• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 743
تعداد نظرات : 108
زمان آخرین مطلب : 3364روز قبل
خواستگاری و نامزدی

زندگی زیباست؛ تمجیدش کنید.

زندگی یک هدیه است؛ آن را بپذیرید.

زندگی یک رنج است؛ بر آن فایق آیید.

زنگی یک آواز است؛ آن را بخوانید.

زندگی یک قول است؛ به آن عمل کنید.

زندگی یک تراژدی است؛ با آن روبرو شوید.

زندگی یک ماجراجویی است؛ به آن وارد شوید.

زندگی رفتار نیکو است؛ آن را بدست آورید.

زندگی یک راز است؛ افشایش کنید.

زندگی یک بخت است؛ آن را بگیرید.

زندگی یک سفر است؛ تکیلش کنید.

زندگی یک چالش است؛ به ملاقاتش بروید.

زندگی یک معما است؛ حلش کنید.

زندگی یک تنازع است؛ با آن بجنگید.

جمعه 3/8/1387 - 10:45
دانستنی های علمی
کوتاهترین فاصله بین هر مشکل و راهه

حلش فاصله ی زانو ها تا زمین است

 هر کس در برابر

 خدا

زانو بزند در مقابل مشکلات می ایستد...

 

    

در بن بست هم راه آسمان باز است

 

 

پرواز را بیاموز...

جمعه 3/8/1387 - 10:41
خانواده

چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی

چه بغض ها که در گلو رسوب شد نیامدی

تمام طول هفته را در انتظار جمعه ام

دوباره صبح ، ظهر ، غروب شد نیامدی...

((اللهم عجل لولیک الفرج))

جمعه 3/8/1387 - 10:38
دعا و زیارت
  

نماز ركن اصلی دین است و باید اصلی ترین جایگاه را در زندگی مردم داشته باشد حیات طیبه انسان در سایة حاكمیت دین خدا، وقتی حاصل خواهد شد كه انسانها دل خود را به یاد خدا زنده نگهدارند و به كمك آن بتوانند با همه جاذبه های  شر و فساد مبارزه كنند.1

در نظام هستی یكی از جلوه های رحمت الهی، نمود تطهیر است . دستگاه آفرینش دارای خصیصه ی شست و شو و تطهیر است، این كه دریاها و گیاهان گاز انیدرید كربنیك هوا را می‌گیرند یكی از مظاهر تطهیر است. وجود آنتی بیوتیك های طبیعی و مصنوعی كه میكروبها و موجبات مرض را از بین می برند و همچنین سلامت بعد از مرض ،مصداق ها و نمونه های دیگری از اصل تطهیر در آفرینش است.

همچنین در معنویات هم مصادیقی برای تطهیر و شستشو  یافت می شود، مغفرت و محو عوارض سوء گناه از این قبیل است. مغفرت، عبارت است از شستشو دادن دلها و روان ها از عوارض گناهان . البته بعضی دلها قابلیت خود را برای پاكیزه شدن از دست می دهند زیرا كفر و شرك در آنها استقرار پیدا كرده دل را از قابلیت تطهیر خارج می كند، كه در قرآن با تعابیر «مهر خوردن قلب» و «طبع و ختم الهی » مطرح شده اند.

نماز، علاوه بر آن كه باعث از اله ی نجاست از بدن و لباس و محیط می شود مهمترین عامل تطهیر باطن هم بشمار می آید. نماز، اندیشه و عقیده را از وسوسه های شیطانی، تطهیر، و دل و نیت را از ناخالصیها پاك می سازد . دلی كه با نماز اوج می گیرد و از پلیدیها دور می شود دیگرحاضر نمی شود كه به پستی گراید و دیگر بار آلوده شود.

 

اهمیت نماز

از آیات قرآن استفاده می شود كه برنامه نماز در مكتب انبیاء دیگر نیز بوده. در روایات اسلامی نماز پایه دین ، اصل دین ، قوام دین ، معرفی شده ، همانگونه كه قطعات آهن لبه ی عقربك قطب نما را از مسیر خود منحرف می كنند، علاقه ها و غرائز سركش، روح انسان را منحرف می‌كند برای جلوگیری از انحرافات باید قطعه ی آهن را از كنار قطب نما بر داریم تا بطور طبیعی قرار گیرد. بوسیله ی نماز روزی پنج مرتبه، عقربك روح خود را به سوی مبدأ هستی هدایت می نمائیم. نماز از مهمترین و ضروری  ترین فرایض و تكالیف  اسلامی است كه بر هر بالغ و عاقلی واجب است ، حتی در غوغای جنگ و غرقاب دریا  نیز این تكلیف از مسلمانان ساقط نمی شود. ارزش حیاتی و اثرات معنوی نماز بحدی است كه پیشوایان گرامی دین نماز را ستون دین نامیده اند. 2

پیامبر اسلام (ص) در این باره می فرمایند:

گناهان انسان، در نماز همچون برگ درختان میریزد.3

و نیز فرمودند:

نماز نور چشم من است و برای من همچون غذا برای گرسنه و آب برای تشنه است گرچه گرسنه و تشنه سیر می شود ولی من سیر نمی شوم. 4

 

آثار نماز

 

 الف : آثار بهداشتی نماز (پاكی جسمانی )

 

الف –1 ) بهداشت عمومی بدن

می دانیم كه صحت نماز ، مشروط به پاك نگه داشتن بدن ، لباس ، جای نماز و پرهیز از نجاست ها است كه موجب زدودن میكروبها و آلودگی ها از محیط زندگی و حفظ بهداشت جسمانی است آماده شدن برای اقامه نماز با وضو آغاز می شود اما قبل از آنكه اعمال وضو با نظم مخصوص خود اجرا شود . پاك كردن اعضا و حذف موانع از آنها لازم است بدین ترتیب اعمال وضو بر اندام های عاری از آلودگی انجام خواهد شد . وضو نیز مانند غسل دارای آثار روحی و معنوی است .

آب غسل و وضو باید زلال ، پاك و پاكیزه باشد ، و این : بدان معنی است كه اسلام ، آب‌مضاف‌: یعنی آبی را كه بو ، رنگ و طعم آن تغییركرده است و بهداشتی نیست را ، پاك كننده نمی‌داند .

چون اسلام شخص نماز گزار را موظف می كند كه روزی پنج نوبت نماز بخواند و با هر نماز ، طهارت های سه گانه ی قبلی را طبق دستور رعایت كند ، در حقیقت رعایت همیشگی بهداشت را واجب شمرده و نماز گزار را به رعایت كامل آن موظف كرده و به این ترتیب طهارت جسم و روح را به هم پیوند داده است زیرا كه عقل و روح سالم در جسم سالم است و صحت عبادت را از كسی كه جسم و روح سالم دارد می توان توقع داشت .

 

الف-2(  بهداشت دهان و دندان

پیامبر اكرم (ص) فرموده اند :

الطهور شطر الایمان       پاكی یك نیمه از ایمان است : یعنی نیمی از نماز است 5

السواك شطر الوضوء                مسواك زدن نیمی از وضو است .

آن حضرت هیچ وضویی را بدون مسواك نگرفتند و هیچ نمازی را بدون مسواك قرائت نفرمودند‌. 6

و از صادقین (ع) روایت شده است كه :

صلاه ركعتین بسواك افضل من سبعنی ركعه بغیر سواك .

دو ركعت نماز با مسواك از هفتاد ركعت نماز كه بدون مسواك زدن خوانده شود برتر است . رسول خدا (ص) فرمودند : بسیاری مضمضه و استنشاق موجب آمرزش و دور كننده ی شیطان است .

از مصداق های كلمه ی شیطان در این روایت . میكروبهای موذی دهان و دندان است . تاثیر استنشاق بویژه با آب سرد در ایجاد سلامت و نشاط برای كسانی كه سینوسهای سالم دارند مورد تایید پزشكان است . شستن دست و صورت با آب خنك و توصیه به خشك نكردن آنها با حوله كه از دیگر مستحبات و ضو می باشد صرف نظر از اینكه حوله ممكن است عاری از باكتری نباشد ، آب خنك كه حاوی اكسیژن محلول در آب است می تواند در زدودن باكتریها تاثیر مثبت داشته باشد. و وضو گرفتن با آب سرد در طول روز موجب آرامش عضلات و تخفیف تشنجات می شود .

الف -3 ) نماز و سلامت تغذیه

 نماز گزار مسلمان حق ندارد از غذا ها و نوشیدنی های حرام استفاده كند . خوردن و نوشیدن غذاها و نوشیدنی هایی كه نجس شده باشند ، حرام است : یعنی علاوه بر رعایت پاكی ظاهری تن ، درون جسم  مسلمان نیز باید از نجاست های بیرونی محافظت گردد ، همچنین باید از خوراكی ها و نو شیدنی هایی : مانند گوشت خوك و مشروبات الكلی كه ذاتاً حرام است بپرهیزید . در نتیجه ، نماز ، نمازگزار را از بیماری ها و پیامدهای سوء این گونه تغذیه مصون می‌دارد .

پیشوایان ما گفته اند : هنگام خواندن نماز ، نباید معده پر باشد . این دستور علاوه بر آنكه برای حضور قلب داشتن حال توجه به خدا ، سفارش شده است در واقع توصیه ای برای پرهیز همیشگی ازو اسراف و حفظ تعادل جسمی وروحیبوده است .بهترین راه سلامت جسم آن است كه میانه رو باشیم و ازو افراط و تفریط در آشامیدن و خوردن بپرهیزیم . سهدی می گوید:

نه چندان بخور كز دهانت برآید                نه چندان كه ازضعف جانت بر آید

سنگینی معده و پرخوری ، حجاب دل و خرد ، خاموش كننده ی نور معرفت ، مانع شونده از دخول در ملكوت ، و ایجاد كننده ی حالتی است كه  در نهایت ، موجب قطع كامل ارتباط با ندا و مرگ دل می گردد .

ب : آثار معنوی نماز (پاكی روحانی )

 

ب - 1 ) بزرگترین و محكمترین پناه گاه معنوی

اسلام مردم را از سویی به روشهای صحیح فكری و عملی  متكی برخرد ،  و دانش متكی بر محاسبه دعوت می كند و از سوی دیگر بر تهذیب نفس و تنویر روان ، و باقی ماندن بر عواطف پاك و فطری بیشتر تاكید می ورزد : یعنی هم به جهات علمی و عقلانی بشر توجه دارد . و هم به سلامت اخلاق در عاطفه اش نظر دارد . در مقام اثبات اصول خود بر علم و خرد تكیه می‌كند و در ایجاد ایمان از محبت و عاطفه بهره مند می گردد . اعتماد به نفس و تكیه به خود و نیروهای خویش موجب استقلال شخصیت  و عزیز شدن نزد خدا و خلق خداست . اما امید بستن به دیگران و تكیه كردن به این و آن موجب محرومیت مادی و معنوی و خواری در نزد خدا و خلق خداست . بنابراین ، نماز كه مشتمل بر عقل ، علم ، اختیار ، حس مسئولیت ، اتكا به حضرت حق و قدرت بی انتهای او و قطع امید از اغیار است . بزرگترین و محكم ترین سنگر اطمینان و آرامش  و استغنای روح انسان است . آن گاه كه مومن نماز گزار با تكامل معرفت به مقام عشق و محبت می رسد ، عاشقانه و عارفانه نماز می گذارد . تا آنجا پیش می رود كه در بلندترین آشیانه عرفان ، و بزرگترین مامن و محكم ترین پناهگاه معنوی جای می گیرد و صاحب نفس مطمئنه  می گردد .

ب  - 2)تاثیر نماز در تهذیب اخلاق

بر اساس تعالیم عالی اسلام . انسان از یك سو سازنده و خالق و كردگار خویش است و از دیگر سو ساخته و پرداخته ی اعمال خود است . عامل ، در این جهان و جهان دیگر از عملش جدا نمی گردد . در این دنیا به گونه ای ساخته می شود كه عمل كرده است و در آن جهان نیز بصورتی متناسب با كردار خود سزا و جزا خواهد دید.

بنابراین علاوه بر تعلیمات عملی كه پدر و مادر و اطرافیان و معلمان به او می دهند و هر كدام در سعادت و شقاوت این جهان و آن جهان او اثر دارد ، اعمال خودش نیز در شكل گیری نهایی شخصیت و خوشبختی و بدبختی دنیا و آخرتش موثر است .

نماز در تهذیب اخلاق انسان اثری همه جانبه دارد نماز نه تنها زداینده ی رذیلت ها ست بلكه زاینده و فزاینده ی فضیلت هاست .

امیر مومنان علی (ع) فرمودند :

الصلوه صابون الخطایا نماز ، صابون شست و شوی گناهان است .8

 

ب –3 )تاثیر نماز در تطهیر معنوی انسان

در كتاب شریف نهج البلاغه ، ضمن یكی از خطبه های امیر مومنان كه در آن مردم را به نماز سفارش كرده اند ، آمده است كه رسول خدا (ص) نمازهای روزانه را به ُحمّه : یعنی چشمه ی آب گرمی كه بیماران برای معالجه ، خود را در آن می شویند : همانند فرمودند كه نماز گزار در هر شبانه روز می تواند پنج بار به تطهیر خود در آن بپردازد و روایت شده است كه امیر مومنان علی (ع ) فرمود:

كان رسول الله (ص) یا تینا كل غداه فیقول : رحمكم الله ، الصلوه «انما یرید الله لیذهب عنكم الرجس اهل البیت و یطهر كم تطهیرا »

پیامبر اكرم (ص) هر بامداد به خانه ی ما می آمد و می فرمود : نماز بگزارید ! خدا بر شما رحمت آورد ! نماز بگزارید . «جز این نیست كه خدا می خواهد پلیدی را از شما خاندان رسالت بزداید و شما را پاك و پاكیزه گرداند 9 »

نماز مطهر است و نماز گزار را پاك و پاكیزه می كند ، حال اگر كسی نماز می خواند و باز هم بدنبال تباهی ها است باید یقین كنیم كه او نماز حقیقی نمی خواند .

ج: نماز و پیشگیری

 

ج -1 ) نماز مهمترین عامل باز دارنده از تباهییها :

هر كجا نماز پایگاه داشت شیطان ها بساط خود را جمع می كنند و هر كجا رشته ی نماز پاره شد همه ی كمالات متفرق می شود ، خداوند بزرگ در هدیة آسمانی خود به پیامبر اكرم (ص) می فرماید :

ان الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنكر       قطعاً نماز از فحشا و منكر جلو گیری می كند .

نماز گزار نمی تواند سست باشد ، لباس و مكانش حرام باشد ، بدنش ناپاك و لقمه اش آلوده باشد او بخاطر صحیح بودن نمازش مجبور است یك سری مراقبت هائی از خود داشته‌باشد ، ارتباط با خداوند روح قدسی به انسان می دهد كه از ارتكاب آلودگی ها شرم دارد .

بعضی از روی ناآگاهی بر آیة فوق ایراد می گیرند و می گویند اگر نماز ناهی از فحشا و منكرات است پس چرا بعضی نمازگزاران از گناهان پروا ندارند و نماز آنان را از انجام گناه باز‌نمی‌دارد .

در جواب باید گفت : مفاهیم آیات می رساند كه اگر نماز چنانكه حق آن است خوانده شود از فحشا و منكرات جلوگیری می نماید ، ثانیاّ نماز مهم ترین عامل باز دارندة ازانجام گناه بشمار   می رود.

ج -2 ) نقش نماز در دور كردن بیماریهای نفسانی :

امام علی (ع) فرمودند : خداوند بمنظور آرام كردن اندامها فروهشتن چشمها رام كردن جانها و نرم كردن دلهای بندگان مومن خود وبیرون كردن خود خواهی از وجودشان آنان را به وسیله نمازها ، زكاتها و روزه از شر شیطان نگاه می دارد در نماز فوائدی وجود دارد كه می تواند نمودهای سرافرازی و گردنكشی را از بین برده نحوست بیماری خودخواهی را برطرف نماید . این فواید بشرح ذیل هستند:

1 – مالیدن رخساره نیكو به خاك از روی فروتنی

2 چسباندن اندامهای ارزشمند( مواضع هفتگانه ) به زمین از روی كوچكی

اگر نیك بنگریم قدر و ارزش احكام عبادی اسلام را دریافت خواهیم نمود كه عمل به این احكام می تواند راه دشوار تكامل انسان را هموار كند و جامعه بشری را سامان دهد.

ج -3 ) تاثیر نماز در رفع غفلت :

همه گناهان كوچك و بزرگ كه هر یك در بردارندهء نوعی ازو مفسده های شخصی، اجتماعی و روحی هستند و در عین حال نوعی كج رفتاری و بی ادبی بحساب می آیند، در حالت غفلت و بی خبری رخ می دهند و عوامل غفلت بعه تعبیر قرآن ( متاع غرور) بسیار است.

آنچه غفلت را برطرف،عمل را صالح و انسان راتربیت می كند، یاد خدا و تذكر است و عوامل تذكر نیز فراوان است. بعضی از عوامل تذكر ، تكوینی و برخی دیگر تشریعی است.

عوامل تكوینی تذكر: پدیده ی حیات در گیاهان و حیوان ها ، ارتباط عوامل مختلف با هم و خلاصه در و دیوار عالم ظاهر و تمامی ذرات جهان هستی كه آفریدة خداوند یكتاست، عوامل تكوینی تذكر است كه نظر كردن به آنها اهل معرفت را به یاد خدا می اندازد.

عوامل تشریعی تذكر : عواملی كه در شریعت اسلام برای رفع غفلت و ایجاد توجه، مقرر شده است عبادات است. از جمله عبادت های غیر واجب، قرائت كلام خداست كه دستور تدبر در آن برای تذكر است همچنان كه امر به استماع قرآن و ساكت شدن به هنگام تلاوتش توسط دیگران برای تذكر است و اصولاً قرآن كتاب تذكره است . در میان عبادت های واجب نیز، نماز بویژه نمازهای یومیه و جمعه مهم ترین عامل ذكر و بهترین رافع غفلت است

چهارشنبه 1/8/1387 - 3:58
دعا و زیارت

ای آنکه  ترا  قدرتِ  پرواز  خدا  داد

اکسیر جوانی  و  دلِِ  پر  زِ  صفا داد

آن چیز که درخواست نمودی به تمنا

او معبرِحق پویی و عرفان به شما داد

خواهی تو بجویی ثَمَرِ وصل به کویش

چون طالب وصلی همه هستیِ خود داد

او شاهد آن است که چه سان راه بپویی

این رحمت او بود  هدایت به شما داد

خواهی چو شوی راه رو  عزتِ و ایمان

می جوی مسیری که ترا وعدۀ آن داد

آرام وضو ساز  و  بخوان نغمۀ توحید

این دفترعشقی است که آن یاربه ماداد

از خود  تو  جدا   شو  اثرش  نور  ببینی

در  راهِ  وصالش  همۀ  پاکیِ  خود  داد

گر زمزمه ات  اوج  بگیرد  چو  ملائک

هم بودن و هم جمع غنائم به شما داد

مقصود از این زندگی خاکی ما چیست

جز و صل به معبود که او وعدۀ آن داد

فانی چو شدی رمز بقا یافتنی شد

این رحمت حق بود ، غنا را به شما داد

چون غرق صفاگشته تو بیمار بجویی

ره جوی کدامین دل بیمار به ما داد

قرب است و نشاطی ، عقلا واله و حیران

آگه چو شدی رمز وصالش به شما داد

آسان بنما رخ که تو اکنون همه نوری

از راه تکامل ثَمَرش را به شما داد

ای آنکه نمازت همه شور است و تمنا

تو یافته ای معرفتی را که خدا داد

چهارشنبه 1/8/1387 - 3:57
دعا و زیارت

ثواب گفتن (لا اله الا الله )


 


1.... پیامبر صلى الله علیه و آله فرمودند: خداى عزوجل به موسى به عمران فرمودند: اى موسى ! براستى که اگر آسمانها و ساکنان آن که نزد من هستند و زمینهاى هفتگانه را در یک کفه گذاشته و (لا اله الا الله ) را در کفه دیگرى بگذارند. (لا اله الا الله ) سنگینتر از آنها خواهد بود.


2.... پیامبر صلى الله علیه و آله فر مودند: دو چیز عامل دو چیز است : کسى که بمیرد در حالى که گواهى مى دهد که خدایى جز خداى یگانه نیست ، واردبهشت مى شود و که بمیرد در حالى که شریکى براى خداوند مى داند، وارد جهنم مى شود.


3. رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: (لا اله الا الله ) را به مردگان خود تلقین کند، زیرا که گناهان را از بین مى برد . گفتند: اى رسول خدا! کسى که آن را در حال سلامتى بگوید، چه حکمى دارد؟ فرمودند: این (ذکر) گناهان را در هر حال از بین مى برد. براستى که (لا اله الا الله ) انس مؤ من در زندگى ، مرگ و بر انگیختن اوست . نیز رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود که جبرییل گفت : اى محمد! کاش آنها را به هنگامى که بر انگیخته مى شوند، مى دیدى که یکى با روى سفید مى گوید: (لا اله الا الله ) و دیگرى با روى سیاه مى گوید: (واى بر ما که نابود شدیم .)


4... پیامبر صلى الله علیه و آله فرمودند: بهاى بهشت (لا اله الا الله ) است .


5.... پیامبر صلى الله علیه و آله فرمودند : کسى که (لا اله الا الله ) بگوید، در بهشت در زمینى که از مشک سفید است ، درختى از یاقوت سرخ براى او کاشته مى شود که شیرینتر از عسل ، سفیدتر از برف و خوشبوتر از مشک است .

۶ . امیرالمؤ منین علیه السلام فرمودند: هیچ بنده مسلمانى نیست که بگوید (لا اله الا الله )، مگر این که بالا رفته و هر سقفى را مى شکافد و به هیچ کدام از گناهان او بر نمى خورد، مگر این که آن را پاک مى کند تا این که به خوبیهایى همانند خود برسد و بایستد.


۷ .  امام صادق علیه السلام فرمودند: زیاد بگویید (لا اله الا الله ) و (الله اکبر) . زیرا خداوند هیچ چیزى را بیش از گفتن (الله اکبر) و (لا اله الا الله ) دوست ندارد.


ثواب گفتن لا اله الا الله وحده و حده وحده
1... امام باقر علیه السلام فرمودند: جبرئیل نزد رسول خدا آمد و گفت : اگر شخصى امت تو (لا اله الا الله وحده وحده وحده ) بگوید، خوشبخت خواهد شد.


ثواب گفتن (اشهد ان لا اله الا الله )  
1.... امام صادق علیه السلام فر مودند: کسى که هر روز بگوید (اشهد آن لا اله الا الله وحده لا شریک له الها واحدا احدا صمدا لم یتخذ صاحبه و لا ولدا.
) ، خداوند براى او چهل و پنج هزار هزار حسنه نوشته ، چهل و پنج هزارهزار گناه او را پاک کرده ، چهل و پنج هزار هزار درجه آن او را بالاتر مى برد، خانه اى در بهشت براى او مى سازد و مانند کسى است که در آن روز دوازده بار قرآن خوانده باشد.


 


ثواب بردن نام خدا به هنگام وضو
1. امام صادق علیه السلام فرمودند: کسى که هنگام وضو نام خدا را ببرد، تمام بدنش پاک مى شود و این کار کفاره گناهان بین دو وضو خواهد بود. و کسى که نام خدا را نبرد، فقط آن مقدار از بدنش که آب به آن مى رسد پاک مى شود.


2. امام صادق علیه السلام فرمودند: کسى که هنگام وضو نام خدا را بر زبان جارى کند، گویا غسل کرده است .


ثواب خشک کردن آب وضو با حوله و ترک آن
1. امام صادق علیه السلام فرمودند: کسى که وضو مى گیرد و با حوله خشک کند، یک حسنه براى او نوشته مى شود و کسى که وضو بگیرد و صبر کند تا دست و رویش خود خشک شوند، سى حسنه براى او نوشته مى شود.


ثواب مسواک کردن
1. امام صادق علیه السلام فرمودند: مسواک کردن دوازده خاصیت دارد: سنت پیغمبر است ، پاک کننده دهان و روشن کننده چشم است ، خداوندا را راضى مى کند، دندانها را سفید مى کند، از فاسد شدن دندآن جلوگیرى مى کند، لثه را محکم مى کند، میل غذا مى آورد، بلغم را از بین مى برد،حافظه را افزایش مى دهد، حسنه را دو برابر مى کند، و فرشتگان از آن خوشحال مى شوند.


2. امام صادق علیه السلام روایت مى نماید که امام باقر علیه السلام فرمودند: اگر مردم فواید مسواک کردن را مى دانستند، با آن در رختخواب مى خوابیدند.


3. امام باقر علیه السلام فرمودند: مسواک کردن بلغم را از بین مى برد و عقل را زیاد مى کند.


ثواب با وضو خوابیدن
1. امام صادق علیه السلام فرمودند: کسى که با وضو به رختخواب برود، در حالى مى خوابید که درختخواب او عبادتگاه اوست .


ثواب شانه کردن سر
1. رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: شانه کردن سر (وبا) را مى برد، روزى مى آورد و جماع را زیاد مى کند.


ثواب هفتاد بار شانه کردن موى صورت
1. امام صادق علیه السلام فرمودند: کسى که هفتاد بار موى صورتش را شانه کند و بداند که چندبار این کار را انجام داده است ، تا چهل روز شیطان به او نزدیک نمى شود.


ثواب سرمه کشیدن
1. امام صادق علیه السلام فرمودند: سرمه چشم را زیبا، اشک را قطع و مو را مى رویاند.


2. امام رضا علیه السلام فرمودند: کسى که به خدا و روز قیامت ایمان دارد، باید سرمه بکشد.


3. امام صادق علیه السلام فرمودند: سرمه کشیدن هنگام خواب از آب ریزش چشم جلوگیرى مى کند.


?.امام صادق علیه السلام فرمودند: سرمه کشیدن مو را مى رویاند، اشک را خشک نموده ، اب دهان را گوارا، و چشم را زیبا مى کند.


ثواب ناخن گرفتن و کوتاه کردن سبیل  
1. امام صادق علیه السلام از پدرانش علیه السلام روایت مى نماید که رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: کسى که در روز جمعه ناخنهایش را بگیرد، خداوند عزوجل درد را از انگشتانش خارج و درمان را وارد آن مى کند


2. رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: کسى که در روز شنبه یا پنجشنبه بچیند و یکى را براى روز جمعه باقى بگذارد، خداى عزوجل فقر را از او دور مى گرداند.


3. امام صادق علیه السلام فرمودند: کسى که در روز پنجشنبه ناخنهایش را بچیند و یکى را براى روز جمعه باقى بگذارد، خداى عزوجل فقر را از او دور مى گرداند.


4. امام صادق علیه السلام از پدرانش علیه السلام روایت مى نماید که رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: چیدن ناخنها از دردهاى بزرگ جلوگیرى کرده و روزى را زیاد مى کند.


5. امام صادق علیه السلام فرمودند: چیدن ناخنها در روز جمعه انسان را از جذام ، پیسى و کورى ایمن مى نماید. و اگر به چیدن احتیاج نداشتند، آنها را سوهان بزن .


6. امام صادق علیه السلام فرمودند: کسى که در هر جمعه ناخنهایش را بگیرد و سبیلش را کوتاه کند و سپس بگوید: (بسم الله و بالله و على مله رسول الله صلى الله علیه و آله ) ، در مقابل هر ریزه مو یا ناخن ثواب آزاد کردن بنده اى از فرزندان اسماعیل را به او مى دهند.


ثواب کفش پوشیدن
1. امام باقر علیه السلام فرمودند: کفش پوشیدن نیروى چشم را را افزایش ‍ مى دهد.


2. امام صادق علیه السلام فرمودند: کسى که همیشه کفش بپوشد، به بیمارى جذام مبتلا نخواهد شد. مى گوید: پرسیدم در زمستان یا تابستان فرمودند: فرقى ندارد.


ثواب خواندن نمازهاى پنجگانه در وقتشان
1. امام صادق علیه السلام فرمودند: اى ابان ! اگر کسى این پنج نماز واجب را به پا دارد و مواظب وقت آنها باشد، روز قیامت در حالى خداوند را دیدار مى کند که پیمانى دارد که خداوند او را بخاطر آن وارد بهشت مى کند و کسى که آنها را در وقت خودشان نخواند، اگر خداوند بخواهد او را مى بخشد و اگر بخواهد عذاب مى کند.


?. امام صادق علیه السلام فرمودند: رسول خدا صلى الله علیه و آله وارد مسجد شد تعده اى از یارانش نیز در مسجد بودند. پرسیدند: مى دانید که پروردگار شما چه فرموده است ؟ پاسخ گفتند: خدا و رسولش داناترند. فرمود: بدرستى که پروردگار شما مى فرماید: اگر کسى این پنج نماز واجب را در وقت خودش بخواند و مواظب وقت آنها باشد، روز قیامت در حالى مرا دیدار مى کند که نزد من پیمانى دارد و به خاطر آن پیمان او را وارد بهشت مى نمایم . و کسى که آنها را در وقتشان نخواند و مواظب آنها نباشد، اختیار دارم ، اگر خواستم او را عراب مى کنم و اگر خواستم او را مى بخشم .


ثواب خواندن (قل هو الله احد)، (انا انزلناه ) و (آیه الکرسى ) درهر رکعت نماز مستحب
1. امام صادق علیه السلام فرمودند: کسى که در هر رکعت از نماز مستحبى خود (قل هو الله احد) (انا انزلناه و فى لیله القدر) و ( آیه الکرسى ) را بخواند، خداوند عمل او را بهترین اعمال خواهد دانست ، مگر کسى که مانند او و بیش از او این عمل را انجام دهد.


ثواب و فضیلت قنوت
1. امام صادق از پدرش از پدرانش علیه السلام از ابوذر نقل مى نماید که رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: هر کدام از شما که قنوتش در سراى دنیا طولانیتر باشد، در توقفگاه روز قیامت راحتیش طولانیتر خواهد بود.


ثواب کامل بجا آوردن رکوع
1. سعید بن جناح مى گوید: در حضور امام باقر علیه السلام در منزل او درمدینه بودم . حضرت علیه السلام بدون این که کسى چیزى بگوید، فرمودند: کسى که رکوع خود را کامل بجا آورد، در قبر وحشتى نخواهد داشت .


ثواب یک بار سجده


1. امام صادق علیه السلام از پدرانش علیهم السلام نقل مى نماید که رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: کسى که یک بار سجده کند، بخاطر این عمل یک گناه از او مى ریزد و یک درجه بالا مى رود.


ثواب گذاردن کف دستها بر زمین در سجده
1. امام صادق علیه السلام از پدرانش علیهم السلام نقل مى کند که امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: هنگامى که سجده کردید، کف دستهایتان را بر زمین بگذارید؛ بدان امید که در روز قیامت زنجیر نشوید.


ثواب طولانى کردن سجده
1. معاویه بن عمار مى گوید: شنیدم که امام صادق علیه السلام فرمودند: هنگامى که کسى بنده خدا را نمى بیند، سجده اش را طولانى کند، شیطان مى گوید: واویلا. فرمان بردارى کردند و سرپیچى کردم . سجده کردند و من امتناع کردم .


2. امام صادق علیه السلام فرمودند: نزدیکترین حالتهاى بنده به خداوند حالت سجده است


ثواب گفتن (اللهم صلى على محمد و ال محمد) هنگام رکوع ، سجده و قیام
1. امام باقر علیه السلام فرمودند: کسى که در رکوع ، سجده و قیامش بگوید ( اللهم صل على محمد و آل محمد) ، خداوند براى او همانند ثواب رکوع ، سجده و قیام را مى نویسد.


ثواب سجده شکر  
1. امام صادق علیه السلام فرمودند: هر مومنى که براى شکر نعمتى در غیر نماز سجده کند، خداوند بخاطر آن ده حسنه براى او نوشته ، ده گناه او را پاک کرده و ده درجه در بهشت او را بالاتر مى برد. 



ثواب نماز
1. امام صادق علیه السلام نقل مینماید که رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: نمازى نیست که وقت آن برسد، مگر این که فرشته اى در برابر مردم ندا مى کند: اى مردم ! بلند شوید و آتشهایى را که بر پشتهاى خود افروخته اید، با نمازتان خاموش کنید.


2. امام صادق علیه السلام فرمودند: اى بنده خدا! نماز واجب را در وقت خود بخوان با حالت کسى که با آن وداع مى کند و مى ترسد پس از این هیچ گاه موفق به آنجام آن نشود. آنگاه دیدگانت را متوجه سجده گاهت نما. اگر بدانى در سمت راست یا چپ تو کسى هست ، بخوبى نماز مى خوانى و بدآن تو در برابر کسى هستى که تو را مى بیند و تو او را نمى بینى . 


3. امام صادق علیه السلام فرمودند: نمازگزار سه فایده بدست مى آورد: هنگامى که به نماز مى ایستد خوبیها از پهنه آسمان بر سرش ریخته ، فرشتگان او را از زیر پاهایش تا پهنه آسمان احاطه کرده و فرشته اى ندار مى کند: اى نمازگزار! اگر مى دانستى با چه کسى مناجات مى کنى ، همیشه نماز مى خواندى .


ثواب خواندن نماز صبح در اول وقت
1. رواى مى گوید ناز امام صادق علیه السلام پرسیدم : بهترین وقت نماز صبح کدام است ؟ فرمودند: طلوع فجر زیرا خداوند متعال مى فرماید (آن قرآن الفجر کان مشهودا). یعنى فرشتگان شب و روز نماز صبح را مى بینند. بنابراین ، اگر بنده نماز صبح را به هنگام طلوع فجر بخواند، این نماز دو بار براى او ثبت مى شود: یک بار توسط فرشتگان شب و یک بار توسط فرشتگان روز.  


ثواب نماز جماعت .
1. امام صادق علیه السلام فرمودند: همانا نماز جماعت بیست و سه درجه بالاتر از نماز فرادى است و بیست و پنج نماز مى باشد.


ثواب نماز کسى که عطر بزند
1. امام صادق علیه السلام فرمودند: دو رکعت نمازى که شخص عطر زده بخواند، برتر از هفتاد رکعت نمازى است که شخص عطر نزده مى خواند.


ثواب نماز متاهل
1. امام صادق علیه السلام فرمودند: دو رکعت نمازى که متاهل مى خواند، برتر از هفتاد رکعت نمازى است که مجرد مى خواند.


 


ثواب خوشحال نمودن مؤ من
1. امام صادق علیه السلام فرمودند: خداوند عزوجل به حضرت داود علیه السلام وحى نمودند: همانا بنده اى بندگانم حسنه اى را انجام مى دهد و من بهشتم را بر او حلال مى کنم . داود علیه السلام پرسید: پروردگارا! آن حسنه کدام است ؟ فرمود: خوشحال کردن بنده مومنم ، گرچه با یک دانه خرما. داود علیه السلام عرض کرد: پروردگارا! هر کس که تو را شناخت ، شایسته است امید خود را از تو قطع نکند.

چهارشنبه 1/8/1387 - 3:57
دانستنی های علمی

بسم الله الرحمن الرحیم

ما را به دعا کاش فراموش نسازند       رندان سحر خیز که صاحب نفسانند


* ذکر یونسیه :
 مداومت تا یک سال = باز شدن چشم برزخی  : 400 بار در سجده بعد از نماز صبح  :  لآ اِلهَ اِلآ اَنتَ سُبحانَکَ اِنّی کُنتُ مِنَ الظالِمینَ .

* رفع اضطرار و گرفتاری :

5 بار صلوات – آیت الکرسی – سپس در دل بسیار بگو : اللـّهم اجعَلنی فی دِرعِکَ الحصینةِ التی تَجعلُ فیها من تشاءِ .

* امان از خطر دشمن – دوری از ریا و غرور :
لا حَول ولا قـُوة الا بالله .

* درمان حدیث نفس :

روزی صد بار تهلیل : لا اله الا الله .

* دفع وسوسه و اذیت شیاطین :
آیت الکرسی – سوره ناس و فلق .

* روشنایی قلب :

70 مرتبه استغفار بعد از نماز ظهر و عصر .

* رویای صادقه :
سوره های ضحی و انشراح قبل از خواب .

* مستجاب الدعوه شدن :
بسم الله الرحمن الرحیم .

* سرکوبی نفس :

هر روز 13 بار :  اللهم لکَ الحمدُ و الیکَ المشتَکی و انت المستعان  .

* قدرت انسان در غلبه بر نفس :

یا دائم یا قائم .

* روشنایی قلب :

بعد از نماز صبح دست بر سینه 70 بار : "یا فتاح" .

* دور نمودن 70 نوع بلا :
روزی صد بار : لا حَول ولا قوة الا بالله .

* تقویت روح و قلب :

نیم ساعت با توجه قلبی در جای خلوت : "هوالحی" .

* گشایش در امور و حوائج :

120 بار در یک مجلس : اَمَّن یجیبُ المُضطرَّ اِذا دَعاهُ و یکشِفُ السُّوءَ .

* ثواب و حسنات فراوان :

روزی 25 بار : اللهمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَالمُومِنات والمُسلِمینَ وَالمُسلِمات .

* شفای 99 درد که کمترین آن ناراحتی است :
لا حَولَ ولا قوةَ اِلا بالله العلی العَظیم .

* دعای خروج از منزل :
بسم الله – لا حول ولا قوه الا بالله – توکلتُ عَلی الله .

* 3000 حسنه – محو 3000 گناه – 3000 درجه :

سُبحانَ الله و بحَمدِهِ سُبحان الله العَظیم و بحَمدِهِ .

* دعای قبل از طلوع خورشید :
اللهُ اکبرُ ، الله اکبرُ کبیراً و سُبحانَ اللهِ بُکرَةً و اَصیلا وَالحَمدُ لِلهِ رَبِّ العالمینَ کثیراً لا شَریکَ لهُ وَ صَلی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِهِ .

* دفع نفس اماره :

هنگام خواب دست بر سینه – صد بار :" یا مُمیتُ ".

* قضای حوائج :

دو رکعت نماز هدیه به حضرت زهرا (س) و در قنوت آن :
اللهُمَّ بفاطِمَة و اَبیها و بفاطِمَة و بَعلِها و بفاطِمَة و بَنَیها بفاطِمَة و السِّرِّ المُستَودَع عَلیها اِقض حاجَتی و صَلی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ و آل مُحَمَّدٍ
محال است حاجت روا نشود .

* رفع غم و اندوه :

40 بار : اللهُ اللهُ ربی لا اُشرکُ بهِ شَیئاً تَوَکَّلتُ عَلی الحَی الذی لا یموت .

* توسل به امام زمان (عج) برای رفع ناراحتی و مشکلات :

70 بار : یا مُحَمَّدُ یا علی یا فاطِمة یا صاحِبَ الزَّمانَ اَدرکنی وَ لا یحلِکنی .

* برای گرامی شدن نزد مردم :

هنگام خروج از خانه 12 بار : یا عَزیزُ ذوالعِزِّ وَالِاقتِدارِ اَعِّزنی .

* رفع شک در نماز :

هنگام ورود به توالت : بسم اللهِ اعوذُ باللهِ من الرِّجس النـَّجس الخَبیثِ المُخبثِ الشَّیطان الرَّجیم .

* استخاره امام زمان :

سه صلوات – میانه تسبح را بگیر : جفت آمد بد است .

* دعای عطسه :

الحَمدُ للهِ علی کلِّ حال و صَلی اللهُ علی مُحَمَّدٍ و آلِهِ اَجمَعین .

* زنده شدن دل :

یا حَی یا قَیوم یا لا اله الا اَنتَ اَسئَلکَ اَن تحیی قَلبی اَللهّمّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آل مُحَمَّدٍ .

* قوی شدن همت :
مداومت بر اذکار : الشَّدید ، ذوالقوَّة ، القاهِرُ ، اَلمُقتدِرُ .

* آرامش قلب :

الا بذکر الله تطمئن القلوب .

* رفع خیالات و اوهام :

مداومت بر :" اللـَّطیف" .

* رفع بی خوابی :

سُبحان اللهِ ذی الشَّأن دائمُ السُّلطان کلَّ یوم هُوَ فی شَأن .

* خواب دیدن امیرالمومنین :

موقع خواب بگو : اللهُمَّ اِنی اسئلکَ یا مَن لهُ لطفُ خَفی وَ ایادیهِ باسِطة لا تنقضی اسئلکَ بلطفِکَ الخَفی الذی ما لطفتَ بهِ لِعَبدٍ اِلا کفِی ان ترینی مَولای عَلی بن ابی طالِبٍ علیه السلام فی مَنامی .

* ایمن ماندن از فتنه ها در آخر الزمان :
18 بار "یاحی" بعد از هر نماز .
تکرار این دعا : یا اللهُ یا رَحمنُ یا رَحیمُ یا مُقلبَ القلوبِ ثبِّت قلبی علی دینِکَ .

* هنگامی که از دست کسی به ناراحتی و شدت افتادی بگو :

حَسَبی اللهُ لا اِلهَ اِلا هُوَ عَلیهِ توَکلتُ و هُوَ رَبُّ العَرش العَظیم .

* تقویت حافظه :

بعد از نماز صبح در هر روز قبل از صحبت کردن : یا حَی یا قیوم فلا یفوتُ شَیئاً عِلمُهُ وَ لا یؤُدُهُ قوَّةُ .

* راه های دیگر تقویت حافظه :
روزه – قرآن – مسواک – آیت الکرسی – اطاعت امر والدین – دائم الوضو – رو به قبله – شب زنده داری .

* یادآوری چیز فراموش شده :
پیشانی بر کف دست : اللهُمَّ لکَ الحَمدُ یا مُذکرُ الشَّی وَ فاعِلهُ ، ذکرنی ما نَسیتُ .
* هر کسی صد آیه از قرآن تلاوت کند سپس هفت بار ذکر (( یا الله )) بگوید اگر بر سنگ سخت دعا کند هر آینه شکافته گردد .

* رفع وسوسه شیطان :
روزی سه بار : وَلو نَشاءُ  لمَسَخناهُم عَلی مَکانَتِهم فما استطاعُوا مُضِّیاً وَ لا یرجعُونَ .

* اهل یقین شود :
سحرگاه وضو بگیرد و 111 بار در سجده بگوید : "الصَّمد" .

* حاجت روایی – روزی :

21 بار در سجده : "یا ذالجَلال وَالاکرام" .

* آمرزش گناهان :

100 بار در جمعه " الغفور " و بعد از آن : اللهُمَّ اِغفِر لی یا غَفـّار .

* نورانیت باطن – در امان ماندن از وسوسه شیطان :
170 بار "القدّوس" .

* زیادی روزی :

35 بار" یا وَهّابُ ذالطول" .

* نابودی ظالم :

اگر مظلوم باشد در سحرگاه 66 بار بگوید " یا وَکیل " و بر ظالم دعا کند تا نابود شود .

*  برآورده شدن 100 حاجت ( 30 تا دنیوی – 70 تا اخروی ) :
100 بار : یا رَبِّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آل مُحَمَّد .

* تا یکسال گناهی نوشته نمی شود :
روز جمعه بعد از نماز صبح بگو : اللهُمَّ اجعَل صَلواتِکَ وَ صَلواتِ مَلائِکتِکَ وَ حَمَلهِ عَرشِکَ وَ جَمیع خَلقِکَ وَ سَمائِکَ وَ ارضِکَ و اَنبیائِکَ عَلی مُحَمَّدٍ و آل مُحَمَّدٍ .

* 45000حسنه ، 45000 محو گناه ، 45000 درجه :

روزی 10 بار : اشهَدُ ان لا اِلهَ اِلا اللهُ وَحدَهُ لا شَریک لهُ اِلهاً واحِداً احَداً صَمَداً لم یتخِذ صاحِبَة وَ لا وَلداً .

* ثواب 1000 رکعت نماز :
در وقت خواب سه بار بگو : یفعَل اللهُ ما یشاءُ بقدرَتِهِ وَ یحکمُ ما یریدُ بعِزَّتِهِ .

* آمرزش گناهان و توبه :

العَفو .
* 41 بار بعد از نماز صبح ، 41 بار در روز : العَزیز .
* بعد از هر نماز 298 بار : الرَّحمنُ الرَّحیم .


 *حداقل اذکارى که انسان باید درساعات شبانه روز بر آن ها مداومت بکند
1 - هر روز 100 بار، صلوات بر محمد و آل محمد صلى الله علیه و آله
2 - هرروز 360 مرتبه (به تعداد رگهاى بدن ). (الحمد لله رب العالمین کثیرا على کل حال ).
3 - هر روز 70 مرتبه : (استغفر الله ربى و اتوب الیه ).
4 - هر روز 100 بار: (سبحان الله ).
5 - هر روز 100 بار: (الحمد لله ).
6 - هر روز 100 بار: (لا اله الا الله ).
7 - هر روز 100 بار: (الله اکبر).
8 - هر روز 100 بار: (لا اله الا الله الملک الحق المبین ) و اگر صد مرتبه نتوانستى سى بار بگو.
9- هر روز 100 بار: (لا حول و لا قوة الا بالله ).
10 - هر روز 10 مرتبه : اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له ، الها واحدا احدا صمدا لم یتخذ صاحبة و لا ولدا.
11 - هر روز 360 مرتبه : سبحان الله والحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر
12 - هر روز 400 مرتبه : استغفر الله الذى لا اله الا هو الحى القیوم ، الرحمن الرحیم ، بدیع السماوات و الارض ، من جمیع ظلمى و جرمى و اسرافى على نفسى و اتوب الیه .
13 - هر روز 25 مرتبه : اللهم اغفر للمومنین و المومنات ، و المسلمین و المسلمات .
14 - هر روز 15 مرتبه : لا اله الا الله حقا حقا، لا اله الا الله ایمانا و تصدیقا، لا اله الا الله عبودیة ورقا.
15 - هرروز 7 مرتبه : اسئل الله الجنة و اعوذ بالله من النار.
16 - هرروز 7 مرتبه : الحمد لله على کل نعمة کانت او هى کائنة .
17 - هر روز بگوید: بسم الله ، حسبى الله ، توکلت على الله ، اللهم انى اسئلک خیر امورى کلها، و اعوذ بک من خزى الدنیا و عذاب الاخرة .
18 - هر روز بگوید: جزى الله محمدا صلى الله علیه و آله عنا ما هو اهله .
19 - هر روز بگوید: اللهم انى اسئلک بنور وجهک المشرق الحى الباقى الکریم و اسئلک بنور وجهک القدس الذى اشرقت به السماوات ، و انکشفت به الظلمات ، و صلح علیه امر الاولین و الاخرین ، ان تصلى على محمد و آله ، و ان تصلح شانى کله .
20 - هر روز بگوید: سبحان الدائم القائم ، سبحان القائم الدائم ، سبحان الواحد الاحد، سبحان الفرد الصمد، سبحان الحى القیوم ، سبحان الله و بحمده ، سبحان الحى الذى لا یموت ، سبحان الملک القدوس ، سبحان رب الملائکة و الروح ، سبحان العلى الاعلى ،سبحانه و تعالى .


 *درخواست حوریه بهشت از خداوند با پانصد کلمه 
به سند معتبر از حضرت امام رضا علیه السلام منقول است که : حق تعالى بر خودواجب کرده است که هر مومنى که صد مرتبه (الله اکبر) و صد مرتبه (الحمد لله ) و صد مرتبه (سبحان الله ) و صد مرتبه (لا اله الا الله ) بگوید و صد مرتبه صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد، پس بگوید، (اللهم زوجنى من الحور العین )، البته حق تعالى حوریه اى در بهشت به او کرامت فرماید، و این پانصد کلمه مهر آن حوریه باشد، پس از این جهت حق تعالى به حضرت رسول صلى الله علیه و آله وحى فرمود که : مهر زنان مومنه را پانصد درهم سنت گرداند.


 *با این ذکر از هفتاد نوع بلا ایمن شوید 
حضرت صادق علیه السلام فرمود: چون نماز مغرب و صبح را خواندى پس هفت بار بگو: بسم الله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم خداوند متعال از او هفتاد نوع بلا را دفع مى کند که کمترین آن ها جذام و برص (پیسى ) و دیوانگى است .


با این ذکر از نود و نه بلا ایمن شوید 
از حضرت امام جعفر بن محمد صادق علیه السلام روایت نموده اند که فرمودند هر کس که هرروز سى مرتبه بگوید: بسم الله الرحمن الرحیم ، الحمدلله رب العالمین ، تبارک الله احسن الخالقین ، لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم ، خداوند نود و نه بلا را از او دور فرماید که کمترین آن ها جنون باشد.


 *بهترین ذکر در سجده 
حضرت على علیه السلام فرمود: بهترین سخنان نزد حقتعالى آن است که در سجده سه بار گوید: (انى ظلمت نفسى فاغفرلى ).


در خواص بسم الله الرحمن الرحیم 


*امام هفتم موسى بن جعفر علیه السلام فرموده : هر کس را گرفتارى رسد که او را غمگین کند یا گرفتارى به او رسد، سرش را به آسمان بلند کند و سه بار بگوید:
(بسم الله الرحمن الرحیم ) جز این که خداوند گرفتارى او را بردارد و غم او را انشاء الله ببرد

چهارشنبه 1/8/1387 - 3:55
دعا و زیارت
حرم ائمه بقیع که در کتب تاریخ بعنوان «مشهد» و «حرم» اهل بیت معروف گردیده، در سمت غربی و منتهی الیه بقیع واقع شده است که در این حرم مطهر قبر چهارتن از ائمه اهل بیت; امام مجتبی، امام سجاد، امام باقر و امام صادق ـ علیهم السلام ـ در کنار هم و بفاصله 3ـ2 متری این قبرها، قبر عباس عموی گرامی رسول خدا ـ ص ـ قرار گرفته و در کنار آن نیز قبر دیگری است متعلق به فاطمه بنت اسد و بـه احتـمال ضعیـف متعـلق بـه فاطمه دختر رسول خدا ـ ص ـ که قبل از ویرانی ساختمان این حرم مطهر، همه این قبور ششگانه در زیر یک گنبد و دارای ضریح و صندوق زیبا بودند.

درصدد آنیم که سه موضوع را بصورت مستقل و جداگانه مورد بررسی قرار دهیم:

1 ـ تاریخ حرم ائمه بقیع.

2 ـ تاریخ ضریح ائمه بقیع.

3 ـ قبر فاطمه بنت اسد یا فاطمه دختر رسول خدا ـ ص ـ


اجمالی از تاریخ حرم ائمه بقیع:

گرچه پس از گذشت قریب به یک قرن از تخریب حرم مطهر ائمه بقیع و از بین رفتن تمام آثار این بنای باشکوه و معنوی نمی توان همانند سایر ابنیه تاریخی و مذهبی، از آثار آن به عظمت و قدمتش پی برد و تاریخ ساختمان آن را بدست آورد، ولی آنچه از منابع مختلف بدست می آید، تا حدّی می تواند ما را با تاریخ و چگونگی این حرم شریف آشنا سازد و بیانگر وضع این بنای فخیم و پرشکوه معنوی در طول تاریخ گردد.

اجمال تاریخ این حرم مقدس این است که قبور ائمه بقیع ـ علیهم السلام ـ مانند سایر قبرها در محوطه مکشوف و بدون دیوار و سقف نبوده; بلکه قبر آنان مانند تربت پاک رسول خدا ـ ص ـ و حضرت رضا ـ ع ـ از آغاز دفن اجساد مبارک و پیکر مطهرشان در داخل خانه ای که متعلق به عقیل بوده، قرار داشته است و به مرور زمان این خانه به ساختمان مناسب، به شکل مسجد تبدیل گردیده، سپس در محل همان ساختمان بزرگترین و مرتفع ترین گنبد و بارگاه بنا شده است و در قرون متمادی دارای خادم و دربان و دارای ظریفترین و گرانبهاترین ضریح و صندوق با زیباترین روپوش و دارای فرش و قندیل بوده است و بالاخره در هشتم شوال سال 1344 هـ به وسیله وهابیان منهدم گردیده است.

و برای توضیح این حقیقت تاریخی، توجه به دو مطلب را لازم می دانیم:


1 ـ مقبره های خانوادگی در بقیع

از مجموع گفتار مورخان چنین برداشت می شود که مردم مدینه که قبلا اجساد درگذشتگان خود را در نقاط مختلف و در دو گورستان عمومی به نام گورستان «بنی حرام» و «بنی سالم»1 و گاهی در داخل منازل خود دفن می کردند، با رسمیت یافتن بقیع به مناسبت دفن جسد عثمان بن مظعون2 و ابراهیم فرزند رسول خدا ـ ص ـ3 به آنجا توجه نمودند و عده ای از صحابه و یاران رسول خدا ـ ص ـ بتدریج خارها و ریشه درختان موجود در بقیع را قطع و آن بخش را بعنوان آرامگاه خصوصی، به خانواده خود اختصاص دادند و بعضی از اقوام و عشیره رسول خدا ـ ص ـ در داخل بعضی از منازل متصل به بقیع دفن گردیدند.

با اینکه وضع بقیع با مرور چهارده قرن، دگرگون شده و از قبور زیادی که در این آرامگاه تاریخی به افراد معروف از صحابه و شخصیت های اسلامی تعلق داشت، بجز تعدادی محدود باقی نمانده است ولی در عین حال همین تعداد از قبور نیز می تواند مؤید گفتار این مورخان و بیانگر نظم و ترتیب موجود در آن دوران باشد; زیرا که گذشته از اینکه قبور همه اقوام رسول خدا ـ ص ـ در قسمت غربی بقیع واقع شده است، هر گروه از آنان نیز به تناسب ارتباطشان با همدیگر و انتسابشان به رسول خدا ـ ص ـ در یک نقطه معین و جایگاه مخصوص و در کنار هم دفن شده اند; مثلا قبور ائمه چهارگانه با قبر عباس و فاطمه بنت اسد در یک نقطه و در کنار هم و همه همسران رسول خدا ـ ص ـ4 در یک نقطه معین و در کنار هم و رقیه و ام کلثوم دختران پیامبر در کنار هم و عمّه های آن حضرت با امّ البنین در کنار هم، که مجموع این بخش به نام «مقابر بنی هاشم» معروف گردیده است; همانگونه که سایر بخش های مختلف بقیع نیز به نام های خاصی نامیده شد; مانند «روحاء» و «زوراء».5

و باز می بینیم پس از گذشت بیش از نیم قرن از رسمیت یافتن بقیع، تمام شهدای حره در یک نقطه از بقیع و در کنار هم بخاک سپرده شده اند.


2 ـ بقیع در پشت خانه های مدینه
مطلب دومی که در این بحث حائز اهمیت است این است که طبق دلائل موجود تاریخی، خانه ها و منازل مدینه تا بقیع امتداد داشته و بقیع پیش از آنکه بصورت آرامگاه عمومی درآید و همانگونه که در معرفی آن گفته شده است: «شَرْقیها نَخْلٌ وَ غَرْبیها بُیوتٌ»6 از طرف غرب در پشت منازل مدینه قرار داشت و کوچه های متعددی این منازل را به همدیگر وصل می نمود و به محل بقیع منتهی می گردید که بعضی از این منازل بتدریج برای دفن افرا متشخص مورد استفاده قرار گرفته7 و بعضی از آنها هم تخریب و به بقیع منضم گردیده است.8

گرچه در صفحات آینده شاهد دلائل و قرائن متعددی در این زمینه خواهیم بود ولی به نظر می رسد که نقل چند دلیل و شاهد تاریخی در اینجا ضروری است:

1 ـ در کتب تاریخ و مدینه شناسی، در معرفی «روحاء» که به بخشی از بقیع اطلاق می گردید; چنین گفته شده است:

«الرّوحاءْ اَلْمَقْبَرة اَلّتی وَسَطَ اَلْبَقیعِ یُحیطُ بِها طُرُقُ مُطْرَقة»9

«روحاء مقبره ای در بخش میانی بقیع می باشد که راه های متعددی آنجا را احاطه نموده است.»

2 ـ و در بعضی از این منابع چنین معرفی شده است: «اَلرّوحاء کُلُ ما حاذَتْ اَلطریقَ مِنْ دارِ مُحَمَدبْنِ زَیْد اِلی زاویَة دارِ عقیل الیَمانِیّة الشّرقِیة.»10

«روحاء» آن بخش از بقیع است که در محاذی راهی (کوچه ای) که از خانه محمد بن زید به زاویه شرقی خانه عقیل منتهی می گردد قرار گرفته است».

3 ـ گرچه مورّخان و مدینه شناسان اهل سنت همانند علمای شیعه، در محل دفن حضرت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ اختلاف نظر دارند و لیکن همان نظرات مختلف نیز مؤید این واقعیت تاریخی و گویای وجود خانه ها و کوچه های متعدد و سمت غربی بقیع می باشد.

زیرا گاهی می گویند: «قَبرُ فاطمة بِنْتُ رَسول ِالله زاویَة دارِ عَقیل اَلیَمانِیّة اَلشارِعَةِ فی البَقیع.»11

و گاهی می گویند: «اِنّ قَبرَ فاطِمة وِجاهَ زقُاقَ نُبَیْة وَاِنّهُ اِلی دار عَقیل اَقْرَبُ»12

و در مورد دیگر می گویند: «اِنّ قَبْرَ فاطِمة حِذْوَ زاویَةِ دارِ عَقیل مِمّا یَلی دار نُبَیهْ»13

و همچنین گفته شده است: «اِنّ قَبْرَ فاطمة مَخرَجَ الذُقاقِ اَلّذی بَیْنَ دارِ عَقیل وَ دارِأبی نُبیْه»14

این تعبیرات مختلف و جملات صریح بیانگر وجود منازل و کوچه های متعدد در کنار بقیع می باشد; کوچه هایی که خانه محمد بن زید را به زاویه خانه عقیل متصل می ساخت و کوچه ای که در میان خانه عقیل و نبیه قرار داشت و کوچه هایی که به محل بقیع منتهی می گردید.

و خانه ها و منازلی که متعلق به محمد بن زید و عقیل بن ابیطالب و خانه دیگری متعلق به نبیه و ابن نبیه بوده و طبعاً منازلی متعلق به اشخاص دیگر که نیازی به معرفی آنها نبوده است.


خانه عقیل یا آرامگاه خانوادگی:
جالب توجه است که در میان این چند خانه تنها خانه عقیل بن ابیطالب است که دارای اهمیت و خصوصیت ممتاز می باشد و بطوری که در صفحات آینده خواهیم دید این خانه است که مورد توجه رسول خدا ـ ص ـ و افراد سر شناس پس از آن حضرت بوده و نیز همانگونه که در تعبیرات قبلی ملاحظه فرمودید معرفی منازل دیگر در جهت معرفی خانه عقیل و در حول محور آن می باشد.

این اهمیت و خصوصیت از اینجا بوجود آمده است که این خانه گرچه از نظر ساختمانی یک خانه مسکونی و منتسب به عقیل بن ابیطالب بوده، اما در عین حال به آرامگاه خصوصی و خانوادگی اقوام و فرزندان رسول خدا مبدل گردیده است و اولین کسی که در داخل آن دفن شده است، فاطمه بنت اسد15 و به احتمال ضعیف فاطمه دختر رسول خدا ـ ص ـ و پس از آن عباس عموی پیامبر است و پس از آنها پیکر پاک و مطهر چهارتن از ائمه هدی ـ علیهم السلام ـ و فرزندان رسول خدا ـ ص ـ در این بیت بخاک سپرده شده است و این موضوع از مسلمات تاریخ است و دیده نشده که مورّخ و مدینه شناسی در اصل این مطلب شک و تردید و یا نظر مخالفی داشته باشد، مگر در مورد قبر متعلق به فاطمه که آیا منظور از وی فاطمه بنت اسد است و یا فاطمه دختر گرامی رسول خدا ـ ص ـ که در بخش سوم این مقاله مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

اینک بر می گردیم به نمونه هایی از متن تاریخ و نص گفتار چند تن از مورخان:


قبر عموی پیامبر ـ ص ـ و فاطمه بنت اسد در خانه عقیل:
1 ـ ابن شبه متوفای 262 قدیمی ترین مورخ و مدینه شناس می گوید: «دُفِنَ الْعَبّاسُ بنُ عَبْدِالْمُطَلّب عند قَبْرِ فاطمة بِنْتْ اَسَدِبْنِ هاشِمْ فی اَوّلِ مَقابِر بَنی هاشِم اَلّتی فی دارِ عَقیل»16

«عباس بن عبدالمطلب در اول مقابر بنی هاشم و در داخل خانه عقیل در کنار قبر فاطمه بنت اسد دفن شده است.» 2ـ3ـ این جمله صریح را مورخ و مدینه شناس معروف سمهودی17 و مدینه شناس سوم احمدبن عبدالحمید18 نیز در کتاب خود نقل نموده اند.


قبر امام مجتبی در خانه عقیل:
مورخ اخیر (احمد بن عبدالحمید) پس از تصریح به اینکه قبر فاطمه و عباس در داخل خانه عقیل قرار گرفته است، می گوید: مؤید این حقیقت تاریخی، مطلبی است که ابن حِبّان آورده است و آن این که پس از اقامه نماز به جنازه حسن بن علی ـ علیهماالسلام ـ بدن او در بقیع و درکنار جده اش فاطمه بنت اسد دفن گردید.19

و باز در «تاریخ المدینه» و منابع دیگر، آمده است که حسن بن علی ـ علیهماالسلام ـ به برادرش وصیت نمود بدن او را در کنار قبر جدش رسول خدا ـ ص ـ به خاک سپارد، سپس فرمود اگر بنی امیه مخالفت کنند در کنار مادرم فاطمه دفن کنید و طبق وصیت آن حضرت در مقبره بنی هاشم و در کنار قبر فاطمه به خاک سپرده شد. (فَدُفِنَ فی الْمَقْبِرَةِ اِلی جَنْبِ فاطِمةِ)20

شیخ مفید و طبرسی این وصیت را چنین نقل نموده اند که آن حضرت فرمود: «ثُمّ رُدّنی اِلی جَدّتی فاطِمة بِنْتْ اَسَدْ فَادْ فِنّی هُناکَ.»21


قبور سه تن از ائمه اهل بیت در کنار قبر امام مجتبی ـ ع ـ :
ابن نجار متوفای 643 می گوید: قبر عباس عموی پیامبر ـ ص ـ و قبر حسن بن علی بن ابیطالب در زیر یک قبه مرتفع و قدیمی قرار گرفته اند. سپس می گوید: «وَ مَعَهُ فی الْقَبْرِ اِبْنُ اَخیه عَلیّ بْنِ الْحُسینِ زَیْنُ الْعابِدینَ و اَبو جَعْفرْ مُحَمّدِ الباقرِ وَاِبْنُهُ جَعْفَر اَلصّادقِ»22

و امام غزالی می گوید: «وَ یُسْتَحَبُ اَنْ یَزورَ قَبْرَ الحَسَن بْنِ عَلی وَفیه ایضاً قبر علی بْنِ الْحُسینِ وَ مُحَمّد بْنِ عَلی وَ جَعْفَر بنُ مُحَمّد ـ رَضی الله عَنْهُم ـ»23

مسعودی م 346 ـ مورّخ معروف درباره امام سجاد ـ ع ـ می گوید: «وَ فی سَنَةِ خَمْس وَ تِسْعینَ قُبِضَ عَلی بْنُ الْحُسِین وَ دُفِنَ فی بَقیعُ الْغَرقَدِ مَعَ عَمّه الحسن بْنِ عَلّی»24

و درباره وفات امام باقر ـ ع ـ می گوید: «وَ دُفِنَ بالْبَقیع مَعَ اَبیهِ عَلی بْنِ الْحُسین.»25

و در مورد وفات امام صادق ـ ع ـ می گوید: «تُوفّی اَبو عَبْدُاللهِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمّد سَنَة ثَمان وَ اَرْبَعینَ وَ مِاَةْ وَ دُفِنَ بِالْبَقیع مَعَ اَبیهِ وَ جَدِّهِ»26

نتیجه: هدف از نقل این چند نمونه تاریخی، همانگونه که اشاره گردید، بیان این نکته است که بدن فاطمه و عباس در محوطه باز و بدون دیوار و سقف دفن نشده اند; بلکه از ابتدا در زیر سقف و در داخل خانه ای که به عقیل بن ابی طالب تعلق داشت به خاک سپرده شده اند و پس از این دو بزرگوار، بدن پاک و مطهر ائمه چهارگانه اهل بیت ـ علیهم السلام ـ نیز در کنار آن دو قبر و در همان خانه و در زیر همان سقف دفن گردیده اند.

چرا در داخل منزل؟!

ممکن است این سؤال در ذهن خواننده ارجمند به وجود آید که با وجود بقیع، چرا پیکر عده ای از اقوام و فرزندان رسول خدا ـ ص ـ در خارج این آرامگاه عمومی و در داخل خانه عقیل دفن گردیده است و اگر اولین جسدی که در این خانه دفن شده است، متعلق به فاطمه بنت اسد باشد، چگونه رسول خدا ـ ص ـ شخصاً بدن او را بجای داخل بقیع، در داخل منزل به خاک سپرده است؟!

پاسخ این سؤال برای کسانی که با تاریخ مدینه آشنایی داشته باشند، واضح و روشن است; زیرا آن روز دفن شدن افراد متشخّص و مورد احترام، به جای گورستان عمومی، در داخل منازل و توجه به آرامگاه های خصوصی بیش از آنچه امروز در دنیا مرسوم است، معمول ورایج بوده است. بعنوان مثال می توان ازدفن شدن عبدالله پدرگرامی رسول خداـ ص ـ در خانه ابن نابغه27 و رافع بن مالک28 در خانه آل نوفل که پس از شهادت وی در احد و انتقال جنازه اش به مدینه انجام گرفت و از سعدبن مالک29 انصاری که در کنار خانه «بنی قارط» دفن گردیده است یاد نمود، و همچنین دفن شدن خلیفه اوّل و دوّم در داخل بیت رسول خدا ـ ص ـ و پیشنهاد امام مجتبی ـ ع ـ در این راستا و از همین نمونه ها است.

واساساً دفن شدن رسول خدا ـ ص ـ و حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ در داخل بیت و حجره خویش از نظر اجتماعی نه تنها یک مسأله تازه و بی سابقه نبوده، بلکه نسبت به شخصیت آن دو بزرگوار، یک عمل عادی و طبیعی به حساب می آمد.

آنچه در مورد رسول خدا ـ ص ـ تازگی داشت، گفتار امیر مؤمنان ـ ع ـ بود که: «انّ الله لَم یقبض نبیاً فی مکان الاّ و ارتضاه لرمسه وانی دافنه فی حجرته التی قبض فیها.»30 که صحبت از دفن شدن در محل قبض روح رسول خدا ـ ص ـ بود، نه در داخل بیت و حجره بودن. و در مورد حضرت زهرا، موضوع حساس، دفن شدن آن حضرت طبق وصیتش مخفیانه و شبانه و بدون اطلاع سران قوم بوده، نه دفن شدن در داخل حجره (و تولّی امیر المؤمنین ـ ع ـ غسلها فی جوف اللیل و دفنها سرّاً بوصیّته منها فی ذلک)31


درب خانه عقیل جایگاه دعای رسول خدا ـ ص ـ :
در کتب حدیث و تاریخ، روایات متعددی آمده است که رسول خدا ـ ص ـ در اوقات مختلف در کنار بقیع قرار می گرفت و در آنجا به مناجات می پرداخت و بر اهل بقیع دعا و از خداوند متعال برای آنان استغفار و استرحام می نمود و گاهی نیمه های شب برای همین مقصود، رختخواب خویش را ترک و به سوی بقیع حرکت می نمود.

در ارتباط با این مطلب و راجع به محل توقف و جایگاه دعای آن حضرت در کنار بقیع روایتی در منابع مدینه شناسی و از علما و نویسندگان اهل سنت نقل گردیده است که دارای اهمیت و متناسب با این بحث تاریخی ما است.

متن روایت بنا به نقل سمهودی از اولین مدینه شناس و مورّخ ابن زباله زنده در سال 199 هـ چنین است:

عَنْ خالِدِبْنِ عَوْسَجة: «کُنْتُ اَدْعُولَیْلَة الی زاوِیة دار عَقیلِ بْنِ اَبیطالِبْ اَلّتی تَلی بابَ الداّر فمَرّ بی جَعْفَر بْنُ مُحَمّد ـ ع ـ یُریدُ العُرَیْضَ مَعَهُ اَهْلُهُ فَقالَ لی اَعَنْ اَثَر وَقَفْتَ هیهنا قُلْتُ: لا.قالَ: هذا مَوْقِفُ نبی الله ـ صَلَی الله عَلَیهِ وَ آلِه وَ سَلّم ـ بالّلیل اِذا جاءَ لِیَسْتَغْفِرَ لأَ هْلِ الْبَقیع.»32

خالدبن عوسجه می گوید: «شبی رو به سوی زاویه خانه عقیل که در جنب درب این خانه قرار گرفته است، دعا می کردم جعفربن محمد ـ ع ـ که به همراه خانواده اش عازم عُرَیْضْ بود، مرا در آن حال دید و پرسید آیا درباره این محل خبر و مطلب خاصی شنیده ای؟ گفتم: نه، فرمود: اینجا جایگاه دعای رسول خداست، شب هنگام که برای استغفار اهل بقیع می آمد در اینجا توقف می نمود.»


استحباب و استجابت دعا در این جایگاه
سمهودی پس از نقل این روایت از ابن زباله، از وی چنین بازگو می کند که: این خانه متعلق به عقیل و همان خانه است که او و برادر زاده اش عبدالله بن جعفر در آن دفن شده اند و استادم (زین مراغی) می گفت: بهتر است مسلمانان در این محل به دعا و مناجات بپردازند و من شخصاً از افراد زیادی از اهل دعا و معنا شنیده ام که دعا در کنار این خانه و در نزدیکی این قبر مستجاب است. آنگاه اضافه می کند: و این استجابت دعا شاید به برکت وجود قبر عقیل و یا به جهت قبر عبدالله بن جعفر است که خداوند به پاداش کثرت بذل وجودش استجابت دعا و قضای حوائج را در کنار قبر وی قرار داده است.

ابن زباله سپس می گوید: و از اتفاقات جالبی که در این محل برای یکی از افراد متدین و مورد وثوق رخ داده است این است که او به هنگامی که در این محل مشغول دعا و راز و نیاز بوده چشمش به صفحه کاغذی که در پیش رویش بوده می افتد و بعنوان تفأل آن را بر می دارد و با حیرت و تعجب مشاهده می کند که در هر دو طرف صفحه، این آیه نوشته شده است: «وَ قالَ رَبُّکُمْ اَدْعونی اَسْتَجِبْ لَکُمْ»


پاسخ سمهودی و توجیه او!
سمهودی پس از بیان تعلیل و توجیه ابن زباله و با قبول اصل روایت و استجابت دعا در این جایگاه و در کنار این خانه، به ردّ گفتار ابن زباله پرداخته، می گوید: من تاکنون در گفتار هیچ یک از مورخان و مدینه شناسان دلیل و نشانی از دفن شدن عبدالله بن جعفر در این محل نیافته ام، بلکه مورخان در اصل محل دفن وی، اختلاف نظر دارند که آیا در مدینه است یاد در ابواء.33

سمهودی سپس می گوید: اما دلیل استجابت دعا در این محل همان است که در گفتار جعفر بن محمد ـ ع ـ آمده است که این محل جایگاه دعای رسول خدا ـ ص ـ بوده است و در تأیید آن اضافه می کند: و از اینجاست که دعا کردن در تمام اماکن و نقاطی که پیامبر ـ ص ـ در آنها دعا نموده است مستحب و مستحسن است; زیرا در این اماکن به برکت دعای آن حضرت امید اجابت و نیل به آمال بیش از نقاط دیگر است.34

و این بود نظریه و توجیه سمهودی و اشکال وی به توجیه ابن زباله در مورد استجابت دعا در کنار خانه عقیل.


بررسی و تحلیل اصل موضوع
به نظر نویسنده، گفتار هر دو مدینه شناس دارای اشکال و ایراد است و تحلیل و برداشت آنان از این روایت مهم که ناظر بر یک حقیقت والا و نکته حساس است، غفلت از «اصل» و پرداختن به «فرع» و نادیده گرفتن ریشه و توجه نمودن بر شاخ و برگ است; زیرا مطلب مهم و نکته ظریف و قابل توجه در این روایت شریف، این جمله از گفتار امام صادق ـ ع ـ است: «هذا مَوْقِفُ نَبِی الله بالّلیل اِذا جاءَ لِیَسْتَغْفِرَ ِلاَهْلِ الْبَقیعِ» پس از اینکه حضرت از خالدبن عوسجه سؤال نمود آیا راجع به این محل که ایستاده ای و مشغول خواندن دعا هستی خبر و مطلب خاصی برای تو نقل نشده است؟ و او جواب منفی داد، امام ـ ع ـ فرمود: این محل جایگاه همیشگی پیامبر است شب هنگام که برای استغفار بر اهل بقیع می آمد در این محل توقف می فرمود.

آری این مطلب است که قابل دقت و بررسی است که چرا رسول خدا ـ ص ـ محل خاصی را در مقابل درب خانه عقیل جهت دعای خود اختصاص داده و در دل شب ها در این جایگاه مخصوص و در کنار درب این خانه با خدای متعال به راز و نیاز می پرداخته است.

و این نکته اصلی و حساس از روایت است که بایستی مورد توجه و محور بحث و تحلیل نویسندگان و مدینه شناسان همانند: «ابن زباله» و «سمهودی» قرار می گرفت و با حل این موضوع اصلی، مسأله فرعی و جنبی آن; یعنی استحباب و استجابت دعا در این مکان نیز روشن می گردید.


اخبار غیبی و پیشگوئی های رسول خدا ـ ص ـ
رسول خدا ـ ص ـ در طول نبوّتش مسائل حساس و حوادث مهم آینده و خصوصاً مسائل و پیش آمدهایی که مربوط به خاندان و اهل بیتش بوده و ارتباط با اسلام و مسلمین داشته خبر داده و پیروانش را از وقوع چنین حوادث مهم مطلع ساخته است و آن بخش از این حوادث که دارای اهمیت فوق العاده و مربوط به سرنوشت اسلام و عجین و آمیخته با اهداف اصلی بعثت بوده هم از طریق گفتار و هم با عمل و رفتارش مسلمین را به اهمیت موضوع متوجه ساخته است، مثلا آنجا که اصل ولایت و وصایت مطرح است رسول خدا ـ ص ـ از دو جنبه قولی و عملی و از طریق سمعی و بصری استفاده نموده و امت خود را در جریان امر قرار داده است، آن حضرت در غدیر خم دستور اجتماع حجاج را در سر زمینی داغ و سوزان صادر می کند و آنقدر صبر و حوصله بخرج می دهد تا همه عقب ماندگان و پیش روان قافله گرد هم آیند و مسلمانان با این عمل رسول خدا و قبل از بیان موضوع به اهمیت آن پی می برند، سپس با گفتارش و با معرفی عملی امیر مؤمنان ـ ع ـ هدف اصلی را به اطلاع حاضران می رساند که: «مَنْ کُنْتُ مَولاهُ فَهذا عَلِی مَوْلاهُ».

و با اینکه به امیر مومنان ـ ع ـ می فرمود: «اَنْتَ مِنّی بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوسی»35 و «اَنْتَ وَلِیُ کُلِ مُوْمِن بَعْدی»36 عملا نیز دستور داد که همه درها را که به مسجد باز می شد ببندند بجز در خانه علی، و آنگاه که اعتراض نمودند فرمود: «ما اَنَا سَدَدتُ اَبْوابَکمْ وَفَتَحْتُ بابَهُ وَلکن الله اَمَرنی بِسدّ اَبْوابکُمْ وَفَتْح بابِهِ.»37

و با اینکه اعلان طهارت و معرفی اهل بیت از طریق وحی انجام گرفته بود و مسلمانان آیه تطهیر را قرائت می نمودند ولی رسول خدا ـ ص ـ عملا و به مدت نه ماه، روزی پنج بار و در اوقات پنجگانه نماز در مرئی و منظر نماز گزاران و در مقابل دید انصار و مهاجران که در صفوف نماز در انتظار مقدمش بودند و آستانه خانه امیر مؤمنان و در کنار درب خانه او که به مسجد باز می شد می ایستاد و می فرمود: «اَلسّلامُ عِلَیْکُم یا اَهلَ الْبَیت اِنَما یرُیدُ الله لِیُذْهِبَ عَنْکُم الْرّجْسَ اَهْلَ الْبَیتِ وَ یُطَهّرَ کُمْ تَطْهیراً، اَلصّلاة الصّلاة.»38

و اما موضوعات و حوادث مهم دیگر که جزء اصول اسلام نبوده است، آنها نیز از دید وسیع و چشم حقیقت بین آن حضرت به دور نمانده و وقوع چنین حوادث را پیشاپیش به اطلاع مسلمانان رسانیده و از تحقق این پیش آمدها در آینده دور و نزدیک خبر داده است که این نوع حوادث در اصطلاح محدثین (ملاحم) و خبر دادن از این حوادث، اخبار غیبی و پیشگوئی نامیده می شود و گاهی بخود این نوع اخبار ملاحم اطلاق می گردد; همانگونه سنت که محتوای حدیث است بخود حدیث هم اطلاق می گردد.

اینک از میان صدها ملاحم که رسول خدا ـ ص ـ از آنها خبر داده است به نقل دو نمونه اکتفا می کنیم:


جنگ و خون ریزی در احجار زیت:
در ضمن حدیث مفصلی که در منابع حدیثی اهل سنت نقل شده است، رسول خدا ـ ص ـ چند حادثه مهم را به صحابه بزرگ ابوذر غفاری گوشزد می کند و با این جمله: «یا اَباذَرْ کِیْفَ اَنْتَ» از وقوع آنها باخبر می سازد و از جمله این حوادث این است:

«کَیْفَ اَنْتَ اِذا رَاَیْتَ اَحجار الْزَیْتَ قَدْ غُرِقَتْ بِالدّم.»39

چگونه خواهی بود روزی که جنگ سختی در مدینه واقع و احجار زیت در خون غرق شود.

این حدیث رسول خدا که از ملاحم است از حادثه مهم و از قیام شجاعانه و شهادت مظلومانه یکی از فرزندانش بنام محمد ملقب به نفس زکیه40 که در سال 145 در احجار زیت یکی از محله های معروف مدینه اتفاق افتاد. خبر می دهد و اهمیت این قیام مقدس را که در مقابل یکی از طواغیت و ستمگران معروف عباسی ابو جعفر منصور دوانقی واقع گردید ترسیم می کند.


جنگ خونبار در بیابان فخ41
بر اساس نقل ابوالفرج اصفهانی رسول خدا ـ ص ـ در مسیر خود به مکه چون به بیابان «فخ» رسید از مرکب خویش پیاده گردید و در این سرزمین دو رکعت نماز خواند و در حال نماز گریه شدید نمود که اصحاب و یاران آن حضرت متأثر و محزون شدند و چون علت اندوه و گریه آن حضرت را جویا شدند، فرمود: چون رکعت اول نماز را خواندم جبرئیل با این پیام بر من نازل شد یا محمد یکی از فرزندان تو در این محل بشهادت می رسد و کسی که در رکاب او شهید شود به ثواب دو شهید نائل خواهد گردید «نَزَلَ عَلَی جَبْرَئیلُ فَقالَ یا مُحَمّد اِنّ رَجُلا مِنْ وُلُدِکَ یُقْتَلُ فی هذا الْمَکانِ وَ اَجْرُالْشهید مَعَهُ اَجْرُ شَهیدَیْنِ»42

پیاده شدن رسول خدا ـ ص ـ در بیابان خشک و ریگزار (فخ) و نماز خواندن آن حضرت قبل از اینکه پیام جبرئیل را اعلان کند، عملا اخبار از یک ملحمه و حادثه دیگری است که در روز ترویه سال 169 در این بیابان اتفاق افتاد و حسین بن علی بن حسن بن حسن بن علی بن ابیطالب ـ علیهم السّلام ـ که بر ضد هادی عباسی قیام کرده بود بشهادت رسید.

حضور رسول خدا در کنار خانه عقیل از ملاحم است:

از طرفی احادیث ملاحم که دو نمونه از آن را ملاحظه فرمودید نشانگر این است که حوادث دور و نزدیک مربوط به خاندان و فرزندان رسول خدا ـ ص ـ از نظر آن حضرت به دور نبوده و از طرق مختلف گاهی با بیان و گفتار و گاهی با عملی گویا از وقوع چنین حوادث خبر داده است و از طرف دیگر هیچ عمل و گفتار آن حضرت نمی تواند بدون جهت و بدون یک هدف و مقصد مشخصی انجام پذیرد و لذا می توان چنین استنباط و اظهار نظر نمود که حضور مستمر رسول خدا در مقابل درب خانه عقیل بن ابیطالب از همان ملاحم و پیشگویی ها است که آن حضرت می خواسته عملا اهمیت این خانه را که در آینده نزدیک به آرامگاه چهارتن از اوصیای الهی و مدفن چهار تن از فرزندان و اهل بیت پیامبر مبدل خواهد گردید بیان کند، همانگونه که در مقابل خانه امیر مؤمنان ـ ع ـ چنین عملی را به مدت نُه ماه انجام داده است.

آری رسول خدا ـ ص ـ خواسته است که با «موقف» قرار دادن درب خانه عقیل این معنی را تفهیم کند که اگر امروز این خانه خشت و گلی متعلق به عقیل بن ابیطالب است و در آینده به یکی از بیوتی که «اَذِنَ الله اَنْ تُرْفَعَ وَ یُذَکَرْ فیها اِسْمُهُ» مبدل خواهد گردید و اگر این در و دیوار امروز جنبه شخصی دارد، فردا محل تسبیح و تحلیل مردانی خواهد شد که «لا تُلْهیهِمْ تِجارِةٌ وَ لابَیْعٌ عَنْ ذِکْرِالله» و اگر امروز این خانه مطمح انظار و مورد توجه عامه نیست بمرور زمان، مهبط ملائکه و محل نزول فرشتگان و مورد رحمت و برکت خداوند متعال خواهد گردید. مگر نه این است که روزی مسجد پیامبر و محل تربت پاک او نیز در چنین شرایطی بود.

چگونه ممکن است پیامبر اکرم ـ ص ـ از حادثه ای که پس از صد و پنجاه سال در یکی از میادین مدینه واقع می شود سخن بگوید و اهمیت آن را گوشزد کند و توجه صحابه و مسلمانان را به شخصیت نفس زکیه جلب و احجار زیت را که غرق خون خواهد گردید پیشاپیش در اذهان تجسیم و ترسیم نماید، اما از مدفن چهار تن از ائمه اهل بیت که علت مبقیه اسلام و حفظه اسرار خداوند و رحمت موصوله و آیت مخزونه او هستند، سخن نگوید! چگونه ممکن است پیامبر خدا با پیاده شدن از مرکب خویش و نماز خواندن در بیابان فخ و اعلان شهادت یکی از فرزندانش که پس از صد و شصت سال اتفاق می افتد نام این بیابان و خاطره این حادثه را زنده و جاویدان سازد اما خاطره و یاد جایگاهی را که ابواب ایمان و امناء رحمان و ائمه معصومین در آن آرمیده اند، بفراموشی سپارد؟!

به عقیده نگارنده با توجه به نمونه ها و شواهد یاد شده، رسول خدا ـ ص ـ که از طریق گفتارش ائمه هدی رامعرفی می نمود و می فرمود: «مِنْ وُلْدی اَحَدَ عَشَرَ نَقیبَاً نُجَباءُ مُحَدّثونَ»43 و «یَکُونُ اِثنی عَشَرَ اَمیراً کُلّهُمْ مِنْ قُرَیْش»44 با موقف قرار دادن کنار خانه عقیل می خواست این خانه را عملا به مسلمانان معرفی و توجه آنان را به عظمت و اهمیت این مکان شریف جلب نماید و به امت اسلامی اعلان کند که این جایگاه در آینده یکی از کانون های مهم توحید و معرفت خواهد گردید و تا قیامت بصورت یکی از بزرگترین قلّه های نور و برهان و حکمت و عرفان خواهد درخشید.

با این توجیه، علت استحباب و استجابت دعا در کنار خانه عقیل روشن می شود که این استحباب و استجابت نه در اثر وجود قبر عقیل و عبدالله جعفر در گوشه این خانه است و حتی نه تنها در اثر توقف رسول خدا ـ ص ـ در این جایگاه بوده است، بلکه باید در این محل حقیقت دیگری را جستجو کرد و پی کشف واقعیت مهمتری گردید که شخص رسول خداـ ص ـ هم برای اعلان آن حقیقت، این جایگاه را محل دعا و مناجات خویش قرار داده است.

و اگر ابن زباله و سمهودی و هم فکرانشان بجای ظاهر این خانه، به باطن آن راه می یافتند و بجای «بیت» با «اهل بیت» آشنا می شدند، به این واقعیت می رسیدند که به یمن وجود قبر پاک و مطهر چهار تن از اهل بیت در این خانه است که خداوند متعال همانگونه که آنان را تطهیر نموده دعا در کنار قبورشان را نیز مستجاب فرموده است.

و در می یافتند که نه تنها دعای آنانکه ولایت این خاندان را پذیرفته و در داخل خانه و حرم امنشان جایگزین شده اند مورد قبول است، بلکه حتی کسانی که به این مرحله نرسیده اند اما توانسته اند بطور ناخود آگاه به حریم حرمشان و به بیرون خانه امنشان قدم بگذارند باز هم به برکت قبور پاکشان از فضل و رحمت خدا مأیوس نیستند و وعده : «ادعونی استجب لکم» شامل حال آنان نیز خواهد گردید.

آیا رسول خدا از آینده خانه عقیل سخن گفته است؟!:

به عقیده نگارنده و بر اساس مطالب گذشته، اگر آن روز از محضر پیامبر اسلام ـ ص ـ علت توجه خاص آن حضرت را به این محل سؤال می نمودند، پاسخ آن حضرت در این مورد نیز صریح و روشن بود که این مکان در آینده مدفن چهار تن از فرزندان معصوم و اهل بیت من و آرامگاه چهار ستاره از دوازده ستاره درخشان آسمان ولایت و امامت که بدست دشمنان آیین من شهید می شوند خواهد گردید، همانگونه که در مورد حادثه فخ فرمود: «نَزَلَ عَلَیّ جَبْرَئیلُ فَقالَ یا مُحَمّد اِنّ رَجُلا مِنْ ولدِکَ یُقْتَلُ فی هذاَ الْمَکانَ...»

و بلکه شواهد تاریخی، نشانگرِ تصریح رسول خدا ـ ص ـ در این زمینه و قرائن موجود مؤید گفتاری از آن حضرت در کشف و بیان این حقیقت است; زیرا در تاریخ زندگی و شرح حال عده ای از افراد سر شناس و کسانی که برای خود شخصیت اجتماعی قائل بودند می بینیم در آخرین روزهای زندگی خویش و آنگاه که خود را درآستانه مرگ حتمی می دیدند، سعی و تلاش می کردند که قبر آنان بجای «روحاء بقیع» و کنار قبر عثمان بن مظعون و ابراهیم فرزند رسول خدا ـ ص ـ در داخل خانه عقیل و در محوطه این آرامگاه خصوصی قرار بگیرد و اگر به چنین موفقیتی نائل شدند حداقل در کنار این خانه و در نزدیکترین نقطه آن دفن شوند تا از این راه افتخاری کسب کنند و به امتیازی نائل گردند و عملکرد چنین افراد مؤید این حقیقت است که در مورد آینده، خانه عقیل از رسول خدا ـ ص ـ مطلبی به گوش آنان رسیده و آن حقیقت گفتنی که امروز در دسترس ما نیست برای آنان بازگو شده بود و آن راز نهفته در آن خانه برای آنان کشف گردیده بود ولی شرایط روز و سیاست موجود ایجاب می کرد که این راز از دیگران نهان گردد و این حقیقت در تاریخ مستور و در پشت پرده بماند.

و نمونه این رازداری رادر بعد دیگر همین موضوع مشاهده کردیم که چگونه با وجود قبور پیشوایان معصوم و فرزندان حضرت رسول ـ ص ـ در داخل خانه عقیل و با وجود قبر حضرت زهرا ـ س ـ طبق نظر عده ای از مورخان اهل سنت در این بیت، ابن زباله این حقیقت را نادیده گرفته و انگیزه استجابت دعا در حریم این مکان مقدس را وجود خیالی قبر عبدالله جعفر یا قبر عقیل را معرفی کرده است و یا سمهودی در این مورد زیرکانه اصل موضوع را فراموش و در فرع آن قلم فرسائی نموده است.

بهر حال شواهد و قرائن موجود نشانگر یک چنین واقعیت و بیانگر گفتاری صریح از پیامبر اکرم ـ ص ـ در مورد آینده خانه عقیل و معرفی آن بعنوان مأوی و ملجاء معنوی مسلمانان و پایگاه عبادت و پرستش خدای جهان آفرین است که به نقل دو شاهد و نمونه تاریخی اکتفا می کنیم:


1 ـ وصیت سعدبن ابی وقاص
مورخان و شرح حال نویسان درباره محل دفن سعدبن ابی وقاص 45 مطلبی را نقل نموده اند که اجمال آن این است او در اواخر عمرش یکی از دوستانش را به زاویه شرقی خانه عقیل در کنار بقیع برده و از وی خواسته است خاک های سطحی زمین را کنار بزند سپس چند عدد میخ که به همراه داشته بعنوان علامت و نشانه به آنجا کوبیده و وصیت نموده است بدن او را در آن محل بخاک بسپارند و پس از مدتی که در قصر خود در وادی عقیق و بیرون شهر از دنیا رفته بدنش را به مدینه منتقل و طبق وصیت او در همان محل که علامت گذاری و میخکوبی شده بود دفن نموده اند (فَوَجدوا الاَوْتادَ فَحَفَروُا لَهُ هُناکَ وَ دَفَنوُهُ)46


2 ـ ابوسفیان در فضای بیرون خانه عقیل:
شرح حال نویسان همچنین درباره ابوسفیان47 نقل نموده اند که روزی عقیل بن ابیطالب ابوسفیان را که سخت مریض بود دید که در میان مقابر (خصوصی) قدم می زند، علت این امر را از وی سؤال نمود، ابوسفیان پاسخ داد در پی محل مناسبی هستم که مرا در آنجا بخاک بسپارند، عقیل او را بسوی خانه خود هدایت و در فضای بیرونی این منزل محلی را مشخص نمود که در آن محل برای ابوسفیان قبری آماده گردید و پس از چند روز که از دنیا رفت در همان قبر بخاک سپرده شد. (وَ اَمَرَ بِقَبْرُ فَحُفِرَ فی قاعَتِها48 وَدُفِنَ فیها)49

خانه عقیل به مسجد (حرم) تبدیل می شود.

این بود مرحله اول از تاریخ حرم ائمه بقیع و آنچه نسبت به ساختمان این مکان مقدس هم زمان و قبل از دفن پیکر پاکشان از کتب و منابع مدینه شناسی استفاده نمودیم، اینک در مرحله دوم از تاریخ این حرم مطهر قرار گرفته ایم و این مرحله تبدیل خانه عقیل به حرم و تغییر شکل این منزل مسکونی به ساختمان و فضای مناسب با شرائط اجتماعی مذهبی سال های بعد و یا قرن های بعد است که هر یک از مساجد و حرم های مهم مانند مسجد و روضه حضرت رسول ـ ص ـ با مرور و اقتضای زمان از این تحول و تکامل برخوردار بوده اند.



--------------------------------------------------------------------------------

1 ـ سمهودی متوفای 911 هـ در وفاءالوفا، ج 3، ص 888 می گوید: این دو گورستان با مرور زمان متروک و آثار آنها از بین رفته و لیکن سمت آنها در مدینه معلوم و مشخص است.

2 ـ وفات وی در دو سال و نیم از هجرت گذشته، واقع شده است.

3 ـ وفات وی در ذی حجه سال هشتم هجری واقع شده است.

4 ـ بجز خدیجه که در مکه و میمونه که در سرف دفن شده اند.

5 ـ «روحاء»; جایگاه انبساط و راحتی و «زوارء»; محل توجه و زیارت را گویند. روحاء بخش میانی بقیع و محلی است که قبر عثمان بن مظعون و ابراهیم فرزند رسول خدا ـ ص ـ در آن قرار گرفته و این تسمیه و تفأل از رسول خدا ـ ص ـ بوده که به هنگام دفن عثمان بن مظعون فرمود: «هذه الروحاء». تاریخ المدینه، ج 1، ص 100.

6 ـ اخبارالمدینه ج 1، ص 152. ـ وفاء الوفا، ج 3، ص 889 ـ عمدة الأخبار فی مدینة المختار، ص 151.

7 ـ در صفحات آینده این مطلب روشن خواهد شد.

8 ـ ابن نجار می گوید: عمربن عبدالعزیز خانه ای را که متعلق به زیدبن علی و خواهرش خدیجه بود، به مبلغ هزارو پانصد دینار خریداری و تخریب نمود و جزء بقیع قرار داد و مقبره خصوصی خاندان عمربن خطاب گردید. اخبار المدینه، ص 156.

9 ـ تاریخ المدینه، ابن شبه، ج 1، ص 101.

10 ـ تاریخ المدینه، ج 1، ص 101 ـ عمدة الأخبار فی مدینة المختار، ص 52.

11 ـ تاریخ المدینه، ج 1، ص 105 ـ وفاء الوفا، ج 3، ص 901.

12 ـ تاریخ المدینه، ج 1، ص 105 ـ وفاء الوفا، ج 3، ص 901.

13 ـ تاریخ المدینه، ج 1، ص 101 ـ وفاء الوفا، ج 3، ص 901.

14 ـ تاریخ المدینه، ج 1، ص 106 ـ وفاء الوفا، ج 3، ص 901.

15 ـ وفات فاطمه بنت اسد در سال چهارم و بنا به قولی در سال ششم هجرت واقع شده است.

16 ـ تاریخ المدینه، ج 1، ص 127.

17 ـ وفاء الوفا، ج 3، ص 910.

18 و 19 ـ عمدة الأخبار، ص 153.

20 ـ تاریخ المدینه، ج 1، ص 111.

21 ـ ارشاد مفید، ص 192 ـ اعلام الوری، ص 211.

22 ـ اخبار مدینة الرسول، ص 153.

23 ـ احیاء العلوم، ج 1، ص 260.

24 ـ مروج الذهب، ج 3، ص 169.

25 ـ همان، ص 232.

26 ـ همان، ص 297

27 ـ در مورد دفن عبداللّه در آینده بحث مستقل خواهیم داشت.

28 ـ رافع بن مالک انصاری از شخصیت های بارز و از صحابه و یاران با وفای رسول خدا ـ ص ـ می باشد او برای بیعت با رسول خدا به مکه مسافرت نموده و در بیعت عقبه اول و دوم حاضر گردید و پس از فراگرفتن چند سوره از قرآن، به مدینه مراجعت و به دعوت اقوام و عشیره اش به اسلام مشغول شد و در دو جنگ مهم بدر و احد حضور داشت که در جنگ احد به شهادت رسید و جنازه اش به مدینه حمل و در خانه آل نوفل به خاک سپرده شد. ـ اسدالغابه، ج 2 ، ص 158 ـ اصابة، ج 1 ، ص 499 ـ وفاءالوفا، ج 3 ، ص 941.

29 ـ سعدبن مالک ساعدی (پدر سهل ساعدی) از صحابه و از انصار است. وی که برای شرکت در جنگ بدر آماده می گردید مریض شد و از دنیا رفت. جنازه اش را در کنار خانه بنی قارط به خاک سپردند. رسول خدا او را عملا از شرکت کنندگان در جنگ محسوب نمود و سهم وی را از غنائم جنگی به فرزندانش تحویل داد. اسدالغابه، ج 2، ص 289 ـ اصابه، ج 2، ص 34 ـ استیعاب، ج 2، ص 35.

30 ـ اعلام الوری، ص 144.

31 ـ همان، ص 158.

32 ـ وفاء الوفا، ج 3، ص 890 ـ اخبار المدینه ابن نجار، ص 157. در نسخه موجود از اخبار المدینه جمله: «یرید العرض و معه اهله» وجود ندارد.

33 ـ و بنا به نقل رافعی در «عنوان النجابة فیمن دفن بالمدینة من الصحابة» محتمل است قبر عبدالله در مکه باشد.

34 ـ وفاء الوفا، ج 3، ص 890.

35 ـ صحیح مسلم، ج 4، ح 2404 ـ سنن ترمذی، ص 5 ـ کتاب المناقب، ح 3808. سنن ابن ماجه مقدمه، ح 115.

36 ـ سنن ترمذی، ج 5 ـ کتاب المناقب، ح 3796 ـ مسند احمد، ج 1، ص 331.

37 ـ سنن ترمذی، ج 5 ـ المناقب، ح 3815 ـ مسند احمد، ج 1، ص 331 و ج 2، ص 26.

38 ـ این مطلب در طی چندین حدیث در کتب تفسیر در ضمن تفسیر آیه تطهیر آمده است و متن یکی از این احادیث که در تفسیرالدُر المنثور، ج 5، ص 199 و در المیزان، ج 16، ص 337 نقل گردیده این است: «واخرج ابن مردویه عن ابن عباس قال شهدنا رسول الله ـ ص ـ تسعة اشهر یأتی کل یوم باب علی بن ابیطالب رضی الله عنه عند وقت کل صلوة فیقول السلام علیکم و رحمة الله و برکاته اهل البیت، انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهر کم تطهیراً، الصلوة رحمکم الله».

39 ـ سنن ابی داود کتاب الفتن و الملاحم، ص 416 ـ مسند احمدبن حنبل، ج 5، ص 163 ـ سنن ابن ماجه، ج 2، کتاب الفتن ح 3958. ـ مستدرک صحیحین، ج 3، ص 158.

40 ـ نفس زکیه محمد بن عبدالله بن حسن بن امام حسن مجتبی ـ علیهم السلام ـ در ماه رجب 145 در مدینه قیام نمود و مردم این شهر و مکه و یمن با وی بیعت نمودند. منصور ولیعهد و برادرزاده خویش، عیسی بن موسی را به همراه شش هزار تن به مدینه اعزام کرد. محمد و یارانش غسل نموده و کفن پوشیدند و خود را معطر کردند و در میان او و نیروهای عیسی جنگ سختی در گرفت تا به احجار زیت کشیده شد و نفس زکیه و همراهانش در این نقطه پس از مقاومت شدید به شهادت رسیدند، سر او را نزد منصور فرستادند و پیکرش به وسیله خواهرش زینب و دخترش فاطمه در بقیع دفن گردید. می گویند بر بدن وی آنقدر زخم وارد شده بود که به هر عضوی از اعضایش دست می زدند، متلاشی و از تنش جدا می گردید، شهادت نفس زکیه در چهاردهم ماه رمضان 145 ـ بوقوع پیوست. تاریخ طبری کامل ابن اثیر و تاریخ ابن کثیر حوادث سال 145. مقاتل الطالبین، ص 161 ـ تذکرة الخواص، ص 231 ـ تتمة المنتهی، ص 135.

41 ـ «فخ» نام بیابانی است در شش میلی مکه به سوی مدینه و جنگ فخ چنین بود که حسین بن علی که از فرزندان امام مجتبی ـ ع ـ است در مدینه بر ضد خلیفه هادی عباسی قیام کرد و عده ای با وی در مبارزه با خلیفه وقت بیعت و به سوی مکه حرکت نمودند که در فخ با نیروهای خلیفه درگیر و به شهادت رسیدند، سرهای شهدا را به نزد هادی فرستادند و اجسادشان سه روز در بیابان ماند و طعمه درندگان گردید و از اینجاست که گفته اند پس از فاجعه کربلا هولناکتر از حادثه فخ واقع نگردیده است. فخ در سال های اخیر جزء شهر مکه و از میادین معروف این شهر شده است. تاریخ طبری کامل ابن اثیر و تاریخ ابن کثیر حوادث سال 169. معجم البلدان، ج 4، ص 238 ـ تذکرة الخواص، ص 240 ـ تتمة المنتهی، ص 164.

42 ـ مقاتل الطالبین، ص 290

43 ـ اصول کافی، ج 1، ص 534.

44 ـ صحیح بخاری، ج 9 ـ کتاب الفتن باب الإستخلاف و کتاب الاحکام ـ صحیح مسلم، ج 6، کتاب الامارة.

45 ـ مرگ سعدبن ابی وقاص در سال 56 واقع شده است.

46 ـ اسدالغابه، ج 2، ص 293 ـ تاریخ المدینه، ج 1، ص 116 ـ عمدة الاخبار، ص 152 ـ وفاء الوفا، ج 3، ص 899.

47 ـ مرگ ابوسفیان در سال 20 واقع شده است.

48 ـ اقرب الموارد می گوید: فضای بدون سقف و بنا را که در وسط خانه های محله ای واقع شود «قاعة» می گویند.

49 ـ اصابة، ج 4، ص 90 ـ تاریخ المدینه ابن شبه، ج 1، ص 127 ـ وفاء الوفا، ج 3، ص 911 ـ عمدة الاخبار، ص 156

مرتبط :

چهارشنبه 1/8/1387 - 3:47
دعا و زیارت
مرحوم ثقة الاسلام نورى در بیان اسماء شریفه امام عصر (علیه السلام)، با استناد به آیات و روایات و كتب آسمانى پیشین و تعبیرات راویان و تاریخ نگاران تعداد یكصد و هشتاد و دو اسم و لقب براى حضرت مهدى(علیه السلام)ذكر مى كند و مدّعى است كه در این مقام، از استنباط هاى شخصى و استحسان هاى غیر قطعى خوددارى نموده است كه در غیر این صورت چندین برابر این اسماء و القاب، قابل استخراج از كتب مختلفه بود. كه از آن جمله است:  محمّد، احمد، عبداللّه، محمود، مهدى، برهان، حجّت، حامد، خلف صالح، داعى، شرید صاحب، غائب، قائم، منتظر و... .( [40] )

كنیه هاى آن حضرت عبارتند از: ابوالقاسم (هم كنیه پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم))، ابوعبداللّه، اباصالح كه مرحوم نورى ابو ابراهیم، ابوالحسن و ابوتراب را نیز از كنیه هاى ایشان شمرده است.

 در اینجا به ذكر پاره اى عناوین و صفات كه در ضمن زیارتهاى مختلفه و ادعیه مربوط به حضرت مهدى (علیه السلام) مورد تصریح قرار گرفته است اشاره داریم، با این امید كه دقّت و تأمّلى در آنها، ما را با شئونات مختلفه آن بزرگوار آشنا ساخته و مقاماتى را كه غالباً از لسان معصومین(علیهم السلام) در ضمن این دعاها و زیارتها براى امام دوازدهم(علیه السلام)بر شمرده شده براى مان روشن تر سازد.

 قابل ذكر اینكه تمام این عناوین و اوصاف بطور خاص در مورد حضرت مهدى(علیه السلام)وارد گردیده، اگرچه بسیارى از آنها در مورد سایر امامان بزرگوار اسلام(علیهم السلام)نیز مى تواند مصداق داشته باشد.  دیگر اینكه، آنچه ذكر مى شود نه به ادّعاى اسم یا لقب آن حضرت، بلكه به عنوان بهرهورى از تعابیر موجود در نصوص زیارت و دعاست، اعم از اینكه واژه اى مفرد یا جمله اى توصیفى باشد.

  بقیّة اللّه: باقیمانده خدا در زمین.

  خلیفه الله: جانشین خدا در میان خلایق.

 وجه اللّه: مظهر جمال وجلال خدا، سمت و سوى الهى كه اولیاى حق رو به او دارند.

  باب اللّه: دروازه همه معارف الهى، درى كه خدا جویان براى ورود به ساحت قدس الهى، قصدش مى كنند.

   داعى اللّه: دعوت كننده الهى، فرا خواننده مردم به سوى خدا، منادى راستین هدایت الى اللّه.

 سبیل اللّه: راه خدا، كه هركس سلوكش را جز در راستاى آن قرار دهد سر انجامى جز هلاكت نخواهد داشت.

  ولى اللّه: سر سپرده به ولایت خدا و حامل ولایت الهى، دوست خدا.

  حجة اللّه: حجّت خدا، برهان پروردگار، آن كس كه براى هدایتِ در دنیا، و حسابِ در آخرت به او احتجاج مى كنند.

 نور اللّه: نور خاموشى ناپذیر خدا، ظاهر كننده همه معارف و حقایق توحیدى، مایه هدایت رهجویان.

 عین اللّه: دیده بیدار خدا در میان خلق، دیدبان هستى، چشم خدا در مراقبت كردار بندگان.

 سلالة النّبوّة: فرزند نبوّت، باقیمانده نسل پیامبران.

 خاتم الاوصیاء: پایان بخش سلسله امامت، آخرین جانشین پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم).

  علم الهدى: پرچم هدایت، رایت همیشه افراشته در راه اللّه، نشان مسیر حقیقت.

  سفینة النّجاة: كشتى نجات، وسیله رهایى از غرقاب ضلالت، سفینه رستگارى.

 عین الحیوة: چشمه زندگى، منبع حیات حقیقى.

 القائم المنتظر: قیام كننده مورد انتظار، انقلابى بى نظیرى كه همه صالحان چشم انتظار قیام جهانى اویند.

  العدل المشتهر: عدالت مشهور، تحقق بخش عدالت موعود.

 السیف الشاهر: شمشیر كشیده حق، شمشیر از نیام بر آمده در اقامه عدل و داد.

 القمر الزّاهر: ماه درخشان، ماهتاب دلفروز شبهاى سیاه فتنه و جور.

  شمس الظلاّم: خورشید آسمان هستى ظلمت گرفتگان، مهر تابنده در ظلمات زمین.

  ربیع الأنام: بهار مردمان، سر فصل شكوفایى انسان، فصل اعتدال خلایق.

  نضرة الأیّام: طراوت روزگار، شادابى زمان، سرّ سرسبزى دوباره تاریخ.

 الدین المأثور: تجسّم دین، تجسید آیین بر جاى مانده از آثار پیامبران، خودِ دین، كیان آیین، روح مذهب.

 الكتاب المسطور: قرآن مجسّم، كتاب نوشته شده با قلم تكوین، معجزه پیامبر در هیئت بشرى.

 صاحب الأمر: دارنده ولایت امر الهى، صاحب فرمان و اختیاردار شریعت.

 صاحب الزمان: اختیار دارِ زمانه، فرمانده كل هستى به اذن حق.

 مطهّر الأرض: تطهیر كننده زمین كه مسجد خداست، از بین برنده پلیدى و ناپاكى از بسیط خاك.

 ناشر العدل: برپا دارنده عدالت، بر افرازنده پرچم عدل و داد در سراسر گیتى.

  مهدى الامم: هدایتگر همه امّت ها، راه یافته راهنماى همه طوایف بشریت.

  جامع الكَلِم: گردآورنده همه كلمه ها بر اساس كلمه توحید، وحدت بخش همه صفها.

  ناصر حق اللّه: یاریگر حقِ خدا، یاورِ حقیقت.

       دلیل ارادة اللّه: راهنماى مردم به سوى مقاصد الهى، راه بلد و راهبر انسانها در راستاى اراده خداوند.

 الثائر بأمر اللّه: قیام كننده به دستور الهى، بر انگیخته به فرمان پروردگار، شورنده بر غیر خدا به امر خدا.

 محیى المؤمنین: احیاگر مؤمنان، حیاتبخش دلهاى اهل ایمان.

 مبیر الكافرین: نابود كننده كافران، درهم شكننده كاخ كفر، هلاك كننده كفار.

 معزّ المؤمنین: عزّت بخش مؤمنان، ارزش دهنده اهل ایمان.

 مذلّ الكافرین: خوار كننده كافران، درهم شكننده جبروتِ كفر پیشگان.

 منجى المستضعفین: نجات دهنده مستضعفان، رهایى بخش استضعاف كشیدگان.

 سیف اللّه الّذى لاینبو: شمشیر قهر خدا كه كندى نپذیرد.

 میثاق اللّه الّذى أخذه: پیمان بندگى خدا كه از بندگان گرفته شده.

                مدار الدهر: مدار روزگار، محور گردونه وجود، مركز پیدایش زمان.

                ناموس العصر: نگهدارنده زمان، كیان هستى دوران.

                كلمة اللّه التامه: كلمه تامّه خداوند، حجّت بالغه الهى.

                تالى كتاب اللّه: تلاوت كننده كتاب خدا، قارى آیات كریمه قرآن.

                وعداللّه الّذى ضمنه: وعده ضمانت شده خدا، پیمان تخلّف ناپذیر الهى.

                رحمة اللّه الواسعة: رحمت بى پایان خدا، لطف و رحمت بى كرانه پروردگار رحمت گسترده حق.

                حافظ اسرار رب العالمین: نگهبان اسرار پروردگار، حافظ رازهاى ربوبى.

                معدن العلوم النبویّه: گنجینه دانش هاى پیامبرى ـ خزانه معارف نبوى.

                نظام الدین: نظام بخش دین.

                یعسوب المتقین: پیشواى متقین.

                معزّ الاولیاء: عزت بخش یاران.

                مذلّ الأعداء: خوار كننده دشمنان.

                وارث الانبیاء: میراث بر پیامبران.

                نور ابصار الورى: نور دیدگان خلایق.

                الوتر الموتور: خونخواه شهیدان.

                كاشف البلوى: بر طرف كننده بلاها.

                المعد لقطع دابر الظلمه: مهیّا شده براى ریشه كن كردن ظالمان.

                المنتظر لاقامة الأمت و العوج: مورد انتظار براى از بین بردن كژیها و نادرستى ها.

                المترجى لازالة الجور و العدوان: مورد آرزو براى بر طرف كردن ستم و تجاوز.

                المدّخّر لتجدید الفرائض و السنن: ذخیره شده براى تجدید واجبات و سنن الهى.

                المؤمّل لاِحیاء الكتاب وحدوده: مورد امید براى زنده ساختن دوباره قرآن و حدود آن.

                جامع الكلمة على التقوى: گرد آورنده مردم بر اساس تقوى.

                السبب المتصل بین الأرض و السماء: واسطه بین آسمان و زمین، كانال رحمت حق بر خلق.

                صاحب یوم الفتح و ناشررایة الهدى: صاحب روز پیروزى و بر افرازنده پرچم هدایت.

               مؤلف شمل الصلاح و الرضا: الفت دهنده دلها بر اساس رضایت و درستكارى.

                الطالب بدم المقتول بكربلا: خونخواه شهید كربلا.

                المنصور على من اعتدى علیه وافترى: یارى شده علیه دشمنان وافترا زنندگان.

                المضطرّ الّذى یجاب اذا دعى: پریشان و درمانده اى كه چون دعا كند دعایش مستجاب شود.

معجزه بزرگ

در طول غیبت امام عصر ارواحنا فداه بعضی این سخن باطل را مطرح كرده اند كه امام دوازدهم هرگز به دنیا نیامده یا از دنیا رفته است و مخصوصا هر چه غیبت كبری ادامه می یابد این فكر در ذهن سست عنصران قوت میگیرد و افراد بیشتر به این معتقد میشوند تا جایی كه از علامتهای ظهور ان حضرت تزلزل اكثر شیعیان و ارتداد آنها شمرده شده است .

لكن مهمترین دلیل را بر وجود مسعود آن امام نهان باید بقاء و استمرارنهضت غدیر دانست كه چگونه در طول قرن ها با وجود غیبت ظاهری پرچمدار این حركت ادامه یافته است و مشتی شیعه بی پناه در میان انبوه دشمنان گرگ صفت سالها هجران را پشت سر می نهد و قرون غیبت را طی می كنند و لحظه به لحظه گسترده تر می گردد در حالی كه هادی وراهبر خود را در ظاهر نمی بیند و امام و پناه خود را نمی یابد .

آن بزرگوار نیز خود به این مهم اشاره نموده و در توقیعی به شیخ مفید رحمة الله می فرماید:

همانا سر پرستی شما را به بوته اهمال نگذاشتم و

یادتان را فراموش نكرده ام و اگر جز این بود گرفتاریها

و فشارها بر شما وارد می شد و دشمنان ریشه هایتان

را می كندند.

اگر نبود سرپرستی آن حضرت آنهم با تمام اهتمام ، چگونه شیعه در بدترین شرائط یارای ادامه حیات در میان دشمنانی را داشت كه تمام امكانات اعم از اكثریت مردمی و زمامداری حكومت و تسلط بر بیت المال در اختیارشان بوده است حاكمانی شیعه ستیز كه بغض اهل بیت (ع) را از شیر مادر مكیده اند و دلهای مالامال از عداوت و دشمنی با شجره ولایت كه بوئی از رحم ومروت از آن بر نمی خیزد ، نفرت از آل محمد(ص) چون پرده خون چشمشان را گرفته است با كفار و یهود و نصاری محبوس می آمیزد ولی به خون دوستان علی (ع) سفره خود رنگین میكنند و لذت طعام خود را از به خون طپیدن كبوتران فاطمه (س) می طلبند .

در این دوران است كه تشیع نسل به نسل منتقل می شود و قریه به قریه پیش می رود و شهرها را مسخر دلها می كند و این نیست مگر بذل عنایت آن مسند نشین پرده غیبت و توجهات آن همای رحمت .
چهارشنبه 1/8/1387 - 3:43
دعا و زیارت

امام علی (ع) الگوی فرزانگان ، صالحان و فرهیختگان عالم اسلام است ، مقام برگواری چون او در گفتار و کردار جستوگر معارف و دلسپارنده به بزرگ ترین دستگیره نجات آدمی است .

کلام موزون و ارزشمند آن امام همام مسیر وروش تربیت را بیان می کند و بندگان خداوند را مژده نجات و تقرب می دهد .

روایت ذیل از مجموعه کلمات قصار آن حضرت در باره نماز است که در بحار الانوار علامه مجلسی آمده است .

لیس عمل احبّ الى اللّه عزوجل من الصلاة فلایشغلّنكم عن اوقاتها شئ من امور الدنیا فان اللّه عزوجل ذمّ اقواما فقال : الذین هم عن صلاتهم ساهون یعنى انّهم غافلون استهانوا باوقاتها [1]

 

هیچ عملی در نزد خداوند محبوب تر از نماز نیست ، پس کاری از کارهای دنیا شما را از اوقات نماز باز ندارد ، زیرا خداوند متعال گروه هائی را مذمت کرده است و آنجا که می فرماید : وای بر نماز گزاران ،   آنها که در نمازشان سهو می کنند ، یعنی آنها که از نماز غافلند و  به اوقات نماز اهمیت نمی دهند .

این روایت که معارف عظیمی را در بطن خود دارد ، نشان دهند] راه فلاح و رستگاری برای مومنان است و عمل به همین روایت است که حیات اخروی انسان را کفایت خواهد نمود ، هرچند بیان ناقص آدمی نخواهد توانست این مسیر متعالی را معرفی نماید  .

اهتمام به ارائة این مقاله امیدی است به توجه و رعایت های ارباب زهد و معرفت و ره پویان راه رسالت و عاران کوی دوست تا شاید بندگان حق جوی خداوند مشمول لطف و احسان خاصه خداوند شده ،  بتوانند بهرة لازم از کلام مولا را داشته باند.

 

اولین فراز از کلام مولا علی (ع) پاسخ به این سئوال است .

چرا نماز محبوب ترین عمل در نزد خداوند ؟

نماز  فرمان خداوند برای بندگان نیازمند خود است .تا بتوانند روزانه خود را در این دریای پاک و ضلال بشویند و لایق معرفت الله شوند.

نماز  عرفانی ترین و پر منفعت ترین عمل بعنوان یک کل مطرح شده بصورتی که سایر اعمال آدمی اجزاء وابسته به این عمل کل می باشند.

نماز  تواضع انشان در برابر عظمت خداست ، زمینه ساز حصول نتایج و کسب ذخائر است و نشان دهندة تارت سود بخشی که مهم ترین اثرآن نجات از عذاب الهی است.

نماز  تکیه گاهی مطمئن و استوار و باعث تعادلی پایدار است ، تثبیت کنندة عزت نفس و راهی آسان برای رسیدن به زلال آرامش است .

نماز  تمرکز عالی فکر و تعمیق دقت نمازکزار است که این همة اسباب سعادت و نیکبختی اوست .

 

عملی به اندازة نماز عامل این همه خیرات و اثرات نیست و شاید به همین جهت نماز محبوب ترین عمل نزد خداوند سبحان معرفی شده است ،  زیرا خداوند همة خیرات را برای بندگان مخلص خود  می خواهد .

بر اساس نظریات روان شناختی اغلب انسانها اعمالشان بشکل گسترده ای تحت تاثیر نظارت اجتماعی است یعنی انسانها بگونه ای عمل می کنند که دیگران از آنها انتظار دارند ، این قاعده اساس همرنگی و مشابهت های افراد جامعه می باشد .

حال اگر انسانی در ابتدا خط مشی زندگی خود را انتخاب نکند وپس از آن جامعة مناسبی را برای زندگی خود انتخاب کند ، بر اساس انتظارات دیگران شیوه و خط مشی زندگی خود را مشخص می نماید ، در چنین شرایطی متدین بودن ویا حتی عبد بودن می تواند انعکاسی از انتظارات اجتماعی باشد .

 چنانکه ممکن است رفتار دینی در یک جامعة متدین نشان تدین نباشد بلکه در درجة اول نشانگرهم رنگی او با جامعه است و نماز در این خط مشی به نیت قربه الی الخلق به جای قربه الی الخالق انجام خواهد شد که چنین نمازی بر اساس اعتقادات اسلامی باطل است .

برابر این دید و تلقی چنانچه انسان اولویت اصلی را به محبوب ترین عمل نزد خداوند (نماز) ندهد دیگر کارها بر نماز اولویت خواهند یافت و نماز را در حد برآوردن یک انتظار اجتماعی پائین خواهند آورد .

حال اگر کسی بخواهد رضایت خداوند را طلب نماید اولویت دادن نماز بر همه اعمال و مراقبت جدی در اوقات نماز است بحدی که در برنامه ریزیهای روزانة او موثر افتد و طی یک برنامة جامع رفتارها و فعالیت های آدمی در موقعیت های اول وجوب نماز به حداقل رسیده و فرصت لازم برای دلبستگی و وابسته شدن به خدا فذاهم آید ، آنگاه نماز برای رضایت و قرب خداوند برگزار شده و نتایج معنوی و روحانی خود را نصیب آدمی خواهد نمود  .[2]

دومین سخن آنست که :

چرا هیچ امری نباید مؤمن را از رعایت اوقات نماز باز دارد ؟

هرگاه امور متفاوت زندگی ،  مؤمن رااز نمازگزاردن در اول وقت باز دارد ، خود معنای ظریفی را در پی خواهد داشت .

قدر و قداست آدمی به رعایت بندگی و سپاسگزاری از خالقی است که نعمت بیشمار به آدمی ارزانی داشته است ، چنانچه اگر کسی به ما احسانی داشته باشد ، همواره برآنیم که در اولین فرصت ممکن حق احسان وی را بجا آوریم تا دین خود را ادا نموده و خود را در زمرة انسانهای مبادی آداب قرار دهیم ، چنانچه ایمان قلبی ، به نعمت های همیشگی خداوند و لذات دائمة وی داشته باشیم و اوقات سپاس و دلسپاری به خداوند را غنیمت نشمرده و امور دیگری بر این مهم اولویت دهیم از قدرت تشخیص وامانده و از انسانیت خویش جدا شده ایم .

 امام صادق (ع) در این رابطه پیام دلنشینی دارد .

" وقتی عبد وارد نماز می شود و نمازش را سبک بجا می آورد و ادب و وقار و طمأ نینه را آن طور که باید مراعات نمی کند خداوند به ملائک می فرماید :

بنده ام را نمی بینید مثل اینکه نیازش به دست غیر من است ، آیا او نمی داند که هرچه نیاز دارد در ارتباط با من است "[3]

 

امام علی بن موسی الرضا (ع) می فرماید :

" نماز را از وقت ویژه اش به واپس میندازید ، زیرا

بنده از پیش آمدهای ناگوار در امان نیست و ممکن است توفیق اداء دین خود را نداشته باشد.

آگاهانه و از روی قصد کوتاهی کردن ، نافرمانی خداوند است !!

چرا که خداوند می فرماید وای بر نمازگزارانی که غافلند !!  یعنی آنان که خود را به فراموشی و         بی خبری می زنند  "[4]

 امام صادق (ع) معرفت به نماز اول وقت را چنین بیان می فرماید:

" هرگاه نماز واجب بحای آوردی آن را به وقت خودش  ، بجای آر و تصور کن ،  این آخرین نماز تست  ، نمازی که دیگر آن را بدست نخواهی آورد ، چشم به جایگاه سجودت داشته باش ، اگر بدانی در راست و چپ تو چه خبر است ؟  هر آینه نمازت را نیکو بجای آوری  ، بدان که در برابر وجود بزرگی ایستاده ای که ترا می بیند ولی تو اورا نمی بینی"[5]

 دکتر علی اصغر احمدی در مقاله ای تحت عنوان « تحول انگیزشی انسان و ارتباط آن با نماز»   می نویسد:

" اگر انگیزة اصلی در برگزاری نماز رضای خالق باشد و بنده فقط برای خدا نماز بگذارد ، چنین نمازی مانع سهو است . زیرا انسانهای اهل سلوک و عرفان که اهل مراقبه نامیده می شوند ، اهتمام بلیغی در محافظت اوقات نماز خواهند داشت .

این محافظت طلب می کند که آدمی به انتظار بهترین وقت برگزاری نماز برنامه ریزی نماید و مقدمات اولیه تقرب را فراهم آورد ، از کارهای روزمرة خود ،  جدا شده و درجهت اتصال به معدن عظمت لحظه شماری نماید ، و آنگاه که به وضو ،  بایستد و بفهمد برای هم سخن شدن با چه مقامی آماده  می شود جهت درک عظمت خالق از حالت عادی خود خارج خواهد شد ،  بگونه ای که دیگر رفتارها و اعمال دیگر برایش کم رنگ خواهد شد و در حد توان در جهت اتصال به فیض رحمانی خداوند اقدام خواهد نمود " [6]

 

سومین فراز در این روایت شریفه ذم خداوند است :

 

اقوامی را که سهو کنندگان در نماز از آن جمله هستند !!

 

 یافتن و درک معنای اصلی ساهون  ، هدایتگر ما در آخرین فراز از این روایت خواهد بود .

محمد بن فضیل می گوید:

" از عبد صالح علیه السلام پرسیدم  ، معنای آیه ای که می گوید : اینان از نماز خود غافلند چیست . فرمود ند: به معنای ضایع کردن نماز است .

 بی توجهی به واقعیات نماز ، صحیح بجا نیاوردن ارکان نماز ، سرسری خواندن حمد و سوره و رکوع و سجود  ، رعایت نکردن ترتیب و طمأنینه از عوامل ضایع کردن این ودیعة الهی است "[7]

 علامه طباطبائی در تفسیر این آیه (فَوَیْلٌ لِلْمُصَلّینَ الَّذِینَ هُمْ عَن صَلاَتِهِمْ سَاهُونَ ) از سورة ماعون چنین می فرماید :

 

" یعنی آنهائی که از نمازشان غافلند ، اهتمامی به امر نماز ندارند و از فوت شدنش لایبالیند ، چه اینکه بکلی فوت شود و چه اینکه بعضی از اوقات فوت گردد و چه اینکه وقت فضیلتش از دست برود و چه اینکه ارکان و شرایطش و احکام و مسائلش را ندانسته ،  نمازی باطل بخواند .

وی در ادامه می فرماید : چون حرف « فاء» که بر سر جمله آمده ، می فهماند جملة مزبور نتیجة تکذیب روز جزا است و می رساند ، چنین نمازگزارانی ، خالی از نفاق نیستند ، چون تکذیب روز جزا ،  به این نیست که بکلی آنرا منکر شود ، کسی هم که تظاهر به ایمان می کند و نماز مسلمانان را می خواند ، اما طوری می خواند ،  که عملاً نشان می دهد ،  باکی از روز جزا ندارد ، او نیز روز جزا را تکذیب کرده است ." [8]

 

مفسرین تفسیر نمونه نیز آیه فوق را چنین توضیح داده اند :

 

"ساهون از ماده سهو در اصل به معنی خطائی که از روی غفلت سرزند ، خواه در فراهم کردن مقدماتش مقصر باشد یا نه ، البته در صورت اول معذور نیست و در صورت دوم معذور است ، ولی در اینجا منظور سهو توأم با تقصیر است و منظور از همان نمازگزارانی است که نماز خود را به دست فراموشی می سپرند ، نه ارزشی برای آن قائلند و نه به اوقاتش اهمیّت می دهند و نه ارکان و شرائط و آدابش را رعایت می کنند.

از نظر این مفسرین دیگر معانی ساهون عبارت است از :  تأخیر انداختن نماز از وقت فضیلت و یا اینکه منظور منافقانی است که نه برای نماز ثوابی معتقد بودند و نه برای ترک آن عقاب و یا اینکه منظور کسانی است که در نمازهای خود ریا می کنند " [9]

در خاتمه وصف نمازگزاران حقیقی در کلام امام راحل را زینت بخش این مقال خواهیم نمود.

 " بدان كه اهل معرفت و اصحاب مراقبه را به قدر معرفت آنها به مقام مقدس ربوبیت ، و اشتیاق آنها به مناجات حضرت بارى عز اسمه ،  از اوقات صلوة كه میقات مناجات و میعاد ملاقات با حق است ، مراقبت و مواظبت بوده و هست .

آنان كه مجذوب جمال جمیل و عاشق و دلباختة حسن ازلند و از جام محبّت سرمست و از پیمانة الست بیخودند ، از هر دو جهان رسته و چشم از اقالیم وجود بسته و به عز قدس جمال الله پیوسته اند ، براى آنها دوام حضوراست ، و لحظه اى از فكر و ذكر و مشاهدت و مراقبت مهجور نیستند ، و آنان كه اصحاب معارف و ارباب فضایل و فواضلند و شریف النفس و كریم الطینه اند ، چیزى را به مناجات حق اختیار نكنند و از خلوت و مناجات حق ، خود او را طالبند .

عز و شرف و فضیلت و معرفت را همه در تذكر و مناجات با حق دانند ، اینان اگر توجه به عالم كنند و نظر به كونین اندازند نظر آنها عارفانه باشد و در عالم ، حق جو و حق طلبند و تمام موجودات را جلوه حق و جمال جمیل دانند .

اینان اوقات صلوة را به جان و دل مواظبت كنند و خود را براى میقات گاه حق حاضر و مهیا كنند و دل آنها حاضر است و از محضرحاضر را طلبند و احترام محضر را براى حاضر كنند و عبودیت را مودت و معاشرت با كامل مطلق دانند ، و اشتیاق آنها براى عبادت از این باب است . " [10]

 منابع و ماخذ

--------------------------------------

1-     قرآن مجید / سورة ماعون

2-    مجلسی  ، محمد باقر  ، بحار الانوار ،  تهران : انتشارات دارالکتب اسلامیه ، 1366  و خصال ، ج 2، ص 621.

3  -  طباطبائی ،  محمد حسین  ، تفسیر المیزان فارسی  ،   تهران : نشر فرهنگی رجاء ، 1363

4 -  جمعی از نویسندگان  ، تفسیر نمونه  ،   تهران : انتشارات دارالکتب اسلامیه ، 1366

5  -  احمدی ، علی اصغر  مجلة پیوند ،  قسمتی از مقالة تحول انگیزشی انسان و ارتباط آن با نماز ، شمارة 255 ،      دی ماه 79

6  -  انصاریان  ،  حسین ، عرفان اسلامی ، تهران : انتشارات پیام آزادی ، 1366

7 -   راشدی  ، حسن  ، نماز شناسی ، ، تهران : ستاد اقامة نماز ، 1380

 

پی نوشت ها

 


[1] - بحار الانوار، علامه محمد باقر مجلسی ، تهران : انتشارات دارالکتب اسلامیه ، 1366  و خصال ، ج 2، ص 621.

[2] - براشتی از مقالة تحول انگیزشی انسان و ارتباط آن با نماز ، نویسنده : دکتر علی اصغر احمدی ، مجلة پیوند ، دی ماه 79 شمارة 255

[3]  - وسائل  ، جلد 3  ، صفحه 24  ، به نقل از کتاب عرفان اسلامی ، جلد 5 ، صفحه63  ، حسین انصاریان ، تهران : انتشارات پیام آزادی ، 1366

[4]  - فقه الرضا به نقل از کتاب نماز شناسی ، ، صفحه474  ، حسن راشدی  ، تهران : ستاد اقامة نماز ، 1380

[5]  - وسائل  ، جلد 3  ، صفحه 21 و 22  ، به نقل از کتاب عرفان اسلامی ، حسین انصاریان ، جلد 5 ، صفحه63 ،   تهران : انتشارات پیام آزادی ، 1366

[6]   - قسمتی از مقالة تحول انگیزشی انسان و ارتباط آن با نماز ، نویسنده : دکتر علی اصغر احمدی ، مجلة پیوند ، دی ماه 79 شمارة 255

[7]  - عرفان اسلامی ،  حسین انصاریان ، جلد 5 ، صفحه60  ، تهران : انتشارات پیام آزادی ، 1366

[8]  - تفسیر المیزان فارسی  ، علامه محمد حسین طباطبائی جلد 20  ، صفحة 846   ،  تهران : نشر فرهنگی رجاء ، 1363

[9]  -  تفسیر نمونه  ، جمعی از نویسندگان ، جلد7 2  ، صفحة 360   ،  تهران : انتشارات دارالکتب اسلامیه ، 1366

[10]  -  عرفان اسلامی ،  حسین انصاریان ، جلد 5 ، صفحه 66  ، تهران : انتشارات پیام آزادی ، 1366

چهارشنبه 1/8/1387 - 3:40
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته