• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 805
تعداد نظرات : 920
زمان آخرین مطلب : 4319روز قبل
دعا و زیارت
گفتگو با خدا  گفتم: خسته‌ام   
گفتی:
لاتقنطوا من رحمة الله
     .::از رحمت خدا نا امید نشید(زمر/53)::.گفتم: هیشکی نمی‌دونه تو دلم چی می‌گذره
گفتی:
ان الله یحول بین المرء و قلبه
    
.::خدا حائل هست بین انسان و قلبش! (انفال/24)::. گفتم: غیر از تو کسی رو ندارم
گفتی: 
نحن اقرب الیه من حبل الورید
    
.::ما از رگ گردن به انسان نزدیک‌تریم (ق/16) ::. گفتم: ولی انگار اصلا منو فراموش کردی!
گفتی:
فاذکرونی اذکرکم
     .::منو یاد کنید تا یاد شما باشم (بقره/152)::. گفتم: تا کی باید صبر کرد؟
گفتی:
و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبا
    
.::تو چه می‌دونی! شاید موعدش نزدیک باشه (احزاب/63)::. گفتم: تو بزرگی و نزدیکت برای منِ کوچیک خیلی دوره! تا اون موقع چیکار کنم؟ 
گفتی:
واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الله
     
.::کارایی که بهت گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کنه (یونس/109)::. گفتم: خیلی خونسردی! تو خدایی و صبور! من بنده‌ات هستم و ظرف صبرم کوچیک... یه اشاره‌کنی تمومه!
گفتی:
عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم
    .::شاید چیزی که تو دوست داری، به صلاحت نباشه (بقره/216)::. گفتم: انا عبدک الضعیف الذلیل...  اصلا چطور دلت میاد؟  
گفتی:
ان الله بالناس لرئوف رحیم
     
.::خدا نسبت به همه‌ی مردم - نسبت به همه - مهربونه (بقره/143) ::. گفتم: دلم گرفته  
گفتی:
بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا
     
.::(مردم به چی دلخوش کردن؟!) باید به فضل و رحمت خدا  شاد باشن (یونس/58)::. گفتم: اصلا بی‌خیال! توکلت علی الله  
گفتی:
ان الله یحب المتوکلین
     
.::خدا اونایی رو که توکل می‌کنن دوست داره (آل عمران/159)::. گفتم: خیلی چاکریم!  
ولی این بار، انگار گفتی: حواست رو خوب جمع کن! یادت باشه که:
و من الناس من یعبد الله علی حرف فان اصابه خیر اطمأن به و ان اصابته فتنة انقلب علی وجهه خسر الدنیا و الآخره
.::بعضی از مردم خدا رو فقط به زبون عبادت می‌کنن. اگه خیری بهشون برسه، امن و آرامش پیدا می‌کنن و اگه بلایی سرشون بیاد تا امتحان شن، رو گردون میشن. خودشون تو دنیا و آخرت ضرر می‌کنن (حج/11)::. گفتم:...
دیگه چیزی برای گفتن نداشتم.
گفتم: چقدر احساس تنهایی می‌کنم
گفتی:
فانی قریب
    
.:: من که نزدیکم (بقره/۱۸۶) ::. گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم... کاش می‌شد بهت نزدیک شم
گفتی:
و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال
    
.:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/۲۰۵) ::. گفتم: این هم توفیق می‌خواهد!
گفتی:
ألا تحبون ان یغفرالله لکم
    
.:: دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/۲۲) ::. گفتم: معلومه که دوست دارم منو ببخشی
گفتی:
و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه
     
.::پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه کنید (هود/۹۰)::. گفتم: با این همه گناه... آخه چیکار می‌تونم بکنم؟     
گفتی:
الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده
    
.:: مگه نمی‌دونید خداست که توبه رو از بنده‌هاش قبول می‌کنه؟! (توبه/۱۰۴) ::. گفتم: دیگه روی توبه ندارم
گفتی:
الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب
    
.:: (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزنده‌ی گناه هست و پذیرنده‌ی توبه(غافر/۲-۳) ::. گفتم: با این همه گناه، برای کدوم گناهم توبه کنم؟ 
گفتی:
ان الله یغفر الذنوب جمیعا
    
.:: خدا همه‌ی گناه‌ها رو می‌بخشه (زمر/۵۳) ::. گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو می‌بخشی؟
گفتی:
و من یغفر الذنوب الا الله
    
.:: به جز خدا کیه که گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/۱۳۵) ::. گفتم: نمی‌دونم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتیشم می‌زنه؛ ذوبم می‌کنه؛ عاشق می‌شم! ...  توبه می‌کنم
گفتی:
ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین
    
.:: خدا هم توبه‌کننده‌ها و هم اونایی که پاک هستند رو دوست داره (بقره/۲۲۲) ::. ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک     
گفتی:
الیس الله بکاف عبده
    
.:: خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟ (زمر/۳۶) ::. گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیکار می‌تونم بکنم؟
گفتی:
یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما
.:: ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشته‌هاش بر شما درود و رحمت می‌فرستن تا شما رو از تاریکی‌ها به سوی روشنایی بیرون بیارن. خدا نسبت به مؤمنین مهربونه (احزاب/۴۱-۴۳) ::. با خودم گفتم: خدا... خالق هستی... با فرشته‌هاش... به ما درود بفرستن تا آدم بشیم؟! ...
شنبه 3/7/1389 - 17:20
شعر و قطعات ادبی

من دلم می خواهد
                                             خانه ای

 داشته باشم پر دوست
کنج هر دیوارش

دوستهایم بنشینند آرام

گل بگو گل بشنو

هرکسی می خواهد

وارد خانه پر عشق و صفایم گردد

یک سبد بوی گل سرخ

به من هدیه کند

شرط وارد گشتن
شست و شوی دلهاست

شرط آن داشتن

یک دل بی رنگ و ریاست

بر درش برگ گلی می کوبم

 
روی آن با قلم سبز بهار
می نویسم ای یار

خانه ی ما اینجاست

تا که
سهراب نپرسد دیگر

"
خانه دوست کجاست؟ "
فریدون مشیری
شنبه 3/7/1389 - 17:19
سخنان ماندگار

وقتی تو زندگی به یک در بزرگ رسیدی نترس و نا امید نشو... چون اگه قرار بود در باز نشه جاش دیوار میذاشتن...

شنبه 3/7/1389 - 17:17
سخنان ماندگار

این هم یكی دیگر از شاهكارهای دكتر علی شریعتی:

خدایا همواره تو را سپاس میگذارم ، که هر چه در راه تو و در راه پیام تو پیشتر می روم و بیشتر رنج می برم ، آنها که باید مرا بنوازند ،میزنند ،

آنها که باید همگامم باشند ،سد راهم می شوند،

آنها که باید حق شناسی کنند ،حقکشی می کنند ،

آنها که باید دستم را بفشارند ،سیلی می زنند ،

آنها که باید در برابر دشمن حمله کنند ،پیش از دشمن حمله میکنند

و آنها که باید در برابر سم پاشی های بیگانه ستایشم کنند ، تقویتم کنند، امیدوارم کنند و تبرئه ام کنند ،

سرزنشم می کنند ، تضعیفم می کنند ، نومیدم می کنند ،متهمم می کنند،

تا در راه تو از از تنها پایگاهی که چشم یاری دارم و پاداشی ،نومید شوم ، چشم ببندم ،رانده شوم…

تا تنها امیدم تو شود

چشم انتظارم تنها به روی تو باز ماند ، تنها از تو یاری طلبم ، تنها از تو پاداش گیرم ، در حسابی که با تو دارم شریکی نباشد تا :

تکلیفم با تو روشن شود ، تا تکلیفم با خودم معلوم گردد

تا حلاوت اخلاص را که هر دلی اگر اندکی چشید ،هیچ قندی در کامش شیرین نیست ،بچشم

شنبه 3/7/1389 - 17:16
داستان و حکایت

امروز صبح وقتی ایمیل هایم را چك می كردم ایمیلی با مضمون ذیل برایم ارسال شده بود و خواسته شده بود این متن برای هشت نفر ارسال شود و من ترجیح دادم بر روی وبلاگ قرار دهم تا بجای هشت نفر به هشت نفر های بیشتری برسد ؛

امروز صبح که از خواب بیدار شدی، نگاهت می کردم؛

و امیدوار بودم که با من حرف بزنی، حتی برای چند کلمه،

نظرم را بپرسی یا برای اتفاق خوبی که دیروز در زندگی ات افتاد،از من تشکر کنی.

اما متوجه شدم که خیلی مشغولی، مشغول انتخاب لباسی که می خواستی بپوشی.

وقتی داشتی این طرف و آن طرف می دویدی تا حاضر شوی

فکر می کردم چند دقیقه ای وقت داری که بایستی و به من بگویی: سلام؛

اما تو خیلی مشغول بودی.

یک بار مجبور شدی منتظر بشوی و برای مدت یک ربع کاری نداشتی

جز آنکه روی یک صندلی بنشینی.

بعد دیدمت که از جا پریدی. خیال کردم می خواهی با من صحبت کنی ؛

اما به طرف تلفن دویدی

و در عوض به دوستت تلفن کردی تا از آخرین شایعات با خبر شوی.

 تمام روز با صبوری منتظر بودم.

با اونهمه کارهای مختلف گمان می کنم که اصلاً وقت نداشتی با من حرف بزنی.

متوجه شدم قبل از نهار هی دور و برت را نگاه می کنی ،

شاید چون خجالت می کشیدی که با من حرف بزنی ،

سرت را به سوی من خم نکردی.

تو به خانه رفتی و به نظر می رسید که هنوز خیلی کارها برای انجام دادن داری.

بعد از انجام دادن چند کار، تلویزیون را روشن کردی.

نمی دانم تلویزیون را دوست داری یا نه؟

در آن چیزهای زیادی نشان می دهند و تو هر روز مدت زیادی از روزت را جلوی آن می گذرانی؛

در حالی که درباره هیچ چیز فکر نمی کنی و فقط از برنامه هایش لذت می بری...

باز هم صبورانه انتظارت را کشیدم

و تو در حالی که تلویزیون را نگاه می کردی، شام خوردی؛

و باز هم با من صحبت نکردی. موقع خواب...،فکر می کنم خیلی خسته بودی.

بعد از آن که به اعضای خونوادت شب به خیر گفتی ، به رختخواب رفتی

و فوراً به خواب رفتی .

..... اشکالی ندارد.

احتمالاً متوجه نشدی که من همیشه در کنارت و برای کمک به تو آماده ام.

من صبورم،بیش از آنچه تو فکرش را می کنی.

حتی دلم می خواهد یادت بدهم که تو چطور با دیگران صبور باشی.

من آنقدر دوستت دارم که هر روز منتظرت هستم.

منتظر یک سر تکان دادن، دعا، فکر، یا گوشه ای از قلبت که متشکر باشد.

خیلی سخت است که یک مکالمه یک طرفه داشته باشی.

خوب،من باز هم منتظرت هستم؛

سراسر پر از عشق تو...

به امید آنکه شاید امروز کمی هم به من وقت بدهی. 

دوست و دوستدارت خدا.

شنبه 3/7/1389 - 17:13
سخنان ماندگار

ملاصدرا می گوید:
خداوند بی نهایت است و لامکان و بی زمان
اما به قدر فهم تو کوچک می شود
و به قدر نیاز تو فرود می آید
و به قدر آرزوی تو گسترده می شود
و به قدر ایمان تو کارگشا می شود
یتیمان را پدر می شود و مادر
محتاجان برادری را برادر می شود
عقیمان را طفل می شود
ناامیدان را امید می شود
گمگشتگان را راه می شود
در تاریکی ماندگان را نور می شود
رزمندگان را شمشیر می شود
پیران را عصا می شود
محتاجان به عشق را عشق می شود
خداوند همه چیز می شود همه کس را...
به شرط اعتقاد
به شرط پاکی دل
به شرط طهارت روح
به شرط پرهیز از معامله با ابلیس
بشویید قلب هایتان را از هر احساس ناروا
و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف
و زبان هایتان را از هر گفتار ناپاک
و دست هایتان را از هر آلودگی در بازار
و بپرهیزید از ناجوانمردی ها، ناراستی ها، نامردمی ها...
چنین کنید تا ببینید چگونه
بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان می نشیند
در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان می کند
و در کوچه های خلوت شب با شما آواز می خواند

مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمیشود؟؟؟
"آیا خدا برای بنده خویش کافی نیست؟

شنبه 3/7/1389 - 17:9
سخنان ماندگار

بارالها

برای همسایه ای که نان مرا ربود نان،

برای دوستی که قلب مرا شکست مهربانی،

برای آنکه روح مرا آزرد بخشایش،

و برای خویشتن خویش آگاهی و عشق

میطلبم.

"دکتر علی شریعتی"

 

شنبه 3/7/1389 - 17:6
سخنان ماندگار
انسان ها  به شیوه ی هندیان بر سطح زمین راه  می روند.
با یک سبد در جلو ویک سبد در پشت.
در سبد جلو ,صفات نیک خود را می  گذاریم .در سبد پشتی ,عیبهای خود را
نگه می داریم . به همین دلیل در طول روزهای زندگی خود ,چشمان خود را بر
صفات نیک خود می دوزیم وفشارها را درسینه مان  حبس می کنیم . در همین
زمان بیرحمانه , در پشت سر همسفرمان که پیش روی ما حرکت میکند,تمامی عیوب او را می بینیم .
بدین گونه است که در باره ی خود بهتر از او داوری می کنیم ,بی آنکه
بدانیم کسی که پشت سر ما راه می رود
به ما با همین شیوه می اندیشد.

پائولو کوئیلو
شنبه 3/7/1389 - 17:5
معرفی کتاب و بازی های آموزشی
معرفی ۲۰ منبع رایگان برای دانلود کتاب 
خواندن، یکی از راه های موثر برای یادگیری علوم مختلف و پیشرفت همه جانبه بشر بوده است و تنها با گذشت زمان، شکل آن تا اندازه ای دچار تغییر گردیده است و با ورود کامپیوتر به زندگی بشری، حالت دیجیتالی را نیز به خود گرفته است. یافتن کتاب های الکترونیک در سطح گسترده اینترنت با وجود دسته بندی های متعدد شاید کمی دشوار به نظر برسد؛ بخصوص زمانی که بخواهید پسوند رایگان را هم به آن بیافزایید. ۱٫ FreeBookSpot: منبعی جامع شامل بیش از ۴۴۸۵ کتاب در ۹۶ دسته بندی مختلف که حجمی بالغ بر ۷۲ گیگابایت دارد. شما می توانید در این سایت به جستجو و دانلود کتاب در مباحثی نظیر برنامه نویسی، مهندسی، موضوعات علمی، داستانی وبپردازید. برای دانلود کتاب ها از این وب سایت نیز نیازی به ثبت نام در آن ندارید.
۲٫ ۴Ebooks: مجموعه بزرگی از کتاب های برنامه نویسی کامپیوتری است. کتاب هایی موجود در این سایت هر کدام شامل توضیح مختصری نیز هستند که در مورد یافتن کتاب مورد نظرتان شما را کمک می کنند. این مجموعه بزرگ شامل بیش از ۱۰۰۰ کتاب در زمینه های دات نت، ای جکس، اکشن اسکریپت و موارد مشابه دیگر می باشد.
۳٫ Free-eBooks : وب سایتی که از طریق آن علاوه بر یافتن کتب مختلف، قادر به دانلود مجله های معروف حهان نیز می باشید. استفاده از خدمات این سایت نیاز به ثبت نام اولیه دارد که به صورت رایگان انجام می گیرد.
۴٫ ManyBooks : کتاب های مختلفی را جهت نمایش در دستگاه های پی دی اف خوان، آی پاد و پی دی ای آماده می سازد. این سایت دارای آرشیوی بیش از ۲۱۲۸۲ عنوان می باشد که استفاده از تمام آن ها به صورت رایگان است!
۵٫ GetFreeeBooks: سایتی مشابه سایت های بالا که دارای کتابهای رایگان است. کلیه کتاب های موجود در این وب سایت، کتاب هایی هستند که به صورت قانونی امکان دانلود را دارند.
۶٫ FreeComputerBooks: همان طور که از نام آن پیداست، در آن می توانید کتاب های مختلفی را در زمینه کامپیوتر بیابید. مزیت این سایت، دسته بندی ایده آل آن است که علاوه بر داشتن ۱۲ دسته اصلی، شامل ۱۵۰ زیر دسته مختلف است که جهت یافتن کتاب مورد نظرتان بسیار مفید خواهند بود.
۷٫ freeTechBooks: کتاب های موجود در این وب سایت نیز به صورت رایگان و قانونی عرضه می شوند. کتاب های مختلفی را در زمینه مهندسی و علوم کامپیوتر را می توانید در آن بیابید.
۸٫ Scribd: وب سایتی جهت به اشتراک گذاری فایل ها با فرمت برنامه های مختلفی نظیر Word، Excel، Powerpoint و PDF می باشد. شما می توانید این فایل ها را دانلود نموده و یا حتی آن ها را وارد وبلاگتان نمایید.
۹٫ Globusz : همین بس که یکی از وب سایت های معروف در زمینه دانلود کتاب های رایگان است!
۱۰٫ KnowFree: کاربران این وب سایت به مبادله کتاب ها، آموزش های ویدیویی و سایر موارد این چنینی به صورت رایگان در آن می پردازند.
۱۱٫ OnlineFreeEbooks: شامل ۹ دسته بزرگ در زمینه کتاب های بازرگانی، مهندسی، سخت افزار، برنامه نویسی و … می باشد که قابلیت دانلود به صورت رایگان را دارا می باشد.
۱۲٫ MemoWare: اگر پاکت پی سی دارید احتمالا این وب سایت برای شما بسیار مناسب است چرا که فرمت کتاب های آن هماهنگ با دستگاه هایی نظیر همان است.
۱۳٫ Franklin: بیش از ۱۰۰۰ عنوان کتاب در فرمت متن و فایل های HTML.
14. OnlineComputerBooks:
شامل کتاب های مختلفی در زمینه های رایج است.
۱۵٫ SnipFiles : علاوه بر داشتن کتاب های رایگان، دارای نرم افزار های رایگان برای دانلود نیز هست.
۱۶٫ BookYards: اطلاعات و فایل های موجود در این وب سایت نیز به طور کاملا رایگان در اختیار کاربران قرار می گیرد.
۱۷٫ TheOnlineBooksPage: لیست بیش از ۳۰۰۰۰ کتاب رایگان موجود در سطح نت!
۱۸٫ AskSameBooks: شامل مجموعه ای از کتاب هایی نظیر شکسپیر و نمونه های مشابه آن است.
۱۹٫ BaenFreeLibrary: کتابخانه ای از زمان های علمی تخیلی.
۲۰٫ eBookLobby : این سایت به دسته بندی های مختلفی تقسیم شده است. ابتدا موضوع خود را انتخاب می کنید و سپس به جستجوی کتاب مورد علاقه خود می پردازید.
شنبه 3/7/1389 - 17:3
داستان و حکایت
آورده اند که ( ابوالفرج جوزی ) نقل میکند که یکی از مردان صالح این چنین گفت : من در مصر آهنگری دیدم که دست در کوره آهنگری می برد و آهن را با دست خود می گرفت و بیرون می کشید و روی سندان می گذاشت ولی آتش به دست او اثر نمی کرد .

با خود گفتم : این از عجایب است ! آتش باید بسوزاند ! حالا که نمی سوازند ، حتما رازی در کار است . نزدیک او رفتم و سلام کردم و گفتم : ای مرد ! تو از مردان خوب روزگاری ، دعایی در حق من بفرما . گفت : من آنچنان که تو خیال میکنی نیستم .

گفتم : چرا تو از مردان مستحاب الدعوه نباشی و حال اینکه آهن گداخته ، دستت را نمی سوزاند ؟ در جواب داستان عجیبی نقل کرد :

روزی من در همین دکان نشسته بودم که ناگاه زنی بسیار زیبا که تا آن روز زنی به آن زیبایی ندیده بودم نزد من آمد و گفت : ای برادر ! آیا در راه خدا کمکی به من می کنی ؟

من که عاشق جمال و زیبایی او شده بودم گفتم : اگر حاضر باشی با من به خانه بیایی و خواسته مرا استجابت کنی ، در مقابل هر چه بخواهی به شما خواهم داد . زن با ناراحتی گفت : به خدا من زنی نیستم که به این کار زشت رضایت دهم . گفتم : در این صورت برخیز و از نزد من برو .

او برخاست و رفت . پس از چندی دوباره نزد من آمد و عرض حاجت کرد . من دوباره همان جواب را به او دادم . قدری فکر کرد و گفت : آنچنان تنگدست و فقیرم که چاره ای جزء تسلیم در برابر گناه ندارم . من فورا در دکان را بستم و با آن زن به خانه رفتیم . او گفت : چون بچه های من گرسنه اند مقداری از غذا به من بده تا به آنها برسانم ، قول میدم که زود برگردم . من هم از او عهد و پیمان گرفتم و به او پول و غذا دادم .

او رفت و پس از ساعتی بازگشت . من در خانه را قفل کردم . زن پرسید چرا چنین کردی ؟

گفتم از ترس مردم .

زن گفت : چرا از خدای مردم نمی ترسی ؟ !!!

در پاسخ گفتم : خداوند آمرزنده است .!!!

این سخن را گفتم و به سوی او رفتم . ولی دیدم مضطرب است و سیلاب اشک بر دیدگانش جاری است . زن گفت :

از خدا وحشت دارم . ای مرد ! تو را به خدا دست از سر من بردار ، که اگر از من دست برداری ، ضمانت می کنم که خدا در دنیا و آخرت تو را نسوزاند . من وقتی حالت اضطراب او را مشاهده کردم از جای برخاستم و هر چه داشتم به او دادم و گفتم : به خاطر ترس از خدا ، از تو گذشتم .

او خوشحال شد و رفت . من هم در همان حال کم کم خوابیدم . در عالم خواب بانویی را دیدم که تاجی از یاقوت بر سر داشت و به نزد من آمد و گفت : ای مرد ، خدا به تو پاداش خیر بدهد . پرسیدم شما کیستید ؟

 فرمود : من مادر همان زنی هستم که به نزد تو آمده بود و تو ، به خاطر خدا از او گذشتی و دامن او را آلوده نساختی ; خدا در دنیا و آخرت تو را نسوزاند . پرسیدم آن زن از کدام خاندان بود ؟ فرمود : از ذریه و نسل رسول خدا بود . من که این مطلب را شنیدم خیلی خوشحال شدم و خدا را شکر کردم که به من توفیق داد تا از گناه برکنار باشم .

به دنبال این جریان وقتی از خواب بیدار شدم ، از آن روز به حال آتش دنیا مرا نمی سوزاند ،  امیدوارم آتش آخرت نیز مرا نسوزاند .

امیدوارم این داستان مورد استفاده همتون قرار گرفته باشه و با خواندن این داستان آموزنده ، تکانی در درون خود انجام داده و خودمان را از آتش جهنم دور کنیم و در آخر حدیثی از پیامبر (ص) بیان میکنم  که آن حضرت فرمود : کسی که از تعرض به ناموس و آبروی مردم خویشتنداری کند ، خداوند روز قیامت گناهان او را می بخشد
شنبه 3/7/1389 - 17:2
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته