبه‏ای عجیب اعلام کرد که در پایان جام حذفی از فوتبال خداحافظی می‏کند. همه تقریبا حدس می‏زدند که علّت این تصمیم چه می‏تواند باشد ؟! سرانجام روز موعود فرا رسید. استقلال با قلعه‏نوعی قهرمان جام حذفی شد ولی این قهرمانی علاوه بر اشک شادی، سبب اشک غم استقلالی‏ها نیز شد. بله، علیرضا منصوریان بعد از 9 فصل بازی برای استقلال تصمیم گرفته بود کفش‏ها را آویزان کند. شاید که نه حتما اگر قلعه نوعی باز نمی‏گشت منصوریان همچنان به بازی برای استقلال ادامه می‏داد ولی دست سرنوشت چنین چیزی را در طالع او نوشته بود. پس از کناره گیری، با حکم فتح‏الله زاده، منصوریان به عنوان مدیر آکادمی جانشین حسن روشن شد که در حال حاضر نیز به همین عنوان فعاّلیّت می‏کند و تیمهای او در هر 4 رده، قهرمان تهران هستند. او در طول دوران بازیگریش، در سطح اوّل فوتبال ایران موفّق به زدن 24 گل برای استقلال و 7 گل برای تیم ملّی شد.   

  حواشی زندگی ورزشی او : 1. قبل از حضور در استقلال بر سر تمرین پرسپولیس رفت ولی تأیید نشد. 2. هنگامی که قلعه‏نوعی برای حضور در استقلال به او زنگ زد فکر کرد هم محلّه‏ای‏هایش او را دست انداخته‏اند. 3. قبل از حضور در استقلال به دلیل پیدا نکردن تیمی قصد حضور در ژاپن برای کار کردن را داشت. 4.در مصاحبه‏ای در پایان سال 1374 خشم پرسپولیسی‏ها را برانگیخت. هنگامی که از او پرسیده شد اگر پرسپولیس به او پیشنهاد دهد چه جوابی دارد گفت : مطمئن باشید نزدیکترین فاصله من با باشگاه پرسپولیس 5 کیلومتر است. 5. بعد از بازگشت از سنگاپور و به دلیل علاقه به امیر قلعه نوعی، به جای شماره 10، پیراهن شماره 8 که متعلّق به قلعه نوعی بود را پوشید. 6.در جریان تمرین تیم ملّی در تورنمنت هنگ کنگ و در جلوی چشم خبرنگاران با حمید استیلی به زد و خورد پرداخت. 7. بعد از گلزنی به صنعت نفت،به سمت جایگاه ویژه رفت و شماره پیراهن خود را به راینر کالموند مدیر بایر لورکوزن که برای قرارداد با پاشازاده به ایران آمده بود، نشان داد. 8. بعد از درگیری بازیکنان قرمز و آبی در جریان لیگ 79، حمید استیلی در مصاحبه‏ای مدّعی شد بازیکنان استقلال به تحریک منصوریان با او درگیر شده‏اند. 9. بسیاری معتقد بودند او جزو کسانی بود که با نظر قلعه‏نوعی تیم کخ را به هم ریخت. 10. بعد از اعلام نتیجه برد 5-0پاس در مقابل استقلال اهواز و در حالی‏که شایعه تبانی به گوش می‏رسید، پیراهن استقلال را از تن درآورد و بر آن بوسه زد تا بر پاک و مقدّس بودن آن صحّه بگذارد. 11. در جریان نمونه گیری بعد از بازی با سپاهان، با تأخیر به محلّ نمونه گیری رفت تا سبب حواشی زیادی اطراف این موضوع شود. 12. در جریان نفرستادن لیست به آسیا، برای اوّلین بار بین او و قلعه نوعی اختلاف پیش آمد. 13. در اردیبهشت ماه 1386، بازیکنان در حمایت از بهمنی سرپرست موقّت استقلال و برای اینکه فتح‏الله زاده بازنگردد به دستور قلعه نوعی طوماری امضا کردند که نوازی و منصوریان از امضای این طومار خودداری کردند و همین سبب تشدید اختلافات او با قلعه نوعی شد. 14. در حالی‏که به نظر می‏رسید که قلعه نوعی جایگزین حجازی شود، فیروز کریمی جایگزینش شد. بسیاری ردّ پای منصوریان را در این جریان می‏بینند. 15. در برنامه ورزش از نگاه 2 مدّعی شد اگر قلعه نوعی جای کریمی سرمربی شده بود هرگز دیگر برای استقلال بازی نمی‏کرد. 16. در حالی‏که پیش از بازی با صنعت مس، همه به دلیل درگیری‏های گذشته و اظهارنظر او در برنامه ورزش از نگاه دوم صحنه‏های پرتنشی را بین او و قلعه نوعی پیش بینی می‏کردند در ابتدای بازی با بزرگ‏منشی، قلعه‏نوعی را به سمت استقلالی‏های ورزشگاه برد و هنگامی که تعویض شد نیز بر دست قلعه نوعی بوسه زد.

17. به رغم اینکه یکی از بهترینهای استقلال بود، با این حال هیچ‏گاه در داربی بازیکن موفّقی نبود و هیچ‏گاه نیز در داربی گلزنی نکرد.

 

منبع : پارس فوتبال   

جمعه 7/1/1388 - 21:25
انتخابات

فتح اله زاده : کمبودها و دردهای ورزشی را به خوبی لمس کردم و می شناسم

دکتر علی فتح‏اله زاده خویی

 کمتر کسی است که با ورزش و مدیران ورزشی آشنا باشد و دکتر فتح ا...زاده را نشناسد. او مدیری لایق و چهره ای دوست داشتنی در عرصه ورزش به خصوص فوتبال می باشد. در این باره پرسپولیسی ها اعم از مدیران، کادر فنی و بازیکنان، حبیب کاشانی، محمود خردبین، حسین کلانی، افشین قطبی، حمید استیلی و کانون هواداران باشگاه فرهنگی ورزشی پرسپولیس اعلام کردند که در هشتمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی به دکتر فتح اله زاده رای خواهند داد.فتح اله زاده در اول فروردین 1338 و در شهرستان خوی و در محله شیخ مهدی به دنیا آمد و به قول خودش که به شوخی می گوید : « به خاطر همین است که مردم سال نو را جشن می گیرند چون می دانند فتح ا...زاده در این روز به دنیا آمده .» دوران دبستان را در پیرانشهر واقع در مرز ایران وعراق تحصیل کرد و چون پدرش نظامی بود در پادگان زندگی می کردند. دوران دبیرستان را به شهر خوی بازگشت و در دبیرستان خاقانی ادامه تحصیل داد. دوران دانشگاه را در تهران و در دانشگاه آزاد اسلامی و در رشته روزنامه نگاری و در مقطع کارشناسی به پایان رساند. پس از آن در دو رشته روزنامه نگاری و اقتصاد بین الملل موفق به اخذ مدرک فوق لیسانس شد و هم اکنون هم دانشجوی دکترای اقتصاد بین الملل می باشد. فتح اله زاده در این باره می گوید : 25 سال است که در عرصه روزنامه نگاری فعالیت می کنم و تجربه خوبی در این خصوص پیدا کرده ام و با مسائل و مشکلات جوانان به خوبی آشنا هستم و کمبودها و دردهای ورزش را به خوبی لمس کرده ام و می شناسم. با نیت خدمت به مردم این مرز و بوم وارد عرصه انتخابات شده ام و امیدوارم که بتوانم با تمام وجود در خدمت تمام مردم و جامعه اسلامی ایران باشم. طی روزهای آتی اطلاعات کامل تری درباره تجارب مدیریتی دکتر فتح ا...زاده و موفقیت هایی که وی در کارنامه سوابق مدیریتی خود دارد برایتان بیشتر خواهیم نوشت.
 

دوشنبه 20/12/1386 - 15:14
ورزش و تحرک
    اعلام پنالتى به سود پاس همدان کاملا درست بود چون رودباریان با مشت به مهاجم حریف زد اما کارت داده شده به رودباریان می‏بایست قرمز رنگ بوده باشد. ضربه ابتدایى یدالله اکبرى گل شد و حتی اگر هم فرض محال گل نبود به این دلیل که هنگام زدن ضربه پنالتی، چند بازیکن پرسپولیس داخل محوطه جریمه بودند ضربه می‏بایست تکرار شود. در مورد گل نیکبخت و اینکه مشکوک به آفساید بود معتقدم که گل پرسپولیس در یک شرایط کاملا پیچیده به ثمر رسید. ضمنا حسین بادامکی بازیکن پرسپولیس در این دیدار می‏بایست اخراج شود. داوران این دیدار به علت حضور ۳ ناظر کویتى که از طرف کنفدراسیون فوتبال آسیا ناظر مسابقه بودند بدشانسى آوردند که کارشان به دقت زیر ذره بین بود.
دوشنبه 20/12/1386 - 14:58
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته