• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1081
تعداد نظرات : 126
زمان آخرین مطلب : 3926روز قبل
ازدواج و همسرداری
وَ أَنكِحُواْ الْأَیَامَى‏ مِنكمُ‏ْ وَ الصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِكمُ‏ْ وَ إِمَائكُمْ  إِن یَكُونُواْ فُقَرَاءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ  وَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ(نور.32)

مردان و زنان بى ‏همسر خود را همسر دهید، همچنین غلامان و كنیزان صالح و درستكارتان را اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بى‏نیاز مى‏سازد خداوند گشایش‏دهنده و آگاه است!

در تفسیر نمونه ذیل آیه شریفه می خوانیم:

تعبیر "انكحوا" (آنها را همسر دهید) با اینكه ازدواج یك امر اختیارى و بسته به میل طرفین است، مفهومش این است كه مقدمات ازدواج آنها را فراهم سازید، از طریق كمكهاى مالى در صورت نیاز، پیدا كردن همسر مناسب، تشویق به مساله ازدواج، و بالآخره پا در میانى براى حل مشكلاتى كه معمولا در این موارد بدون وساطت دیگران انجام پذیر نیست، خلاصه مفهوم آیه به قدرى وسیع است كه هر گونه قدمى و سخنى و درمى در این راه را شامل مى‏شود.بدون شك اصل تعاون اسلامى ایجاب مى‏كند كه مسلمانان در همه زمینه‏ها به یكدیگر كمك كنند ولى تصریح به این امر در مورد ازدواج دلیل بر اهمیت ویژه آن است.

اهمیت این مساله تا به آن پایه است كه در حدیثى از امیر مؤمنان على (ع) مى‏خوانیم:

افضل الشفاعات ان تشفع بین اثنین فى نكاح حتى یجمع اللَّه بینهما:

"بهترین شفاعت آن است كه میان دو نفر براى امر ازدواج میانجیگرى كنى، تا این امر به سامان برسد"!(1)

در حدیث دیگرى از امام كاظم موسى بن جعفر (ع) مى‏خوانیم:

ثلاثة یستظلون بظل عرش اللَّه یوم القیامة، یوم لا ظل الا ظله، رجل زوج اخاه المسلم او اخدمه، او كتم له سرا

"سه طایفه‏اند كه در روز قیامت در سایه عرش خدا قرار دارند، روزى كه سایه‏اى جز سایه او نیست: كسى كه وسائل تزویج برادر مسلمانش را فراهم سازد، و كسى كه به هنگام نیاز به خدمت، خدمت كننده‏اى براى او فراهم كند و كسى كه اسرار برادر مسلمانش را پنهان دارد"!(2)

و بالآخره در حدیثى از پیامبر (ص) مى‏خوانیم: "هر گامى انسان در این راه بر دارد و هر كلمه‏اى بگوید، ثواب یك سال عبادت در نامه عمل او مى‏نویسند".

(كان له بكل خطوة خطاها، او بكل كلمة تكلم بها فى ذلك، عمل سنة قیام لیلها و صیام نهارها).(3)

و از آنجا كه یك عذر تقریبا عمومى و بهانه همگانى براى فرار از زیر بار ازدواج و تشكیل خانواده مساله فقر و نداشتن امكانات مالى است قرآن به پاسخ آن پرداخته مى‏فرماید: از فقر و تنگدستى آنها نگران نباشید و در ازدواجشان بكوشید چرا كه "اگر فقیر و تنگدست باشند خداوند آنها را از فضل خود بى نیاز مى‏سازد" (إِنْ یَكُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ).

و خداوند قادر بر چنین كارى هست، چرا كه "خداوند واسع و علیم است" (وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ).

قدرتش آن چنان وسیع است كه پهنه عالم هستى را فرا مى‏گیرد، و علم او چنان گسترده است كه از نیات همه كس مخصوصا آنها كه به نیت حفظ عفت و پاكدامنى اقدام به ازدواج مى‏كنند آگاه است، و همه را مشمول فضل و كرم خود قرار خواهد داد.

ازدواج یكى از راه‏هایى است كه پاكى و سلامت جامعه را تأمین مى‏كند.لذا وظیفه دینی وانسانی هر فردی است که در این امر خطیر شرکت کند.

در این بخش با موسسات وخیرینی که به این مهم پرداخته اند، آشنا می شوید، شما هم می توانید...

در صورت تمایل به معرفی افراد خیر در این زمینه با ما تماس بگیرید.

 

منابع: 

1. وسائل الشیعه جلد 14 صفحه 27 (باب 12 از ابواب مقدمات نكاح).

2. وسائل الشیعه جلد 14 صفحه 27 (باب 12 از ابواب مقدمات نكاح).

3. مدرك سابق

پنج شنبه 3/5/1392 - 12:54
عقاید و احکام

1. دیدگاه قرآن پیرامون قرض الحسنه‏

مَنْ ذَا الَّذی یُقْرِضُ اللّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ كَریمٌ حدید/ 11.
از آنجا كه قرآن كتاب تربیت است و یكی از كمالات بشر روح سخاوت و انفاق است در این كتاب عزیز از طرق مختلف برای ایجاد و شكوفا كردن سخاوت وارد شده است. كه ما نمونه هایی از آنها را به مناسبت این آیه نقل می‏كنیم.

1. گاهی می‏فرماید: مال از تو نیست از خداست، پس مال خود را در راه او بده. وَ آتُوهُمْ مِنْ مالِ اللّهِ الَّذی آتاكُمْ نور/ 33.

2. گاهی می‏گوید: مالك واقعی خداست، تو فقط یك خزینه دار و نگهبانی بیش نیستی. وَ أَنْفِقُوا مِمّا جَعَلَكُمْ مُسْتَخْلَفینَ فیهِ حدید/ 7.

3. گاهی می‏گوید: توكه قبلا نداشتی، حالا كه داری انفاق كن وَ وَجَدَكَ عائِلا فَأَغْنی فَأَمَّا الْیَتیمَ فَلا تَقْهَرْ وَ أَمَّا السّائِلَ فَلا تَنْهَرْ ضحی/ 10- 8.

4. گاهی می‏گوید: دیگران درشرائط خاص مال خود را دادند، تو چرا عقب ماندی؟ وَ یُوثِرُونَ عَلی أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ حشر/ 9.

5. گاهی می‏فرماید: دنیا ارزشی ندارد كه تو به آن دل بسته‏ای. مَتاعُ الدُّنْیا قَلیلٌ نساء/ 77.

6. گاهی می‏فرماید: ارزش تو بیش از علاقه به دنیاست. أَ رَضیتُمْ بِالْحَیاةِ الدُّنْیا مِنَ الاخِرَة توبه/ 38.
وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَی الارْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ اعراف/ 176.

7. گاهی می‏فرماید: اگر انفاق نكنی، در همین دنیا تباه می‏شود. وَ أُحیطَ بِثَمَرِهِ فَأَصْبَحَ یُقَلِّبُ كَفَّیْهِ عَلی ما أَنْفَقَ فیها كهف/ 42. فَأَصْبَحَتْ كَالصَّریمِ قلم/ 20.

8. گاهی می‏فرماید: اگرانفاق نكنی در آخرت طوق بلا می‏شود. یَوْمَ یُحْمی عَلَیْها فی نارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوی بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هذا ما كَنَزْتُمْ لانْفُسِكُمْ فَذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ توبه/ 35.
وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذینَ یَبْخَلُونَ بِما آتاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَیْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ یَوْمَ الْقِیامَةِ آل عمران/ 18.

9. گاهی می‏فرماید: خداوند جای انفاق تو را پر می‏كند. قُلْ إِنَّ رَبِّی یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ یَقْدِرُ لَهُ وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَیْ‏ءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَیْرُ الرّازِقینِ سبأ/ 39.

10. گاهی می‏فرماید: انفاق تو همچون دانه‏ای است كه هفت خوشه و هر خوشه صد دانه دهد.
درآیه مورد بحث می‏فرماید: كیست كه با انفاق خود به خدا قرض بدهد؟ چقدر برای رشد ما جمله عاطفی است و چقدر بیان نزول پیدا كرده است. واین تعبیر از خداوندی كه اراده او آفریننده است.
مَثَلُ الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فی سَبیلِ اللّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فی كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ وَ اللّهُ واسِعٌ عَلیمِ بقره/ 261.
إِنْ تُقْرِضُوا اللّهَ قَرْضاً حَسَناً یُضاعِفْهُ لَكُمْ وَ یَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللّهُ شَكُورٌ حَلیمٌ تغابن/ 17.

11. 6 بار قرض الحسنه مطرح شده (مائده، بقره، حدید، تغابن، مزمل)

1. مَنْ ذَا الَّذی یُقْرِضُ اللّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثیرَةً وَ اللّهُ یَقْبِضُ وَ یَبْصُطُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ بقره/ 245.

2. وَ أَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً لاكَفِّرَنَّ عَنْكُمْ سَیِّئاتِكُمْ وَ لادْخِلَنَّكُمْ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الانْهارُ مائده/ 12.

3. مَنْ ذَا الَّذی یُقْرِضُ اللّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ كَریمٌ حدید/ 11.

4. إِنَّ الْمُصَّدِّقینَ وَ الْمُصَّدِّقاتِ وَ أَقْرَضُوا اللّهَ قَرْضاً حَسَناً یُضاعَفُ لَهُمْ وَ لَهُمْ أَجْرٌ كَریمٌ حدید/ 18.

5. إِنْ تُقْرِضُوا اللّهَ قَرْضاً حَسَناً یُضاعِفْهُ لَكُمْ وَ یَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللّهُ شَكُورٌ حَلیمٌ تغابن/ 17.

6. وَ أَقْرِضُوا اللّهَ قَرْضاً حَسَناً وَ ما تُقَدِّمُوا لانْفُسِكُمْ مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللّهِ هُوَ خَیْراً وَ أَعْظَمَ أَجْراً مزمل/ 20.

12. قرض حسن پاداش حسن: یُضاعِفْهُ لَكُمْ وَ یَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ شَكُورٌ حَلیمٌ‏

حسنه:

فوری‏
بی منت‏
با احترام‏
مصرف به جا
مبلغ كارگشا
برای خدا
نه یك بار، بلكه پی در پی‏
اگر دادند شكور
اگر ندادند حلیم‏
قرض به مردم قرض به خداست.
شما از مال بگذر، خدا از گناهانت می‏گذرد.
فكر نكنید خدا نیاز دارد،. عزیز است.
ثواب قرض الحسنه 18 و ثواب بخشش 10

2. شرایط قرض الحسنه‏

وام به بی نیاز مطلق‏
وام به صاحب اصلی‏
وام به چند برابر
وام به خدا
وام از حلال: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) لا یَقْبَلُ اللَّهُ صَلاةً بِغَیْرِ طَهُورٍ وَ لا صَدَقَةً مِنْ غُلُولٍ عوالی اللئالی، ج 1، ص 155.
وام از مال بی عیب: وَ لا تَیَمَّمُوا الْخَبیثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ بقره/ 267.
وام در حال نیاز: وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسْكیناً وَ یَتیماً وَ أَسیراً دهر/ 8.
وَ آتَی الْمالَ عَلی حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبی وَ الْیَتامی وَ الْمَساكینَ وَ ابْنَ السَّبیلِ وَ السّائِلین بقره/ 177.
وام از مال محبوب: لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتّی تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ آل عمران/ 92.
وام به محرومان آبرومند: یَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِیاء بقره/ 273.
وام بی منت: لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الاذی بقره/ 264.
وام بی ریا: الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّه بقره/ 265.
إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللّهِ لا نُریدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً دهر/ 9.
وَ أَنْفِقُوا فی سَبیلِ اللّهِ بقره/ 195.
وام مكتوم: وَ إِنْ تُخْفُوها وَ تُوتُوهَا الْفُقَراءَ فَهُوَ خَیْرٌ لَكُمْ بقره/ 271.
وام بدون استكثار: وَ لا تَمْنُنْ تَسْتَكْثِر مدثر/ 6.
وام دهنده خود رارازق و فقیر را ذلیل نپندارد: وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الارْضِ إِلا عَلَی اللّهِ رِزْقُها هود/ 6.
وام سریع‏
همین كه ما را آفرید وهدایت كرد، لطف است. أَجْرٌ كَریمٌ حدید/ 11.
همین كه ما را مالك اعمال خود دانست، لطف است.
همین كه عمل ما را با این همه تشویق پذیرفت، لطف است.
همین كه در برابر پذیرفتن عمل به ما اجر می‏دهد، لطف است.
همین كه نام آن را اجر می‏گذارد، لطف است.
همین كه او شاكر ماست وَ كانَ سَعْیُكُمْ مَشْكُوراً دهر/ 22.
اجر او هم بزرگ است، لطف است. لَهُمْ أَجْرٌ كَبیرٌ حدید/ 7.
دائمی است، أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ فصلت/ 8. پس لطف است.

3. پاداش قرض الحسنه‏

1. مَنْ ذَا الَّذی یُقْرِضُ اللّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ كَریمٌ حدید/ 11.
2. إِنْظَارِ الْمُعْسِرِ
وَ إِنْ كانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلی مَیْسَرَةٍ بقره/ 280.
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) مَنْ أَنْظَرَ مُعْسِراً كَانَ لَهُ عَلَی اللَّهِ فِی كُلِّ یَوْمٍ صَدَقَةٌ بِمِثْلِ مَا لَهُ عَلَیْهِ حَتَّی یَسْتَوْفِیَ حَقَّهُ تفسیرعیاشی، ج 1، ص 154.
3. ابن ابی عمیر بزاز بود. سرمایه‏اش تلف شد. ده هزار درهم از شخصی طلب داشت. بدهكار منزلش را فروخت و درب خانه او آورد. همین كه پرسید: ازكجا آوردی؟ گفت: خانه‏ام را فروختم. پول را برنداشت و فرمود: تنها به یكدرهم آن نیاز دارم.
ابْنُ الْوَلِیدِ عَنْ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ قَال: كَانَ ابْنُ أَبِی عُمَیْرٍ رَجُلا بَزَّازاً وَ كَانَ لَهُ عَلَی رَجُلٍ عَشَرَةُ آلافِ دِرْهَمٍ فَذَهَبَ مَالُهُ وَ افْتَقَرَ فَجَاءَ الرَّجُلُ فَبَاعَ دَاراً لَهُ بِعَشَرَةِ آلافِ دِرْهَمٍ وَ حَمَلَهَا إِلَیْهِ فَدَقَّ عَلَیْهِ الْبَابَ فَخَرَجَ إِلَیْهِ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی عُمَیْرٍ فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ هَذَا مَالُكَ الَّذِی لَكَ عَلَیَّ فَخُذْهُ فَقَالَ ابْنُ أَبِی عُمَیْرٍ فَمِنْ أَیْنَ لَكَ هَذَا الْمَالُ وَرِثْتَهُ قَالَ لا قَالَ وُهِبَ لَكَ قَالَ لا وَ لَكِنِّی بِعْتُ دَارِیَ الْفُلانِیَّ لاقْضِیَ دَیْنِی فَقَالَ ابْنُ أَبِی عُمَیْرٍ حَدَّثَنِی ذَرِیحٌ الْمُحَارِبِیُّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ لا یُخْرَجُ الرَّجُلُ عَنْ مَسْقَطِ رَأْسِهِ بِالدَّیْنِ ارْفَعْهَا فَلا حَاجَةَ لِی فِیهَا وَ اللَّهِ إِنِّی مُحْتَاجٌ فِی وَقْتِی هَذَا إِلَی دِرْهَمٍ وَ مَا یَدْخُلُ مِلْكِی مِنْهَا دِرْهَمٌ. عللالشرائع، ج 2، ص 529.

4. عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ دَخَلَ رَجُلٌ عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) فَشَكَا إِلَیْهِ رَجُلا مِنْ أَصْحَابِهِ فَلَمْ یَلْبَثْ أَنْ جَاءَ الْمَشْكُوُّ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع):" مَا لِفُلانٍ یَشْكُوكَ فَقَالَ لَهُ یَشْكُونِی أَنِّی اسْتَقْضَیْتُ مِنْهُ حَقِّی قَالَ فَجَلَسَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) مُغْضَباً ثُمَّ قَالَ كَأَنَّكَ إِذَا اسْتَقْضَیْتَ حَقَّكَ لَمْ تُسِئْ أَ رَأَیْتَ مَا حَكَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی كِتَابِهِ" یَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ" (رعد/ 21) أَ تَرَی أَنَّهُمْ خَافُوا اللَّهَ أَنْ یَجُورَ عَلَیْهِمْ لا وَ اللَّهِ مَا خَافُوا إِلا الاسْتِقْضَاءَ فَسَمَّاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ سُوءَ الْحِسَابِ فَمَنِ اسْتَقْضَی بِهِ فَقَدْ أَسَاءَ" كافی، ج 5، ص 100.

5. روز قیامت افرادی با صورت های نورانی بر كرسی‏های نور در سایه عرش خدا قرار می‏گیرند. سوال می‏شود آیا اینها پیامبرند؟ نه. شهداء هستند؟ نه. هَولاءِ قَوْمٌ كَانُوا یُیَسِّرُونَ عَلَی الْمُومِنِینَ وَ یُنْظِرُونَ الْمُعْسِرَ حَتَّی یُیَسَّر.
قَالَ الْبَاقِرُ (ع) یُبْعَثُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ قَوْمٌ تَحْتَ ظِلِّ الْعَرْشِ وُجُوهُهُمْ مِنْ نُورٍ وَ رِیَاشُهُمْ مِنْ نُورٍ جُلُوسٌ عَلَی كَرَاسِیَّ مِنْ نُورٍ إِلَی أَنْ قَالَ فَیُنَادِی مُنَادٍ هَولاءِ قَوْمٌ كَانُوا یُیَسِّرُونَ عَلَی الْمُومِنِینَ وَ یُنْظِرُونَ الْمُعْسِرَ حَتَّی یُیَسَّر ثواب‏الاعمال، 145.

6. قَالَ الصَّادِقُ (ع) وَ اللَّهُ فِی عَوْنِ الْمُومِنِ مَا كَانَ الْمُومِنُ فِی عَوْنِ أَخِیهِ فَانْتَفِعُوا بِالْعِظَةِ وَ ارْغَبُوا فِی الْخَیْرِ كافی، ج 2، ص 200.

7. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) مَنْ أَقْرَضَ مُومِناً قَرْضاً یُنْظِرُ بِهِ مَیْسُورَهُ كَانَ مَالُهُ فِی زَكَاةٍ وَ كَانَ هُوَ فِی صَلاةٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ حَتَّی یُودِّیَهُ‏
ثواب‏الاعمال، ص 138.

8. وام دادن 18 پاداش دارد.

4. وام دادن‏

1. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) مَنِ احْتَاجَ إِلَیْهِ أَخُوهُ الْمُسْلِمُ فِی قَرْضٍ وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلَیْهِ فَلَمْ یَفْعَلْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ رِیحَ الْجَنَّةِ من لایحضره‏الفقیه، ج 4، ص 15.
2. قَالَ الصَّادِقُ (ع) عَلَی بَابِ الْجَنَّةِ مَكْتُوبٌ الْقَرْضُ بِثَمَانِیَةَ عَشَرَ وَ الصَّدَقَةُ بِعَشَرَةٍ وَ ذَلِكَ أَنَّ الْقَرْضَ لا یَكُونُ إِلا فِی یَدِ الْمُحْتَاجِ وَ الصَّدَقَةَ رُبَّمَا وَقَعَتْ فِی یَدِ غَیْرِ مُحْتَاجٍ بحارالانوار، ج 100، ص 138.
3. عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع):" فِی قَوْلِهِ تَعَالَی" لا خَیْرَ فِی كَثِیرٍ مِنْ نَجْواهُمْ إِلا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ" (نساء/ 114) قَالَ یَعْنِی بِالْمَعْرُوفِ الْقَرْضَ" كافی، ج 4، ص 34.
4. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) الصَّدَقَةُ بِعَشْرٍ وَ الْقَرْضُ بِثَمَانِیَةَ عَشَرَ وَ صِلَةُ الاخْوَانِ بِعِشْرِینَ وَ صِلَةُ الرَّحِمِ بِأَرْبَعَةٍ وَ عِشْرِینَ الجعفریات، ص 188.
5. قَالَ الصَّادِقُ (ع) لانْ أُقْرِضَ قَرْضاً أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ أَتَصَدَّقَ بِمِثْلِهِ ثواب‏الاعمال، ص 138.
اگر وام دهنده مدتی معین كرد و وام پرداخت نشد به عدد هر روز تاخیر ثواب یك دینار صدقه برای اوست.
و فی الحدیث كَانَ هُوَ فِی الصَّلاةِ مَعَ الْمَلائِكَةِ حَتَّی یَقْضِیَهُ تا این كه وام به او برگردد.
قَالَ الْبَاقِرُ (ع) مَنْ أَقْرَضَ رَجُلا قَرْضاً إِلَی مَیْسَرَةٍ كَانَ مَالُهُ فِی زَكَاةٍ وَ كَانَ هُوَ فِی الصَّلاةِ مَعَ الْمَلائِكَةِ حَتَّی یَقْضِیَهُ كافی، ج 3، ص 558.
6. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) مَنْ شَكَا إِلَیْهِ أَخُوهُ الْمُسْلِمُ فَلَمْ یُقْرِضْهُ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ الْجَنَّةَ یَوْمَ یَجْزِی الْمُحْسِنِین ثواب‏الاعمال، ص 288.

5. وام گرفتن‏

1. تذكراتی به وام گیرنده‏

1. قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (ع) إِیَّاكُمْ وَ الدَّیْنَ فَإِنَّهُ هَمٌّ بِاللَّیْلِ وَ ذُلٌّ بِالنَّهَارِ من لایحضره‏الفقیه، ج 3، ص 182.
عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ قَال: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (ص):" یَقُولُ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الْكُفْرِ وَ الدَّیْنِ". قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَ تَعْدِلُ الدَّیْنَ بِالْكُفْرِ. قَالَ:" نَعَمٌ" عللالشرائع، ج 2، ص 527.
البته خود رسول اكرم (ص) و ائمه هدی علیهم السلام طبق روایات گاهی قرض میكردند.
عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ وَهْبٍ قَال: قُلْتُ لابِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) إِنَّهُ ذُكِرَ لَنَا أَنَّ رَجُلا مِنَ الانْصَارِ مَاتَ وَ عَلَیْهِ دِینَارَانِ دَیْناً فَلَمْ یُصَلِّ عَلَیْهِ النَّبِیُّ (ص) وَ قَالَ صَلُّوا عَلَی صَاحِبِكُمْ حَتَّی ضَمِنَهُمَا [عَنْهُ‏] بَعْضُ قَرَابَتِهِ. فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع):" ذَلِكَ الْحَقُّ" ثُمَّ قَالَ:" إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) إِنَّمَا فَعَلَ ذَلِكَ لِیَتَّعِظُوا وَ لِیَرُدَّ بَعْضُهُمْ عَلَی بَعْضٍ وَ لِئَلا یَسْتَخِفُّوا بِالدَّیْنِ وَ قَدْ مَاتَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَ عَلَیْهِ دَیْنٌ وَ مَاتَ الْحَسَنُ (ع) وَ عَلَیْهِ دَیْنٌ وَ قُتِلَ الْحُسَیْنُ (ع) وَ عَلَیْهِ دَیْنٌ" كافی، ج 5، ص 93.
2. شهادت، جبران كنند هر گناهی است جز دین.
3. قرآن در تقسیم ارث می‏فرماید: مِنْ بَعْدِ وَصِیَّةٍ یُوصی بِها أَوْ دَیْنٍ نساء/ 11.
4. قَالَ الْبَاقِرُ (ع) كُلُّ ذَنْبٍ یُكَفِّرُهُ الْقَتْلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ إِلا الدَّیْنَ لا كَفَّارَةَ لَهُ إِلا الادَاءُ أَوْ یَرْضَی صَاحِبُهُ أَوْ یَعْفُو الَّذِی لَهُ الْحَقُّ من لایحضره‏الفقیه، ج 3، ص 378.
5. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) لا تَزَالُ نَفْسُ الْمُومِنِ مُعَلَّقَةً مَا كَانَ عَلَیْهِ دَیْنٌ عللالشرائع، ج 2، ص 528.
6. قَالَ الصَّادِقُ (ع) خَفِّفُوا الدَّیْنَ فَإِنَّ فِی خِفَّةِ الدَّیْنِ زِیَادَةَ الْعُمُرِ أمالی طوسی، ص 667.
7. پرسید: قوم مرجئه از من طلب دارد، ولی آمده‏ام مكّه و بنا دارم همین جا بمانم و مال او را ندهم. امام جواد (ع) فرمود: ... عَنْ أَبِی ثُمَامَةَ قَال: قُلْتُ لابِی جَعْفَرٍ الثَّانِی (ع) إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أَلْزَمَ مَكَّةَ أَوِ الْمَدِینَةَ وَ عَلَیَّ دَیْنٌ فَمَا تَقُولُ؟ فَقَالَ:" ارْجِعْ فَأَدِّهِ إِلَی مُودَّی دَیْنِكَ وَ انْظُرْ أَنْ تَلْقَی اللَّهَ تَعَالَی وَ لَیْسَ عَلَیْكَ دَیْنٌ إِنَّ الْمُومِنَ لا یَخُونُ" كافی، ج 5، ص 94.
8. پیامبر اكرم (ص) برای اهمیّت مسأله بدهكاری گاهی نماز بر میّت بدهكار را تا روشن شدن وضع بستانكاران تأخیر می‏انداخت. عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ وَهْبٍ قَال: قُلْتُ لابِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) بَلَغَنَا أَنَّ رَجُلا مِنَ الانْصَارِ مَاتَ وَ عَلَیْهِ دَیْنٌ فَلَمْ یُصَلِّ عَلَیْهِ النَّبِیُّ (ص) وَ قَالَ:" لا تُصَلُّوا عَلَی صَاحِبِكُمْ حَتَّی یُقْضَی عَنْهُ الدَّیْنُ" فَقَالَ:" ذَلِكَ حَقٌّ" قَالَ: ثُمَّ قَالَ: إِنَّمَا فَعَلَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) ذَلِكَ لِیَتَعَاطَوُا الْحَقَّ وَ یُودِّیَ بَعْضُهُمْ إِلَی بَعْضٍ وَ لِئَلا یَسْتَخِفُّوا بِالدَّیْنِ قَدْ مَاتَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَ عَلَیْهِ دَیْنٌ وَ مَاتَ عَلِیٌّ وَ عَلَیْهِ دَیْنٌ وَ مَاتَ الْحَسَنُ وَ عَلَیْهِ دَیْنٌ وَ قُتِلَ الْحُسَیْنُ وَ عَلَیْهِ دَیْنٌ" المحاسن، ج 2، ص 318.
9. امام باقر (ع):" كسی كه وام را پس ندهد از ترس این كه دستش خالی می‏شود، بداند كه خداوند قادر است كه او را از فقر رها سازد.
قَالَ الْبَاقِرُ (ع) مَنْ حَبَسَ مَالَ امْرِئٍ مُسْلِمٍ وَ هُوَ قَادِرٌ عَلَی أَنْ یُعْطِیَهُ إِیَّاهُ مَخَافَةَ إِنْ خَرَجَ ذَلِكَ الْحَقُّ مِنْ یَدِهِ أَنْ یَفْتَقِرَ كَانَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَقْدَرَ عَلَی أَنْ یُفْقِرَهُ مِنْهُ عَلَی أَنْ یُفْنِیَ نَفْسَهُ بِحَبْسِهِ ذَلِكَ الْحَقَّ كافی، ج 5، ص 101.
10. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) مَنْ مَطَلَ عَلَی ذِی حَقٍّ حَقَّهُ وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلَی أَدَاءِ حَقِّهِ فَعَلَیْهِ كُلَّ یَوْمٍ خَطِیئَةُ عَشَّارٍ مجموعه‏ورام، ج 2، ص 263.
11. فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً فَلْیُودِّ الَّذِی اوتُمِنَ أَمانَتَهُ وَ لْیَتَّقِ اللّهَ رَبَّهُ بقره/ 283.
12. قَالَ الصَّادِقُ (ع) السُّرَّاقُ ثَلاثَةٌ مَانِعُ الزَّكَاةِ وَ مُسْتَحِلُّ مُهُورِ النِّسَاءِ وَ كَذَلِكَ مَنِ اسْتَدَانَ دَیْناً وَ لَمْ یَنْوِ قَضَاءَهُ تهذیب‏الاحكام، ج 10، ص 153.
13. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) مَنْ یَمْطُلْ عَلَی ذِی حَقٍّ حَقَّهُ وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلَی أَدَاءِ حَقِّهِ فَعَلَیْهِ كُلَّ یَوْمٍ خَطِیئَةُ عَشَّارٍ من لایحضره‏الفقیه، ج 4، ص 15.
14. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) لَیُّ (طفره رفتن) الْوَاجِدِ بِالدَّیْنِ یُحِلُّ عِرْضَهُ وَ عُقُوبَتَهُ مَا لَمْ یَكُنْ دَیْنُهُ فِیمَا یَكْرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أمالی طوسی، ص 520.
15. قَالَ الصَّادِقُ (ع) یَا یُونُسُ مَنْ حَبَسَ حَقَّ الْمُومِنِ أَقَامَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ یَوْمَ الْقِیَامَةِ خَمْسَ مِائَةِ عَامٍ عَلَی رِجْلَیْهِ حَتَّی یَسِیلَ عَرَقُهُ أَوْ دَمُهُ وَ یُنَادِی مُنَادٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ هَذَا الظَّالِمُ الَّذِی حَبَسَ عَنِ اللَّهِ حَقَّهُ قَالَ فَیُوَبَّخُ أَرْبَعِینَ یَوْماً ثُمَّ یُومَرُ بِهِ إِلَی النَّارِ كافی، ج 2، ص 367.
16. قَالَ الصَّادِقُ (ع) أَیُّمَا مُومِنٍ حَبَسَ مُومِناً عَنْ مَالِهِ وَ هُوَ مُحْتَاجٌ إِلَیْهِ لَمْ یُذِقْهُ اللَّهُ مِنْ طَعَامِ الْجَنَّةِ وَ لا یَشْرَبُ مِنَ الرَّحِیقِ الْمَخْتُومِ المحاسن، ج 1، ص 100.

2. موارد وام گرفتن‏

1. استقراض برای انجام حج:
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ عُقْبَةَ قَالَ: جَاءَنِی سَدِیرٌ الصَّیْرَفِیُّ فَقَالَ:" إِنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقْرَأُ عَلَیْكَ السَّلامَ وَ یَقُولُ لَكَ مَا لَكَ لا تَحُجُّ اسْتَقْرِضْ وَ حُجَّ" تهذیب‏الاحكام، ج 5، ص 441.
قالَ الصَّادِقُ (ع) یَا سَوْرَةُ كَیْفَ حَجَجْتَ الْعَامَ قَالَ اسْتَقْرَضْتُ حَجَّتِی وَ اللَّهِ إِنِّی لاعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ سَیَقْضِیهَا عَنِّی وَ مَا كَانَ حَجَّتِی إِلا شَوْقاً إِلَیْكَ وَ إِلَی حَدِیثِكَ قَالَ أَمَّا حَجَّتُكَ فَقَدْ قَضَاهَا اللَّهُ فَأُعْطِكَهَا مِنْ عِنْدِی ثُمَّ رَفَعَ مُصَلًّی تَحْتَهُ فَأَخْرَجَ دَنَانِیرَ فَعَدَّ عِشْرِینَ دِینَاراً فَقَالَ هَذِهِ حَجَّتُكَ وَ عَدَّ عِشْرِینَ دِینَاراً وَ قَالَ هَذِهِ مَعُونَةٌ لَكَ حَیَاتَكَ حَتَّی تَمُوتَ قُلْتُ أَخْبَرْتَنِی أَنَّ أَجَلِی قَدْ دَنَا فَقَالَ یَا سَوْرَةُ أَ مَا تَرْضَی أَنْ تَكُونَ مَعَنَا فَقَالَ صَنْدَلٌ فَمَا لَبِثَ إِلا سَبْعَةَ أَشْهُرٍ حَتَّی مَاتَ إختصاص مفید، ص 83.
2. قرض برای رفع نیازهای خانواده: (قرض گرفتن حضرت علی (ع)).
قَالَ الْبَاقِرُ (ع) إِنَّ فَاطِمَةَ (س) ضَمِنَتْ لِعَلِیٍّ (ع) عَمَلَ الْبَیْتِ وَ الْعَجِینَ وَ الْخُبْزَ وَ قَمَّ الْبَیْتِ وَ ضَمِنَ لَهَا عَلِیٌّ (ع) مَا كَانَ خَلْفَ الْبَابِ نَقْلَ الْحَطَبِ وَ أَنْ یَجِی‏ءَ بِالطَّعَامِ فَقَالَ لَهَا یَوْماً: یَا فَاطِمَةُ هَلْ عِنْدَكِ شَیْ‏ءٌ قَالَتْ: وَ الَّذِی عَظَّمَ حَقَّكَ مَا كَانَ عِنْدَنَا مُنْذُ ثَلاثٍ إِلا شَیْ‏ءٌ آثَرْتُكَ بِهِ. قَالَ: أَ فَلا أَخْبَرْتِنِی؟ قَالَتْ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) نَهَانِی أَنْ أَسْأَلَكَ شَیْئاً، فَقَالَ لا تَسْأَلِی ابْنَ عَمِّكِ شَیْئاً إِنْ جَاءَكِ بِشَیْ‏ءٍ عَفْواً وَ إِلا فَلا تَسْأَلِیهِ. قَالَ: فَخَرَجَ (ع) فَلَقِیَ رَجُلا فَاسْتَقْرَضَ مِنْهُ دِینَاراً ثُمَّ أَقْبَلَ بِهِ وَ قَدْ أَمْسَی فَلَقِیَ الْمِقْدَادَ بْنَ الاسْوَدِ فَقَالَ لِلْمِقْدَادِ مَا أَخْرَجَكَ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ؟ قَالَ: الْجُوعُ وَ الَّذِی عَظَّمَ حَقَّكَ یَا أَمِیرَ الْمُومِنِینَ. قَالَ: فَهُوَ أَخْرَجَنِی وَ قَدِ اسْتَقْرَضْتُ دِینَاراً وَ سَأُوثِرُكَ بِهِ فَدَفَعَهُ إِلَیْهِ. فَأَقْبَلَ فَوَجَدَ رَسُولَ اللَّهِ (ص) جَالِساً وَ فَاطِمَةَ تُصَلِّی وَ بَیْنَهُمَا شَیْ‏ءٌ مُغَطًّی، فَلَمَّا فَرَغَتْ أَحْضَرَتْ ذَلِكَ الشَّیْ‏ءَ فَإِذَا جَفْنَةٌ مِنْ خُبْزٍ وَ لَحْمٍ. قَالَ: یَا فَاطِمَةُ! أَنّی لَكِ هذا؟ قالَتْ: هُوَ مِنْ عِنْدِ اللّهِ، إِنَّ اللّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): أَ لا أُحَدِّثُكَ بِمَثَلِكَ وَ مَثَلِهَا؟ قَالَ: بَلَی. قَالَ: مَثَلُ زَكَرِیَّا إِذْ دَخَلَ عَلَی مَرْیَمَ الْمِحْرَابَ فَوَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً، قالَ یا مَرْیَمُ: أَنّی لَكِ هذا؟ قالَتْ: هُوَ مِنْ عِنْدِ اللّهِ، إِنَّ اللّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ فَأَكَلُوا مِنْهَا شَهْراً وَ هِیَ الْجَفْنَةُ الَّتِی یَأْكُلُ مِنْهَا الْقَائِمُ (عج) وَ هُوَ عِنْدَهُ تفسیرعیاشی، ج 1، ص 171.
3. قرض برای قربانی:
قَالَ ابْنُ بَابَوَیْهِ (ره): جَاءَتْ أُمُّ سَلَمَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا إِلَی النَّبِیِّ (ص) فَقَالَتْ یَا رَسُولَ اللَّهِ: یَحْضُرُ الاضْحَی وَ لَیْسَ عِنْدِی ثَمَنُ الاضْحِیَّةِ فَأَسْتَقْرِضُ وَ أُضَحِّی فَقَالَ اسْتَقْرِضِی وَ ضَحِّی فَإِنَّهُ دَیْنٌ مَقْضِیٌّ. من لایحضره‏الفقیه، ج 2، ص 213.
4. قرض برای كمك به ایتام:

قَالَ الصَّادِقُ (ع) إِنَّ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ (ع) كَانَ اسْتَقْرَضَ مَالا لایْتَامٍ فِی حَجْرِهِ كافی، ج 5، ص 132.

5. قرض برای رهن زیور آلات:
عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ أَبِی قُرَّةَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) فِی رَجُلٍ اسْتَقْرَضَ مِنْ رَجُلٍ مِائَةَ دِینَارٍ وَ رَهَنَهُ حُلِیّاً بِمِائَةِ دِینَارٍ ثُمَّ إِنَّهُ أَتَاهُ الرَّجُلُ فَقَالَ لَهُ: أَعِرْنِی الذَّهَبَ الَّذِی رَهَنْتُكَ عَارِیَّةً فَأَعَارَهُ فَهَلَكَ الرَّهْنُ عِنْدَهُ أَ عَلَیْهِ شَیْ‏ءٌ لِصَاحِبِ الْقَرْضِ فِی ذَلِكَ؟ قَالَ:" هُوَ عَلَی صَاحِبِ الرَّهْنِ الَّذِی رَهَنَهُ وَ هُوَ الَّذِی أَهْلَكَهُ وَ لَیْسَ لِمَالِ هَذَا تَوًی" كافی، ج 5، ص 236.
قرض غذا و خوراك: قَالَ ابْنُ شَهْرَآشُوبَ ره عَنْ فَاطِمَةَ ع:" أَنَّهَا رَهَنَتْ كِسْوَةً لَهَا عِنْدَ امْرَأَةِ زَیْدٍ الْیَهُودِیِّ فِی الْمَدِینَةِ وَ اسْتَقْرَضَتِ الشَّعِیر" المناقب، ج 3، ص 339.

6. قرض برای ساختن مسجد وخانه:
روی الحمیدی فی الجمع بین الصحیحین و غیره: أن نبیهم لما هاجر إلی المدینة أقام ببعض دور أهلها و استقرض مریدا للثمن و كان لسهل و سهیل كانا یتیمین فی حجر سعد بن زرارة لیشتریه فوهبها له و روی أنه اشتراه و بنی فیه مسجده و بنی فیه بیوتا و مساكن لنفسه لیسكن عیاله و أزواجه فیها فلما فرغت انتقل إلیها. الطرائف، ج 1، ص 287.
7. قرض برای خرید مركب:
عَنْ عَبْدِ الْمَلِكِ بْنِ عُمَیْرٍ عَنْ خَالِدِ بْنِ رِبْعِیٍّ قالَ: 0 فَمَضَی عَلِیٌّ (ع) بِبَابِ رَجُلٍ یَسْتَقْرِضُ مِنْهُ شَیْئاً فَلَقِیَهُ أَعْرَابِیٌّ وَ مَعَهُ نَاقَةٌ. فَقَالَ: یَا عَلِیُّ اشْتَرِ مِنِّی هَذِهِ النَّاقَةَ؟ قَالَ: لَیْسَ مَعِی ثَمَنُهَا. قَالَ: فَإِنِّی أُنْظِرُكَ بِهِ إِلَی الْقَبْضِ. قَالَ: بِكَمْ یَا أَعْرَابِیُّ؟ قَالَ: بِمِائَةِ دِرْهَمٍ. قَالَ عَلِیٌّ (ع): خُذْهَا یَا حَسَنُ فَأَخَذَهَا؛ الْخَبَرَ أمالی صدوق، ص 470.
8. قرض برای پذیرایی از میهمان:
قَالَ ابْنُ شَهْرَآشُوبَ (ره): نَزَلَ بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ (ع) ضَیْفٌ و اسْتَقْرَضَ مِنْ قَنْبَرٍ رِطْلا مِنَ الْعَسَلِ الَّذِی جَاءَ بِهِ مِنَ الْیَمَنِ. المناقب، ج 2، ص 107.
9. قرض برای نظافت:
قَالَ الصَّادِقُ (ع) السُّنَّةُ فِی النُّورَةِ فِی كُلِّ خَمْسَةَ عَشَرَ یَوْماً فَإِنْ أَتَتْ عَلَیْكَ عِشْرُونَ یَوْماً وَ لَیْسَ عِنْدَكَ فَاسْتَقْرِضْ عَلَی اللَّهِ كافی، ج 6، ص 506.
10. قرض برای سخن گفتن:
شَرِیكٌ وَ اللَّیْثُ وَ الْكَلْبِیُّ وَ أَبُو صَالِحٍ وَ الضَّحَّاكُ وَ الزَّجَّاجُ وَ مُقَاتِلُ بْنُ حَیَّانَ وَ مُجَاهِدٌ وَ قَتَادَةُ وَ ابْنُ عَبَّاسٍ قَالُوا كَانَتِ الاغْنِیَاءُ یُكْثِرُونَ مُنَاجَاةَ الرَّسُولِ فَلَمَّا نَزَلَ قَوْلُهُ" یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا ناجَیْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْواكُمْ صَدَقَةً" (مجادله/ 12) انْتَهَوْا فَاسْتَقْرَضَ عَلِیٌّ (ع) دِینَاراً وَ تَصَدَّقَ بِهِ فَنَاجَی النَّبِیَّ ص عَشْرَ نَجَوَاتٍ ثُمَّ نَسَخَتْهُ الایَةُ الَّتِی بَعْدَهَا. المناقب، ج 2، ص 72.

منابع: 

محسن قرائتى‏،مجموعه فیش هاى تبلیغى(5)، قرض‏الحسنه، ص: 1

پنج شنبه 3/5/1392 - 12:47
قرآن
به نقل از ایسنا،‌ قرآن کریم در ماه مبارک رمضان نازل شده و تلاوت آیات قرآن و حتی نگریستن به آن در این ماه فضیلت بسیاری دارد.

در روایات اسلامی، از ماه رمضان به عنوان بهار قرآن یاد شده است و بر این اساس توصیه‌ها و سفارشات فراوانی از رسول خدا(ص) و معصومین(ع) درباره تلاوت قرآن کریم و حتی نگریستن به صفحات و آیات این کتاب انسان ساز و کلام وحی شده است.

رسول خدا(ص) در پاسخ به این سوال که پیوسته نگریستن به قرآن چه فایده‌ای دارد؟ فرمودند:"هر کس پیوسته به قرآن بنگرد، تا زنده است، از بهره بینایی برخوردار می‏‌شود1".

امام صادق(ع) نیز درباره این‌که از رو خواندن قرآن چه ثمراتی دارد؟ می‌فرمایند: "هر کس قرآن را از رو بخواند، از بهره بینایی برخوردار است و از گناه پدر و مادرش کاسته می‏‌شود، هر چند کافر باشند2".

پیامبر خدا(ص) همچنین در خصوص ثواب گوش فرا دادن به تلاوت قرآن چنین فرمودند: "هرکه به یک آیه از کتاب خدا گوش دهد، برایش ثوابی دو چندان نوشته شود و هر که یک آیه از کتاب خدا تلاوت کند، روز قیامت آن آیه نوری برای او باشد3".

آن حضرت همچنین درباره این که تلاوت قرآن چه ثوابی دارد؟ می‌فرمایند: "بر تو باد به تلاوت قرآن و بسیاری یاد خدا؛ زیرا که آن در آسمان، برای تو نام (و آوازه) است و در زمین نور4".

منابع احادیث:

1- کنز العمّال، جلد 1، صفحه 536، حدیث 2406، دانش نامه احادیث پزشکی: 1 / 310

2- الکافی، جلد 2، صفحه 613، حدیث 1، ثواب الأعمال، صفحه 128، حدیث 1، بحارالأنوار، جلد 92، صفحه 196

3- کنزالعمّال: 2316 منتخب میزان الحکمة: 460

4- الخصال: 525 / 13 منتخب میزان الحکمة: 214
چهارشنبه 2/5/1392 - 12:29
اهل بیت
به نقل از تابناک،‌ امام حسن مجتبی (ع) دومین امام شیعیان در بین ائمه اطهارعلیهم السلام از مظلومیت خاصی برخوردار است به گونه ای که این مظلومیت در همه ابعاد از جمله در ثبت و ضبط سخنان و زندگینامه و شخصیت آن حضرت کاملا مشهود است.

در این مطلب به برخی از سخنان گوهربار این امام بزرگوار اشاره می شود باشد تا اندکی از غبار غربت از سیمای نورانی آن حضرت زدوده شود. 

* از حضرت امام حسن علیه السلام پرسیده شد که بردباری یعنی چه؟فرمودند: بردباری عبارت از فرو بردن خشم و اختیار خودداشتن است. 

* از حضرت پرسیده شده بزرگواری چیست؟ فرمودند: احسان به قبیله و تبار و تحمل خسارت و جرم آنها. 

* از امام علیه السلام پرسیده شد که جوانمردی یعنی چه؟ فرمودند: جوانمردی عبارت است از حراست دین، و عزت نفس، و با نرمش برخورد کردن و بررسی عملکرد خویش، و پرداخت حقوق و دوستی کردن با مردم. 

* از امام حسن علیه السلام معنای کرامت و بزرگ منشی را پرسیدند؟ فرمودند: بخشش پیش از خواهش و اطعام در هنگام قحطی. 

* امام علیه السلام فرمودند: ای بندگان خدا بدانید که خداوند شما را بیهوده نیافریده است، و به حال خود رها نکرده، مدت عمرتان را نوشته، و روزی شما را بینتان قسمت کرده تا هر خردمندی قدر و ارزش خود را بداند و بفهمد جز آنچه مقدر شده هرگز به او نمی رسد. 

* امام مجتبی علیه السلام فرموده است: به تحقیق خداوند روزی شما را بر عهده گرفته است، و شما را برای بندگی فراغت بخشیده و به شکرگزاری تشویق کرده است و نماز را بر شما واجب فرموده و به پرهیزکاری توصیه فرموده است. 

* امام مجتبی علیه السلام فرموده است: پرهیزکاری در بازگشت به سوی خدا و سررشته هر حکمت، و شرافت هر کار است، و هر کس از پرهیزکاران به کامیابی رسید به وسیله تقوا بوده است. 

* امام مجتبی علیه السلام فرمود: هیچ قومی مشورت نکرد مگر اینکه به ترقی و تکامل راه یافت. 

* امام حسن علیه السلام: در تفسیر آیه شریفه وقفوهم انهم مسئولون فرموده اند: به تحقیق روز قیامت هیچ بنده ای قدم از قدم برنمی دارد مگر اینکه نسبت به چهار چیز موردبازجویی و پرسش قرار می گیرد: ۱- از جوانی اش که در چه راهی مصرف کرده. 

۲- و از عمرش که در چه کاری آنرا بکار گرفته. ۳- و از ثروتش که چگونه جمع و در چه راهی مصرف کرده. ۴- و از دوستی ما اهل بیت و خاندان پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم. 

* جدم رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: اگر از بنی امیه در روی زمین احدی نماند جز پیرزن فرتوت و ناتوانی، همان دین خدا را به مسیر نادرستی خواهد کشاند. 

* امام حسن علیه السلام فرمود: چنان برای دنیایت تلاش کن که گویا همیشه زنده ای، و چنان برای آخرتت تلاش کن که گویی فردا مرگت فرا می رسد. 

* راوی می گوید: امام حسن علیه السلام زمانی که نماز را برپا می داشتند زیباترین لباس را می پوشیدند، به حضرت عرض شد، ای پسر رسول خدا چرا به هنگام نماز اینگونه لباس می پوشی؟حضرت فرمودند: به تحقیق خدا زیبا است و زیبایی را دوست می دارد. پس خود را برای پروردگارم می آرایم، چنانچه می فرماید: به هنگام نماز و حضور در مساجد لباس زیبای خود را بپوشید پس دوست دارم که بهترین لباسم را بپوشم. 

* امام حسن علیه السلام فرمود: زیرک ترین زیرک ها فرد با تقوا است احمق ترین احمق ها شخص فاجر و فاسق است. 

* امام فرمودند: جایگاه های دانش و چراغ های درخشان هدایت باشید زیرا روشنی روز بعضی از بعضی دیگرش بیشتر است. 

* امام حسن علیه السلام فرموده است: از میان شیعیان ما علمایی بپا می خیزند که ایستادگی افراد ضعیف از دوستان ما و آنها که ولایت ما را پذیرا شده اند به واسطه آنها است و از تاجی که برسر دارند نور می درخشد. 

* امام حسن علیه السلام زمانی که وضویش پایان می پذیرفت رنگ مبارکش تغییر می کرد. در این باره از حضرت پرسیده شده چرا رنگ شما تغییر می کند؟ فرمودند: کسی که می خواهد وارد بارگاه خداوند متعال شود سزاوار است رنگش تغییر کند. 

* مردی از حضرت موعظه خواست، حضرت فرمودند: آماده سفر آخرت شو و زاد و توشه آن را پیش از رسیدن مرگ فراهم نما. 

* امام حسن علیه السلام فرمود: هان ای مردم، به تحقیق کسی که برای خدا پند دهد و سخن خدا را راهنمای خود قرار دهد به راهی پایدار رهنمون شود و خداوند او را به رشد موفق سازد. 

* امام حسن علیه السلام فرمود: بین حق و باطل به اندازه چهار انگشت فاصله است، آنچه با چشم ببینی حق است و چه بسا که باطل زیادی را با گوش بشنوی. 

* از حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام پرسیده شد زهد چیست؟فرمودند: میل به پرهیزگاری و بی میلی نسبت به دنیا. باز پرسیده شد که حلم چیست؟ فرمودند: خشم را فرو بردن و مالک خود شدن. باز پرسیده شد که سداد چیست؟ فرمودند: بدی را به وسیله خوبی برطرف کردن. 

* امام حسن علیه السلام به یکی از فرزندانشان فرمودند: ای پسرم با احدی برادری مکن تا آنکه بدانی کجاها می رود و از کجاها می آید، و چون از حالش خوب آگاه شدی و رفتارش راپسندیدی با او برادری کن. به شرط اینکه رفتارت براساس چشم پوشی از لغزش و همراهی در سختی باشد. 

* امام حسن علیه السلام فرمودند: همانا بیناترین چشم ها آن است که درطریق خیر نفوذ کند، و شنواترین گوش ها آن است که پذیرنده تر باشد و سالم ترین دل ها آن است که از شبهه پاک باشد. 

* امام حسن علیه السلام فرمودند: خردمند کسی است که وقتی از او پند خواستند خیانت نکند. 

* امام حسن علیه السلام فرمودند: هر گاه یکی از شما برادر خود را ملاقات کند، باید که جایگاه نور از پیشانی او را ببوسد. 

* امام حسن علیه السلام فرمود: نابودی مردم در سه چیز است: ۱- بزرگ نمایی ۲- افزون خواهی بسیار ۳- حسد و رشک بردن. 

بزرگ نمایی که به وسیله آن دین نابود می شود و به واسطه آن شیطان ملعون رانده درگاه خدا شد و حرص که به خاطر آن آدم از بهشت خارج شد، و رشک که سررشته همه بدی است و به واسطه آن قابیل هابیل را کشت. 

* امام حسن علیه السلام فرمود: شما را به پرهیزگاری و ترس از خدا و ادامه تفکر و اندیشه سفارش می کنم زیرا تفکر و اندیشه سرچشمه همه خوبی ها است. 

* امام حسن علیه السلام فرمود: شستن دست ها پیش از غذا فقر را می زداید و بعد از آن اندوه را برطرف می سازد. 

* امام حسن مجتبی علیه السلام فرمود: چنان با مردم رفتار نما که دوست داری با تو رفتار کنند. 

* کسی که عقل ندارد ادب ندارد، و کسی که همت ندارد جوانمردی ندارد و کسی که حیا ندارد دین ندارد. 

* امام حسن علیه السلام فرمود: دانشت را به مردم بیاموز، و خود نیز دانش دیگران را فرا گیر. 

* امام حسن مجتبی علیه السلام فرمود: هیچ بی نیازی برتر از عقل نیست و هیچ نیازمندی هم مثل نادانی نیست و هیچ وحشتی بدتر از خودپسندی نیست، و هیچ عیشی لذت بخش تر از اخلاق نیکو نیست. 

* امام حسن علیه السلام فرمود: علم را با نوشتن مهار کنید. 

* امام حسن علیه السلام فرمود: هر کس قبل از سلام سخن گفت جوابش ندهید. 

* دانش را فر اگیرید و اگر توان حفظش را ندارید بنویسید و درخانه هایتان نگهداری نمایید. 

* امام حسن علیه السلام فرمود: آغاز کردن به بذل و بخشش پیش از درخواست و تقاضا، از بزرگترین شرافت و بزرگی است. 

* امام حسن علیه السلام فرمود: کسی که خدا را بندگی کند، خداوند هم همه چیز را فرمانبردار او گرداند. 

* امام حسن علیه السلام فرمود: کسی که در دلش جز خوشنودی خدا خطور نکند، چون دعا کند من ضامنم که دعایش مستجاب شود. 

* از حضرت امام مجتبی علیه السلام پرسیده شد نیرومندی چیست؟فرمودند: دفاع از پناهنده، و پایداری در نبرد، و ایستادگی هنگام سختی. 

* ازحضرت پرسیده شد فقر چیست؟ فرمودند: آزمندی به هر چیزی. 

* از امام مجتبی معنای فقر پرسیده شد، فرمود: خوشنود بودن انسان به مقداری که خدا روزی او کرده هر چند کم باشد.
چهارشنبه 2/5/1392 - 12:23
تغذیه و تناسب اندام

روزه تمرینی است برای این كه هر آنچه را نباید ببینیم، نبینیم، هر آنچه را نباید بگوییم، نگوییم و آنچه را نباید بخوریم، حذف كنیم و یادمان بماند كه قرار است از راه پرهیز، سالم شویم. این پرهیز البته هم روحی است و هم جسمی...

اما گاهی اتفاق، جور دیگری است. هر ساله پس از ماه مبارك رمضان افرادی هستند كه افزایش وزن پیدا می‌كنند، ضعیف می‌شوند و یا دچار بیماری‌های گوارشی شده كه پرخوری و بدخوری دلیل عمده آن است و در این میان، یكی از چیزهایی كه بسیار پراهمیت به‌نظر می‌رسد لزوم تغذیه سالم است. درباره سالم خواری هم بسیار گفته‌اند و بسیار شنیده‌ایم ،اما گاهی لازم است دوباره بگویند و دوباره بشنویم تا از خاطرمان نرود كه غذاها بیشتر از شمشیرها آدم كشته‌اند!

اگر دچار اضافه وزن هستید، تنبل و خواب‌آلودید و تنها راه چاره را در حذف كردن سحری می‌دانید، باید بدانید كه كار خطرناكی می‌كنید، چرا كه به‌خودی خود، برنامه غذایی در این ماه با حذف یك وعده غذایی همراه است و حذف كردن وعده دیگری مثل سحری، سلامت‌ شما را به خطر می‌اندازد.

در حقیقت، در ماه مبارك رمضان اگر تعادل مصرف مواد غذایی رعایت شود، همه افراد حداقل 20‌درصد كمتر از ماه‌های عادی غذا می‌خورند و بنابراین با مصرف متعادل مواد غذایی در ماه رمضان، بدن فرصت سوزاندن چربی‌های اضافه را پیدا می‌كند. در نتیجه كسانی كه اضافه وزن دارند، وزن اضافی خود را از دست می‌دهند.

البته از نظر تغذیه‌ای، در روزه بی‌سحری كمبود بیش از حد انرژی باعث می‌شود كه بدن از منابع چربی برای تامین انرژی استفاده كند كه در اثر سوختن ناقص چربی‌ها، تركیبات كتونی در بدن ایجاد می‌شوند و منجر به ایجاد بوی بد دهان، سردرد و دردهای عضلانی می‌شوند و فرد احساس می‌كند كه سالم نیست.

همچنین حذف وعده سحری، سبب پایین افتادن قند خون (هیپوگلیسمی) شده و نتیجه آن كاهش یادگیری، بی‌حوصلگی و خستگی است. بنابراین، صرف سحری برای همه روزه‌داران به‌خصوص نوجوانان در حال رشد ضروری است.

نكته دیگر اینكه، حتماً برای صرف سحری، كمی زودتر از خواب برخیزید تا هم ضمن استفاده از بركات معنوی ساعات سحر و مناجات، بدون عجله و با آرامش سحری بخورید. حتی اگر میل به خوردن غذا ندارید، آب، چای، شیر و مانند اینها را فراموش نكنید. برای پیشگیری از احساس تشنگی در طول ساعات روز هم می‌توان از لیمو‌ترش تازه در پایان سحری استفاده كرد.

روزه‌داران باید از خوردن غذاهای خشك نظیر كوكوسبزی، كوكو سیب‌زمینی، كتلت و گوشت‌های سرخ شده مثل كباب، جوجه كباب و ماهی در وعده سحری خودداری كنند، چرا كه این غذاها به همراه غذاهایی كه ادویه زیادی می‌طلبد، باعث عطش زیاد و ترش كردن در طول روز می‌شوند.

در اینجا بد نیست به این نكته هم اشاره كنیم كه این تفكر كه افراد دارای اضافه وزن درصورت نخوردن سحری، وزنشان كم می‌شود، اشتباه است و خطرات بسیاری را هم برای این افراد به همراه دارد. همچنین این روش روی پوست و مو نیز اثر نامطلوب داشته و به ریزش مو منجر می‌شود.

افراط از نوع زولبیایی، ممنوع

گروهی از افراد هستند كه ماه رمضان رابا زولبیا و بامیه معنا می‌كنند ونه تنها بیشترین حجم از خوراكی‌های دریافتی به‌خصوص در وعده افطاررا به مواد چرب، قندی و شیرینی مثل زولبیا و بامیه اختصاص می‌دهند بلكه اغلب میان وعده‌های خود را هم از بین مواد غذایی بی‌ارزش یا به‌اصطلاح هله هوله‌ها انتخاب می‌كنند كه در این صورت، رمضان نه تنها ماه تزكیه جسمی آنها نخواهد بود كه پیشوازی برای ابتلا به بیماری‌ها محسوب می‌شود.

یكی از اولین اثرات این بیهوده‌خواری، چاق شدن است و بدون شك، بلای چاقی برسر روزه‌دارانی كه هنگام افطار از مواد غذایی شیرینی مانند زولبیا، بامیه و حلوا به مقدار زیادی مصرف می‌كنند، نازل خواهد شد.

البته اگر همین افراد به جای مصرف زولبیا و بامیه در ماه مبارك رمضان، كشمش و خرما را كه از سودمندترین قندهای طبیعی هستند، جایگزین كنند نه‌تنها از عوارض سوء در امان می‌مانند كه از فواید بی‌شمار مصرف این مواد غذایی مفید نیز بهره‌مند خواهند شد.

چه كسانی می‌توانند روزه بگیرند؟

متخصصان می‌گویند نكته بسیار حائز اهمیت در تغذیه مناسب ماه رمضان، این است كه نمی‌توان برای همه افراد دراین ماه یك الگوی تغذیه‌ای واحد پیاده كرد چرا كه هرگونه نیاز بدن به غذا، باید تامین شود و حجم آن را نیز خود فرد تعیین می‌كند. مثلا در زنان شیرده به این دلیل كه عمده‌ای از مواد غذایی مصرفی، وارد شیر شده و به كودك می‌رسد، نیازهای تغذیه‌ای آنها بالا می‌رود. بنابراین، برای شیردهی موفق نیازمند مصرف مواد غذایی بیشتری از نظر كمی و كیفی هستند و درصورت روزه‌دار شدن باید هنگام سحر و افطار، مواد غذایی را با كمیت و كیفیت مطلوبی مصرف كنند تا لطمه‌ای به كودك وارد نشود.

بیماران گوارشی هم كه مبتلا به زخم‌های فعال سیستم گوارشی فوقانی مثل معده و اثنی عشر هستند، از روزه‌‌داری معافند، چون روزه گرفتن در آنها با تشدید ترشح اسید معده، منجر به فعال‌سازی‌ زخم و عوارضی چون خونریزی می‌شود. البته اگر این بیماران به توصیه‌ها عمل نكرده و روزه گرفتند و حین روزه‌داری، دچار علائمی چون دل درد خصوصا هنگام ظهر شدند كه نشانه فعالیت بیماری است، باید از ادامه روزه‌ پرهیز كنند. اما سنگ كلیه بیماری‌ای نیست كه مانع روزه‌داری شود و بیماران مبتلا به سنگ كلیه می‌توانند با نوشیدن 8 لیوان آب یا مایعات در فواصل افطار تا سحر روزه بگیرند.

یعنی همان طور كه به چنین بیمارانی در ایام غیراز ماه رمضان توصیه می‌شود 8 لیوان آب یا مایعات بنوشند، در ماه رمضان هم با تقسیم دفعات نوشیدن آب و مایعات در ساعات بین افطار تا سحر، می‌توانند روزه بگیرند. البته، افرادی كه تشكیل سنگ‌های ادراری در آنها فعال بوده و بیش از دو سنگ ادراری ظرف مدت 6 ماه داشته‌اند و یا هم‌اكنون دارای سنگ ادراری هستند، بهتر است موارد احتیاط را در زمینه مصرف مایعات رعایت كنند. اما روزه‌دارانی كه فقط یك نوبت سنگ ادراری درمان شده داشته‌اند، به شرط مصرف آب فراوان بین افطار تا سحر می‌توانند روزه بگیرند، هر چند تحت نظر بودن این افراد توسط پزشكان نیز بسیار ضروری است.

و اینك افطار

احتمالا بسیاری از روزه‌داران با این نظر موافقند كه تمام لذت روزه داری یك طرف و لذت افطار با چای و خرما یك طرف! اما همین افطاری لذت بخش و مفید هم اگر با افراط و تفریط از سوی روزه‌داران همراه باشد نه تنها لذت بخش نخواهد بود كه مشكلات متعددی از احساس سیری و پری ناخوشایند تا به هم خوردن تعادل فاكتورهای خونی را به همراه خواهد داشت و این مستلزم آن است كه اراده شما حین افطار شبیه ترمز ABS، عمل كند و زمانی كه لازم است، بلافاصله دست از خوردن غذا بردارید. در حقیقت، مواد غذایی مصرفی در وعده افطار و فاصله آن تا سحر، مهم‌ترین بخش از تغذیه ماه رمضان را تشكیل می‌دهند. از این‌رو توجه به نكات زیر به شما در روزه‌داری سالم كمك شایانی می‌كند.

1 - مواد غذایی مثل گوشت، مرغ، ماهی، لبنیات و سبزی‌ها باید قسمت اعظم رژیم غذایی شخص را در برگیرد، مصرف تمام مواد غذایی باید روی اصول و برنامه باشد. مثلا مصرف بالای لبنیات بدون مصرف آب به میزان كافی، احتمال ایجاد سنگ‌های مجاری ادراری را بسیار افزایش می‌دهد. همچنین مصرف مواد پروتئینی (گوشت، مرغ و ماهی) به تنهایی كافی نیست، بلكه در كنار آنها باید از سبزیجات، سالاد، آب و حبوبات استفاده كرد تا از یبوست جلوگیری شود و باید در نظر داشت كه مصرف زیاد غذاهای پروتئینی باعث تشنگی می‌شود.

2 - هنگام افطار از آغاز كردن غذا با آب سرد، نوشابه و مانند اینها جداً خودداری كنید. به جای آب سرد كمی آب گرم یا چای میل كنید. مصرف چای زیاد به‌دلیل خاصیت ادرارآوری و كافئین موجود در آن توصیه نمی‌شود. با توجه به اینكه در ماه مبارك رمضان، افراد در معرض كم آبی شدید قرار گرفته و مواد زائد با غلظت بالا در ادرارشان دفع می‌شود، بنابراین در این ماه برای پیشگیری از تشكیل سنگ‌های كلیه و سیستم ادراری، باید مایعات بیشتری در سحر و افطار نوشید.

3 - افطار را با خرما، كشمش، عسل و به‌طور كلی با یك قند طبیعی آغازكنید. به این ترتیب اشتها كنترل می‌شود و پرخوری كمتر پیش می‌آید. خوردن چای شیرین كم رنگ، شیر گرم، فرنی و حلیم كم ‌روغن نیز در آغاز افطار مناسب است.

4 - اینكه برخی افراد هنگام افطار غذاهای بسیار ساده‌ای نظیر آش و سوپ مصرف می‌كنند و بعد از چند ساعت شام می‌خورند، بد نیست چون دستگاه گوارش ابتدا با حجم كمی از غذا آماده فعالیت می‌شود و از میزان عطش نیز كاسته می‌شود و بدن با به دست آوردن حالت ثبات آماده شام می‌شود؛ اما اینكه برخی از همان ابتدا افطار و شام را با هم مصرف می‌كنند و یك دفعه مواد غذایی بسیاری را وارد دستگاه گوارش می‌كنند زیاد مطلوب نیست و روش اول بسیار بهتر است.

5 - درخصوص كودكان و نوجوانانی كه برای اولین بار روزه می‌گیرند نیز باید تمام مواد غذایی در رژیم غذایی آنها گنجانده شود. این نوجوانان باید در وعده سحر به مقدار كافی غذا بخورند و آب میوه‌هایی مثل آب هویج و آب گوجه فرنگی را بسیار مصرف كنند.

چهارشنبه 2/5/1392 - 12:7
مهدویت

غیبت امام زمان(ع)، علل و آثار آن از دیدگاه امیرمؤمنان(ع)

سید صادق سیدنژاد

 

اشاره :

اگر چه در تمامى ادیان و مكاتب اعم از الهى و غیر الهى در زمینه ظهور مصلح و منجى جهان كم و بیش مطالبى به چشم مى‏خورد؛ ولى براساس دلیلهاى متقن و معیارهاى درستى كه وجود دارد این حقیقت به اثبات رسیده است كه كامل‏ترین و قابل اعتمادترین اطلاعات در مورد شخصیت و ابعاد گوناگون زندگى موعود جهانى نظیر: تولد، غیبت، ظهور، حكومت و... در مجموعه روایات اهل بیت(ع) ارائه شده است. با توجه به این حقیقت در مقاله حاضر تلاش مى‏شود تا مسئله غیبت منجى عالم بشریت و علل و آثارش با توجه به مجموعه كلمات و رهنمودهاى حضرت على(ع) به اختصار مورد بررسى قرار گیرد.

 

1. غیبت امام مهدى(ع)

امام على‏بن ابى‏طالب(ع) مسئله غیبت حضرت مهدى(ع) را با زمینه‏سازى حساب شده و منسجمى در چند مرحله مطرح مى‏كنند و كاملاً روشن است كه این كار به صورت تصادفى انجام نگرفته است بلكه با توجه به ظرفیت و كشش فكرى افراد و شیوه‏هاى صحیح آموزشى و همینطور با در نظر گرفتن سیر طبیعى و خارجى وقایعى كه در آینده پیش خواهد آمد به تبیین و تشریح امور پرداخته‏اند. در یك مرحله پس از تصریح به ضرورت وجود حجت الهى در روى زمین و بلكه كل نظام عالم هستى مى‏فرمایند:

هرگز زمین از حجت الهى كه با دلیل و برهان براى حاكمیت بخشیدن به احكام و ارزشهاى دینى قیام مى‏نماید خالى نخواهد بود و حجت خداوند عالم یا به صورت شناخته شده و آشكار [مثل یازده امام(ع)، در میان مردم زندگى مى‏كند[ یا [در اثر فراهم نبودن شرایط مناسب] به‏طور پنهان و ناشناخته به سر مى‏برد.1

در روایت دیگرى امام على(ع)، پس از اشاره به ضرورت وجود امام معصوم در روى زمین و تبیین مسؤولیتهاى او مى‏فرمایند:

حجت خدا، گاهى به صورت علنى به طورى كه همه او را مى‏شناسند در میان مردم حضور دارد؛ امّا زمام امور را به جهت فراهم نبودن شرایط در دست ندارد. گاهى نیز حجت الهى روى مصالحى به اراده خداوند متعال از دیده مردم غایب است. در چنین مواقعى آنها در انتظار حجج الهى به‏سر مى‏برند. توجه به این نكته ضرورى است كه در دوران غیبت گرچه جسم امام(ع) به علت وجود خطرات و یا مصالح دیگرى از دیده مردم نهان است ولى دانش او براى مردم مخفى نیست (همه از آن اطلاع دارند) و آداب و احكام و تعالیمش در قلب و جان انسانهاى مؤمن استوار و پابرجاست و مردم بر اساس تعالیم و رهنمودهاى او زندگى مى‏كنند.2

در مرحله بعد، امیرالمؤمنین(ع) ضمن معرفى آخرین حجت الهى اصل مسئله غیبت آن حضرت را بیان مى‏كنند. از «اصبغ بن نباته» نقل شده است كه مى‏گوید:

روزى به حضور على‏بن‏ابى‏طالب(ع) رسیدم آن حضرت را غرق در اندیشه دیدم در حالى كه از این وضع بسیار متعجب بودم [چون حضرت را هرگز در آن حال ندیده بودم] عرض كردم: یا امیرالمؤمنین مگر اتفاقى افتاده است كه اینگونه نگران و غرق در دریاى تفكّر به نظر مى‏رسید؟

حضرت على(ع)، در پاسخ فرمودند: درباره فرزندى كه بعدها از نسل من به دنیا خواهد آمد فكر مى‏كنم. او یازدهمین فرزند من است. او مهدى ما اهل بیت است كه زمین را پس از پر گشتن از ظلم و ستم و تباهى با عدل و داد پر خواهد ساخت. امّا پیش از آن براى او یك دوره غیبتى هست كه عده زیادى از مردم در این دوره از حق و صراط مستقیم منحرف مى‏شوند.3

در گام بعدى على(ع) به طولانى بودن دوره غیبت امام عصر(ع) و مشكلات و گرفتاریهاى آن مى‏پردازند. به عنوان نمونه در یك مورد مى‏فرمایند:

در دوره غیبت امام غایب مردم از حدود و چارچوب احكام شرع خارج خواهند شد و بسیارى از آنها گمان خواهند كرد كه حجت الهى از دنیا رفته و امامت پایان پذیرفته است ولى سوگند به خدا در چنین دوره‏اى حجت خدا در بین مردم و در كوچه و بازار آنها در حال رفت و آمد خواهد بود و وى حرفهاى مردم را خواهد شنید... او مردم را خواهد دید ولى آنها تا زمان معینى كه خداوند مقرر كرده است قادر به دیدن آن حضرت نخواهند بود.4

همینطور در این باره به مناسبت دیگرى مى‏فرمایند:

دوره غیبت امام مهدى(ع) به قدرى طولانى خواهد بود كه انسانهاى بى‏خبر از مصالح و حكمتهاى الهى از ظهور آن حضرت مأیوس خواهند شد و در اثر ناامیدى از ظهور منجى عالم بشریت حتى این جمله را به زبان خواهند آورد كه: خداوند عالم نیازى به آل محمد(ص) ندارد؛ یعنى اگر از آل محمد(ص) كسى در روى زمین بود تا كنون باید قیام مى‏كرد و به این نابسامانیها و بى‏عدالتیها پایان مى‏داد.5

 

2. علل و حكمتهاى غیبت امام زمان

از آنجا كه عالم براساس یك نظام علّى و معلولى اداره مى‏شود لذا همه وقایعى كه در آن به وقوع مى‏پیوندند داراى علت و حكمت به‏خصوصى هستند. در این راستا وقتى به منظور معلوم شدن علت غیبت امام عصر(عج) به بررسى روایات مى‏پردازیم به روایات زیادى برمى‏خوریم كه در ضمن آنها تصریح شده است كه فلسفه واقعى غیبت آن حضرت براى بشر معلوم نیست. امّا در عین حال در تعدادى از روایات از حكمتهاى غیبت سخن به میان آمده است. به عنوان مثال در بعضى از آنها (از امورى چون امتحان و آزمایش مردم، حفظ جان امام(ع) در امان ماندن از بیعت با ستمگران، فراهم شدن زمینه انجام وظایف و... به عنوان عوامل غیبت امام مهدى(ع) یاد مى‏شود.

در مجموعه روایتهایى كه از حضرت على(ع)، نقل شده است به برخى از حكمتهاى غیبت اشاره شده است كه از جمله آنهاست:

 

1ـ2. در امان ماندن از بیعت با ستمگران

بر طبق یك روایت، على‏بن ابى‏طالب(ع) مى‏فرمایند:

موقعى كه قائم [حضرت مهدى(ع)]، قیام كند بیعت كسى در گردن (ذمه) او نخواهد بود و به همین جهت است كه تولد او به صورت مخفى صورت خواهد گرفت و بعد نیز وجود مباركشان غایب خواهد شد.6

 

2ـ2. مشخص شدن گمراهان

یكى از راههاى تشخیص قوت ایمان و میزان پایبندى افراد به تعالیم اولیاى الهى، عملكرد آنها در دوره غیبت رهبران الهى است. به عنوان مثال وقتى حضرت موسى(ع) به امر الهى حدود چهل روز براى مناجات در كوه طور اقامت كرد اغلب مردم به خاطر نداشتن ایمان و یقین كافى فریب سامرى را خوردند و از آیین الهى دست كشیدند. در اشاره به این سنت الهى امام على‏بن ابى‏طالب(ع) در روایتى پس از اشاره به وجود مبارك امام مهدى(ع) اضافه مى‏كنند:

آن حضرت از چشم مردم نهان خواهد شد تا مردمان گمراه از غیر گمراهان مشخص شوند.7

 

3ـ2. ستم و ظلم مردم به خودشان

على(ع) آنجا كه از لزوم وجود حجت الهى در نظام هستى سخن مى‏گویند به مسئله غیبت حجت الهى و علت آن با این تعابیر اشاره دارد:

اى مردم! بدانید كه زمین هرگز از حجت الهى خالى نمى‏ماند. امّا پروردگار عالم مردم را به خاطر ظلم و ستمى كه مرتكب مى‏شوند و همینطور به جهت زیاده‏رویهایى كه در حق خود انجام مى‏دهند به زودى از دیدن حجت خودش [امام مهدى(ع)]، محروم خواهد ساخت.8

 

4ـ2. به جهت ستم به فرزندان على(ع)

حضرت على بن ابى‏طالب(ع)، در روایتى به مناسبتى از وقایع غیبت و پیشامدهاى آن سخن مى‏گویند و وقایع مربوط به آن دوران را به حوادثى كه براى قوم حضرت موسى(ع) رخ داده است تشبیه و تصریح مى‏كنند كه سرگردانى و تحیر مسلمانان در زمان غیبت حضرت مهدى(ع) چندین برابر سخت‏تر و بیشتر از دوران سرگردانى و تحیر قوم حضرت موسى(ع) خواهد بود. آنگاه در اشاره به علت این پیشامد مى‏فرمایند:

شما به خاطر ظلم و ستمهایى كه بر فرزندان من خواهید كرد به این مسئله و سختیهاى آن دچار خواهید شد.9

قابل ذكر است با وجود تصریح امام(ع) به این موضوع، مردم در اثر غرق شدن در دنیا و زخارف آن چند سال بعد از شهادت على(ع)، امام حسن(ع)، و امام حسین(ع)، را به آن وضع رقّت‏بار به شهادت مى‏رسانند و ائمه بعدى را نیز مسموم مى‏كنند و در نتیجه اینكار وقتى نوبت به آخرین حجت الهى مى‏رسد خداوند، ایشان را به خاطر لطفى كه بر بندگان خود دارد (على‏رغم ناسپاسى آنها) در پس پرده غیبت جهت هدایت مردم و حفظ نظام هستى ذخیره مى‏نماید... .

 

5ـ2. حفظ علامتهاى هدایت

همانطور كه در حكمت قبلى اشاره شد خداوند متعال به منظور تداوم هدایت مردم در برهه‏اى از زمان وقتى آنها قدر نعمت بى‏نظیر الهى؛ یعنى امام معصوم(ع )، را فراموش مى‏كنند بنابر مصالحى وجود مبارك او را در پس پرده غیبت قرار مى‏دهد تا علاوه بر حفظ نظام عالم، نزول فیض و رحمت الهى از طریق وى به بندگان خدا تداوم پیدا كند و باب هدایت مردم به سوى خداوند همچنان باز باشد. امام على‏بن ابى‏طالب(ع)، در این باره مى‏فرماید:

... خداوند حجتهاى خود را به صورت آشكار یا پنهان یا حتى در حالى كه خطر آنان را تهدید مى‏كند (در حال ترس و نگرانى) در میان مردم حفظ خواهد كرد تا حجت و دلیلهاى روشن و واضح (هدایت و رستگارى) از بین نروند.10

 

3. آثار و نتایج غیبت امام زمان(ع)

همانطور كه در ضمن بعضى از روایات قبلى هم بیان شده بود دوره غیبت امام(ع) داراى مشكلات و گرفتاریهاى فكرى و اعتقادى بسیار خطرناكى است كه امروزه حداقل بخشى از آنها را بعینه مشاهده مى‏كنیم. حضرات معصومین(ع) سالها پیش از تولد امام‏عصر(ع) به این پیشامدها و اثرات منفى آنها اشاره كرده‏اند و ارائه هشدارها این واقعیت را تأیید مى‏كند كه مردم اگر برنامه‏ریزى و عملكرد مناسبى را در پیش بگیرند از همه این گرفتاریها مى‏توانند در امان باشند والاّ دلیلى ندارد كه در دهها روایت از وقایع و فجایع آخرالزمان سخن به میان آید. این مسایل مطرح شده است تا مردم پیشاپیش آمادگیهاى لازم را در خود ایجاد كنند تا گرفتار تبعات منفى این امور نشوند. در لابلاى مجموعه رهنمودهاى حضرت على(ع)، به برخى از گرفتاریها و معضلات مهم دوره غیبت اشاره شده است كه در اینجا چند مورد از آنها به عنوان نمونه ذكر مى‏شود:

 

1ـ3. سرگردان شدن مردم

امام على بن ابى‏طالب(ع) در چندین روایت به این گرفتارى اشاره دارند. در یك مورد مى‏فرمایند:

براى قائم ما دوره غیبتى هست كه مدت زمان زیادى طول خواهد كشید. گویى شیعیان را هم‏اكنون با چشم خود مى‏بینم كه در آن دوره همانند گله‏اى بى‏سرپرست در دشت و صحرا پراكنده شده‏اند و دنبال سرپناه و محل امن و راحتى مى‏گردند امّا آن را پیدا نمى‏كنند. اى مردم! آگاه باشید در چنان شرایطى اگر كسى در دین خود ثابت قدم باشد و در نتیجه طولانى شدن دوره غیبت قلب او قساوت پیدا نكند در روز قیامت با من خواهد بود.11

یا در سخن دیگر مى‏فرمایند: در غیبت امام زمان(ع)، مردم آن چنان دچار حیرت و سرگردانى مى‏شوند كه عده زیادى از آنان گمراه مى‏گردند. تنها كسانى كه به دامن عترت پیامبر اكرم(ص) چنگ بزنند نجات پیدا مى‏كنند و در مسیر هدایت باقى مى‏مانند.12

در جاى دیگر على(ع)، ضمن ارائه تصویرى از دوره غیبت امام مهدى(ع)، مى‏فرمایند:

فتنه‏ها و مشكلات گوناگونى در این دوره به وجود خواهد آمد. به عنوان مثال دشمنان شیعیان از آنها بدگویى كرده، افراد فاسق و شرور به شرارت و گمراه سازى مردم از مسیر صحیح خواهند پرداخت و اوضاع به اندازه‏اى آشفته و پریشان خواهد شد كه بعضى مردم دچار حیرت و سرگردانى خواهند شد.13

به عبارت دیگر مردم از تشخیص راه درست عاجز خواهند بود. بدیهى است كه وقتى امكان تشخیص راه صحیح مشكل بشود اغلب مردم خود به خود یا در اثر تبلیغات گوناگون دشمنان و بدخواهان به مسیرهاى انحرافى سوق داده مى‏شوند.

 

2ـ3. مشكل شدن دیندارى

پایبندى به احكام و مقررات دینى، فضا و بستر مناسبى لازم دارد. به دلالت روایتهاى فراوان، یكى از گرفتاریهاى دوران غیبت آن است كه پایبندى به ارزشهاى دینى بسیار كم خواهد شد و این مسئله ناشى از عواملى است كه كم و بیش به آنها هم در لابلاى سخنان معصومین(ع) اشاره شده است. على(ع) در روایتى مى‏فرمایند:

سوگند به خدایى كه حضرت محمد(ص) را به حق براى پیامبرى برگزیده و او را به همه مخلوقات فضیلت و برترى داده است مسئله ظهور امام‏عصر(عج) واقع نخواهد شد مگر پس از یك دوران سخت حیرانى و سرگردانى كه در آن شرایط كسى جز افراد خالص و پاكیزه كه یقین را با تمام وجود خود لمس كرده باشند، در پایبندى به دین استوار و پابرجا نخواهند ماند. پروردگار عالم از چنین كسانى كه با وجود آن همه نابسامانیها در دین ثابت قدم‏اند براى ولایت ما پیمان گرفته و در دلهاى آنها ایمان را تثبیت كرده است وبا عنایات خاصى كه به آنها دارد مورد تأئیدشان قرار داده است.14

در روایت دیگر آن حضرت با تشبیه محسوسى، سختى دیندارى را در دوران غیبت به تصویر كشیده، مى‏فرمایند:

براى صاحب‏الامر(ع) دوره غیبتى هست كه در آن زمان هر كس كه به دین خود چنگ بزند و در آن استوار باشد همانند كسى است كه با دست خود بخواهد بوته‏هاى خار را بكند. به راستى چه كسى مى‏تواند با دست خود بوته‏هاى خار را لمس كند؟15

در یكى از روایتها، امام على‏بن‏ابى‏طالب(ع)، پس از اشاره به سختیهاى دوره غیبت از نظر پایبندى به احكام دینى در ضمن تصریح مى‏كنند كه همه این پیشامدها به منظور امتحان و آزمایش انسانهاست تا میزان تقوى و ایمان آنها معلوم گردد؛ چرا كه به یك تعبیر هدف از خلقت جهان، امتحان انسان است. آن حضرت مى‏فرمایند:

براى صاحب این امر دوره غیبتى هست كه باید انسانها (افراد) در چنان شرایطى تقواى الهى را در پیش گیرند و به دین و احكام و مقررات آن پایبند باشند.16

امام على(ع)، آنگاه آیه زیر را تلاوت كرده و بدینوسیله تذكر دادند كه سنت دائمى خداوند؛ یعنى امتحان بشر در همه زمانها جریان دارد و تمام پیشامدهاى دوران غیبت نیز در این راستاست:

آیا گمان كردید بى‏آن‏كه حوادث و وقایعى كه براى گذشتگان پیش آمد براى شما پیش آید داخل بهشت مى‏شوید؟! همان گذشتگانى كه آنچنان دچار گرفتاریها و مشكلات شدند كه حتى پیامبر و افرادى كه به او ایمان آورده بودند با خود مى‏گفتند: پس نصرت و یارى خداوند چه زمانى فرا خواهد رسید؟ آنگاه به آنها گفته شد یارى خداوند نزدیك است.17

 

3ـ3. تردید در وجود امام زمان(ع)

یكى از وقایع بسیار تلخ عصر غیبت آن است كه در نتیجه نابسامانیها و شیوع فساد و بى‏عدالتى، مردم آن چنان دچار یأس و ناامیدى خواهند شد كه در این‏كه امام معصومى در چنین شرایطى در روى زمین باشد شك خواهند كرد و با خود خواهند گفت: اگر در روى زمین حجتى از حجتهاى الهى وجود داشت در مقابل این همه ظلم و ستم كه انجام مى‏گیرد ایستادگى مى‏كرد و نسبت به برطرف ساختن آن اقدام لازم به عمل مى‏آورد. حضرت على(ع)، به این مسئله اینگونه اشاره مى‏نمایند:

موقعى كه امام غایب از فرزندان من در پس پرده غیبت قرار گیرند... اكثر مردم دچار این توهم خواهند شد كه حجت خدا از بین رفته و امامت به پایان رسیده است امّا سوگند به خدایى كه على را آفریده است در چنین روزى حجت خدا در میان آنها حضور دارد.18

در روایت دیگر مى‏فرمایند:

صاحب‏الامر از فرزندان من است. مردم در دوره غیبت او خواهند گفت: وى [صاحب‏الامر و امام عصر(ع)]، از دنیا رفته است والاّ اگر زنده است پس كجاست؟19

علاوه بر موارد مذكور آثار دیگرى نیز براى غیبت امام عصر(ع)، ذكر شده كه در اینجا فقط به ذكر عناوین آنها اكتفا مى‏گردد.

ـ مردم از یكدیگر در این دوره برائت خواهند جست.20

ـ مردم بى‏پناه خواهند شد و جاى امنى پیدا نخواهند كرد...21

ـ مردم به نزاع با یكدیگر و آب دهان انداختن به صورت همدیگر خواهند پرداخت.22

 

1 .فیض‏الاسلام، ترجمه و شرح نهج‏البلاغه، حكمت 13، ص1158.

2 .محمدبن‏یعقوب كلینى، الكافى، ج 2، ص 139، ح 13.

3 .محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 51 ، ص 119، ح 19.

4 .همان، ج 28، ص 70.

5 .همان، ج 51، ص 119، ح 19.

6 .همان، ص 119 و 110 ، ح 1.

7 .همان، ص 112، ح 7.

8 .همان، ص 113 و 112، ح 8 .

9 .بشارة‏الاسلام، ص 63.

10.السیّد مصطفى ال‏سید حیدر الكاظمى، ترجمه و شرح نهج‏البلاغه، حكمت 139، ص 1158.

11.شیخ صدوق كمال‏الدین و تمام‏النعمة، ص 203.

12.شیخ طوسى، كتاب‏الغیبة، ص 202.

13.بحارالانوار، ج 28، ص 70.

14.كمال‏الدین، و تمام‏النعمة، ص 304.

15.بحارالانوار، ج 52، ص 111 و 135.

16.همان، ص 135.

17.سوره بقره(2)، آیه 214.

18.نعمانى، كتاب الغیبة، ص 72.

19.بحارالانوار، ج 51 ، ص 114، ح 11.

20.همان، ج 51 ، ص 111، ح 5.

21.نعمانى، كتاب الغیبة، ص 291 و 292.

22.على متقى هندى كنزالعمال، ج14، ص 578

چهارشنبه 2/5/1392 - 12:1
مهدویت

باتوجه به اینکه ریشه اصلی تفکر مهدویت در قرآن در بیش از یکصد آیه بیان شده است، لزوم توجه به آیات مهدوی بیش از پیش احساس می شود، درحالی که در تفسیر این آیات، روایات فراوانی بر پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) نقل شده است که بنابر آنها، حکومت امام مهدی(ع) در آخرالزمان همان حکومت مستضعفان و صالحانی است که در قرآن به آن بشارت داده شده است.


تفسیر مهدوی آیه ۵۵ سوره نور به کارشناسی حجت الاسلام علی محمد باقی. 

"وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُم فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا وَمَن کَفَرَ بَعْدَ ذَلِکَ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ

"خدا به کسانى از شما که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده‏اند وعده داده است که حتما آنان را در این سرزمین جانشین [خود] قرار دهد همان گونه که کسانى را که پیش از آنان بودند جانشین [خود] قرار داد و آن دینى را که برایشان پسندیده است به سودشان مستقر کند و بیمشان را به ایمنى مبدل گرداند [تا] مرا عبادت کنند و چیزى را با من شریک نگردانند و هر کس پس از آن به کفر گراید آنانند که نافرمانند." 

با توجه به اینکه این آیه معروف ترین آیه مهدوی است باید گفت که معارف بلند مهدوی در این آیه به طور ظریف گنجانده و با دقیق ترین روایت ها ارائه شده است. 

در ادامه تفسیر این آیه باید گفت که امام عصر(عج) یک حلقه مهم در مبارزه حق علیه باطل هستند اما تفاوت مبارزه ایشان با مبارزه ما جامعه منتظر از دو زاویه است، اول اینکه مبارزه ما به لحاظ جغرافیایی محدود است به این معنا که یک دانشجو در حوزه دانشگاه، یک روحانی در اندازه یک مسجد و غیره مبارزه می کنند. 

همچنین مبارزه امام خمینی(ره) در اندازه یک کشور بود ولی مبارزه امام زمان(عج) به لحاظ جغرافیایی به معنای پهنه گیتی و جهان آفرینش است و مبارزه جهانی نسبت به کل جهان دارند. 

دوم اینکه مبارزه ما به لحاظ برد مبارزه ای در راستای مبارزه امام عصر(ع) است که به مبارزه زمینه ساز تعبیر می شود ولی مبارزه حضرت مهدی موعود(ع) نقطه نهایی مبارزه است و آخرین مبارزه ای است که بساط باطل برچیده خواهد شد. 

شهید مطهری در بخشی از کتاب "قیام و انقلاب مهدی" می گوید کسانی در پیروزی نهایی مبارزه حق علیه باطل شریک هستند که در این مبارزات شرکت کردند. به این معنا که مایه تاسف برای کسانی است که قبل از ظهور مبارزه نکرده اند، این افراد نمی توانند در پیروزی نهایی سهیم باشند. 
در دعای شریف عهد دعا می کنیم که خدایا من را از یاران امام قرار بده تا زمینه ساز ظهور شوم، پس اگر آرزو می کنم که در عصر رجعت به دنیا برگردم زمانی این آرزو محقق می شود که من زمینه ساز ظهور باشم. 

در ادامه این آیه شریف خداوند موضوع جانشین در زمین را مطرح می کند که چند نظر مهم در این مسئله قابل ذکر است، برخی بر این عقیده اند که استخلاف از امت های صالح گذشته است و بعضی دیگر نیز جانشینی را در انبیای گذشته می دانند. 

این درحالی است که حکومت امام عصر(عج) کاملا تافته جدا بافته از حکومت پیشینیان است. به این علت که آنها نتوانستند وعده عبودیت کامل خداوند و استقرار دین کامل را محقق کنند بنابراین در نتیجه باید برای برقراری این حکومت جهانی دعا کرد.

 

چهارشنبه 2/5/1392 - 11:59
مهدویت

شاید محکمترین دلیل بر زنده بودن وجود مبارک حضرت حجت (علیه السلام) دلیلی است که مرجع فقید جهان تشیع، حضرت آیت الله العظمی بهجت(ره) در اثنای  دروس خود تقریر کرده اند:



« حقیقت اسلام، در ایمان است، به دلیل آیه: ألیوم أكملت لكم دینكم (1) و انما ولیكم الله و رسوله و الذین آمنوا(2) و امثال این ها.

انسان عاقل، متوجه مى شود كه نبى، وصى مى خواهد. وصایت تكوینا بقاى نبوت است . بنده ندیده ام كه كسى این گونه بگوید، ولى حقیقت مطلب همین است كه دلیل بر وجود بقیه الله (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) در این زمان، از ابتداى غیبت صغرى تاكنون، همان روایت ثقلین است با ضمیمه اى كه در آن است:

انى تارك فیكم الثقلین كتاب الله و عترتى ...سألت ربى أن یجمع بینهما و أن لا یفرق بینهما فاستجاب لى 
(3)

این روایت، با ضمیمه سألت ربى ... دلیل بر این است كه در هر جا و هر زمانى كه قرآن هست و مأمور به، به طورى كه مرجع است، حالا یا صورتا یا واقعا یا بعضا یا تماما، هرجا كه قرآن باشد، شارح قرآن هم باید باشد، وصى پیغمبر هم باید باشد، یعنى، بقاء خود صاحب قرآن كه انما یعرف القرآن من خوطب به (4) خودش باید باشد. هر زمان كه اسلام و قرآن هست، در همان زمان قائم، و ولى و عالم به اسلام و شارح قرآن كه خود خدا معین كرده است، باید باشد. لا یفرق بینهما! نمى شود قرآن باشد ولى شارح قرآن نباشد!

لذا در خود روایات اهل تسنن، الى ماشاءالله، مواردى را ملاحظه مى كنید كه در مورد آیه شریفه قرآن یا در مورد احكامى كه آنان صادر كرده اند، حضرات معصوم خصوصا حضرت امیر (علیه السلام )، آن ها را توضیح و تبیین كرده اند، به طورى كه اهل سنت نقل كرده اند كه عمر در هفتاد موضع گفته است:

لو على لهلك عمر(5) یا مثلا زمانى كه وجود مقدس رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ) از دنیا رفت، برادر ابوبكر آمد گفت: محمد لا یموت ؛ “پیامبر اكرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) نمى میرد”ابوبكر براى اثبات مرگ پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) به این آیه شریفهافان مات أو قتل انقلبتم على اعقابكم (6) استدلال كرد، و حال این كه این نكته را نفهمیده كه “ان “در آیه شریفه قرآن “ان “شرطیه است و به این معنا نیست كه پیامبر مى میرد یا كشته مى شود، بلكه باید به این آیه شریفه قرآن كل نفس ذائقه الموت (7) استدلال كرد. این آیه، براى مرگ كلیه نفوس، دلیل است نه آن آیه شریفه أفاین مات ....

واقعا آیا اینان شارح قرآن بودند؟! همین شارح بودن اهل بیت براى آیات شریفه قرآن كه در موارد عدیده اى از آن را خود اهل تسنن نقل كرده اند، دلیل قطعى بر ولایت و وصایت حضرات معصوم (علیه السلام ) است . روایت ثقلین با آن ضمیمه اى كه در آن است، دلیل قطعى بر وجود امام زمان حى الى زمان ظهور است، نه اینكه بعدا موجود و متولد مى شود.» (8)

منابع

1- سوره مباركه مائده، آیه 3: “امروز دین شما را كامل كردم “.
2- سوره مباركه مائده، آیه 55: “سرپرست و ولى شما، تنها خداست و پیامبر او و كسانى اند كه ایمان آورده اند.”
3- “من دو چیز گرانبها از خود به جا مى گذارم كتاب خدا و اهل بیتم . از پروردگار خواستم كه آن دو را با هم قرار دهد و از هم جدایشان نسازد خداوند هم اجابت فرمود”این حدیث در كتب و منابع روایى اهل سنت به صورت هاى مختلف و به طور متواتر نقل شده است از باب نمونه به صحیح مسلم 7: 122؛ سنن ترمذى 5: 662.
4- بحارالانوار 24: 238، 46: 350؛ الكافى 8: 311؛ “قرآن را فقط كسى كه طرف خطاب آن است مى فهمد.”
5- الاستیعاب 3: 40؛ فیض القدر 3: 357. “اگر على نبود عمر هلاك مى شد”
6- سوره مباركه آل عمران، آیه 144: “آیا اگر او بمیرد و یا كشته شود شما به عقب برمى گردید.”
7- سوره مباركه آل عمران، آیه 185: “هركسى مرگ را مى چشد”
8- فیضى از وراى سكوت: 27.

  راسخون


احمدرضا زارعان

چهارشنبه 2/5/1392 - 11:58
اهل بیت

نقش نگین انگشتر سیدالشهداء (ع) عبارت بود از « اِن اللهَ بالِغُ اَمْرِهِ » و به نقلی دو انگشتر داشت. برنگین یکی «لاإ لهَ إ لا الله ، عُدةٌ لِلِقأ الله » و بر دیگری «ان اللهَ بالِغُ اَمْرِهِ » بود. (سفینة البحار ، ج ۱، ص ۳۷۷) هر دو تعبیر، گویای روح شهادت طلب آن حضرت و مقام رضا و تسلیم او به دیدار خدا و پروردگار است .(فرهنگ عاشورا، صفحه ۴۵۰)

روایت است که در دست امام صادق (ع) انگشتر جدش حسین بن علی (ع) بود و برنگین آن نوشته بود: «لا اِلهَ إ لا الله عُدةٌ لِلِقأ الله» (امالی صدوق ، ص ۱۲۴) و این نیز که توحید، سرمایه لقای الهی است، نشان دهنده روح خداجویی و شهادت طلبی اوست.

 

انگشتر حضرت زهرا (س)

 حضرت زهرا(س)از رسول خدا (ص)انگشتری طلب نمود.پیامبر به آن حضرت فرمود:آیا مایلی چیزی بهتر ازآنچه می خواهی به تو تعلیم دهم؟هرگاه نماز شب به جای آوردی،از خدای عزّوجلّ بخواه تا انگشتری به تو عطانماید.فاطمه(س)طبق فرموده پیامبر دعاکردوبه او ندا رسید که آنچه خواستی در زیر جانمازتو حاضر است.هنگامی که فاطمه (س)جانماز را کنار زد،با انگشتریاقوت بسیارگرانبهایی مواجهه گردید وبا خوشحالی،آن را به دست کرده.همان شب فاطمه(س)خواب دید که در بهشت به سر میبرد ودرمیان قصر های بهشت،سه قصر بی نظیر مشاهده نمود وپرسید :این قصرها متعلق به کیست؟گفتند:متعلق به فاطمه(س) است.وسپس وارد یکی از آن قصرهاشد ودر آنجا تختی رادید که دارای سه پایه بوده وکمی مایل شده بود.پرسیدن:چرا این تخت سه پایه دارد؟گفتند:

صاحب آن از خدا انگشتری خواست.پس یک پایه از آن را درآورده واز آن انگشتری ساختند.وتخت بر سه پایه باقی ماند.هنگام صبح فاطمه(س) نزد پدر رفته ورویای خود راشرح داد.پیامبر (ص) فرمود:ای خاندان عبالمطلب!

لَیسَ لَکُمُ الدُّنیَا إنَّمَا لَکُمُ الاخِرَةُ وَمَیعَادُکُمُ الجَنَّةُ مَا تَصنَعُونَ بِالدُّنیَا زَائِلَةٌ غَرَّارَةٍ

دنیا برای شما نیست.به درستی که آخرت برای شماست و وعده گاه شما بهشت است.دنیا را برای چه میخواهید در حالی که زوال پذیر و فریبنده است.در ادامه پیامبر از فاطمه(س) خواست که آن انگشتر را زیر جانماز خود قرار دهد.فاطمه چنان کرد و هنگامی که خوابید،دید که در بهشت وارد آن قصر گردیده و مشاهده نمود که آن تخت چهار پایه دارد.از علت آن پرسید.گفتند چون انگشتر بر گردانده شده،لذا این تخت نیز به صورت اولیه اش باز گردید.

بحار الانوار.ج۴۳٫ص۴۶a

چهارشنبه 2/5/1392 - 11:52
اهل بیت

از احوالات و احادیث نقل شده از امام حسن عسکری (علیه السلام) و از سیره آن امام همام درسها ولطایف فراوانی به دست می آید که در این میان دو نکته قابل توجه وجود دارد: یکی آن که ارتباط حضرت با مردم بسیار محدود بود وحضرت در پادگان نظامی بسر میبردند و در بسیاری از اوقات دیگر که امکان ارتباط مستقیم فراهم می شد نیز حضرت هنگام ملاقات اصحاب از پس پرده و نهانی با آنان سخن می گفتند.شهید مطهری در این باره می‌فرماید :
“وجود مقدس امام حسن عسکرى (علیه السلام) از ائمه‏اى هستند [که تحت فشار بسیار بودند] چون هرچه که دوران ائمه [به دوره امام عصر علیه السلام‏] نزدیکتر مى‏شد کار بر آنها سخت‏تر مى‏گردید. ایشان در سامرّا بودند که در آن وقت مرکز خلافت بود. از زمان «معتصِم» مرکز خلافت از بغداد به سامرّا منتقل شد.امام عسکرى و امام هادى علیهما السلام اجباراً در سامرّا به سرمى بردند، در محلى که به نام «العسکر» یا «العسکرى» نامیده مى‏شد، یعنى محلى که محل سپاهیان و درواقع پادگان بود؛ یعنى خانه‏اى که در آن زندگى مى‏کردند برایشان انتخاب شده بود که مخصوصاً در پادگان باشند و تحت نظر. ایشان در بیست و هشت سالگى از دنیا رفتند (پدر بزرگوارشان هم در حدود چهل و دو ساله بودند که از دنیا رفتند) و دوره‏امامتشان فقط شش سال طول کشید. به نصّ تواریخ، تمام این مدت شش سال یا در حبس بودند یا اگر هم آزاد بودند ممنوع المعاشرة و ممنوع الملاقات بودند. از نظر معاشرت آزادى نداشتند، اگر هم احیانا رفت وآمدهایى مى‏شد یا گاهى حضرت را مى‏خواستند، تحت نظر بودند، وضع عجیبى بود… علت عمده این که اینقدر امام شدید تحت نظر بود این بود که این مطلب شایع بود و مى‏دانستند که مهدى امت از صُلب این وجود مقدس ظهور مى‏کند. “، دوم این که بسیار مشاهده می شود که حضرت در برخورد با اصحاب یا در پاسخ به نامه های آنان- که البته به علت حصر حضرت در منطقه نظامی و محدودیت روابط بسیاری از ارتباطات حضرت با یاران و محبین از راه همین نامه نگاریها بوده- از سّر و مافی الضمیر اصحاب خبر داده و از ناگفته ها و حدیث نفس هایشان پرده برداشته اند. این سوال مطرح می شود که چرا این روش در امام حسن عسکری بسیار بیش از ائمه دیگر مشاهده می شود؟ اولین پاسخی که شاید به ذهن برسد این است که این کار راهی برای اثبات مقام امامت آن حضرت و برای رفع شک و تردید از دلها بوده مانند آن که در برخوردی از امام جعفر صادق با یکی از اصحاب به نام سید حمیری نقل شده که به حکایت سید حمیری معروف است وآن حکایت این است:
حکایت سید حمیری
معروف است (( سید اسماعیل بن محمد حمیری کیسانی )) روزی با کوزه ای شراب به طرف خانه اش می رفت . ناگهان حضرت امام جعفر صادق( علیه السلام) از سر کوچه نمایان شد . وی نتوانست برگردد . از این که شراب همراه داشت بسیار متاثر و خجل شد . فکر می کرد چه کند که آن حضرت فرمود : (( یا حمیری ما فی ابریقک )) ؟ حمیری چه در کوزه داری ؟ عرض کرد : شیر . حضرت دستش را گرفت و فرمود :
مقداری بر دست من بریز : ناچار قدری سر کوزه را به طرف دست آن حضرت خم کرد. دید شیر از کوزه بر دست آن بزرگوار ریخت حضرت فرمود : (( من امام زمانک )) : امام زمانت کیست ؟ عرض کرد : (( امامی من حول الخمر لبنا )) : امام من کسی است که شراب را به شیر تبدیل می کند . وی همانجا به امامت آن حضرت ایمان آورد و اشعاری در این بابت سرود و گفت : تجعرفت باسم الله و الله اکبر . به نام خدای جعفری مذهب شدم و خدا از هر چه تصور شود بزرگ تر و بزرگوارتر است .
در این ماجرا واضح است که امام صادق(ع) برای شناساندن امام زمان ورفع تردید آن سید این اقدام را نموده که در کلام حضرت این غرض روشن میشود اما چنین صراحتی را در روایات امام حسن عسکری نمی بینیم اگرچه این احتمال در مورد آن حضرت نیز قوی است.

احتمال دیگر که قویتر به نظر میرسد -اگرچه احتمال اول را نفی نمیکند -آماده سازی شیعیان برای عصر غیبت است که ویژگی اش این است که از طرفی امام معصوم از مردم غایب است واز سوی دیگر با علم الهی واراده حضرت حق شاهد بر سر وعلن وأخفای از سر میباشد یعنی اگرچه ما او را نمیبینیم اما او مستظهر بر همه نفوس است .آماده کردن شیعیان برای این دوران سخت غربت وتنهایی و دوری از امام معصوم و پایدار نگهداشتن آنان از هر گونه تزلزلی بسیار مشکل است که این وظیفه عمده أیمه متأخر است واز همه سخت تر دوران امام حسن عسکری است که فرایند طبیعی دوران حضرت و محدودیتها خودبخود قدری شرایط را فراهم کرده بود اما لازم بود شیعیان از عمق جان این حقیقت را لمس کنند که در عصر غیبت اگرچه آنها امامشان را نمیبینند اما امامشان نه تنها آنها را میبیند بلکه کاملا به أحوالات وزندگی و رفتار آنها توجه دارد واز حال آنها غافل نیست. آموزش این معرفت بر عهده امام حسن عسکری است که چه زیبا در برخوردها و نامه هایشان از عهده برآمده اند که نمونه هایی را بیان می‌کنیم:
ابو هاشم جعفرى گوید: از تنگى زندان و فشار کند و زنجیر بامام حسن عسکرى علیه السلام شکایت کردم، بمن نوشت: «تو امروز، نماز ظهر را در منزلت میگزارى» هنگام ظهر بود که بیرون آمدم و چنان که فرموده بود، نمازم را در منزلم گزاردم، و نیز در تنگى زندگى بودم و میخواستم در نامه از آن حضرت تقاضاى پول کنم، خجالت کشیدم، چون بمنزلم رسیدم، صد دینار برایم فرستاد و در نامه نوشته بود: هر گاه احتیاج داشتى شرم مدار و پروا مکن، بخواه که طبق میلت خواهى دید ان شاء اللَّه.
نصیر خادم گوید: بارها میشنیدم که امام حسن عسکرى علیه السلام با غلامان ترک و رومى و صقالبى خود بلغت خودشان سخن میگفت. من تعجب کردم و با خود میگفتم: این که در مدینه متولد شد و تا (پدرش) ابو الحسن علیه السلام وفات کرد، پیش کسى نرفت و کسى او را ندید (که درس بخواند یا با اهل این لغات مکالمه کند) من این موضوع را پیش خود فکر میکردم که حضرت بمن متوجه شد و فرمود همانا خداى تبارک و تعالى حجت خود را با سایر مردم در همه چیز امتیاز بخشیده و معرفت و لغات و انساب و مرگها و پیش آمدها را باو عطا فرموده و اگر چنین نبود، میان حجت و محجوج (امام و مأموم) فرق نبود.
حسن بن ظریف گوید: دو مسأله در خاطرم بود که میخواستم بحضرت ابى محمد علیه السلام نامه بنویسم و بپرسم، سپس نامه نوشتم و راجع بحضرت قائم علیه السلام پرسیدم که چون قیام کند، چگونه داورى کند و دادگسترى او در میان مردم در کجاست؟ و میخواستم راجع بمعالجه تب ربع (که یک روز میگیرد و دو روز نمیگیرد) سؤال کنم، ولى فراموش کردم. جواب آمد که در باره حضرت قائم پرسیدى، چون او قیام کند بعلم و یقین خود داورى کند، چنان که داود علیه السلام داورى میکرد، و گواه نخواهد، و میخواستى راجع به تب ربع هم بپرسى ولى فراموش کردى. این آیه را بر کاغذى بنویس و بر تب دار بیاویز، باجازه خدا بهبودى یابد، ان شاء اللَّه: «یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلى‏ إِبْراهِیمَ‏» آنچه ابو محمد فرمود نوشتم و باو آویختم، بهبودى یافت.
اسماعیل بن محمد، نوه عبد المطلب گوید: سر راه حضرت ابى محمد نشستم، چون بر من‏گذشت، از نیازمندى خود باو شکایت کردم و سوگند خوردم که یکدرهم و بیشتر ندارم و صبحانه و شام هم ندارم، فرمود: بنام خدا سوگند دروغ میخورى در صورتى که ۲۰۰ دینار زیر خاک کرده‏ئى؟! من این سخن را براى نبخشیدن بتو نمیگویم، غلام هر چه همراه دارى باو ده. غلامش صد دینار بمن داد سپس رو بمن کرد و فرمود: هنگامى که احتیاج بسیارى بآن دنانیر زیر خاکدارى محروم میشوى، و راست فرمود، و چنان شد که او گفت، زیرا ۲۰۰ دینار زیر خاک کردم و با خود گفتم: پشتیبان و پس انداز روز بیچارگیم باشد، سپس بشدت براى مخارجى ناچار شدم و درهاى روزى برویم بسته شد، آنجا را کندم معلوم شد، پسرم جاى آنها را دانسته و برداشته و فرار کرده و چیزى از آنها بدست من نرسید.
احمد بن محمد گوید: چون مهتدى عباسى دست بکشتار موالیان ترک زد، بحضرت ابى محمد علیه السلام نامه نوشتم: آقاى من! خدا را شکر که او را از ما بازداشت، شنیده‏ام شما را تهدید کرده و گفته است: بخدا آنها را از روى زمین برمیدارم: حضرت بخط خود نوشت: این رفتار عمرش را کوتاه کرد، از همین امروز پنج روز بشمار، او در روز ششم کشته مى‏شود، بعد از خوارى و ذلتى که باو برسد. و چنان شد که فرمود.

پی نوشت :
۱ الی ۵ : کلینی، محمد بن یعقوب، أصول الکافی / ترجمه مصطفوى – تهران، چاپ: اول، ۱۳۶۹ ش.

چهارشنبه 2/5/1392 - 11:50
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته