• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 507
تعداد نظرات : 10
زمان آخرین مطلب : 4088روز قبل
شهدا و دفاع مقدس



تهیه شیرینی نوروز در اسارت

آزادگان سرافراز دوران دفاع مقدس در دوران اسارت همواره امید به زندگی را در خود نگه می‌داشتند.
یكی از عوامل پایداری آنها در این دوران، ایمان به هدفی بود كه در پیش گرفته بودند براین اساس برای غلبه بر تبلیغات روانی دشمن و همچنین اثبات این كه حتی در بدترین شرایط هم امید به زندگی را از دست نداده‌اند در مناسبت‌های گوناگون برنامه‌هایی اجرا می‌كردند كه حتی دشمن بعثی را متحیر می‌ساخت.
خاطره زیر مربوط به یكی از آزادگان سرافراز در دوران اسارت است.
نوروز كه می‌آمد بچه‌ها به یاد روزهایی كه در كنار خانواده، سال نو را جشن می‌گرفتند به تكاپو می‌افتادند تا لشگر یأس و ناامیدی آن‌ها را محزون و افسرده نكند. بچه‌ها مقدار زیادی آب را با مقداری شكر قاطی می‌كردند و به جای شربت به هم تعارف می‌كردند تا آن روز را با خوشی آغاز كنند. برادری داشتیم به نام عمو جلیل اخباری كه ظاهرا سررشته‌ای از شیرینی‌پزی داشت. او ضمن تهیه‌ شیر خشك و چند عدد كاكائو از فروشگاه و جوشاندن و قاطی‌كردن آن‌ها با آب و شكر، مشغول درست‌ كردن نوعی شیرینی می‌شد. بچه‌های دیگر كه در كار حلب‌بری تبحر داشتند، از حلب‌های خالی روغن، سینی‌های مستطیل‌شكلی درست كرده تا عمو جلیل مایع كاكائویی خود را توی آن‌ها ریخته و آماده بردن كند.
عموجلیل با ظرافت خاصی كاكائوی سرد و سفت‌شده را به شكل لوزی می‌برید و اتاق به اتاق بین بچه‌ها می‌گرداند و به آن‌ها تبریك می‌گفت. بعدها كه فروشگاه، اجناس متنوع‌تر از جمله شیرعسل آورد، شیرینی‌های ما نیز متنوع‌تر شد.

تهیه و تنظیم: مؤسسه‌ فرهنگی پیام آزادگان

 

سه شنبه 8/12/1391 - 19:58
تاریخ

بسم الله الرحمن الرحیم

 

انالله و اناالیه راجعون

روحانیت اسلام امسال عید ندارد

دستگاه حاكمة ایران به احكام مقدسة اسلام تجاوز كرده و به احكام مسلمة قرآن قصد تجاوز دارد، نوامیس مسلمین در شرف هتك است و دستگاه جابر با تصویبنامه‌های خلاف شرع و قانون اساسی می‌خواهد زن‌های عفیف را ننگین و ملت ایران را سرافكنده كند.

دستگاه جابر در نظر دارد تساوی حقوق زن و مرد را تصویب و اجرا كند. یعنی احكام ضروریة اسلام و قرآن كریم را زیر پا بگذارد، یعنی دخترهای هجده ساله را به نظام اجباری ببرد و به سربازخانه‌ها بكشد، یعنی با زور سرنیزه دخترهای جوان عفیف مسلمانان را به مراكز فحشا ببرد.

هدف اجانب، قرآن و روحانیت است. دست‌های ناپاك اجانب با دست این قبیل دولت‌ها قصد دارد قرآن را از میان بردارد و روحانیت را پایمال كند. ما باید به نفع یهود امریكا و فلسطین هتك شویم، به زندان برویم، معدوم گردیم، فدای اغراض شوم اجانب شویم.

آنها اسلام و روحانیت را برای اجرای مقاصد خود مضر و مانع می‌دانند، این سد باید به دست دولت‌های مستبد شكسته شود.

موجودیت دستگاه، رهین شكستن این سد است. قرآن و روحانیت باید سركوب شود. من این عید را برای جامعة مسلمین عزا اعلام می‌كنم، تا مسلمین را از خطرهایی كه برای قرآن و مملكت قرآن در پیش است آگاه كنم. من به دستگاه جابر اعلام خطر می‌كنم. من به خدای تعالی از انقلاب سیاه و انقلاب از پایین نگران هستم. دستگاه‌ها با سوء تدبیر و با سوءنیت گویی مقدمات آن را فراهم می‌كنند. من چاره را در این می‌بینم كه این دولت مستبد به جرم تخلف از احكام اسلام و تجاوز به قانون اساسی كنار برود و دولتی كه پایبند به احكام اسلام و غمخوار ملت ایران باشد بیاید. بارالها من تكلیف فعلی خود را ادا كرم: «اللهم قد بلغت» و اگر زنده ماندم تكلیف بعدی خود را به خواست خداوند ادا خواهم كرد.

خداوندا، قرآن كریم و ناموس مسلمین را از شر اجانب نجات بده.

بخش تاریخ ایران و جهان تبیان

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=199838
سه شنبه 8/12/1391 - 19:57
تاریخ

نوروز و تحویل سال

سال 83 ساعت 10:18:37 تحویل شد. این زمان دقیق كه حتی با دقت‌های كمتر از ثانیه هم محاسبه میشود از كجا میآید؟ روی كره آسمان (برای سادگی آسمان را كره‌ای فرض میكنیم كه ستاره‌ها، خورشید و سیارات روی آن قراردارند)، مشابه زمین خط‌هایی مثل طول و عرض جغرافیایی در نظر میگیریم. امتداد استوای زمین در كره آسمان، استوای سماوی را میسازد، خطوط میل موازی استوای سماویاند و امتداد محور زمین به قطب‌های آسمان میرسد، قطب شمال آسمان بالای قطب شمال زمین و قطب جنوب آسمان بالای قطب جنوب زمین است. اگر دو قطب شمال و جنوب زمین را به هم وصل كنیم، خطی به‌دست میآید كه به آن محور گردش زمین میگوییم. امتداد محور زمین كره فرضی آسمان را در دو نقطه قطع میكند كه به آنها قطب‌های آسمان میگوییم. اگر درست در نقطه قطب شمال زمین باشید، قطب شمال آسمان دقیقا بالای سر شماست و قطب جنوب آسمان زیر پایتان.
خطوطی را موازی خط‌های عرض جغرافیایی زمین در آسمان رسم میكنیم، به این خط‌ها میل میگوییم. دایره‌ای را كه از تقاطع صفحه استوای زمین با كره آسمان تشكیل میشود، استوای آسمان (استوای سماوی) مینامیم. استوای سماوی دقیقا بالای استوای زمین قرار دارد، اگر در استوای زمین باشید، استوای سماوی در آسمان شما نیم‌دایره‌ای است كه شرق را به غرب وصل میكند و دقیقا از بالای سرتان میگذرد. و اگر در قطب‌های زمین باشید استوای سماوی دایره افق شما خواهد بود.
همه ما میبینیم كه خورشید هر روز از شرق طلوع میكند، مسیری را در آسمان میپیماید و در افق مغرب به پشت زمین میرود و به خوبی میدانیم كه این حركت ظاهری خورشید در اثر حركت وضعی زمین (گردش زمین به دور خودش در هر شبانه‌روز) پدید میآید. اما خورشید حركت دیگری هم در آسمان دارد. اگر خورشید آن‌چنان كم‌نور بود كه دیگر ستاره‌ها هم در كنارش دیده‌میشدند، میتوانستیم یك آزمایش جالب ترتیب دهیم. ما هر روز موقعیت خورشید را در آسمان با در كنار ستاره‌ها ثبت میكردیم و میدیدیم كه خورشید در زمینه ستاره‌های ثابت هر روز كمی به سمت غرب حركت میكند. این حركت خورشید تصویر حركت انتقالی (گردش زمین به دور خورشید) زمین است. در آزمایش ما خورشید تقریبا 24/365 روز بعد دوباره به محل اولش در زمینه ستاره‌ها باز میگردد. این مدت را كه دقیقا برابر مدت زمان گردش زمین به دور خورشید است، یك سال مینامیم.
وقتی كه هر روز محل خورشید را زمینه ستاره‌ها ثبت كنیم، خطی به دست میآوریم كه مسیر حركت سالانه خورشید در آسمان است. به این مسیر دایره‌البروج میگوییم. در حقیقت دایره‌البروج تصویر صفحه مداری زمین روی كره آسمان است. از دید ما روی زمین مسیر حركت سالانه خورشید در آسمان (دایره‌البروج) همواره ثابت است و از صورت‌های فلكی خاصی میگذرد كه در نجوم قدیم و طالع‌بینی به آنها برج میگویند. وقتی كه میگویند خورشید در برج سنبله است، یعنی خورشید در صورت فلكی سنبله قراردارد. به مسیر حركت سالانه خورشید در آسمان دایره‌البروج میگوییم. دایره‌البروج با استوای سماوی زاویه 5/23 درجه میسازد و در دو نقطه آن را قطع میكند. به نقطه‌ای كه در آن خورشید از جنوب استوای سماوی به شمال آن میآید، نقطه اعتدال بهاری میگوییم. خورشید در لحظه تحویل سال در نقطه اعتدال بهاری است.
دایره‌البروج با استوای سماوی موازی نیست و با آن زاویه 5/23 درجه میسازد و در دو نقطه آن را قطع میكند. این یعنی خورشید در مسیر سالانه‌اش گاه بالاتر و گاه پایین‌تر از استوای آسمان است. به همین دلیل است كه از دید ما كه در نیمكره شمالی زمین هستیم، خورشید در تابستان ارتفاع بیشتری از افق میگیرد و مستقیم به زمین میتابد و روزهای تابستان طولانیترند؛ چون خورشید در تابستان بالا (شمال) استوای سماوی است.
وقتی كه خورشید در یكی از دو نقطه‌ای است كه دایره‌البروج استوای سماوی را قطع میكند، دقیقا عمود بر استوای زمین میتابد. در این زمان طول شب و روز در تمام نقاط زمین برابر است. به این نقاط نقاط اعتدال و به این زمان زمان اعتدال میگوییم. اعتدال بهاری در ابتدای بهار رخ میدهد و اعتدال پاییزی در ابتدای پاییز. در اعتدال بهاری خورشید از جنوب (پایین) استوای سماوی به شمال آن میآید و پس از آن طول روزها برای ساكنان نیم‌كره شمالی زمین بیشتر خواهدشد.
لحظه تحویل سال شمسی زمانی است كه خورشید به نقطه اعتدال بهاری میرسد. ایده و كار روی چنین تقویم دقیق و جالبی از شاهكارهای ایرانیان بوده‌است و تقویم شمسی میراث با ارزشی است كه به ما رسیده‌است.
این نقشه محل خورشید را در این لحظه روی دایره‌البروج در نزدیكی نقطه اعتدال بهاری نشان میدهد. خط سیاه دایره‌البروج، مسیر حركت خورشید، است. خط آبی افقی نمایان‌گر استوای آسمان و خط آبی عمودی نصف‌النهار مبدأ آسمان است. نقطه اعتدال بهاری محل تقاطع این سه خط است. خورشید در لحظه تحویل سال در این نقطه قرارمیگیرد.

http://noorportal.net/1/12/8903.aspx

 

سه شنبه 8/12/1391 - 19:57
بیماری ها

بیماری‌های شایع در نوروز

 

هموطنانی كه در ایام نوروز به مسافرت می‌روند برای جلوگیری از كم آبی بدن مقادیر مناسبی آب بهداشتی همراه داشته باشند و همه همراهان را هم به نوشیدن آن توصیه كنند.
با وجود اجرای طرح‌های ویژه توسط وزارت بهداشت در ایام نوروز، كارشناسان تاكید می‌كنند ارتقای دانش بهداشتی مردم مهم‌ترین و اثربخش‌ترین گام درخصوص جلوگیری از ابتلا به بیماری هاست. در این رابطه متخصصان توصیه‌هایی برای پیشگیری از بیماری‌ها در این ایام دارند.
دكتر بهنام پرهیزكار، متخصص قلب و عروق در مورد وضع بیماران قلبی و عروقی در ایام تعطیلات می‌گوید: بیماران قلبی اگر در این ایام قصد مسافرت دارند باید حتماً قبل از سفر با پزشك معالج خود مشورت كنند و دستورات دارویی لازم را در طول سفر به كار ببرند.
وی می‌افزاید: این بیماران برای جلوگیری از ایجاد لخته در اندام تحتانی و پاها لازم است درصورتی كه با وسایل نقلیه‌ای چون قطار و اتومبیل سفر می‌كنند، هراز چند گاهی باید در راهرو قطار حركت كنند یا با توقف خودرو به استراحت بپردازند. در اتوبوس نیز بیماران باید دائماً پاهای خود را تكان دهند.
وی همچنین با اشاره به اهمیت رعایت رژیم غذایی سالم در بیماران قلبی تا كید می‌كند: از خوردن غذاهای چرب و سنگین باید خودداری شود و رژیم غذایی باید بیشتر شامل میوه، سبزیجات تازه، گوشت ماهی، روغن ماهی و روغن مایع باشد.
به گفته دكتر پرهیزكار، ایام تعطیلات نوروزی و مسافرت بهترین زمان برای ترك دخانیات است و حضور در جمع خانواده و استفاده از فضاهای آزاد و سرسبز، شرایط استفاده از تفریحات سالم و تصمیم‌گیری برای ترك سیگار را مهیا می‌كند. وی همچنین همراه داشتن داروهای زیرزبانی نیتروگلیسیرین و آسپرین بچه را برای بیماران قلبی لازم می‌داند.

بیماران دیابتی و كنترل مرتب قند خون

از آنجا كه در ایام تعطیلات و به ویژه در تعطیلات نوروزی، تغذیه و فعالیت‌های جسمی افراد تغییر می‌كند، آنهایی كه مستعد ابتلا به بعضی بیماری‌ها هستند همانند افراد دارای چربی بالا، فشار خون بالا و دیابت، مشكلاتشان بیشتر می‌شود.
دكتر اسدالله رجب، متخصص دیابت اطفال و رئیس انجمن دیابت كشور می‌گوید: متا سفانه با توجه به فرهنگی كه ما داریم، ایام تعطیلات همواره مساوی با تغذیه زیاد و استراحت بیش از حد معمول است و همین مسا له همواره منجر به بروز مسائل و مشكلاتی به ویژه در مورد بیماران دیابتی می‌شود.
به اعتقاد رئیس انجمن دیابت، اگر فردی میزان قند خونش در حد طبیعی و در كنترل باشد و دانش لازم را در زمینه كنترل قند خون داشته باشد، می‌تواند از مواد غذایی معمولی استفاده كند.
دكتر رجب همچنین درخصوص بیماران دیابتی كه قصد سفر در ایام نوروز را دارند، تاكید می‌كند: همراه داشتن وسایل مورد نیاز بیماران دیابتی در سفر از جمله انسولین یا داروی مصرفی، دستگاه قندخون همراه باطری، لانست نمونه گیری خون، سرنگ، نوارتست قندخون و ادرار، آمپول گلوكاگون، موادقندی سریع الجذب و الكل پزشكی یا پارچه نمدار الزامی است.

پیشگیری از مسمومیت در نوروز

دكتر ربابه شیخ الاسلام، متخصص تغذیه درخصوص شیوع مسمومیت‌ها در ایام نوروز می‌گوید: مسمومیت‌های برخی از فرآورده‌ها مانند تخم مرغ‌های آلوده و انواع سوسیس و كالباس بعد از 12 تا 24 ساعت علائم خود را نشان می‌دهد كه این مسمومیت‌ها علاوه بر علائم گفته شده با تب نیز همراه است.
وی با اشاره به اینكه مسمومیت‌های غذایی در كودكان با خطر مرگ همراه است، تاكید كرد: مصرف آب سالم و نوشیدنی‌های سالم بدون گاز به‌ویژه دوغ شیوه مناسبی برای حفظ سلامت در نوروز است.
دكتر شیخ الاسلام می‌افزاید: اگر هموطنان عزیز در ایام نوروز به مسافرت می‌روند برای جلوگیری از كم آبی و یبوست مقادیر مناسبی آب (بطری) همراه داشته باشند و همه همراهان را هم به نوشیدن آن توصیه كنند، ضمن اینكه به خاطر داشته باشند میوه‌ها و سبزیهایی مانند هویج، گوجه فرنگی و ساقه كرفس در طول مسافرت بهترین دوستان آنها هستند، زیرا حاوی آب، املاح و ویتامینهای مورد نیاز بدن هستند؛البته اگر قبل از سفر در خانه آنها را خوب بشویند و در ظرفهای مناسب دربسته با خود ببرند.

خفگی در كودكان

دكتر عبدالحمید حسین نیا، متخصص و جراح گوش، حلق و بینی و سر و گردن می‌گوید: مصرف سبزی پلو ماهی شب عید گاهی با دردسرهایی همراه می‌شود كه ممكن است نوروز را به كام برخی افراد تلخ كند، ازجمله گیر كردن تیغ ماهی در گلو.
به گفته او، تیغ ماهی دریای جنوب با ماهی دریای شمال تفاوت دارد. ماهی‌های شمال به ویژه ماهی سفید تیغ‌های بسیار ریزی دارد كه جدا كردن آن مستلزم صرف حوصله و دقت فراوان است و درصورت بی‌توجهی ممكن است تیغ ماهی در گلو فرو برود و مشكلاتی را برای فرد به‌دنبال داشته باشد. ماهی جنوب فاقد استخوان بندی ظریف است استخوان‌های درشت آن، گاهی مشكلات جدی تری در فرد ایجاد می‌كند.
دكتر حسین نیا می‌گوید: محل گیر كردن استخوان‌های ظریف ماهی در لوزه یا چین‌های مخاطی اطراف آن، قاعده زبان، مخاط حلق یا اپی گلوت و سینوس پری فرم است و گاهی تیغ ماهی در نسج چنان فرو می‌رود كه ممكن است سر آن پیدا نباشد كه در چنین مواردی یافتن آن برای پزشك دشوار است و پرتونگاری نیز كمك چندانی نمی‌كند.
البته به گفته این متخصص، فرو رفتن استخوان‌های ظریف و ریز تیغ ماهی در گلو با وجود آنكه دردناك است و برای فرد مشكلات و ناراحتی‌هایی ایجاد می‌كند، اما خطر بالقوه‌ای ندارد و قابل جذب است.
دكتر حسین نیا خوردن آجیل و تنقلات را نیز برای كودكان خردسال و شیرخواران تهدیدی جدی در ایام نوروز می‌داند.
وی تصریح می‌كند: از آنجا كه سیستم محافظتی حنجره در كودكان خردسال و شیرخواران هنوز كامل نشده است و شیرخواران فاقد دندان هستند، خوردن آجیل و تنقلاتی مانند آب نبات و... ممكن است به ریه (نای و نایژه) آنان نفوذ كند و خطرات جدی مانند خفگی و عفونت‌های ریوی را به‌دنبال داشته باشد.

www.hamshahrionline.ir

 

سه شنبه 8/12/1391 - 19:56
تاریخ

تغذیه در نوروز

 


در آستانه عید نوروز هستیم. هم‌زمان با شروع سال نو و شكوفایی طبیعت، بسیار بجاست كه با بازنگری در الگوی غذایی و عادات و رفتارهای تغذیه‌ای خود، فصلی نو و شكوفا را در تغذیه‌تان نیز آغاز كنید.
در این ایام، بازار مهمانی و دید و بازدید بسیار پررونق است و به همین نسبت، مصرف انواع شیرینی، شكلات، گز، سوهان، پشمك، آجیل و خشكبار افزایش می‌یابد. به طور كلی برنامه غذایی نادرست و نامنظم و خوردن‌های پیاپی و بی‌موقع، به‌ویژه در این روزها، وضعیت جسمانی را از سلامت و تعادل خود خارج می سازد، مگر آنكه پیش از فرا رسیدن این روزها، با اراده‌ای استوار، درباره شیوه تغذیه‌مان تصمیمی جدی بگیریم تا به مشكلی برنخوریم و در پایان این ایام به‌یادماندنی نیز، بهترین و زیباترین خاطرات نوروزی را در آغاز دفتر سال جدید حك كنیم.

در همین زمینه توصیه‌هایی خواهد شد كه رعایت آنها می‌تواند از بسیاری نگرانی‌ها بكاهد:

1. مهمان‌نوازی ما ایرانیان بر همه آشكار است. این روزها نیز بازار این خصلت پسندیده بسیار داغ است، ولی امان از زمانی‌كه از تعارف، به عنوان ابزاری در خدمت این سنت، بیش از اندازه استفاده شود كه در نهایت ممكن است برای مهمانان، به‌جای خدمت، عامل زحمت گردد.
2. گاهی شیرینی و آجیل در ایام عید، جانشین ناهار یا شام می‌شود و برخی افراد كه در مصرف این تنقلات زیاده‌روی می‌كنند به علت سیر شدن یا ترس از چاقی، یك یا شش وعده اصلی غذایی را حذف می‌كنند. باید توجه داشت كه گرچه تنقلات ارزش غذایی بالایی دارند، نمی‌توانند جانشین غذای اصلی شوند. مصرف سه وعده اصلی غذا؛ یعنی صبحانه، ناهار و شام برای همه لازم است و باید تا حد امكان از زیاده‌روی در مصرف تنقلات چاق‌كننده، شیرین و پرچرب پرهیز كرد تا موجب چاقی، افزایش چربی‌های نامطلوب خون و كاهش اشتها برای صرف غذای اصلی نشوند. بنابراین، مصرف متعادل آجیل نه تنها ضرری ندارد، برای سلامت بدن بسیار مفید است.
3. در ایام نوروز و تعطیلات سال نو، ممكن است به علت صرف غذا در رستوران یا دعوت به مهمانی‌های ناهار و شام، الگوی غذایی افراد تغییر كند. غذاهایی كه در مهمانی‌هایا رستوران‌ها تهیه می‌شوند، معمولاً سرخ‌كرده، چرب‌تر و پرنمك‌تر از غذاهای معمول خانگی هستند.
مصرف چنین غذاهایی افزون بر آنكه موجب چاقی می‌شود، فشار خون و چربی‌های خون را نیز افزایش می‌دهد و برای سلامت بدن زیان دارند. بنابراین، برای حفظ سلامت مهمانان و افرادی كه برای شما عزیز و محترمند، باید از تهیه و سرو غذاهای چرب و پر نمك و دسرهای چرب و شیرین خودداری كنید.
4. معمولاً در تعطیلات عید، تحرك و فعالیت جسمی‌آشكارا كاهش می‌یابد؛ زیرا بیشتر وقتِ افراد، به دید و بازدید و شركت در مهمانی‌ها و یا در مسافرت سپری می‌شود. كم‌تحركى، به‌خصوص اگر با پرخوری یا بدخوری همراه باشد، می‌تواند اختلال‌های زیادی در بدن انسان ایجاد كند. این اختلال‌ها برای سالمندان، افراد با چربی و فشار خون بالا، مبتلایان به عوارض قلبی عروقی و افراد چاق، زیان‌بارتر و خطرناك‌تر است.
5. در ایام نوروز یا پس از آن، بعضی افراد، به‌ویژه كودكان، نوجوانان، سالمندان و افرادی كه دستگاه گوارش ضعیفی دارند، ممكن است به علت پرخوری یا بی‌نظمی‌در غذا خوردن، دچار اختلالات و ناراحتی‌های گوارشی شوند كه عوارض آن تا مدت‌ها آنها را رنج می‌دهد.
بنابراین، برای اینكه از تعطیلات خوشایند و نشاط‌بخش نوروز، بیشترین استفاده را ببرید و از عوارض تغذیه نامناسب در این ایام در امان بمانید، باید از برنامه غذایی مناسب، منظم و درست پیروی كنید و از زیاده‌روی در مصرف تنقلات و دیگر مواد غذایی (به‌جز سبزی و میوه) بپرهیزید.
همچنین مصرف مقدار كافی آب، میوه و سبزی‌های تازه را در برنامه غذایی روزانه خود فراموش نكنید و در كنار دید و بازدید و مهمانی‌های نوروزى، به ورزش پیاده‌روی و دیگر فعالیت‌های فیزیكی نیز بپردازید. به‌این ترتیب می‌توانید سلامت خود و خانواده‌تان را تأمین كنید.

توصیه های غذایی در سفر

در طول سفر باید اصول تغذیه‌ای و بهداشت و ایمنی مواد غذایی رعایت شود. در این زمینه، توجه به چند نكته، لازم و مفید است:
1.‌در طول سفر باید مانند دیگر زمان‌ها، به طور متعادل و متنوع از تمام گروه‌های غذایی استفاده كنید.
2. بهتر است از خوردن سبزی‌هابه صورت خام، به دلیل احتمال آلودگی آنها خودداری كنید.
5. از غذاهای چرب، سرخ شده، شیرینی، شكلات و خامه، زیاد نخورید.
6. بهتر است به‌جای نوشابه، از دوغ و نوشیدنی‌های كم‌كالری استفاده كنید.
7.‌بهترین نوشیدنی برای تأمین نیاز بدن به مایعات، آب است. تا حد امكان از مصرف ساندیس و نوشابه‌های گازدار بپرهیزید.
8. در طول سفر حتماً به مقدار كافی از لبنیات استفاده كنید و روزانه متناسب با نیاز بدنتان، حدود 2-3 لیوان شیر یا ماست میل بفرمایید.
9. به‌جای مصرف غذاهای سرخ‌شده، از غذاهای آب‌پز، كبابی و تنوری استفاده كنید.
10. تا حد امكان، سوسیس و كالباس مصرف نكنید.
11. قبل از مصرف غذاهای كنسروى، از سلامت آنها مطمئن شوید و در صورت مشاهده برآمدگی و فرورفتگی در قوطی آنها، از مصرفشان خودداری كنید. قبل از مصرف، حتماً آنها را، چه باد كرده باشند یا نباشند، بیست دقیقه بجوشانید. (به طوری كه از زمان جوش آمدن آب، 20 دقیقه بجوشند)

حامد براتى

 

سه شنبه 8/12/1391 - 19:56
تزیینات و دکوراسیون

تزئین سبزه ی عید

 

تزئین سبزه ی عید
تزئین سبزه ی عید

 





 

مواد لازم :
 

كوزه: سفالی یك عدد
تخم شاهی: 100 گرم
جوراب نایلونی

طرز تهیه :
 

ابتدا تخم شاهی را با آب مخلوط كنید تا لعاب داده و غلظت پیدا كند. جوراب را روی سطح بیرون كوزه كشیده و اضافی آن را به سمت داخل بدهید. از مایه لعاب دار روی سطح كوزه بمالید و فقط قسمت های سوراخ دار را خالی بگذارید. بعد از اتمام كار حتماً باید روزی چند مرتبه با اسپری روی آن آب بپاشید تا خشك نشود. بعد از این كه سبزه ها كمی بلند و سبز شد قسمت های خالی كوزه را به آرامی با قیچی برش زده و در نهایت یك شمع كوچك داخل كوزه قرار دهید. امیدواریم این سبزه زینت بخش سفره های هفت سین تان باشد.

تزئین سبزه ی عید

نكته :
 

1- اگر از كوزه ساده و بدون سوراخ استفاده كردید فقط كافی است داخل كوزه را پراز آب كنید و نیازی به پاشیدن آب روی سطح كوزه نیست.
2- فقط مراقب باشید آب كوزه تمام نشود.

تزئین سبزه ی عید

منبع:نشریه هنر آشپزی شماره 65
سه شنبه 8/12/1391 - 19:55
تاریخ

درسى كه از فصل بهار باید آموخت (١)

درسى كه از فصل بهار باید آموخت (١)
درسى كه از فصل بهار باید آموخت (١)

 

نویسنده:علامه شهید مرتضى مطهرى(رحمت الله علیه)

میل به تنوع و تجدد

انسان حالتى دارد كه از یكنواختى ملول مى‏شود، طالب تجدد و تنوع است.
تجدد و نوخواهى، احتیاجى است در وجود بشر.اما این كه رمز این كار چیست، چرا بشر در كمال اشتیاق چیزى را طلب مى‏كند و همینكه به او رسید از شدت و هیجانش كاسته مى‏شود، كم كم به سردى و خستگى و احیانا به تنفر و انزجار منتهى مى‏شود، مطلبى است كه امشب نمى‏خواهم وارد بحث آن بشوم.
بعضى گمان مى‏كنند كه این خصیصه، ذاتى بشر است.بشر همیشه مشتاق و آرزومند چیزهایى است كه ندارد.داشتن، مدفن عشق و علاقه و خواستن است.اما بعضى دیگر نظر دقیق‏ترى دارند.مى‏گویند اگر واقعا چیزى مطلوب غریزى و ذاتى بشر باشد، ممكن نیست كه وصال او را سرد و افسرده كند.در نهاد و غریزه بشر معشوق و محبوبى كامل‏تر و عالى‏تر است، محبوبى كه كمال لا یتناهى است.به دنبال هر محبوبى كه مى‏رود، در حقیقت، نشانى از محبوب اصلى و واقعى خود در او مى‏بیند و به گمان محبوب اصلى به سراغ او مى‏رود، اما پس از وصال چون خاصیت آن محبوب اصلى را در او نمى‏بیند و احساس مى‏كند كه این موجود قادر نیست‏خلا وجودى او را پر كند، به سراغ محبوبى دیگر مى‏رود، و همین طور...مگر آنكه روزى به محبوب اصلى و حقیقى خود نائل گردد، آن وقت به كمال واقعى خود كه اتصال به كمال لا یتناهى است، خواهد رسید و در بهجت و سعادت كامل غرق مى‏گردد و براى همیشه آرام مى‏گیرد و دیگر خستگى و افسردگى و كسالت در او راه نمى‏یابدالا بذكر الله تطمئن القلوب (٢) .
قرآن كریم درباره بهشت مى‏فرماید: لا یبغون عنها حولا (٣) یعنى این تفاوت میان نعمتهاى آخرت و این دنیا هست كه در این دنیا انسان طالب تحول و تغیر است، اما در آخرت طالب تغیر و تحول و نو شدن و عوض شدن نیست.
به هر حال، مسلما انسان در این دنیا طالب تجدد و تنوع است.تجدد موجب انبساط و شكفتگى خاطر مى‏گردد، خصوصا اگر آن تجدد و تنوع در جهت‏حیات و تازگى زندگى باشد.تجدد و تنوع، كدورت و ملال را از خاطر مى‏زداید.
هر زمان نو صورتى و نو جمال تا ز نو دیدن فرو میرد ملال در تشریع نیز این نكته رعایت‏شده، در هفته، روزى و در سال، ماهى براى عبادت اختصاص داده شده است، یعنى تشریع به بدرقه تكوین رفته است.روز جمعه در هفته، و ماه رمضان در سال، اوقات تجدید حیات معنوى و زدودن خاطر از ملالها و كدورتهاى مادى است.در حدیث است: لكل شى‏ء ربیع و ربیع القرآن شهر رمضان (٤) .
هر چیزى بهار و فصل تجدید حیاتى دارد، بهار و فصل تجدید حیات قرآن در دل اهل ایمان، ماه رمضان است.
على(ع)مى‏فرماید: تعلموا القرآن فانه ربیع القلوب (٥) .
قرآن را بیاموزید كه بهار دلها قرآن است.
بهار طبیعى را خورشید به وجود مى‏آورد كه پس از مدتى دورى و فاصله، با اشعه گرم خود طبیعت مرده را زنده و زمین خفته را بیدار مى‏كند، و بهار معنوى را خورشید تابنده قرآن در دلهاى مرده و روحهاى افسرده ایجاد مى‏كند.هم از فرصت بهار معنوى باید استفاده كرد و هم از فرصت بهار طبیعى.رسول اكرم(ص)درباره بهار معنوى - یعنى ماه مبارك رمضان - فرمود: فاسئلوا الله بنیات صادقة و قلوب طاهرة ان یوفقكم لعبادته و تلاوة كتابه (٦) .
از خداوند با نیتهاى جدى و راستین و با دلهاى پاك بخواهید كه توفیق بندگى و تلاوت كتاب الهى به شما عنایت كند.

سهم انسان از فصل بهار

در قرآن كریم مكرر از این تجدید حیاتى كه براى زمین رخ مى‏دهد یاد شده ولى به عنوان یك درس و تعلیم و به عنوان راهنمایى بشر، كه از این فصل چه استفاده‏اى باید بكند و چه الهامى باید بگیرد.
هر یك از فرزندان زمین از گیاهان و حیوانات و انسان از این فصل حیات بخش سهمى و حقى دارند: گلها و سبزه‏ها در این فصل خود را به كمال رشد مى‏رسانند، به حد اعلى جمال خود را طراوت مى‏دهند، اسب و گاو و گوسفند خود را به آب و علف مى‏رسانند، خود را فربه مى‏سازند، جست و خیزى مى‏كنند، انسان هم از آن جهت كه انسان است، عقلى دارد و فهمى، دلى دارد و احساساتى و عواطفى، او هم از این فیض عام سهمى دارد.سهم انسان چیست؟
براى بعضى از مردم فصل حیات بخش بهار الهام دهنده است، درس است، آموزنده است، نكته‏ها و رمزها و حقیقتها در مى‏یابند.اما متاسفانه استفاده بعضى دیگر از افراد از حد استفاده یك حیوان تجاوز نمى‏كند.حاصل بهره آنها از این تجلى با شكوه خلقت، شكم پركردن و عربده كشیدن و بد مستى كردن و سقوط در منتها درجه حیوانیت است.آنها در این فصل الهام مى‏گیرند اما نه از این فصل بلكه از صفات و ملكات پلید خودشان، الهام مى‏گیرند اما چه چیز الهام مى‏گیرند؟جنایت و آدمكشى، فحشاء و فساد اخلاق، شكستن قیود و حدود انسانى.
آیا این منتهاى بدبختى نیست كه محصول رسیدن ایامى به این لطف و صفا و طراوت، تیرگى دل و تاریكى روح و قساوت قلب باشد؟آرى، هر كسى بر طینت‏خود مى‏تند.
به هر حال، فصل بهار فصل تجدید حیات و زندگى از سر گرفتن زمین ماست، فصل نشاط و خرمى زمین است، فصلى است كه زمین در شرایط تازه و جدیدى قرار مى‏گیرد و مستعد مى‏شود كه بزرگترین موهبتهاى الهى یعنى حیات و زندگى به او افاضه شود.
در قرآن كریم از این حالت زمین، از این تجدید حیاتى كه براى این موجود رخ مى‏دهد، مكرر یاد شده.در حدود پانزده بار و شاید بیشتر در قرآن كریم به این موضوع اشاره شده، ولى به عنوان یك درس و یك تعلیم و یك حكمت آموختنى.

حقیقت و آثار حیات

اینكه حقیقت‏حیات و زندگى چیست، مطلبى است كه هنوز دانش بشر پرده از روى آن بر نداشته، و به عقیده یك عده از اهل تحقیق هیچگاه هم از این راز پرده برداشته نخواهد شد، زیرا به عقیده این دسته، حقیقت‏حیات و حقیقت وجود یكى است. همان طورى كه حقیقت وجود قابل تعریف و تحدید و تصور نیست، حقیقت‏حیات و زندگى نیز قابل تعریف و تصور نیست، و همان طورى كه حقیقت وجود داراى مراتب شدید و ضعیف و اشد و اضعف است، حقیقت‏حیات نیز همین طور است.هر موجودى به اندازه حظ و بهره‏اى كه از وجود دارد از حقیقت‏حیات و زندگى بهره‏مند است.زنده شدن زمین و هر موجود مرده دیگر عبارت است از یافتن یك درجه عالى‏تر و كامل‏تر از حیات.مرده مطلق وجود ندارد، مرده مطلق، معدوم مطلق است.
در عین حال، با اینكه حقیقت‏حیات بر بشر مجهول است و یا غیر قابل درك است، آثار حیات و زندگى از همه چیز نمایان‏تر و آشكارتر است.با اینكه خود حیات و زندگى را احساس نمى‏كنیم - یعنى خود حیات را نمى‏بینیم، لمس نمى‏كنیم، نمى‏چشیم - ولى آثارش را مى‏بینیم و لمس مى‏كنیم.آثار حیات ظاهر است و خود حیات باطن.ما از این ظاهر به وجود آن باطن پى مى‏بریم، از این قشر و از این پوست به آن لب و مغز مى‏رسیم.

حقایق نامحسوس

افرادى در دنیا پیدا شده‏اند كه گفته‏اند ما جز به چیزهایى كه مستقیما وجود آنها را احساس مى‏كنیم و به وسیله یكى از حواس خود آنها را مى‏یابیم ایمان نداریم، تنها چیزى قابل اعتقاد و ایمان است كه مستقیما بشود آن را احساس كرد، هر چه محسوس نیست موجود نیست، لذا مى‏گوییم طبیعت موجود است زیرا مستقیما قابل لمس و احساس است و ماوراى طبیعت موجود نیست به دلیل آنكه قابل لمس و احساس نیست.
گذشته از اینكه این منطق در حد خود ناقص است، زیرا چرا و به چه دلیل هر چیزى كه من احساس نمى‏كنم، وجود ندارد؟، یك نقص بزرگترى در این طرز بیان هست و آن اینكه حساب نكرده‏اند كه در خود طبیعت‏حقایق مسلم و قطعى و غیر قابل انكارى هست كه ما با وجود آنكه با یكى از حواس خود آنها را درك نكرده‏ایم از راه آثار وجودى آنها، آنها را شناخته‏ایم.حیات و زندگى، یكى از آنهاست.لازم نیست كه هر چه نامحسوس است متعلق به ماوراء طبیعت باشد.ماوراء طبیعت نامحسوس است، اما هر نامحسوسى جزء ماوراء طبیعت نیست.
دانشمندانى كه دقیقا در این موضوعات حساب كرده و دقت كامل نموده‏اند به ثبوت رسانیده‏اند كه خیلى از حقایق مسلم در همین جهان طبیعت كه در دامن او هستیم و در دامن او پرورش مى‏یابیم هست و قطعا وجود دارد و حال آنكه مستقیما قابل احساس و لمس نیست.مگر ما خود جسم و ماده را مستقیما احساس مى‏كنیم؟! آنچه مستقیما حواس ما درك مى‏كند، یا از نوع رنگ و شكل است‏یا از نوع اندازه و مقدار، یا از نوع حرارت و برودت و یا از نوع نرمى و زبرى.هیچكدام از اینها عین ماده خارجى نیست، همه اینها عوارض و آثار ماده است.حیات و زندگى طبیعى كه براى زمین و فرزندان زمین پیدا مى‏شود یك حقیقت مسلم و در عین حال نامحسوسى است كه ما چون غرق در آثار و تجلیاتش هستیم مى‏پنداریم كه مستقیما حواس ما با خود او سر و كار دارد.ما در یك گل چه مى‏بینیم؟رشد و نمو مى‏بینیم، خرمى و شادابى و طراوت مى‏بینیم، رنگ آمیزى و عطر مى‏بینیم، و از راه وجود اینها حكم مى‏كنیم كه زندگى در او پیدا شده.این حكم و قضاوت ما درباره باطن این گل كه همان حقیقت زندگى است به وسیله حواس ظاهره نیست، به وسیله قوه دیگرى است در ما كه او هم باطن ما شمرده مى‏شود.ما با ظاهر و پوسته وجود خود - یعنى با حواس بدنى و آلات بدنى خود - ظاهر و پوسته عالم را درك مى‏كنیم، و با باطن و هسته وجود خود - یعنى با نیروى عقل و ضمیر خود - كم و بیش با باطن و هسته عالم ارتباط پیدا مى‏كنیم، یعنى حقایق غیر محسوس را درك مى‏كنیم.

«لب‏» در قرآن

در قرآن مجید تعبیر بسیار لطیفى است: گاهى كه مى‏خواهد از حقایق زیر پرده ظواهر بحثى بكند مى‏گوید: «اولوا الالباب‏» این حقیقت را در مى‏یابند، یعنى صاحبان لب. «لب‏» یعنى مغز خالص و جدا شده از پوست.المنجد مى‏گوید: «اللب خالص كل شى‏ء، العقل الخالص من الشوائب‏» .راغب اصفهانى نیز در مفردات غریب القرآن مى‏گوید: «اللب العقل الخالص من الشوائب‏» یعنى «لب‏» به عقلى مى‏گویند كه از آنچه با او مخلوط شده است جدا شده باشد.نمى‏گوید عقل خالى از شوائب، مى‏گوید عقل خالص - یعنى جدا شده - از شوائب.چون واقعا در ابتدا كه هنوز فكر انسان خام است نوعى آمیختگى میان محسوسات و تخیلات و معقولات هست.بعدها اینها از یكدیگر جدا مى‏شوند و حساب هر یك جدا مى‏گردد.عقل انسان هرگاه به این درجه رسد كه از مقهوریت وهم و خیال و حس بیرون آید و خلاص گردد، «لب‏» نامیده مى‏شود، زیرا نسبت عقل انسان كه باطن است، با قواى ظاهرى حسى، نسبت مغز است به پوست، و مغز در یك بادام و یك گردو و امثال اینها ابتدا به یكدیگر آمیخته است و از هم جدایى ندارند، تدریجا كه این میوه كامل و رسیده مى‏شود، پوستها از مغزها جدا مى‏شوند و هر
كدام خاصیت و اثر مخصوص به خود را حفظ مى‏كند و اثر هیچكدام با اثر دیگرى مخلوط نمى‏شود.
انسان اگر در علم و معرفت كامل گردد، عقلش از حس و وهم و خیالش جدا و مستقل مى‏شود، احكام هیچیك از آنها را با دیگرى اشتباه نمى‏كند.در این هنگام به چنین شخصى گفته مى‏شود «لبیب‏» ، یعنى كسى كه قوه عاقله‏اش استقلال خود را بازیافته است.
عرفا مى‏گویند مراتب وجود انسان با عوالم وجود متطابق است، انسان در مراتب وجودى خود داراى جبروت و ملكوت و ناسوت است و با هر مرتبه‏اى از مراتب وجود و هستى خود، با یك مرتبه و درجه از عالم كلى مى‏تواند مرتبط شود.
دستگاه عقل و فكر انسان از همین راه حس و حواس قوام و مایه و قوت مى‏گیرد، راه عبور به معقولات از میان محسوسات است.قرآن كریم دعوت به تدبر در همین محسوسات مى‏كند، زیرا از همین محسوسات باید به معقولات پى برد و نباید در عالم محسوسات متوقف شد: «ان فی خلق السموات و الارض و اختلاف اللیل و النهار لآیات لاولى الالباب‏» یعنى در خلقت آسمانها و زمین، در مشاهده همین پیكر عالم و پوسته و قشر عالم، نشانه‏ها و دلایلى بر روح عالم و لب و مغز عالم هست ولى از براى كسانى كه خودشان داراى لب و مغز و هسته هستند و عقل قوى و خلاص شده از حس دارند «الذین یذكرون الله قیاما و قعودا و على جنوبهم و یتفكرون فى خلق السموات و الارض ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانك فقنا عذاب النار (٧) آن كسانى كه خدا را در دل خود یاد مى‏كنند، در لب خود و مغز و هسته وجودى خود با خداى عالم و مركز و روح عالم ارتباط پیدا مى‏كنند، در همه حال در یاد او هستند، در حالى كه ایستاده‏اند و در حالى كه نشسته‏اند، در حال سستى و در حال سختى، در همه حال در نظام عالم فكر مى‏كنند، مى‏رسند به آنجا كه به حركت غائى و تسخیرى موجودات پى مى‏برند و مى‏فهمند كه عبث نیست، خودشان عبث آفریده نشده‏اند، قیامت و رسیدن نتیجه اعمالى در كار هست.
در جاى دیگر مى‏فرماید:
فبشر عباد، الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه اولئك الذین هدیهم الله و اولئك هم اولوا الالباب (٨) .
نوید بده آن دسته از بندگان مرا كه به سخن گوش فرا مى‏دهند، اما از میان آنچه مى‏شنوند آنكه بهتر است براى عمل و پیروى انتخاب مى‏كنند.آنها هستند كسانى كه خداوند آنها را رهبرى كرده، و آنها هستند صاحبان لب.
سخنى كه انسان مى‏شنود به وسیله گوش مى‏شنود.گوش یك حاسه است در بدن ما.براى گوش تفاوتى نیست كه آنچه مى‏شنود چه باشد، تمیز دادن و غربال كردن شنیده‏ها كار گوش نیست.اما نیروى دیگرى در انسان هست كه قادر است فراورده‏هاى گوش را مورد رسیدگى قرار دهد، روى آنها حساب كند، خوبى و بدى و صحت و سقم و درستى و نادرستى هر یك از آنها را به دست آورد.آن قوه و نیرو، باطن و نامحسوس است نه ظاهر و محسوس، كارى هم كه صورت مى‏دهد از نوع كارهاى محسوس نیست.
آرى، انسان با قشر و پوسته و قسمت محسوس و ظاهر جهان وجود خود، با قشر و پوسته محسوس جهان بزرگ ارتباط پیدا مى‏كند، و با قسمت هسته و مغز نامحسوس جهان وجود خود، با باطن و هسته و مغز و جنبه‏هاى نامحسوس جهان بزرگ ارتباط پیدا مى‏كند.
شخصى از امیر المؤمنین(ع)سؤال كرد: «هل رایت ربك؟» (آیا خداى خود را دیده‏اى؟).فرمود: «لم اعبد ربا لم اره‏» (من خدایى را كه ندیده‏ام بندگى نكرده‏ام).بعد فرمود: «لم تره العیون بمشاهدة العیان و لكن راته القلوب بحقایق الایمان‏» (٩) بلى خدا دیده مى‏شود اما نه با چشم.چشم ابزار این كار نیست و براى این كار آفریده نشده است.
او را دل روشن به نور ایمان مى‏بیند.دیده دل است كه مى‏تواند او را شهود كند.
دیدن روى تو را دیده جان بین باید این كجا مرتبه چشم جهان بین من است
جسم ظاهر، روح مخفى آمده است جسم همچون آستین جان همچو دست باز عقل از روح مخفى‏تر بود حس به سوى روح زوتر ره برد روح وحى از عقل پنهان‏تر بود زانكه او غیب است و او زان سر بود آن حسى كه حق بدان حس مظهر است نیست‏حس این جهان آن دیگر است

محدودیت‏حواس

انسان در ناحیه بدن و ساختمان جسمى خود بسیار محدود است، در تحت‏یك شرایط معین فقط مى‏تواند باقى بماند، در حد معینى از حرارت و حد معینى از فشار هوا و با میزان معینى از مواد غذایى و در اندازه معینى از زمان و قدر معینى از مكان مى‏تواند به حیات و زندگى خود ادامه دهد، ولى در قسمت باطن و روح خود، این قیود و حدود را ندارد، این شروط و اندازه‏ها برایش نیست.و اگر انسان در ناحیه روح خود متقدر و متعین به این حدود و اشكال و قالبها بود، نمى‏توانست كلى و مرسل و نامحدود را - یعنى همین قواعد كلى كه در علوم طبیعى و ریاضى هست - درك كند و به آنها نائل شود.چون در قسمت جسم محدود و متعین و متقدر است، هر چیزى را كه به واسطه آلات جسمانى یعنى به واسطه یكى از حواس خود ادراك مى‏كند، محدود و متعین است.
چاره‏اى از این ادراك محدود نیست، همین محدود راه عبور نامحدود است.بشر از محدود به نامحدود و از جزئى به كلى و از نسبى به مطلق سیر مى‏كند.ممكن نیست كه انسان بتواند نامحدود را با یكى از حواس جسمانى خود احساس كند، اما مى‏تواند نامحدود را تعقل كند.انسان مى‏تواند با دیده بصیرت و با چشم غیر جسمانى، نامحدود را شهود كند، ولى ممكن نیست كه نامحدود در محدود و نا متعین در متعین جا بگیرد.
مولوى مى‏گوید: چشم حس همچون كف دست است و بس نیست كف را بر همه آن دسترس این بیت را در ضمن مثلى عالى براى همین موضوع - یعنى براى موضوع محدود بودن ادراك حسى انسان - آورده و آن اینكه فیلى از هندوستان به جایى كه اسم فیل را شنیده بودند ولى خود فیل را ندیده بودند آوردند و آن را در تاریكى قرار دادند. مردم مى‏رفتند در تاریكى آن حیوان را با دست‏خود لمس مى‏كردند و بعد بیرون مى‏آمدند و
درباره‏اش قضاوت مى‏كردند.یكى دستش به خرطوم فیل رسید، وقتى بیرون آمد از او پرسیدند فیل چه شكلى داشت، گفت به شكل ناودان بود، دیگرى دستش به گوش فیل خورده بود و در جواب كسانى كه پرسیدند فیل چه شكلى داشت، گفت به شكل بادبزن بود، سومى كه دستش به پاى فیل خورده بود گفت فیل به شكل عمود است، چهارمى كه پشت فیل را لمس كرده بود گفت فیل به شكل تخت است: پیل اندر خانه‏اى تاریك بود عرضه را آورده بودندش هنود از براى دیدنش مردم بسى اندر آن ظلمت همى شد هر كسى دیدنش با چشم چون ممكن نبود اندر آن تاریكى‏اش كف مى‏بسود آن یكى را كف به خرطوم اوفتاد گفت او چون ناودانستش نهاد آن یكى را دست بر گوشش رسید آن بر او چون بادبیزن شد پدید آن یكى را كف چو بر پایش بسود گفت‏شكل پیل دیدم چون عمود آن یكى بر پشت او بنهاد دست گفت‏خود آن پیل چون تختى بد است همچنین هر یك به جزئى چون رسید فهم آن مى‏كرد هر جا مى‏تنید از نظرگه گفتشان بد مختلف آن یكى دالش لقب داد این الف در كف هر كس اگر شمعى بدى اختلاف از گفتشان بیرون شدى آنگاه از همه اینها این طور نتیجه مى‏گیرد:
چشم حس همچون كف دست است و بس
نیست كف را بر همه آن دسترس
جسم دریا دیگر است و كف دگر
كف بهل وز دیده در دریا نگر

قرآن و فصل بهار

قرآن كریم در یكى از مواردى كه به این درس آموزنده اشاره مى‏كند مى‏فرماید: و ترى الارض هامدة فاذا انزلنا علیها الماء اهتزت و ربت و انبتت من كل زوج بهیج.ذلك بان الله هو الحق و انه یحیى الموتى و انه على كل شى‏ء قدیر (١٠) .
زمین را مى‏بینى جامد و افسرده و بى‏روح و بى‏جنبش، اما همینكه آب باران بر آن مى‏پاشیم به جنبش و حركت در مى‏آید و فزونى مى‏گیرد و انواع گیاههاى بهجت افزا مى‏رویاند.این از آن جهت است كه خدا حق مطلق است و نظام زنده كردن مرده‏ها در قبضه قدرت اوست، و اوست كه بر هر چیزى تواناست، قادر مطلق و تواناى مطلق است.
در همه عالم وجود - چه در موجودات جاندار و چه در موجودات بى‏جان - یك نظم و حساب و تالیف و هماهنگى بین موجودات هست كه تمام عالم به منزله یك پیكر دیده مى‏شود.بین اجزا و اعضاى این پیكر ارتباط و اتصال و هماهنگى است و نمودار مى‏سازد كه یك مشیت و یك تدبیر كلى در همه عالم هست كه به عالم وحدت و هماهنگى مى‏دهد، مى‏نمایاند كه اجزاى این عالم به خود واگذاشته نیست كه هر جزئى و هر ذره‏اى بدون آنكه هدفى در ضمن این مجموعه و وظیفه‏اى در داخل این دستگاه داشته باشد كارى انجام دهد، بلكه به عكس، وضع عالم و جهان دلالت دارد كه هر ذره‏اى و هر جزئى مانند یك پیچ یا مهره یا چرخ یا میله یا لوله‏اى است كه در یك كارخانه گذاشته شده كه در عین اینكه یك كارى به تنهایى انجام مى‏دهد، كار او با كار سایر اجزاى این كارخانه مربوط و وابسته است، و به تعبیرى كه در قرآن مجید آمده همه موجودات عالم با همه قوا و نیروهایى كه دارند «مسخر» یك مشیت و یك اراده مى‏باشند.این همان راهى است كه معمولا از راه نظم و انتظامى كه در كار عالم هست به وجود ناظم و نظم دهنده اعتراف مى‏كنند، انسان از این راه خداوند را در جلوه نظم و صنع و اتقان مى‏بیند.
ولى در خصوص مورد جانداران یك درس دیگرى علاوه هست و آن اینكه خداوند به موجودات مرده حیات مى‏بخشد، یعنى علاوه بر نظم و انتظام بین اجزاى مادى وجود این موجود یك حقیقت و كمالى را كه فاقد است به او مى‏بخشد.ذرات مرده عالم را به هر صورت و هر شكل كه نظم و ترتیب بدهیم، نظم و ترتیب قادر نیست كه حقیقتى را كه موجود نیست موجود كند، اما در مورد جانداران تنها نظم و تشكل نیست، بلكه حقیقتى كه وجود ندارد افاضه مى‏شود.در ماده مرده زندگى نیست، زندگى پیدا مى‏شود، شعور و ادراك نیست، شعور و ادراك پیدا مى‏شود، ذوق و عشق و شور نیست، ذوق و عشق و شور پیدا مى‏شود، عقل و هوش نیست، عقل و هوش پیدا مى‏شود، احساس و ادراك و لذت نیست، همه اینها پیدا مى‏شود.این است كه ما خدا را در موجودات زنده در لباس بخشندگى و فیاضیت و تكمیل و افاضه وجود و كمال، در لباس قبض و بسط، احیاء و اماته مى‏بینیم، مى‏بخشد و مى‏گیرد، موجود مى‏كند و معدوم مى‏سازد.
آیاتى كه در این زمینه است دو سه دسته است: یك دسته آیاتى است كه موضوع زنده شدن زمین را براى دلالت و راهنمایى توحید ذكر كرده، دسته دیگر آیاتى است كه به عنوان نمونه‏اى از قیامت ذكر كرده است، دسته سوم آیاتى است كه براى هر دو موضوع آورده.ان شاء الله به تفصیل اینها را عرض خواهم كرد.

پى‏نوشت‏ها:

١- این سخنرانى در ١٨ رمضان ٧٨ مطابق ٧ فروردین ٣٨ ایراد شده است
٢.آرى، با یاد خدا دلها آرامش گیرد.(رعد/٢٨)
٣.نعمتهاى بهشت چنان است كه هیچگاه بهشتیان تغییر و تبدیل آن را خواستار نباشند.(كهف/١٠٨)
٤.كافى، ج ٢/ص ٦٣٠.
٥.نهج البلاغه، خطبه ١٠٩.و در آن چنین است: «و تعلموا القرآن فانه احسن الحدیث، و تفقهوا فیه فانه ربیع القلوب.»
٦.عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج ١/ص ٢٩٥، و به جاى «لعبادته‏» ، «لصیامه‏» آمده است.
٧.آل عمران/١٩٠ و ١٩١.
٨.زمر/١٧ و ١٨.
٩.توحید صدوق، ص ٣٠٥.نهج البلاغه، خطبه ١٧٨.
١٠.حج/٥ و ٦.

منبع: مجموعه آثار علامه شهید مرتضى مطهرى(رحمت الله علیه) ج ٣
سه شنبه 8/12/1391 - 19:52
تاریخ
آتش افروزی در نوروز

منبع:سایت شهید آوینی


یكی از زیباترین رسم های كهن زرتشتی افروختن آتش پیش از دمیدن آفتاب در روز اورمزد از ماه فروردین است. در آن روزگاران كه چراغ برق و نورهای مصنوعی نبود، تقابل بیشتری میان تاریكی شب و نور آتش پدید می آمد: در قلب شب تاریك، ببر فراز بام گلی خانه ها، آتش یكی یكی روشن می شد و گله گله، فروغ سرخ آن فروزان می ماند. این آتش ها گاهی آرامتر و گاهی سركش تر شعله می كشیدند، تا طلوع بامداد افروخته می ماندند و درست قبل از سر زدن سپیده صبح و روشن شدن آسمان ، شعله ها سركش تر وبلندتر می شد. این آتش را بر بلندترین بام هر خانه می افروختند و زمزمه و نیایش شعله آتش فروزان را همراهی می كرد. تقابل آسمان سیاه و غرقه در ستاره های دور دست با نور درخشان آتش های بلند صحنه زیبایی می آفرید با معنی و رازهای زنده و پویا سرانجام آواز خروسان زمزمه را و آیین آتش افروزی را به كمال می رساند تا آفتاب سرزند.
همچنان كه در تصویر رویایی و چشم نواز اجزای متعدد و متنوع وجود دارد، آیین زیبا و كهنسال هم سرشار از اجزای سازنده و تركیب پیچیده ای از مفاهیم و معانی و رفتارهای جمعی پیوسته به یكدیگر است كه درهم تنیده و به هم بافته شده اند و هر یك نقش و ارزش و كنش اجتماعی و فردی دارند، همراه با گزارش های مقدس وباورهایی مبتنی بر تاریخ جامعه و نیز تاریخ تطور و تكامل آدمی : هر یك از این طرح های رفتاری در طی تاریخ تكوین یافته اند وباز خود با شرایط طبیعی زیستن بشر در جهان و در گروه هماهنگ اند. در همین آتش افروزی در بامداد اورمزد روز و فروردین ماه، تقسیم كار بر حسب جنس و سن، منزلت افراد خانواده اساطیر یا گزارش های مقدس و البته تاریخ جامعه و تكوین و دیگر گونی مفاهیم جمعی در آن نقشمند است. حتی رقابت ها و حسادت های كودكانه یا شادی های كوچك، خروس های خانه ها و نوع آواز آنها و نیز خاربنی كه در حاشیه كویر، می روید و در آتش سوزانده می شود ، هر یك نقش و سهم و كنش ویژه و صریح دارند.

پدربزرگ آتش را روشن می كرد و روشن نگاه می داشت و نیایش می خواند. هیزم و توده های خار و خاشاك را بچه ها كنار بیل بزرگش می نهادند و او هیمه را باید چنان می سوزانید كه دمیدن سپیده بتواند آتش را روشن نگاه دارد. این هیزم ها همه با زحمت  و تلاش به دست آمده بود. پسر بچه های همسایه می دانستند كه این توده خار كه حالا بر آتش گذاشته شده است، كدام حلقه یا به اصطلاح سیبك ( گویش بهدینان : ava) است و كی و كجا دوست و رقیب بازی و كار مزرعه آن را كنده و در آفتاب خشكانده و انبار كرده است تا امروز به كار آید. مادر بزرگ ، فارغ از رقابت بچگانه آنها، آب تازه و كوزه هایی را كه بر آن سبزه رویانده بود ( گویش بهدینان : sesa) بر لب بام خانه می نهاد، همراه با میوه های بریده و جام آب و شیر و می و سیر و سداب و گل در گلدان. اینها به نیت آن بود كه بویشان متصاعد شود و به در گذشتگان خاندان و فروهای آنها برسد و آن رفتگان به سرای باقی را از خوردنی های مرسوم و سنتی سهمی باشد.

مادربزرگ وقتی كه در كنج آشپزخانه دود زده قدیمی، سنگ های كوچكی را كه در آتش داغ كرده بود، در ظرف شیر می انداخت تا بوی شیر بلند شود، نام بچه هایش را كه در شیر خوارگی از دستش رفته بودند، بر زبان می آورد. آن وقت بود كه بخار و بوی شیر را با دریغ و اشك می آمیخت. او نام هر یك را بر زبان می راند و آنها را فرا می خواند تا كوچولوهای بی گناهش از این بوی شیر بهره ببرند و همراه با این فراخوانی، آرام و بی صدا نهانی می گریست. اما مواظب زنده ها هم بود: حالا دیگر، با سرزدن آفتاب، پدربزرگ به جای فروردین یشت، یا به اصطلاح فره وشی، مهر نیایش می خواند، مادر بزرگ هم برای بچه های زنده و منظر خانه تخمه بو می داد و یواشكی در بیخ مشت فضول ترین و شیطان ترین آنها، كه بیش از همه برای گرفتن تخمه خارج از نوبت پیله كرده بود، چند دانه تخمه داغ می ریخت: عید نوروز شروع شده بود.
در پشت این شور و شر و فعالیت جمعی و رفتارهای آیینی، گزارش های مقدسی در كار است كه چندی و چونی آنها را

توضیح

می دهد و توجیه می كند: همچنانكه بهره شیر خوارگانی كه از دنیا رفته اند، تصور می شود كه فقط بوی شیری است كه سنگ داغ در آن انداخته باشند، كل آتش افروزی پیش از بامداد روز اورمزد، ماه فروردین هم بر مبنای باور و اسطوره ای معین انجام می شود. این گونه عقاید بنابر تاثیر باورهای دیگر و بافتی كه در آن جای می گیرند. دستخوش دیگر گونی و تغییر می گردند و شكل و قالب نهایی خود را می یابند. مثلا" متن های تاریخی اغلب می گویند كه علت آتش  افروزی بر بلندی ها، در این جشن ها خبر دادن و اعلام كردن امری و به ویژه زمان معینی است. اما درآن روزگاران، بیشتر می گفتند كه روشن كردن این آتش به افتخار یا به یاد هدایت یا برای درود فرستادن بر نهصد و نود و نه هزار روان در گذشتگانی است كه در گریز خود را به آب و آتش زده اند و از میان آنها فقط یكی بازمانده است. احتمال دارد كه این توجیه از هندوستان در سده اخیر به ایران آمده باشد یا شكل دیگر گون شده از عقایدی دیگر و كهنه تر را در آن بتوان دید.

این آتش افروزی بر بام خانه در واقع آخرین رسم از شعایر گاهنبار پنجه یا ده روز پایان سال است. این ده روز را ده روز ( فروردیان ) یا ( فروردیگان ) می گویند كه مركب است از پنجه كوچك، یعنی پنج روز اول از اشتاد روز تا اناران یا انغران ازماه اسفند به حساب زرتشتی برابر با بیست و پنجم اسفند ماه بنابر  تقویم رسمی كشور) و پنجه بزرگ ( پنجه مسترقه یا دزدیه، پنج روز آخر سال) كه پنج روز دوم از فروردیان است. رابطه ده روز فروردیان با نوروز در متن پهلوی كهنسالی موسوم به نیرنگستان هم ذكر شده است و می دانیم كه این كتاب از قدیمی تری متون پهلوی است كه از روزگار ساسانیان بر جای مانده است و با شاهد آوردن از اوستا، به توصیف و

توضیح

آیین های دینی در آن دروان می پردازد.
چنان كه سروران ارجمند ملاحظه می فرمایند، برای گفتگو درباره آداب و رسوم ناگزیر باید به توصیف و شرح مفاهیم و معانی بسیاری هم دست زد كه با آن آیین ها در ارتباط و پیوند هستند. در اینجا، ناچار باید از مفاهیمی سخن گفت مانند گاهنبار باورهای مربوط به بقای روح در گذشتگان معانی واژه هایی مثل فروهر یا فروشی، و نیز چگونگی وسهم یافتن رفتگان از نیایش ها و فدیه های آیینی و در نهایت تاثیر كردار آدمی در رستگاری هستی و جهان و نیز در رستگاری روان خودش پس از حیات، در واقع همین مفهوم اخیر است كه به مثابه ابزاری كردار و عمل اعضای جامعه را تحت كنترل در می آورد و ضابطه هایی برای چگونگی رفتار اعضای جامعه به اتكای آن پدید می آید . با توجه به چنین نكاتی است كه در گفتگو از این آیینها ومراسم ناگزیر شناخت كل ساختار دینی و باورهای باز گردنده به آنها مطرح می شودو با مجموعه و كلیتی از مفاهیم و طرح های رفتار سر و كار پیدا می كنیم كه با یكدیگر پیوسته اند و به صورت مرتبط با هم كار دارند ودر فعل و انفعال پدیدار می شوند. هر یك از این آیینها و مراسم در چار چوب چنین مجموعه ای است كه معنای صریح و دقیقی می یابند.

مثلا" این باور وجود داشته است كه در فروردیان، یعنی ده روز پایان سال، از روز اشتاد از ماه اسفند تا وهیشتوایشت گاه، روان های بهشتی و نیز دوزخیان به گیتی می آیند. بهشتیان شادان و دوزخیان خرم، ولی ترسان از بیم بازگشت، در خانه های خود و نزد بازماندگان خود مانند. از این رو، برای شادی روان آنان باید خانه و مان و میهن یعنی مسكن خانواده پاكیزه باشد و در آن نیایش و آیین های ویژه برگزار شود. سپس در بامداد روز اورمزد، ماه فروردین یعنی آغاز سال نو، روان ها به جایگاه خویش باز می گردند. به مناسب این ترك مجدد و و داع سالیانه روان ها با گیتی است كه باید آیینی خاص برپا كرد. یك متن متاخیر پهلوی می آورد كه نیایش برای ایزدونند یعنی احتمالا" ستاره نسر واقع، در این روز فریضه است وپختن نانی به نام ( ونند برید ) مبنای این پنداشته و آیین را باید در اعتقاد كهنی جستجو كرد كه ستاره ونند را و ارتباط او با ستارگانی دیگر ( تیشتر یعنی شعرای یمانی، سد ویس یعنی سهیل یا احتمالا" الدبران، هفتو رنگ یعنی دب اكبر )

هست و هم نقش آنها در آوردن به این جهان مجموعه پیچیده و سنگینی را می سازد كه فهم و شرح آنها همه مشكل است در برابر، رسم ( افروختن آتش) را می بینیم كه عملی است روشن و معلوم و ساده، درست به همین سبب است كه روشن كردن آتش با شكل های مختلف و در زمان ها و مكان های متفاوتی مشاهده می شود و دلایل و گزارش های گوناگون برای آن پدید می آید، حال آن كه مفاهیم و پنداشته های مربوط به ایزدونند احتمال بسیار كمتری برای باقی ماندن دارد. می توان مجموعه باورهای مشابه با آن را آداب و رسومی ( كدر) ونا روشن نامید و رسم آتش افروزی را آیینی ( شفاف ) خواند كه با سادگی و صراحت خویش دارای امكان بقای بسیار و گسترش فراوان است.

چنین است كه آتش افروزی نوروزی بر بام در نزد زرتشتیان ایرانی در یزد هم حتی گونه های متفاوت و رواج بسیار دارد. مثلا" در تفت و توابع آن، كه در كنار آنها كوه هست، می بینیم كه هم بر بام خانه ها وهم بر روی كوه ده مرسوم به ( حسینی) در بامداد اورمزد و فروردین ماه آتش روشن می كنند این آتش افروختن نشانه و خبر برای آغاز سال نوست و با ساز و آواز همراه و توام است و با این مراسم است كه شروع جشن را به همه خبر می دهند. به همین روال، آتش افروزی نوروزی در گونه های متفاوت و مختلف در نزد مردمانی دیگر هم پدیدار می شود كه باورهای متفاوت دارند. از جمله آیین افروختن آتش در نوروز را در كردستان باز می یابیم كه دارای رونق بسیار است. نمونه دوردستی از آتش افروزی نوروزی را در نزد مردم روستاهای جنوب كشور رومانی گزارش كرده اند . این خبر در كتاب موسوم به یافته های ایرانشناسی در رومانی از دكتر ( ویورل با جاكو) ضبط است و دوست عزیز آقای دكتر محمد علی صوتی آن را در اختیار بنده نهادند.

این گونه آتش افروزی چه در كردستان و چه در رومانی اولا" با نوروز و جشن ایرانی آغاز سال پیوسته و مربوط است، زیرا كه درست در همان تاریخ برپا می شود. ثانیا" از آن آتش افروزی كه زرتشتیان آن را معمول می دارند، جداشده و استقلال تام یافته است. این ایین های آتش افروزی هر یك در متن باورهایی دیگر قرار گرفته اند و هر یك خود توجیه و گزارش و شكل خاصی پیدا كرده اند. به همین روال است آتش افروزی چهارشنبه سوری كه از نظر گاهشماری جای افروختن آداب و رسوم و باورهای پیرامون خود با آتش افروزی بر بام خانه ها یا كوه بلند در بامداد نخستین روز از ماه فروردین اختلاف دارد، هفته و نام روزهای آن اصلا" زرتشتی نیست پریدن از روی آتش با ارجمندی و حرمت آن در آیین زرتشتی نمی خواند و نوعی توهین به آتش است، پنج گاه شبانه روز در باورهای زرتشتی از بامداد آغاز می شود و نه از سر شب وپس از غروب آفتاب
در اورامان كردستان این رسم نشان شاخص و بارز از آداب نوروزی و جشن آن است: زمان آن پس از غروب آفتاب آخرین روز سال است ( قول شفاهی دوست گرامی، آقای فرهاد و رهرام ) از این لحاظ شكلی به خود گرفته است كه آن را باید حد فاصل میان آتش شب چهارشنبه سوری در كوچه ها یا حیاط و آتش افروزی بامداد روز اورمزد ماه فروردین بر بام خانه دانست.

آتش را در رومانی تا سی چهل سال پیش رسم بود كه در روزی از سال كه مصادف با روز آغاز سال نو شمسی می شود، در حیاط خانه ها یا در برابر خانه ها یا در باغها بیفروزند. دور و بر این رسم را باورهای مسیحی و داستان هایی درباره قدیسان مسیحی فرا گرفته بوده است.زمان آن نهم مارس، مطابق تقویم قدیمی تر در آن دیار بود. این تقویم در سال1924 اصلاح شد واینك درست برابر است با بیست و یكم مارس، پختن خوراك مخصوصی در این روز برای درگذشتگان وبدن آن به گورستان دهكده و شعایری دیگر از آن گزارش شده است كه همه پیوند این آتش افروزی را با آدای كهن نوروز ایرانی تصریح می كند.

آیا این رسم با سپاه داریوش بزرگ یا حاكمان ایرانی آن روزگار به كناره های دانوب رسیده است یا آنكه یادگار ارتباط فرهنگی دو ملت در دوران های بعدی است ؟ احتمالا" در پاسخ به این پرسش جز حدس و گمان راهی نداریم. همچنانكه در اورامان نیز روند بازماندن این رسم آتش افروزی مبهم می ماند. جز این كه نظر آقای و رهرام را باز گوییم كه مردم سنی مذهب در آن ناحیه خاص از كردستان از پیوندی كه تشیع با نوروز دارد، بر كنار مانده اندآداب دروان كهنتر را در قالبی منفرد و به صورت تنها حفظ كرده اند چنانكه از آداب و مراسم جشن نوروز، در آن منطقه خاص فقط همین افروختن آتش متداول است. آنچه در این میان شایان توجه و ذكر است رسم ( شفاف ) آتش افروزی در نوروز است كه توانش تنوع پذیرفتن و در آمدن به اشكال گوناگون دارد و این خود نمونه ای است از آیین های نوروزی: این آداب و روسوم پاره پاره ونیز در مجموعه های بزرگتر در هر جای ومكان و در نزد اقوام گوناگون هر بار با ساختنی موزون ( شفاف ) پدید می آیند و با سازگاری یافتن با دیگر باورها و رسم های هر گوشه از جهان شكلی متمایز به خود می گیرندو دوام می آورند.

بی گمان این ( شفافیت ) آیین های نوروزی ابزار مهمی است كه گسترش و بقای مراسم این جشن ملی را تضمین می كند و آن را فراتر از رنگ های محلی و بومی در هر خطه می برد. این نیاز جهانی و بشری به ضرب آهنگ و نواختی كه زمان را از صورت خطی و تك بعدی بیرون می آورد و آن را به شكل حلقه ای از تداوم نقش می زند كه همواره نو می شود و پس از پایان یافتن، از سر نو به آغاز می پیوندد، در نوروز تجلی نابی به خود گرفته است و پاره ای از زمان را چنان قداست بخشیده است كه همگانی و فراگیر و مقدس هست، اما كوتاه بینی و تعصب را به آن راهی نیست این دست تاریخ و گرایش تفكر و اندیشه ایرانی است كه آداب نوروزی را چنان با ظرافت ورنگین طرح زده ( شفاف) گردانیده است هم هماهنگ با خصایصی طبیعی و ذاتی در وجود بشر و هم همساز و همنوا با طبیعت و نو شدن حیات گیاهی در آن این باز اشتراك سرشتی و همگانی مردم است كه طبعا" هماهنگی با طبیعت از می پسندد. پس دلخواه همه آدمیان است كه در بهار، چونان كه طبیعت به همه هدیه هایی از برگ سبز و شكوفه و گل میدهد، ما هم از آن تقلید كنیم وهدیه بدهیم وهدیه بگیریم همان طور كه برگ و بار درختان نو می شود، ما هم جامه نو بپوشیم ومانند طبیعت كهنه ها را دور بریزیم و نو را به بازار آوریم

مثالی از این امكان انطباق و تنوع یافتن آداب و رسوم نوروزی را در رسم تهیه سمنو می شود دید . من نمی دانم این واژه وآداب پختن سمنو از كجا آمده است. امروزه پختن سمنو رسمی است زیبا نیمه مقدس و با اجزایی دلپذیر و طعم خاص نوروزی، دوست گرانمایه جناب آقای دكتر محمود بروجردی این اطلاع را سوغات آوردند كه سمنو در فنلاند و نواحی مجاور آن هم رواج دارد. آنچه دراینجا مایلم به عرض برسانم، شباهت سمنو است با حلوای موسوم به سن حلوای سن از پختنی های خاص و آیینی زرتشتی است كه به ویژه مراسم در گذشتگان اختصاص دارد.ماده اصلی آن آرد گندمی است كه جوانه زده و خشكانده شده باشد. توجه می فرمایید كه رویاندن جوانه گندم و سپس تهیه خوراكی مخصوص از آن در سمنو هم هست و شباهت نام سمنو و حلوای سن با این نكته همراه است. احتمال دارد عمل رویانیدن جوانه و سپس خشكاندن آن با این نام ومعنای مشترك واژه های سن و سمنو از نظرگاه زبای مربوط شود. واقعیت هر چه باشد رابطه انتزاعی معینی در بنیاد ماده اصلی این خوردنی آیینی و طرز تهیه آن مندرج است وآن پیوند دو تصور متضاد زادن و بردن است :جوانه را می رویانند و پیش از آنكه به گیاه بدل شود آن رااز رستن باز می دارند و در واقع جوانه می كشند و آن را قربانی می كنند. این همان رفتاری است كه با سبزه های رویانده در سفر و خوان نوروزی هم انجام می دهیم :دانه ها را در جایی نامناسب می كاریم و در روز سیزدهم سال، آن به دور می اندازیم. در همه ایت موارد ، معنای نمادین شهادت است كه بیان در می اید.

شهادت در حقیقت بنیاد تاریخی و جوهر اصلی نوروز و جشن نوروز جشن ستایش و تجلیل شهادت است :آمدن آدمی با گزینش وانتخاب آگاهانه رنج و درد و تحمل مرگ بر روز زمین به منظور رسیدن به هدفی بر تر از زندگانی و مرگ یعنی رستگاری نهایی هستی این گزیداری و انتخاب است كه نقش متعالی آدمی را در باورهای كهن ایرانی تصویر می كند و بر این گزارش مقدس استوار است كه داداراورمزد، آفریننده و خدای جهان جدال نیكی و بدی را در ازل به فروهر مردم نشان داد و نیز رنج زادن ومردن وسودمندی حیات را آدمی را مدد گرفتن از علم مطلق خداوندی و با آگاهی كامل دانسته و آگاهانه سود و خیز زادن و زیستن و جنگیدن با شواهد یمنی را برگزید و برگرید رنج تولد و مرگ در نهایت آن است ارج و قدری از نوع و رنگ شهادت می بخشد. از گذار این مفهوم دیرینه سال است كه سمنو با نوروز و گاهنبار پنجه یعنی جشن آفرینش انسان در اتصال با نوروز پیوند می یابد و حلوای سن با مراسم در گذشتگان این مفاهیم وآیین ها با آنكه از شفافیت صریحی چون رسم افروختن آتش برخوردار نیستند همه در تركیبی موزون و دقیق و رمزین با ظرافت اندیشه عظمت آدمی را با زایش جوانه و گیاه پیوند می دهند و با آمدن بهار، پیروزی آدمی را مرگ و جوانی را بر پیری شادمانه جشن می گیرند.

مرگ نبات و زادن رستاخیزی آن رمز جشن بهار و عید نوروز است این پنداشته كه از دیر باز در این خطه در زندگان مردم و فرهنگی منطقه حضور داشته است در هزاره اول پیش از میلاد با باورهای نیاكان مهاجر آریایی ما در هم آمیخته و نوروز رابه شكل امروزین آن بنیاد نهاده است. به بیان دیگر، مراسمی كه از هزاره های پیشین، اقوام هند و اروپایی در بزرگداشت در گذشتگان خاندان ها بر پا می داشتند با آداب نوروزی در هم آمیخت و طرح های ظریف و سنجیده و سخت به فرج آیین های آن را پدید آورد. این آیین ها از یك سوی رنگ بومی و محلی دارد و از سوی دیگر وجهی حكومتی و رسمی و ملی. اخبار درباره وجه حكومتی و كشوری برگزاری نوروز را نوشته های تاریخی ضبط كرده اند و احتمالا" بازمانده های تطور یافته بیت های نوروزی در نزد توده های مردم و در هر محل و منطقه به صورت زنده دوام یافته است. این تفكیك را به خوبی در جامعه زرتشتیان ایران می توان دید. تا چندی پیش بر اثر محاسبه نكردن كبیسه سال، گاهنبار پنجه به میان یا اواخر تابستان افتاده بود و آن را به مدت ده روز در آن زمان برگزار می كردند. پس از آن، روز اورمزد ازماه فروردین مطابق با همان تقویم فرا می رسید كه آن را اورمزد روز مردگان می خواندند و مراسم آن به روشنی از جشن نوروز متمایز بود و نوروز یا سال نو ( گویش بهدینان ) را در آغاز سال شمسی و رسمی كشوری جشن می گرفتند و روزهای آن، وقت شادی و تفریح جوانان و كودكان و بازی و سرگرمی و چیدن سفره و خواندن نوروزی بود. حال آنكه اورمزد روز مردگان كه آتش افروزی بامدادی به آن اختصاص داشت، رسما" بیشتر عید مردگان بود و بچه ها فقط یك روز در آن آزادی وبازی و تفریح داشتند واز رخت نو خبری نبود و تلاش و كوششی كه بیست سی سال پیش برای بازگرداندن گاهنبار پنجه ونوروز  آن به جای اصلی خود آنجام گرفت. عملا" مورد استقبلال مردم واقع نشد و با گذشت زمان نیز این وحدت را نپذیرفتند و آن را فی الواقع باور نكردند و اكنون پنجه را در تابستان هم برگزار می كنند.

دست سبزی كه در خلق شیوه ها و مراسمی با وجه ملی و عام و جهانی در كار بوده است، به نظر می رسد كه با روش كشور داری و جهان بینی نخستین شهر یاران هخامنشی انطباق و هماهنگی دارد. در نوروز بین النهرینی پیشینه این اتحاد را در برگزاری مراسم آن در اكتیو می توان باز یاف و منطقا" باید بر بنیاد آن خصیصه كهن جشن سال نو ایرانی با رنگ ملی و به صورت ابزاری برای پیوند و وحدت اقوام و گروه های مختلف ساكنان این كشور شكل گرفته باشد. اینها از گذار مفاهیم و رسم های ( شفاف ) به عمل پرداخته اند و توفیق تام یافته اند :

در این جشن بهاری آیین ها و رسم های بسیاری هست كه با هدف آشتی میان افراد و نیز همراهی و همپایی فرهنگ های اقوام گوناگون با باورها و عقاید مختلف سازگاری تام دارد و آمادگی آن برای جهانی بودن و عالمگیر گشتن به چشم می خورد. در بنیاد اجزای سازنده مراسم عید نوروز ایرانی، تساهل و آشتی و صفایی همگانی هست كه در هر زمان كه ملت ایران از آن برخوردار شد و بر آن تكیه زد، رونق و ترقی و تعالی فرهنگی و اقتدار ملی و توانگری اقتصادی را به ارمغان دریافت داشت.

گواهی دیگر برای پیشتازی و تلاش فرهنگی ایرانی در آشتی و تفاهیم بین المللی و اقدام برای در نور دیدن مرز و حد كشورها و حكومت ها را در اتحادی میتوان دید كه طلیعه ای خجسته برای دیدارهای جهانی نیرومندان و ورزشكاران در میدان های مسابقات است. اسن اتحاد فرخنده در سنت عیاری كهنسال ایرانی نمودار می گردد. در نزد این جوانمردان و دلاوران دادخواه و ستیزنده با بیداد و ستم رسم بر این بوده است كه قرار گرفتن در حیطه دولت و تابعیت از حكومتی خاص و تعلق داشتن به نژاد و قومی مخصوص اصلا"مطرح نباشد. در داستان دیرینه سال سمك عیار در فراسوی مرزها و حدود ممالك و اقوام جوانمردانی پهلوی را از سرزمین های بیگانه می بینیم كه مثلا" شادی خوردگان، یعنی ارادتمندان سمك اند، بی آنكه هرگز او را دیده باشند یا تابع شاهی باشند كه سمك فرمانبر اواست. این اتحاد فقط به پاس نام و آوازه بلند عیار عدالت خواه و عشق یكتای عیاران به مظاهر نیك حیات و اخلاق متعالی جهانی پدید آمده بوده است و این همان است كه هنوز ما هم به آن عشق می ورزیم. اخلاق والایی كه ورزشكاران امروزه درمیدان های بین المللی در تفكر بنیادین و اساسی خود دارند در كتابی چون سمك عیار با شرح بسیار آمده است و به صورت بیانیه پر شكوهی برای نیرومندان و پهلوانان و توانمندان جهان است.

خردمندانی كه درباره سرنوشت بشر با دلسوزی و احساس مسءولیت اندیشیده اند جز این اتحاد ویگانگی شریف و والا راهی برای زندگان خوش همگان بر روی زمین نمی یابند در آداب نوروزی ایرانی این هدف مندرج است و بیانی زیبا و نمادین دارد. در این یگانگی كه هماوازی با طبیعت بنیان غنی و جاندار آن است دور انداختن كهنه های بی حاصل زدودن خستگی و افسردگی هدیه دادن برگ های سبز و ساختن خانه شادی بر فراز گذشته هر چه كه هست شیوه ها وپندهای كهنی است كه همواره نوترین ها نیز هست وخواهد ماند. نیز آن گاه كه آتش افروزی نوروزی و اعلام رسیدن بهار نو را به جهان باز می نگریم علم و درفشی از فروغ روشن بر افراشته ایم كه در نهایت مرز زمان را هم در می نوردد و میان خانگیان این خاكدان از گذشتگان و رفتگان با هستان وزندگان یگانگی و وحدتی بر پا می كند با آشتی و امید برای آینده و آیندگان .       

سه شنبه 8/12/1391 - 19:51
تاریخ
    نوروز ودیدار سوگواران

 

منبع:سایت شهید آوینی

وقتی در خانه خانواده سوكوار، خویشاوندان و همسایگان سفره نوروزی می گسترند، شمع و چراغ می افروزند، حتا بر دست های سوكواران می گذارند و مباركباد می گویند: اشك های اندوه و شوق درهم می شوند و شادی و یگانگی زیبا و دلنشینی جایگزین اندوه تنهایی آنها می شود. وقتی آنها را با خود همراه می كنند تا با یكدیگر به عید مباركی اهل محله و آبادی بروند، به راستی غم و اندوه، با همه معنای آن جایش را به كیفیتی می دهد كه آنان خود را جزیی از جمع و فارغ از غم و اندوه نوروز بی عزیز از دست رفته احساس می كنندو تنهایی و غم آنها در شادی جمع، جمعی كه دراندوه آنها نیز اندوهگین و همراه بوده اند، گم می شود. ( تالش )
جان كلام این اشتراك در مبانی اعتقادی و به تبع آن آیین ها و رسم هایی كه بر بنیاد این مبانی پدید می آیند محكم ترین پوندها را میان گروه های انسانی ایجاد می كنند. این مشتركات هر چه كهن تر و ریشه دارتر باشد و به ویژه اگر از پیوستگی تاریخی برخوردار باشند در وفاق و همبستگی میان گروه های انسانی نقشمندتر خواهند بود.
نوروز با توجه به تعلق مشترك به همه گروه های قومی و اعتقادی و عدم وابستگی به هیچ گروه خاصی و با داشتن همه این ویژگی و با توجه به ماهیت وحدت آفرین اجزاء آن در شمار مهم ترین عوامل نزدیكی و پیوند مردمان سراسر پهنه ایران فرهنگی است. نقشی كه هنوز در نظام روابط سنتی زنده و پویا است. كنش متقابل همه ویژگی ها و عناصر یاد شده راز ماندگاری و رمز گسترش نوروز است.   

سه شنبه 8/12/1391 - 19:51
تزیینات و دکوراسیون

تزئین سفره هفت سین

 

 تزئین سفره هفت سین
تزئین سفره هفت سین


 





 
لوازم مورد نیاز :
1 ـ سیم برنجی ساز 015 و 020
2 ـ مهره گندمی درشت به رنگ فیروزه ای
3 ـ پولك شماره 6 تو گود به رنگ های سبز و آبی هفت رنگ
4 ـ ملیله شكسته در رنگ های سبز و آبی از روشن به سیر تقریباً سه رنگ از هر كدام
5 ـ سنگ مورب به رنگ یشمی
6 ـ چسب حرارتی
7 ـ نخ نامریی
طرز ساخت برگ دوبل :
1 ـ ابتدا 60 سانت یمتر از سیم شماره 015 را بریده و دو لا كنید یك عدد پولك را وارد یك سر سیم كرده و به وسط سیم آورده به طوری كه گودی پولك به سمت شما باشد . با انگشتان دست راست دو سیم را در جلوی پولك محكم نگه دارید و با انگشتان دست چپ دو بار پولك را به سمت خارج تاب دهید .
2 ـ در این حالت یك سر سیم به سمت بالا قرار می گیرد و همیشه پولك بعدی را داخل این سیم م یكنید و مجدداً سیم ها را دو بار به هم تاب م یدهید .
3 ـ با همین روش 15 عدد پولك را به صورت یك رشته آماده نمایید و سیم را به پهلوی سمت راست پولك بكشید تا تیزی سر برگ تشكیل شود .

 

4 ـ مجدداً 14 عدد پولك را با همان روش به صورت رشته اضافه نمایید .
5 ـ یكی از سیم ها را از سوراخ پشت پولك عبور دهید .
6 ـ حال دو سر سیم را به هم دو بار بتابانید و برگ بزرگ را تشكیل دهید .
7 ـ برای ساخت برگ كوچك باید سیم ها را به وسط برگ بزرگ هدایت كنید و حتما یك سیم روی كار و یك سیم زیر كار قرار بگیرد .
8 ـ دو سیم را دو بار به هم بتابانید و یك پولك وارد كرده و تا 11 عدد ادامه دهید و روی یازدهمین پولك سیم ها را به پهلوی سمت راست پولك هدایت نمایید و مجدداً تا 10 عدد پولك این كار را ادامه دهید و در آخر یك سیم را از داخل سوراخ اولین پولك برگ كوچك به زیر برده و دو سیم را تا انتها به هم بتابانید و به راحتی برگ ها را حالت دهید .
( به یاد داشته باشید با همین روش می توانید برگ ها را باس ایزهای مختلف و رنگ های مختلف و حتی یك برگی انجام دهید ) .
طرز ساخت پر طاووس :
1 ـ از سیم شماره 020 ، حدود 50 سانتی متر ببرید یك عدد گندمی فیروزه ای وارد سیم نمائید و در محل 7 سانتی متر سیم را روی گندمی برگردانید . دو سر سیم را در لبه ی گندمی دو بار محكم به هم بتابانید .
2 ـ حدود 10 الی 11 عدد ملیله شكسته آبی روشن ، داخل سیم بلند كرده ( تعداد ملیله ها در هر دور بستگی به ریزی و یا درشتی آنها دارد و شما می توانید با درست كردن اولین نمونه تعداد را در نمونه های بعدی در نظر بگیرید ) و یك بار دور گندمی بچرخانید .
حال دو سر سیم را دو بار محكم به هم بتابانید .
3ـ در دور دوم این عمل را با ملیله شكسته آبی كمی تیره تر از قبلی انجام دهید و حدودا 15 یا 16 عدد ملیله كافی می باشد ولی كاملا دقت نمایید هر رج در كنار رج قبلی به راحتی دور بزند یعنی نه سیم كشیده شود و نه آزاد باشد .

 

4 ـ دور سوم را هم با ملیله های آبی تیره پر كنید .
سه رج بعدی را با سه رنگ سبز روشن به سبز تیره انجام دهید . پس از انجام 6 رج با دست كار را مرتب نمایید و دو سیم را تا انتها به هم تاب دهید .
5 ـ به طور كلی این سفره هفت سین با ساخت برگ ها و پرهای طاووس طراحی می شود و نكته مهم در این طراحی این است كه شما با كم و زیاد كردن تعداد پولك ها می توانید برگ ها را در سایزهای مختلف آماده نمایید و همچنین با همین روش م یتوانید پرهای بزرگ تر یا كوچك تر باشید .
طراحی شماره 1 : سه عدد برگ كوچك و دو عدد بزرگ آماده نمایید و در آخر كار آنها را مرتب كرده و با نخ محكم به هم ببندید . سپس سیم ها را به هم تابانده و از یك سانت یمتر پایین كار اضافه آن را بچینید .
1 ـ 6 عدد پر با پنج ردیف ملیله شكسته و با مركز سنگ مورب و 3 عدد پر با دو ردیف ملیله شكسته با مركز سنگ مورب آماده نمایید ( به جای گندمی از سنگ مورب استافده نمایید و به خاطر داشته باشید هر چقدر تعداد رج های كار كم می شود به سیم كوتاهتری هم نیاز داریم ) .
2 ـ این طراحی به شكل گل می باشد پس سه عدد پر كوچك را به عنوان پرچم استافده می كنیم به اینص ورت كه هر سه را با نخ محكم بپیچید .

 

3 ـ در مرحله بعدی یكی یكی پرهای پنج ردیفی را با نخ دور پرچم محكم نمایید .

 

در اخر همه سیم ها را با هم بتابانید و از یك سانتیمتر پایین تر انها را بچینید و حالت گل را مرتب كنید . به كمك چسب حرارتی برگ ها را اول روی لیوان ثابت كرده و بعد اضافه سیم پشت گل را به زیر برگردانید ، همان محل را چسب زده و در جای مناسب روی لیوان بچسبانید .
طرح شماره 2 : این طرح از 7 عدد برگ تشكیل شده است كه روی هر یك از آنها یك عدد پر هم اضافه شده . 3 عدد برگ را با هم با نخ بپیچید ( وسط یك عدد بزرگ بگذارید و دو طرف كوچكتر باشند) دو دسته دوتایی هم آماده نمایید .
( یك عدد كوچك و یك عدد بزرگ )
1 ـ دسته سه تایی را در وسط و دسته های دوتایی را در كتاره ها بچسبانید .
طرح شماره 3 : این طرح به شكل پروانه می باشد و جهت اجرای آن یك جفت برگ دوبل برای بال های بزرگ و یك جفت دیگر برای بال های كوچك لازم می باشد . بال های بزرگ با 29 عدد پولك جهت برگ بزرگتر و 25 عدد پولك جهت برگ كوچك تر و بال های كوچك با 23 عدد پولك جهت برگ بزرگ و 17 عدد پولك هم جهت برگ كوچك ساخته می شود .

 

1 ـ بدنه پروانه هم از دو عدد طرح پر تشكیل می شود كه نیاز به یك عدد پر شش ردیفه و یك عدد چهار دیفه می باشد .

 

2 ـ طریقه مونتاژ به یانص ورت می باشد كه بال كوچك و بال بزرگ را روی هم قرار دهید به طوری كه پشت كار به سمت خودتان باشد و سیم ها را به هم بتابانید .
3 ـ از یك سانتی متر پایین كار سیم اضافه را بچینید .

 

4ـ یك كهره داخل سیم پر بزرگ كه جهت بدن پروانه آماده كرده اید عبور داده و مجدداً سیم پر كوچك را هم از جهت مخالف وارد مهره نمایید .
5 ـ دو سیم را از پشت كار به هم بتابانید و از یك سانتی متر پایین تر آن را بچینید .

 

6 ـ با سیم شماره 015 دو عدد شاخك نی زا»اده نمایید . اول بال ها را روی آینه بچسبانید و بعد بدن پروانه را ثابت كرده و در آخر شاخك ها را هم اضافه نمایید .
طرح شماره 4 :
1 ـ این طرح از 8 عدد پر 6 و 7 ردیفه تشكیل می شود كه هر چهار تا از آنها را باید مانند یك خوشه انگور كنار هم با نخ ببندید . ( حتما سیم ها را بلند بگیرید » .
2 ـ سپس هر دو را روی هم بهص ورت بالا و پایین قرار داده و مجدداً با نخ محكم ببندید . سیم های اضافه را چیده و كار را روی لیوان بچسبانید .

 

طرح شماره 5 : این طرح را با یك پر 8 ردیفه و با مركز مهره گرد اجرا نمایید و سپس در رج نهم یك ردیف منجوق درشت كار نمایید .
1 ـ دو سر سیم را به هم بتابانید و یك نخ دو لا باس وزن اماده كنید نخ را در اولین منجوق قلاب بزنید .

 

2 ـ یك عدد منجوق ریز یك عدد منجوق درشت و دوباره یك عدد منجوق ریز وارد نخ كرده و سوزن را از سویمن منجوق درشت عبور دهید .
3 ت كار را همین ترتیب تا انتها انجام داده و اضافه سمی را یك سانتی متر پایین تر بچینید و به پشت برگردانید .

 

طرح شماره 6 : این طرح را با پرهای پنج و شش ریدفه اجرا نمایید پرهای شش ریدفه را در بالای لیوان بچسبانید طوری كه سمت سیم به طرف بالا باشد .

 

1 ـ آویزها را به تعداد دلخواه آماده كنید و هر سه تا را با هم از ته كار گره بزنید نخ اضافه را ببرید و به سیم پشت پر پنج ردیفه اتصال دهید . به تعداد دلخواه روی لیوان بچسبانید .
منبع:مجله بانو ش 19


سه شنبه 8/12/1391 - 19:50
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته