هدف عمده ایران از سلسله عملیات برونمرزی، اعتراف دولتها و مجامع
جهانی به قدرت مادی و معنوی ایران، و تصمیمی عادلانه از سوی شورای امنیت سازمان ملل
متحد به منظور تضمین صلح و امنیت و تنبیه متجاوز بوده است. عملكرد شورای امنیت بر
اساس منشور سازمان ملل میتوانست در سرنوشت جنگ و حل و فصل معقول و عادلانه آن
تأثیر بسزایی داشته باشد. اینك در این فصل واكنش شورای امنیت را در ادامه صدور
قطعنامهها پی میگیریم و با بررسی سیر تحولات منطقه و جهانی، روند تصمیمگیری
حقوقی به عنوان تنها راه حل مناقشات ایران و عراق را مد نظر قرار میدهیم.
بعد
از صدور قطعنامه 552، شاهد تحولاتی در اوضاع روند جنگ تحمیلی عراق علیه ایران
هستیم. از آن جمله دبیر كل وقت، با ارزشیابی جمهوری اسلامی ایران و عراق برای متوقف
ساختن حملات به مناطق مسكونی، جواب مثبت از دو طرف دریافت میكند. و از همه مهمتر
روابط رسمی امریكا و رژیم عراق نیز از اكتبر سال 1984 برقرار میشود. این روابط در
آن شرایط حساس میتواند بسیار با معنی و سؤال برانگیز باشد.
طرح 8 مادهای دبیر كل
از تحولات مهم دیگر، طرح هشت مادهای
دبیر كل وقت بود كه در تاریخ اواسط مارس 1985 دبیر كل آن را به وزاری خارجه ایران و
عراق با قید «محرمانه» به منظور اظهار نظر ارائه داد:
1 ـ هر دو طرف ایران و
عراق به خاتمه جنگ و برقراری صلح مصمم هستند، اما نظر آنان در مورد چگونگی و شرایط
حصول آن متفاوت است. هر دو طرف آگاهند كه با رعایت و احترام به مسؤولیتهای قانون
اساسی خود، و نیز تعهدات نسبت به منشور ملل متحد، و همچنین به دلایل اخلاقی و
انسانی، دبیر كل باید تلاشهای خود را در جهت كاهش منازعه با مشورت با طرفین مبذول
دارد و پیشنهادهایی برای تدارك ترتیباتی جامع برای مسأله ارائه دهد و بدین منظور
برداشتن گامهای زیر لازم است:
2 ـ هر دو طرف از مجاری محرمانه، قبل از 25 مارس
1985، به دبیركل اطلاع خواهند داد كه كلیه حملات علیه مراكز غیرنظامی را قبل از
ساعت 59/23 روز 26 مارس 1985 (به وقت گرینویچ) قطع خواهند كرد. این تأیید مجدد
توافق 12 ژوئن 1984 است. این موضوع را صبح روز 27 مارس دبیر كل اعلام خواهد
كرد.
3 ـ هر دو طرف از مجاری محرمانه، قبل از 26 مارس 1985، به دبیر كل اطلاع
خواهند داد كه همه تهدیدات علیه هوانوردی غیرنظامی را در فضای طرف دیگر، از ساعت
59/23 روز 31 مارس 1985 (به وقت گرینویچ) قطع خواهند كرد. این موضوع را صبح روز بعد
از وصول پاسخ مثبت طرفین، توسط دبیر كل اعلام خواهد كدر.
4 ـ هر دو طرف از مجاری
محرمانه، قبل از 8 آوریل 1985، تعهد خود را به رعایت ضوابط پروتكل 1925 ژنو در مورد
سلاحهای شیمیایی و باكتریولوژیك به دبیر كل اعلام خواهند كرد. این موضوع برای عموم
منتشر خواهد شد، و هیچ یك از طرفین از آن استفاده تبلیغاتی نخواهند كرد.
5 ـ هر
دو طرف از مجاری محرمانه، قبل از 16 آوریل 1985، به دبیر كل اطلاع خواهند داد كه به
حملات علیه كشتیهای غیر مسلح تجاری با هر پرچم و هر مالكیت كه بین تنگه هرمز و
بنادر كلیه كشورهای ساحلی از جمله دو طرف، رفت و آمد میكنند خاتمه میدهند. این
مسأله از ساعت 59/23 دوشنبه 30 آوریل 1985 (به وقت گرینویچ) به موارد اجرا گذارده
خواهد شد و صبح روز بعد دبیركل آن را اعلام خواهد كرد.
6 ـ هر دو طرف از مجاری
محرمانه، قبل از 16 آوریل 1985، به دبیر كل اطلاع خواهند داد كه در اصول با خودداری
از حمله به بنادر ترمینالها و تسهیلات مربوط به طرف دیگر موافقت دارند. ترتیبات این
امر از ساعت 59/23 روز 30 آوریل 1985 به مورد اجرا گذارده خواهد شد.
هر دو طرف
تا قبل از 16 آوریل 1985، نمایندگانی برای بحث با دبیر كل در نیویورك تعیین خواهند
كرد كه این نمایندگان فهرست بنادر، ترمینالها و تأسیسات مربوط و روشهای اجرایی این
ترتیبات را مشخص نمایند.
7 ـ هر دو طرف تا قبل از اول آوریل 1985، به دبیر كل
اطلاع خواهند داد كه با كمیته بینالمللی صلیب سرخ برای انجام ترتیبات مبادله اسرای
جنگی بر اساس كنوانسیون سوم ژنو 1949 همكاری خواهند كرد. دبیر كل در صورت لزوم،
چارچوب و نحوه اجرای این مبادله را تسهیل خواهد نمود.
8 ـ هر دو طرف با الزام و
تعهد و با قصد اجرای ترتیبات مذكور در فوق آن را میپذیرند. هر دو طرف طریقی را كه
به وسیله آن ارتباط مستمر با دبیر كل به منظور مذاكره در خصوص رعیات این ترتیبات و
گامهای بعدی برای عادیسازی وضعیت برقرار خواهد شد، تعیین خواهند نمود.
طرح هشت
مادهای اگر چه با مشورت شورای امنیت تهیه شده بود، لیكن در واقع حاصل تلاش و
ابتكار دبیر كل بود. هر چند در این طرح به مسائل اساسی و ریشهای جنگ تحمیلی
پرداخته نشده بود و تنها در پاراگراف آخر به طور اجمال «به گامهای بعدی برای عادی
سازی وضعیت» اشاره شده بود، و تمام تلاش طرح برای كاهش آلام و مصائب ناشی از جنگ
بود. در مجموع جمهوری اسلامی ایران طرح را پذیرفت و آمادگی خود را برای اجرای آن
اعلام داشت. دلیل ایران علاوه بر جنبههای انسانی و مشكلات ناشی از جنگ شهرها و
كاربرد سلاح شیمیایی و میكروبی توسط رژیم عراق بوده است. مشكلات ناشی از عدم امنیت
فضای كشور، نقش مهمی بود كه به دبیر كل داده شده بود. و به همان نسبت نقش و اهمیت
شورای امنیت كم اهمیت جلوه مینمود. امّا عراق با بهانهای مختلف از پذیرش آن
خودداری كرد.
قطعنامه 582
بدنبال عملیات والفجر 8 كه در تاریخ 20/11/64 در
منطقه فاو آغاز شد و منجر به تصرف شهر بندی فاو در خاك عراق و قسمتهایی از منطقه
فاو به وسعت 700 كیلومتر مربع توسط نیروهای جمهوری اسلامی ایران گردید و این یكی از
موفقترین عملیات برونمرزی رزمندگان اسلام بود و تأثیر نظامی، سیاسی و روانی مهمی
بر ارتش عراق و منطقه و حتی معادلات جهانی گذاشت؛ زیرا با این عملیات، ارتباط
دریایی مستقیم عراق با خلیجفارس قطع شد و نیروهای ایران به بصره و مرز عراق با
كویت نزدیك شدند.
بازتاب پیروزی این عملیات آنچنان بود كه چند روز پس از آن،
شورای امنیت به درخواست عراق و سایر اعضای گروه هفت نفری اتحادیه عرب (اردن، تونس،
مراكش، كویت، عربستان سعودی، و یمن شمالی) تشكیل جلسه داد. جلسات شورا نزدیك به دو
هفته به طول انجامید و طی آن عدهای از اعضای اتحادیه عرب و نیز دبیر كل اتحادیه
آقای شاذلی قلیبی، در سخنرانیهای خود در شورا ایران را متجاوز خواندند و خواستار
اجرای فصل هفتم منشور در مورد جمهوری اسلامی ایران شدند. ایران در بحثهای شورا شركت
نكرد، ولی نظریات خود را به طور غیرمستقیم از طریق دبیر كل و بعضی از اعضای شورا
مطرح كرد.
به هر صورت طرح قطعنامهای كه در اصل توسط گروه اتحادیه عرب پیشنهاد
شده بود، با تغییراتی در عبارات و كلمات در تاریخ 24 فوریه 1986 (5/12/1364) در
جلسه 2666 شورا به اتفاق آرا تصویب گردید.
متن قطعنامه از این قرار
است:
شورای امنیت، با بررسی موضوع تحت عنوان «وضعیت ما بین ایران و عراق»،
با
یادآوری اینكه شورای امنیت تقریباً شش سال است كه مسئله وضعیت مابین ایران و عراق
را زیر نظر داشته و در مورد آن تصمیماتی اتخاذ نموده است.
با نگرانی عمیق نسبت
به طولانی شدن درگیری بین دو كشور كه منتج به تلفات سنگین جانی و خسارات قابل
ملاحظه مادّی و به مخاطره افتادن صلح و امنیت شده است؟
با یادآوری مفاد منشور و
بویژه تعهد همه اعضا برای حل و فصل اختلافات بینالمللی خود از طریق صلحآمیز به
گونهای كه صلح، امنیت و عدالت بینالمللی به خطر نیفتد،
با توجه به اینكه هر دو
كشور ایران و عراق اعضای پروتكل ممنوعیت استفاده از گازهای خفه كننده و مسموم و
دیگر گازها و مواد میكروبی در جنگ، منعقده در 17 ژوئن 1925 در ژنو میباشند، با
تأكید بر اصل غیر قابل قبول بودن كسب سرزمین از راه زور، با ملاحظه كوششهای
میانجیگرانهای كه توسط دبیر كل دنبال میشود.
1 ـ از اقدامات اولیهای كه سبب
بروز منازعه بین ایران و عراق شد، اظهار تأسف مینماید و از ادامه منازعه متأسف
است.
2 ـ همچنین از تشدید منازعه، بخصوص تهاجمات ارضی، بمباران مناطق صرفاً
غیرنظامی، حملات به كشتیهای بیطرف و یا هواپیماهای كشوری، نقض مقررات انسان
دوستانه بینالمللی و سایر قوانین منازعات مسلحانه و بخصوص استفاده از سلاحهای
شیمیایی مغایر با تعهدات پروتكل 1925 ژنو ابراز تأسف مینماید.
3 ـ از ایران و
عراق میخواهد آتشبس فوری، توقف همه مخاصمات در زمین، دریا و هوا و عقب كشاندن همه
نیروها به مرزهای شناخته شده بینالمللی را بدون درنگ رعایت نمایند.
4 ـ درخواست
دارد كه مبادله جامع اسرای جنگی ظرف مدت كوتاهی پس از توقف مخاصمات با همكاری كمیته
بینالمللی صلیب سرخ انجام گیرد.
5 ـ از هر دو طرف میخواهد كه فوراً همه
جنبههای منازعه را به میانجیگری با هر وسیله دیگر صلحآمیز محول نمایند.
6 ـ از
دبیر كل درخواست مینماید كه به تلاشهای در جریان خود برای كمك به هر دو طرف در جهت
مؤثر ساختن این قطعنامه ادامه داده، نتیجه را به شورا اطلاع دهد.
7 ـ از تمامی
كشورهای دیگر درخواست میگردد كه منتهای خویشتنداری را از خود نشان داده، از هر
گونه عملی كه منجر به تشدید و گسترده شدن بیشتر جنگ گردد، جداً اجتناب ورزند و با
این كار اجرای قطعنامه فعلی را تسریع بخشند.
8 ـ تصمیم میگیرد كه موضوع همچنان
تحت بررسی قرار داشته باشد.
نكات مهم در تحلیل تطبیقی این قطعنامه با سایر
قطعنامههای صادر شده عبارتند از:
«عنوان این قطعنامه نیز همان «وضعیت مابین
ایران و عراق» است. بنابراین همانند قطعنامههای قبلی «توصیه» است و اصل توسل به
جنگ توسط دبیر كل رسماً محكوم نشده است و تدبیر مشخص بر اساس منشور ملل و وظایف
محوله پیشبینی نشده است. فلذا اصل دفاع مشروع بر اساس ماده 51 منشور همچنان برای
ما باقی است.
قطعنامه (1986) 588
عدم پذیرش قطعنامه 582 از سوی جمهوری
اسلامی ایران، اوضاع بینالمللی و منطقهای را علیه ایران تیرهتر كرد تا اینكه
كارشناسان اعزامی دبیر كل وقت گزارش خود در خصوص كاربرد سلاح شیمیایی توسط رژیم
عراق را تسلیم دبیر كل نمودند، و بدنبال آن رئیس شورای امنیت بیانیه نسبتاً خوبی را
دال بر محكومیت كاربرد سلاح شیمیایی توسط رژیم عراق، صادر نمود. تا اینكه در تاریخ
19 اوت 1986 شورای امنیت نگرانی خود را افزایش دامنه درگیری در جنگ و گسترش حملات
به كشتیهای تجارتی و اهداف غیرنظامی ابراز داشت و از تلاشهای پیوسته دبیر كل
بویژه در زمینه سلاحهای شیمیایی و حمله به مناطق مسكونی حمایت نمود.
سرانجام
شورای امنیت به درخواست گروه هفت نفری اتحادیه عرب در ماه اكتبر 1986 بحث خود در
مورد جنگ عراق و ایران را مجدداً آغاز كرد. در جلسه مورخ سوم اكتبر 1986 شورای
امنیت، دبیر كل طی سخنانی عمق نگرانی جامعه بینالمللی در خصوص طولانی شدن جنگ
ایران و عراق و توسعه دامنه درگیری بیان داشت. جلسات شورا سرانجام نیز به صدور
قطعنامه 588 در تاریخ هشتم اكتبر 1986 به شرح زیر گردید:
متن قطعنامه به شرح زیر
است:
شورای امنیت، با بررسی موضوع تحت عنوان «وضعیت مابین ایران و عراق»،
با
توجه به اینكه شورا بیش از شش سال است كه این موضوع را زیر نظر داشته و تصمیماتی در
مورد آن گرفته است،
با احساس خطر عمیق از به درازا كشیدن و تشدید منازعه كه منجر
به تلفات سنگین جانی و خسارات قابل ملاحظه مادی شده و صلح و امنیت بینالمللی را
به خطر انداخته است،
با در نظر گرفتن تعهد دول عضو مبنی بر آنكه در روابط
بینالمللی خود از تهدید یا كاربرد زور علیه تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی هر كشوری
با استفاده از هر روش دیگر مغایر با اهداف ملل متحد خودداری كنند.
با یادآوری
مفاد منشور ملل متحد، بویژه تعهد همه اعضا برای حل و فصل اختلافات بینالمللی خود
از طریق صلحآمیز به نحوی كه صلح و امنیت بینالمللی و عدالت به مخاطره
نیفتد،
همچنین با خاطر نشان ساختن اینكه بر اساس منشور ملل متحد، دول عضو
مسئولیت اولیه حفظ صلح و امنیت بینالمللی را به شورای امنیت سپردهاند و بدین
منظور موافقت كردهاند نقش شورای امنیت را در حل اختلاف بپذیرند،
با ستایش
تلاشهای دبیر كل برای یافتن راه حلی مسالمتآمیز برای این مناقشه،
1 ـ ایران و
عراق را به اجرای كامل و بدون درنگ قطعنامه (1986) 582 كه در 24 فوریه 1986 به
اتفاق آرا تصویب شد فرا میخواند.
2 ـ از دبیر كل درخواست میكند همراه با طرفین
برای اجرای قطعنامه مذكور در فوق تلاشهایش را شدت بخشد و حداكثر تا 30 نوامبر 1986
به شورا گزارش دهد.
3 ـ تصمیم میگیرد به منظور بررسی گزارش دبیر كل و شرایط
استقرار صلحی پایدار میان دو كشور طبق مشنور ملل متحد و اصول عدالت و حقوق
بینالملل بار دیگر تشكیل جلسه دهد.
در بررسی و تحلیل تطبیقی این قطعنامه نكات
زیر قابل توجه است:
1 ـ عنوان این قطعنامه نیز همچون سایر قطعنامههای قبلی
«وضعیت مابین ایران و عراق» است.
2 ـ این قطعنامه نیز همانند قطعنامههای قبلی
«توصیه» است.
3 ـ فاصله زمان صدور قطعنامه 588 تا قطعنامه 582 هفت ماه و دوازده
روز است كه نسبت به سایر قطعنامههای قبلی فاصله نسبتاً كمی است (تنها فاصله
قطعنامه قبلی آن یعنی 514 از فاصله قطعنامه 588 تا 582 كمتر است)
4 ـ از نظر حجم
و تعداد كلمات به كار برده شده، این قطعنامه كوتاهترین قطعنامه از مجموعه
قطعنامههای مورد مطالعه است.
5 ـ عملیات نظامی صورت گرفته در زمان نزدیك به
صدور قطعنامه 588 و حتی در فاصله صدور قطعنامههای 582 تا 588 آنچنان اهمیتی
نداشتند كه موجب هراس شورای امنیت شده، تا به صدور قطعنامه 588 مبادرت ورزد. به
بیان دیگر، هیچ شاهد و قرینهای در دست نیست كه این قطعنامه را همچون قطعنامههای
قبلی مرتبط با وضعیت در جبهههای جنگ بدانیم، پس شأن نزول این قطعنامه را باید در
جای دیگر جستجو كرد.
6 ـ به هر صورت چنانچه قطعنامه 588 را نیز در ارتباط با
جبهههای نبرد بدانیم، با توجه به سخنان دبیر كل در اجلاس شورای امنیت كه منجر به
صدور قطعنامه 588 شد، تهدیدات ایران مبنی بر انجام حمله سرنوشتساز و نهایی
میتواند مؤثر بوده باشد.
قطعنامه 588 نیز همانند سایر قطعنامههای شورای امنیت
عنوان «وضعیت بین ایران و عراق» است و توصیه نامهای بیش نیست و قسمت اعظم مقدماتی
آن شبیه قطعنامه 582 است. در قسمت اجرایی قطعنامه هم مطلب تازهای به چشم نمیخورد،
تنها برای گزارش دبیر كل و لزوم برقراری صلح بادوام در بند سوم آن قابل توجه
است.
سرانجام قطعنامه 588 پس از تصویب، توسط دبیر كل به وزرای امور خارجه هر دو
كشور ابلاغ شد و بر اساس آن مواضع آنان در قبال قطعنامه 582 و همچنین طرح هشت
مادهای دبیر كل استفسار گردید. در تاریخ 13 اكتبر وزیر امور خارجه عراق طی نامهای
به دبیر كل اعلام داشت: «دولت عراق قطعنامه 588 را كه مبین اتفاق نظر مجدد جامعه
بینالمللی برای حصول صلحی جامع، عادلانه و پایدار بین عراق و ایران بر اساس منشور
و اصول عدالت و صلح است، میپذیرد. موضع دولت عراق راجع به قطعنامه 582 همان است كه
در نامه مورخ 5 مارس 1986 (S/17897) اعلام شده است. در خصوص طرح هشت مادهای، همان
طور كه قبلاً اعلام كردهایم، به نظر میرسد وسیلهای عملی و متوازن برای رسیدن به
حل صلحآمیز و جامع منازعه كه هدف قطعنامه 582 است باشد.» در پایان این نامه،
آمادگی عراق برای همكاری با دبیر كل ابراز شده بود.
موضع ایران در برابر قطعنامه 588:
در تاریخ 25 نوامبر 1986،
پاسخ تلگراف مورخ 8 اكتبر دبیر كل از طرف وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران داده
شد. از آنجا كه در این نامه قطعنامههای شورای امنیت كه تا آن زمان صادر شده بود به
نقد كشید شده و مواضع تفصیلی ایران راجع به قطعنامهها تبیین گردیده، ذكر بخشهای
اساسی آن خالی از فایده نخواهد بود. در این نامه از جمله آمده است:
مایلم این
موضوع را تكرار كنم كه تقریباً همه تصمیمات شورای امنیت تحت تأثیر بعضی كشورهای عرب
و اعضای مشخص و بانفوذی از شورا، وسیلهای برای جلوگیری از تجاوز یا فشار به متجاوز
برای بیرون بردن فوری قوایش از سرزمین ما نگردید، بلكه عامل فشاری به جمهوری اسلامی
ایران شد تا متجاوز را از تنبیه به خاطر نقض پیمانهای دو جانبه با كشور من و نیز
نقض مقررات و قوانین بینالمللی نجات بخشد. در مواجهه با آشكارترین تجاوز در تاریخ
معاصر كه در 22 سپتامبر 1980 به وسیله عراق صورت گرفت و قسمتهای عمدهای از پنج
استان مهم جمهوری اسلامی ایران اشغال گردید، شورای امنیت با سكوت و رضایت ضمنی خود،
زمان لازم را برای نیروهای متجاوز عراقی فراهم ساخت تا به تقویت مواضع خود در داخل
سرزمین ما بپردازند و قطعنامه (1980) 479 را صادر كرد كه در آن نه تنها متجاوز
معرفی نگردید و از نیروهای عراقی نیز درخواست عقبنشینی از سرزمین ما به عمل نیامد،
بلكه با درخواست آتشبس سعی در آن داشت كه مردم مظلوم ایران را از حق دفاع مشروع كه
بر اساس ماده 51 منشور ملل متحد شناخته شده است. محروم نماید.
از این روی شكی
نبود كه مردم مسلمان ایران برای آزادسازی سرزمینهای خود و استقرار عدالت فقط باید
روی تلاشها و فداكاریهای خود حساب كنند و نه روی سازمانهای بینالمللی. پس از
تصویب قطعنامه 479، هنگامی كه قسمتهای عمدهای از سرزمین ایران در اشغال عراق بود و
شهرهای عمده ایران نظیر آبادان، دزفول و شوش در جنوب تا باختران در غرب و سر پل
ذهاب در شمال هدف موشكها و توپخانه عراق بود و تلفات جانی فراوان و خسارات مالی
عمدهای به بار آورد، شورای امنیت دلیلی برای نگرانی در زمینه صلح و امنیت
بینالمللی نداشت. به هر حال پس از آزادی خرمش و اخراج نیروهای متجاوز عراقی از
قسمتهای عمده سرزمین ما در میان تعجب دولت من، شورای امنیت آنچنان نگران صلح و
امنیت بینالمللی شد كه جلسه اضطراری شورا تشكیل و قطعنامه (1982) 514 صادر گردید.
به عبارت دیگر هنگامی كه فداكاریهای مردم ما ارتش عراق را به عقب راند، شورا به
یاد مسئولیتهای نهادی خود افتاد و درخواست عقبنشینی نیروها به مرزهای بینالمللی
را مطرح ساخت. این تصمیم فقط میتوانست روحیه ارتش شكست خورده عراق را به وسیله
مرتبط ساختن عقبنشینی با تصمیم یك مرجع بینالمللی بالا ببرد. بر اساس برخورد
دوگانه و موضع جانبدارانه شورای امنیت، قطعنامههای دیگری نیز تصویب شد كه حاصل آن
فقط حمایت از متجاوز بود. در همین حال، حملات هوایی و موشكی عراق به شهرها، كاربرد
وسیع و مكرر سلاحهای شیمیایی، تهدید امنیت هوانوردی بینالمللی، حملات به
هواپیماهای مسافربری، حملات به تأسیسات اتمی كه با مقاصد صلحجویانه احداث میشود،
حملات به كشتیهای تجارتی كشورهای ثالث در خلیجفارس، سوء رفتار به ایران و جنایات
جنگی، همچنین اخراج دستهجمعی شهروندان عراقی به ایران و جنایات جنگی كه ارتكاب آن
توسط عراق به وسیله سازمانهای بینالمللی نیز تأیید شده است، همچنان ادامه
داشت.
هنگامی كه جمهوری اسلامی ایران به عملیات نظامی متوسل شد تا تأسیسات نظامی
عراق در فاو را منهدم كند و از این طریق حملات عراق به مناطق مسكونی و كشتیهای
تجارتی و نفتكش در خلیجفارس را كاهش دهد، مجدداً شورای امنیت صلح و امنیت
بینالمللی را در خطر بزرگی دید و قطعنامه (1986) 588 را تصویب كرد كه فقط متأثر از
عملیات فاو بود و حال آنكه اشغال مجدد شهر مهران توسط نیروهای عراقی تهدیدی برای
صلح و امنیت بینالمللی به شمار نرفت.
موفقیت شورای امنیت در گرو پرداختن به
اساسیترین مسائل جنگ است كه تاكنون مورد غفلت واقع شده است. همچنین لازمه موفقیت
شورا بیطرفی و شهامت سیاسی لازم در برخورد با رژیم فعلی عراق به عنوان متجاوز و
تنبیه آن منطبق با مسئولیت خسارات وارده میباشد.
به هر روی مواضع جمهوری اسلامی
ایران در ارتباط با قطعنامه 582 به شرح زیر است:
1 ـ دو پاراگراف اول اجرایی اگر
چه در بردارنده عناصر مثبتی است، اما در معرفی صریح عراق به عنوان متجاوز یا
پیشبینی معیارهایی برای بازداشتن عراق از كاربرد سلاحهای شیمیایی علیه غیرنظامیان،
حمله به كشتیهای كشورهای ثالث و تهدیدات علیه هوانوردی كشوری و نقض سایر مقررات
حقوق بینالملل بخصوص اصول حقوق بشر دوستانه بینالمللی ناقص است.
2 ـ پاراگراف
سوم قسمت اجرایی غیرقابل اجرا است زیرا:
الف) هدف اصلی عراق در حمله 22 سپتامبر
1980 به ایران همانطور كه بارها به وسیله مقامات عراقی از جمله پرزیدنت صدام اعلام
شده، تجزیه ایران، تعیین یك رژیم دست نشانده در سرزمینهای اشغالی و محو كامل نظام
اسلامی ما بود. این اهداف عراق منبعث از سیاستهای نژادپرستانه، فرصتطلبانه،
سلطهجویانه و همچنین با نیت سیادت بر كشورهای عرب خلیجفارس میباشد. درخواست
مأیوسانه عراق برای آتشبس ناشی از احتیاج مبرم به بازسازی ارتش شكست خورده آن كشور
است.
ب) سوای منشور ملل متحد، عهدنامه 1975 الجزیره نیز مكانیسم ماهرانهای برای
حل مسالمتآمیز اختلافات بین دو كشور پیشبینی كرده بود كه در 17 سپتامبر 1980 صدام
حسین این عهدنامه را بیاعتبار اعلام نمود. وی در یك سخنرانی تلویزیونی خطاب به
مردم عراق اظهار داشت كه عهدنامه الجزیره هنگامی به امضاء رسید كه عراق ضعیف بود و
اینك كه عراق قدرت خود را بازیافته است. احتیاجی به این عهدنامه ندارد. این الغای
یك جانبه این عهدنامه و نقض اساسیترین اصول منشور نشانه خوبی از عدم پایبندی عراق
به تعهدات خود نیست.
ج) در طول جنگ تحمیلی، عراق مستمراً سلاحهای پیچیدهای از
قدرتهای سلطهگر غرب و شرق دریافت داشته است. ما نمیخواهیم با پذیرش آتشبس موانع
محدودی را كه اینك بر سر راه صدور اسلحه به عراق وجود دارد حذف كنیم و وارد یك
مسابقه تسلیحاتی با عراق شویم.
3 ـ در ارتباط با پاراگراف چهارم اجرایی، دولت من
در چارچوب كنوانسیون سوم ژنو 1949 آماده همكاری است.
4 ـ دولت من پیوسته از
معیارهای پاراگراف هفتم اجرایی استقبال كرده است. از آنجا كه چارچوب پیشنهادی
قطعنامه دارای نواقص عمدهای است كه از اقدام جدّی و سازنده در مورد مسئله جلوگیری
مینماید، دولت من آماده است در زمینههای زیر همكاری نماید:
الف) انجام ترتیبات
امنیتی مناسب برای برقراری امنیت دراز مدت در منطقه خلیجفارس
ب) قبول ضوابط
اجرای پاراگراف 7 قطعنامه 582 و جلوگیری از گسترش جغرافیایی جنگ.
ج) كاهش آلام
ناشی از جنگ با تأیید و تنفیذ اصول حقوق بینالملل ناظر به جنگ، بخصوص حقوقبشر
دوستانه بینالمللی.
در این رابطه جمهوری اسلامی ایران هر طرحی را كه هدف آن
جلوگیری از كاربرد سلاح شیمیایی، حملات علیه مناطق مسكونی و اهداف غیرنظامی،
تهدیدات علیه امنیت هواپیماهای غیرنظامی، حمله به كشتیهای بیطرف و نفتكشها و
تضمین امنیت كامل خلیجفارس باشد، مورد استقبال قرار میدهد.
د) مبادله گروههای
معین از اسرای جنگی
بدین منظور دولت من آمادگی كامل برای بررسی هر پیشنهاد دبیر
كل یا هر مقام دیگری را بر طبق ضوابط كنوانسیون سوم ژنو 1949 در مورد مسائل انسانی
دارد.در ارتباط با مواد فوق، طرح هشت مادهای شما میتواند به عنوان مبنای مناسبی
برای تلاشهای بیشتر به شمار آید.این نامه یكی از صریحترین و مستدلترین اعلام مواضع
جمهوری اسلامی ایران در قبال قطعنامههای شورای امنیت است.دبیر كل نظریات طرفین در
مورد قطعنامه 588 را به اطلاع شورای امنیت رساند. به این ترتیب این قطعنامه نیز
سرنوشتی مشابه قطعنامههای قبلی پیدا كرد، با این تفاوت كه زمینههای لازم برای
صدور قطعنامه 598 آماده میشد.
قطعنامه 598 و سرانجام جنگ
زمینههای صدور قطعنامه 598:
در
10 فوریه سال 1986، مصادف با 21 بهمن سال 64 رزمندگان اسلام در یك حمله غافلگیرانه،
فاو را تصرف كردند كه این امر باعث نگرانی شدید جهان غرب، شوروی سابق و كشورهای
ساحلی خلیجفارس شد. امریكا كه به پایداری جمهوری اسلامی ایران مطمئن شد، تصمیم
گرفت به هر شكل ممكن خود را به ایران نزدیك كند، از اینجا بود كه حادثه رسوایی
ایران ـ كنترا اتفاق افتاد.
با وجودی كه دولت آمریكا به منظور تحریم تسلیحاتی
ایران، بر كشورهای دیگر فشار وارد میآورد اما مخفیانه به ایران سلاح ارسال میكرد.
آمریكائیان دلایل این اقدام را كمك به آزادی گروگانهای آمریكایی در لبنان، نزدیكی
به دولت ایران، و خاتمه دادن به جنگ ایران و عراق عنوان كردند. لكن این امر بر
روابط آمریكا با دیگر كشورها خصوصاً كشورهای عرب منطقه تأثیر نامطلوبی گذاشت و
آمریكا نیز كه از نزدیكی به دولتمردان ایران ناامید شده بود در سیاست خود یك چرخش
تند و سریع به وجود آورد و سیاست حمایت قاطع از عراق و اعراب، و مخالفت خصمانه با
ایران را پیش گرفت.
آمریكا در همین راستا در دو جبهه وارد عمل شد:
الف) در
جبهه نظامی، با تقویت ناوگان خود در خلیجفارس و تشویق متحدان خویش به اعزام ناوهای
بیشتر به منطقه، عملاً دشواریهایی را برای عملیات ایران بوجود آورد؛ و از سوی دیگر
دست عراق را برای هر گونه اقدامی در خلیج فارس بازگذاشت و اطلاعات نظامی آواكسها و
ماهوارهها را از وضع جبههها در اختیار عراق قرارداد.
ب) در جبهه سیاسی نیز به
دولتها فشار فرایند وارد كرد كه از فروش اسلحه به ایران جلوگیری كنند، و در شورای
امنیت نیز كوشید كه كشورهای عضو را به تصویب قطعنامهای درباره تحریم فروش اسلحه به
ایران موافق سازد.
در 16 دی سال 1365 (6 ژانویه 1987) ایران حمله بزرگ خود را
به جنوب بصره در قالب عملیات كربلای 5 آغاز كرد و فشارهای فوقالعاده سنگینی را به
ماشین جنگی دشمن وارد آورد. دكوئیار، دبیر كل سازمان ملل متحد، متعاقب این عملیات
از اعضاء دائمی شورای امنیت خواست كه برای خاتمه دادن به جنگ، با یكدیگر همكاری
كنند كه این امر با پاسخ مثبت سفرای این كشورها روبرو شد. در این مذاكرات، آنها
«احتمال اینكه جنگ تهدیدی علیه صلح باشد» را مورد بررسی قرار دادند تا بدین وسیله
راه را برای استفاده از اختیارات مندرج در فصل هفتم منشور ملل متحد هموار كنند.»
رژیم عراق حملات خود را به مناطق مسكونی و نفتكشها گسترش داد. از طرفی حضور
نظامی آمریكا به بهانه حمایت از نفتكشهای كویتی در خلیجفارس، بحران را تشدید
كرد.
همچنین این توهم در كشورهای منطقه ایجاد شده بود كه پس از عراق نوبت
آنهاست. در این میان تركیه و اسراییل از ادامه جنگ خشنود بودند: تركیه به لحاظ
اینكه از ترانزیت كالا بین ایران و اروپا، و نیز ترانزیت كالا، و انتقال نفت عراق
از طریق خط لوله، عواید سرشاری نصیب خود میكرد.
پس از شروع مذاكرات، اعضاء شورا
در مورد صدور قطعنامهای بر اساس فصل هفتم كه چارچوب جدیدی را برای فعالیتهای دبیر
كل و اقدامات پیگیرانه وی از جمله تحریمهای اقتصادی فراهم میكرد، به توافق
رسیدند.
از طرفی وزارت خارجه ایران از پائیز 1365 تا تصویب قطعنامه 598، هیأتهای
مختلفی را جهت تأثیرگذاری بر طرح این قطعنامه به كشورهای مختلف اعزام كرد. تا جایی
كه تهیه كنندگان پیشنویس قطعنامه 598 مجبور شدند در مقابل دیپلماسی فعّال ایران،
بندهای 6، 7، 8 را در آن بگنجانند كه تا اندازهای متضمن نظرهای ایران بود.
در
این میان نقش دولت آلمان غربی و شخص «هانس گنشر»، وزیر خارجه این كشور، بسیار
برجسته بود كه موفق شد درخواست ایران را در مورد تعیین مسؤول آغاز جنگ، و پرداخت
خسارت، به گونهای قابل توجه در متن پیشنویس قطعنامه بگنجاند.
امّا عامل مهم
صدور قطعنانمه 598، عملیات متعدد رزمندگان اسلام در خاك عراق بود كه شامل مجموعه
زنجیرهای عملیات كربلا، فتح و نصر است.
عملیات كربلای 4 در غرب اروندرود،
كربلای 5 در شلمچه و غرب اروندرود و كانال پرورش ماهی، كربلای 6 در شمال سومار،
كربلای 7 در شمال غرب ایران، كربلای 8 در شرق بصره و غرب كانال پرورش ماهی، كربلای
9 در قصر شیرین، كربلای 10 در شمال شهر ماووت عراق و مقابل سردشت. همچنین عملیات
فتح 1 در منطقه كركوك، فتح 2 در شمال شرقی و داخل مرز عراق، فتح 3 در عمق 300
كیلومتری داخل خاك عراق در محدوده دهوك و زاخو، مجدداً عملیات فتح 4 در منطقه
كركوك، فتح 5 در سلیمانیه و جوارته و ماووت عراق، فتح 6 در شمال اربیل عراق، فتح 7
در سید صادق و حلبچه عراق، و فتح 8 در شمال استان موصل، و نیز عملیات نصر 2 و 3 در
شمال اربیل عراق، نصر 4 در شمال عراق، نصر 5 در غرب ایران و همچنین عملیات والفجر 9
در اطراف شهر سلیمانیه عراق.
اكثر این عملیات در داخل خاك عراق، و با موفقیت
رزمندگان اسلام توأم بود، خصوصاً پیشروی به سوی شهر بندری بصره و عملیات متحرك
رزمندگان، شرایطی را در جبههها پدید آورد تا شورای امنیت سازمان ملل به شكل
جدیتری با مسأله جنگ برخورد كند. جدیّتی كه بتواند مبنای حل و فصل مناقشه باشد به
طوری كه دبیر كل سازمان ملل در تاریخ 31 دسامبر 1987، طی گزارشی به شورای امنیت
خواست كه اعضای شورای امنیت ـ به خصوص اعضای دائم ـ برای خاتمه جنگ تلاش جدی كنند.
وی همچنین درخواست كرد كه آماده است نظرهایش را در اختیار شورا بگذارد تا در جهت
اتخاذ مبنایی برای تلاش مشترك آنان مؤثر و مفید واقع شود. سرانجام درخواست دبیر كل
مورد قبول اعضاء شورا قرار گرفت و از ماه فوریه 1987، اعضاء دائم به طور مشترك و
سازماندهی شده، كار خود را در جهت پایان بخشیدن به جنگ ایران و عراق آغاز كردند.
كار این گروه پس از چندین ماه به صدور قطعنامه 58 شد.
منبع:
پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس
/خ
http://rasekhoon.net/article/show/135649/%D8%B1%D9%88%D9%8A%D9%83%D8%B1%D8%AF-%D8%AD%D9%82%D9%88%D9%82%D9%8A-%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D9%88-%D8%B9%D9%84%D9%84-%D9%BE%D8%B0%D9%8A%D8%B1%D8%B4-%D9%82%D8%B7%D8%B9%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-598-(1)/