• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 146
تعداد نظرات : 364
زمان آخرین مطلب : 4796روز قبل
دعا و زیارت

 

خداوند بی نهایت است

خداوند بی نهایت است و لامکان و بی زمان، اما به قدر فهم تو کوچک می شود و به قدر نیاز تو فرود می آید و به قدر آرزوی تو گسترده می شود و به قدر ایمان تو کارگشا  می شود.

 

پنج شنبه 18/4/1388 - 17:44
خواستگاری و نامزدی

 

همه چیز در پایان خوب است. اگر خوب نباشد بدانید که هنوز به نقطه پایان نرسیده است.

پنج شنبه 18/4/1388 - 17:43
خواستگاری و نامزدی

 

اگر قادر نیستی خود را بالا ببری همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشه‌ای را بالا ببری

پنج شنبه 18/4/1388 - 17:42
شعر و قطعات ادبی

سلام به همه ی دوستان خوبم

جای همتون دیشب جمکران خالی بود

 

 

دیشب غزلی سرود عاشق شده بود

با دست و دلی کبود عاشق شده بود

افتاد و شکست زیر باران پوسید

آدم که نکشته بود عاشق شده بود

 

جمعه 8/3/1388 - 13:43
دعا و زیارت
امام علی ع فرمود : اگر بر دشمنت دست یافتی ، بخشیدن او را شکرانه پیروزی قرار ده
پنج شنبه 10/2/1388 - 23:11
دانستنی های علمی

سخنانی از بزرگان


آلبرت انیشتین :
مرد به این امید با زن ازدواج میکند که زن هیچگاه تغییر نکند ، زن به این امید با مرد
ازدواج میکند که روزی مرد تغییر کند و همواره هر دو ناامید میشوند

----------------------------

ناپلئون بناپارت :
هنگامی که دشمنت در حال اشتباه کردن است ، در کارش وقفه نینداز .

----------------------------

آلبرت انیشتین :
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت توضیحش بدی !

----------------------------

اسکار وایلد :
همیشه دشمنانت را ببخش ، هیچ چیز بیش از این آنها را ناراحت نمیکند .

----------------------------

ناپلئون بناپارت :
مذهب چیزی است که مانع کشته شدن پولدار بدست فقیر میشود .

----------------------------

مارک تواین :
بهتر است دهانت را ببندی و احمق بنظر برسی ، تا اینکه بازش کنی و همه بفهمند که
واقعاً احمقی !

----------------------------

آلبرت انیشتین :
تفاوت بین نابغه و کودن بودن در این است که نابغه بودن محدودیت های خودش را دارد

----------------------------

 

آلبرت انیشتین :
دو چیز را پایانی نیست : یکی جهان هستی و دیگری حماقت انسان . البته در مورد

اولی مطمئن نیستم !

----------------------------

 

ژوزف استالین :
مرگ یک نفر تراژدیه ، مرگ یک میلیون نفر آمار

----------------------------

ماهاتما گاندی :
آنچنان زندگی کن گویی که فردا خواهی مرد ، آنچنان بیاموز گویی که تا ابد زنده خواهی
ماند .

----------------------------

البرت هوبارد :
زندگی رو زیاد جدی نگیر ، چون هرگز از اون زنده بیرون نمیری

----------------------------

آلبرت انیشتین :
انسانهای باهوش مسائل را حل میکنند ، نوابغ آنها را اثبات میکنند .

----------------------------

ژان کوکتو :
ما باید به شانس ایمان بیاوریم ،‌ تا کی میتوانیم موفقیت کسانی را که دوستشان
نداریم تفسیر کنیم  .

----------------------------

آیزاک آسیموف :
زندگی لذتبخش است و مرگ آرامش بخش ،‌این میان انتقال رنج آور است

----------------------------

ناپلئون :
اگر با دشمنی زیاد بجنگی ،‌ بعد از مدتی تمام استراتژی های تو را فرا میگیرد .

----------------------------

وینستون چرچیل :
پیروزی یعنی توانایی رفتن از یک شکست به شکست دیگر بدون از دست دادن اشتیاق .

 

يکشنبه 6/2/1388 - 10:14
شعر و قطعات ادبی

 

کسانی که واقعا به بزرگی خدا ایمان دارند

هنگام رفتن به بالای کوه برای دعای باران همراه

خود چتر می برند

جمعه 25/11/1387 - 15:23
دعا و زیارت

نامه ای به امام حسین (ع)

       

 

 

به نامه خدای کربلا

سلام، سلام به تو ای آقای من

 

نمی دانی چقدر دلتنگت هستم، دلم برای صحن و سرایت، برا ی ضریح شش گوشه­ات تنگ شده است. قبل از اینکه به دیدارت بیایم از تو تنها نامی می­دانستم با گفته و شنیده­هایی که نمی­دانستم چقدر درست هستند، هیچ گاه نتوانستم کربلا و عاشورا را درک کنم و همیشه صدها سوال ذهن ناتوانم را آزار می­داد و گمان می­­کردم تا کربلا را نبینم نمی­توانم جواب سوالاتم را پیدا کنم

 

 

 

(مقام حضرت علی اکبر (ع

 

 

(مقام حضرت علی اصغر (ع

 

 

نمی­­دانم چه شد و چرا برگه­ی عبور من به دستان پر مهرت، آن هم در عین ناباوری مهر ورود خورد. آمدم با دنیایی از سوالات و کوله باری از غمها شاید که بتوانم تو را بفهمم

اما هر آنچه که خوانده بودم یا شنیده بودم و حتی دیده بودم، با آنچه که دیدم تفاوت می­کرد. انگار کربلای ذهنم فرو ریخت و کربلایی تازه در آن شکل گرفت. هیچ چیز آن طور که تصور می­کردم نبود، می­پنداشتم صحرایی بزرگ با فاصله­هایی که هیچ گاه کوتاه نمی­شوند زمین عاشور را تشکیل می­دهند، اما این صحرا خیلی کوچکتر ار آن بود که تصور می­کردم و فاصله­ها آنقدر نزدیک بودند که نمی­شد تصور کرد چطور در این فاصله­های کوتاه عاشورایی به این بزرگی اتفاق افتاده است و چرا این فاصله­ها اینقدر در آن روز به درازا کشیده شده­اند. فاصله میان خیمه­گاه تا تل زینبیه و گودال قتلگاه، فاصله میان فرات تا محل قطع دست چپ و دست راست ابوالفضل  و تا محل شهادتشان

 

 

 

خیمه گاه

 

 

        

تل زینبیه

 

 

 

رودخانه فرات

 

 

  

مقام دست راست ابوالفضل 

 

 

   

مقام دست چپ ابوالفضل 

 

 

در این سفر نه تنها سوالاتم پاسخ داده نشدند بلکه عمیق­تر هم شدند، آنقدر که فقط به خود گفتم چرا؟

تا نیامده بودم دیدنت یک آرزو بود، گمان می­کردم با دیدنت به آرزویم می­رسم اما فهمیدم نه، دیدنت پایان راه نیست بلکه آغاز راه است، درست مثل مجنون زمانی که برای اولین بار لیلی را دید و عاشق شد. من هم امروز دیوانه و مجنون تو گشته­ام

هرگاه دلم می­گیرد سخت دلتنگ می­شوم، چشمانم را می­بندم و خود را در حرمت فرض می­کنم آن لحظه­ایی که کنار شش گوشه­ات نشستم  و ساعتی آرام فقط و فقط به تو و زائرانت که در آن لحظه شاید 20 نفری بیش نبودند خیره شدم، فقط نگاه می­کردم و سکوت. آنقدر این سکوت برایم شیرین بود که دلم نمی­خواست با هیچ چیز شکسته شود، نمی­دانی حتی دلم برای کبوتری که روی ضریحت نشسته بود و بالای سرم برای خود خانه­ای ساخته بود تنگ شده است، چقدر آن لحظه دلم می­خواست من جای او بودم

از این روزها ماهها می­گذرد و من دلتنگ دیدارت هستم و امروز آخرین آرزویم دیدن دوباره­ی تو است قبل از آنکه بمیرم، نگذار آرزو به دل بمیرم

می­دانم بدتر از آنچه که بودم شده­ام اما شرمنده­ام، مثل همیشه از تو مدد می­خواهم و امیدم به دستان توست. می­دانم بزرگوارتر از آنی که مرا نبخشی و یاریم نکنی. دیشب به یاد حرمت و به قصد زیارتت به امامزاده شاه عبدالعظیم الحسنی رفتم به این امید که در این شب جمعه­ی اول ماه من نیز از زائرانت باشم

 هر چند از تو بسیار دورم اما با همه­­ی وجودم تو را هر جا که باشم احساس می­کنم، دستانم منتظر یاری تو هستند، یاریم کن

         یا حسین علیه السلام                             

 

دوشنبه 16/10/1387 - 16:51
دعا و زیارت

 

 

عشقت شفای سینه ام      
مهدی بیا مهدی بیا


دست من و دامان تو     
جان جهان قربان تو
چشم من و احسان تو   
  
مهدی بیا مهدی بیا


ای دلبر دور از نظر       
ای شاه دل بالا گوهر
ای منتظر ای منتظر
        
مهدی بیا مهدی بیا


اندر سر راه تو من          
صبر و تحمل تا به کی
هجرت تحمل تا به کی         
این غم تحمل تا به کی
مهدی بیا مهدی بیا            
                            مهدی بیا مهدی بیا

 

جمعه 6/10/1387 - 10:57
شعر و قطعات ادبی

 

  قاصدک ! هان ، چه خبر آوردی ؟
  از کجا و ز که خبر آوردی ؟
  خوش خبر باشی ، اما ،‌ اما
  گرد بام و در من
  بی ثمر می گردی
  انتظار خبری نیست مرا
  نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری
  برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
  برو آنجا که تو را منتظرند
  قاصدک
  در دل من همه کورند و کرند
  دست بردار ازین در وطن خویش غریب
  قاصد تجربه های همه تلخ
  با دلم می گوید
  که دروغی تو ، دروغ
  که فریبی تو. ، فریب
  قاصدک هان ، ولی ... آخر ... ای وای
  راستی آیا رفتی با باد ؟
  با توام ، ای! کجا رفتی ؟ ای
  راستی آیا جایی خبری هست هنوز ؟
  مانده خاکستر گرمی ، جایی ؟
  در اجاقی طمع شعله نمی بندم خردک شرری هست هنوز ؟
  قاصدک
  ابرهای همه عالم شب و روز
  در دلم می گریند .

 

يکشنبه 1/10/1387 - 12:48
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته