• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 115
تعداد نظرات : 231
زمان آخرین مطلب : 5625روز قبل
رويا و خيال

*وقتی ما آمدیم...،

اتفاق ، اتفاق افتاده بود.

حال...هرکس...،

به سلیقه ی خود چیزی می گوید...،

و در تاریکی گم می شود.......!

                   !.......حسین پناهی.......! 

چهارشنبه 1/8/1387 - 21:17
شعر و قطعات ادبی

    !.................! 

!...عشق تو بر دل من بار گرانیست و من..!

!....بی تحمل شده از بار گرانت شده ام....!

!........آنقدر دلبر ودلدار و فریبا نشدی........!

!.ممکن این فکر که مجنون زمانت شده ام.!

.دو،سه روزیست که رفتی و دلم آزاد است.

!.....آری آزاده ترین مرد جهانت شده ام.....!

!..اشکم از دیده فرو ریخت و رسوایم کرد...!

!...حرف آخر...،تو کجایی؟نگرانت شده ام...! 

   !.................!

سه شنبه 30/7/1387 - 22:14
خانواده

!.....امروز هم گذشت اما خوشحالم...می دونید چرا...؟.....!        

*نمی خواستم برم اونجا......

اما به اسرار مادرم رفتم......

نمیشناختمش...بعد از سلام و احوالپرسی......

و چند لحظه سکوت ، توی چشام ذل زد و گفت:به قیافت می خوره آدم بی احساسی باشی...!!!...

و من هم گفتم:خوب..آره...شاید...!...

بعد رومو برگردوندم و رفتم...دیگه فریادش به گوشم نرسید...!

دیگه اونو نمی بینم...پس باید خوشحال باشم...... 

دوشنبه 29/7/1387 - 21:50
محبت و عاطفه

*ای مسافر...ای جدا ناشدنی...!

گامت را آرامتر بردار...از برم آرامتر بگذر...

تا به کام دل ببینمت...

بگذار از اشک سرخ ، گذرگاهت را چراغانی کنم.

بگذار آخرین لبخندت را...آخرین نگاه فریبنده ات را...،

نظاره گر باشم......!

جدایی را لحظه لحظه به من بیاموز...

آرامتر بگذر...آرامتر...!

......

حال برگرد و پیکر نیمه جانم را، رو به گذرگاهت قرار ده...

چشمهای خسته ام را باز نگه دار...،

تا برای آخرین بار با تو وداع کنم...! 

يکشنبه 28/7/1387 - 22:30
رويا و خيال

*پدرم می گوید کتاب...

مادرم می گوید دعا...

ولی من خوب می دانم که...،

زیبا ترین کلام خدا را می توان از زبان...،

گلهاشنید...

         !.......حسین پناهی.......! 

يکشنبه 28/7/1387 - 22:13
محبت و عاطفه

*به انتظار نشسته ای آیا..؟؟!!.

خسته نشده ای از خیره شدن به این افق تاریک...؟!

آن سو سوی غریب...

رهگذری بیش نیست...! 

مسافران سرزمین غربت هرگز معنای برگشت را نمی دانند.......! 

پنج شنبه 25/7/1387 - 23:5
محبت و عاطفه

*انتظار سخت است.

فراموش کردن هم سخت است.

اما اینکه ندانی انتظار بکشی یا فراموش کنی......،

از همه سخت تر است...........!

           

چهارشنبه 24/7/1387 - 22:9
شعر و قطعات ادبی

*آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد.

*شاید دعای مادرت زهرا بگیرد.

*آقا بیا تا با ظهور چشم هایت.

*این چشم های ما کمی تقوا بگیرد.

*آقا بیا تا این شکسته کشتی ما.،

*آرام ، راه ساحل ِدریا بگیرد. 

چهارشنبه 24/7/1387 - 8:28
رويا و خيال

*دل ِساده...،

برگرد و در ازای یه حبه کشک ِ سیاه ِ شور...

گنجشک ها را...،

از دور و بر ِ شلتوک ها کیش کن.

که قند شهر...،

دروغی بیش نبوده است..........! 

               !.......حسین پناهی.......! 

دوشنبه 22/7/1387 - 22:56
شعر و قطعات ادبی

کاش این سینه غم و درد مرا می فهمید....

یار دیرینه رخ زرد مرا می فهمید................

آن دمی را ز برش از بر عشق خواهم رفت.

کاش آوای دل سرد مرا می فهمید...........

                                     

يکشنبه 21/7/1387 - 22:0
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته