• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 461
تعداد نظرات : 201
زمان آخرین مطلب : 5003روز قبل
محبت و عاطفه
حالا من یه گوشه تنهام با یه عکس یادگاری
رفتی بی وفا و گفتی که  منو دوسم نداری
حالا باز دوباره بارون می
خوره رو تن  شیشه
اخه چی کم شده از تو که می ری واسه همیشه
عزیزم دنیا کوچیکه
تو بگو اخه کجایی
یاد تو می افتم هر وقت
هی می گم جای تو خالی
هی میگم جای تو خالی
تو شبای پر ستاره
دل من هواتو داره
یاد من می مونه
نیستی
بودنت خواب و خیاله
روی بام خاطراتت من کبوتر شدم اما
با یه سنگ
نفرت تو پریدم از بوم دنیا
حالا بعد رفتن تو من یه گوشه ای نشستم
هی می گم
کجایی اخر اخه من دل به کی بستم
دیگه خسته ام از این عشق خیالی
هی میگم جای
تو خالی
دوشنبه 28/4/1389 - 11:48
دانستنی های علمی

دوست داشتن به 21زبان مختلف دنیا

 

01) English : I Love You

02) Persian : To ra doost daram

03) Italian : Ti amo

04) German : Ich liebe Dich

05) Turkish : Seni Seviyurum

06) French : Je t"aime

07) Greek : S"ayapo

08) Spanish : Te quiero

09) Hindi : Mai tumase pyre karati hun

10) Arabic : Ana Behibak

11) Iranian : Man dooset daram

12) Japanese : Kimi o ai shiteru

13) Yugoslavian : Ya te volim

14) Korean : Nanun tangshinul sarang hamnida

15) Russian : Ya vas liubliu

16) Romanian : Te iu besc

17) Vietnamese : Em ye^ Ha eh bak

18) Syrian/lebanese : Bhebbek

19) Swiss-German : Ch"ha di ga"rn

20) Swedish : Jag a"Iskar dig

21) Africans : Ek het jou li ...

جمعه 25/4/1389 - 14:15
محبت و عاطفه

 

 چشمش افتاد به من وهمونی که می دونی شد 

بذار راحتت کنم یعنی دلم دیوونه شد

 دل من که عمری رفته بود سراغ زندگیش

 به بیابون زد و دنبال چشاش روونه شد

 اون تا دید دیوونشم دیگه بهم نگاه نکرد 

عاشقیم برای رفتنش واسش بهونه شد

 گفتم این تیر نگاتو توی قلب من نزن دیگه

 قلب من واسه تیرای اون نشونه شد 

روزا تو خیابونا اواره ی نگاش شدم 

شبا هم بیابونا واسه غریبیم خونه شد

 دیگه مطمئن شد اون که من گرفتارش شدم

 عشق من از اونایی که تا ابد می مونه شد

 یه شب اما واسه همیشه رفت یه جای دو

ر چون نگفت کجا می ره باز تقصیر زمونه شد

جمعه 25/4/1389 - 13:59
محبت و عاطفه
  "

راهی‌ نمونده‌ ، نازنین‌ ! باید به‌ دریا بزنیم‌ !
باید از این‌ خواب‌ِ بلند ، یه‌ پُل‌ به‌ رؤیا بزنیم‌ !
راهی‌ نمونده‌ نازنین‌ ! راه‌ِ ستاره‌ سَد شده‌ !
تو امتحان‌ِ سادگی‌ ، قلب‌ِ من‌ُ تو رَد شده‌ !
راهی‌ نمونده‌ باید از بغض‌ِ ترانه‌ بگذریم‌ !
غصه‌ نخور ! ما دوتا از سایه‌ها آفتابی‌تریم‌ !
راهی‌ نمونده‌ ، رفتنت‌ آخرِ قصه‌ی‌ منه‌ !
اما چراغ‌ِ یادِ تو ، تو شب‌ِ قصه‌ روشنه‌ !

خاتون‌ِ خط‌ خورده‌ی‌ من‌ ! نبض‌ِ غزل‌ رُ زنده‌ کن‌ !
دوباره‌ تو بازی‌ِ دل‌ ، بغض‌ِ من‌ُ برَنده‌ کن‌ !
خاتون‌ِ خط‌ خورده‌ی‌ من‌ ! اوج‌ِ صدای‌ من‌ کجاست‌ ؟
حروف‌ِ پاک‌ اسم‌ِ تو ، کجای‌ این‌ ترانه‌هاس‌ ؟
با هم‌ کلیدِ نقره‌ رُ تو کوچه‌ پیدا می‌کنیم‌ !
واژه‌ی‌ زنده‌گی‌ رُ با ترانه‌ معنا می‌کنیم‌ !
خاطره‌های‌ خفته‌ رُ دوباره‌ بیدار می‌کنیم‌ !
عشق‌ُ تو هر ترانه‌یی‌ صد دفه‌ تکرار می‌کنیم‌ !

هنوزم‌ نبض‌ِ غزل‌ نبض‌ِ قدمهای‌ منه‌ !
هنوزم‌ قلب‌ِ ترانه‌ توی‌ سینه‌م‌ می‌زنه‌ !
نازنین‌ ! خسته‌ نشو ! تو آینه‌ می‌رسیم‌ به‌ هم‌ ،
طپش‌ِ ترانه‌ها فاصله‌ها رُ می‌شکنه‌ !

 

جمعه 25/4/1389 - 13:54
محبت و عاطفه
سعی کن مثل خورشید زیاد نور ندی چون همه از نورت استفاده می کنن ولی اصلا نگات نمی کنن؛ سعی کن مثل ستاره کم نور بدی تا همه تو خلوت شباشون دنبالت بگردن
جمعه 25/4/1389 - 13:51
خواستگاری و نامزدی
  روزی جوانی به خدا گفت: خدایا تو که همیشه گفته ای با انسانها هستی پس چرا الان که به تو احتیاج دارم نیستی؟ و اگر هستی چرا من نمی بینمت؟!   جوان برای اینکه به خدا اثبات کند که حرفش درست است و خدا همیشه با انسان ها نیست به ساحل میرود. همچنان که در حال قدم زدن در ساحل دریا بود لبخندی زد و به خدا گفت:   خدایا دیدی حق با من است !؟ من در ساحل قدم زدم تا ببینم چند رد پا به جا می ماند اما حالاکه نگاه می کنم تنها یک رد پا به جا ماند آن هم رد پاهای من است!   اما اگر تو با من بودی دو رد پا به جا می ماند..   خدا لبخندی زد و فرمود: من در همه حال با انسانها هستم.. تو فکر می کنی این رد پا ,رد پاهای توست!!   آن جوان پرسید: پس اگر هستی کجایی ؟   خدا فرمود: این رد پاهای من است و اگر رد پایی از تو به جا نمانده به خاطر این است که تو در آغوش من بودی..    
جمعه 25/4/1389 - 13:43
محبت و عاطفه
گفتم از عشقت جدا شوم
و دل دیوانه ام را از بند عشق آزاد کنم
دل من محبوس است
در زندانی که
میله هایش حرف های عاشقانه ی تو
و زندانبانش چشمان دلربای توست
ای کاش نامه های عاشقانه ام رابه همراه کبوتران سپید
برایت با اشک های شبانه ام راهی می کردم
نه نه !
نمی توانم هرگز زندان دلت را رها کنم
من این اسارت را از آزادی اما بی تو بیشتر می خواهم
واگر حتی روزی
وقت آزادی ام فرا رسد
به کبوتران سپید خواهم گفت
که خاکستر تن بی جانم را برایت آورند
جمعه 25/4/1389 - 13:41
شعر و قطعات ادبی
آمدی وه كه چه مشتاق و پریشان بودم تا برفتی ز برم صورت بی جان بودم
نه فراموشیم از ذكر تو خاموشی بود
كه در اندیشه اوصاف تو حیران بودم
بی تو در دامن گلزار نخفتم یك شب
كه نه در بادیه ی خارمغیلان بودم
زنده می كرد مرا دم به دم امید وصال
ورنه دور از نظرت كشته هجران بودم
به تولای تو در آتش محنت چو خلیل
گوییا در چمن لاله و ریحان بودم
تا مگر یك نفسم بوی تو آرد دم صبح
همه شب منتظر مرغ سحر خوان بودم
سعدی از جور فراقت همه روز این می گفت
عهد بشكستی و من بر سر پیمان بودم

سعدی
جمعه 25/4/1389 - 13:39
محبت و عاطفه

...

قاصدک امشــب بیا حرفــی بزن در میــان بیــتها چــرخی بــزن تــو بیــا و ســازی از نـی سر بـده ایـن دل شــوریده را مـرحـم بـنه قــاصــدک؛ای شــاهد تنـهـاترین تنـهــاییـم همــدم زیباتــرین گـــریـانی و خنــدانیـم هـسـتــیــــــم،...با رفـتـنــت قلــبم شکــســت قاصــدک شــعری شـد و بر دل نــشسـت قاصــــدک یــادآور بــاغ و بــهار بـانـگاهـت شد دوچشمم اشـکــبـــار چشمهایم منــتــظـــــــر در راه تــوسـت شـعـرهایـم خــالی از امضــــای تـــوســـت  
جمعه 25/4/1389 - 13:25
محبت و عاطفه
  

رفتی و خــــاطره های تــــونشستــه تو خیـــالم بی تــــو من اسیــــر دسـت آرزوهای محـــالـم یــاد من نـــبودی اما،من به یـــاد تــو شکســتم غیــــرتـــو که دوری از من دل به هیچـــکسی نــبستم هم ترانه یـــاد من باش ، بی بهـــانه یـــاد من باش وقــت بیــداری مهـتـاب عاشقـــانه یـــاد من باش اگــــه باشـــی با خیـــالـت میــشه ازحــادثه رد شد میــشه تـــو آتیــش عشـــقـت گر گرفتنــو بلــد شد اگــه دوری اگــه نیســتی نفس فـــــریاد من بــاش تــا ابــــــــد تــا تـــه دنــیــا تا همیـشــــه یـــــاد من باش
جمعه 25/4/1389 - 13:22
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته