• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 146
تعداد نظرات : 364
زمان آخرین مطلب : 4797روز قبل
خواستگاری و نامزدی

 

شخصی نزد همسایه اش رفت و گفت: گوش کن! می خواهم چیزی برایت تعریف کنم.دوستی به تازگی در مورد تو می گفت.... همسایه حرف او را قطع کرد و گفت:  - قبل از اینکه تعریف کنی، بگو آیا حرفت را از میان سه صافی گذرانده ای یانه؟ - کدام سه صافی؟ - اول از میان صافی واقعیت. آیامطمئنی چیزی که تعریف می کنی واقعیت دارد؟  -نه. من فقط آن را شنیده ام. شخصی آن را برایم تعریف کرده است. - سری تکان داد و گفت: پس حتما آن را از میان صافی دوم یعنی خوشحالی گذرانده ای. مسلما چیزی که می خواهی تعریف کنی، حتی اگر واقعیت نداشته باشد، باعث خوشحالی ام می شود. - دوست عزیز، فکر نکنم تو را خوشحال کند. - بسیار خوب، پس اگر مرا خوشحال نمی کند، حتما از صافی سوم، یعنی فایده،  رد شده است. آیا چیزی که می خواهی تعریف کنی، برایم مفید است و به دردم  می خورد؟ - نه، به هیچ وجه! همسایه گفت: پس اگر این حرف، نه واقعیت دارد، نه خوشحال کننده است و نه  مفید، آن را پیش خود نگهدار و سعی کن خودت هم زود فراموشش کنی  
دوشنبه 3/12/1388 - 11:15
خواستگاری و نامزدی
مرد درحال تمیز كردن اتومبیل تازه خود بود كه متوجه شد پسر 4 ساله اش تكه سنگی برداشته و بر وری ماشین خط می اندازد .

مرد با عصبانیت دست كودك را گرفت و چندین مرتبه ضربات محكمی بر دستان كودك زد بدون اینكه متوجه آچاری كه در دستش بود شود

در بیمارستان كودك به دلیل شكستگی های فراوان انگشتان دست خود را از دست داد .

وقتی كودك پدرخود را دید با چشمانی آكنده از درد از او پرسید : پدر انگشتان
  من كی دوباره رشد می كنند ؟

مرد بسیار عاجز و ناتوان شده بود و نمی توانست سخنی بگوید ، به سمت ماشین خود بازگشت و شروع كرد به لگد مال كردن ماشین .

و با این عمل كل ماشین را از بین برد و ناگهان چشمش به خراشیدگی كه كودك ایجاد كرده بود خورد كه نوشته بود :

( دوستت دارم پدر ! )
 
روز بعد مرد خودكشی كرد .

عصبانیت و عشق محدودیتی ندارند .

چیزها برای استفاده كردن هستند و انسان ها برای دوست داشتن .

مشكل دنیای امروزی این است كه انسانها مورد استفاده قرار می گیرند و این درحالی است كه چیزها دوست داشته می شوند .

مراقب افكارت باش كه گفتارت می شود .

مراقب گفتارت باش كه رفتارت می شود .

مراقب رفتارت باش كه عادت می شود .

مراقب عادتت باش كه شخصیتت می شود .

مراقب شخصیتت باش كه سرنوشتت می شود .
 
دوشنبه 3/12/1388 - 11:7
طنز و سرگرمی

خودکشی به روش های گوناگون













 

دوشنبه 3/12/1388 - 11:4
محبت و عاطفه

"در معبدی گربه ای وجود داشت که هنگام مراقبه ی راهب ها مزاحم تمرکز آن ها

می شد . بنا بر این استاد بزرگ دستور داد هر وقت زمان مراقبه می رسد یک نفر

گربه را گرفته و به ته باغ ببرد و به درختی ببندد . این روال سال ها ادامه پیدا

کرد و یکی از اصول کار آن مذهب شد . سال ها بعد استاد بزرگ در گذشت . گربه هم

مرد . راهبان آن معبد گربه ای خریدند و به معبد آوردند تا هنگام مراقبه به درخت

ببندند تا اصول مراقبه را درست به جای آورده باشند . سالها بعد استاد بزرگ

دیگری رساله ای نوشت در باره ی اهمیت بستن گربه"

دوشنبه 3/12/1388 - 11:1
دانستنی های علمی

 

اولین شانس

 

مرد جوانی در آرزوی ازدواج با دختر کشاورزی بود.کشاورز گفت برو در آن قطعه زمین بایست. من سه گاو نر را آزاد می کنم. اگر توانستی دم یکی از این گاو نرها را بگیری، من دخترم را به تو خواهم داد.مرد قبول کرد. در طویله اولی که بزرگ ترین بود ، باز شد . باور کردنی نبود. بزرگ ترین و خشمگین ترین گاوی که در تمام عمرش دیده بود. گاو با سم به زمین می کوبید و به طرف مرد جوان حمله برد. جوان خود را کنار کشید، تا گاو از مرتع گذشت. دومین در طویله که کوچک تر بود، باز شد. گاوی کوچک تر از قبلی که با سرعت حرکت کرد .جوان پیش خودش گفت : منطق می گوید این را ولش کنم ،چون گاو بعدی کوچک تر است و این ارزش جنگیدن ندارد.سومین در طویله هم باز شد و همان طور که فکر می کرد ضعیف ترین و کوچک ترین گاوی بود که در تمام عمرش دیده بود.پس لبخندی زد و در موقع مناسب روی گاو پرید و دستش را دراز کرد تا دم گاو را بگیرداما………گاو دم نداشت!!!!زندگی پر از ارزش های دست یافتنی است، اما اگر به آن ها اجازه رد شدن بدهیم ، ممکن است که دیگر هیچ وقت نصیبمان نشود. برای همین سعی کن که همیشه اولین شانس را دریابی

                                                  

 

دوشنبه 3/12/1388 - 11:0
طنز و سرگرمی

سرگرمی،   طنز و کاریکاتور

 

در شرکت مایکر سافت قسمتی وجود داره به اسم عیب یابی تلفنی و مشاوره (فکر کنم درست ترجمه کردم)
هر کسی مشکلی داشته باشه راجع به کامپیوتر و   برنامه های کامپیوتری به این مرکز زنگ میزنه و از اون ها راهنمایی میخواد..فرض رو بر این میذاریم که هر کسی که با کامپیوترکار میکنه از یه دانش ابتدایی نسبت به این دستگاه برخورداره..اونم تو انگلیس...
چند تا از مکالمات و مشاوره های تلفنی این مرکز رو بخونین .... 
این مطالب مکالمات تلفنی واقعی ضبط شده در مرکز خدمات مشاوره مایکروسافت در انگلستان است

 

 

 

 

 

مرکز : چه نوع کامپیوتری دارید؟
مشتری : یک کامپیوتر سفید....


مشتری : سلام، من "سلین" هستم. نمی تونم دیسکتم رو دربیارم
مرکز : سعی کردین دکمه رو فشار بدین؟
مشتری : آره، ولی اون واقعاً گیر کرده
مرکز : این خوب نیست، من یک یادداشت آماده می کنم...
مشتری : نه ... صبر کن ... من هنوز نذاشتمش تو درایو ... هنوز روی میزمه ... ببخشید


مرکز : روی آیکن My Computer در سمت چپ صفحه کلیک کن.
مشتری : سمت چپ شما یا سمت چپ من؟


مرکز : روز خوش، چه کمکی از من برمیاد؟
مشتری : سلام ... من نمی تونم پرینت کنم.
مرکز : میشه لطفاً روی
Start
کلیک کنید و ...
مشتری : گوش کن رفیق؛ برای من اصطلاحات فنی نیار! من بیل گیتس نیستم، لعنتی!


مشتری : سلام، عصرتون بخیر، من مارتا هستم، نمی تونم پرینت بگیرم. هر دفعه سعی می کنم میگه : "نمی تونم پرینتر رو پیدا کنم" من حتی پرینتر رو بلند کردم و جلوی مانیتور گذاشتم ، اما کامپیوتر هنوز میگه نمی تونه پیداش کنه...


مشتری : من توی پرینت گرفتن با رنگ قرمز مشکل دارم
مرکز
: آیا شما پرینتر رنگی دارید؟
مشتری : نه.


مرکز : الآن روی مانیتورتون چیه خانوم؟
مشتری : یه خرس
Teddy که دوست پسرم از سوپرمارکت برام خریده.


مرکز : و الآن F8 رو بزنین.
مشتری : کار نمی کنه.
مرکز : دقیقاً چه کار کردین؟
مشتری : من کلید
F رو 8 بار فشار دادم همونطور که بهم گفتید، ولی هیچ اتفاقی نمی افته...


مشتری : کیبورد من دیگه کار نمی کنه.
مرکز : مطمئنید که به کامپیوترتون وصله؟
مشتری : نه، من نمی تونم پشت کامپیوتر برم.
مرکز : کیبوردتون رو بردارید و 10 قدم به عقب برید.
مشتری : باشه.
مرکز : کیبورد با شما اومد؟
مشتری : بله
مرکز : این یعنی کیبورد وصل نیست. کیبورد دیگه ای اونجا نیست؟
مشتری : چرا، یکی دیگه اینجا هست. اوه ... اون یکی کار می کنه!


مرکز : رمز عبور شما حرف کوچک a مثل apple، و حرف بزرگ V مثل Victor، و عدد 7 هست.
مشتری : اون 7 هم با حروف بزرگه؟


مشتری نمی تونه به اینترنت وصل بشه...
مرکز : شما مطمئنید رمز درست رو به کار بردید؟
مشتری : بله مطمئنم. من دیدم همکارم این کار رو کرد.
مرکز : میشه به من بگید رمز عبور چی بود؟
مشتری : پنج تا ستاره.


مرکز : چه برنامه آنتی ویروسی استفاده می کنید؟
مشتری :
Netscape

مرکز : اون برنامه آنتی ویروس نیست.
مشتری : اوه، ببخشید...internet explorer


مشتری : من یک مشکل بزرگ دارم. یکی از دوستام یک Screensaver روی کامپیوترم گذاشته، ولی هربار که ماوس رو حرکت میدم، غیب میشه!


مرکز : مرکز خدمات شرکت مایکروسافت، می تونم کمکتون کنم؟
مشتری : عصرتون بخیر! من بیش از 4 ساعت برای شما صبر کردم. میشه لطفاً بگید چقدر طول میکشه قبل از اینکه بتونین کمکم کنید؟
مرکز : آآه..؟ ببخشید، من متوجه مشکلتون نشدم؟
مشتری : من داشتم توی
Word کار می کردم و دکمه Help رو کلیک کردم بیش از 4 ساعت قبل. میشه بگید کی بالاخره کمکم می کنید؟


مرکز : چه کمکی از من برمیاد؟
مشتری : من دارم اولین ایمیلم رو می نویسم.
مرکز : خوب، و چه مشکلی وجود داره؟
مشتری : خوب، من حرف
a رو دارم، اما چطوری دورش دایره بذارم؟

 

 

دوشنبه 3/12/1388 - 10:52
دانستنی های علمی

تنها بازمانده‌ی یك كشتی شكسته به جزیره ی كوچك خالی از سكنه ای افتاد. او با دلی لرزان دعا كرد كه خدا نجاتش دهد.

روزها افق را به دنبال یافتن کمک از نظر می گذراند اما كسی نمی آمد. سر انجام خسته و از پا افتاده موفق شد از تخته پاره ها كلبه ای بسازد تا خود را از باد و باران محافظت كند و دارا یی های اندكش را در آن نگه دارد.
روزی كه پس از پرسه روزانه و جستجوی غذا در حال برگشتن به كلبه بود با دیدن دود غلیظی که از آنجا بلند می شد با شتاب خود را به کلبه رساند و آنجا را در حال سوختن دید. همه چیز از دست رفته بود. در جا خشكش زد. از شدت خشم و اندوه فریاد زد:«خدایا تو چطور راضی شدی با من چنین كاری بكنی؟»
صبح روز بعد با بوق كشتی ای كه به ساحل نزدیك می شد از خواب پرید. خود را به سرعت به ساحل رساند و وقتی با ملوانان روبرو شد پرسید: «شما ها از كجا فهمیدید من اینجا هستم؟» ملوانان با تعجب جواب دادند: « خوب ما متوجه علایمی دودی که می فرستادی شدیم!»
با آرزوی بهترین ها برای شما
دوشنبه 3/12/1388 - 10:43
خواستگاری و نامزدی

 



کوچک که بودیم چه دل های بزرگی داشتیم
اکنون که بزرگیم چه دلتنگیم



کاش دلهامون به بزرگی بچگی بود
کاش همان کودکی بودیم که حرفهایش
را از نگاهش می توان خواند



کاش برای حرف زدن
نیازی به صحبت کردن نداشتیم
کاش برای حرف زدن فقط نگاه کافی بود
کاش قلبها در چهره بود
اما اکنون اگر فریاد هم بزنیم کسی نمی فهمد
و دل خوش کرده ایم که سکوت کرده ایم



سکوت پر بهتر از فریاد تو خالیست
سکوتی را که یک نفر بفهمد
بهتر از هزار فریادی است که هیچ کس نفهمد
سکوتی که سرشار از ناگفته هاست
ناگفته هایی که گفتنش یک درد و نگفتنش هزاران درد دارد
دنیا را ببین...
بچه بودیم از آسمان باران می آمد
بزرگ شده ایم از چشمهایمان می آید!
بچه بودیم همه چشمای خیسمون رو میدیدن
بزرگ شدیم هیچکی نمیبینه


بچه بودیم تو جمع گریه می کردیم
بزرگ شدیم تو خلوت
بچه بودیم راحت دلمون نمی شکست
بزرگ شدیم خیلی آسون دلمون می شکنه



بچه بودیم همه رو ۱۰ تا دوست داشتیم
بزرگ که شدیم بعضی ها رو هیچی
بعضی هارو کم و بعضی ها رو بی نهایت دوست داریم

 



بچه که بودیم قضاوت نمی کردیم و همه یکسان بودن
بزرگ که شدیم قضاوتهای درست و غلط باعث شد که اندازه دوست داشتنمون تغییر کنه

 



کاش هنوزم همه رو
به اندازه همون بچگی ۱۰ تا دوست داشتیم 

 



بچه که بودیم اگه با کسی
دعوا میکردیم ۱ ساعت بعد از یادمون میرفت
بزرگ که شدیم گاهی دعواهامون سالها تو یادمون مونده و آشتی نمی کنیم

 

 



بچه که بودیم گاهی با یه تیکه نخ سرگرم می شدیم
بزرگ که شدیم حتی ۱۰۰ تا کلاف نخم سرگرممون نمیکنه

 



بچه که بودیم بزرگترین آرزومون داشتن کوچکترین چیز بود
بزرگ که شدیم کوچکترین آرزومون داشتن بزرگترین چیزه
بچه که بودیم آرزومون بزرگ شدن بود
بزرگ که شدیم حسرت برگشتن به بچگی رو داریم 

 



بچه که بودیم تو بازیهامون همش ادای بزرگ ترها رو در می آوردیم
بزرگ که شدیم همش تو خیالمون بر میگردیم به بچگی
بچه بودیم درد دل ها را به هزار ناله می گفتیم همه می فهمیدند
بزرگ شده ایم درد دل را به صد زبان به کسی می گوییم.... هیچ کس نمی فهمد
بچه بودیم دوستیامون تا نداشت
بزرگ که شدیم همه دوستیامون تا داره



بچه که بودیم بچه بودیم
بزرگ که شدیم بزرگ که نشدیم هیچ دیگه همون بچه هم نیستیم




 

 

دوشنبه 3/12/1388 - 10:41
موبایل

ورود چند نفره به مسنجر Yahoo Messenger Multi users
 

برای ورود با چند آی دی به یاهو مسنجر نیاز به هیچ نرم افزار اضافه ای ندارید. تنها كافی است مراحل زیر را

 دنبال كنید:

1– به Start-» Run بروید و بعد عبارت regedit را بنویسید.

2– به بخش زیر بروید:

HKEY_CURRENT_USER-»

Software-»yahoo-»page-»Test

ورود چند نفره به مسنجر Yahoo Messenger Multi users

3– در نوار كناری سمت راست كلیك راست كنید و سپس گزینه New Dword value را انتخاب كنید.

4– نام آن را Plural بگذارید.

5– روی آن دوبار كلیك كنید و مقدار آن را برابر با 1 قرار دهید.

حالا شما می توانید به هر تعداد باری كه خواستید، یاهو مسنجر باز كنید و با آن وارد شوید.

 

دوشنبه 12/11/1388 - 10:4
دانستنی های علمی

راه های شناخت افراد از امضاء کردن آنها

 

1-كسانی كه به طرف عقربهای ساعت امضاء می كنند انسان های منطقی هستند


2-كسانی كه بر عكس عقربه های ساعت امضاء می كنند دیر منطق را قبول می كنند و بیشتر غیر منطقی هستند .


3-كسانی كه از خطوط عمودی استفاده می كنند لجاجت و پافشاری در امور دارند.


4-كسانی كه از خطوط افقی استفاده می كنند انسان های منظّم هستند


5-كسانی كه با فشار امضاء می كنند در كودكی سختی كشیده اند


6-كسانی كه پیچیده امضاء می كنند شكّاك هستند


7-كسانی كه در امضای خود اسم و فامیل می نویسند خودشان را در فامیل برتر می دانند


8-كسانی كه در امضای خود فامیل می نویسند دارای منزلت هستند


9-كسانی كه اسمشان را می نویسند و روی اسمشان خط می زنند شخصیت خود را نشناخته اند


10-كسانی كه به حالت دایره و بیضی امضاء می كنند ، كسانی هستند كه می خواهند به قله برسند

 

دوشنبه 12/11/1388 - 9:58
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته