450 میلیون انسان دچار بیماری روانی یا رفتاری هستند. علت 33 درصد از عمر سپری شده با ناتوانی، حدود یك میلیون خودكشی موفق سالانه در جهان، بیش از 150 میلیون بیمار مبتلا به افسردگی و حدود 25 میلیون نفر بیمار اسكیزوفرنی بخوبی تاثیر بیماریهای روانی را بر جامعه نشان میدهد. نكته اینجاست كه این آمار جدای از دیگر مشكلاتی است كه بیماریهای روانی برای اجتماع ایجاد میكند؛ مشكلاتی كه فهرستی بلندبالا از قتل و جنایت گرفته تا طلاق و كودكآزاری را در خود جای میدهد. با این اوصاف، قرار دادن هفتهای برای سلامت روان چندان كار دور از ذهنی نیست. هفته سلامت روان، فرصت مناسبی است تا نگاهی دوباره به وضعیت مبتلایان بیماریهای روانی در كشور و به طور كلیتر مقوله سلامت روان در كشور داشته باشیم.
سلامت جسم و روان جدای از یكدیگر نیستند. به همین دلیل نیز سالهاست تعریف سلامت دیگر تنها سلامت جسمی را در بر نمیگیرد. براساس برآوردهای موجود، بین 15 تا 20 درصد مردم به نوعی به یكی از اختلالات روانی دچار هستند. این آماری است كه كم و بیش در بیشتر كشورهای جهان وجود دارد. از آمار گذشته آنچه حائز اهمیت است نحوه برخورد با این بیماران و خانواده آنها و خدماترسانی مناسب به افرادی است كه به خدمات روانپزشكی نیاز دارند. برای بیشتر اختلالات روانی درمانهای مقرون به صرفهای وجود دارد كه اگر به طور صحیح استفاده شوند، افراد مبتلا را قادر میكند به عنوان اعضای فعال جامعه در فعالیتها شركت كنند.
هفتهای برای سلامت روان
با وجود نقش مهم سلامت روان در زندگی انسانها، طبق گزارشهای سازمان بهداشت جهانی، بسیاری از كشورها میزان كمی از بودجه سلامت خود را صرف بحث سلامت روانی میكنند، در حقیقت عمده پول بخش بهداشت و درمان صرف بیماریهای جسمی میشود. یكپنجم یكصد كشوری كه آمارهای خود را به این سازمان ارائه كردهاند، كمتر از یك درصد بودجه بخش بهداشت و درمان خود را برای سلامت روانی هزینه میكنند. در حالی كه طبق آمارهای این سازمان، 13 درصد هزینههای درمان بیماریها، به دسته گستردهای از اختلالات عصبی روانی مربوط میشود. به بیان سادهتر، این آمار گویای آن است كه سلامت روانی هنوز در اولویت بسیاری از كشورها قرار نگرفته است و منابع جهانی برای مبتلایان به اختلالات روانی و عصبی به منظور رفع نیازهای روزافزون بهداشت روانی ناكافی و توزیع آنها در جهان نابرابر است. به همین علت 19 مهر (10 اكتبر) از سوی سازمان جهانی بهداشت به عنوان روز جهانی سلامت روان نامگذاری شده است. در ایران نیز هفته پایانی مهر (24 تا 30 مهر) در ایران به نام هفته بهداشت روان نامگذاری شده است.
جسم و روان
بسیاری از اختلالات روانی همانند بیماریهای جسمانی نمود آشكاری ندارند. وضعیت روحی فرد، میتواند بیش از وضعیت جسمی او وخیم باشد و نادیده نیز گرفته شود. بیماریهای روانی شاید مانند بیماریهای جسمانی كشنده نباشند (هرچند خودكشی یكی از علل مهم مرگ و میر بیماران روانی است) و از نظر آماری و مقایسه با مرگ و میر بیماریهای جسمانی بتوان آن را نادیده گرفت. شاید هم به همین دلیل باشد كه امروزه بیش از آنچه به روح و روان اهمیت داده شود، به درمان جسم پرداخته میشود.
اما از دیدگاه پزشكی بسیاری از بیماران كه برای درمان مشكلات جسمی خود به مراكز درمانی مراجعه میكنند از اختلالات و مشكلات روانی رنج میبرند و در حقیقت مشكل اصلی آنها در آنجاست، اما متاسفانه بیشتر این مشكلات روانی تشخیص داده نمیشوند. در صورتی كه بسیاری از این بیماریهای جسمانی با حل مشكلات روحی درمان میشود.
براساس گزارش سال 2007 سازمان بهداشت جهانی، یكچهارم بیمارانی كه به مراكز درمانی مراجعه میكنند، حداقل به یك اختلال روانی، عصبی یا رفتاری دچارند؛ اما بیشتر آنها تشخیص داده نشده و درمان نمیشوند.
محدودیت نیروی انسانی
نداشتن برنامه صحیح و اطلاع كافی از روشهای پیشگیری و درمانی، اطلاع كافی نداشتن خانواده و نزدیكان از وجود بیماری، نبودن وسایل درمانی در شهر یا محل زندگی، فقر مالی و مشكلات متعدد باعث شده است بسیاری از كسانی كه نیازمند درمان بیماری روحی خود هستند، نتوانند به درمان خود بپردازند. تعداد محدود بیمارستانهای روانی آن هم در بعضی نقاط كشور و مراكز استانها با ظرفیت محدود، وجود بیماران بیش از ظرفیت و كمبود متخصص در بیشتر شهرها باعث درمان نشدن صحیح و بموقع بیماران شده است. براساس آمارهای موجود حدود 1200 روانپزشك در كشور فعالیت دارند؛ در حالی كه براساس برآوردها، حداقل به 10 هزار روانپزشك در كشور نیاز است. از سوی دیگر، البته نظام جذب روانپزشكان در كشور نیز دچار اشكال است و روانپزشكان مانند دیگر پزشكان تمایل دارند در مراكز استانها و شهرها فعالیت كنند در حالی كه نیاز به روانپزشك در اقصی نقاط كشور مشهود است.
تعرفههای پایین
تعرفههای پایین ظاهرا مشكلی برای تمام حرف وابسته به پزشكی محسوب میشود. روانپزشكی نیز از این معقوله مستثنا نیست و حتی میتوان گفت وضعیت بدتری دارد. پایین بودن تعرفه روانپزشكان و خودداری سازمانهای بیمهگر از قبول خدمات روانكاوی از مشكلات جدی سلامت روان كشور محسوب میشود. نگاهی به تعرفهها و ویزیت روانكاوی برخی متخصصان این رشته و مقایسه آن با دیگر رشتهها بخوبی این مطلب را نشان میدهد. به طور مثال، ویزیت روانكاوی یك بیمار مبتلا به یكی از اختلالات روانپزشكی برای مدت زمانی در حدود 20 دقیقه تا نیم ساعت مبلغی حداقل به میزان 30 هزار تومان است، اما متاسفانه بسیاری از بیماران روانی به علت بیكاری توانایی پرداخت این هزینهها را ندارند و به همین علت درمان خود را پیگیری نمیكنند.
از طرفی، تعهد نداشتن سازمانهای بیمهگر درخصوص خدمات مشاورهای باعث شده است روانپزشكان هم نتوانند وقت كافی برای روانكاوی این بیماران صرف كنند و در نتیجه به نوشتن یك نسخه دارویی بسنده میكنند.
مراجعه اشتباه
مراجعه نكردن به روانپزشك تنها به علت این نگرش منفی ترس نیست، بلكه بسیاری از این بیماران به دلیل ناآگاهی از نوع بیماری به متخصص مراجعه نمیكنند یا بسیار دیر مراجعه میكنند.
دكتر پرویز مظاهری، دبیر علمی انجمن روانپزشكان ایران در این باره میگوید: متاسفانه بیشتر بیماران مبتلا به اختلالات روانتنی مثل خود بیمار انگاری، وقتی به چندین متخصص دیگر مراجعه كرده و نتیجهای از درمان نمیگیرند، در نهایت و در عین ناچاری به روانپزشك مراجعه میكنند. مراجعه به دیگر تخصصها نیز باعث میشود در مشاهدات پاراكلینیكی و آزمایشها هیچ نشانهای از بیماری جسمی دیده نشود.
متاسفانه این دید غلط حتی در بسیاری از پزشكان نیز وجود دارد و آنان بدون توجه به علتهای اصلی و زمینهای بیماری به تجویز دارو اقدام میكنند.
دكتر مظاهری با اشاره به این كه بیش از 50 درصد بیماران روانپزشكی به دیگر تخصصها مراجعه میكنند، میگوید: بكرات دیده شده است كه این متخصصان خود اقدام به درمان بیماران میكنند و برای آنها داروهای آرامبخش تجویز میكنند. این كار سبب میشود بیماری نهتنها درمان نشود، بلكه تا مدتها خاموش و مخفی بماند و سیر بدتری داشته باشد.
كمبود امكانات فیزیكی
بیماریهای جسمانی روزانه میلیونها نفر را در سراسر جهان از بین میبرند و تختهای بیمارستانها برای بیماران جدید اختصاص داده میشود، ولی درخصوص بیماران روانی این امر صادق نیست، لذا مبتلایان به این نوع بیماریها روی هم انباشته میشوند و احتیاج بیشتری به درمان سرپایی، بستری شدن و تخت بیمارستانی به علت وجود مكرر بیماری پیدا میكنند.
تعداد كل تختهای روانپزشكی در كشور اكنون در خوشبینانهترین برآورد از 11 هزار تخت تجاوز نمیكند؛ در حالی كه حداقل به 40 هزار تخت روانپزشكی در كشور نیازمندیم. این سخنان در حالی بر زبان رئیس انجمن روانپزشكی ایران جاری میشود كه براساس مصوبه 10 سال پیش وزارت بهداشت باید 10 درصد كل تختهای هر بیمارستان عمومی به تختهای روانپزشكی اختصاص یابد، ولی این امر هرگز محقق نشده است.
در حقیقت بسیاری از مسوولان بیمارستانهای عمومی كشور در مقابل اجرای این مصوبه مقاومت میكنند و علت آن نیز این است كه تصور میكنند وجود بیماران روانی در یك بیمارستان جو بیمارستان را به هم میریزد. به همین علت هنوز این دیدگاه وجود دارد كه بیماران روانی باید به صورت جداگانه و ایزوله در بیمارستانهای تخصصی بستری شوند؛ در حالی كه این تصویر بیش از یك قرن است كه دیگر باطل شده و جایگاهی ندارد.
البته اجرا نشدن این مصوبه كه دستور وزیر بهداشت فعلی و چند وزیر بهداشت قبلی را هم داشت، دلیل دیگری نیز دارد. در عمل چون خدمات روانپزشكی در مقایسه با دیگر خدمات پزشكی سودآور نیست، حتی بیمارستانهای دولتی نیز ترجیح میدهند تختهای خود را به بخشهای سودآورتر اختصاص دهند.
از سال 1346 تا سال 1380 تعداد تختهای روانپزشكی به 6700 تخت رسید، ولی از سال 1380 تاكنون 4256 تخت دیگر به آنها اضافه شد. در 3 سال اخیر نیز شاهد افزایش 10 درصدی تعداد تختهای روانپزشكی بودهایم. با وجود این، هنوز فاصله زیادی تا برطرف شدن نیازهای كشور وجود دارد.
تغییر نگرش
بنا بر اعتقاد كارشناسان، یكی از راههای انگزدایی بیماران روانی استفاده از تختهای بیمارستان عمومی برای بستری بیماران روانی است. هر بیمارستان عمومی میتواند یك بخش روانپزشكی داشته باشد تا بستری این دسته از بیماران منحصر به بیمارستانهای بزرگ روانپزشكی و دور از شهر نباشد.
در راستای این سیاست در دانشگاه علوم پزشكی شهید بهشتی و در بیمارستان طالقانی بخش باز روانپزشكی بدون نیاز به میله برای نگهداری بیماران روانی طراحی شده است تا در این بخش بیماران روانپزشكی نظیر هر بیمار دیگری خدمات درمانی دریافت كنند و پس از بستری كوتاهمدت بقیه درمان و مراقبت در منزل صورت گیرد، اما در بسیاری موارد روسای بیمارستانها از انجام این كار خودداری میكنند.
نقش منفی رسانهها
صداوسیما یكی از منابع مهم برای فرهنگسازی و تغییر نگرش مردم در مورد هر موضوعی هستند، اما گاهی دیده میشود برنامههای این رسانهها حامل پیامهایی است كه دستاندركاران تولید آنها، نسبت به این پیامها آگاهی لازم را ندارند و ناخواسته با باورهای غلط اجتماع همسو و همزبان میشوند.
تصویری كه به طور معمول از یك بیمار روانی در رسانهها نشان داده میشود، سیمای مردی است كه با خودش حرف میزند، میخندد، بیهدف راه میرود، با دیگران بدون علت دعوا میكند، حركات عجیب و غریب درمیآورد و لباس نامرتب بر تن كرده است. بین این تصویر و واقعیت بیماریهای روانی شباهت بسیار ناچیزی وجود دارد.
در بسیاری از فیلمها و سریالهای تلویزیونی از كلمه دیوانه یا تیمارستان یا بیمار روانی استفاده میكنند. كلمه تیمارستان در گذشته مورد استفاده بود، ولی سالهاست این واژه در گویش علم پزشكی جایی ندارد، ولی هنوز هم از این واژهها بسیار در رسانهها استفاده میشود.
متاسفانه در بسیاری از برنامههای به اصطلاح طنز نیز شاهد هستیم بیماریهای روانی دستمایه شوخیهای سخیف نویسندگان قرار میگیرد.
البته از سوی دیگر، شاهدیم صداوسیما به تولید برنامههای علمی درخصوص بیماریهای روانی نیز اقدام میكند. این نشان از توجه مسوولان این حوزه به مقوله سلامت روان دارد، اما از سوی دیگر این توجه در دیگر برنامهها بخصوص برنامههای طنز كه باید در این مورد جنبه آموزشی و مثبت داشته باشند، وجود ندارد.
برای حفظ سلامت
زندگی ماشینی امروزی باعث شده است انسانها از صبحگاه تا شامگاه به صورتهای گوناگون با هیجانها، تنشها، استرسها و نگرانیهایی مواجه باشند. این فشارهای روانی با وضعیت بدنی، عصبی و روانی ما متناسب نیست.
تقریبا تمامی انسانها برخی اوقات احساس افسردگی میكنند، همان طور كه بسیاری از آنها دچار سردرد یا دلدرد میشوند. مسلما نمیتوان از ناراحتیهای روحی جلوگیری كرد، همان طور كه از بیماریهای جسمی نیز نمیتوان در امان بود، اما میتوان تا حدی از آنها پیشگیری یا حداقل بموقع آنها را درمان كرد. حفظ سلامت روان نیاز به دانش و هنری دارد تا به افراد كمك كند با ایجاد روشهایی صحیح از لحاظ روانی و عاطفی بتوانند با محیط خود سازگاری پیدا كنند و راهحلهای مطلوبتری را برای حل مشكلاتشان انتخاب كنند.
همان طور كه سلامت جسمی فراتر از نبود بیماری است، سلامت روان نیز امری بیشتر از نبود بیماری روحی است. با آموختن ویژگیهای سلامت روانی بهتر میتوانیم به روح و روان متعادل و زندگی شاد دست یابیم. فراموش نكنیم جای خالی سلامت با هیچ چیزی پر نخواهد شد.
علی اخوان بهبهانی