افرادی که گروه خونی آنها AB است:

بی نهایت حساس زود رنج و عصبیند و همیشه تحت تاثیرند

بی ثبات به نظر میرسند گاهی با حرارت و پرشورند و گاه 180

درجه تغییر میکنند روحیه انعطاف دارند و سرشار از ذوقند از بذل

و بخشش لذت میبرند و از کمک به دیگران کوتاهی نمیکنند آنها

سخنوران خوبی هستند در مشاغلی همچون پزشکی پرستاری

مددکاری و وکالت موفقند

افرادی که گروه خونی آنها O است:

خوش بین خوش فکر و سرزبان دارند می توانند با هر گونه

تغییر مطابقت شوند گلیم خود را از آب می کشند با اراده

و صمیمی اند بر اعصابشان مسلطند دلشان می خواهد

خوب زندگی کنند دنبال پول نیستند و مسئولند

افرادیکه گروه خونی آنها B است

موفقیت ویژه ای دارند انسانهایی رک گو بی پرده و با اراده و جسوری هستند.

صریح و جدی حرف میزنند و راحت عمل می کنند از حیث درونی کاملند و تحت تاثیر

قرار نمی گیرند نقابی از خشونت دارند افرادی سخاوتمند بلند نظر خودرو پرکار پر شور و فعالند.

نگرانی و کم حوصلگی خصوصیتی است که گاهی گریبانگیرآنها می شود

دوستان زیادی ندارند و دیر می جوشند در زمینه کار مثبت و جاه طلبند کنار آمدن

با آنها آسان نیست

افرادیکه گروه خونی آنها A است:

افرادی هستند که در طول زندگی تغییرات زیادی در اخلاق خود دارند زمانی پر تلاش

مبتکر و پرهوشند و زمانی بی حوصله و بی تفاوت.

معمولا کمرو و تاثیر پذیرند و در مقابل افراد جدید خوب عمل نمی کنند زیاد به کسی

اعتماد ندارند و دیر دوست میشوند از دورویی و تظاهر متنفرند ریسک نمی کنند

بدون مطالعه و تحقیق دست به عمل نمیزنند. در مشاغل حساسی همچون مدیرکلی

بانکداری و ... موفقند.

دروغ مانند برفیست که هرچقدر آنرا بغلتانید ، بزرگتر میشود

قصه های خوب برای بچه های خوب®، از کتاب

 های مورد علاقه من در زمان کودکی بود . این

داستان رو از آن کتاب نوشته مرحوم مهدی آذر

سینا (شماره 3) انتخاب کردم و برای شما تایپ

کردم . امیدوارم شما هم خوشتون بیاد و اگر

احیانا در تایپ این متن غلطی وجود دارد ، به

بزرگی خودتون ببخشید .  

 گفتار خوب  

 یک روزی بود و یک روزگاری . یک شب هارون الرشید ، خلیفه عباسی ، خوابی دیده بود و صبح دستور داد تعبییر گویان و خواب گذاران حاضر شوند تا خواب خلیفه را تعبییر کنند . در روزگاران قدیم ، مردم به خواب و تعبییر خواب بیشتر عقیده داشتند و از خواب هاب بد میترسیدند . هر خوابی تعبییری دارد و خبری از آینده میدهد .  این بود که پادشاهان ، خوابگذاران و تعبییر گویان مخصوص داشتند و همیشه تعبییر خواب های خوش یا ترسناک خود را می پرسیدند و گاهی بنای کارهای خود را هم بر روی همان خواب ها و تعبییر ها میگذاشتند و کارهای عجیبی میکردند . بعضی از تعبییر گویان زیرک هم از این روش استفاده میکردند و غرضهایی که داشتند ، به کار میبردند . 

  هارون الرشید بارها دیده بود که تعبییر گویان حرفهای پرت و پلا میزنند . این بود که کمتر حرف آنها را باور میکرد و میگفت :"اگر تعبییر خواب علم است ، پس باید همه تعبییر گویان یک خواب را یک جور تعبییر کنند و نباید هر کدام چیز دیگری بگویند . اگر هم خواب تعبییر ندارد ، پس این پیزهای عجیب و غریبی که آدم در خواب میبیند ، برای چه میبیند ؟ و چون آن روزها هنوز این مساله حل نشده بود ، از خواب بد میترسید و رسم خلیفه این بود که با چند نفر خواب گذار و تعبییر گو جداگانه خوابی را که دیده بود ، شرح میداد و هر وقت تعبییر های آنها بهم شبیه بود ، آن را باور میکرد و هر وقت تعبییر ها بهم شباهتی نداشت ، هیچ کدام را باور نمیکرد .  آن روز دو نفر از تعبییرگویان حاضر شدند . خلیفه یکی را به حضور خواست و خواب خود را شرح داد . گفت :"در خواب دیدم که دندانهای من یکی یکی از دهانم بیرون افتاد و هیچ دندان در دهانم نماند . تعبییر آن چیست ؟ 

    خوابگزار گفت :"خواب خوبی نیست . تعبییرش این است که همه خویشان و نزدیکان خلیفه پیش از مرگ خلیفه میمیرند ."   خلیفه گفت :"عجب تعبییر یلخی است !" و دستو داد خوابگزار را صد چوب بزنند و از قصر بیرونش کنند .  بعد تعبییر گوی دومی را حاضر کرد و همان خواب را شرح داد و گفت :"تعبییر کن" خوابگزار گفت :"خواب خوبی است . تعبییرش آن است که زندگانی خلیفه از تمام خویشان و نزدیکان ، درازتر است و عمر خلیفه از همه بیشتر است ." 

  خلیفه گفت :"عجب تعبییر شیرینی است !" و دستو داد صد سکه طلا به او پاداش یدهند . بعد وزیرش را خواست و گفت :"بروید و از تعبییر گوی دومی هم دلجویی کنید و چیزی بدهید . تعبییر اولی هم همان بود که این یکی گفت اما گفتارش تلخ بود . هر دو یک چیز را گفتند اما اولی بد گفت و دومی خوب گفت."  

مطلب شماره 345

 دوستان عزیز,

این آخرین مطلب من خواهد بود . متاسفانه یا خوشبختانه به دلایلی دیگر قادر نخواهم بود در بین شما باشم,نظر بدم و مطلب بنویسم (قابل توجه کاربری کاربری که از من خواسته بود زودتر از این بخش برم) 

از همه دوستان عزیزی که در این مدت بر من منت نهادند و مطالب مرا میخواندند ( و نظر میدادند و یا نمی دادند ) , صمیمانه سپاسگذارم و برایشان آرزوی توفیق روز افزون دارم .

امیدوارم جمعتون همیشه گرم و صمیمی بمونه و ادامه دادن رو ادامه بدید .

بر دعا دستی بر آرم تا ز مهر ایزدی ــــ

سرزند مهتاب خوشبختی ز ایوان شما

بختتان پیروز و فردای شما بركام باد

جانتان بی رنج، ای جانم به قربان شما

سلامت و سرافراز باشید

مهسا

بهمن ماه سال یک هزار و سیصد و هشتاد و هفت