• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 32
تعداد نظرات : 16
زمان آخرین مطلب : 5579روز قبل
محبت و عاطفه
فقط ببین حالش خوبه شیوانا جعبه ای بزرگ پر از مواد غذایی و سکه وطلا را به خانه زنی با چندین بچه قد ونیم قد برد . زن خانه وقتی بسته های غذا و پول را دید شروع کرد به بدگویی از همسرش و گفت: " ای کاش همه مثل شما اهل معرفت و جوانمردی بودند. شوهر من آهنگری بود ، که از روی بی عقلی دست راست ونصف صورتش را در یک حادثه در کارگاه آهنگری از دست داد و مدتی بعد از سوختگی علیل و از کار افتاده گوشه خانه افتاد تا درمان شود. وقتی هنوز مریض و بی حال بود چندین بار در مورد برگشت سر کارش با او صحبت کردم ولی به جای اینکه دوباره سر کار آهنگری برود می گفت که دیگر با این بدنش چنین کاری از او ساخته نیست و تصمیم دارد سراغ کار دیگر برود .من هم که دیدم او دیگر به درد ما نمی خورد ، برادرانم را صدا زدم و با کمک آنها او از خانه و دهکده بیرون انداختیم تا لا اقل خرج اضافی او را تحمل نکنیم . با رفتن او ، بقیه هم وقتی فهمیدن وضع ما خراب شده از ما فاصله گرفتن و امروز که شما این بسته های غذا و پول را برایمان آوردید ما به شدت به آنها نیاز داشتیم . ای کاش همه انسانها مثل شما جوانمرد و اهل معرفت بودند! "شیوانا تبسمی کرد وگفت :" حقیقتش من این بسته ها را نفرستادم . یک فروشنده دوره گرد امروز صبح به مدرسه ما آمد و از من خواست تا اینها را به شما بدهم و ببینم حالتان خوب هست یا نه !!؟ همین! "شیوانا این را گفت و از زن خداحافظی کرد تا برود . در آخرین لحظات ناگهان برگشت و ادامه داد : " راستی یادم رفت بگویم که دست راست و نصف صورت این فروشنده دوره گرد هم سوخته بود ! "
چهارشنبه 16/8/1386 - 11:55
دانستنی های علمی
نکته هایی از بزرگان شادي وشادماني برخانه اي سايه خواهد افکند که درآن مهر و محبت مسکن کرده باشد. "شکسپير" شاديهايت را با همه قسمت کن ، اما غمهايت را براي خودت نگه دار . "مارک اورل" لذتي که از علم ودانش حاصل مي شود بالاترين لذت هاست . "اسمايلز" گاه يک لبخند ، يک جمله کوتاه ، يک خط و يا يک نگاه مي تواند بهترين هديه باشد . "دالي" يا چنان نماي که هستي ، يا چنان باش که مي نمايي .
چهارشنبه 16/8/1386 - 11:51
فلسفه و عرفان
مهربانم ! امروز تو به دیروز مبدل می شود ، اما ممکن است فردای تو امروز نشود. پس قدر لحظه لحظه های عمرت رو بدون .
چهارشنبه 16/8/1386 - 11:50
محبت و عاطفه
درگذرکاه زمانه خیمه شب بازی دهر با همه تلخی وشیرینی خود میگذرد این فقط خاطره‌هاست كه چه شيرين وچه تلخ دست ناخورده به جا مي‌ماند.
چهارشنبه 16/8/1386 - 11:49
محبت و عاطفه
چشم های من چندین سال پیش، دختری نابینا زندگی می کرد که به خاطر نابینا بودن از خویش متنفر بود.او از همه نفرت داشت الا نامزدش.روزی، دختر به پسر گفت که اگر روزی بتواند دنیا را ببیند ، آن روز ،روز ازدواجشان خواهد بود. تا این که سرانجام شانس به او روی آورد و شخصی حاضر شد تا یک جفت چشم به دختر اهدا کند. آن گاه بود که توانست همه چیز، از جمله نامزدش را ببیند. پسر شادمانه از دختر پرسید:آیا زمان ازدواج ما فرا رسیده؟ دختر وقتی که دید پسر نابیناست، شوکه شد!بنابراین در پاسخ گفت:"متاسفم، نمی تونم باهات ازدواج کنم، آخه تو نابینایی ." پسر در حالی که به پهنای صورتش اشک می ریخت، سرش را پایین انداخت و از کنار تخت دختر دور شد.بعد رو به سوی دختر کرد وگفت:"بسیار خوب،فقط ازت خواهش می کنم مراقب چشمان من باشی."
چهارشنبه 16/8/1386 - 11:48
محبت و عاطفه
تو خوشبختی آیا سقفی بالای سرت هست؟ نانی برای خوردن لباسی برای پوشیدن و ساعتی برای خوابیدن داری؟آری نامی برای خوانده شدن کتابی برای آموختن و دانشی برای یاد دادن داری؟آری بدنی سلامت برای برداشتن سبد یک پیر زن. سخنی برای شاد کردن یک کودک دهانی برای خندیدن و خنداندن داری؟آری لحظه ای برای حس کردن قلبی برای دوست داشتن و خدایی برای پرستیدن داری؟آری پس خوشبختی بسیار خوشبخت.
چهارشنبه 16/8/1386 - 11:47
بیماری ها
گیاه آویشن آویشن Thymus Vulgaris L مشخصات گیاه : درختچه ای کوتاه و پر شاخه است . شاخه های علفی آن پوشیده از برگ هایی در قسمت فوقانی ساقه است . گل های سفید ریز آن به طور چتری و منفرد می رویند . میوه آن فندق چهار قسمتی است . گیاه آویشن گیاهی است علفی با ساقه های کرکدار و سفید از خانواده نعناع (Lamiasceae) که سرشاخه های گل دار و برگ ، آن قابل استفاده می باشد . موارد استفاده : دم کرده آن به هضم غذا کمک می نماید و ضد سرفه و خلط آور است و در برونشیت ، سیاه سرفه و التهاب دستگاه تنفس فوقانی استفاده می گردد . آثار فارماکولوژیک : اثر ضد سرفه و خلط آور و ضد اسپاسم این گیاه در مطالعات بر روی حیوانات از عمده ترین آثار آن بوده اند . مقدار مصرف : 11- 4 گرم بصورت دم کرده 3 بار در روز منع مصرف و عوارض جانبی : از مصرف روغن فرار آویشن به صورت خوراکی باید خود داری نمود و فقط به صورت استعمال خارجی کاربرد دارد و علایم مسمومیت با این گیاه و با روغن فرار آن تهوع ، استفراغ ، درد معده ، سرگیجی و در نهایت تشنج ، اغما و کلاپس قلبی تنفسی می باشد.
چهارشنبه 16/8/1386 - 11:44
محبت و عاطفه
روزي دختر كوچكي از مرغزاري مي گذشت. پروانه اي را ديد بر سر تيغي گرفتار. با احتياط تمام پروانه را آزاد كرد. پروانه چرخي زد. پر كشيد و دور شد . پس از مدت كوتاهي پروانه در جامه پري زيبايي در برابر دختر ظاهر شد و به وي گفت: به سبب پاكدلي و مهربانيت. آرزويي را كه در دل داري بر آورده مي سازم. دخترك پس از كمي تامل پاسخ داد: من مي خواهم شاد باشم. پري خم شد و در گوش دخترك چيزي زمزمه كرد و از ديده او نهان گشت. دخترك بزرگ مي شود. آن گونه كه در هيچ سرزميني كسي به شادماني او نيست. هربار كسي راز شاديش را مي پرسد با تبسم شيرين بر لب مي گويد: من به حرف پري زيبايي گوش سپردم. زماني كه به كهنسالي مي رسد. همسايگان از بيم آنكه راز جادويي همراه او بميرد. عاجزانه از او مي خواهند كه آن رمز را به ايشان بگويد: به ما بگو پري به تو چه گفت؟ دخترك كه اكنون زني كهنسال و بسيار دوست داشتني است. لبخندي ساده بر لب مي آورد و مي گويد: پري به من گفت همه انسانها با همه احساس امنيتي كه به ظاهر دارند. به هم نيازمندند!.
چهارشنبه 16/8/1386 - 11:43
خانواده
اما تو خدایی اصلا برام نیست که امروز موفق نباشم. اصلا دوست ندارم پیروز بشم. دوست دارم امروز ببازم. دوست دارم ... اما از طعم شکست متنفرم. از انگ بی عرضگی. چی کار کنم. نمیدونم. خدایا خودت کمک کن. .... اگه من خدا بودم همین الان آدمی مثل خودم رو تبدیل به سنگ..نه به یه تیکه تاپاله میکردم. اما خوب من خدا نیستم. تو خدایی... پس کمکم کن.
چهارشنبه 16/8/1386 - 11:41
دعا و زیارت
خدا همیشه با من همراه هست همیشه در نوشته های من خدا حضور داشته است چون خدا همچون دختر بچه کوچکی در درون من نفس می کشد و در تمام نوشته های من ؛‌ شیطان هم حضور داشته است چون شیطان همچون سوسکی سیاه با شاخک های دراز در درون تاریک های درون من لانه کرده است دختر بچه کوچک از سوسک سیاه نمی ترسد ولی از آن بدش می آید یکبار دختر کوچک درونی من به من گفت اگر آن سوسک نبود الان برای خودش خانمی شده بود سوسک سیاه نفرت انگیز من از چاه های متعفن درونی خودم متولد شده است و دختر بچه کوچک هم در بطن اندک خوبی هایی که دارم رشد می کند من حامل خدا و شیطانم و در تمامی کارها و حرف ها و نوشته هایم آثاری از این دو را به همراه دارم دخترک زیبا و کوچک درونی من دستانی کوچک و لطیف با انگشتانی کشیده دارد و چشمانی درشت و زلال و همیشه مرطوب و من گاهی ناخواسته اذیتش می کنم و او به جای گریه کردن سکوت می کند و نوازشم می کند و من از این سکوت و نوازش او ؛‌ به گریه می افتم و سوسک سیاه در لحظه های گریه من در ته عمیق ترین چاله هایی که نور را یارایی برای رسیدن به آنجا نیست مخفی می شود و با کرک های زمخت پاهای کلفتش سعی می کند چاله را عمیق تر کند دختر کوچک درونی من هیچگاه سوسک را نمی کشد دختر کوچک درونی من نور را دوست دارد و من گاهی تمام دریچه ها را برویش می بندم درون من گاهی شبیه سیاهچاله های متعفنی می شود که خودم هم از آن گریزانم و گاهی دست های کوچک دختر بچه کوچک درونی من دریچه ها را باز می کند و من دوباره نفس می کشم من حامل تمام خوبی ها و حامل تمام بدی هایم دختر کوچک درونی من عاشق من است و من بیشتر اوقات او را از خود دور می کنم دختر کوچک درونی من دوست دارد زودتر بزرگ شود و دست مرا بگیرد و با خودش ببرد به دشتی که تمام وسعتش سبز و لاجوردیست و من گاهی فراموش می کنم که او برای بزرگ شدن به چیزهایی نیاز دارد من همه چیز را می دانم و هیچ چیز را نمی فهمم و این عمیقا تاسف بار است
چهارشنبه 16/8/1386 - 11:38
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته