• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 758
تعداد نظرات : 395
زمان آخرین مطلب : 3381روز قبل
شعر و قطعات ادبی
این بادها که می وزند
در تاکستان های چشمانت
دریغ از بوی پیراهنی
از آن شاخه های آبستن انگور
به همین سادگی
گم ات کردم
حال که رد بوسه های پنهانی ات را می گیرم
می رسم به هلهله فرشتگان هوا
به واژه های سرگردان ِ برآمده از دل طوفان
به همین سادگی
گم ام کردی؟!
چهارشنبه 14/10/1390 - 21:49
شعر و قطعات ادبی
گذشت دیگر آن زمان که فقط یک بار از دنیا می رفتیم ...

حالا یک بار از شهر می رویم ...

یک بار از دیار ...

یک بار از یاد....

یک بار از دل ....

و یک بار از دست ...

آری گذشت دیگر آن زمان
شنبه 30/7/1390 - 21:14
شعر و قطعات ادبی
وقت رفتن یادم بیاور خاطراتت را بدهم ببری
خودت که نباشی به چه کار من می آید
فقط ضمانت می کند
ذره ذره نابودیم را......
شنبه 30/7/1390 - 15:59
شعر و قطعات ادبی

...

گلهای روسری ام را آب بده

پروانه ها را دعوت کن

به رقص

لای موهایم

گره شده است زن بودن

خفه ام می کند!

 

شنبه 12/6/1390 - 18:11
شعر و قطعات ادبی

...

زخم شده ای

جایی

گوشه چشمم

خانه کرده ای

هر جا که می نگرم

می بینمت!

چهارشنبه 2/6/1390 - 23:24
داستان و حکایت
آهنگری بود که با وجود رنج های متعدد و بیماری اش عمیقاً به خدا عشق می ورزید. روزی یکی از دوستانش که اعتقادی به خدا نداشت از او پرسید:

تو چگونه می توانی خدایی را که رنج و بیماری نصیب می کند دوست داشته باشی؟ آهنگر، سر به زیر آورد و گفت:

وقتی می خواهم وسیله ای آهنی بسازم یک تکه آهن را در کوره قرار می دهم. سپس آن را روی سندان می گذارم و می کوبم تا به شکل دلخواهم درآید. اگر به صورت دلخواهم درآمد، می دانم که وسیله مفیدی خواهد بود. اگر نه، آن را کنار می گذارم.

همین موضوع باعث شده است که همیشه به درگاه خداوند دعا کنم که خدایا! مرا در کوره های رنج قرار ده، اما کنار نگذار
چهارشنبه 26/5/1390 - 15:39
شعر و قطعات ادبی
من کسانی را می شناسم
که با صدای بلند دعا می خوانند
اما دستشان به ستاره ای نمی رسد
اما کسانی هستند که بی دعا
با خدا دست می دهند
خدا گاهی رقص را دوست دارد ...
شنبه 1/5/1390 - 21:44
سخنان ماندگار

شکسپیر گفت:


من همیشه خوشحالم، می دانید چرا؟

Because I don"t expect anything from anyone,
برای اینکه از هیچکس برای چیزی انتظاری ندارم،

Expectations always hurt .. Life is short .. So love your life ..
انتظارات همیشه صدمه زننده هستند .. زندگی کوتاه است .. پس به زندگی ات
عشق بورز ..

Be happy .. And keep smiling .. Just Live for yourself and ..
خوشحال باش .. و لبخند بزن .. فقط برای خودت زندگی کن و ..

Befor you speak » Listen
قبل از اینکه صحبت کنی » گوش کن

Befor you write » Think
قبل از اینکه بنویسی » فکر کن

Befor you spend » Earn
قبل از اینکه خرج کنی » درآمد داشته باش

Befor you pray » Forgive
قبل از اینکه دعا کنی » ببخش

Befor you hurt » Feel
قبل از اینکه صدمه بزنی » احساس کن

Befor you hate » Love
قبل از تنفر » عشق بورز
That"s Life … Feel it, Live it & Enjoy it.
زندگی این است ... احساسش کن، زندگی کن و لذت ببر

شنبه 1/5/1390 - 15:59
شعر و قطعات ادبی
کوتاه آمده ام بودنت را...

چشمانت که در تکرار زاده مي شوند

آن سو تر از خطوط زندگيم

پاي بر جا

مانده اند.

دوشنبه 6/4/1390 - 23:54
شعر و قطعات ادبی

ساحل افتاده گفت : « گر چه بسي زيستم

هيچ نه معلوم شد آه كه من كيستم .»

موج ز خود رفته اي، تيز خراميد و گفت :

« هستم اگر مي روم گر نروم نيستم . »

(( محمد اقبال لاهوري ))

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

موج ز خود رفته رفت

ساحل افتاده ماند .

اين، تن فرسوده را،

پاي به دامن كشيد؛

و آن سر آسوده را،

سوي افق ها كشاند .

***

ساحل تنها، به درد

در پي او ناله كرد:

- (( موج سبكبال من،

بي خبر از حال من،

 

پاي تو در بند نيست !

 

كوه دماوند نيست !

« هستم اگر مي روم » ! خوشتر ازين پند نيست .

بسته به زنجير را ليك خوش آيند نيست . ))

***

ناله خاموش او، در دلم آتش فكند

رفتن؟ ماندن؟ كدام؟ اي دل انديشمند ؟

گفت : - (( به پايان راه، هر دو به هم مي رسند ! ))

عمر گذر كرده را غرق تماشام شدم :

سينه كشان همچو موج، راهي دريا شدم

هستم اگر ميروم، گفتم و رفتم چو باد

تن، همه شوق و اميد، جان همه آوا شدم

بس به فراز و نشيب، رفتم و باز آمدم،

زآنهمه رفتن چه سود؟ خشت به دريا زدم !

شوق در آمد ز پاي، پاي درآمد به سنگ

و آن نفس گرم تاز، در خم و پيچ درنگ؛

اكنون، ديگر، دريغ، تن به قضا داده است !

موج ز خود رفته بود، ساحل افتاده است

شنبه 4/4/1390 - 17:12
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته