• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1081
تعداد نظرات : 126
زمان آخرین مطلب : 3926روز قبل
رمضان
به گزارش شیعه آنلاین، یک عضو هیئت علمی دانشگاه قرآن و حدیث با بیان اینکه امام سجاد(ع) در دعاهای خود ماه رمضان را «شهرالصیام»، «شهرالاسلام»،«شهرالطهور»، «شهرالتنظیف»، «شهرالقیام» و «شهرالتنظیف» نامیده است، گفت: در روزهای باقیمانده ماه شعبان استغفار کنیم.

حجت‌الاسلام والمسلمین احمد غلامعلی، عضو هیئت علمی دانشگاه قرآن و حدیث در گفتگو با مهر در مورد شرایط ورود به ماه مبارک رمضان و استفاده درست از این ماه خدا گفت: روزهای پایانی ماه شعبان است، در روایتی از امام رضا(ع) آمده که ایشان در اواخر این ماه همواره می فرمودند: «اللهم ان لم تغفر لنا فیما مضی من شعبان فاغفر لنا فیما بغی منه: خدایا اگر در این روزهایی که از ماه شعبان گذشت، ما را نیامرزیدی در این روزهای باقیمانده ما را مشمول مغفرت و رحمت خود قرار بده.» نکته دیگر استغفار فراوانی است که ما باید در ماه شعبان انجام می‌دادیم، در این چند روز باقیمانده استفاده کنیم و این استغفار را انجام دهیم.
 
وی افزود: نکته سوم اینکه سیره پیامبر اعظم(ص) این بود که کل ماه شعبان را روزه می گرفتند، اگر کسی نمی تواند این کار را انجام دهد. حداقل دوشنبه پیش رو و یا چند روز باقیمانده را روزه بگیرد. معمولا ایرانی‌ها روز آخر ماه شعبان که به ماه رمضان متصل می‌شود را به عنوان استقبال از ماه مبارک روزه می گیرند که خیلی پسندیده است.
 
وی در پاسخ به این سؤال که ما برای ماه مبارک رمضان چگونه خودمان را آماده کنیم؟، اظهار داشت: بهتر است برای پاسخ به این سؤال، از بیانات ائمه(ع) استفاده کنیم. من در پاسخ به این سؤال از دعاهای امام سجاد(ع) بهره می گیرم و همان نکته ای که ایشان در دعای چهل و چهارم صحیفه سجادیه برای استقبال از ماه رمضان بیان فرمودند را برای شما و خوانندگان بیان می کنم.
 
اولین نکته وصف ماه مبارک رمضان است، امام سجاد(ع) در این دعا، ماه مبارک رمضان را به عنوان، این موضوع بیان می کند که خداوند راه‌های احسان خود را برای ما مشخص کرده است. ایشان خداوند را سپاس می‌گوید که یکی از راه های خود را ماه رمضان قرار داده است. اگر ما از ماه رمضان درست استفاده کنیم به خداوند می‌رسیم و در همان مسیری که خداوند می خواهد قدم می گذاریم.
 
غلامعلی در ادامه سخنانش تصریح کرد: امام سجاد(ع) در وصف ماه رمضان از چند اسم نام برده است: «شهرالصیام» (ماه روزه)، «شهرالاسلام»(ماه اسلام) یعنی در حقیقت ماه رمضان، بیانگر اسلام واقعی است و اگر ما بخواهیم در جهان خودمان را معرفی کنیم باید به ماه مبارک رمضان معرفی کنیم و طوری رفتار کنیم که واقعا جهانیان ما را همان طور که باید در اسلام باشیم بشناسند؛ حالات آرامش، همزیستی مسالمت‌آمیز، عشق و علاقه به یکدیگر، گذشت و ... را مشاهده کنند.
 
وی افزود: امام سجاد(ع) در این دعا بیان فرمودند: «شهرالطهور» این ماه، ماه پاکی است. «شهرالتنظیف» (ماه پاک‌سازی و ماه پاک شدن از آلودگی‌هاست.) در این ماه عملا باید آلودگی ها را کنار بگذاریم. یکی دیگر از وصفهایی که بر این ماه هست «شهرالقیام» (ماه شب زنده‌داری) است که در این ماه موفق به شب زنده‌داری می شویم. از این جهت این تعریف‌ها را امام(ع) بیان کردند که برای ما عبرت آموز است به ویژه شهرالتنظیف(ماه پاک سازی) به این معنا که آهنی را در کوره می اندازید که ناخالصی‌هایش پاک شود و آهن خالص بماند یا طلا به هماره ناخالصی‌ها را می‌اندازند تا طلای خالص باقی بماند. این وصف ماه مبارک رمضان از دیدگاه امام سجاد(ع) است.
 
این کارشناس مذهبی در مورد چگونگی استقبال از ماه رمضان گفت: براساس دعاهای امام سجاد(ع) این استقبال‌ها دو قسمت است: اول اینکه ایشان از خداوند می خواهد ما را یاری کن تا روزه این ماه را بگیریم. روزه واقعی به چیست؟ فرمود: روزه‌گیری ماه رمضان این است که اندام از گناه بازداریم یعنی با دست و چشم و گوش و ... گناه نکنیم که در این صورت، روزه واقعی است. باید همه اندام خود را در جایی به کار ببندیم که مورد خشنودی خداست. نشانه اش هم این است که اگر افراد اندام و اعضاء و جوارح خودشان را بتوانند کنترل کنند نشانه و بازتاب آن در گوش کردن و دیدنشان مشخص می شود. افرادی که روزه واقعی بگیرند امام می فرماید: در ماه رمضان حرف‌های بیهوده گوش نمی دهند. زمانی که بینند حرف بیهوده ای زده می شوند بلند می شوند و از آنجا می روند. این افراد با دیده خود به سوی لهو نمی شتابند. وقتی می‌‌بینند که شبکه‌ای فیلمی دارد که چندان برایش مفید نیست شبکه را عوض می کنند. اینها نشانه هایی است که نشان می دهد این افراد موفق شدند روزه واقعی را بگیرند.
 
وی با اشاره به اینکه اگر ما می خواهیم توفیق روزه‌داری واقعی را داشته باشیم از نگاه امام سجاد (ع) هفت شاخصه را باید رعایت کرد، تأکید کرد: اگر این گونه شود نتیجه اش این می شود که لبخند در جامعه ما فراوان می شود. همزیستی مسالمت آمیز و مصالحه اجتماعی در جامعه به وجود می آید. شاخصه ها عبارت از این است که به خویشاوندان خود نیکی و هدیه بدهیم. چقدر خوب است که پدر به فرزندان خود خصوصا فرزندان کوچکی که روزه می گیرند یا به همسرش هدیه بدهد که یکی از این هدیه‌ها همان افطاری دادن است. دوم اینکه این کار را در ارتباط با همسایه ها انجام دهیم. ماه رمضان تمرینی است که به همسایگان خود نیکویی کنیم و به آنها افطاری دهیم. سوم اینکه دارایی های خود را از پیامدهای بد حفظ کنیم. در این ماه مبارک تمرین کنیم که از حلال استفاده کنیم.
 
وی افزود: شاخصه دیگر این است که بتوانیم حقوق شرعی خودمان مانند خمس و زکات را پرداخت کنیم. سال خمسی را ماه رمضان قرار دهیم که امام سجاد(ع) هم همین را از ما خواسته است. شاخصه دیگر این است که اگر افرادی با ما قهر کردند، ماه رمضان، ماه بسیار خوبی است که با آنها آشتی کنیم، اگر می خواهیم توفیق روزه‌داری واقعی داشته باشیم. ششمین شاخصه این است که در برخوردها و در تحلیلها و قضاوتها انصاف داشته باشیم. شاخصه آخر این است که با دشمنان مسالمت کنیم مگر دشمنی که در راه خدا با او دشمنی کردیم. اگر این هفت شاخصه رعایت شود روزه درست اگر رعایت نشود، در ماه رمضان گرسنگی و تشنگی را تحمل می کنیم و در نهایت مقصد مورد نظر نخواهیم رسید.
 
وی در پایان سخنانش با بیان این بیت از مولوی که می‌گوید: رو سینه را چون سینه ها هفت آب شوی از سینه ها/ وآنگه شراب عشق را پیمانه شو پیمانه شو، گفت: یعنی قلب را مانند سینه های اولیای خدا با هفت آب شستشو دهیم، آنگاه شراب عشق که یکی از آنهاهمان مبارک رمضان است را می‌توانیم سر بکشیم و از آن لذت ببریم
شنبه 5/5/1392 - 11:23
اهل بیت
به نقل از عرفان، شقیق بلخى میگوید: سال صد و چهل نه به حج میرفتم در قادسیه منزل کردم، تماشاى جمعیت مینمودم، جوانى دیدم خوش رو، گندمگون، لاغر، پشمینه پوش، تنها و جداى از مردم نشسته، گفتم: از صوفیان است و میخواهد هزینهاش بر عهده مردم باشد، بروم او را سرزنش کنم چون نزدیک شدم این آیه را خطاب به من خواند: اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ: از بسیارى از گمانها بپرهیزید زیرا برخى از گمانها گناه است.

پیش خود گفتم: قصه عجیبى بود، از نیت من باخبر شد این انسان جز بنده صالح خدا نیست، بروم از او حلالیت بخواهم.

چون به واقصه رسیدم دیدم به نماز ایستاده و بدنش لرزان و اشکش جارى است، گفتم او همان است بروم از او رضایت بخواهم، صبر کردم تا نشست به سوى او رفتم فریاد زد شقیق این آیه را بخوان: وَ إِنِّی لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى‏: و مسلما من آمرزنده کسى هستم که توبه کرد و مؤمن شد، و کار شایسته انجام داد، سپس در راه مستقیم پایدارى و استقامت ورزید.

این بار نیز رفت، گفتم: این از ابدال است که دوباره از ضمیر من خبر داد، چون بمنزله زباله رسیدم پیاده شدم دیدم سر چاهى ایستاده می خواهد آب بکشد، مشک از دستش درون چاه افتاد، سر به جانب حق برداشت و گفت: چون تشنه میشوم آبم توئى، هنگامى که گرسنه می شوم غذایم توئى، من جز این مشک چیزى ندارم، به خدا سوگند دیدم آب چاه بالا آمد و او مشک را گرفت و پر کرد و وضو گرفت و چهار رکعت نماز گذارد و به سوى تپه شنى رفت، شنها را برمى دارد در مشک میریزد و حرکت می دهد و می نوشد، جلو رفتم سلام کردم عرضه داشتم: از احسان و فضلى که خدا به شما داده به من هم عنایت کنید فرمود: اى شقیق نعمت هاى ظاهر و باطن خدا همیشه با ما هست، گمانت را به حق خوب کن، سپس سر مشک را به دهانم گذاشت به خدا سوگند چیزى‏ خوشمزه تر از آن نخورده بودم، تا چند روز سیراب و سیر بودم، دیگر او را ندیدم تا شبى در مکه از بعضى از کسانى که نزدیک او بودند پرسیدم کیست؟ گفتند:
موسى بن جعفر (ع).

شنبه 5/5/1392 - 11:22
اهل بیت
به گزارش شیعه آنلاین، امام جواد علیه السلام با دختر مأمون ازدواج کرد. ایشان حتی به سن بلوغ هم نرسیده بود که با دختر مأمون ازدواج کرد. 

اما نکته این است که مأمون با اصرار و به ستوه درآوردن آن حضرت، ایشان را وادار به ازدواج با دخترش کرد.

درست است که مأمون، امام رضا علیه السلام را به شهادت رسانده اما نباید فراموش کرد که او شخص اول حکومت و خلافت بود و قدرت فراوانی داشت و مخالفت با او و رد کردن پیشنهادش به معنای مقابله با وی و ایستادن در برابرش بود. 

به عبارت دیگر امام جواد علیه السلام اگر بیشتر در برابر این ازدواج مقاومت می کرد و نمی پذیرفت، در حقیقت دشمنی خود و مخالفت صریح خود با خلیفه را نشان می داد. 

رد درخواست خلیفه به معنای دشمنی با او بود و بهانه ای به دست مأمون می داد که با امام جواد علیه السلام مقابله ای سخت داشته باشد. 

لذا امام جواد علیه السلام چاره ای نداشت جز اینکه این پیشنهاد را بپذیرد. البته دختر مأمون تنها همسر امام علیه السلام نبود. 

امام ازدواج دیگری هم داشت و امام هادی علیه السلام از همسر دیگر امام جواد علیه السلام به دنیا آمد و دختر مأمون که در نهایت قاتل امام جواد علیه السلام هم شد، شایستگی این را پیدا نکرد که از امام جواد علیه السلام دارای فرزند شود.
شنبه 5/5/1392 - 11:21
قرآن

چکیده

از آیات سوره قدر و دلایل عقلی و نقلی دیگر به روشنی دانسته می­شود که شب قدر منحصر به سال خاصی نیست و در هر سال شبی وجود دارد که از هزار ماه برتر است و در آن شب فرشتگان به همراه روح به زمین فرود می­آیند و مقدّرات معیّن شده از سوی خدا را تا شب قدر سال آینده به زمین می­آورند. از سویی از روایات آمده در تفسیر آیات سوره استنباط می­شود که فرشتگان در شب قدر مقدّرات را به نزد «حجت الهی» می­آورند و بر حضور مبارکش عرضه می­کنند؛ این حقیقت با تصریح فعل مضارع «تَنَزَّلُ» دلالت بر تجدید و استمرار داشته و نزول ملائکه و روح را همه ساله تا قیامت اثبات می­نماید. این مقاله به دنبال این هدف است که با استفاده از قرآن، تفاسیر و روایات روشن سازد که منزل­گاه فرشتگان آستان مبارک ائمّه اطهارعلیهم­­السّلام است و در زمان ما «امام زمان» همان کسی است که فرشتگان برای طواف برگردش به محضرش شرفیاب می­شوند تا مقدّرات الهی با دست مبارکشان امضا گردد.

کلید واژه ها: سوره قدر، شب قدر، قرآن، فرشتگان، امامت، امام زمان(عج)

 

مقدمه

معناى قدر، قدر و منزلت است كه می­فرماید: از هزار ماه بهتر است، و شرافت زمان و مكان به سبب خصوصیت زمان و مكان نیست بلكه به سبب جهاتى است كه در آن زمان یا مكان واقع شده است؛  كعبه معظمه براى بیت­اللَّه حرام؛ بعثت حضرت رسالت؛ ولادت آن حضرت و امیر­المؤمنین؛ دعاء حضرت ابراهیم و بناى حضرت آدم و سایر امور بوده، مدینه براى هجرت حضرت و مدفن حضرت و ائمّه بقیع و صدیقه طاهره و رواج دین اسلام، نجف براى مدفن امیرالمؤمنین و چهار پیغمبر، كربلا و همچنین سایر مشاهد مشرّفه، و مساجد براى محل عبادت است حتى مجالس مؤمنین و علماء، و همچنین ازمنه مثل اعیادِ بعثت حضرت رسول، ولادت آن حضرت و ائمّه­اطهار و نصب امیرالمؤمنین در روز غدیر، و ماه رمضان براى روزه و سایر ازمنه شریفه، و شرافت شب قدر براى نزول قرآن است كه لیله مباركه است و بركات شب قدر هم به واسطه بركات قرآن است، بلكه می­توان گفت كه فضائل ماه مبارك رمضان هم براى نزول قرآن است كه می­فرماید: شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقرآن هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدى‏ وَ الْفُرْقانِ­(بقره :185).[2]

قرائت دیگری از معنای قدر نیز گویای ویژگی خاص این سوره است؛ در این سوره آن شبى كه قرآن نازل شده را شب قدر نامیده، و ظاهراً مراد از قدر تقدیر و اندازه‏گیرى است، پس شب قدر شب اندازه‏گیرى است، خداى تعالى در آن شب حوادث یك سال را یعنى از آن شب تا شب قدر سال آینده را تقدیر مى‏كند، زندگى، مرگ، رزق، سعادت، شقاوت و چیزهایى دیگر از این قبیل را مقدّر مى‏سازد.[3]

حاصل سخن این که شب قدر از شب­های منحصر به فرد در قرآن، روایات و متون دینی است؛ تقارن نزول قرآن در ماه رمضان و همزمانی آن در شب قدر بیانگر اهمیت ویژه این شب و مرتبت منحصر به فرد آن است. تعیین جمیع مقدّرات بندگان در شب قدر از ویژگی­های خاص و حائز اهمیت این شب است. در شب قدر سرنوشت بندگان معیّن می­شود، آیه شریفه می­فرماید: «فیها یُفرَق كُلُّ امرٍ حكیمٍ»[4] در آن شب مبارك بر وفق حکمت الهی، تقدیرات تفریق و تفصیل می­شوند. اجل­ها، رزق­ها، توفیقات و سرنوشت یك ساله، در چنین شبی ترسیم می­شود.

دامنه­ی تقدیر سرنوشت انسان در این شب دارای گستره­ی زمانی و موضوعی تا رستاخیز است؛ چنان­که حضرت علی علیه­السّلام به نقل از پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم می­فرماید:  «إنّ اللّه قدّر فیها ما هو كائن إلى یوم القیامة»[5] و در روایتی از امام صادق علیه­السّلام بر دامنه­ی تقدیر در تمامی شئون زندگی اشاره شده است: «فیها یقدّر كلّ شی‏ء یكون فی تلك السّنة إلى مثلها من قابل من خیر أو شرّ أو طاعة أو معصیة أو مولود أو أجل أو رزق».[6]

این نکته خالی از لطف نیست که بدانیم بر طبق برخی روایات، نعمتِ «ولایت»، سرآمد نعمت­ها و خواهشِ جمله­ی شیعیان در شب قدر تقدیر شده است؛ در روایتی به نقل از حضرت علی علیه­السّلام آمده است که ایشان می­فرماید: «قال لی رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله یا علیّ أ تدری ما معنى لَیْلَةِ الْقَدْرِ فقلت لا یا رسول اللَّه فقال انّ اللَّه تعالى قدّر فیها ما هو كائن الى یوم القیامة فكان فیما قدّر ولایتك و ولایة الأئمّة علیهم السّلام من ولدك الى یوم القیامة» [7]

نکته قابل توجه در رابطه با شب قدر این است که این شب منحصر در یک شب و یک سال خاص نیست بلکه علاوه بر تصریح نص قرآن، بر اساس دلایل نقلی و عقلی نزول فرشتگان در سال­های پس از پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم نیز قابل اثبات است.

ظاهر آیات این سوره نشان مى‏دهد كه شب قدر مخصوص زمان نزول قرآن و عصر پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله و سلّم نبوده، بلكه همه ساله تا پایان جهان تكرار مى‏شود. تعبیر به فعل مضارع (تَنَزَّلُ)[تَتَنَزَّلُ] كه دلالت بر استمرار دارد، و همچنین تعبیر به جمله اسمیه «سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ» كه نشانه دوام است نیز گواه بر این معنى است.[8]

به علاوه روایات بسیارى كه شاید در حد تواتر باشد نیز این معنى را تایید مى‏كند.

در روایتی راوی در مورد شب قدر از امام صادق علیه­السّلام ‌می­پرسد که آیا [شب قدر] در هر سالی وجود دارد، حضرت در پاسخش می­فرماید: «لو رفعت لیلة القدر لرفع القرآن».‌[9] در این روایت موجودیّت قرآن مشروط بر وجود شب قدر در هر سالی است؛ بنابراین چنان­چه کسی منکر این حقیقت باشد، لاجرم قرآن را منکر شده است. این مضمون در روایتی دیگر به گونه­ای متفاوت بیان شده است: «و عن أبی ذر (رضی الله عنه)، قال: قلت: یا رسول الله، لیلة القدر، شی‏ء یكون على عهد الأنبیاء ینزل علیهم فیها الأمر، فإذا مضوا رفعت؟ قال: «لا، بل هی إلى یوم القیامة»»[10].حمران از حضرت باقر علیه­السّلام از إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَكَةٍ پرسید، حضرت فرموده: «نعم لیلة القدر و هى فی كل سنة فی شهر رمضان فی العشر الاواخر...»[11]

از امام باقر علیه­السّلام در روایتی دیگر نقل شده که در آن راوی از حضرت در مورد آیه :« إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَكَةٍ» پرسید، حضرت فرمود: «قال نعم لَیْلَةِ الْقَدْرِ و هی فی كلّ سنة فی شهر رمضان فی العشر الأواخر فلم ینزل القرآن الّا فی لیلة القدر».[12]

پس معلوم شد آن­چه تمامی روایات مختلف اهل بیت علیهم­السّلام در آن اتفاق دارند این است كه شب قدر تا روز قیامت باقى است، و همه‏ساله تكرار مى‏شود.

دلیل عقلی بر وجود شب قدر با طرح مقدمه­ای کوتاه از سوی علامه تبیین می­شود؛ ایشان  با تأکید بر لزوم تقدیر و اندازه­گیری امور در شب قدر، ضروت وجود چنین شبی برای تقدیر امور بندگان را مطرح نموده و از آن استفاده کرده­اند كه شب قدر منحصر در شب نزول قرآن و آن سالى كه قرآن در آن شبش نازل شد نیست، بلكه با تكرار سنوات، آن شب هم مكرر مى‏شود، پس در هر ماه رمضان از هر سال قمرى شب قدرى هست، كه در آن شب امور سال آینده تا شب قدر سال بعد اندازه­گیرى و مقدر مى‏شود.[13]  علامه در ادامه به فرض قبول امکان شبی که قرآن در گذشته در آن تماماً نازل شده، این فرض را که در آن شب تمامی حوادث آینده تعیین گردد، منتفی دانسته و اقوال مختلف در انحصار شب قدر را مردود دانسته است.[14]

اهمیت باور به وجود شب قدر تا بدان جاست که امام صادق علیه­السّلام قائلین به این­که شب قدر با رحلت پیامبر پایان پذیرفته را مرتد  دانسته است.[15]

تا بدین جا دانستیم که در شب قدر سرنوشت انسان­ها و به طور کلی تحوّلات جهان ترسیم می­شود و دانستیم که شب قدر منحصر به سالی خاص نیست بلکه همه ساله تکرار می­شود؛ یعنی در هر سال شبی است که در آن شب فرشتگان از آسمان فرود می­آیند. حال سؤال مطرح می­شود که فرشتگان بر چه کسی فرود می­آیند در فصل آتی در پی این هستیم تا به کمک قرآن و روایات و دلایل عقلی ثابت کنیم که باید حجّت خدا بر روی زمین باشد تا فرشتگان بر او اجلال نزول نمایند.

 

امام زمان (عج) و شب قدر

واکاوی موضوع مهدویّت و امام زمان(عج) با کاوش در باطن و اعماق قرآن از مسائل اساسیِ عقیدتی است؛ قرآن همان­طور که به توحید، معاد، و نبوت پرداخته به امامت نیز پرداخته است؛ توضیح این که حضرت مهدی­(عج) آخرین سلسله معصومین علیهم­السّلام است و واکاوی موضوع مهدویت در قرآن به معنای کاوش در مسأله مهم امامت است. امامت دنباله­ی حرکت انبیاء در مسیر اصلاح و تربیت بشریت است. کاوش در مسأله امامت در دوران غیبت با رویکرد به آیاتی که تداعی کننده حتمیت ظهور و غلبه­ی حق بر باطل با ظهور منجی مستضعفان دارد، ضرورتی اجتناب­ناپذیر است و بی­مدد مداقّه و بازکاوی آیات قرآن با رویکرد تفکّر مهدوی، امامت ناشناخته می­ماند، بسیاری از مفاهیم آن نامکشوف مانده و متبلور نمی­گردد؛ در نتیجه رسیدن به سر منزل هدایت میسر نمی­گردد و هر رهروی بدون شناخت امام خود ره به جایی جز ناکجا آباد نمی­برد؛ از این روست که در روایتی مشهور مرگ بدون شناخت امام زمان مرگ در جاهلیت نامیده شده­ است.[16]

تا بدین جا ضرورت ظرف زمانی نزول فرشتگان به اثبات رسید در این بخش می­خواهیم ضرورت ظرف مکانی و یا به عبارتی نزول­گاه فرشتگان در شب قدر را بررسی نمائیم.

هنگامى كه در بررسی آیات قرآنى به این نتیجه مى‏رسیم كه شب قدر در هر سال هست، باید توجّه كنیم كه پس صاحبِ شب قدر نیز باید همیشه وجود داشته باشد؛ چنان‏كه در احادیث آمده است و گرنه فرشتگان بر چه كسى فرود مى‏آیند و كتابِ تقدیر را نزد چه كسى مى‏گشایند و مجارى امور را به اذن خدا به چه كسى مى‏سپارند.

برای بررسی و تحلیل روایات و نیز سایر قرائن موجود می­توان به مطلب فوق از دو منظر متفاوت با نتیجه یکسان نگریست.

اول اینکه: در روایات وارد آمده در مورد شأن و منزلت شب قدر، بارها آمده است که اعمال انسان­ها بر دلیل و حجّت خداوند در روی زمین عرضه می­شوند. حجت­های خدا در روی زمین باید مانند حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلّم صفات خاصی را دارا باشند تا بتوانند جانشین حضرتش باشند. فرشتگان و جبرئیل در زمان حیات پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم هر سال در شب قدر بر آن حضرت نازل می­شدند پس از رحلت آن حضرت نیز باید بر کسی نازل شوند و آن کس باید متّصف به صفات حضرت رسول صلّی الله علیه و آله و سلّم باشد و آن وجود کسی نیست جز جانشینان معصوم حضرت یعنی همان کسانی که پس از حضرت، خلیفه واقعی او در زمین­اند.

به امام صادق علیه­السّلام گفته شد: تعرفون لیلة القدر؟ فقال: «و كیف لا نعرف [لیلة القدر] و الملائكة تطوف بنا فیها!».[17] یعنی: ‌از حضرت سؤال شد آیا شما مى‏دانید شب قدر كدام شب است؟ فرمود: چگونه نمى‏دانیم، در حالى فرشتگان در آن شب در گرد ما دور مى‏زنند.

در روایتى دیگر از حضرت صادق علیه­السّلام نقل شده كه على علیه­السّلام به ابن عباس فرمود: شب قدر در هر سال است و در آن، كار یك سال نازل مى‏شود، براى آن كار بعد از رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله نمایندگانى هست، گفتم:  آنها كدام هستند؟ فرمود: من و یازده فرزندم از صلب من همه امامان محدثند.[18]

در جایی دیگر از حضرت امام صادق علیه­السّلام روایت شده که فرمود امیر­المؤمنین علیه­السّلام مكرر به اصحاب خود می­فرمود هیچ وقت اولى و دومى حضور پیغمبر نرسیدند مگر آن­كه آن ­حضرت با گریه و خشوع سوره قدر را براى آنها قرائت می­فرمود عاقبت روزى ایشان گفتند اى رسول خدا جهت چیست این قدر سوره قدر را براى ما قرائت می­فرمائید فرمود به خاطر كسی­كه مشاهده می­كنم او را به چشم و حفظ كردم و جاى دادم او را در قلب خود و اشاره فرمود بمن.[19]

از ابى یحیى صنعانى روایت شده حضرت صادق علیه­السّلام می­فرمود روزى جدّم امیر­المؤمنین علیه­السّلام قرائت نمود سوره إِنَّا أَنْزَلْناهُ را و حسنین حضور آن بزرگوار نشسته بودند حضرت امام حسین رو كرد به پدر خود گفت یا امیرالمؤمنین [علیه­السّلام] مى‏بینم هر وقت تلاوت مى‏نمائید این سوره را حظى و لذّتى از قرائت آن مى‏برید فرمود چنین است ای­فرزند آن سوره چون بر جدّت خاتم پیغمبران نازل شد بر من قرائت نمود و دست مباركش را بر كتف من گذاشت و فرمود ای على و ای وصى من بر امت و اى جهاد كننده با دشمنان من تا روز قیامت، این سوره مخصوص تو می­باشد بعد از وفات من و اختصاص به فرزندان تو دارد بعد از تو برادرم جبرئیل مقدّرات، حوادث و پیش­آمدهاى امّت را در هر سال فرود آورد و نازل كند بر تو و فرزندانت در شب قدر چنان­كه بر من نازل مى‏كند...[20]

معصومین علیهم­السّلام به درستی به تبیین این واقعیت پرداخته­اند که آنان صاحبان شب قدرند و از سوی دیگر دلایل منکران وجود شب قدر بعد از پیامبر را به خوبی تبیین نموده­اند؛ از حضرت امام صادق علیه­السّلام روایت شده است که:‏  «یقول اهل- الخلاف لامر اللَّه عز و جل مضت لیلة القدر مع رسول اللَّه صلى اللَّه علیه و اله فهذه فتنة اصابهم خاصة و بها ارتدوا على اعقابهم لانهم ان قالوا لم یذهب فلا بد ان یكون للَّه عز و جل فیها امر و اذا اقروا بالامر لم یكن له من صاحب بد» ؛یعنى می­گویند آنانى كه خلاف امر خداى تعالى می­كنند گذشت شب قدر و رفت با رسول اللَّه صلى اللَّه علیه و اله پس این فتنه و اختلافیست كه رسیده بر اهل اسلام و بس و به سبب این فتنه و اختلاف برگشتند بر پاشنه‏هاى خود یعنى مرتد شدند با وجود دعوى اسلام چه اگر ایشان گویند و اقرار كنند كه شب قدر نرفته پس ناچار است كه بوده باشد خداى تعالى را در آن شب امرى و هر گاه اقرار  به این امر كنند نخواهد بود مر آن امر را از صاحبى؛ چاره به این معنى كه لازم افتد ایشان را كه اقرار كنند بوجود والیان و صاحبان آن امر كه هر یك در زمان خود والى آن امر باشند و چون اقرار باین والیان امر كه اوصیاء پیغمبراند صلوات اللَّه علیه ندارند بر ایشان لازم می­آید كه اقرار ببقاء لیلة القدر نیز نداشته باشند اگر چه بعضى از ایشان صریحا انكار آن نكنند.[21] مفاد روایت امام علیه­السّلام با مراجعه به تفاسیر عامه  و توجیهات بی­پایه و اساس آن­ها به خوبی مشهود است.[22]

از حضرت امام باقر علیه­السّلام روایت شده كه‏ «و ایم اللَّه ان من صدق بلیلة القدر لیعلم انها لنا خاصة لقول رسول اللَّه صلى اللَّه علیه و اله لعلى علیه السّلام حین دنا موته هذا ولیكم من بعدى فان اطعتموه رشدتم»؛ ‌یعنی:یعنى قسم می­خورم به خداى تعالى به درستى هر كه تصدیق ببقاء لیلة القدر كرده هر آینه می­داند كه امارت آن شب از ماست و بس به واسطه قول رسالت پناه صلى اللَّه علیه و اله مر على علیه السّلام را وقتى كه نزدیك شد مرگ رسول علیه السّلام كه این صاحب امر لیلة القدر است و ولى شما است بعد از من پس اگر اطاعت كردید او را، راه راست یافتید.[23]

از حضرت علی علیه­السّلام نیز روایت شده است که: «أنه قال لابن العباس: «ان لیلة القدر فی كلّ سنة و انه ینزل فی تلك اللیلة أمر السنة، و لذلك الأمر ولاه بعد رسول اللّه» فقال ابن عباس من هم؟ قال (علیه­السّلام) «أنا و أحد عشر من صلبی»[24]

نزول ملائکه بر تمامی ائمّه علیهم­السّلام یکی پس از دیگری، امری است حتمی که روایات مذکور مؤیّد ضرورت آن است؛ بنا بر این بهترین دلیل بر امامت و وجود امام زمان علیه­السّلام سوره قدر است و در زمان ما که حجّت الهی امام مهدی علیه­السّلام است. در شب قدر فرشتگان بر ایشان نازل شده و به محضر ایشان شرف حضور می­یابند.

در ذکر اعمال شب قدر، شیخ عباس قمی موارد زیادی بر می­شمرد که در میان آنها دعای فرج به چشم می خورد این دعا علاوه بر این که بیانگر تعلق شب به حضرت دارد بیانگر این است که دعا برای فرج باید سرلوحه سایر ادعیه باشد. حال که دانستیم شب قدر متعلّق به امام زمان است و نص صریح روایات، نزول فرشتگان بر حضرت را اثبات نمود، بر احیاگران شب قدر لازم است که در آن شب با حضرت تجدید بیعت نمایند و  برای وارث رسول خدا و صاحب شب قدر، دعای فرج و ظهور بخوانند.

با توجه به دلایل عقلی و نقلی دانستیم که وجود مقدس امام زمان علیه­السّلام در آخر­الزمان تنها منزل فرشتگان است و چنین است که می­توان گفت روح لیلة القدر همان امام زمان است و این شب تنها با وجود مقدس حضرتش معنا و مفهوم پیدا می­کند. حال با توجه به روایاتی که در آنها مراد از لیلة قدر وجود مقدس حضرت زهرا سلام الله علیها معرفی شده[25]، این سؤال پیش می­آید که آیا در روایات تشتت و تناقضی است و یا این که روایات حامل نکته مهمی است.

پاسخ را با حدیثی منقول از امام صادق علیه­السّلام تبیین می­نمائیم، حضرت به نقل از جدشان حضرت امیر مؤمنان می­فرماید: ان أمیرالمؤمنین علیه­السّلام قال لابن العباس ان لیلة القدر فی كل سنة، و انه ینزل فی تلك اللیلة امر السنة، و لذلك الأمر ولاة بعد رسول الله صلى الله علیه و آله فقال ابن عباس: من هم؟ قال: انا واحد عشر من صلبی.[26]

با توجه به حدیث فوق و احادیث فراوانی با این مضمون و با توجه به این که تمامی اهل بیت علیهم­السّلام از نوری واحدند، هر ویژگی برای یکی قابل تسرّی به دیگری است به علاوه این که، حضرت زهرا سلام الله علیها خود مادر یازده امام و جانشینی است که به همراه شوهرش سلسله وارثان پدرش را در امر ولایت دنبال می­کنند. بنابراین اگر می­بینیم در برخی روایات فاطمه، شب قدر است و یا این که فضائل ناشمردنی در مورد ذات مقدسش می­شنویم جملگی دلالت بر این دارد که تنها او شایستگی این را دارد که یازده خورشید هستی بخش را به عالمیان ببخشد؛ بنابر این چنان چه بگوییم فاطمه شب قدر است مثل این است که بگوییم امام حسن شب قدر است و همین گونه تا آخرین دردانه­ی حضرت زهرا سلام الله علیها؛ یعنی وجود مقدس امام زمان علیه­السّلام. شاید از همین نکته می­توان دریافت که هر کس فاطمه را بشناسد شب  قدر را درک کرده است چون دانستیم که مراد از فاطمه شخص ایشان به تنهایی نیست؛ از همین نکته است که باید اهل بیت را جملگی در شب قدر شفیع قرار دهیم و خداوند را حمد و سپاس گوییم که نعمت ولایت را برایمان مقدر ساخت چنان­که در روایتی از امام صادق علیه­السّلام در پاسخ به مفضل از نعمت ولایت به عنوان «فضل مشهود» یاد شده و حضرت در پاسخ سؤال مفضل به این که فضل این شب چیست فرمودند:« نزلت ولایة أمیر المؤمنین علیه السّلام فیها ......  نعم هی لیلة قدرت فیها السموات و الأرض، و قدرت ولایة أمیر المؤمنین علیه السّلام فیها»[27]

نظرگاه دوم با رویکرد دیگر و با تأکید بر حدیث مشهور و متواتر ثقلین قابل بررسی است. با توجه به این حدیث شریف می­توان تعلّق شب قدر به معصومین علیهم­السّلام و در نتیجه نزول فرشتگان را بر ذوات مقدّس آنان اثبات کرد؛‌ توضیح این که مفاد این حدیث جز این نیست که قرآن و عترت هماره دوشادوش یکدیگر باید مورد توجه باشد، ‌قرآن و عترت هر دو به موازات یکدیگر در جریان هدایت درحرکتند نمی­توان برای قرآن در شب قدر نقطه­ی عطفی متصوّر شد در حالی­که عترت را نادیده گرفت؛ ‌چنان­چه شب قدر برای قرآن حادثه­ای مهم در نزول است باید برای عترت هم حادثه­ای ترسیم گردد تا نقش ثقلین بی­عترت ناقص نگردد این معادله ممکن نیست مگر این که نزول قرآن با وجود عترت در این شب ارتباطی معنا­دار داشته باشد؛ بنابراین در این شب [در ظرف زمانی نزول ملائکه] و در فرآیند نزول باید برای عترت نقشی مؤثر و در خور ثقلش(قرآن) جستجو شود تا در سایه آن نزول قرآن به عنوان کتاب هدایت در مسیر تکامل انسان به همراه عترت ره توشه­ای برای بندگان باشد.

 حال آیا بدون توجه به مقام والای عترت و نقش کارساز آن در فرایند تکامل بشر می­توان احتمال دیگری را متصوّر شد؛ مگر این که جانب انصاف را فروگذارده و به ناحق سخنرانی کنیم. حاصل سخن این که تمسّک و ایمان به ثقلین یعنی قرآن و عترت  و به عبارتی اقامه درست توجه به این دو گوهر ناگسستنی این است که در شب قدر با تمسک به قرآن صامت و تلاوت آیات مبارکش و نیز توسّل به قرآن ناطق یعنی معصوم دست مدد خواهی و تضرع به دامانشان دارز نمائیم.

با توجه به آیات قرآن دانستیم که شب قدر در هر سال است بنابراین صاحب شب نیز باید همیشه وجود داشته باشد؛ ‌در غیر این صورت تفسیر درست آیات ناقص بوده و جز با توجیهات بی­اساس ممکن نیست زیر سؤال می­شود که فرشتگان بر چه کسی فرود می­آیند، ‌مقدرات را بر چه کسی عرضه می­کنند به علاوه طبق روایت متواتر ثقلین و لزوم همراهی دو ثقل چنان­چه قرآن تا روز محشر پا برجاست عدل آن یعنی عترت و حجّت خدا نیز همواره وجود دارد. زمانی پیامبر و بعد از حضرت به جانشینان برحقش منتقل می­شود. حضرت امیرمؤمنان علی علیه­السّلام لزوم وجود قرآن و عترت در هر عصر را با تأکید بر شب قدر چنین توصیف می­کند: «أن لیلة القدر فی کل سنة و انه ینزل فی تلک الیلة امر السنة و انّ لذلک الأمر ولاة بعد رسول الله (ص)»[28]؛ یعنی شب قدر در هر سالی هست، در این شب امور همه­ی سال فرو فرستاده می­شود.

بنا بر این حدیث زیبای ثقلین، ‌به جز اثبات اصل «امامت» تداوم امامت را نیز اثبات می­کند. این حدیث اثبات کننده امامت حضرت مهدی علیه­السّلام است و از سویی تفسیر درست از شب قدر در سایه تفسیر ثقلین محقّق می­شود. از این روست که در برخی روایات سوره قدر بهترین دلیل برای اثبات امامت در احتجاج با مخالفان بیان شده است؛ چنان­که در روایتی آمده: عن أبی جعفر(علیه­السّلام)، قال: «یا معشر الشیعة، خاصموا بسورة إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ تفلجوا، فو الله إنها لحجة الله تبارك و تعالى على الخلق بعد رسول الله (صلى الله علیه و آله)، و إنّها لسیدة دینكم، و إنها لغایة علمنا. یا معشر الشیعة، خاصموا بِحم وَ الْكِتابِ الْمُبِینِ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِینَ فإنها لولاة الأمر خاصة بعد رسول الله (صلى الله علیه و آله).[29]

 حدیث ثقلین همان­طور که هدایت را در تمسّک به دو رکن قرآن و امام (قرآن ناطق) محقّق می­داند. تداوم و بقای امام و امامت را چونان تداوم و بقای قرآن اثبات می­­کند؛ بنابر­این بر تمامی ولایتمداران لازم است شب قدر را قدر دانسته و پیش از هر چیزی و بیش از هر حاجتی ظهور امام زمان(عج) را از خداوند التماس نمایند. نکته لطیف دیگری نیز از این زاویه­ی نگاه قابل تأمّل است و آن این است که به دلباختگان حضرت ولی عصر می­آموزد که چون در شب قدر که درگاه بهترین آمال و تقدیرات است، ‌فرج حضرت مقدّم است پس به طریق اولی و به تأسّی از شب قدر در تمامی طول سال باید دعای فرج مقدّم بر سایر خواسته­هایمان باشد. که اگر چنین شد شب قدر را در خورِ توان درک نموده­ایم.

 

نتیجه گیری:

با توجه به آیات قرآن و روایات فراوان دانستیم که شب قدر دارای قدر و منزلت فراوانی بوده و نقش تعیین کننده­ای در سرنوشت انسان­ها دارد و دانستیم که این شب به ضرورت وجود نظم و تقدیر باید همه ساله وجود داشته باشد؛ بنابراین نصّ قرآن و مفاد روایات فراوانی شب قدر را ظرف زمانی تقدیر امور معرفی نموده­اند و چون اثبات شد که شب قدر همه ساله وجود دارد و همه ساله فرشتگان فرود می­آیند ضرورت وجود نزول­گاه فرشتگان و ضرورت وجود مجرای امور و کسی که مقدّرات الهی را امضاء نماید مطرح می­شود و با تفسیر درست حدیث ثقلین و لزوم همراهی شب قدر (ظرف زمانی) و اجرا کننده (امام زمان)،  و این­که تنها امام، انسان کامل و ظرف کلمات نورانی قرآن است، ضرورت وجود حجت الهی و واسطه فیض در جریان نزول فرشتگان و تقدیر امور اثبات گردید. نتایج مترتب بر یافته­های فوق در شناخت امامت و امام زمان هر عصری به خصوص عصر غیبت حائز اهمیت است؛ با آگاهی از آن چه در این مقاله بدان پرداختیم اقرار خواهیم نمود که بی­شناخت امام زمان(عج) هیچ شناختی معنا ندارد و چیزی جز جاهلیت نیست و بی­مدد امام زمان حرکت در مسیر روشن هدایت امکان­پذیر نیست؛ بنابراین باید در شب قدر بهترین تقدیر که همان ظهور نجات بخشش است را از خداوند درخواست نماییم؛ زیرا اوست که تنها بهانه برای شب قدر است. و تنها اوست که باید نقطه کانونی توجّهات در شب قدر باشد؛ زیرا اگر شفاعت و وساطت آن بزرگوار نباشد گناهان بخشوده نمی­گردد و سرنوشت آینده انسان به رستگاری و سعادت رقم نمی­خورد.

 

پی نوشت:

[1] . هادی زینی ملک­آباد، دانشجوی کارشناسی­ارشد الهیات (قرآن و حدیث) دانشگاه تربیت مدرس تهران، zeinih@gmail.com

[2]. أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج‏14، ص 178

2 . ترجمه المیزان، ج‏20، ص 562

[4]. سوره مبارکه­ی دخان، آیه­ی4

[5].  الأصفى فی تفسیرالقرآن، ج‏2،  ص 1463  به نقل از معانی الأخبار، ص 315، حدیث 1

[6]. الكافی، ج 4، ص157

[7] .  تفسیر الصافی، ج‏5، ص353

[8] . تفسیر نمونه، ج‏27، ص191

[9] . البرهان فی تفسیر القرآن، ج‏5، ص 712

[10] . همان، ص 715

[11] . تفسیر أحسن الحدیث، ج‏12، ص 304 به نقل از فروغ كافى كتاب صوم باب «فى لیلة القدر»

[12] . تفسیر الصافی، ج‏5، ص 353

[13] . ترجمه المیزان، ج‏20، ص 562

[14] . همان

[15] . تفسیر شریف لاهیجی، ج‏4، ص 835

[16] . الکافی، ج 1، ص 377: (پیامبر(ص): «مَنْ مات و لم یَعرف إمام زمانه مات میتةً جاهلیّة»)

[17] . البرهان فی تفسیر القرآن، ج‏5، ص 717

[18] . اصول كافى كتاب الحجة باب «فى شأن انا انزلناه فى لیلة القدر» و نیز در همان باب از امام باقر علیه­السّلام نقل شده:  «انه لینزل فى لیلة القدر الى ولى الامر تفسیر الامور سنة سنة»

[19] . تفسیر جامع، ج‏7، ص 456؛ تفسیر شریف لاهیجی، ج‏4، ص835

[20]  . تفسیر جامع، ج‏7، ص 462 به نقل از کافی

[21] . تفسیر شریف لاهیجی، ج‏4، ص 835 به نقل از کافی

[22] . ر.ک: محاسن التأویل، ج‏9، ص 518؛ التّحریر و التنویر، ج‏30، ص 404 ؛ مفاتیح الغیب، ج‏32، ص234

[23] . تفسیر فرات الكوفی، ص 583 به نقل از کافی

[24] . التبیان فی تفسیر غریب القرآن، ص 348

[25] . تفسیر فرات الكوفی، ص 582؛ تأویل الآیات الظاهرة، ص 792، 793؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج‏5، ص 715

[26] . تفسیر نور الثقلین، ج‏5، ص 621

[27] . ر.ک: همان

[28] . اصول کافی، ‌کتاب الحجة،‌ باب «فی شأن انا انزلنا فی لیلة القدر»

[29] . البرهان فی تفسیر القرآن، ج‏5، ص 708

منابع: 

1. قرآن

2. الأصفى فى تفسیرالقرآن‏، ملا محسن فیض كاشانى(قرن یازدهم)‏، مركز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى‏، قم‏، 1418ق‏

3. الأصول من الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، تصحیح علی اکبرغفاری، تهران، دارالکتب الإسلامیة، 1388ق

4. أطیب­البیان فی تفسیر القرآن‏، سید عبدالحسین طیب‏(قرن پانزدهم)‏، انتشارات اسلام‏، تهران‏، 1378ش‏

5. البرهان فى تفسیر القرآن‏، سید هاشم بحرانى‏(قرن یازدهم)‏، بنیاد بعثت‏، تهران‏، 1416ق‏

6. تأویل الآیات الظاهرة، سید شرف الدین على حسینى استرآبادى (قرن دهم)‏، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسین حوزه علمیه قم‏، قم‏، 1409ق‏

7. التبیان فى تفسیرالقرآن‏، محمد بن حسن طوسى ‏(قرن پنجم)‏، دار احیاء التراث العربى‏، بیروت‏، [بی­تا]

8. التحریر و التنویر، محمد بن طاهر ابن عاشور (قرن چهاردهم)‏، [بی­نا]‏، [بی­جا]، [بی­تا]

9. ترجمه تفسیر المیزان‏، سید محمد باقر موسوى همدانى(قرن چهاردهم)‏، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسین حوزه علمیه قم‏، قم‏، 1374ش‏

10. تفسیر احسن الحدیث‏، سید على اكبر قرشى(قرن پانزدهم)‏، بنیاد بعثت‏، تهران‏، 1377ش‏

11. تفسیر جامع‏، سید محمد ابراهیم بروجردى(قرن پانزدهم)‏، انتشارات صدر، تهران‏، 1366 ش‏

12. تفسیر شریف لاهیجى‏، محمد بن على شریف لاهیجى(قرن یازدهم‏)، دفتر نشر داد، تهران‏،1373 ش‏

13. تفسیر الصافى‏، ملا محسن فیض كاشانى (قرن یازدهم)، انتشارات الصدر، تهران‏، 1415 ق‏

14. تفسیر فرات الكوفى‏، ابوالقاسم فرات بن ابراهیم فرات كوفى(قرن چهارم)‏، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامى‏، تهران‏،1410ق‏

15. تفسیر نمونه‏، ناصر مكارم شیرازى(قرن پانزدهم)، دار الكتب الإسلامیة، تهران‏، 1374ش‏

16. تفسیر نور الثقلین‏، عبد على بن جمعه عروسى حویزى(قرن یازدهم)‏، انتشارات اسماعیلیان‏، قم‏، 1415 ق‏

17. الکافی(اصول، فروع، روضه)، محمد بن یعقوب کلینی، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، [بی­تا]

18. محاسن التاویل‏، محمد جمال الدین قاسمى (قرن چهاردهم)‏، دارالكتب العلمیه‏، بیروت‏،1418 ق‏

19. مفاتیح الغیب‏، ابوعبدالله محمد بن عمر فخرالدین رازى (قرن ششم)، داراحیاء التراث العربى‏، بیروت‏، 1420ق‏

جمعه 4/5/1392 - 17:29
مهدویت

[ یاران انتظار: قرآن دو بار از شب قدر سخن گفته است: یكى در سوره قدر و دیگرى در سوره دخّان. از آیات سوره قدر برمى‏آید كه هر سال را شبى است كه از هزار ماه بهتر است. در این شب، فرشتگان همراه بزرگ خویش، روح، به زمین مى‏آیند و امر و فرمان و تقدیر خداوند را براى سال آینده فرود مى‏آورند. از روایاتى كه به تفسیر این سوره و سوره دخّان پرداخته‏اند، مى‏توان دریافت كه فرشتگان در شب قدر، تقدیر یك سال را نزد ولىّ مطلق زمان مى‏آورند و بدو عرضه مى‏دارند. این رویداد همواره بوده است و خواهد بود. در روزگار پیامبر (ص) فرشتگان بر ایشان نازل مى‏شدند و پس از آن پیامبر (ص) نیز در هر روزگارى بر ولىّ و حجّت خدا فرود مى‏آیند. او صاحب شب قدر است. وجود شب قدر و فرود فرشتگان را همه مسلمانان پذیرفته‏اند و بدین روى، امامان معصوم (ع) به شیعیان فرموده‏اند، براى اثبات امامت امامان شیعه (ع) به این آیات تمسّك جویید؛ زیرا چون همواره در هر سال، شبى با نام «شب قدر» وجود دارد، ناگزیر مى‏باید همواره ولىّ و حجّتى نیز در زمین باشد 1. این آیات نشانگر وجود امام زمان (ع) و ولایت باطنى اویند. ]

رابطه شب قدر با حجت زمان و امام عصر (عج)

شب قدر ، قدر شب مقدرات

از حضرت امام باقر (علیه السلام) نقل شده كه وقتی از حضرتش پرسیدند: آیا شما میدانید كه لیلة القدر كدام شب است؟ حضرت فرمودند: چگونه ندانیم، و حال آن كه در شب قدر فرشتگان بر گرد ما طواف می كنند.

خداوند متعال در چهارمین آیه سوره مباركه قدر می فرماید: تنزّل الملائكة و الرّوح فیها بإذن ربهّم من كلّ أمرٍ. فرشتگان و روح، در آن شب به دستور پروردگارشان با هر فرمانی (برای تقدیر هركاری) فرود آیند.

فعل مضارع «تنّزل»  دلالت بر تكرار و بقاء «لیلةالقدر» دارد، و در آیات سوم و چهارم سوره دخان نیز:

فیها یفرَق كلّ أمرٍ حكیم.1 در آن شب، هر فرمانی، برحسب حكمت صادر میشود.

دلالت بر تجدد و دوام دارد. زیرا هیأت نحوی باب «تفعّل» اگر دلالت بر پذیرش یا تكلف یا هر دو مینماید. ظاهر این فعلها، خبر از تفریق و تنزل امر در لیلةالقدرهای آینده می دهد.

این امر كه در زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به آن حضرت نازل می شده است، در هر شب قدر، باید بر كسی نازل و تبیین و تحكیم یا كشف شود كه به افق نبوت نزدیك و پیوسته باشد.

قبول اصل وصایت رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) و امامت، ناشی از این معنی و مبتنی بر همین اساس است.

هنگامی كه كسی قرآن را به عنوان كلام خدا پذیرفت به این معنی كه همه سوره ها و آیات آن را پذیرفته است و یك مسلمان واقعی هم كسی است كه تسلیم همه آیات قرآن باشد، پس هر مسلمانی الزاماً باید سوره قدر، و از آن سوره شب قدر، و استمرار آن را تا قیامت بپذیرد و لازمه پذیرفتن آن، آیه (تنزّل الملائكة...) كه هر فرد با ایمانی ناگزیر از قبول آن است، این است كه بپذیرد كه در شب قدر فرشته ها و روح از جانب پروردگار با هر امری فرود میآیند و این امر یك متولی و ولی میخواهد كه متولی و ولی آن امر باشد. اینكه خداوند در آیات سوم و چهارم سوره دخان می فرماید:

در آن شب هر فرمانی، برحسب حكمت صادر می شود؛ فرمانی از جانب ما، و ما همواره فرستنده آن بوده ایم.

دلالت بر تكرار و تجدید فرق و ارسال در آن شب دارد و به این معنا كه آن شب، فرشتگان و روح، در هر سال، دائماً نازل میشوند؛ پس باید به طور مدام شخصی به عنوان «ولی» این امر باشد كه به سوی او نازل و ارسال گردند كه او همان ولی جهان و جهانیان خواهد بود؛ و هم اوست كه اطاعتش بر همگان واجب است.

به همین سبب، هر كس ادعا كرد كه من ولی امر هستم، باید ثابت كند كه این امر توسط فرشتگان و رو ح بر او نازل شده و میشوند، و چون هیچ كس جز پیامبر و اوصیاء معصومینش (علیهم السلام) نمیتوانند مدعی این امر باشند و اساساً هم نیستند، باید از اوصیاء و پیامبر همواره كسی باشد كه در شب قدر توسط روح و فرشتگان از جانب یزدان هر امری بر او نازل شود.

آیه مورد بحث، یكی از مستدلترین آیات قرآن كریم بر ضرورت وجود همیشگی یك ولی امر از جانب خداست كه امین بر حفظ و اجزاء و اداء امرالهی باشد، و آن همان امام معصوم (علیه السلام) است.

و هر كس نزول پیوسته فرشتگان و روح را در شب قدر بپذیرد كه اگر به قرآن ایمان دارد باید بپذیرد، ناگزیر باید ولی امر را هم بپذیرد وگرنه كافر به بعضی از آیات قرآن خواهد بود، كه در آن صورت چنین كسی بنابر بیان خود قرآن كریم كافر واقعی است.

چنان كه خداوند در آیات 150 و 151 سوره نساء میفرماید: إِنَّ الَّذِینَ یَكْفُرُونَ بِاللّهِ وَرُسُلِهِ وَیُرِیدُونَ أَن یُفَرِّقُواْ بَیْنَ اللّهِ وَرُسُلِهِ وَیقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَیُرِیدُونَ أَن یَتَّخِذُواْ بَیْنَ ذَلِكَ سَبِیلاً  أُوْلَـئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ حَقًّا وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِینَ عَذَابًا مُّهِینًا . كسانی كه به خدا و پیامبران خدا كافر شدهاند و میخواهند بین خدا و رسولانش جدایی اندازند و میگویند به برخی ایمان میآوریم و به بعضی كافر میشویم و میخواهند در این میان(بینابین) اتخاذ كنند، اینان حقا كافرند و ما برای كفركیشان عذاب خواركنندهای مهیا كرده ایم.

و میبینید كه خداوند، كسانی را كه پارهای از آیات خدا را بپذیرند و برخی را نپذیرند، كافر حقیقی میداند.

علی بن ابراهیم قمی در تفسیری درباره نزول فرشتگان و روح، در شب قدر می گوید: فرشتگان و روح القدس، در شب قدر، بر امام زمان (علیه السلام) نازل می شوند و آنچه را از مقدرات سالانه بشر، نوشته اند، به او تقدیم می دارند

بنابراین مؤمن حقیقی كسی است كه هم استمرار لیلةالقدر را تا قیامت پذیرا باشد و هم وجود حجت زمان و ولی امر، و امام معصومی كه امر الهی را دریافت میكند و امین بر آن در جهت پاسداری، به كار بستن و اداء باشد، قبول كند؛ یعنی همان بزرگواری كه در زمان وجود مقدس بقیةالله الاعظم حضرت مهدی(عج) میباشد و به همین سبب پیامبر خاتم(صلی الله علیه و آله) بنابر آنچه شیعه و سنی از آن حضرت نقل كرده اند، فرمودند: من أنكر المهدی فقد كفر.2 كسی كه وجود مهدی را انكار كند، رهسپار دیار كفر شده است.

شب قدر

و در كتب شیعه، از این قبیل احادیث فراوان است، و از آن جمله، از امام صادق(علیه السلام) و آن حضرت از پدر ارجمندشان و از آن طریق از جد عالیقدرشان و از پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) نقل شده كه فرموده اند:

القائم من ولدی اسمه إسمی و كنیته كنیتی و شمائله شمائلی و سنّته سنتی یقیم النّاس علی ملتّی و شریعتی و یدعوهم إلی كتاب الله عزّوجلّ، من أطاعه أطاعنی و من عصاه عصانی، و من أنكره فی غیبته فقد أنكرنی، و من كذبه فقد كذّبنی، و من صدّقه فقد صدّقنی، إلی الله اشكو المكذّبین لى فى أمره، و الجاهدین لقولی و المضلّین لأمتّی عن طریقته و سیعلم الذین ظلموا ایّ منقلبٍ ینقلبون.3

قائم از فرزندان من است اسم او اسم من «محمد» و كنیه او، كنیه من «ابوالقاسم» و سیمای او سیمای من و سنت او سنت من است، دین و آیین و ملت و شریعت مرا در بین مردم برپا میدارد و آنان را به كتاب خدای عزوجل فرامیخواند. كسی كه او را طاعت كند، مرا پیروی كرده و كسی كه او را نافرمانی كند، مرا نافرمانی كرده است و كسی كه او را در دوران غیبتش انكار كند، تحقیقاً مرا انكار كرده و كسی كه او را تكذیب كند هر آینه مرا تكذیب كرده و كسی كه او را تصدیق كند، هر آینه مرا تصدیق كرده است. از آنها كه مرا درباره او تكذیب كرده و گفتار مرا در شأن او انكار میكنند و امت مرا از راه او گمراه میسازند، به خدا شكایت میبرم. به زودی آنها كه ستم كردند و میدانند كه بازگشتشان به كجا است و سرنوشتشان چگونه است (و چگونه در دگرگونیها مجازات ستمگریهای خود را در دنیا و آخرت خواهند دید).

در این حدیث شریف انكار و تكذیب امام عصر، اروحنا فداه، انكار و تكذیب پیامبر به حساب آمده است، و در نتیجه همه پیامبران را انكار كرده، كه همان رهسپاری به وادی كفر خواهد بود.

علی بن ابراهیم قمی در تفسیری درباره نزول فرشتگان و روح، در شب قدر میگوید:

فرشتگان و روح القدس، در شب قدر، بر امام زمان (علیه السلام) نازل می شوند و آنچه را از مقدرات سالانه بشر، نوشته اند، به او تقدیم می دارند.

و همین محدث مورد وثوق از حضرت امام باقر(علیه السلام) نقل كرده، كه وقتی از حضرتش پرسیدند: آیا شما میدانید كه لیلة القدر كدام شب است؟ حضرت فرمودند:

چگونه ندانیم، و حال آن كه در شب قدر فرشتگان برگرد ما طواف میكنند.4

حضرت امام سجاد(علیه السلام)، در این باره، میفرمایند: همانا سال به سال در شب قدر تفسیر و بیان كارها، بر ولی امر (امام زمان(علیه السلام)) فرود می آید.

حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: قائم از فرزندان من است اسم او اسم من «محمد» و كنیه او، كنیه من «ابوالقاسم» و سیمای او سیمای من و سنت او سنت من است، دین و آیین و ملت و شریعت مرا در بین مردم برپا میدارد و آنان را به كتاب خدای عزوجل فرامیخواند. كسی كه او را طاعت كند، مرا پیروی كرده و كسی كه او را نافرمانی كند، مرا نافرمانی كرده است و كسی كه او را در دوران غیبتش انكار كند، تحقیقاً مرا انكار كرده و كسی كه او را تكذیب كند هر آینه مرا تكذیب كرده و كسی كه او را تصدیق كند، هر آینه مرا تصدیق كرده است

و نیز آن حضرت(علیه السلام) فرموده اند: ای گروه شیعه، با سوره «انا انزلناه فی لیلة القدر» با مخالفین امامت ائمه معصومین(علیهم السلام) مخاصمه و مباحثه (و اتمام حجت) كنید تا كامیاب و پیروز شوید، به خدا كه آن سوره، پس از پیغمبر اكرم(صلی الله علیه و آله) حجت خدای تبارك و تعالی است بر مردم، و آن سوره آقای دین شماست و نهایت دانش و آگاهی ماست. ای گروه شیعه، با «حم و الكتاب المبین؛ انا انزلناه فی لیلة مباركة اناكنا منذرین» مخاصمه و مناظره كنید، زیرا این آیات مخصوص والیان امر امامت بعداز پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) است.

همچنین از رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) نقل شده است، كه به اصحابشان فرمودهاند:

به شب قدر ایمان بیاورید، زیرا آن شب برای علی بن ابیطالب(علیه السلام) و یازده نفر از فرزندان او پس از من خواهد بود.

از آنچه كه نگارش یافت، استفاده میشود كه شب قدر تا قیامت باقی است و در هر شب قدر هم ولی امر و صاحب امری هست كه آن امر را دریافت دارد، كه در زمان ما صاحب آن امر صاحب بزرگوار ما حضرت حجةبن الحسن المهدی، ارواحنا فدا، است و برای آن كه بهتر بدانیم كه لیلةالقدر بیانگر مقام شامخ ولایت اهل بیت (علیهم السلام) و امامت آنان تا روز رستاخیز میباشد. حدیثی را هم كه در بخش فضیلتهای حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است، ملاحظه میكنیم كه در آن به طور كنایه از آن بانوی عظیم القدر تعبیر به لیلةالقدر شده است و آن در تفسیر فرات بن ابراهیم از حضرت صادق(علیه السلام) نقل شده كه فرمودهاند:

«ما قرآن را در شب قدر فرو فرستادیم»، «شب قدر» فاطمه و «قدر» خداست، پس كسی كه فاطمه (سلام الله علیها) را آنگونه كه باید، بشناسد، شب قدر را درك كرده است.

و این اشاره به مقام ولایت آن بانوی معصوم (سلام الله علیها) نیز دارد.

و از طرفی، همانگونه كه در شب قدر امر حق بر امام به حق فرود میآید، نزول گاه نور پاك امامان معصوم (علیهم السلام) نیز وجود مقدس فاطمه زهرا(سلام الله علیها) است؛ كه حقیقتاً هر كس آن بانو را شناخت و به عظمت مقام فرزندان معصومش و همسر مظلوم و معصومش پی برد، شب قدر را درك كرده است.

 

 


1. سوره دخان (44)، آیه 4.

2. علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج 51، ص 51؛ منتخب الاثر، فصل 10، ب 1، جز 1 ، ص 492.

3. علامه مجلسی، همان، ج 51، ص 73؛ منتخب الاثر، فصل2، ب 3، ح4 ، ص 183.

4. تفسیر القمی، ص 731؛ علامه مجلسی، همان، ج 97، ص 14، جز 23.

برگرفته از: تحقیقی درباره لیلةالقدر و رابطه آن با امام عصر، ارواحنافداه، صص 149 ـ 132، با تلخیص.

علی اكبر رضوانی، ماهنامه موعود شماره 57

 

.SendToNetwork { clear: right; height: 16px; border: 1px solid #8A9CC2; direction: rtl; text-align: right; padding: 5px; font-size: 8pt; background: #EAE7D6; float: left; margin: 5px 10px 5px 20px; } .SendToNetwork_text, .SendToNetwork_icon { float: right; } .SendToNetwork_text { width: 50px; margin-top: 2px; line-height: 1; } .SendToNetwork_icon { width: 20px; } .SendToNetwork_icon img { cursor: pointer; } a img { border: none; }
جمعه 4/5/1392 - 17:27
اهل بیت

على بن ابیطالب كه چهار درهم بیش ندارد درهمى را در شب به نیازمندى مى‏بخشد و درهمى دیگر را در روز، و درهم سوّم را در پنهان و درهم چهارهم را آشكارا. رسولخدا از وى مى‏پرسد: «چرا چنین كردى؟» عرض مى‏كند: «به این انگیزه كه خداوند آنچه را به بنده وعده فرموده است مرحمت فرماید». «رسولخدا مى‏فرماید: بدان كه آن موعود از آن تو است» پس خداى تعالى این آیت را فرو مى‏فرستد:
الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِیَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ. «1»

كسانى كه اموالشان را در شب و روز و در نهان و در آشكار انفاق مى‏كنند پاداششان را نزد پروردگارشان دارند و نه بیمى برایشان هست و نه آنان اندوه خورند. كسانى كه ربا مى‏خورند (از گور) بپانخیزند مگر چنان كه كسى شیطان با دست مالیدن او را دیوانه كرده باشد، آن بدین سبب است كه آنان گفتند كه داد و ستد هم مثل رباخوارى است حال آنكه خدا داد و ستد را حلال كرده و رباخوارى را حرام كرده است. پس كسى كه موعظه‏اى از پروردگارش به وى رسید و دست باز كشید آنچه درگذشته گرفته مال اوست و كارش با خداست، و كسانى كه باز گردند (به رباخوارى) آنان همدم آتشند، آنان در آن ماندگارند. خدا ربا را به‏ نابودى میبرد و صدقه‏ها را رشد مى‏دهد، و خدا هیچ بسیار ناسپاس گنهورزى را دوست نمى‏دارد. براستى، كسانى كه ایمان آوردند و كارهاى شایسته كردند و نماز را بپا داشتند و زكات بپرداختند پاداششان را نزد پروردگارشان دارند و نه بیمى برایشان هست و نه آنان اندوه خورند. «2»

  • 1.اسباب النزول، 58: به روایت ابن عباس.
  • 2.آیات 277- 274.
منابع: 

جلال الدین فارسى‏،پیامبرى و جهاد ،ص:85

جمعه 4/5/1392 - 17:24
قرآن
فهرست آیات دارای شان نزول
شمارهمتن سورهتعداد آیاتشان نزول آیه
1 سوره حمد 7 آیه  
2 سوره بقره 286 آیه آیه 2، آیه 3، آیه 4، آیه 6، آیه 8، آیه 11، آیه 13، آیه 14، آیه 19، آیه 25، آیه 26، آیه 27، آیه 43، آیه 44، آیه 45، آیه 46، آیه 62، آیه 76، آیه 79، آیه 80، آیه 83، آیه 84،آیه 85، آیه 87، آیه 89، آیه 94، آیه 97، آیه 99، آیه 100، آیه 102، آیه 104، آیه 106، آیه 108، آیه 109، آیه 113، آیه 114،‌ آیه 115، آیه 116، آیه 118،‌ آیه 119، آیه 120،آیه 121، آیه 125، آیه 130، آیه 135، آیه 137، آیه 142، آیه 143، آیه 144، آیه 146، آیه 148، آیه 150، آیه 154، آیه 158، آیه 159، آیه 163، آیه 164، آیه 168، آیه 170، آیه 171، آیه 174، آیه 177، آیه 178، آیه 184، آیه 186، آیه 187، آیه 188، آیه 189، آیه 190، آیه 191، آیه 194، آیه 195، آیه 196، آیه 197، آیه 198، آیه 199، آیه 200، آیه 202، آیه 204، آیه 206، آیه 207، آیه 208، آیه 212، آیه 214، آیه 215، آیه 217، آیه 218، آیه 219، آیه 220، آیه 221، آیه 222، آیه 223، آیه 224، آیه 228، آیه 229، آیه 230، آیه 231، آیه 232، آیه 238، آیه 240، آیه 241، آیه 243، آیه 245، آیه 255، آیه 256، آیه 257، آیه 264، آیه 265، آیه 267، آیه 272، آیه 273، آیه 274، آیه 278، آیه 281، آیه 285.
3 سوره آل عمران 200 آیه آیه 2، آیه 7، آیه 12، آیه 13، آیه 15، آیه 18، آیه 21، آیه 23، آیه 26، آیه 28، آیه 31، آیه 32، آیه 58، آیه 59، آیه 60، آیه 61، آیه 62، آیه 64، آیه 65، آیه 67، آیه 68، آیه 71، آیه 72، آیه 73، آیه 75، آیه 77، آیه 78، آیه 79، آیه 83، آیه 84، آیه 85، آیه 86، آیه 87، آیه 88، آیه 89، آیه 90، آیه 91، آیه 93، آیه 96، آیه 97، آیه 98، آیه 100، آیه 101، آیه 102، آیه 103، آیه 110، آیه 111، آیه 113، آیه 114، آیه 115، آیه 117، آیه 118، آیه 121، آیه 122، آیه 123، آیه 124، آیه 125، آیه 128، آیه 130، آیه 135، آیه 139، آیه 140، آیه 143، آیه 144، آیه 146، آیه 149، آیه 151، آیه 152، آیه 154، آیه 161، آیه 162، آیه 165، آیه 169، آیه 172، آیه 173، آیه 174، آیه 178، آیه 179، آیه 180، آیه 181، آیه 183، آیه 186، آیه 188، آیه 190، آیه 191، آیه 192، آیه 193، آیه 194، آیه 195، آیه 196، آیه 199، آیه 200.
4 سوره نساء 176 آیه آیه 1، آیه 2، آیه 3، آیه 4، آیه 6، آیه 7، آیه 10، آیه 11، آیه 19، آیه 22، آیه 23، آیه 24، آیه 29، آیه 32، آیه 33، آیه 34، آیه 36، آیه 37، آیه 38، آیه 41، آیه 43، آیه 44، آیه 45، آیه 46، آیه 47، آیه 48، آیه 49، آیه 51، آیه 52، آیه 54، آیه 56، آیه 58، آیه 59، آیه 60، آیه 65، آیه 66، آیه 69، آیه 72، آیه 77، آیه 78، آیه 81، آیه 83، آیه 84، آیه 88، آیه 89، آیه 90، آیه 91، آیه 92، آیه 93، آیه 94، آیه 95، آیه 97، آیه 98، آیه 100، آیه 101، آیه 102، آیه 103، آیه 104، آیه 105، آیه 110، آیه 111، آیه 112، آیه 113،آیه 114، آیه 115، آیه 116، آیه 123، آیه 124، آیه 125، آیه 127، آیه 128، آیه 129، آیه 135، آیه 136، آیه 137، آیه 139، آیه 140، آیه 141، آیه 145، آیه 146، آیه 148، آیه 150، آیه 153، آیه 163، آیه 164، آیه 166، آیه 172، آیه 176.
5 سوره مائده 120 آیه آیه 2، آیه 3، آیه 4، آیه 6، آیه 8، آیه 11، آیه 15، آیه 16، آیه 17، آیه 18، آیه 19، آیه 21، آیه 33، آیه 38، آیه 39، آیه 41، آیه 44، آیه 49، آیه 50، آیه 51، آیه 54، آیه 55،آیه 56، آیه 57، آیه 59، آیه 61، آیه 64، آیه 66، آیه 67، آیه 68، آیه 82، آیه 83، آیه 84، آیه 85، آیه 87، آیه 88، آیه 89، آیه 90، آیه 91، آیه 93، آیه 94، آیه 95، آیه 100،آیه 101، آیه 105، آیه 106، آیه 107.
6 سوره انعام 165 آیه آیه 1،‌ آیه 7، آیه 14، آیه 19، آیه 25، آیه 26، آیه 27، آیه 33، آیه 35، آیه 39، آیه 44، آیه 45، آیه 47، آیه 51، آیه 52، آیه 53، آیه 54، آیه 65، آیه 66، آیه 67، آیه 69، آیه 71، آیه 82، آیه 91، آیه 93، آیه 94، آیه 100، آیه 108، آیه 109، آیه 110، آیه 111، آیه 116، آیه 118، آیه 119، آیه 120، آیه 121، آیه 122، آیه 124، آیه 136، آیه 140، آیه 141، آیه 157.
7 سوره اعراف 206 آیه آیه 26، آیه 31، آیه 32، آیه 40، آیه 46، آیه 102، آیه 167، آیه 170، آیه 175، آیه 180، آیه 184، آیه 187، آیه 188، آیه 204، آیه 206.
8 سوره انفال 75 آیه آیه 1، آیه 2، آیه 3، آیه 4، آیه 5، آیه 6، آیه 7، آیه 8، آیه 9، آیه 10، آیه 17، آیه 19، آیه 22، آیه 24، آیه 25، آیه 26، آیه 27، آیه 30، آیه 31، آیه 32، آیه 33، آیه 35، آیه 36،آیه 41، آیه 46، آیه 47، آیه 49، آیه 50، آیه 55، آیه 56، آیه 57، آیه 58، آیه 61، آیه 62، آیه 63، آیه 64، آیه 65، آیه 66، آیه 67، آیه 68، آیه 70، آیه 72، آیه 73، آیه 75.
9 سوره توبه 129 آیه آیه 9، آیه 12، آیه 14، آیه 17، آیه 19، آیه 20، آیه 21، آیه 23، آیه 24، آیه 25، آیه 28، آیه 29، آیه 30، آیه 34، آیه 37، آیه 38، آیه 39، آیه 41، آیه 42، آیه 43، آیه 49، آیه 50، آیه 53، آیه 58، آیه 59، آیه 61، آیه 62، آیه 64، آیه 65، آیه 66، آیه 73، آیه 74، آیه 75، آیه 79، آیه 80، آیه 81، آیه 84، آیه 91، آیه 92، آیه 94، آیه 95، آیه 96، آیه 97، آیه 98، آیه 99، آیه 100، آیه 101، آیه 102، آیه 106، آیه 107، آیه 108، آیه 109، آیه 111، آیه 113، آیه 114، آیه 115، آیه 117، آیه 118، آیه 119، آیه 122.
10 سوره یونس 109 آیه آیه 2، آیه 7، آیه 12، آیه 15، آیه 39، آیه 40، آیه 42.
11 سوره هود 123 آیه آیه 5، آیه 8، آیه 12، آیه 17، آیه 34، آیه 114.
12 سوره یوسف 111 آیه آیه 1، آیه 2، آیه 3.
13 سوره رعد 43 آیه آیه 7، آیه 8، آیه 9، آیه 10، آیه 11، آیه 13، آیه 19، آیه 24، آیه 30، آیه 31، آیه 33، آیه 38، آیه 39، آیه 43.
14 سوره ابراهیم 52 آیه آیه 28.
15 سوره حجر 99 آیه آیه 24، آیه 45، آیه 47، آیه 49، آیه 50، آیه 94، آیه 95، آیه 97.
16 سوره نحل 128 آیه آیه 1، آیه 4، آیه 24، آیه 28، آیه 38، آیه 41، آیه 42، آیه 43، آیه 75، آیه 76، آیه 83، آیه 91، آیه 92، آیه 94، آیه 95، آیه 96، آیه 97، آیه 98، آیه 103، آیه 106، آیه 110،آیه 112، آیه 126.
17 سوره اسراء 111 آیه آیه 1، آیه 11، آیه 15، آیه 23، آیه 26، آیه 28، آیه 29، آیه 33، آیه 45، آیه 46، آیه 53، آیه 56، آیه 59، آیه 60، آیه 72، آیه 73، آیه 74، آیه 76، آیه 80، آیه 81، آیه 82، آیه 85، آیه 88، آیه 89، آیه 90، آیه 91، آیه 92 آیه 93، آیه 110، آیه 111.
18 سوره كهف 110 آیه آیه 1، آیه 6، آیه 9، آیه 23، آیه 24، آیه 25، آیه 28، آیه 51، آیه 60، آیه 83، آیه 103، آیه 104، آیه 109، آیه 110.
19 سوره مریم 98 آیه آیه 12، آیه 63، آیه 64، آیه 66، آیه 77، آیه 83، آیه 96.
20 سوره طه 135 آیه آیه 1، آیه 2، آیه 105، آیه 114، آیه 131.
21 سوره انبیاء 112 آیه آیه 1، آیه 34، آیه 36، آیه 101، آیه 102، آیه 103.
22 سوره حج 78 آیه آیه 1، آیه 2، آیه 3، آیه 8، آیه 9، آیه 11، آیه 15، آیه 19، آیه 25، آیه 27، آیه 34، آیه 35، آیه 37، آیه 39، آیه 40، آیه 41، آیه 47، آیه 52، آیه 58، آیه 60، آیه 67، آیه 68،آیه 69، آیه 70، آیه 72، آیه 73، آیه 75.
23 سوره مومنون 118 آیه آیه 1، آیه 2، آیه 3، آیه 4، آیه 5، آیه 6، آیه 7، آیه 8، آیه 9، آیه 10، آیه 11، آیه 57، آیه 58، آیه 59، آیه 60، آیه 61، آیه 67، آیه 76، آیه 99، آیه 100، آیه 102.
24 سوره نور 64 آیه آیه 3، آیه 4، آیه 6، آیه 11، آیه 22، آیه 23، آیه 24، آیه 26، آیه 27، آیه 29، آیه 31، آیه 33، آیه 47، آیه 48، آیه 49، آیه 50، آیه 51، آیه 52، آیه 55، آیه 60، آیه 61، آیه 62،آیه 63.
25 سوره فرقان 77 آیه آیه 10، آیه 20، آیه 27، آیه 32، آیه 43، آیه 54، آیه 68، آیه 69، آیه 70، آیه 74.
26 سوره شعراء 227 آیه آیه 3، آیه 4، آیه 94، آیه 95، آیه 205، آیه 206، آیه 207، آیه 215، آیه 224، آیه 227.
27 سوره نمل 93 آیه آیه 62، آیه 70، آیه 80.
28 سوره قصص 88 آیه آیه 5، آیه 51، آیه 52، آیه 53، آیه 54، آیه 55، آیه 56، آیه 57، آیه 61، آیه 83، آیه 85.
29 سوره عنكبوت 69 آیه آیه 2، آیه 4، آیه 5، آیه 8، آیه 10، آیه 11، آیه 51، آیه 53، آیه 56، آیه 60، آیه 67، آیه 69.
30 سوره روم 60 آیه آیه 2، آیه 3، آیه 4، آیه 5، آیه 27، آیه 28، آیه 38.
31 سوره لقمان 34 آیه آیه 6، آیه 14، آیه 22، آیه 27، آیه 34.
32 سوره سجده 30 آیه آیه 16، آیه 18، آیه 24.
33 سوره احزاب 73 آیه آیه 1، آیه 4، آیه 5، آیه 6، آیه 9، آیه 12، آیه 13، آیه 18، آیه 23، آیه 26، آیه 28، آیه 33، آیه 35، آیه 36، آیه 37، آیه 40، آیه 43، آیه 47، آیه 50، آیه 51، آیه 52، آیه 53،آیه 55، آیه 57، آیه 58، آیه 59، آیه 60، آیه 67، آیه 69.
34 سوره سبا 54 آیه آیه 15، آیه 20، آیه 34، آیه 46، آیه 51.
35 سوره فاطر 45 آیه آیه 8، آیه 29، آیه 35، آیه 42.
36 سوره یس 83 آیه آیه 1، آیه 2، آیه 3، آیه 4، آیه 5، آیه 6، آیه 7، آیه 8، آیه 9، آیه 12، آیه 20، آیه 78، آیه 77، آیه 79، آیه 80، آیه 81، آیه 82، آیه 83.
37 سوره صافات 182 آیه آیه 64، آیه 158، آیه 164، آیه 165، آیه 168، آیه 176.
38 سوره ص 88 آیه آیه 1، آیه 2، آیه 3، آیه 4، آیه 5، آیه 6، آیه 7، آیه 8، آیه 28.
39 سوره زمر 75 آیه آیه 3، آیه 8، آیه 9، آیه 10، آیه 17، آیه 18، آیه 22، آیه 23، آیه 36، آیه 45، آیه 53، آیه 64، آیه 65، آیه 66، آیه 67.
40 سوره غافر 85 آیه آیه 5، آیه 56، آیه 66.
41 سوره فصلت 54 آیه آیه 8، آیه 22، آیه 33، آیه 40، آیه 44.
42 سوره شورى 53 آیه آیه 16، آیه 20، آیه 23، آیه 24، آیه 25، آیه 27، آیه 37، آیه 38، آیه 39، آیه 51.
43 سوره زخرف 89 آیه آیه 19، آیه 22، آیه 28، آیه 31، آیه 32، آیه 36، آیه 40، آیه 57، آیه 58، آیه 79، آیه 80.
44 سوره دخان 59 آیه آیه 10، آیه 15، آیه 16، آیه 43، آیه 44، آیه 49.
45 سوره جاثیه 37 آیه آیه 14، آیه 21، آیه 23، آیه 24.
46 سوره احقاف 35 آیه آیه 9، آیه 10، آیه 11، آیه 15، آیه 17، آیه 19، آیه 29.
47 سوره محمد 38 آیه آیه 1، آیه 2، آیه 4، آیه 13، آیه 14، آیه 16، آیه 22، آیه 25، آیه 26، آیه 29، آیه 33، آیه 34.
48 سوره فتح 29 آیه آیه 1، آیه 2، آیه 4، آیه 5، آیه 10، آیه 11، آیه 15، آیه 16، آیه 17، آیه 18، آیه 24، آیه 25، آیه 27، آیه 29.
49 سوره حجرات 18 آیه آیه 1، آیه 2، آیه 3، آیه 4، آیه 5، آیه 6، آیه 9، آیه 11، آیه 12، آیه 13، آیه 14، آیه 15، آیه 17.
50 سوره ق 45 آیه آیه 4، آیه 24، آیه 38، آیه 39، آیه 45.
51 سوره الذاریات 60 آیه آیه 19، آیه 55.
52 سوره طور 49 آیه آیه 21،‌‌ آیه 30.
53 سوره نجم 62 آیه آیه 1، آیه 2، آیه 3، آیه 4، آیه 32، آیه 33، آیه 34، آیه 37، آیه 38، آیه 39، آیه 40، آیه 41، آیه 61.
54 سوره قمر 55 آیه آیه 1، آیه 2، آیه 44، آیه 45، آیه 47، آیه 48، آیه 49.
55 سوره الرحمن 78 آیه آیه 1، آیه 29، آیه 41، آیه 46.
56 سوره واقعه 96 آیه آیه 27، آیه 28، آیه 29، آیه 30، آیه 39، آیه 40، آیه 75، آیه 82، آیه 88، آیه 89، آیه 92، آیه 93، آیه 94.
57 سوره حدید 29 آیه آیه 10، آیه 11، آیه 13، آیه 14، آیه 16، آیه 19، آیه 21، آیه 22، آیه 23، آیه 28، آیه 29.
58 سوره مجادله 22 آیه آیه 1، آیه 7، آیه 8، آیه 9، آیه 10، آیه 11، آیه 12، آیه 13، آیه 14، آیه 18، آیه 22.
59 سوره حشر 24 آیه آیه 1، آیه 2، آیه 5، آیه 6، آیه 9، آیه 11.
60 سوره ممتحنه 13 آیه آیه 1، آیه 8، آیه 10، آیه 11، آیه 12، آیه 13.
61 سوره صف 14 آیه آیه 1، آیه 2، آیه 4، آیه 10، آیه 11.
62 سوره جمعه 11 آیه آیه 11.
63 سوره منافقون 11 آیه  
64 سوره التغابن 18 آیه آیه 1، آیه 2، آیه 5، آیه 6، آیه 7، آیه 8، آیه 14، آیه 16.
65 سوره طلاق 12 آیه آیه 1، آیه 2، آیه 3، آیه 4.
66 سوره تحریم 12 آیه آیه 1، آیه 2، آیه 3، آیه 4.
67 سوره ملك 30 آیه آیه 13، آیه 22، آیه 27.
68 سوره قلم 52 آیه آیه 2، آیه 4، آیه 5، آیه 6، آیه 7، آیه 8، آیه 9، آیه 10، آیه 11، آیه 12، آیه 13، آیه 14، آیه 15، آیه 16، آیه 17، آیه 51، آیه 52.
69 سوره الحاقة 52 آیه آیه 12، آیه 19، آیه 25.
70 سوره معارج 44 آیه آیه 1، آیه 2، آیه 38، آیه 39.
71 سوره نوح 28 آیه  
72 سوره جن 28 آیه آیه 1، آیه 6، آیه 16، آیه 18، آیه 21، آیه 22.
73 سوره مزمل 20 آیه آیه 1، آیه 20.
74 سوره مدثر 56 آیه آیه 1، آیه 2، آیه 3، آیه 4، آیه 5، آیه 6، آیه 7، آیه 11، آیه 12، آیه 13، آیه 14، آیه 15، آیه 16، آیه 17، آیه 30، آیه 31، آیه 52.
75 سوره قیامة 40 آیه آیه 16، آیه 31، آیه 32، آیه 34، آیه 35.
76 سوره انسان 31 آیه آیه 5، آیه 6، آیه 7، آیه 8، آیه 9، آیه 20، آیه 24.
77 سوره مرسلات 50 آیه  
78 سوره نبا 40 آیه آیه 1، آیه 2.
79 سوره نازعات 46 آیه آیه 12، آیه 42، آیه 43، آیه 44.
80 سوره عبس 42 آیه آیه 1، آیه 2، آیه 17، آیه 18.
81 سوره تكویر 29 آیه آیه 8، آیه 9، آیه 29.
82 سوره انفطار 19 آیه آیه 5، آیه 6.
83 سوره مطففین 36 آیه آیه 1، آیه 29.
84 سوره انشقاق 25 آیه  
85 سوره بروج 22 آیه  
86 سوره الطارق 17 آیه آیه 1، آیه 2، آیه 3، آیه 5.
87 سوره الأعلى 19 آیه آیه 1، آیه 6، آیه 10، آیه 13.
88 سوره الغاشیة 26 آیه آیه 2، آیه 3، آیه 4، آیه 17.
89 سوره فجر 30 آیه آیه 15، آیه 16، آیه 27، آیه 28، آیه 29، آیه 30.
90 سوره بلد 20 آیه آیه 4، آیه 5، آیه 6، آیه 7.
91 سوره الشمس 15 آیه  
92 سوره اللیل 21 آیه آیه 1، آیه 4، آیه 5، آیه 17، آیه 18، آیه 19.
93 سوره الضحى 11 آیه آیه 1، آیه 2، آیه 3، آیه 4، آیه 5.
94 سوره انشراح 8 آیه آیه 5، آیه 6، آیه 7.
95 سوره التین 8 آیه  
96 سوره علق 19 آیه آیه 5، آیه 6، آیه 7، آیه 9، آیه 10، آیه 15، آیه 16، آیه 17، آیه 18.
97 سوره قدر 5 آیه آیه 1، آیه 2، آیه 3.
98 سوره بینة 8 آیه آیه 7.
99 سوره الزلزال 8 آیه آیه 7، آیه 8.
100 سوره العادیات 11 آیه آیه 1، آیه 2، آیه 3، آیه 4، آیه 5.
101 سوره القارعة 11 آیه آیه 6، آیه 7، آیه 8، آیه 9.
102 سوره تكاثر 8 آیه آیه 1، آیه 2، آیه 3، آیه 4، آیه 5، آیه 6، آیه 7، آیه 8.
103 سوره العصر 3 آیه آیه 1، آیه 2.
104 سوره الهمزة 9 آیه آیه 1، آیه 2، آیه 3، آیه 4، آیه 5، آیه 6، آیه 7، آیه 8، آیه 9.
105 سوره الفیل 5 آیه آیه 1.
106 سوره قریش 4 آیه آیه 1، آیه 2.
107 سوره ماعون 7 آیه آیه 1، آیه 2، آیه 3، آیه 4، آیه 5، آیه 6، آیه 7.
108 سوره كوثر 3 آیه آیه 1، آیه 2، آیه 3.
109 سوره كافرون 6 آیه آیه 1، آیه 2، آیه 3، آیه 4، آیه 5، آیه 6.
110 سوره نصر 3 آیه آیه 1، آیه 2، آیه 3.
111 سوره لهب 5 آیه آیه 1، آیه 2، آیه 3، آیه 4، آیه 5.
112 سوره اخلاص 4 آیه آیه 1، آیه 2، آیه 3، آیه 4.
113 سوره فلق 5 آیه آیه 1.
114 سوره ناس 6 آیه آیه 1.
جمعه 4/5/1392 - 17:22
قرآن
مشخصات کامل سوره‌های قرآن
ردیفنام سورهمحل نزولترتیب نزولشمار آیه‌هاشمار كلماتشمار حروفمعانی سوره‌های قرآننام‌های دیگرسوره‌ها
1 سوره حمد مکی 5 7 آیه 29 كلمه 142 حرف ستایش الفاتحه، ام القرآن، فاتحة الكتاب
2 سوره بقره مدنی 87 286 آیه 6221 كلمه 25500 حرف گاو ماده فُسطاط القرآن، سنام القرآن
3 سوره آل عمران مدنی 89 200 آیه 3480 كلمه 14525 حرف خاندان عمران دبابیج، الطیبه
4 سوره نساء مدنی 92 176 آیه 3745 كلمه 16030 حرف زنان  
5 سوره مائده مدنی 113 120 آیه 2804 كلمه 11933 حرف طبق غذا (سفرة غذا) العقور، المنقذة
6 سوره انعام مکی 55 165 آیه 3860 كلمه 12254 حرف چهارپایان  
7 سوره اعراف مکی 39 206 آیه 3825 كلمه 13877 حرف مكانی بین بهشت و جهنم المص
8 سوره انفال مدنی 88 75 آیه 1095 كلمه 5080 حرف زیادی، غنیمت، هبه بدر
9 سوره توبه مدنی 114 129 آیه 4098 كلمه 10488 حرف بازگشتن الفاضحه، المنقره، البحوث، برائة، الحاضرة، المثیرة
10 سوره یونس مکی 51 109 آیه 1832 كلمه 7567 حرف نام حضرت یونس علیه‌السلام  
11 سوره هود مکی 52 123 آیه 1715 كلمه 7513 حرف نام حضرت هود علیه‌السلام  
12 سوره یوسف مکی 53 111 آیه 1766 كلمه 7166 حرف نام حضرت یوسف علیه‌السلام  
13 سوره رعد مدنی 96 43 آیه 855 كلمه 3506 حرف صدای (غرش) ابر  
14 سوره ابراهیم مکی 72 52 آیه 831 كلمه 3434 حرف نام حضرت ابراهیم علیه‌السلام  
15 سوره حجر مکی 54 99 آیه 654 كلمه 2760 حرف منع، نام شهر اصحاب الحجر  
16 سوره نحل مکی 70 128 آیه 2840 كلمه 7707 حرف زنبور عسل النعم
17 سوره اسراء مکی 50 111 آیه 1533 كلمه 6460 حرف رفتن در شب بنی اسرائیل، سبحان
18 سوره كهف مکی 69 110 آیه 1579 كلمه 6360 حرف غار وسیع الحائله
19 سوره مریم مکی 44 98 آیه 982 كلمه 3802 حرف نام حضرت مریم علیهاالسلام  
20 سوره طه مکی 45 135 آیه 1341 كلمه 5242 حرف از اسامی پیامبر الكلیم، الحكیم
21 سوره انبیاء مکی 73 112 آیه 1168 كلمه 4890 حرف. پیامبران  
22 سوره حج مدنی 104 78 آیه 1291 كلمه 5070 حرف قصد، نام یكی از فروعات دین  
23 سوره مومنون مکی 74 118 آیه 1840 كلمه 4802 حرف ایمان‌آورندگان، گروندگان  
24 سوره نور مدنی 103 64 آیه 1316 كلمه 5680 حرف روشنایی  
25 سوره فرقان مکی 42 77 آیه 892 كلمه 3733 حرف قرآن، روشنگر حق از باطل  
26 سوره شعراء مکی 47 227 آیه 1297 كلمه 5522 حرف شاعران الجامعه
27 سوره نمل مکی 48 93 آیه 1149 كلمه 4799 حرف مورچه سلیمان
28 سوره قصص مکی 49 88 آیه 1441 كلمه 5800 حرف داستان‌ها  
29 سوره عنكبوت مکی 85 69 آیه 1981 كلمه 4195 حرف نام حشره  
30 سوره روم مکی 84 60 آیه 819 كلمه 3534 حرف نام شهر یا كشور  
31 سوره لقمان مکی 57 34 آیه 542 كلمه 2110 حرف نام پیامبر یا فرد حكیمی  
32 سوره سجده مکی 75 30 آیه 380 كلمه 1500 حرف خضوع و اظهار فروتنی المضاجع، سجدة لقمان،‌ جزر، الم، تنزیل
33 سوره احزاب مدنی 90 73 آیه 1280 كلمه 5796 حرف گروه‌ها  
34 سوره سبا مکی 58 54 آیه 883 كلمه 1512 حرف نام قوم  
35 سوره فاطر مکی 43 45 آیه 797 كلمه 3130 حرف شكافنده الملائكه
36 سوره یس مکی 41 83 آیه 729 كلمه 3000 حرف حروف مقطعه و رمز است قلب القرآن،‌ ریحانة القرآن
37 سوره صافات مکی 56 182 آیه 820 كلمه 3823 حرف منظم ساختن صفوف  
38 سوره ص مکی 38 88 آیه 732 كلمه 3029 حرف حروف مقطعه قرآن  
39 سوره زمر مکی 59 75 آیه 1192 كلمه 4708 حرف دسته، جماعت الغرف
40 سوره غافر مکی 60 85 آیه 1199 كلمه 4960 حرف بخشاینده مؤمن، طَوْل
41 سوره فصلت مکی 61 54 آیه 796 كلمه 3350 حرف بیان روشن حم السجده، المصابیح
42 سوره شورى مکی 62 53 آیه 866 كلمه 3577 حرف مشورت حمعسق
43 سوره زخرف مکی 63 89 آیه 833 كلمه 3400 حرف زینت  
44 سوره دخان مکی 64 59 آیه 346 كلمه 1431 حرف دود  
45 سوره جاثیه مکی 65 37 آیه 488 كلمه 2191 حرف به زانو درآمده الشریعه
46 سوره احقاف مکی 66 35 آیه 644 كلمه 2598 حرف نام مكانی در عمان  
47 سوره محمد مدنی 95 38 آیه 539 كلمه 2349 حرف نام پیامبر اسلام القتال
48 سوره فتح مدنی 112 29 آیه 560 كلمه 2438 حرف پیروزی  
49 سوره حجرات مدنی 107 18 آیه 343 كلمه 1496 حرف خانه‌ها  
50 سوره ق مکی 34 45 آیه 357 كلمه 1494 حرف حروف مقطعه الباسقات
51 سوره الذاریات مکی 67 60 آیه 360 كلمه 1287 حرف بادهایی كه اشیاء رابه پرواز درمی‌آورد.  
52 سوره طور مکی 76 49 آیه 312 كلمه 1500 حرف نام كوه است.  
53 سوره نجم مکی 23 62 آیه 308 كلمه 1405 حرف ستاره  
54 سوره قمر مکی 37 55 آیه 342 كلمه 1420 حرف ماه اقتربت الساعة
55 سوره الرحمن مدنی 97 78 آیه 351 كلمه 1636 حرف بخشنده عروس القرآن
56 سوره واقعه مکی 46 96 آیه 378 كلمه 1703 حرف حادثه عظیم قیامت  
57 سوره حدید مدنی 94 29 آیه 544 كلمه 2476 حرف آهن  
58 سوره مجادله مدنی 106 22 آیه 473 كلمه 1792 حرف تابیدن طناب، جدل و مناظره الظهار
59 سوره حشر مدنی 101 24 آیه 445 كلمه 1913 حرف جمع كردن بنی النضیر
60 سوره ممتحنه مدنی 91 13 آیه 348 كلمه 1510 حرف آزمون شده (مؤنث) الامتحان، المودة
61 سوره صف مدنی 111 14 آیه 221 كلمه 900 حرف صف كشیدن الحواریین، عیسی
62 سوره جمعه مدنی 109 11 آیه 180 كلمه 720 حرف آخرین روز هفته  
63 سوره منافقون مدنی 105 11 آیه 180 كلمه 776 حرف منافقان (نفاق پیشه‌گان و دورویان)  
64 سوره التغابن مدنی 110 18 آیه 241 كلمه 1070 حرف مغبون كردن یكدیگر  
65 سوره طلاق مدنی 99 12 آیه 248 كلمه 1060 حرف جدایی، برهم زدن عقد نكاح النساء القصری، النساء الصغری
66 سوره تحریم مدنی 108 12 آیه 246 كلمه 1160 حرف حرام كردن یا ایها النبی، المتحرم، لِمَ تحرم
67 سوره ملك مکی 77 30 آیه 330 كلمه 1300 حرف حكومت و اداره امور المنحیة، الواقعیة، تبارك،‌ المانعة
68 سوره قلم مکی 2 52 آیه 300 كلمه 1256 حرف وسیله نگارش و نوشتن ن(نون)
69 سوره الحاقة مکی 78 52 آیه 256 كلمه 1084 حرف روز رستاخیز  
70 سوره معارج مکی 79 44 آیه 216 كلمه 1061 حرف صعود از پله سأل سائل، واقع
71 سوره نوح مکی 71 28 آیه 224 كلمه 929 حرف نام حضرت نوح علیه‌السلام  
72 سوره جن مکی 40 28 آیه 235 كلمه 870 حرف پوشیده، نام موجود نامرئی  
73 سوره مزمل مکی 3 20 آیه 285 كلمه 838 حرف پیچیدن پارچه  
74 سوره مدثر مکی 4 56 آیه 255 كلمه 1010 حرف آرامیدن در بستر  
75 سوره قیامة مکی 31 40 آیه 199 كلمه 625 حرف به پاداشتن  
76 سوره انسان مدنی 98 31 آیه 240 كلمه 1054 حرف نوع انسان، بشر هل اتی، الابرابر،الدهر
77 سوره مرسلات مکی 33 50 آیه 181 كلمه 816 حرف فرستاده‌شدگان العرف
78 سوره نبا مکی 80 40 آیه 173 كلمه 770 حرف خبر مهم عم، التساؤل، المعصرات
79 سوره نازعات مکی 81 46 آیه 139 كلمه 753 حرف كشیدن  
80 سوره عبس مکی 24 42 آیه 133 كلمه 533 حرف عبوس، چهره در هم كشیدن السفرة، اعمی.
81 سوره تكویر مکی 7 29 آیه 114 كلمه 533 حرف پیچیدن نور خورشید كوّرت
82 سوره انفطار مکی 82 19 آیه 80 كلمه 327 حرف شكافته شدن انفطرت
83 سوره مطففین مکی 86 36 آیه 177 كلمه 830 حرف كم‌فروشان التطفیف
84 سوره انشقاق مکی 83 25 آیه 109 كلمه 430 حرف شكافته شدن  
85 سوره بروج مکی 27 22 آیه 109 كلمه 458 حرف شیء ظاهر و آشكار سورة پیامبران
86 سوره الطارق مکی 36 17 آیه 61 كلمه 245 حرف كوبیدن  
87 سوره الأعلى مکی 8 19 آیه 72 كلمه 270 حرف برتر، بالاتر  
88 سوره الغاشیة مکی 68 26 آیه 72 كلمه 330 حرف پوشاندن  
89 سوره فجر مکی 10 30 آیه 137 كلمه 577 حرف شكافتن وسیع، صبح سوره امام حسین علیه‌السلام
90 سوره بلد مکی 35 20 آیه 82 كلمه 330 حرف شهر (مكه)  
91 سوره الشمس مکی 26 15 آیه 54 كلمه 247 حرف خورشید الناقه، صالح
92 سوره اللیل مکی 9 21 آیه 71 كلمه 302 حرف شب  
93 سوره الضحى مکی 11 11 آیه 40 كلمه 192 حرف اوائل روز  
94 سوره انشراح مکی 12 8 آیه 27 كلمه 103 حرف شرح صدر، آرامش الم نشرح، شرح
95 سوره التین مکی 28 8 آیه 34 كلمه 103 حرف انجیر  
96 سوره علق مکی 1 19 آیه 92 كلمه 280 حرف خون بسته اقراء
97 سوره قدر مکی 25 5 آیه 30 كلمه 112 حرف اندازه‌گیری و تقدیر انا انزلناه
98 سوره بینة مدنی 100 8 آیه 95 كلمه 435 حرف دلیل روشن البریة، لم یكن،‌ القیامه، اهل الكتاب
99 سوره الزلزال مدنی 93 8 آیه 35 كلمه 149 حرف به لرزه درآمدن الزلزلة
100 سوره العادیات مکی 14 11 آیه 40 كلمه 163 حرف دویدن با سرعت  
101 سوره القارعة مکی 30 11 آیه 36 كلمه 150 حرف کوبنده،حادثه مهم و سخت  
102 سوره تكاثر مکی 16 8 آیه 28 كلمه 120 حرف جمع ثروت، تفاخر  
103 سوره العصر مکی 13 3 آیه 14 كلمه 68 حرف وقت عصر  
104 سوره الهمزة مکی 32 9 آیه 33 كلمه 130 حرف عیب‌ جو و غیبت ‌كننده لمزه
105 سوره الفیل مکی 19 5 آیه 23 كلمه 96 حرف نام حیوان الم ترك كیف
106 سوره قریش مکی 29 4 آیه 17 كلمه 93 حرف نام قبیله معروف ایلاف
107 سوره ماعون مکی 17 7 آیه 25 كلمه 125 حرف چیز كم أ رأیت، الدین
108 سوره كوثر مکی 15 3 آیه 10 كلمه 42 حرف خیر كثیر و فراوان  
109 سوره كافرون مکی 18 6 آیه 26 كلمه 94 حرف كسانی كه حق را می‌پوشانند. جحد، العبادة، المقشقشه
110 سوره نصر مدنی 102 3 آیه 19 كلمه 78 حرف یاری التودیع
111 سوره لهب مکی 6 5 آیه 20 كلمه 77 حرف طنابی كه از الیاف بافته شده ابی لهب، مسد، تبت
112 سوره توحید مکی 22 4 آیه 15 کلمه 47 حرف یگانگی التوحید، الصمد، نسبة الرب،الأساس
113 سوره فلق مکی 20 5 آیه 23 كلمه 74 حرف شكافتن، طلوع صبح  
114 سوره ناس مکی 21 6 آیه 20 كلمه 79 حرف مردم  
جمعه 4/5/1392 - 17:21
قرآن

* قال رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله):‏ « أَیُّهَا الناس ... فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَیْكُمُ الْفِتَنُ كَقِطَعِ اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَیْكُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّهُ شَافِعٌ مُشَفَّعٌ وَ مَاحِلٌ مُصَدَّقٌ‏ وَ مَنْ جَعَلَهُ أَمَامَهُ قَادَهُ إِلَى الْجَنَّةِ وَ مَنْ جَعَلَهُ خَلْفَهُ سَاقَهُ إِلَى النَّارِ وَ هُوَ الدَّلِیلُ یَدُلُّ عَلَى خَیْرِ سَبِیلٍ وَ هُوَ كِتَابٌ فِیهِ تَفْصِیلٌ وَ بَیَانٌ وَ تَحْصِیلٌ وَ هُوَ الْفَصْلُ لَیْسَ بِالْهَزْلِ وَ لَهُ ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ فَظَاهِرُهُ حُكْمٌ وَ بَاطِنُهُ عِلْمٌ ظَاهِرُهُ أَنِیقٌ وَ بَاطِنُهُ عَمِیقٌ لَهُ نُجُومٌ وَ عَلَى نُجُومِهِ نُجُومٌ‏ لَا تُحْصَى عَجَائِبُهُ وَ لَا تُبْلَى غَرَائِبُهُ فِیهِ مَصَابِیحُ الْهُدَى وَ مَنَارُ الْحِكْمَةِ وَ دَلِیلٌ عَلَى الْمَعْرِفَةِ لِمَنْ عَرَفَ الصِّفَةَ». (الكافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 599)

حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) فرمودند: « ... هر گاه آشوبها چون شب تار شما را فرا گرفت به قرآن رو آورید (و بدان چنگ زنید) زیرا آن است شفیعى كه شفاعتش پذیرفته است (در باره كسى كه بدان عمل كند) و گزارش دهنده است از بدیها كه گفته‏اش (در باره آن كس كه بدان عمل نكرده) تصدیق شده است، هر كه آن را پیشواى خود كرد به بهشتش رهبرى كند و هر كه (از آن پیش افتد) و آن را پشت سر خود قرار دهد به دوزخش كشاند، و قرآن راهنمائى است كه به بهترین راهها راهنمائى كند، و كتابى است كه در آنست تفصیل و بیان و تحصیل (بدست آوردن حقائق) و آنست جداكننده (میان حق و باطل) شوخى و سرسرى نیست؛ براى آن ظاهرى است و باطنى، پس ظاهرش حكم و دستور است و باطنش علم و دانش، ظاهرش جلوه و زیبائى دارد و باطنى ژرف و عمیق است ستارگانى دارد و ستارگانش هم ستارگانى دارد، شگفتی هایش به شماره در نیاید و عجائبش كهنه نگردد، در آنست چراغهاى هدایت، و جایگاه نور حكمت و راهنماى معرفت است براى آن كس كه بشناسد صفات را( یعنى صفاتى كه موجب مغفرت است یا صفت شناسائى و استنباط را).»

* قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام): «كَانَ فِی وَصِیَّةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) أَصْحَابَهُ اعْلَمُوا أَنَّ الْقُرْآنَ هُدَى النَّهَارِ وَ نُورُ اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ عَلَى مَا كَانَ مِنْ جَهْدٍ وَ فَاقَةٍ». (الكافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 600)

امام صادق (علیه السّلام) فرمود: «در سفارش امیر المؤمنین (علیه السّلام) به یارانش بود كه: بدانید همانا قرآن راهبر روز است و پرتو افكن شب تار اگر چه (آن كس كه در صدد راهنمائى شدن و كسب نورش باشد) در سختى و ندارى باشد. (زیرا فقر و فاقه او را از آن باز ندارند بلكه رغبتشان را در این باره افزون كنند).»

* قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله): «الْقُرْآنُ هُدًى مِنَ الضَّلَالِ وَ تِبْیَانٌ مِنَ الْعَمَى وَ اسْتِقَالَةٌ مِنَ الْعَثْرَةِ وَ نُورٌ مِنَ الظُّلْمَةِ وَ ضِیَاءٌ مِنَ الْأَحْدَاثِ وَ عِصْمَةٌ مِنَ الْهَلَكَةِ وَ رُشْدٌ مِنَ‏ الْغَوَایَةِ وَ بَیَانٌ مِنَ الْفِتَنِ وَ بَلَاغٌ مِنَ الدُّنْیَا إِلَى الْآخِرَةِ وَ فِیهِ كَمَالُ دِینِكُمْ وَ مَا عَدَلَ أَحَدٌ عَنِ الْقُرْآنِ إِلَّا إِلَى النَّارِ».(الكافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 601)

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است: «قرآن راهنماى گمراهى است و بینائى از هر كورى است، و سبب گذشت از لغزشها است، و روشنى در هر تاریكى است، و در پیشامدها (و بدعتها) پرتوى است، و نگاهدارنده از هر هلاكتى است و ره‏جوئى در هر گمراهى است، و بیان‏كننده هر فتنه و اشتباهى است و انسانى را از دنیا (ى پست به سعادتهاى) آخرت رساند، و در آنست كمال دین شما، و هیچ كس از قرآن رو گردان نشود جز به سوى دوزخ».

* أبو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قال: «إِنَّ الْقُرْآنَ زَاجِرٌ وَ آمِرٌ یَأْمُرُ بِالْجَنَّةِ وَ یَزْجُرُ عَنِ النَّار». (الكافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 601)

ابو بصیر گوید: شنیدم حضرت صادق (علیه السّلام) می فرمود: «همانا قرآن باز دارنده و فرمان دهنده است. به بهشت فرمان دهد و از دوزخ باز دارد».

* أَنَّ رَجُلًا سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) مَا بَالُ الْقُرْآنِ لَا یَزْدَادُ عَلَى النَّشْرِ وَ الدَّرْسِ إِلَّا غَضَاضَةً فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمْ یَجْعَلْهُ لِزَمَانٍ دُونَ زَمَانٍ وَ لِنَاسٍ دُونَ نَاسٍ فَهُوَ فِی كُلِّ زَمَانٍ جَدِیدٌ وَ عِنْدَ كُلِّ قَوْمٍ غَضٌّ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ». (بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏2، ص: 280)

مردی از امام صادق(علیه السلام) سؤال کرد که چگونه است که قرآن با وجود نشر و تعلیم و قرائت زیاد، از طراوت و تازگی آن کم نمی شود؟ امام فرمود: زیرا خداوند قرآن را برای زمان و مردم خاصی نازل نکرده است؛ از این رو در همه زمان ها و برای همه مردم تا روز قیامت تازه و با طراوت است.

* «... سَأَلْتُ الصَّادِقَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ (علیه السلام) فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَا تَقُولُ فِی الْقُرْآنِ فَقَالَ هُوَ كَلَامُ اللَّهِ وَ قَوْلُ اللَّهِ وَ كِتَابُ اللَّهِ وَ وَحْیُ اللَّهِ وَ تَنْزِیلُهُ وَ هُوَ الْكِتَابُ الْعَزِیزُ الَّذِی‏ لا یَأْتِیهِ الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَكِیمٍ حَمِیدٍ». (توحید شیخ صدوق، ص: 224)

از امام صادق (علیه السلام) در مورد کیفیت قرآن سؤال کردم (که آیا قدیم است یا حادث و مخلوق)؟ حضرت فرمود: قرآن کلام خداست و کتاب و وحی و نازل شده از طرف اوست و آن کتاب عزیز و مقتدری است که هیچ گونه امر باطلی به آن راه نمی یابد و از جانب خدای حکیم و ستوده نازل گردیده است.

* «... كَتَبَ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا (علیه السلام) إِلَى بَعْضِ شِیعَتِهِ بِبَغْدَادَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ... وَ الْقُرْآنُ كَلَامُ اللَّهِ غَیْرُ مَخْلُوقٍ فِیهِ خَبَرُ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ وَ خَبَرُ مَا یَكُونُ بَعْدَكُمْ‏ أُنْزِلَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ عَلَى مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ» (توحید شیخ صدوق؛ ص 227)‏

 امام هادی (علیه السلام) به یکی از شیعیانش در بغداد نوشت: قرآن کلام خداست (و مانند چیزهای دیگر) مخلوق خدا نیست؛ در آن اخبار امت های قبل از شما و اخبار بعد از شما آمده است؛ قرآن از جانب خدا بر حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) نازل شده است.

منابع: 

1. اصول کافی
2. توحید شیخ صدوق
3. بحارالانوار

جمعه 4/5/1392 - 17:19
قرآن

* قال رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله):‏ « أَیُّهَا الناس ... فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَیْكُمُ الْفِتَنُ كَقِطَعِ اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَیْكُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّهُ شَافِعٌ مُشَفَّعٌ وَ مَاحِلٌ مُصَدَّقٌ‏ وَ مَنْ جَعَلَهُ أَمَامَهُ قَادَهُ إِلَى الْجَنَّةِ وَ مَنْ جَعَلَهُ خَلْفَهُ سَاقَهُ إِلَى النَّارِ وَ هُوَ الدَّلِیلُ یَدُلُّ عَلَى خَیْرِ سَبِیلٍ...». (الكافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 599)

حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) فرمودند: « ... هر گاه آشوبها چون شب تار شما را فرا گرفت به قرآن رو آورید (و بدان چنگ زنید) زیرا آن است شفیعى كه شفاعتش پذیرفته است (در باره كسى كه بدان عمل كند) و گزارش دهنده است از بدیها كه گفته‏اش (در باره آن كس كه بدان عمل نكرده) تصدیق شده است، هر كه آن را پیشواى خود كرد به بهشتش رهبرى كند و هر كه (از آن پیش افتد) و آن را پشت سر خود قرار دهد به دوزخش كشاند، و قرآن راهنمائى است كه به بهترین راهها راهنمائى كند».

* أَبو عَبْدِ اللَّهِ عَنْ آبَائِهِ (علیهم السلام) قَالَ: «شَكَی رَجُلٌ إِلَى النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) وَجَعاً فِی صَدْرِهِ فَقَالَ اسْتَشْفِ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ- وَ شِفاءٌ لِما فِی الصُّدُورِ». (الكافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 600)

حضرت صادق (علیه السّلام) از پدرانش (علیهم السلام) حدیث كند كه مردى از درد سینه به پیغمبر(صلی الله علیه و آله) شكایت كرد، حضرت فرمود: «به وسیله قرآن شفا بجوى زیرا خداى عز و جل فرماید: « (و این قرآن) شفاء است براى آنچه در سینه‏ها است»(سوره یونس آیه 57).

 

* قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله): «الْقُرْآنُ هُدًى مِنَ الضَّلَالِ وَ تِبْیَانٌ مِنَ الْعَمَى وَ اسْتِقَالَةٌ مِنَ الْعَثْرَةِ وَ نُورٌ مِنَ الظُّلْمَةِ وَ ضِیَاءٌ مِنَ الْأَحْدَاثِ وَ عِصْمَةٌ مِنَ الْهَلَكَةِ وَ رُشْدٌ مِنَ‏ الْغَوَایَةِ وَ بَیَانٌ مِنَ الْفِتَنِ وَ بَلَاغٌ مِنَ الدُّنْیَا إِلَى الْآخِرَةِ وَ فِیهِ كَمَالُ دِینِكُمْ وَ مَا عَدَلَ أَحَدٌ عَنِ الْقُرْآنِ إِلَّا إِلَى النَّارِ». (الكافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 601)

و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است: «قرآن راهنماى گمراهى است و بینائى از هر كورى است، و سبب گذشت از لغزشها است، و روشنى در هر تاریكى است، و در پیشامدها (و بدعتها) پرتوى است، و نگاهدارنده از هر هلاكتى است و ره‏جوئى در هر گمراهى است، و بیان‏كننده هر فتنه و اشتباهى است و انسانى را از دنیا (ى پست به سعادتهاى) آخرت رساند، و در آنست كمال دین شما، و هیچ كس از قرآن رو گردان نشود جز بسوى دوزخ».

* قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ (علیه السلام): «لَوْ مَاتَ مَنْ بَیْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لَمَا اسْتَوْحَشْتُ بَعْدَ أَنْ یَكُونَ الْقُرْآنُ مَعِی‏» (الكافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 602)

حضرت على بن الحسین (علیهما السلام) فرمود: اگر همه مردم كه ما بین مشرق و مغرب هستند بمیرند من از تنهائى هراس نكنم پس از آنكه قرآن با من باشد

* سَمِعْتُ أَبَا إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) یَقُولُ‏: «مَنِ اسْتَكْفَى بِآیَةٍ مِنَ الْقُرْآنِ‏ مِنَ الشَّرْقِ إِلَى الْغَرْبِ كُفِیَ إِذَا كَانَ بِیَقِین‏» (الكافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 623)

حضرت موسى بن جعفر(علیهما السلام) شنیدم كه میفرمود: هر كه بیك آیه قرآن اكتفا كند (و آن را براى نگهدارى از خود بس داند.) از شرق تا غرب همان آیه او را بس باشد [اگر با ایمان و عقیده باشد].

* قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): «القرآن غنى لا فقر بعده و لا غنى دونه». (نهج الفصاحه، ص 602)

قرآن غنائیست كه پس از آن فقرى نیست و غنائى جز آن نیست.
 

* قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): «نعم الشّفیع القرآن لصاحبه یوم القیمة». (نهج الفصاحة ، ص: 787)

چه نیكو شفیعى است قرآن در روز قیامت براى كسى كه اهل قرآن باشد.

منابع: 

1. اصول کافی
2. نهج الفصاحه

جمعه 4/5/1392 - 17:18
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته