• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 416
تعداد نظرات : 359
زمان آخرین مطلب : 4567روز قبل
خاطرات و روز نوشت
خاطرات از زبان یاران امام در نوفل لوشاتو

ما تعدادى از دانشجویان بورسیه انرژى اتمى در آلمان غربى (سابق) بودیم كه خبر ورود امام (ره) را به پاریس شنیدیم هنوز رژیم شاه كم و بیش بر اوضاع ایران مسلط بود، لذا ملاقات با امام یك حركت ضد رژیم تلقى مى‏شد و به همین دلیل پیدا كردن اقامتگاه امام كار مشكلى بود. دانشجویان به چند دسته تقسیم شدند، عده‏اى از روى ماجراجویى و احتمالا فرصت طلبى خود را مشتاق ملاقات نشان مى‏دادند. عده‏اى كه امیدى به پیروزى انقلاب نداشتند نگران این بودند كه مبادا بعد از زیارت امام به چنگ ماموران ساواك افتاده و به ایران برگردانده شوند. و نهایتا گروه اصلى مى‏ماندند و آن بچه مسلمانان عاشق انقلاب بودند، كسانى كه از وطن دور مانده و مایل بودند به صف همرزمانشان در ایران بپیوندند. بنابراین ملاقات با امام ممكن بود آنها را در پیروزى شریك كند. با این انگیزه جستجو را براى یافتن اقامتگاه شروع كردیم و به كمك دانشجویان مسلمان مقیم اروپا آدرسى را بدست آوردیم.

بعنوان گروه اول از آلمان به‏طرف پاریس حركت كردیم و به سراغ آدرس رفتیم. در یكى از خیابانهاى جنوب پاریس آپارتمانى بود كه ملاقات كنندگان را جمع كرده و گروه گروه با مینى‏بوس به روستاى نوفل لوشاتو مى‏بردند.

نزدیكى‏هاى اذان ظهر به نوفل لوشاتو رسیدیم. در یك خیابان باریك پیاده شدیم. سمت چپ خانه كوچكى بود كه امام در آنجا سكونت داشت و سمت راست قطعه زمینى بود با یك درخت قدیمى سیب. وضو گرفتیم و امام با عده‏اى به محوطه نماز وارد شدند، پس از نماز جماعت امام نطق‏هاى تاریخى خود را شروع كردند. عده‏اى سخنان امام را ضبط مى‏كردند، عده‏اى فیلم و عكس مى‏گرفتند و بعضى هم گزارش تهیه مى‏كردند.

تمام فعالیت‏هاى دانشجویان بورسیه در آلمان در اثر اعتصاب به تعطیلى كشیده شده بود. ما عملا هفته‏اى، یكى دو روز به نوفل لوشاتو مى‏رفتیم و پیامهاى امام را گرفته به تمام شهرهاى آلمان مى‏فرستادیم.

جهت اعلام همبستگى با مردم مسلمان ایران و با رهنمودهاى امام تظاهرات بسیار سنگین شهر كلن و فرانكفورت را ترتیب دادیم كه از شبكه‏هاى تلویزیونى اروپا پخش مى‏شد.

رفته رفته اقامتگاه امام به مركز اصلى رهبرى انقلاب تبدیل شد. آنجا محل تجمع خبرنگاران ایرانى و خارجى، سیاستمداران تبعیدى، جاسوسان، انقلابیون مسلمان شده بود; اما قدرت حركت انقلاب و قاطعیت امام در امر رهبرى فرصت را از همه گرفته بود و تنها اقدامات انقلابیون مؤثر واقع مى‏شد. نكته جالب توجه این است كه بسیارى از آن افراد بعدها در جبهه‏هاى نظامى و یا سیاسى به شهادت رسیدند، بعضى‏ها هم خیانت كردند و عده‏اى هم به خدمت صادقانه به مردم و انقلاب ادامه دادند.

از خاطرات بیاد ماندنى آن زمان بگوییم:

امام شاه حسین را نمى‏پذیرند شنیدیم ملك حسین پادشاه اردن بطور غیر رسمى وارد فرودگاه پاریس شده و تقاضاى ملاقات حضورى با امام را نمود. ما منتظر نظر امام بودیم. مرحوم حاج احمد خمینى از نزد امام برگشت و اعلام كرد (امام شاه حسین را نمى‏پذیرند) ملك حسین در كمال حقارت به اردن برگشت.

شنبه 9/7/1390 - 10:41
خاطرات و روز نوشت

 

خواب نورانی

آیت الله پسندیده (ره)‌نقل كردند : هنگامی كه مساله ازدواج حضرت امام مطرح شد دختر آقای ثقفی (همسر امام) قبول نمی كرد ، شب در خواب ، حضرت رسول و ائمه طاهرین علیهم السلام را مشاهده كرد كه همراه آنها آقای خمینی نیزبه چشم می خورد ،‌ اینجا بود كه به این ازدواج تن در داد و همواره ازآن راضی بود .

 

امضای جدید

روزی كه رئیس نوفل لوشاتو ، عكسی از امام را كه در حال قنوت بودند ، آورد كه بدهیم ایشان امضاء‌ كنند ، امام عكس را گرفتند و امضاء‌ كردند . وقتی به امضاء‌ توجه كردم دیدم مثل سایرامضاهای ایشان نیست امام فرمودند : چون مسیحی هستند و رعایت وضو را نمی كنند اسم روح الله را ننوشتم مبادا دستشان مسح كند .

 

لباس بچه

وقتی كه مادرم صحبت می كنند ما می فهمیم كه زندگیشان خیلی در فشار گذشته است . امام هم چون مقید بودند و خیلی احتیاط كار حتی شهریه هم نمی گرفتند . مادرم می گوید قبای آقای وقتی كهنه و پاره می شد ، اینها را برمی داشتیم – تكه تكه – لباس بچه می كردیم یا تمام كت های شما را از قسمت های پایین قباها می دوختیم و یا لباستان وقتی خیلی پاره میشد پول می دادم پارچه چیت می خریدم واینها نشان میدهد كه زندگیشان چقدر سخت بوده است . اما امام معتقد بودند كه بس است و همین قدركافیست . (دختر حضرت امام ره)

 

مگر كورش می آید

زمانی كه امام امت رحمت الله علیه می خواستند از پاریس به ایران تشریف بیاورند برخی از شیفتگان آن حضرت تصمیم داشتند با مخارج فراوان استقبالی تجملاتی و با شكوه از امام داشته باشند، اما وقتی كه حضرت امام باخبر شدند، با این كار مخالفت كردند و فرمودند: مگر كورش به ایران می آید؟!

 

گلایه

در جلسه ای، حضرت آیت الله مشكینی از امام امت در حضور ایشان تعریف و تمجید كردند. امام ناراحت شدند و فرمودند: من از آقای مشكینی گلایه دارم.

 

عكس شهدا

برخی از مسئولان به حضرت اما پیشنهاد دادند كه آقا پیشنهاد دادند كه آقا اجازه دهند تا عكسشان را روی پول های اسكناس چاپ كنند. آقا فرمودند: خیر عكس شهدا را چاپ كنید.

شنبه 9/7/1390 - 10:40
خاطرات و روز نوشت
احترام به قانون

زمانی كه امام در پاریس و درمحله نوفل لوشاتو بودند ، برخی از همراهان امام گوسفندی ذبح كردند، طبق قانون كشور فرانسه ذبح حیوانات در خارج از كشتارگاه ممنوع است، امام وقتی كه با خبر شدند این كار خلاف قانون كشور فرانسه است فرمودند : من از گوشت این گوسفند نمی خورم.

 

ختم قرآن

ماه مبارك رمضان كه فرا می رسید امام خمینی (ره) ملاقات ها و برنامه های دیدار با مردم را لغو می كرد ، در ماه رمضان سه بار ختم قرآن می كرد و در هر سال 3 ماه روزه می گرفت ، ماه رجب ،‌شعبان و رمضان

 

مهربانی

یك روز ما منزل امام بودیم دیدیم كه حضرت امام گوشت غذایشان رابه گربه می دهند . مادرم گفت : آقا توی این گرانی چرا گوشت را به گربه می دهید حضرت امام با حالتی ناراحت روبه ما كردند و گفتند این گربه با ما چه فرقی دارد ؟ ما نفس می كشیم آنها هم نفس می‌كشند اگر ما به آنها غذا ندهیم كی به آنها غذا بدهد ؟ (زهرا اشراقی نوه امام)

 

حفظ سلامتی

امام امت مقید بودند روزی یك ساعت دورحیاط پیاده روی كنند و قدم بزنند ، ایشان درحفظ صحت و سلامتی خود كاملا كوشا بودند مرحوم حاج آقا مصطفی می فرمود : آقا در 24 ساعتی كه اكثر روز را درتك سلولی زندانی بودند آن یك ساعت رادر همان جا قدم زدند و ترك نكردند .

 

دست غیبی

رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله العظمی خامنه ای دامه بركاته نقل می فرماید :‌ امام امت (ره) به من فرمودند : .. آن طوری كه من فهمیدم از اول انقلاب تا حالا مثل اینكه یك دست غیبی ما را درهمه كارها هدایت می كند .

 

آیت الله حاج سید مهدی روحانی می فرمود : امام كارهایی می كند كه در وهله اول به عقل ما عقلا جور در نمی آید ولی بعدا معلوم میشود كه حق با ایشان بوده است

شنبه 9/7/1390 - 10:39
خاطرات و روز نوشت
به من رهبر نگویید

امام خمینی (ره) با آن شخصیت والای جهانی خود دارای تواضع و فروتنی در حد بالایی بودند و این تواضع از سخنان و رفتارشان به خوبی نمایان بود. در سخنان خود گاهی خود را یك طلبه و گاهی یك خدمتگزار قلمداد می كردند و می فرمودند: به من رهبر نگویید، رهبر ما آن طفل دوازده ساله فداكار است و گاهی خطاب به رزمندگان آرزو می كردند بر دست آنان بوسه زند.

 

تواضع عجیب

حضرت امام (ره) تواضع عجیبی نسبت به طلبه هایی كه درس خوان بودند داشتند. طلبه، روضه خوان و مداح اهل بیت (ع) را كه می دیدند تمام قد بلند می شدند.

 

خوشم نمی آید

امام از مطرح شدن، سخت دوری می كردند و اجازه نمی دادند یاران و شاگردانش از او ترویج كنند، از این كه نام یا تمثال ایشان در صدا و سیما مطرح می شد اندوهگین بودند و می فرمودند: «وقتی می بینم رادیو و تلویزیون را هر وقت بازش می كنم از من اسم می برد خوشم نمی آید.»

 

مهربان ترین رهبر

امام امت (ره) می فرمود: حتی نامه هایی كه كسی در آنها به من جسارت كرده گزارش دهید، و اعلام كرد: هر كس مرا پاره كرد یا به من اهانت كرد با او برخورد تلخ نكنید.

 

امام خمینی (ره) هیچ گاه اجازه نمی دادند (هنگام باریدن برف یا باران) كسی بالای سر او چتر نگهدارد.

 

خدمت به همسفران

یك سال آقا با گروهی از دوستان به زیارت امام رضا (ع) رفته بود، وقتی كه با همراهان به زیارت می رفت زودتر به خانه ای كه كرایه كرده بودند برمی گشت و مشغول جارو كردن و آماده كردن چای می شد تا دوستانش از حرم برگردند. از امام پرسیدند: چرا شما زیارت را مختصر كردید و زود برگشتید؟ فرمودند: ثواب این كارها كمتر از ثواب زیارت نیست.

شنبه 9/7/1390 - 10:38
خاطرات و روز نوشت
توجه به مستحبات

امام امت (ره ) وقتی كه می خواستند برای تدریس بالای منبر بروند ابتدا پای راست را روی پله منبر نهاده با مكشی كوتاه بالا می رفتند، هنگامی كه وارد خانه، مدرسه و یا مسجد می شدند ابتدا قدم راست را به داخل می گذاشتند، در خیابان همیشه از دست راست حركت می كردند، گامهای خود را سنگین برداشته و با سر و گردن افراخته و راست و استوار راه می رفتند. یكی از همراهان امام در پاریس می گوید: روز جمعه بود در پاریس خدمت امام عرض كردم: خبرنگاران آمده اند مصاحبه كنند. امام فرمود: حالا وقت انجام مستحبات است وقت مصاحبه نیست، وقتی مستحبات روز جمعه را به جا آوردند فرمودند: من برای مصاحبه آماده ام.

هشدار

2ـ گاهی اوقات كه می نشستیم و راجع به یك مهمانی و یا چیز دیگری صحبت می كردیم حضرت امام می گفتند: «حرف غیر نزنید!» می گفتیم: «آقا، این كه حرف كسی نیست. ما داریم یك مطلبی را می گوییم و چیزی را تعریف می كنیم .» حضرت امام می گفتند:«وقتی حرف غیر به میان آمد، شاید ناخودآگاه به غیبت كشیده شود. مگر خودتان حرف ندارید ؟»

 

شصت سال بدون یك غیبت

3ـ من شصت سال بود كه با این مرد(حضرت امام ) زندگی می كردم و در تمام این مدت شصت سال ، یك مرتبه ندیدم كه ایشان یك غیبت از كسی بكنند و یا یك دروغ بگویند.

همسر حضرت امام (ره)

 

آرامش قلب

4ـ شب تبعید امام هنگامی كه آقا را از قم به تهران می بردند، در وسط راه ماشین را نگه داشتند. امام خیال كرند می خواهند او را شهید كنند. فرمود: وقتی به قلبم مراجعه كردم هیچ تغییری در روحم ندیدم.

 

الهام

5ـ مرحوم آیت الله سید محمود طالقانی می گفت: بعضی فكر می كنند گاهی اوقات كه من به قم مسافرت می كنم فقط به خاطر مذاكرات سیاسی است، روزنامه ها جنجال می كنند و سر و صدا (راه می اندازند) و حرفهایی درشت می نویسند ولی من هر وقت احساس ضعف می كنم، گاهی یاس برایم پیش می آید ، می روم پیش چنین رهبری قاطع و از توكل و ایمام و خلوص او الهام می گیرم .

شنبه 9/7/1390 - 10:36
خاطرات و روز نوشت
مردم جلوترند

روزی خدمت ایشان بودیم و در رابطه با فداكاری مردم صحبت می كردیم، ایشان فرمودند: این مردم خیلی از ما جلو هستند. یكی از برادران اظهار داشت: اگر ما بگوئیم دنباله رو مردم هستیم درست است، لیكن در مورد شما كه چنین نیست. ایشان با شنیدن این مطلب، قدری ناراحت شد و فرمود: خیر، این مردم از همه ما جلوتر هستند.

 

ملاقات با پیرمرد

پیرمردی از راه دور برای زیارت حضرت امام به تهران و جماران رفت، در همان روز چندتن از شخصیت ها نیز برای دیدار امام رفته بودند، امام در آن روز با كسی قرار ملاقات نداشت، دیدار با شخصیت ها را نیز نپذیرفت اما وقتی كه باخبر شد پیرمردی از روستایی دور افتاده به دیدار او آمده، او را به حضور پذیرفت.

 

همدردی

در زمستان سال 1357 كه امام خمینی (ره ) در فرانسه بودند، و مردم ایران به خاطر كمبود نفت و سرمای زمستان در سختی بودند امام (ره ) فرمودند: من برای همدردی با ملت ایران اتاق خود را سرد نگه می دارم.

 

چطور در خانه ام را ببندم؟

بعد از فاجعه مدرسه فیضیه، چند نفر از طلاب، كتك خورده و زخمی وارد منزل امام شدند و جریان مدرسه را تعریف كردند كه چگونه طلاب را زدند و كشتند و زخمی كردند. یكی از طلاب به حضرت امام عرض كرد: «برای جلوگیری از حمله به منزل شما؛ اجازه بدهید در منزل شما را ببندند» حضرت امام فرمودند:«نه، اجازه نمی دهم!» یكی از علما كه از دوستان حضرت امام بود و در كنار ایشان نشسته بود، عرض كرد: «پیشنهاد بدی نیست، اجازه بدهید در منزل را ببندند، خطرناك است.» حضرت امام فرمودند: «گفتم نه! اگر اصرار كنید از خانه خارج می شوم و به خیابان می روم. این چوبها كه به طلاب زده اند، باید به سر من زده می شد حالا من در خانه ام را ببندم؟!»

 

احترام به والدین استاد و شاگرد

یكبار یكی از مسئولان مملكتی ، در حالی كه پدر مسنشان هم با او بود، برای انجام كارهای جاری به خدمت حضرت امام رسیدند. پس از این كه از خدمت حضرت امام بازگشت، گفت:« می خواستم به حضور حضرت امام برسم، من جلو افتاده بودم و پدرم را از دنبال می آوردم. پس از تشرف، پدرم را به حضرت امام معرفی كردم. حضرت امام نگاهی كردند و فرمودند: « این آقا پدر شما هستند؟(پس چرا شما جلوتر از او راه افتادی و وارد شدی؟!»

شنبه 9/7/1390 - 10:29
خاطرات و روز نوشت
رضای خدا

امام خمینی رحمت الله علیه در نامه ای كه از تركیه برای حاج آقا مصطفی (ره) فرستاده بود نوشت: اگر رضای خدا و امر می خواهید با مادر و خواهران و بستگان خوش رفتاری كنید.

 

امام خمینی (ره) وقتی كه به زیارت قبر استادش مشرف شد، قسمتی از عمامه اش را باز كرد و با آن گرد و غبار قبر استادش را پاك كرد.

 

حضرت امام مدت هفت سال در محضر استاد با احترام كامل و به حالت دو زانو نشست .

زمانی كه منافقین آیت الله هاشمی رفسنجانی را ترور كردند، امام خمینی (ره) برای شفا آقای هاشمی گوسفندی نذر كرد.

 

پس از ترور آیت الله خامنه ای دامه بركاته ، حضرت امام دستور دادند وضع آقای خامنه ای را لحظه به لحظه به ایشان گزارش دهند.

 

هنگامی كه آیت الله سعیدی به دست رژیم ستم شاه به شهادت رسید، در نجف اشرف برای آن شهید بزرگوار چهل شب مجلس فاتحه گرفته شد. امام در تمام چهل شب در مجلس شركت كردند.

 

آیت الله ابراهیم امینی می گوید: طلبه ای گمنام بودم، یك ماه بیمار شدم، امام تمام چهارشنبه به عیادت من می آمد.

شنبه 9/7/1390 - 10:28
خاطرات و روز نوشت
انفاق در راه خدا

در خمین از مرحوم پدرش ارثیه ای به ایشان رسیده بود به نماینده خود نوشتند: جناب عالی وكیل هستید زمین های متعلق به اینجانب را هر چند ناقابل است هر طور صلاح می دانید. بین فقرا تقسیم كنید و تمیلیك آنان نمایید، چه ساختمان شده باشد، یا نشده باشد.

 

توجه به فقر

یك شب فقیری برای درخواست كمك آمد، مسئول اداره بیرونی با او برخورد خوبی نكرد، حضرت امام كه از دور با دقت مواظب بود، اعتراض كرد و فرمود: این چه طرز برخورد است؟ وی جواب داد: او دیروز و روز قبل از آن نیز آمده بود. امام فرمود: بگذارید بیاید، محتاج است، نیازمند است و حاجتش او را واداشته كه اینجا بیاید، یا باید حاجتش را برآورده كنیم و یا با یك بیانی او را راضی نماییم، مردم را نرنجانید.

 

خانه ای برای مستضعفین

در مدرسه رفا، در دو روز آخری كه حضرت امام در تهران تشریف داشتند، یك روز فیلم «كاخ و كوخ» را كه راجع به حلبی آباد و وضع بد زندگی ساكنان آنجا بود نشان دادند حضرت امام با دیدن این فیلم، به شدت منقلب شدند. این جریان در شبی بود كه می خواستند فردای آن روز حضرت امام را به قم ببرند. حضرت امام رفقا را از جمله شهید بهشتی ، آقای هاشمی، بنده و سایرین را جمع كردنند و با حالتی عصبانی فرمودند: «من كه می روم ، شما باید این ثروت شاه و ایادی رژیم را تبدیل به خانه ای برای مستضعفین كنید.» دستور تشكیل «بنیاد مستضعفین» در همان شب صادر شد.

مساله دومی كه حضرت امام در آن شب روی آن تاكید داشتند این بود كه: « در یك كشور اسلامی نمی شود ربا علنی باشد. كسی كه ربا بخورد محارب با خدا و رسول است و ربا نباید باشد.» و بعد، حضرت امام امر به معروف و نهی از منكر تشكیل شود و رئیسش یك مجتهد باشد كه اگر یك روزی در این كشور وزیری یا نخست وزیری شراب خورد، او را وسط خیابان بخوابانند و شلاقش بزنند. این معنای حكومت اسلامی است.» بعد فرمودند: «اگر این كارها را نكنید، می روم قم و خودم برمی گردم تهران و همه شما را كنار می گذارم.» حضرت امام آن شب بسیار ناراحت و عصبانی بودند.

 

سرپرست یتیمان

یكی از خدمتگزاران بیت امام می گفت: من در مرگ امام گریه نكردم، ولی وقتی به این فكر افتادم كه خانواده های بی بضاعت و خانواده شهدا و یتیمانی كه توسط امام سرپرستی می شدند و اكنون بی سرپرست شده اند گریه ام می گرفت.

شنبه 9/7/1390 - 10:27
خاطرات و روز نوشت
چراغ قوه

حضرت امام وقتی كه نیمه شب برای خواندن نماز شب از خواب بیدار می شدند، لامپ اتاق را روشن نمی كردند تا مبادا مزاحم افراد خانواده شوند آقا از چراغ قوه كوچكی كه داشتند استفاده می كردند.

 

فداكاری كنید

یكی از نوادگان امام از آقا پرسید ما چه كنیم تا شوهرانمان مانند شما نسبت به خانم با ما رفتار كنند؟ امام فرمود: شما هم فداكاری كنید.

 

كارهای شخصی

امام مقید بودند كه كارهای شخصی خود را شخصا انجام دهند و در این رابطه حتی به نزدیكترین افراد منزل خود نیز دستور نمی داد. چای صبحانه و بعداز ظهر خود را، شخصا از آشپزخانه می آوردند و سر سفره، غذا و وسائل مورد احتیاج خود را از دیگران نمی خواستند. فرزند بزرگ امام می گوید: من اولین اولاد بودم و امام خیلی به من علاقه داشتند و فوق العاده احترام به من می گذاشتند، توی اتاق ایشان كه می رفتم می نشستم اگر مثلا آب می خواستند یك دارویی می خواستند به من نمی گفتند یك وقت می دیدم آقا بلند شدند و می رفتند لیوان آب یا دارویشان را می آوردند من ناراحت می شدم و می گفتم آقا به من كار بگوئیدو...

شنبه 9/7/1390 - 10:26
خاطرات و روز نوشت
امام و بیت المال

آیت الله شهید حاج سید مصطفی خمینی (ره) نقل می كند: یك روز برای یك طلبه، خدمت حضرت امام وساطت كردم و می خواستم پولی از ایشان بگیرم و به او بدهم. حضرت امام به وساطت من ترتیب اثر ندادند، مایه تعجبم شده بود.

مرتبه سوم كه وساطت كردم، حضرت امام در جواب فرمودند: «مصطفی این پول در این كمد و گنجه ای كه می بینی وجود دارد. این هم كلید این گنجه است. من این كلید را در اختیار تو می گذارم. هر چه پول می خواهی برداری و به طلبه بدهی مانعی ندارد لكن به یك شرط و آن شرط این است كه جهنمش را باید خود بروی! من دیگر حاضر نیستم به این طلبه روی عدم لیاقتی كه در او وجود دارد سهم امام بدهم. اگر حاضری جهنم را تحمل كنی این پول و این گنجه و این كلید در اختیار تو!»

كاغذهای كوچك

یك بار آقای رضوانی كه مسئول مالی و دیگر كارهای حضرت امام بود، پشت یك پاكت چیزی نوشته و برای حضرت امام فرستاده بود. حضرت امام در یك كاغذ كوچك جواب داده و زیر آن نوشته بودند: «شما در این كاغذ كوچك هم می توانستید بنویسید.»

لذا آقای رضوانی، خرده كاغذها را جمع و جور می كرد و در یك كیسه ای می گذاشت، و وقتی می خواست برای حضرت امام چیزی بنویسید بر روی آن كاغذها می نوشت و برای ایشان می فرستاد و حضرت امام هم زیرش جواب می نوشتند.

اخطار شدید

یكی از اعضای دفتر امام (ره) می گوید: بارها امام به افراد دفتر اخطار شدید فرموده اند كه راضی نیستم از تلفن های دفتر برای كارهای شخصی استفاده شود و حتی در منزل یك چراغ نمی بینید كه بیهوده مصرف شود، هنگام وضو گرفتن، یك قطره آب اضافی مصرف نمی كند و مرتب سفارش می فرماید كه در مصارف دقت شود.

شنبه 9/7/1390 - 10:23
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته