پيرزاد
(
Pir-zād
)
زاده پير ، مُرشد ، شيخ
پيرنيا
(
Pir-niyā
)
بزرگ خاندان ، نويسنده كتاب تاريخ ايران باستان
پيرو
(
Pey-ro
)
تابع ، مقتدي
پيروز
(
Pirooz
)
مظفر ، غالب ، كامياب ، نام برادر شاپور اول ساساني
پيروزاختر
(
Pirooz- akhtar
)
كامياب از بخت ، مبارك طالع
پيروزاي
(
Piroozāy
)
دورانديش
پيروزبخت
(
Pirooz-bakht
)
خوشبخت ، كامروا
پيروزه
(
Pirooze
)
فيروزه ، جواهري قيمتي به رنگ سبز ، پيروز و سربلند
پيشداد
(
Pish-dād
)
از قانونگذاران نخستين ايران
پيشرو
(
Pish-row
)
جلودار ، پيشوا و راهنما
پيشكار
(
Pish-kār
)
مباشر
پيغام
(
Pey-ghām
)
گفتن مطلبي از زبان كسي به ديگران
پيكر
(
Pey-kar
)
جسد ، كالبد ، صورت ، مجسمه ، تنديس
پيكره
(
Pey-kare
)
مجسمه ، تنديس
پيل
(
Pil
)
فيل ، دستگاهي كه الكتريسته را در خود جمع كند
پيل ور
(
Pil-var
)
نام پدر فرخ زاد
پيلتن
(
Pil-tan
)
درشت هيكل ، تنومند ، يكي از القاب رستم
پيلسر
(
Pil-sar
)
نام پادشاه آشور
پيمان
(
Pey-mān
)
عهد ، شرط ، قرارداد ، پيوند
پيمانه
(
Pey-māne
)
ظرفي كه با آن چيزها را اندازه مي گيرند
پيوس
(
Piyoos
)
انتظار ، اميد ، توقع
پيوند
(
Pey-vand
)
خويش ، تبار ، وابسته ، اتصال