آلفرد نوبل از جمله افراد معدودی بود که این شانس را داشت تا قبل از مردن، آگهی وفاتش را بخواند! زمانی که برادرش لودویگ فوت شد، روزنامهها اشتباهاً فکر کردند که نوبل معروف (مخترع میت) مرده است. آلفرد وقتی صبح روزنامه ها را میخواند با دیدن آگهی صفحه اول، میخکوب شد: "آلفرد نوبل، دلال مرگ و مخترع مرگ آور ترین سلاح بشری مرد!" آلفرد، خیلی ناراحت شد. با خود فکر کرد: آیا خوب است که من را پس از مرگ این گونه بشناسند؟ سریع وصیت نامهاش را آورد. جملههای بسیاری را خط زد و اصلاح کرد. پیشنهاد کرد ثروتش صرف جایزهای برای صلح و پیشرفتهای صلح آمیز شود. امروزه نوبل را نه به نام دینامیت، بلکه به نام مبدع جایزه صلح نوبل، جایزههای فیزیک و شیمی نوبل و ... میشناسیم. او امروز، هویت دیگری دارد.
یک تصمیم، برای تغییر یک سرنوشت کافی است!
آرژانتین: سرزمین نقره آفریقای جنوبی: سرزمین بدون سرما آلبانی: سرزمین کوه نشینان ایران:قوم آریایی ها اتیوپی: سرزمین چهره سوختگان اسپانیا: سرزمین خرگوش کوهی استرالیا: سرزمین جنوبی ایسلند: سرزمین یخ بحرین: دو دریا برزیل: چوب قرمز بریتانیا: سرزمین نقاشی شدگان بورکینافاسو: سرزمین مردم درستکار پاراگوئه: این سوی رودخانه ترکیه: سرزمین قوی ها جامائیکا: سرزمین بهاران روسیه: کشور روشن ها، سپیدان سریلانکا: جزیره باشکوه سوئد: سرزمین قوم "سوی" سوئیس: سرزمین مرداب سودان: سیاهان سیرالئون: کوه شیر شیلی: پایان خشکی / برف فرانسه: سرزمین قوم فرانک از اقوام سلتی فلسطین: یکی از اسامی قدیم رود اردن فیلیپین: از نام پادشاهی اسپانیایی به نام فیلیپ کانادا: دهکده زبان سرخپوستی "ایروکوئی" کنیا: کوه سپیدی لبنان: سفید
یک (روز) خانواده ی لاک پشتها تصمیم گرفتند که به پیکنیک بروند. از آنجا که لاک پشت ها به صورت طبیعی در همه ی موارد یواش عمل می کنند، هفت سال طول کشید تا برای سفرشون آماده بشن! در نهایت خانواده ی لاک پشت خانه را برای پیدا کردن یک جای مناسب ترک کردند. در سال دوم سفرشان (بالاخره) پیداش کردند. برای مدتی حدود شش ماه محوطه رو تمیز کردند، و سبد پیکنیک رو باز کردند، و مقدمات رو آماده کردند. بعد فهمیدند که نمک نیاوردند! پیکنیک بدون نمک یک فاجعه خواهد بود، و همه آنها با این مورد موافق بودند. بعد از یک بحث طولانی، جوانترین لاک پشت برای آوردن نمک از خانه انتخاب شد. لاک پشت کوچولو ناله کرد، جیغ کشید و توی لاکش کلی بالا و پایین پرید، گر چه او سریعترین لاک پشت بین لاک پشت های کند بود! او قبول کرد که به یک شرط بره؛ اینکه هیچ کس تا وقتی اون برنگشته چیزی نخوره. خانواده قبول کردن و لاک پشت کوچولو به راه افتاد. سه سال گذشت... و لاک پشت کوچولو برنگشت. پنج سال ... شش سال ... سپس در سال هفتم غیبت او، پیرترین لاک پشت دیگه نمی تونست به گرسنگی ادامه بده. او اعلام کرد که قصد داره غذا بخوره و شروع به باز کردن یک ساندویچ کرد. در این هنگام لاک پشت کوچولو ناگهان فریاد کنان از پشت یک درخت بیرون پرید،« دیدید می دونستم که منتظر نمی مونید. منم حالا نمی رم نمک بیارم»!!!!!!!!!!!! !!!!!
نتیجه اخلاقی بعضی از ماها زندگیمون صرف انتظار کشیدن برای این می شه که دیگران به تعهداتی که ازشون انتظار داریم عمل کنن. آنقدر نگران کارهایی که دیگران انجام میدن هستیم که خودمون (عملا) هیچ کاری انجام نمی دیم.
دانشجویی که سال آخر دانشکده خود را میگذراند به خاطر پروژهای که انجام داده بود جایزه اول را گرفت. او در پروژه خود از 50 نفر خواسته بود تا دادخواستی مبنی بر کنترل سخت یا حذف ماده شیمیایی «دی هیدورژن مونوکسید» توسط دولت را امضا کنند و برای این درخواست خود، دلایل زیر را عنوان کرده بود:
1-مقدار زیاد آن باعث عرق کردن زیاد و استفراغ میشود. 2-یک عنصر اصلی باران اسیدی است. 3-وقتی به حالت گاز در میآید بسیار سوزاننده است. 4- استنشاق تصادفی آن باعث مرگ فرد میشود. 5-باعث فرسایش اجسام میشود. 6-حتی روی ترمز اتومبیلها اثر منفی میگذارد. 7-حتی در تومورهای سرطانی یافت شده است.
از پنجاه نفر فوق، 43 نفر دادخواست را امضا کردند. 6 نفر به طور کلی علاقهای نشان ندادند و اما فقط یک نفر میدانست که ماده شیمیایی «دی هیدروژن مونوکسید» در واقع همان آب است!
عنوان پروژه دانشجوی فوق «ما چقدر زود باور هستیم» بود!!
گفتگوی آمریكایی ها و اسپانیایی ها روی فركانس اضطراری كشتیرانی گفتگویی كه واقعاً روی فركانس اضطراری كشتیرانی، روی كانال ۱۰۶ سواحل Finisterra Galicia میان اسپانیاییها و آمریكاییها در ۱۶ اكتبر ۱۹۹۷ضبط شده است.
اسپانیاییها (با سر و صدای متن): A-853 با شما صحبت میكند. لطفاً ۱۵درجه به جنوب بچرخید تا از تصادف اجتناب كنید. شما دارید مستقیماً به طرفما میآیید. فاصله ۲۵ گره دریایی. آمریكاییها (با سر و صدای متن): ما به شما پیشنهاد میكنیم ۱۵ درجه به شمال بچرخید تا با ما تصادف نكنید. اسپانیاییها: منفی. تكرار میكنیم ۱۵ درجه به جنوب بچرخید تا تصادف نكنید. آمریكاییها (یك صدای دیگر): كاپیتان یك كشتی ایالات متحده آمریكا با شما صحبت میكند. به شما اخطار میكنیم ۱۵ درجه بشمال بچرخید تا تصادف نشود. اسپانیاییها: این پیشنهاد نه عملی است و نه مقرون به صرفه. به شما پیشنهاد میكنیم ۱۵ درجه به جنوب بچرخید تا با ما تصادف نكنید. آمریكاییها (با صدای عصبانی): كاپیتان ریچارد جیمس هاوارد، فرمانده ناو هواپیمابر یو اس اس لینكلن با شما صحبت میكند. ۲ رزم ناو، ۵ ناو منهدم كننده، ۴ ناوشكن، ۶ زیردریایی و تعداد زیادی كشتیهای پشتیبانی ما را اسكورت میكنند. به شما پیشنهاد نمیكنم، به شما دستور میدهم راهتان را ۱۵ درجه به شمال عوض كنید. در غیر اینصورت مجبور هستیم اقدامات لازمی برای تضمین امنیت این ناو اتخاذ كنیم. لطفاً بلافاصله اطاعت كنید و از سر راه ما كنار روید !!! اسپانیاییها: خو آن مانوئل سالاس آلكانتارا با شما صحبت میكند. ما دو نفر هستیم و یك سگ، ۲ وعده غذا، و یك قناری كه فعلاً خوابیده ما را اسكورت میكنند. پشتیبانی ما ایستگاه رادیویی زنجیره دیال ده لاكورونیا و كانال ۱۰۶ اضطراری دریایی است. ما به هیچ طرفی نمیرویم زیرا ما روی زمین قرار داریم و در ساختمان فانوس دریایی A-853 Finisterra روی سواحل سنگی گالیسیا هستیم و هیچ تصوری هم نداریم كه این چراغ دریایی در كدام سلسله مراتب از چراغهای دریایی اسپانیا قرار دارد. شما میتوانید هر اقدامی كه به صلاحتان باشد را اتخاذ كنید و هر غلطی كه میخواهید بكنید تا امنیت كشتی كثافتتان را كه بزودی روی صخرهها متلاشی میشود تضمین كنید. بنابراین بازهم اصرار میكنیم و به شما پیشنهاد میكنیم عاقلانهترین كار را بكنید و راه خودتان را ۱۵ درجه جنوبی تغییردهید تا از تصادف اجتناب كنید. آمریكاییها: آها. باشه. گرفتیم. ممنون
همه ما خودمان را چنین متقاعد میكنیم كه با ازدواج زندگی بهتری خواهیم داشت، وقتی بچه دار شویم بهتر خواهد شد، و با به دنیا آمدن بچههای بعدی زندگی بهتر.... ولی وقتی میبینیم كودكانمان به توجه مداوم نیازمندند، خسته میشویم. بهتر است صبر كنیم تا بزرگتر شوند. فرزندان ما كه به سن نوجوانی میرسند، باز كلافه میشویم، چون دایم باید با آنها سروكله بزنیم. مطمئناً وقتی بزرگتر شوند و به سنین بالاتر برسند، خوشبخت خواهیم شد. با خود میگوییم زندگی وقتی بهتر خواهد شد كه : همسرمان رفتارش را عوض كند،یك ماشین شیكتر داشته باشیم، بچه هایمان ازدواج كنند، به مرخصی برویم و در نهایت بازنشسته شویم....
حقیقت این است كه برای خوشبختی، هیچ زمانی بهتر از همین الآن وجود ندارد. اگر الآن نه، پس كی؟ زندگی همواره پر از چالش است.. بهتر این است كه این واقعیت را بپذیریم و تصمیم بگیریم كه با وجود همه این مسائل، شاد و خوشبخت زندگی كنیم. خیالمان میرسد كه زندگی، همان زندگی دلخواه، موقعی شروع میشود كه موانعی كه سر راهمان هستند ، كنار بروند: مشكلی كه هم اكنون با آن دست و پنجه نرم میكنیم، كاری كه باید تمام كنیم، زمانی كه باید برای كاری صرف كنیم، بدهیهایی كه باید پرداخت كنیم و ... بعد از آن زندگی ما، زیبا و لذت بخش خواهد بود! بعد از آنكه همه اینها را تجربه كردیم، تازه می فهمیم كه زندگی، همین چیزهایی است كه ما آنها را موانع میشناسیم. این بصیرت به ما یاری میدهد تا دریابیم كه جادهای بسوی خوشبختی وجود ندارد. خوشبختی، خودٍ همین جاده است.. پس بیایید از هر لحظه لذت ببریم..
برای آغاز یك زندگی شاد و سعادتمند لازم نیست كه در انتظار بنشینیم: در انتظار فارغ التحصیلی، بازگشت به دانشگاه، كاهش وزن ، افزایش وزن، شروع به كار، ازدواج، شروع تعطیلات، صبح جمعه، در انتظار دریافت وام جدید، خرید یك ماشین نو، باز پرداخت قسطها، بهار و تابستان و پاییز و زمستان، اول برج، پخش فیلم مورد نظرمان از تلویزیون، مردن، تولد مجدد و... خوشبختی یك سفر است، نه یك مقصد.. هیچ زمانی بهتر از همین لحظه برای شاد بودن وجود ندارد. زندگی كنید و از حال لذت ببرید.. اكنون فكر كنید و سعی كنید به سؤالات زیر پاسخ دهید: 1. پنج نفر از ثروتمندترین مردم جهان را نام ببرید. 2. برندههای پنج جام جهانی آخر را نام ببرید. 3. آخرین ده نفری كه جایزه نوبل را بردند چه كسانی هستند؟ 4. آخرین ده بازیگر برتر اسكار را نام ببرید.
نمیتوانید پاسخ دهید؟ نسبتاً مشكل است، اینطور نیست؟ نگران نباشید، هیچ كس این اسامی را به خاطر نمی آورد.
روزهای تشویق به پایان میرسد! نشانهای افتخار خاك می گیرند! برندگان به زودی فراموش میشوند! اكنون به این سؤالها پاسخ دهید: 1. نام سه معلم خود را كه در تربیت شما مؤثر بودهاند ، بگویید. 2.سه نفر از دوستان خود را كه در مواقع نیاز به شما كمك كردند، نام ببرید. 3. افرادی كه با مهربانیهایشان احساس گرم زندگی را به شما بخشیدهاند، به یاد بیاورید. 4. پنج نفر را كه از هم صحبتی با آنها لذت میبرید، نام ببرید. حالا ساده تر شد، اینطور نیست؟
افرادی كه به زندگی شما معنی بخشیدهاند، ارتباطی با "ترینها" ندارند،ثروت بیشتری ندارند، بهترین جوایز را نبردهاند، .... آنها كسانی هستند كه به فكر شما هستند، مراقب شما هستند، همانهایی كه در همه شرایط، كنار شما میمانند ... كمی بیاندیشید. زندگی خیلی كوتاه است. و شما در كدام لیست قرار دارید؟ نمیدانید؟
جالب است بدانید از بین ۱۵۳۰۰۰ نفر مورد بررسی قرار گرفته شده فقط ۳٪ همهی چهار مورد بالا را رعایت میکردند. اکثر مردم وقتی وارد زندگی بزرگسالی میشوند به دلیل مشغله های مختلف دچار عادت های بد و ناسالم میشوند. همهی ما بارها و بارها مقالاتی مثل همین را خواندهایم و تصمیم گرفتهایم آنها را عملی کنیم ولی نکردهایم. ولی اگر هرگز شروع نکنیم مطمئن باشید ضرر بزرگی خواهیم کرد و بعد ها افسوس خواهیم خورد. چون زمان و سلامتی و جوانی دیگر هرگز باز نخواهند گشت. آیا عاقلانه تر نیست با کمی غلبه بر احساس تنبلی چندین سال زندگی شادتر و سالمتری برای خود بسازیم؟
در زیر ۴۰ کار مفید برای سلامتی آورده شده که انجام دادن آنها حداکثر ده دقیقه طول خواهند کشید ، فکر میکنم برای شروع یک زندگی سالم خوب باشد: ۱- مسواک بزنید. ۲- ۱۵ تا بشین پاشو بروید. ۳- صاف بنشینید. ۴- یک سیب بخورید. ۵- سرخط های مربوط به سلامتی روزنامه ها را بخوانید. ۶- بایستید و کمی به بدنتان کش و قوس بدهید. ۷- ۱۰ بار وزن را از طرفین روی یکی از پاهایتان بیاندازید. ۸- یک لیوان آب بنوشید. ۹- لبخند بزنید. ۱۰- یک نقل قول خوب و روحیه بخش توییت کنید. ۱۱- یک نفس عمیق بکشید. ۱۲- ده دقیقه زودتر از خواب بیدار شوید. ۱۳- کمربندتان را ببندید. ۱۴- دست هایتان را بشویید. ۱۵- به یکی از عزیزانتان تلفن کنید. ۱۶- یک دستور غذای خوب و سالم را به دوستانتان بدهید. ۱۷- خودکاری که نمینویسد را دور بیاندازید. ۱۸- هنگام آگهی های بازرگانی تلویزیون ۱۰ تا شنا بروید. ۱۹- کمی فلفل به سالادتان اضافه کنید. ۲۰- کنترل تلویزیون را کمی دور بگذارید تا برای عوض کردن کانال بلند شوید. ۲۱- پنجرهای را باز کنید. ۲۲- نظری در یک وبلاگ بنویسید. ۲۳- فرزندانتان را بغل کنید. ۲۴- کمی کرم مرطوب کننده و ویتامینه به دستانتان بزنید. ۲۵- از کسی که لیاقتش را دارد تشکر کنید. ۲۶- لباس هایتان را برای فردا آماده کنید. ۲۷- یک بار به جای چای قهوه بنوشید. ۲۸- کلید هایتان را یک جای مشخص قرار دهید. ۲۹- نامه یا ایمیلی دوستانه برای یکی از دوستانتان بفرستید. ۳۰- به یک موسیقی آرامش بخش گوش دهید و ذهنتان را آزاد کنید. ۳۱- ۱۰ دقیقه استراحت کنید. ۳۲- میز کار و صفحهی نمایشگرتان را تمیز کنید... ۳۳- پنج دقیقه بازی کنید. ۳۳- کمی آجیل بخورید. ۳۴- یکی از دوستان خوبتان را برای یک شام سالم دعوت کنید. ۳۵- یک خوردنی برای فقیری تهیه کنید و به او بدهید. ۳۶- چشمانتان را ببندید و فکر کنید چه چیزهای خوبی در زندگی دارید. ۳۷- این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید. ۳۸- دست و صورتتان را بشویید و ۳ دقیقه از پنجره به دوردست نگاه کنید. (برای چشم مفید است.) ۳۹- برای پرنده ها دانه بریزید. ۴۰- یکی از کارهای بالا را همین حالا انجام دهید!
کارهای بالا هر کدام به نحوی مفید هستند و باعث سلامتی جسمی ، اجتماعی ، روانی و… میشوند. انجام دادن هر کدام از آنها حداکثر ۱۰ دقیقه طول خواهد کشید. پس تنبلی را کنار بگذارید و همین الان چند تا را انتخاب کرده و انجام دهید مثلآ ابتدا لبخند بزنید سپس یک لیوان آب بنوشید سپس یک سیب را در حالی که از پنجره به بیرون نگاه میکنید بخورید.
بعضی از میان وعدهها اثر بدی بر سلامتی دارند اما اگر نسبت به آنچه که میخورید آگاهی کافی داشته باشید میتوانید سلامتی خود را حفظ کرده و عمر طولانی داشته باشید. اما چگونه؟ چرا میان وعده؟
اکثر ما آدمها به هر حال روزانه سه وعده غذا میخوریم اما بهتر است که به جای سه وعده، پنج وعده غذا بخوریم اما به مقدار کم. اینگونه غذا خوردن جریان یکنواختی در تغذیه و قند خون و انرژی بدن ایجاد میکند و در عین حال فشار کمتری به سیستم گوارش و متابولیسمی بدن وارد میشود. زمانی که در طول روز از غذاهای سبک استفاده میکنید از افراط ورزیدن در وعدههای بعدی پرهیز کرده و در طول روز کالری کمتری دریافت میکنید. در طول روز از مواد غذایی سالم استفاده کنید و از خوردن اسنکهای پر کالری بپرهیزید. در زیر چند وعده از این غذاهای سالم برای شما آورده ا یم:
۱/ خشکبار و میوه های دانهدار و جوانی خشکبار و میوه های اشتها آور بهترین میان وعده ها هستند. مصرف روزانه به اندازه یک مشت از این مواد خوراکی میتواند به گردش خون و کشیدگی طبیعی عضلات ماهیچه بدن کمک کند. خشکبار و دانه ها سرشار از اسید امینه آرژنین و آمینو اسید هستند که با بیماریهای قلبی و ضعف و ناتوانی و فشار خون بالا مبارزه میکنند. همچنین به آسان شدن جریان درمان کمک میکنند. آرژنین میتواند باعث تحریک غده هیپوفیز که در قسمت تحتانی مغز قرار دارد بشود. هیپوفیز باعث تحریک هورمون رشد میشود که از سن ۳۵ سالگی به بعد کاهش مییابد. و این بدان معنی است که بعد از ۳۵ سالگی هورمونهای شما شروع به فرورفتگی میکنند و شما نشانههایی از پیری را مشاهده میکنید. پوست حالت کشسانی خود را از دست میدهد ماهیچه ها حجم و قدرت خود را از دست میدهند و دیگر نشانههای پیری کم کم نمایان میشوند. تعدادی از خشکبار و دانه ها منابع ویتامین E هستند. اسیدهای پر چرب امگا ۳ شما را در برابر بیماریهای قلبی مصون داشته و از روند پیر شدن میکاهد. بادام، دانهصنوبر، کاج، کنجد، گردو، کدو تنبل، دانه آفتابگردان، تخم کتان، بادام زمینی و پسته : آنها را مخلوط کرده و مصرف کنید و توجه کنید که مصرف خام این مواد بیشتر از بو داده آنها خاصیت دارد. همیشه از خشکبار تازه استفاده کنید.
۲/ سیب و سلامت قلب دلایل متعددی وجود دارد که خوردن روزانه یک، دو و یا سه سیب را در روز ضروری میداند. مطالعه نشان داده است که کسانی که در طول هفته پنج بار یا بیشتر سیب میخورند ریه هایشان بهتر از کسانی که اصلا سیب نمیخورند کار میکند. دانشمندان بر این باورند که سیب قلب را سالم نگه میدارد . این میوه حاوی پلاسماست و خوردن دو یا سه عدد سیب در روز باعث کاهش کلسترول خون میشود .همچنین از سرطان روده که بزرگترین عامل مرگ و میر در افراد بالای ۶۰ سال است جلوگیری میکند.
۳/ خانواده توتها(berries) توت سرشار از آنتی اکسیدان است. پوست قرمز، آبی و بنفش توت حاوی آنتی اکسیدانهای مرکبی است که از خطرات رادیکالهای آزاد بر رگهای خونی جلوگیری میکند. در واقع باعث حفظ و نگهداری حالت طبیعی رگهای خونی میشود. این فالونوئیدها (خاصیت ضد خونریزی) آنتی اکسیدانهایی بسیار قویتر از ویتامین C وE هستند که به کاهش التهاب کمک میکنند واز آسپرین نیز قوی ترند. • توتها به عنوان بهترین گزینه شما هستند. نه تنها میزان زیادی آنتی اکسیدان دارند بلکه دارای خاصیت حفاظت کنندگی پوشش سلولی مغز از ضربه نیز میباشند. روند پیری را کاهش میدهند و از آلزایمر و کهولت جلوگیری میکنند. • توتها همچنین دارای رنگدانه های مفید هستند که غده پانکراس را تحریک میکند تا انسولین تولید کند. در حقیقت یافته های چینیها نشان میدهد که توت باعث بهبودی بیماران دیابتی میشود. این رنگدانه ها از سرطان و ورم مفاصل جلوگیری میکنند و به دلیل کاهش کلسترول خون از بیماری های قلبی نیز جلوگیری میکند.
۴/ آووکادو سرشار از مواد مغذی در بین آنتی اکسیدانها گلوتاتیون (ناقل اکسیژن) به عنوان آنتی اکسیدان قوی شناخته شده است. این ماده در آووکادو یافت میشود( همچنین در آسپاراگوس و گردو و ماهی) که از سه اسید امینه گلیسین، گلوتامیک و سیستئین ساخته شده است. گلوتاتیون سلولهای ایمنی را منظم و قوی میکند و ازسرطان جلوگیری میکند. کاهش میزان گلوتاتیون باعث بروز دیابت، بیماریهای کبدی، بیماریهای قلبی، کم شدن تعداداسپرم و پیری زودرس میشود. آووکادو منبع ال- سیستئین است که از تاثیرات آلودگی هوا، مواد شیمیایی، تشعشعات، الکل و سیگار بر بدن جلوگیری میکند. همچنین باعث افزایش قدرت ایمنی شده از بیماریهای قلبی جلوگیری کرده و به ساخت عضله کمک میکند. از بروز التهاب جلوگیری کرده و باعث رشد ناخنها و سلامت موها میگردد.
۵/ زرد آلو مانع پیری یکی از میوه های ثابت یک انسان صد ساله در روستای هانزا در هیمالیا زرد آلو بوده است. تحقیقات نشان داده است که زردآلو نسبت به دیگر مواد غذایی از میزان شبه کاروتن بالایی برخوردار است. شبه کاروتنها آنتی اکسیدانهایی هستند که از بیماریهای قلبی جلوگیری میکنند زیرا میزان کلسترول بد خون را کاهش میدهند و در برابر سرطان از بدن محافظت میکنند.
پیر مرد روستا زاده ای بود که یک پسر و یک اسب داشت. روزی اسب پیرمرد فرار کرد، همه همسایه ها برای دلداری به خانه پیر مرد آمدند و گفتند:عجب شانس بدی آوردی که اسبت فرارکرد! روستا زاده پیر جواب داد: از کجا میدانید که این از خوش شانسی من بوده یا از بد شانسی ام؟ همسایه ها با تعجب جواب دادن: خوب معلومه که این از بد شانسیه! هنوز یک هفته از این ماجرا نگذشته بود که اسب پی مرد به همراه بیست اسب وحشی به خانه برگشت. این بار همسایه ها برای تبریک نزد پیرمرد آمدند: عجب اقبال بلندی داشتی که اسبت به همراه بیست اسب دیگر به خانه بر گشت! پیر مرد بار دیگر در جواب گفت: از کجا میدانید که این از خوش شانسی من بوده یا از بد شانسیام؟ فردای آن روز پسر پیرمرد در میان اسب های وحشی، زمین خورد و پایش شکست. همسایه ها بار دیگر آمدند: عجب شانس بدی! وکشاورز پیر گفت: از کجا میدانید که این از خوش شانسی من بوده یا از بد شانسی ام؟ وچند تا از همسایه ها با عصبانیت گفتند: خب معلومه که از بد شانسیه تو بوده پیرمرد کودن! چند روز بعد نیروهای دولتی برای سربازگیری از راه رسیدند و تمام جوانان سالم را برای جنگ در سرزمینی دوردست با خود بردند. پسر کشاورز پیر به خاطر پای شکسته اش از اعزام، معاف شد. همسایه ها بار دیگر برای تبریک به خانه پیرمرد رفتند: عجب شانسی آوردی که پسرت معاف شد! و کشاورز پیر گفت: از کجا میدانید که...؟
مردی چهار پسر داشت. آنها را به ترتیب به سراغ درخت گلابی فقر ای فرستاد که در فاصله ای دوراز خانه شان روییده بود: پسر اول در زمستان، دومی در بهار، سومی در تابستان وپسر چهارم در پاییز به کنار درخت رفتند. سپس پدر همه را فراخواند و از آنهاخواست که بر اساس آنچه دیده بودند درخت را توصیف کنند . پسر اول گفت: درخت زشتی بود، خمیده و در هم پیچیده. پسر دوم گفت: نه.. درختی پوشیده از جوانه بود و پراز امید شکفتن. پسر سوم گفت: نه.. درختی بود سرشار از شکوفه های زیبا وعطرآگین.. و باشکوه ترین صحنه ای بود که تابه امروز دیده ام. پسر چهارم گفت: نه!!! درخت بالغی بود پربار از میوه ها.. پر از زندگی و زایش! مرد لبخندی زد وگفت: همه شما درست گفتید، اما هر یک از شما فقط یک فصل از زندگی درخت را دیده اید! شما نمی توانید درباره یک درخت یا یک انسان براساس یک فصل قضاوت کنید: همه حاصل انچه هستند و لذت، شوق و عشقی که از زندگیشان برمی آید فقط در انتها نمایان می شود، وقتی همه فصلها آمده و رفته باشند! اگر در ”زمستان” تسلیم شوید، امید شکوفایی ”بهار” ، زیبایی “تابستان” و باروری “پاییز” را از کف داده اید!
مبادا بگذاری درد و رنج یک فصل زیبایی و شادی تمام فصلهای دیگر را نابود کند! زندگی را فقط با فصل های دشوارش نبین ؛ در راه های سخت پایداری کن، لحظه های بهتر بالاخره از راه می رسند.