• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 868
تعداد نظرات : 316
زمان آخرین مطلب : 3800روز قبل
اهل بیت

دختر بزرگوار حضرت امیر علیه السلام همان بانوئی است که وقتی ابن مرجانه لعنة­الله­علیه بار عام داد که ورود همگان به این مجلس آزاد باشد تا که پیروزی خود و یزید ملعون را به رخ بکشد و در همان حال خویش را تشفّی دهد. آن مجلس را چنان آراست که سر مبارک حضرت اباعبد الله الحسین علیه­السّلام در برابرش باشد. در این حال، زن و بچه­های حضرت را به مجلس وارد کرد. در حالی که جمع کارگزارانش همه حضور داشتند، به ناگاه زینب سلام­الله­علیها به شکل ناشناس وارد شده و در کناری نشستند. ابن زیاد درباره آن بانو پرسید، که ایشان که باشند؟ گفته شد: ایشان  زینب دختر علی علیه­السلام است. او به حضرت رو کرده و گفت: 

"الحمد لله الذی فضحکم و اکذب  احدوثتکم!"

سپاس خداوندی را شما را رسوا کرد و دروغ بودن پیش بینی شما را رو کرد. و دروغ شما دیدی که خداوند با برادرت چه کرد؟

"کیف رأیتِ صُنعَ اللهِ بِأخِیک"

دیدی که خداوند با برادرت چه کرد؟

بی بی سلام­الله­علیها بی درنگ در پاسخ او فرمود:

«ما رَأیتُ إلّا جَمِیلا»

من جز زیبایی ندیده ام!

سپس توضیحی به اختصار از مشی خداوند متعال، رفتار حضرت حسین (سلام­الله­علیه) و یارانشان را این گونه بیان کرد:

«هؤلاء قَومٌ کتَبَ الله عَلَیهِم القَتل، فَبَرَزوُا إلی مَضاجِعِهم، وَ سَیَجمَعُ اللهُ بَینَکَ وَ بَینَهُم، فَتُحاجَّ وَ تَخاصَم، فَانظُر لِمَنِ الفَلَج یَومَئِذٍ! ثَکَلَتکَ أُمُّکَ یَاابنَ مَرجَانَه...»

آن ها گروهی بودند که خداوند بر آن ها مرگ را نوشته بود، پس آن ها به محل آرامش خویش رفتند و به زودی خداوند بین تو و آن ها جمع خواهد کرد تا که با تو احتجاج کند و از سر دشمنی برآیند، پس بنگر که چه کسی شکست خورده خواهد بود. ای پسر مرجانه مادرت به عزایت بنشیند...

 

ای برادر و ای خواهر!

تو خود به این قوّت قلب و نیروی والا را بنگر! که چگونه در گفتار در برابر ظالمی ستمگری که آن همه خون اولیاء الهی را بی دریغ ریخته و تا مرفق دستش به خیانت و جنایت آلوده است این گونه شجاعانه سخن می­گوید؟!



منبع : استاد مرتضی آقاتهرانی

دوشنبه 27/9/1391 - 16:4
اهل بیت

در حدیثی نورانی كه به امام علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیة والثنا منسوب است چنین آمده است كه همه ما اهل بیت كشتی‌های نجاتیم ولكن كشتی حسین علیه السلام سریع ترین كشتی نجات است.
باری،سرعت ازویژگی‌های منحصربه فرد وجود سالار شهیدان، حضرت اباعبدالله‌الحسین علیه السلام است. آن حضرت هم در خلقت و تكوین سرعت دارد و هم در تشریع، و هم در رسانیدن انسان به خدا و اولیای خاص خدا، از جمله امام زمان ارواحنافداه.

شاهد سرعت آن حضرت در تكوین، به دنیا آمدن ایشان در 6 ماهگی است. گواه سرعت آن حضرت در تشریع، تبدیل حج تمتع به عمرة مفرده و به پایان رسانیدن اعمال و مناسك حج در روز 8 ذی‌الحجه (روز ترویه) و شتافتن به سوی دیار نینواست؛ شاهد سرعت آن حضرت در رسانیدن انسان به خداوند، رسانیدن حرّبن‌یزید ریاحی از حضیض ذلت و شقاوت به اوج عزت و شهادت در روز عاشوراست؛ و گواه سرعت آن حضرت در رسانیدن به امام زمان ارواحنافداه، رسانیدن سید عبدالكریم كفاش است به مقامی كه امام زمان هفته‌ای یك نوبت به دیدار آن جناب می‌آمد، و رسانیدن سیدعلی‌آقا قاضی به مقامی كه هر روز در اولین نگاه پس از بیداری، مولانا امام‌عصر‌ارواحنافداه  را دیدار می‌كرد.

علامه طباطبایی رحمه‌الله نقل كرده‌اند كه استاد عرفانشان، حضرت آیت‌الله سیدعلی‌آقا قاضی طباطبایی رضوان‌الله‌تعالی‌علیه، می‌فرمودند: اگر به جایی رسیده‌ام، در سایة قرآن و توسل به سیدالشهداء علیه السلام رسیده‌ام.

جناب شیخ عبدالكریم حامد نقل می‌كند كه از جناب سیدعبدالكریم كفاش كه هر هفته به ملاقات مولا توفیق می‌یافت، سؤال شد چه كرده‌ای كه به چنین توفیقی دست یافته‌ای؟ او در جواب گفت:
شبی جدم پیامبر ختمی مرتبت صلی الله علیه و اله  را در عالم رؤیا دیدم. از ایشان تقاضای ملاقات با امام عصرعلیه السلام را نمودم. آن حضرت فرمودند: در طول شبانه‌روز دو مرتبه برای فرزندم سیدالشهداء علیه السلام گریه كن. از خواب بیدار شدم و این برنامه را به مدت یك سال اجرا نمودم تا به تشرف خدمت آن حضرت نایل آمدم.

حاج اسماعیل خان دولابی اعلی الله مقامه الشریف (متوفای 1381 ه.ش) پس از بیان طریقة سیر سْلوك خویش می‌فرماید:
به هر تقدیر همة عنایاتی كه به من شد، از بركات امام حسین علیه‌السلام بود. از راه سایر ائمه نیز می‌توان به مقصد رسید، ولی راه امام حسین علیه‌السلام خیلی سریع انسان را به نتیجه می‌رساند؛ چون كشتی امام حسین علیه‌السلام در آسمان‌های غیب خیلی سریع راه می‌رود. هر كس در مسیر معنوی خود حركتش را از آن حضرت آغاز كند،‌ خیلی زود به مقصد می‌رسد.



منبع : سودای روی دوست؛ استاد آقاتهرانی
دوشنبه 27/9/1391 - 15:58
اهل بیت

 


مرحبا بالقتل فی سبیل الله و لکنکم لا تقدرون علی هدم مجدی و محو عزتی و شرفی

فاذا لا ابالی من القتل. [1] .

چه زیباست کشته شدن در راه خدا و لیکن شما مجد و عظمت و عزت و شرف مرا

نمی توانید نابود کنید؛ در اینصورت من از مرگ واهمه ای ندارم.

امام حسین علیه السلام

حضرت سیدالشهداء علیه السلام هنگام حرکت از مدینه بسوی مکه وصیت نامه ذیل را نوشت و با انگشتری خویش مهر کرد و به برادرش، محمد حنفیه داد.

به نام خداوند بخشنده مهربان


بطور یقین حسین گواهی می دهد که خدایی جز الله نیست و شریکی برای او وجود

ندارد و محمد بنده و فرستاده اوست که آیین حق را از نزد حق تعالی آورد.


او گواهی می دهد که بهشت و جهنم حق است و روز قیامت بی گمان به وقوع

می پیوندد و خداوند متعال انسانها را از قبرها بر می انگیزد.

 

بی شک من برای تفریح و خوشگذرانی و اظهار کبر و فساد و ظلم از مدینه خارج

نشدم بلکه جز این نیست که برای صلاح در امت جدم، سفر را آغاز کرده و می خواهم امر به نیکی و نهی از زشتی کرده و به سیرت جدم و پدرم، علی بن ابیطالب، رفتار کنم؛ هر کس این حقیقت را از من بپذیرد و از من پیروی کند، راه خدا را برگزیده و گرنه،صبرمی کنم تا خداوند متعال بین من و این قوم به حق داوری کند و او بهترین داوران است.


برادرم! این وصیت من به تو است و توفیق من جز از خدا نیست و به خدا توکل کرده و بازگشتم به سوی اوست. [2]

 

پاورقی:

[1] ملحقات احقاق الحق 11/601.

[2] بحار الانوار 44/329.

يکشنبه 26/9/1391 - 16:25
اهل بیت

 

 مى‏گویند: شما در عصر فضا و اتم زندگى مى‏كنید آنگاه بر كسى اشك مى‏ریزید كه صدها سال پیش در گذشته است وبر مزارهایى سفر مى‏نمایید كه چیزى جز صخره و سنگ نمى‏باشد؟!

در پاسخ مى‏گوئیم:«چنانكه گفته‏اند: «بعد زمان» را در «ابدیت» اثرى نیست ابدیت را در ماوراى زمان ـ در عرصه‏اى برتر از زمان ـ حكومت است ابدیت همیشگى است. جاودانان رهبران بزرگ بشریت به ابدیت تعلق دارند، از اینرو قرنها نیز در طول حیات معنوى آنان، مفهوم متداول خود را از دست مى‏دهند.

 حسین بن على (علیه السلام) از زمره جاودانان از رهبران بزرگ بشریت است سخن از وى سخن از تاریخ نیست سخن روز است. سخن از ابدیت است سخن از همیشگى خروشان و شكوفا و پر فروز است. این زنده جاوید نزدیك چهارده قرن ـ به حساب تاریخ ـ پس از مرگ جسمانیش همچنان امروز نیز بر دلها حكومت مى‏كند و هنوز پرتو وجودش نه تنها در حیات ما بلكه در حیات جهان معاصر ودر عصر فضا و اتم «حوادث بى نظیر» ایجاد مى‏كند وبه صورت یكى از «شور انگیزترین حماسه‏هاى تاریخ بشریت» در آمده و همه ساله نیرومندترین امواج احساسات میلیونها انسان را در اطراف خود بر مى‏انگیزد و مراسمى پرشورتر و هیجان انگیزتر ازهر مراسم دیگر به وجود مى‏آورد . راستى چرا به این حادثه تاریخى ـ كه شاید در تاریخ مشابه فراوان دارد ـ اهیمت داده مى‏شود؟ ! چرا مراسم بزرگداشت این خاطره هر سال پرشكوهتر و پرهیجان‏تر از سال پیش برگزار مى‏گردد؟ این همه تعظیم و تكریم و سپاس این همه سوز و گداز پس از چهارده قرن، آخر براى چیست؟ آن را چه معنائى است؟! حقیقت این است كه این زنده جاوید پس از قرنها، همچنان بر قلبهاى انسانهاى آزاده قدرتمندانه حكومت مى‏كند ودر جامعه «موج معنوى» ایجاد مى‏نماید. حتى هنوز هم به طور عمیق یك قدرت محرك معنوى ویك نیروى كنترل اجتماعى بزرگ به شمار مى‏رود. اما از زیارت زیارتگاههاى مقدس هرگز سنگها و صخره‏ها هدف و غایت نمى‏باشند چه اگر غرض خود آنها مى‏بود همین كوهها سر به فلك كشیده‏انسان را از مشقت سفر و طى راههاى طولانى بى نیاز مى‏ساخت پس مقصود بالذات صاحب مزار است وبزرگ داشتن سنگها به جهت شرف انتساب به صاحبان آن مزارها است مانند محترم داشتن جلد قرآن كریم وسنگها و آجرهائى كه خانه كعبه ومسجد رسول خدا (صلى الله علیه و آله) وسایر اماكن مقدس از آنها ساخته شده است . الان مى‏بینیم كه دولتها و ملتها در حفظ مقبره‏هاى شخصیتهاى بزرگ خویش مى‏كوشند وبه دور آنها هاله تقدیس مى‏كشند. در تاریخ نوشته‏اند هنگامى كه سر مبارك حسین (علیه السلام) را به نزد یزید آوردند وى در مجلس شراب حضور داشت اتفاقا قاصدى از طرف پادشاه روم به مجلس یزید بار یافت وسر مبارك حسین (علیه السلام) را درمقابل یزید مشاهده كرد و چون دانست كه آن سر مبارك به حسین (علیه السلام) تعلق دارد عمل یزید را به شدت نكوهش نمود و گفت اى یزید داستان «كلیساى حافر» را شنیده‏اى؟ گفت چگونه است؟ رومى گفت: در پیش ما مكانى است كه گویند خر عیسى از آنجا گذر كرده است در آنجا كلیسائى بنا نهاده‏اند كه نام آن به سم خر عیسى منسوب بوده و به كنیسه حافر «سم» شهرت دارد ما هر سال به زیارت آنجا مى‏رویم و نذورات خود را به آنجا اهدا مى‏كنیم. روى این حساب اى یزید من گواهى مى‏دهم كه تو خطا كارى و از راه راست به دورى! یزید خشمگین شد و به كشتن قاصد فرمان داد رومى به سوى سر نازنین حسین (علیه السلام) رفت و آن را بوسید و شهادتین برزبان جارى كرد و سپس او را گرفتند و بر در قصر به دار كشیدند.

زیارت، ارتباط روحى زائر با صاحب قبر است زائر قبر ابا عبد الله الحسین (علیه السلام) با آن حضرت تجدید بیعت مى‏نماید و لذا ائمه اطهار علیهم السلام با توصیه و ترغیب به زیارت سالار شهیدان این نهضت مقدس را براى همیشه زنده و جاوید نگه‏داشته‏اند البته زیارت همه امامان مورد تأكید است ولى روایاتى كه در ترغیب وتشویق زیارت امام حسین (علیه السلام) رسیده فوق العاده زیاد است امامان بااین توصیه‏ها در صدد آن بودند كه شیعیان پیوستگى عملى با اهداف آن بزرگوار داشته باشند. امام سجاد (علیه السلام) كه خود چندین بار مخفیانه به زیارت سالار شهیدان رفته در گفتار خویش نیز سفارش زیادى به زیارت امام حسین (علیه السلام) داشته است. «ابو حمزه ثمالى» گوید: از امام سجاد (علیه السلام) در مورد زیارت امام حسین (علیه السلام) پرسیدم، حضرت فرمود: «زُره كل یوم فان لم تقدر فكل جمعة فان لم تقدر فكل شهر فمن لم یزره فقد استخف بحق رسول الله (صلى الله علیه و آله)  «هر روز آن حضرت را زیارت كن، اگر نمى‏توانى هفته‏اى یك بار، اگر نمى‏توانى ماهى یكبار، پس كسى كه اصلا آن حضرت را زیارت نكند، درحقیقت حریم رسول الله را خفیف شمرده است». ولى مهمتر از سوگوارى و زیارت آشنایى به مكتب امام حسین و شهداى كربلا و پیوستگى عملى به اهداف بلند آن بزرگوار است. مهم پاك بودن و پاك زیستن و درست اندیشیدن و تأسى عملى به او است.  

 

در انسان علاوه بر عوامل شناختی که باعث تشخیص راه می گردد عامل احساسی نیز وجود دارد که به تقویت عامل شناختی نیز می انجامد واز آنجا که احساسات و عواطف مختلف است (شادی وغم) تحریک هر یک باید با حادثه مربوطه متناسب باشد تا اثر خاص خود را بگذارد.حادثه عاشوراءکه باعث دوام اسلام شد و درسی برای نهضتها و مقاومت در برابرطاغوتها تا قیام قیامت می شود.باید در خواندن تاریخ آن حزن مردم بر انگیخته شود،اشک جاری شود ، شور و عشق پدید آیدو در این حادثه چیزی که می تواند چنین نقشی را بیافریند عزاداری و گریستن و گریاندن است.که همین گریه ها بود که جوان را به شلمچه می کشاند مصائب 8 سال جنگ بر پیروانش هموار شد .چنین گریه ایست که فعالیت ساز است ، انسان ساز است.


ر .ک .اذرخشی دیگر از آسمان کربلا،محمد تقی مصباح یزدی.

يکشنبه 26/9/1391 - 16:22
اهل بیت

 

در روایتى مى‏فرماید: «هركه یاد كند مصیبت ما را و بگرید وبگریاند مردم را، در روز قیامت در درجه‏هاى ما خواهد بود و هركه مصیبت مارا یارى كند و گریه كند، چشم او در روزى كه چشمها همه بگریند، نگرید و هر كه در مجلسى بنشیند ودین ما را احیاء نماید، دل او نمیرد در روزى كه دلها همه بمیرند .»

بنابراین اگر كسى روز عاشورا روز جشن وسرور بداند یقینا او مانند بنى امیه دشمن اهل بیت است. پس این كه سران صوفیه را روز شادى و سرور و جشن مى‏دانند، بدون شك دشمن اهل بیت هستند و لو این كه ادعاى دوستى بكنند.

چنانكه «شیخ عبد القادر گیلانى» روز جانگداز عاشورا را روز فرح و شادى قلمداد كرده گفته است: «روز عاشورا هرگز روز مصیبت نمى‏باشد، روز جشن وشادى است و بر مردم لازم و واجب است كه در این روز براى اهل و عیال خود هدایایى تهیه كنند و آنها را به گردش و تفریح ببرند و آنها را با خوشگذرانى سرگرم سازند».

پس این مسلم است كه گریه بر امام حسین (علیه السلام) عنوان شرعى دارد و از عبادات بزرگ شمرده مى‏شود و در حقیقت دیده گریان و دل اندوهگین بر مصائب اهل بیت، شعار شیعه است .

 به قول یكى از شعراى عرب‏ لك عندى ما عشت یا ابن رسو ل الله حزن یفى بحق ودادى‏ ناظر بدموع غیر بخیل وحشى بالسلو غیر جواد «اى پسر پیامبر خدا در پیش من از براى تو تا زنده‏ام اندوهى است حق مودت را به جاى مى‏آورد دیده‏ام از ریزش اشك دریغ نمى‏ورزد و درونم از رنج و غم تسلى نمى‏یابد.»

 

 ر .ک .اذرخشی دیگر از آسمان کربلا،محمد تقی مصباح یزدی.

يکشنبه 26/9/1391 - 16:21
اهل بیت

 

در روایتى مى‏فرماید: «هركه یاد كند مصیبت ما را و بگرید وبگریاند مردم را، در روز قیامت در درجه‏هاى ما خواهد بود و هركه مصیبت مارا یارى كند و گریه كند، چشم او در روزى كه چشمها همه بگریند، نگرید و هر كه در مجلسى بنشیند ودین ما را احیاء نماید، دل او نمیرد در روزى كه دلها همه بمیرند .»

بنابراین اگر كسى روز عاشورا روز جشن وسرور بداند یقینا او مانند بنى امیه دشمن اهل بیت است. پس این كه سران صوفیه را روز شادى و سرور و جشن مى‏دانند، بدون شك دشمن اهل بیت هستند و لو این كه ادعاى دوستى بكنند.

چنانكه «شیخ عبد القادر گیلانى» روز جانگداز عاشورا را روز فرح و شادى قلمداد كرده گفته است: «روز عاشورا هرگز روز مصیبت نمى‏باشد، روز جشن وشادى است و بر مردم لازم و واجب است كه در این روز براى اهل و عیال خود هدایایى تهیه كنند و آنها را به گردش و تفریح ببرند و آنها را با خوشگذرانى سرگرم سازند».

پس این مسلم است كه گریه بر امام حسین (علیه السلام) عنوان شرعى دارد و از عبادات بزرگ شمرده مى‏شود و در حقیقت دیده گریان و دل اندوهگین بر مصائب اهل بیت، شعار شیعه است .

 به قول یكى از شعراى عرب‏ لك عندى ما عشت یا ابن رسو ل الله حزن یفى بحق ودادى‏ ناظر بدموع غیر بخیل وحشى بالسلو غیر جواد «اى پسر پیامبر خدا در پیش من از براى تو تا زنده‏ام اندوهى است حق مودت را به جاى مى‏آورد دیده‏ام از ریزش اشك دریغ نمى‏ورزد و درونم از رنج و غم تسلى نمى‏یابد.»

 

يکشنبه 26/9/1391 - 16:20
اهل بیت

 

«عبد الله بن سنان» مى‏گوید: در روز عاشورا به حضور امام صادق (علیه السلام) شرفیاب شدم آن حضرت را رنگ پریده و بسیار غمگین و گریان یافتم، علت آن را از امام پرسیدم، فرمود : امروز عاشوراست و در چنین روزى جد ما امام حسین (علیه السلام) شهید شده است.

امام صادق (علیه السلام) به «ابو هارون مكفوف» دستور داد مرثیه بخواند آنگاه كه وى مرثیه خود را آغاز نمود متوجه شد امام (علیه السلام) سخت  گریه مى‏كند و زنانى كه پشت پرده بودند همینكه صداى گریه امام صادق (علیه السلام) را شنیدند آنها نیز صداى خود را به گریه و شیون بلند كردند؛ بعد امام فرمود: «من انشد فى الحسین شعرا فبكى وابكى عشرا كتب له الجنه» . «هر كس در مصیبت حسین (علیه السلام) شعر بگوید و گریه كند وده نفر را بگریاند بهشت بر او نوشته مى‏شود».

امام رضا (علیه السلام) مى‏فرماید: روش پدرم امام موسى بن جعفر (علیه السلام) این بود كه هرگاه ماه محرم مى‏رسید پیوسته غمگین بود تا دهه عاشورا سپرى شود روز عاشورا روز گریه و ماتم او بود و مى‏فرمود: «هو الیوم الذى قتل فیه الحسین» . امام رضا (علیه السلام) فرمود محرم ماهى است كه اهل جاهلیت در آن ماه جنگ و خونریزى را حرام مى‏دانستند ولى دشمنان در آن ماه خون ما را ریختند حرمت ما را شكستند زنان و فرزندان ما را به اسارت گرفتند و به خیمه‏هاى ما آتش زدند اموال ما را غارت نمودند و حرمت رسول خدا را در حق ما رعایت نكردند. «ان یوم الحسین اقرح جفوننا و أسبل دموعنا و أذل عزیزنا بأرض كربلا .... على مثل الحسین (علیه السلام( فلیبك الباكون، فان البكاء علیه یحط الذنوب العظام.» «كشته‏شدن امام حسین (علیه السلام) اشكهاى ما را ریزان و پلكهاى چشمان ما را مجروح و در كربلا عزیز ما را ذلیل كرد... گریه كنندگان باید بر حسین (علیه السلام) گریه كنند . گریه بر او گناهان بزرگ را مى‏ریزد».

امام رضا (علیه السلام) به «ریان بن شبیب» فرمود: «ان كنت باكیا لشى‏ء فابك للحسین بن على فانه ذبح كما یذبح الكبش و قتل معه من أهل بیته ثمانیة عشر رجلا ما لهم فى الارض شبیهون...». «اگر بخواهى به چیزى گریه كنى بر حسین بن على (علیه السلام) گریه كن زیرا سر آن حضرت را مثل سر گوسفند بریدند و با او هجده مرد از اهل بیتش كشته شدند كه در دنیا بى نظیر بودند». سپس به «ابن شیب» فرمود: «اگر دوست دارى در درجه‏هاى بلند بهشت با ما باشى، غمگین باش از براى غمگینى ما و شاد باش از براى شادمانى ما».

حتى به موجب بعضى از روایات امام زمان (عج) نیز مدام بر سید الشهداء اشك مى‏ریزد و مى‏گوید : «اى جد بزرگوار! روزگار مرا به تأخیر انداخت و نتوانستم به یارى تو بشتابم وبا دشمنانت پیكار كنم در عوض: «فلاندبنك صباحاً و مساءً و لأبكین لك بدل الدموع دما حسرة علیك. ..» «هر صبح و شام بر مصائب تو گریه مى‏كنم، اگر اشك چشمم تمام شود، به جاى آن خون مى‏گریم».

حتى به موجب روایات فراوانى كه نقل شده است، همه كس و همه چیز خورشید و آسمان و زمین و فرشتگان روز عاشورا بر آن حضرت گریه مى‏كنند .

موضوع قابل توجه این است كه «عبد الله بن فضیل هاشمى» از امام صادق (علیه السلام) سوال مى‏كند: چرا روز عاشورا این چنین روز مصیبت وغم واندوه وعزادارى گردید؟ اما روز وفات پیامبر اكرم وامیرمؤمنان و فاطمه زهرا و امام مجتبى (علیه السلام) كه با زهر مسموم شد این چنین نشد؟

امام صادق (علیه السلام) فرمود: «ان یوم الحسین أعظم مصیبة من جمیع سایر الایام... فكان ذهابه كذهاب جمیعهم ...» روز حسین ـ عاشورا ـ از لحاظ مصیبت از تمام روزها عظیم‏تر است... زیرا حسین (علیه السلام) تنها باقى مانده اصحاب پنج گانه كساء است كه رفتن او، مثل رفتن همه آنهاست».

روز عاشورا مصائبى بر خاندان رسالت وارد شد كه در خاطره هیچ آفریده‏اى خطور نكند و قلم را تاب نوشتن نباشد، چه جالب گفته است:

فاجعة ان اردت اكتبها مجملة ذكرة لمدكر «مصیبتى بزرگ كه اگر بخواهیم آن را به نحو اقتصار براى یاد آورى یاد كننده‏اى بنویسم» .

جرت دموعى فحال حائلها ما بین لحظ الجفون و الزبر«به یقین اشك روانم بین چشم من واوراق كتب حایل آید»

و قال قلبى بقیا على فلا و الله ما قد طبعت من حجر «دلم گفت به من رحمى كن، به خدا سوگند من از سنگ آفریده نشده‏ام».

بكت لها الارض و السماء دما بینهما فى مدامع « بر آن فاجعه زمین و آسمان و آنچه ما بین آندواست اشك خون گریست».

غرض، روز عاشورا روز مصیبت واندوه و گریه براى خاندان رسالت و شیعیان آنهاست. تنها بنى امیه دشمنان اهل بیت بودند كه آن روز را روز مبارك و سرور و خوشحالى مى‏دانستند. چنانكه در زیارت عاشورا مى‏خوانیم:«اللهم ان هذا یوم تبركت به بنو امیه»«خدایا این روز، روزى است كه آن را بنى امیه مبارك ومیمون دانستند».

در فراز دیگرى مى‏خوانیم: «هذا یوم فرحت به آل زیاد وآل مروان بقتلهم الحسین...». «و این روزى است كه آل زیاد و آل مروان به خاطر این كه حسین را كشتند به آن مسرور شدند.»

خلاصه در باب عزا و ماتم سید الشهداء فرزند دلبند حضرت زهرا و على مرتضى (علیهم السلام) روایات فراوانى از ناحیه رسول خدا و ائمه معصومین (علیهم السلام) وارد شده كه روز عاشورا، روز مصیبت وحزن اهل بیت وشیعیان ایشان مى‏باشد به اعتبار همین روایات باید روز عاشورا غمگین وحزین بود .

ادامه دارد:

يکشنبه 26/9/1391 - 16:19
اهل بیت

داستان گریه و عزادارى پس از شهادت آن حضرت از سوى امامان (علیه السلام)

داستانى مفصلى است كه به ذكر چند مورد اكتفا مى‏كنیم:

امام سجاد (علیه السلام) كه خود در كربلا شاهد مصائب دلخراش امام حسین

علیه السلام ویاران با وفایش بود پس از واقعه عاشورا تا زمانى كه در قید حیات بود

این واقعه سوزناك را فراموش نكرد و همیشه گریه و سوگوارى نمود او هر وقت

مى‏خواست آب بنوشد تا چشمش به آب مى‏افتاد اشك از چشمانش سرازیر مى‏شد وقتى

علت این كار را مى‏پرسیدند مى‏فرمود چگونه گریه نكنم درحالى كه یزیدیان آب را براى

وحوش و درندگان آزاد گذاشتند ولى آن را به روى پدرم بستند و او را با لب تشنه كشتند.

مى‏فرماید هر وقت كشته شدن فرزندان فاطمه (علیه السلام) رابه یاد مى‏آورم گریه گلویم

را مى‏گیرد. وقتى هم افرادى وى را دلدارى مى‏دادند، مى‏فرمود:

«كیف لا أبكی؟ و قد منع أبى من الماء الذى كان مطلقا للسباع والوحوش»

امام سجاد (علیه السلام) درعزاى پدر مظلوم خویش به حدى گریست كه اورا یكى از بکّائون پنج گانه تاریخ لقب دادند  وقتى راز آن همه گریه را از آن حضرت مى‏پرسیدند، مصائب جانگداز كربلا را بازگو مى‏كرد ومى‏فرمود: مرا ملامت نكنید، یعقوب، پس از آن كه یك فرزند خود را از دست داد آنقدر گریست تا از غصه چشمهایش سفید شد در حالى كه یقین به مرگ فرزندش نداشت. از فراق روى یك یوسف اگر یعقوب سوخت هجر هفتاد و دو یوسف كرده خونین دل مرا در حالى كه من به چشم خود دیدم كه در یك نیمروز چهارده نفر از اهل بیت مرا سر بریدند انتظار دارید داغ آنها از دلم بیرون برود؟!

او نه تنها در ماتم پدر بزرگوارش اشك مى‏ریخت بلكه مومنان را نیز ترغیب به گریستن در عزاى آن مظلوم مى‏كرد: «ایما مومن دمعت عیناه لقتل الحسین حتى تسیل على خده بواه الله بها فى الجنة غرفا یسكنها احقابا».  «هر مؤمنى كه بر شهادت حسین (علیه السلام) آن قدر بگرید كه اشك بر گونه‏اش جارى شود خداوند براى او غرفه‏هائى در بهشت آماده مى‏سازد كه تا ابد در آن اقامت خواهد كرد.»

امام باقر (علیه السلام) براى امام حسین (علیه السلام) اشك مى‏ریخت و به هركس هم در خانه او بود دستور مى‏داد گریه كند. و در منزل آن حضرت مجلس عزا و سوگوارى براى امام حسین (علیه السلام) تشكیل مى‏گردید و حاضران مصیبت آن حضرت را به هم تسلیت مى‏گفتند .

 

ادامه دارد

يکشنبه 26/9/1391 - 16:18
اهل بیت

اشك چشم نشانه رقت قلب است كسى كه از صحنه دلخراش منقلب نمى‏شود تا اشك تأثر

بریزد و نیزازحقیقت و جلوه زیبائى لذت نمى‏برد تا اشك شوق جارى گرداند از قلب سلیم

روح متعادل برخوردار نیست.

امیرمومنان على (علیه السلام) مى‏فرماید: "خداوند متعال افرادى را كه به هنگام استماع

قرآن تحت تأثیر قرار نمى‏گیرند و از شنیدن آیات مربوط به قیامت تعجب نمى‏كنند، و

خنده مى‏نمایند، مورد سرزنش قرار مى‏دهد و مى‏فرماید : (تضحكون و لا تبكون) و نیز

فرموده: (بكاء العیون و خشیة القلوب من رحمة الله تعالى)چنانكه «جمود عین» و محروم

بودن از اشك و گریه از خوف خدا نشانه قساوت قلب و شقاوت معرفى شده است.

 

رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) فرمود:«من علامات الشقاء: جمود العین، قسوة

القلب...»

در مقابل، آن دسته از مومنانى كه بصیرتى روشن ـ قلبى رؤوف و احساسى پاك و شفاف

دارند در زبان قرآن كریم با جمله (یبكون و یزیدهم خشوعا) و (سجدّا و بكیّا) مورد

ستایش قرار گرفته‏اند .

قهرا این نوع افراد در برابر عظمت مردان خدا اشك شوق و به خاطر مظلومیت آنان

هم اشك غم و اندوه از چشم خود جارى مى‏كنند.

نام حسین (علیه السلام) با گریه همراه است‏ آن گونه كه از متون اسلامى استفاده مى‏شود

نام حسین (علیه السلام) با گریه و ناله آمیخته است و قبل ازشهادتش پیامبر اكرم (صلى

الله علیه و آله) و امیرالمؤمنان على (علیه السلام) و مادرش فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

براو گریسته‏اند.

طبق رویات فراوانى، چون حضرت حسین (علیه السلام) تولد یافت جبرئیل به رسول

خدا (صلى الله علیه و آله) نازل شد و خبر شهادت آن نوزاد را به پیامبر اكرم (صلى الله

علیه وآله) و پدر و مادرش داد و آنان از همان ایام براى حسین (علیه السلام) گریستند.

طبق روایتى كه از عایشه نقل شده است حسین (علیه السلام) كودك خردسال بود كه وارد

خدمت پیامبر گردید همان موقع جبرئیل به پیامبر اكرم (صلى الله علیه و آله) ابلاغ كرد:

زمانى نمى‏گذرد كه این كودك را افرادى از امت تو در سرزمین «طف» از خاك عراق

به قتل مى‏رسانند «فبكى رسول الله (صلى الله علیه و آله)» اما جبرئیل افزود: «لا تبك،

فسوف ینقم الله منهم، بقائمكم اهل البیت  «گریه نكن در آینده خداوند به وسیله قائم اهل بیت

از آنها انتقام مى‏گیرد».

«ابن عباس» مى‏گوید به هنگام رفتن به «صفین» من همراه امیر مؤمنان على (علیه

السلام) بودم چون در كنار شط فرات به «نینوا» وارد شد، امام (علیه السلام) با

صداى بلند گریست و فرمود: اى پسر عباس این محل را مى‏شناسى؟

گفتم: نمى‏شناسم اى امیرمؤمنان.

فرمود اگر اینجا را مثل من مى‏شناختى هرگز از اینجا رد نمى‏شدى مگر این كه 

مثل من گریه سر مى‏دادى.

ابن عباس گفت: «فبكى طویلا حتى اخضلّت لحیته و سألت الدموع على صدره

وبكینا معا»:

«آن حضرت گریه مفصلى كرد به طورى كه اشك از روى محاسن او جارى شد

ما هم همصدابا على (علیه السلام) گریه سردادیم».

بعد امام ادامه داد: واى، من با آل ابوسفیان چه كرده‏ام، سپس افزود: در این سرزمین

كه (كرب و بلا نامیده مى‏شود) هفده نفر از فرزندان من و فاطمه به شهادت

مى رسندو مدفون مى‏گردند.

طبق روایت امام صادق (علیه السلام) روزى فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به

محضر رسول خدا (صلى الله علیه و آله) وارد شد و آن حضرت را گریان دید از

علت گریه‏اش پرسید؟

رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فرمود: جبرئیل به من خبر داد كه حسین

(علیه السلام)را گروهى از امت من به قتل مى‏رسانند!

فاطمه (علیه السلام ( نیز از شنیدن این خبر به شدت گریست ولى وقتى ازمقام بلند

فرزندش به خاطر شهادت آگاه گردید آرامش و تسكین یافت.

 

ادامه دارد :

يکشنبه 26/9/1391 - 16:17
اهل بیت

 

مى‏ گویند اگر امام حسین (علیه السلام) روز عاشورا پیروز شد چرا آن روز را جشن

نمى‏گیریم؟ چرا گریه مى‏كنیم؟ این همه گریه در برابر آن پیروزى بزرگ براى چیست؟

گریه زبان صادق و طبیعى شوق و اندوه و درد و عشق یك انسان است.

گریه تجلى طبیعى یك احساس و حالتى جبرى و فطرى از یك رنج، یك شوق یا یك

اندوه مى‏باشد.

یكى از دانشمندان غرب مى‏گوید: «انسانى كه هرگز نمى‏گرید و گریستن را نمى‏داند

احساس انسانى را فاقد است».

مگر نه اشك زیباترین شعر و بى‏تاب‏ترین محبت و پر گدازترین ایمان و تب دار ترین

احساس و خالصترین «گفتن» و لطیف ترین «دوست داشتن» است كه همه در كوره دل

به هم آمیخته و ذوب شده و قطره‏اى گرم شده‏اند به نام اشك؟

مگر نه قلب، قالب اشك است و اشك در قلب شكل مى‏گیرد ولذا اشك شبیه قلب است:

اى بسا قلبهاى سوزانى كه زبان راز آن نگوید باز لیك آن دیدگان نورانى‏ راز دلداده

مى‏كند ابراز گریه ترجمان دل است مثلا كسى كه عزادار است ومرگ عزیزى

قلبش را مى‏سوازند،باید گریه كند.

وقتى كه دلش یاد از او مى‏كند و زبانش سخن از او مى‏گوید چشمش نیز با او

همدردى مى‏كند .مگر چشم از زبان صادقانه‏تر سخن نمى‏گوید؟!

از من مپرس كاتش دل درچه غایت است ....از آب دیده پرس كه او ترجمان ماست‏.

ادامه دارد:

يکشنبه 26/9/1391 - 16:16
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته