• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 317
تعداد نظرات : 221
زمان آخرین مطلب : 5071روز قبل
دانستنی های علمی

آنچه خود درباره ی خود می اندیشی خیلی مهم تر از آن چیزی است که دیگران درباره ی تو می اندیشند.

جمعه 25/2/1388 - 19:20
دانستنی های علمی
هر گاه در زندگی ناگهان یکی از تارهای سازت پاره شد ،به آهنگ زندگی آنچنان ادامه بده که هیچ کس متوجه نشود بر تو چه گذشت.
جمعه 25/2/1388 - 19:18
دانستنی های علمی

چرا من؟

 

آرتور اش قهرمان تنیس "ویمبلدون" هنگام عمل قلب در سال1983 به علت دریافت خون آلوده به ویروس اچ آی وی ،به بیماری ایدز مبتلا شد. زمانی که وی در بستر مرگ قرار داشت هر روز هزاران نامه از اقصی نقاط دنیا از جانب طرفدارانش دریافت می کرد.

یکی از نامه هایی که به دست وی رسید بدین مضمون بود:"چرا خداوند تو را برای مبتلا شدن به این بیماری مهلک انتخاب کرد؟"

آرتور پاسخ نامه را این چنین نوشت:

"در دنیا پنجاه میلیون کودک شروع به یادگیری بازی تنیس می کنند،از این تعداد پنج ملیون نفر بازی تنیس را یاد می گیرند ،پانصد هزار نفر از آنها این ورزش را به طور حرفه ای دنبال می کنند،پنجاه هزار نفر وارد مسابقات قهرمانی می شوند،پنج هزار نفر از آنها به مسابقات "گراند اسلم" راه می یابند،فقط پنجاه نفر از این تعداد به مسابقات "ویمبلدون" می رسند،

چهار نفر از آنها وارد مرحله ی نیمه نهایی می شوند،دو نفر به مرحله ی فینال راه می یابند،                 و

فقط "یک" نفر قهرمان می شود!

زمانی که من جام قهرمانی را در دستانم نگه داشته بودم ،هیچ گاه از خدا نپرسیدم "چرا من؟"

 امروز نیز که در بستر مرگ هستم ،از خداوند نمی پرسم : "چرا من؟"

    

يکشنبه 13/2/1388 - 23:2
دانستنی های علمی

برای آن گروه از "فرزندان آدم" که سرگذشت"آدم" رامی پذیرند، "هبوط" آرزویی است که آنان را برای نزدیک شدن به این "میوه ی ممنوعه" بی قرار کرده است!

دکتر شریعتی

يکشنبه 13/2/1388 - 21:42
دانستنی های علمی

بگذار عشق خاصیت تو باشد،نه رابطه ی خاص تو با کسی!

يکشنبه 13/2/1388 - 21:23
دانستنی های علمی

آخه یه آدمی که شازده کوچولو رو نخونده !

 

 یه آدمی که تا حالا آرزو نکرده یه ببیی کوچولو داشته باشه !

         ـ تا حالا زیر بارون بدون چتر قدم نزده !

                     ـ تا حالا آب انار توی چشمش نپریده!!

                            ـ تا حالا وقتی حافظ خونده مو به تنش سیخ نشده !!!

ـ تا حالا لپ یه نینی کوچولو رو گاز نگرفته

                                                          

                                      ـ  تا حالا قلیون نکشیده !!!

                                           ـ تا حالا ساعتشو به دست راستش نبسته

                         ـ تا حالا کاهگلی بارون خورده رو بو نکرده

           ـ تا حالا ((یواشکی)) توی زندگیش نداشته

                                          

     ـ  تا حالا از این آدامس بادکنکی ها ! نجویده!!

ـ تا حالا برای هواپیما دست تکون نداده !!!

و...

از زندگی چی می دونه؟؟!!

 یعنی تا حالا دلش نلرزیده؟!!

چجوری میخواد بفهمه ساعت صفر عاشقی (00:00) چیه؟!!

 آخه چرا آدما اینقدر توی روزمرگی هاشون گم شدن ؟!!

چرا با هم مهربون نیستن؟!!

............

 شاید بگی چقدر لوس و مامانی !!!

اما خیالی نیست...

آرزو کردم یه ببیی کوچولو داشته باشم

دیگه با این آدما کاری ندارم...!

 

محمد رضا ریاحی سامانی

پنج شنبه 29/12/1387 - 22:12
دانستنی های علمی

 فرهاد نام دیگر هر ایرانیست

 یك خودكار آبی مگر چقدر خاطره دارد ؟

 

 

بزرگ كه می شوی ، تازه می فهمی چقدر مثل كلاس اولی ها « آن مرد با اسب آمد » برایت ترانه خیز است . آن مرد آمد ،‌آن مرد با اسب آمد و اسطوره ها كفش های جغجغه ای پوشیدند و برای مدعیان عشق حكایت « عشق ز پروانه بیاموز » را خواندند ...بزرگتر می شوی و تازه به آغاز می رسی ،‌جایی كه تلنگری می آید و یكی خسرو می شود و یكی فرهاد . دختر و پسر ندارد. دو راهی بد و خوب است . یكی خسرو می شود و ... یكی فرهاد.تو افول می كنی و خسرو می شوی ،‌داد می كشی ،‌شلوغ می شوی ، ترمینال هزار بوسه ی بیهودگی ... تو عشق نمی دانی ، اینجا آن مرد با زانتیا می آید و تو فقط لباسهایت هستی ! حالا دیگر به تو حاصلی ندارد غم روزگار گفتن . تو نمی فهمی پروانه جمع كردن چه معنی می دهد . تو فقط می دانی گوجه گران شده است و بایددرخت های انار را قطع كرد!بكاریم و بفروشیم و بخوریم و بخوابیم و گاهی گداری یار انار فروش ساغر به دست ! دلفریبان نباتی سرچهار راه زیور بسته اند ...تو حسن خداداد می خواهی ، سیب می خوری و به یاد مادرت « حوا » بوسه های مادرانه اش بوی سیب می دهند . تازه می فهمی خسرو كه عشق سرش نمی شود .

مراد خسرو از شیرین كناری بود و آغوشی        

محبت كار فرهاد است و كوه بیستون سفتن

 

 اولین ناگهان زندگیست سر می درسد و خسرو ،‌فرهاد می شود .فرهاد می شوی و تیشه به دست می گیری ، آرام ،‌آرام ،‌آرام ... نبض گلها را می گیری ، دور و دیر می شوی، حكایت پروانه و سكوت می شوی ، حالا تو ستاره می دانی ،‌حالا گفتگو آیین درویشی نیست وگرنه از تو فرهادتر كه كسی نیست ! فقط جان شیرینت این قدر سوزناك نگاهم نكن ، دل ما دست و پا چلفتی است به خودكار آبی ام رحم كن ... تو كه می دانی نمی شود به گلها دست زد ، تو كه می دانی همیشه پیش پای شیرین هزار بیستون است . « مجنون كه لیلی زود و نزدیك نمی خواهد » ...باید فرهاد بود و فهمید ، عشق صدای فاصله هاست ... تا روزی كه شیرینت در آب های جهان حل شود و تو آن وقت بفهمی این ها نقاشی لیلی بوده اند ! حالا وصل ممكن می شود و شیرین در لیلی آب های جهان حل می شود...حالا هزار سال است معنی سطرهای بالا را می دانی ، اینها را توی كتاب ها خوانده ای ،‌اینها را توی دفترت نوشته ای حالا می خواهی زندگی كنی مثل یك شرقی « غزل آسمان » كه چشمهایش شرقی ترین شب دنیاست .گاهی كمی نگرانی ! می پرسی نكند فرهاد و بیستون قصه اند ؟ اما ته دلت می دانی شیرین كه قصه نیست ، لیلی آب های جهان كه قصه نیست . صدای شجریان می آید .. تنها صداست ... « ببار ای بارون ببار ...» حالا وقت آن است كه كمی جدی باشی ، دینامیك بخوانی ،‌بدون آنكه هیچ تنش و كرنشی را استعاره از عبور لیلی بدانی ... اینجا مجال استعاره نیست . تو مهندس فلزهای سخت شده ای .این را یواشكی می گویم و تو نباید بدانی : فرهاد هم مهندس آهن و سنگ بود ! به جان شیرینش قسم تو حالا توامان نظامی و فرهاد شده ای . خودكار آبیت می نویسد و فرهاد دیوانه ات...فرهاد نام دیگر هر ایرانیست ، كه باید مدرسه برود و درس بخواند و یك دكتر حسابی شود و نام دیگرش را فراموش نكند . خاك مشرق زمین جای انار و سیب و انگور است ، گوجه فرنگی و توت فرنگی بوته های سرزمین های دیگری هستند .تو نباید نام دیگرت را فراموش كنی و رنگ چشمهایت را كه لنز آبی اصلاً به موهای مشكی ات نمی آید . عشق ملیت نمی شناسد اما باید به سبك خودت باشی ، هم نسل خودت باشی و هم وطن روزهای كودكیت كبوتران برج میلاد ، كم از كبوتران برج پاریس ندارند !حالا لوله ی خودكارت اگر وارداتی باشد خیالی نیست ، اما از جوهر خودت در آن بریز.شعرهای گوته را با صدای شجریان روی ملودی های بتهون بریز و در نارنجستانی حد فاصل حافظیه و تخت جمشید ،كنار امامزاده ای كه هزار پنجره به بلندای آسمان دارد گوش كن و نماز صبح را وقتی بخوان كه سپهری ،‌بودایش را به حج فرستاده باشد و شاملو ، آیدا را به چیدن گل های شعر فروغ.یادت باشد قطار سیاست خالیست ، یادت باشد زیر كمیاب ترین نارون روی زمین ، موبایلت را خاموش كنی و حساب های بانكی ات را فراموش و فقط به هندسه ی اهورایی برگ ها خیره شوی و زیردرخت سیب هر روز جاذبه را كشف كنی ...فرهاد نام دیگر هر ایرانیست ، كه باید توامان مجنون باشد و چمران باشد و ملاصدرا. از هر یك از اینها كه جا بمانی ،‌جا مانده ای ! و یك نسخه ی تكراری خواهی شد ...اگر علی ردیف شعرهایت باشد ،‌حافظ ترك شیرازش را می آورد و مولانا شمسش را می آورد و چمران شهید بی جرم و جنایت شمشیر غمش می شود وتو در تاریخ سیال می شوی و عاشقی می كنی و بزرگ می شوی.فرهاد نام دیگر هر ایرانیست ...یادت باشد لیلی شاید به مكتب نرود و خط ننویسد و به غمزه مسئله آموز صد مدرس شود ،‌اما مجنون نباید مدرسه اش را ول كند ! مجنون باید در زلف چون كمندش بپیچد و چون مردی از سرزمین پارس در ثریا هم به دنبال لیلی بگردد.اگر چه لیلی نام دیگر انسان است ، اما تو لیلی نیستی ،‌دختر و پسر ندارد ،‌تو توامان نظامی و فرهاد هستی . دنیا یك لیلی بیشتر ندارد.فرهاد نام دیگی هر ایرانیست... و آرزوی پرواز همیشه به اختراع هواپیمایی منجر خواهد شد و آرزوی نور همه را ادیسون می كند ،‌این شهر تاریك را روشن كن و‌این آسمان بی پرواز را هواپیما باران كن.

دل داده ام بر باد ،‌بر هر چه باداباد                  شیرین تر از لیلی ، مجنون تر از فرهاد

 

از خاك ما در باد، بوی تو می آید                    تنها تو می مانی ، ما می رویم از یاد

 

محمد رضا ریاحی سامانی

پنج شنبه 29/12/1387 - 21:56
دانستنی های علمی
راه دوست داشتن هر چیز درک این واقعیت است که امکان دارد از دست برود.
سه شنبه 27/12/1387 - 23:7
دانستنی های علمی
در زندگی  هرگاه از یخ خانه ای ساختی بر آب شدنش اشک مریز.
سه شنبه 27/12/1387 - 23:5
دانستنی های علمی
فرشتگان از خدا پرسیدن: خدایا تو که بشر رو آنقدر دوست داری چرا غم را آفریدی ؟ خدا گفت : غم را به خاطر خودم آفریدم چون این مخلوقه من تا غمگین نباشد به یاد خالقش نمی افتد .
سه شنبه 27/12/1387 - 23:4
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته