• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 507
تعداد نظرات : 10
زمان آخرین مطلب : 4088روز قبل
بیماری ها

تعطیلات عید و رژیم غذایی

میوه ها،سبزی ها

تعطیلات، فرصتی مناسب برای در كنار هم بودن و جشن گرفتن می باشد. اما برای برخی افراد، زمانی برای افزایش وزن و چاق شدن می باشد. بر طبق انستیتوی سلامتی، غذا خوردن در تعطیلات می تواند باعث افزایش وزن شود.

در تعطیلات عید، شما و خانواده تان می توانید از رژیم متعادل و سالم استفاده كنید.

هیچ غذایی خوب یا بد نیست، بلكه عادات غذایی خوب یا بد می باشد. بیایید یك نگاهی به راهنمای هرم غذایی بیاندازیم. غلات، میوه جات، سبزیجات، لبنیات، گوشت بدون چربی، مرغ، ماهی و حبوبات در این هرم وجود دارند.

رژیم متعادل با استفاده از این هرم غذایی، می تواند انرژی مورد نیاز بدن را تأمین كند، ذخیره و بازسازی بدن را انجام دهد، استرس را دور كند و همچنین تغییرات روحی را كنترل نماید.

این هرم غذیی نشان می دهد كه حتی می توانید غذاهای چرب و شیرین را بخورید، اما به مقدار كافی. میوه و سبزجات كه محتوی مقدار بسیار زیادی ویتامین و املاح می باشند را هم مصرف كنید.

در واقع افزایش وزن در تعطیلات به علت زیاده روی در مصرف چربی و شیرینی جات است.

كنترل كنید!

قبل از تعطیلات، وعده های غذایی كوچك و به مقدار كم مصرف كنید. غذاهایی كه دارای مقدار زیادی پروتئین می باشند، مانند مرغ و پنیر، كمك می كنند تا غذای كمتری در روزهای آینده مصرف كنید. رژیم های سفت و سخت در این ایام می تواند بعدها افزایش وزن قابل توجهی در شما ایجاد كند.

شمایی كه می خواهید اندامی متناسب با وزن و قد خود داشته باشید، این نكته را از یاد نبرید كه نباید مقدار زیادی نوشابه بنوشید، زیرا نوشابه ها فاقد ماده مغذی می باشند. نوشابه ها محتوی مقدار زیادی كافئین و شیرین كننده هستند. كافئین و شیرین كننده ها در شیرینی های عید وجود دارند و باعث اختلال بیش فعالی (hyperactivities) در كودكان می گردند.

اگر در این ایام مهمان دارید، بهتر نیست با غذاهای سالم از قبیل، میوه و سالاد و سبزیجات از مهمان خود پذیرایی كنید؟

می توانید به جای سس از مخلوط آب لیمو و ماست و روغن زیتون برای سالاد خود استفاده كنید.

بهتر است قبل از دادن شیرینی به مهمان خود، به او میوه تعارف كنید تا جلوی افزایش وزن خود و مهمانتان را بگیرید.

به جای شیر پرچرب از شیر كم چرب استفاده كنید. در پخت غذا از روغن كمتری استفاده كنید.

تعادل را حفظ كنید

اغلب اوقات، افراد بعد از تعطیلات دچار افزایش وزن می شوند. بنابراین برای جلوگیری از چاقی در این ایام، چه باید كرد؟

آهسته خوردن

برخی از غذاها بسیار خوشمزه هستند و شما را وسوسه می كنند كه از آن غذا بخورید. دراین مواقع چه باید كنید؟ بخورید یا نه؟

می توانید از آن غذا بخورید، اما به مقدار كم. در بشقاب مقدار كمی از آن غذا را بریزید و از خوردن آن لذت ببرید.

شما باید غذاهایی را مصرف كنید كه بدن برای تأمین انرژی و فعالیت، به آن ها نیاز دارد. دسرها و شیرینی ها هر چند خوشمزه می باشند، اما جزو وعده های غذایی نیستند. پس از آنها كم میل كنید!

شما هنگامی دارای یك رژیم غذایی متعادل هستید كه در وعده های غذایی خود میوه و سبزی را جای دهید.

چه نوشیدنی هایی را باید مصرف نمود؟

بسیاری از آب میوه ها دارای كالری و فاقد فیبر غذایی می باشند. بهتر است از آب و نوشابه های رژیمی استفاده كنید.

در تعطیلات چه كاری باید كرد تا چاق نشویم؟

1- سه وعده غذای اصلی را بخورید و هیچ كدام را حذف نكنید.

2- غذا بخورید، اما به مقدار كم. در مهمانی ها و جشن ها، انواع و اقسام غذاهای خوشمزه وجود دارد. شما یكی از آن غذاها را كه خیلی هوس كرده اید، در بشقاب خود به اندازه كم بریزید و از خوردن غذاهای دیگر جداً خودداری كنید.

3- آرام غذا بخورید. غالباً افرادی كه سریع غذا سریع می خورند، به معده خود اجازه نمی دهند احساس سیری را اعلام كند! هر لقمه ای كه در دهان خود می گذارید، مزه مزه كنید و از غذای خود لذت برید. با این روش معده ی شما فرصت دارد تا غذا را با آرامش هضم كند.

4- بعد از هر وعده غذایی، پیاده روی كنید.

5- حتماً در هر وعده غذایی، سبزیجات را فراموش نكنید.

6- اگر در مهمانی دعوت شدید، به صاحب خانه پیشنهاد دهید كه من یك غذای كم كالری درست می كنم و آن را با خود می آورم. با این كار، شما نه تنها میزبان را خوشحال كرده اید، بلكه مهمان هایی كه به تناسب اندام خود اهمیت می دهند، از غذای شما می خورند و لذت می برند.

7- و یا اگر به مهمانی دعوت شدید، قبل از رفتن، می توانید یك میان وعده كوچك از سبزیجات و میوه جات میل كنید. با این كار اشتهای خود را كم كرده اید.

8- در محل سرو غذا ننشینید. اگر شما كمی دورتر از آن محل باشید، غذای كمتری می خورید.

9- از غذاهای حاضری و انواع فست فودها پرهیز كنید. این نوع غذاها دارای چربی فوق العاده زیادی می باشند. به سرعت آماده و فریز می شوند و به طور كلی برای بدن خطرناك هستند.

10- واقع بین باشید. سعی نكنید رژیم سخت بگیرید، بلكه هدفتان این باشد كه بعد از تعطیلات همان وزن قبلی خود را داشته باشید.

11- در ذهن خود هرم غذایی را رسم كنید و ببیند چه غذاهایی مفید و سالم هستند.

12- اگر قبل از تعطیلات، ورزش می كردید، در طول این مدت نیز به ورزش خود ادامه دهید. اما اگر ورزش نمی كردید، در این دوران حتماً ورزش كنید.

ورزش، استرس را كم می كند و از اضافه وزن جلوگیری می كند.

از تعطیلات خود لذت ببرید. برنامه ای برای ورزش كردن خود تنظیم كنید. سعی كنید غذاهایتان سالم باشد. این كارها را انجام دهید، تا بعد از تمام شدن تعطیلات، بدن و ذهنتان از شما تشكر كنند.

اگر شما در غذا خوردن و ورزش كردن جدی باشید، مطمئن باشید كه تعطیلات خوبی را خواهید داشت.

سه شنبه 8/12/1391 - 21:38
تاریخ

رفتارهای نادرست غذایی در نوروز

 نوروز 

هر سال ایام نوروز فرصت مغتنمی جهت دیدار اقوام و آشنایان و تجدید خاطرات، تمدد اعصاب، لذت بردن و محظوظ شدن در اختیار قرار می دهد. از طرف دیگر، این ایام با برخی غم و غصه ها و حرف و نقل ها هم مصادف می شود، خرج خانواده ها را افزایش می دهد و ... . البته گاهی آسیب های تغذیه ای هم با خود به همراه دارد.

در این دوران وقت و حوصله خرید روزانه كاهش می یابد، عرضه ی سبزیجات تازه در مغازه ها نیز به همین سرنوشت مبتلا می گردد! اگر سبزیجاتی هم وجود داشته باشد، چه كسی فرصت تمیز و ضدعفونی كردن آن ها را دارد؟ بنابراین مقدار سبزیجاتی كه در یك رژیم متعادل باید وجود داشته باشد، ممكن است در دسترس نباشد.

طبق توصیه های تغذیه ای كه در هرم غذایی پیشنهاد شده، لازم است یك فرد بزرگسال هر روز 5-3 واحد سبزیجات (خام یا پخته) مصرف نماید. این مقدار معادل 5 لیوان سبزیجات خام و یا 2 لیوان سبزیجات پخته یا آب سبزیجات(مثل آب هویج یا آب گوجه فرنگی و ...) می باشد.

منظور از سبزیجات نیز كلیه محصولات گیاهی از قبیل كدو، 

كاهو ، گوجه فرنگی، خیار،  نخودفرنگی، لوبیا سبز، شلغم ، چغندر، ریواس، كلم،  گل كلم، بروكلی ، آرتیشو و امثال آن ها هستند.

سبزیجات منبع بسیار با ارزش ویتامین هایی از قبیل 

ویتامین C،  اسید فولیك، پیش سازهای ویتامین A  (كاروتنوئیدها و بویژه كاروتن)، ویتامین E  و مقدار كمی ویتامین های دیگر هستند كه نقش های بسیاری در حفظ سلامتی بدن ایفا می كنند.

 

كلسیم،  منیزیوم، فسفر، مقداری آهن ، كمی روی، مقداری ید و مقداری هم سلنیوم از جمله مواد معدنی بسیار ارزشمندی هستند كه در سبزیجات یافت می شوند و تاثیر بسیار گرانبهایی بر سلامت افراد دارند.

 

فیبر موجود در سبزیجات از بیماری های گوارشی و بویژه سرطان های گوارشی و غیر گوارشی جلوگیری می كند. در ضمن رنگدانه های موجود در سبزیجات رنگی نیز خاصیت ضد سرطانی دارند.

از طرفی ممكن است در این ایام اتفاقات وحشتناك (از دید علمی!) دیگری هم بیافتد. مقدار مصرف غذاهای چرب و شیرین و نمكی خوشمزه، نوشابه های گازدار و تنقلات كم ارزش افزایش چشمگیری می یابد، بخصوص بعد از مصرف این همه غذاهای رنگارنگ و متنوع، دیگر چه كسی وقت و حال و حوصله ی فعالیت بدنی را دارد؟

از دید برخی افراد، مصرف میوه ( به هر مقدار هم كه باشد!) اصلاً مشكلی ایجاد نمی كند، طوری كه هر چه دستگاه گوارش این افراد جا و تحمل داشته باشد، میوه نثارش می كنند. اگرچه میوه ها نیز ویتامین ها و مواد معدنی و فیبر با ارزشی وارد بدن می كنند، ولی مقداری (مثلاً 20- 15 درصد) قند هم دارند كه مصرف مقدار زیاد آن ها، موجب افزایش دریافت انرژی می شود كه به چاق شدن كمك می كند و ویتامین های اضافی دریافتی نیز از راه ادرار دفع می شوند.

نمك زیاد در غذاها و تنقلات، زمینه ایجاد پرفشاری خون و بیماری های قلبی عروقی را فراهم می سازد و در كسانی كه اندك آمادگی داشته باشد، ممكن است آسیب های جدی و فوری نیز ظاهر شود.

برنج های میهمانی هم عموماً آبكش می شوند تا بیشتر قد بكشند، غافل از اینكه این كار موجب كاهش شدید ویتامین و مواد معدنی با ارزش آن ها می شود و از قد كشیدن كودكان جلوگیری می كند!

از همه ی این ها هم كه بگذریم، برخی در طی مسافرت خود، به مغازه های عرضه كننده ی غذاهای بین راهی و همچنین غذاهای فوری رونق داده و بازار این قبیل غذاها را از گندیدگی نجات می بخشند! نقش این غذاها در ایجاد مسمومیت های غذایی و بیماری های ناشی از غذا، به ویژه چاقی و دیگر انواع سوء تغذیه بر همه روشن است.

غذاخوزدن در حال تماشای تلویزیون

برنامه های تلویزیونی نیز در میخكوب كردن بعضی جدا كولاك می كنند و حتی آن ها را از تكان خوردن در جای خودشان هم منع می نمایند!

سرمای اندك و احتمالاً بارش های بهاری هم كه مزید علت می شوند تا امكان بیرون رفتن و داشتن فعالیت بدنی به حداقل برسد.

در ضمن خواب شبانه هم دستخوش تغییرات نامناسب می شود و عموماً افراد دیرتر به خواب رفته و صبح دیرتر بیدار می شوند. نقش بدخوابی و خواب نامنظم نیز در ایجاد بدغذایی و كم تحركی و به دنبال آن سوء تغذیه روشن است.

همه این اتفاق ها كمك قابل توجهی به چاق شدن می كنند. برخی افراد به گونه ای افزایش وزن پیدا می كنند كه وضعیت ظاهری آن ها نیز نامناسب و دلخراش می شود. در ضمن به دلیل مصرف كم سبزیجات (و گاهی 

لبنیات )، سوء تغذیه های كمبود ویتامین و مواد معدنی نیز در بدن آن ها پنهان است. در این میان كودكان جزء آسیب پذیرترین ها هستند كه سوء تغذیه، كمبودها و چاقی، بیشترین لطمه را به آنان وارد می سازد و در ضمن احتمال چاق بودن و چاق ماندن در آینده و تا بزرگسالی را نیز در آن ها افزایش می دهد.

گرچه در این مقاله كوتاه، فقط برخی از نكات بسیار روشن مربوط به بدغذایی و رفتارهای نامناسب تغذیه ای را در این ایام برشمردیم و درباره روش های مقابله و احتمالاً درمان آنها، صحبتی به میان نیاوردیم؛ مثلاً درباره روش های مقابله با 

چاقی  (در كودكان یا بزرگسالان و یا حتی در سالمندان) و یا درباره روش های كاهش احتمال مسمومیت های غذایی  نكته ای را ذكر نكردیم؛ ولی هموطنان هشیار خودشان به این نكات، توجه كافی و ویژه را خواهند داشت و "العاقل یكفی بالاشاره" (برای عاقل یك اشاره هم كافی است).

بنابراین تنها برحسب ارادتی كه خدمت هموطنان گرامی و ارجمند داریم و تنها بعنوان یادآوری این نكات را بیان كردیم.

امید كه ایام به كامتان باشد و روزگارتان پیروز و هر روزتان نوروز باشد.

دكتر احمدرضا درستی- متخصص تغذیه
سه شنبه 8/12/1391 - 21:38
تاریخ

نوروز از نگاه شریعت ... احمد محیطى اردكانى

 

یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبر اللیل و النهار یا محول الحول و الاحوال‏حول حالنا الى احسن الحال.

ان شاء الله این عید سعید و این سال نو بر همه مسلمین و ملت‏شریف ایران برخواهران، برادران مبارك و مسعود باشد ...

تمام قلوب و تمام ابصار و بصیرت‏ها در دست‏خداى تبارك و تعالى و ید قدرت اوست.

اوست كه تدبیر مى‏كند جهان را، لیل و نهار را، و اوست كه قلوب را متحول مى‏كند وبصیرت‏ها را روشن مى‏كند، و اوست كه حالات انسان را متحول مى‏كند و ما آن را در ملت‏عزیز خودمان در زن و مرد، در كوچك و بزرگ یافتیم. این تقلیب قلوب كه قلب‏ها رااز آمال دنیوى و از چیزهایى كه در طبیعت است‏بریده بشود و به حق تعالى پیوسته‏بشود و بصیرت‏ها روشن بشود و صلاح و فساد خودشان را به وسیله بصیرت بفهمند، درملت ما بحمدالله تا حدود چشمگیرى حاصل شده است و من امیدوارم كه در این سال‏جدید به اعلا مرتبت‏خودش برسد.»

عیدهاى اسلامى

 

در قرآن كریم مى‏خوانیم:

...اللهم ربنا انزل علینا مائده من السماء تكون لنا عیدا لاولنا و اخرنا و ایه منك‏و ارزقنا و انت‏خیر الرازقین خداوندا!، مائده‏اى از آسمان بر ما نازل فرما تابراى اولین و آخرین ما عید، و نشانه‏اى از جانب تو باشد و به ما روزى عنایت كن‏كه تو بهترین روزى‏دهنده هستى.» عید از ماده «عود» به معنى بازگشت گرفته شده‏و به گفته راغب اصفهانى به معنى بازگشت‏به وضعیت مطلوب گذشته است. و به روزهاى‏سرور و شادى نیز گفته مى‏شود.

در اسلام روزهایى، به نام عید اسلامى اعلام گردیده است كه مهمترین آنها عبارتنداز:

اول شوال; عید فطر دهم ذیحجه; عید قربان هیجدهم ذیحجه; عید غدیر جمعه; عیدمحمد(ص) چرا كه در هر یك به گونه‏اى بازگشت انسان به فطرت توحیدى‏اش مطرح است.

بنابراین: «عید نه جامه رنگارنگ پوشیدن است كه این عید كودكان است، نه شربت‏و شیرینى و غذاهاى متنوع خوردن، كه این عید شكمبارگان است، نه به سیاحت و تفرج‏بى‏محتوى پرداختن، كه این عید ولگردان است، نه بى‏بندو بارى و هرزگى و عیاشى‏كردن، كه این عید بوالهوسان است، نه قاه قاه خندیدین و همدیگر را به مسخره‏گرفتن و به بازى روز گذراندن، كه این عید غافلان است، نه تاب خوردن و سبزه‏رویاندن و سفره هفت‏سین چیدن و رنج پختن «سمنو» كشیدن، كه این عید خرافه‏پرستان‏است.

هیچ كدام از اینها مفهوم عید از دیدگاه اسلام نیست، كه عید اسلامى موفقیت درراه انجام وظیفه است. و تطهیر نفس و تصفیه جان و تمرین صبر و استقامت، چون عیدفطر پس از ماه مبارك رمضان.

و عید، گذشتن از امتیازات است. و رسیدن به هم‏آهنگى و شركت در وحدت بزرگ‏اسلامى، شكستن غرور و خودخواهى و ترك نازپروریها، سایه‏نشینى‏ها، مشتاقانه نداى حق‏را لبیك گفتن ... و سرانجام خود را بازیافتن و به خدا رسیدن. چون عیدالضحى پس‏از دوران سازنده حج.

عید، چون قطره‏اى به دریاى جمع پیوستن است. و از انزوا به در آمدن، گسسته‏ها رابهم بستن و صف صف بهم پیوستن، پیوند خود را با خدا استوار كردن و دین خود را هرهفته تحكیم بخشیدن، همچون عید جمعه كه عید محمد(ص) است‏».

برترین عید، روزى است كه خداوند متعال نعمتش را بر مسلمانان تمام كرد و اركان‏دین را محكم و استوار نمود، و رسالت را به امامت پیوست، و رهبر آینده مسلمانان‏را معرفى كرد، و فرزند كعبه را بر فراز منبر امامت نشاند، چون هیجدهم ذیحجه عیدغدیر خم.

آن‏گونه كه در روایات آمده است و بعضى از علماى بزرگوار فرمودند، و در گاهنامه‏تطبیقى سه هزار ساله به روشنى مشخص گردیده، آن روز، عید غدیر خم با اول فروردین‏سال دهم هجرى شمسى مطابق بوده است و عید نوروز نیز به بركت ولایت رنگ الهى به‏خود گرفت و در بین شیعیان و ایرانیان شهرت و دوام یافت.

بهار طبیعت

 

بى‏تردید، عید نوروز، عید طبیعت است، «آغاز بهار و موسم اعتدال‏طبیعت و لطافت هوا و تعدیل شب و روز و رهایى از قساوت زمستان و سردى و سیاهى‏شبهاى دیرپا مى‏باشد.

عیدى همراه با سرود پرندگان و تكبیر جنگل و تسبیح باد و ریزش ابر و فریاد رعدو رویش صحراست.

اگر ما خرافات و نقاط منفى و تاریك را از چهره این عید بزداییم و بگذاریم‏همرنگ طبیعت‏با صفا، باشد و بر جهان مثبت و خداپسندانه‏اش بیفزاییم، در دید مكتب‏نیز عیدى عزیز و ارجمند خواهد بود.»

چنانچه در حدیث آمده: هر چیزى بهارى داردو بهار قرآن ماه مبارك رمضان است. از این‏رو امیرالمؤمنین(ع) مى‏فرماید: «قرآن‏را بیاموزید كه بهار دلهاست.» یعنى جان و روان انسان با تعالیم عالى الهى،شكوفا مى‏شود.

آرى عید واقعى انسان كه برترین مخلوق الهى، و گل سرسبد عالم خلقت است، بازگشت‏به خویشتن خویش و توجه به مبدا هستى، و تعلیم كتاب سعادتش و در نهایت‏خود رابازیافتن و به خدا رسیدن است.

و این عید اختیارى است، و انسان مى‏تواند از هر روز براى خودش عیدى بسازد.

امیرالمؤمنین على(ع) مى‏فرماید:

«كل یوم لا یعصى الله فهو یوم عید» (هر روزى كه خداوند نافرمانى نشود آن‏روز، عید است). البته آنگونه كه قرآن مى‏فرماید: از بهار طبیعت و حیات دوباره‏یافتن گل‏ها و گیاهان، سبزه‏ها و درختان، به جنب و جوش آمدن پرندگان و حیوانات‏طراوت یافتن باغ‏ها و چمن‏زارها، باید درس رستاخیز و بازگشت‏به سوى خدا را آموخت:

خداوند متعال مى‏فرماید: «زمین را جامد و افسرده و بى‏روح و بى‏جنبش مى‏بینى،اما همین كه آب باران بر آن نازل كنیم، به جنبش و حركت درمى‏آید و فزونى مى‏گیرد،و انواع گیاههاى سرورافزا مى‏رویاند، این از آن جهت است كه خدا حق مطلق است ونظام زنده كردن مرده‏ها در قبضه قدرت اوست. و اوست كه بر هر چیزى تواناست.»

نوروز در گذر تاریخ

 

نخستین روز از نخستین ماه سال شمسى را نوروز مى‏گویند وایرانیان در این روز بزرگترین جشن ملى خود را برگزار مى‏كنند. آریاییان در اعصارباستانى دو فصل گرما و سرما داشتند، در هر یك از این دو فصل جشنى برپا مى‏داشتندكه هر دو آغاز سال نو به شمار مى‏رفت; اولى را نوروز و دومى را مهرگان مى‏نامیدند.

هر چند در دربار نخستین خلفاى اسلامى به نوروز اعتنایى نمى‏شد، ولى خلفاى بعدى‏اموى دوباره نوروز را گرامى داشتند و براى افزودن درآمد خود، هدایاى نوروز راباب كردند. و با ظهور «ابومسلم خراسانى‏» و روى كار آمدن خلافت عباسى و نفوذبرمكیان و دیگر وزراى ایرانى و تشكیل سلسله‏هاى طاهریان و صفاریان، جشن‏هاى ایران‏بار دیگر رونق یافت.

با آنكه بسیارى از سنت‏هاى ایرانیان بعد از ظهور اسلام در ایران از بین رفت وسنت‏هاى اسلامى جاى آنها را گرفت، اما عید نوروز كم و بیش در میان آنها باقى ماند.

شاید مصادف شدن روز غدیر خم در سال دهم هجرى با عید نوروز در آن بى‏تاثیرنباشد.

على كاظمى در مقدمه ترجمه كتاب سید عبدالرضا حسینى شهرستانى به نام «نوروزدر اسلام‏» نگاشته است: «با توجه به روایاتى كه در باره نوروز رسیده است، معلوم‏مى‏شود، نوروز پیش از اسلام روزى مورد توجه پیامبران و رهبران الهى بوده است و ازابتدا شادى و سرورى كه در این روز مى‏شده است‏به خاطر امور معنوى و حوادث مذهبى‏كه در این روز اتفاق افتاده بوده است، ... ولى همان‏گونه كه در اثر مرور زمان‏بسیارى از واقعیت‏ها وارونه شده و بسیارى از حقایق تحریف گردیده، نوروز هم به‏صورت یك روز ملى و باستانى درآمده، شادى و سرور آن نیز به حساب امور مادى‏گذاشته شده است .. .» نوروز از جمله دستاویزهایى بوده است كه سلاطین از آن‏بهره‏بردارى كرده‏اند.

جمشید پادشاه بزرگ ایران باستان به همین منظور و به خاطر استفاده از همین‏فرصت، تاجگذارى خود را در روز نوروز انجام مى‏دهد، و حتما تبلیغاتى هم به راه‏مى‏انداختند كه امروز، روز پیمان خلافت الهى است و مردم را دعوت مى‏كردند كه‏بیایند و با آوردن هدایاى نوروزى با نماینده خدا بیعت كنند و تاجگذارى او راتبریك بگویند. با این مقدمه، پاسخ این سؤال; كه چرا اعراب نوروز را ضایع ساختند؟

نیز روشن مى‏شود:

در روایت معلى بن‏حنیس از حضرت امام صادق(ع) اشاره به همین حقیقت است. «...

این روز از روزهاى ماست و از روزهاى شیعیان ما به شمار مى‏رود، كه ایرانیان آن‏را حفظ كرده، و شما عرب‏ها آن را ضایع ساخته‏اید.

اعراب به پیروى از دستگاه خلافت‏بنى‏امیه و بنى‏عباس چون نوروز را روز ولایت وخلافت الهى مى‏شناختند، سخت كوشیدند كه این روز را مخفى كرده، ضایع سازند. و لذابراى لكه‏دار كردن نوروز، این روز را از بازمانده‏هاى مجوس معرفى كرده‏اند. تاجایى كه مى‏بینیم حضرت امام موسى بن‏جعفر(ع) نیز در مقام تقیه به منصور دوانقى‏مى‏فرماید: «از رسم‏هاى فرس است و اسلام آن را از بین برده است ...» بعضى افراداین روایت را دلیل بر عدم مشروعیت نوروز گرفته‏اند; اما با توجه به روایات‏معارض، حمل بر تقیه شده است، و بهترین دلیل بر عظمت نوروز میباشد.

سه شنبه 8/12/1391 - 21:38
تاریخ

نوروز، در تاریخ و تقویم

یحیی ذكاء

 

جشن و شادی لازمه زندگی هر انسان طبیعی و امیدوار است. گذشته از آن، پرداختن به آغاز سال دارای معنایی است، معنایش آنست كه ما بدانیم سالی از زندگانیمان پایان یافته، سالی در آغاز یافتن است، سالی گذشته و سالی می آید از آن كه گذشته یاد كنیم و نیكی ها و بدی های خود را بسنجیم و برای آن كه می آید برنامه ای گذاریم و نیكی هایی را به اندیشه گیریم پیداست كه این كارها باید با احساسات نیك و پاكدلانه و نیكخواهانه توام باشد، با شادی و امیدواری همراه باید باشد.

درباره تاریخچه نوروز تا كنون سخنان فراوان گفته و نوشته اند كه بخشی از آنها افسانه های بی پا و كهن و مسخ شده بخشی نیز بیشتر درباره چگونگی برگزاری آیین های آن در دوره هایی گوناگون تاریخ ایران است و می توان گفت، هنوز تجزیه و تحلیل تاریخی مستند و جستجوی دانشی در انگیزه های پیدایش این عید بزرگ ایرانی انجام نگرفته و ریشه های علمی و نجومی آن چنانكه باید و شاید روشن نگردیده است. بجز ابوریحان بیرونی و نویسنده نا معلوم نوروزنامه كمتر كسی درباره بنیاد پیدایش نوروز اندیشیده و تحقیق كرده است.

اما افسانه ها درباره پیدایش نوروز فراوان است از آن جمله : پرواز جمشید در هوا، به مظالم نشستن او در نوروز آغاز گشتن آسمان، تجدید دین، ساختن تخت و تابیدن نور بر آن، گشتن فلك و برج ها، گردونه بلور جمشید تخت جمشید در برابر آفتاب بر گوساله نشستن جمشید و از این گونه مطالب كه اگر هم مبتنی بر وقایعی بوده اند همه فراموش و مسخ شده، صورت خرافه و افسانه بر خود گرفته اند.

ابوریحان بیرونی در كتاب ( التفهیم لاوایل صناعه التنجیم ) در سبب نهادن نوروز می نویسد نوروز چیست؟ نخستین روز است از فروردین ماه، زین جهت روز نو نام كردند زیرا كه پیشانی سال نو است. باز می نویسد: اعتقاد پارسیان اندر نوروز نخستین آنست كه اول روزی است از زمانه و بدو فلك آغازید به گشتن.

اما دركتاب نوروزنامه كه در اواخر سده پنجم هجری تالیف شده درباره منشائ نوروز و تحولات آن اشاره هایی دقیق و سودمند و مهمی آمده است:

نویسنده نوروزنامه مانند ایرانیان عهد باستان معتقد است كه در آفرینش حركت خورشید در بامداد نخستین روز فروردین از اولین درجه برج حمل شروع شد و می گوید: چون ایزد تبارك و تعالی بدان هنگام كه فرمان فرستاده كه ثبات برگیرد ( یعنی خورشید به حركت در بیاید. ) تا تابش ومنفعت او به همه چیزها برسد، آفتاب از سر حمل برفت وآسمان او را بگردانید و تاریكی و روشنایی جداگشت و شب و روز پدیدار شد و آن آغازی شد بر تاریخ این جهان را پس از هزار و چهارصد و شصت و یك سال به همان دقیقه و همان روز باز رسید ... چون آن وقت را دریافتند ملكان عجم از بهر بزرگداشت آفتاب را و از بهر آن كه هر كس این روز را در نتوانستندی یافت. نشان كردند و این روز را جشن ساختند و عالمیان را خبر دادند تا هنگام آن را بدانند و آن تاریخ را نگاه دارند.

در جای دیگر می نویسد: چون كیومرث، اول از ملوك عجم به پادشاهی نشستو خواست كه ایام سال و ماه را نام نهد و تاریخ سازد تا مردمان آن را بدانند بنگریست كه آن روز بامداد آفتاب به اول دقیقه حمل آمد، موبدان را گرد كرد و بفرمود كه تاریخ از اینجا آغاز كنند و موبدان جمع آمدند و تاریخ نهادند.

در همین كتاب در سبب ایجاد نوروز می نویسد: اما سبب نهادن نوروز آن بوده است كه چون بدانستند كه آفتاب را دو دور بود: یكی آنكه هر سیصد و شصت و پنج روز و ربعی از شبانروز، به اول دقیقه حمل باز آید. ( لیك در سال بعد به همسان وقت و روز كه رفته بود، بدین دقیقه نتواند آمدن، چه هر سال از مدت، همی كم شود.) و چون جمشید آن روز را دریافت نوروز نام نهاد و جشن و ایین آورد، پادشاهان و دیگر مردمان بدو اقتدا كردند.

باز در جای دیگر نوشته است از این تاریخ ( یعنی از زمان نهادن تاریخ به دست كیومرث ) هزار و چهارصد سال گذشته بود و آفتاب اول روز به فروردین و به برج نهم آمد ( در پادشاهی هوشنگ و تهمورث ) چون كبیسه نمی كردند، آغاز سال و نوروز تقریبا" در این مدت نه ماه عقب افتاده بود ) چون از ملك جمشید چهار صد و بیست و یك سال بگذشت ( 1461=421+1040 ) این دور ( یعنی دور اول از زمان تاریخ گذاری كیومرث ودور دوم از آغاز آفرینش ) تمام شده بود و آفتاب به فروردین خویش به اول حمل باز آمد ... پس در این روز كه یاد كردیم. جشن ساخت و نوروزش نام نهاد و مردمان را فرمود كه هر سال چون فرودین نو شود، آن روز جشن كنند و آن روز نو دانند تا آن گاه كه دور بزرگ باشد كه نوروز حقیقت بود ( یعنی نوروز حقیقی)

به هر حال نظر بیرونی و نویسنده نوروزنامه درباره منشاء نوروز چنین است كه ایرانیان عقیده داشته اند كه پس از آفرینش زمین و آسمان و هر چه در آنهاست چندین هزار سال به حال سكون و بی حركت ایستاده بوده اند چون به فرمان اهورامزدا آغاز به حركت كردند، حركت خورشید در آن هنگام از بامداد نخستین روز ماه فروردین یا روز هرمزد و از نخستین نقطه یا دقیقه یا درجه برج حمل بود ولی در سال بعد كه در آن روز و ساعت حركت كرده نتوانست به آن دقیقه برسد و ناچار آغاز سال از جای خود تغییر یافت و عقب افتاد و هر سال در درجات برج ها به طور قهقرایی تغییر یافت تا در یك دور طولانی دوباره به همان روز و ساعت كه در آغاز حركت كرده بد باز آمد و و این مدت 1460 سال طول كشید و نخستین كسی كه این روز ( یعنی نوروز حقیقی ) را دریافت كیومرث بود و آن را آغاز تاریخ تعیین كرد و دوباره دور دوم از بامداد روز هرمزد، از نخستین درجه برج حمل و روز اول بهار شروع شد.

علت گردیدن آغاز سال در درجه های مختلف برج ها و واقع شدن نوروز های همه ساله در روزهای گوناگون به طور قهقرایی این بود كه چون ایرانیان طول سال خورشیدی را 365 روز و 6 ساعت و 12 دقیقه حساب می كردند، ولی به علت كبیسه نكردن چون با آن آشنایی نداشتند آغاز سال با نقطه اعتدال ربیعی هر چهار سال تقریبا" یك روز فاصله پیدا می كرد . ناچار لحظه تحویل سال و نوروز یا روز هرمزد و ماه ها در برج ها و فصل ها می گردید چنانكه در دوران پادشاهی هوشنگ و تهمورث كه 1040 سال از تاریخ گذاری كیومرث گذشته بود، آغاز فروردین ماه یا نوروز در برج نهم بود و این محاسبه تا اندازه ای درست است، زیرا در 1040 سال اگر ربع شبانه روز یا 6 ساعت تحویل خورشید از نقطه اعتدال ربیعی دور افتار باشد، در طول این مدت می شود 6240= 6 * 1040 ساعت كه با تقسیم آن به 30 روز ( تعداد روزهای ماه ) می شود هشتاد ماه و بیست روز و اگر دقیقه ها محاسبه شود، به هر حال آغاز سال پس از آن مدت در داخل برج نهم قرار می گیرد.

می گویند: چون جمشید در 1040 به پادشاهی رسید، پس از 421 سال از سلطنت او یعنی هنگامی كه 1461 سال از آغاز تاریخ كیومرثی گذشته بود، خورشید سه باره در همان روز و همان ساعت كه به نقطه اعتدال ربیعی یا جایی كه در روز نخست از آنجا آغاز به گشتن كرده بود بازگشت یعنی در نخستین دقایق و ساعت بامداد هرمزد از ماه فروردین قرار گرفت و دور سوم آغاز شد و جمشید نیز همچون كیومرث آن نوروز حقیقی را دریافت و جشن گرفت.

با علم به اینكه عقاید مربوط به آفرینش و سكون و حركت ستارگان و ماه و خورشید و زمین و آسمان به آن صورت كه بیان شده اند، جز افسانه هایی بیش نیستند ولی در پرتو آنها چند موضوع برای ما روشن و آشكار می شود كه چگونه توجه به مسایل نجومی و اختر شماری و ستاره شناسی و محاسبه حركات خورشید و رصد ستارگان و دقت و ممارست در قضایای مربوط به هیات و نجوم و گاهشماری از كهن ترین زمان ها در میان ایرانیان معمول بوده و با دسترسی نداشتن به وسایل دانشی دقیق با رصد های ساده و ابتدایی به مسایل مهمی در گاهشماری پی برده بودند كه با اندازه گیری های زمان ما از لحاظ محاسبه طول سال خورشیدی حقیقی و تعیین محل و موقع دقیق آن در برج ها چندان تفاوت فاحشی پیدا نمی كند.

اما درباره داستان ها و افسانه هایی كه در منشاء ایجاد و نسبت دادن آن به جمشید به پادشاه دوره های اساطیری ، باید در نظر گرفت كه بدون شك در ذهن و خاطره مردم ایران زمین برخی پیشامدهای تاریخی مهم وجود داشته است كه بر اثر گذشت زمان رنگ باخته و به صورت افسانه در آمده بوده است و باید در علل به وجود آمدن آنها دقت و امعان نظر كرد و از لابه لای آنها، حقایق تاریخی را بیرون كشید و در پیرامون آنها اندیشه به كار تا بشود به نتایج سودمند رسید.

در اینجا لازم است یادآوری كنیم كه هر افسانه ای از چهار پایه به وجود می آید و شكل می گیرد:

نخست، پیشامد و رخداد تاریخی بزرگ و مهمی كه نظر به اهمیتش خاطره اش در ذهن مردم باقی می ماند و سپس با گذشت زمان شكل افسانه به خود می گیرد و شاخ و برگ های گوناگون می یابد.

دوم: كسانی كه در پدید آوردن و پیدایش آن پیشامدها دست اندر كار بوده اند.

سوم : مكانی كه این پیشامدها در آن به وقوع پیوسته است.

چهارم: زمانی كه داستان در آن رخ داده است.

سه پایه آخر همواره در معرض دگرگونی و جابه جا شدن و شكل عوض كردن است و چه بسا داستانی از كسانی به كسان دیگر نسبت داده می شود یا از مكانی دیگر نقل می شود یا از نظر زمان پس و پیش برده می شود ولی آنچه همواره ثابت می ماند، هسته اصلی و مبنای پدید آمدن پیشامد است كه البته با شاخ و برگ هایی آرایش می یابد و اگر آنها را از پیرامون آنها بپیراییم و افزوده ها را از دور هسته اصلی دور گردانیم بی گمان به حقیقتی خواهیم رسید.

اكنون اگر با این نظر در داستان های مربوط به جمشید و نوروز بنگریم و آنها را تجزیه و تحلیل نماییم، نتیجه های زیر به دست خواهد آمد كه : بیگمان خاطره ای از علت بنای كاخ ها وایوان ها و تالارهای تخت جمشید در آن صفه در دامنه كوه رحمت در ذهن مردم ایران باز مانده بوده می دانسته اند كه میان بنیاد این معبد عظیم یا شهر آیین با برگزاری آیین نوروز و مهرگان كه هر دو جنبه كاملا" ملی و دینی و نجومی داشته ونیز گرد آمدن درباریان و بزرگان ایران زمین و كشورهای گوناگون در این محل مقدس ارتباطی وجود داشته و نیز خاطره هایی از مراسم تحویل خورشید به برج حمل و رصد و تابیدن نخستین پرتو خورشید در بامداد نخستین روز تابستان بزرگ و فرارسیدن سال نو اجرا می گردیده است به یادها باز مانده بوده است. بدینسان با برقراری ارتباط میان ساختن و پدید آوردن تخت جمشید برای اجرای برخی مراسم و انجام دادن برخی محاسبات نجومی و رصد و اندازگیری های مربوط به وضع خورشید درنوروز و مهرگان و برگزاری جشن ها و ایین های مخصوص به این مناسبت ها و مربوط ساختن آن با واژه تخت و تابیدن خورشید بر آن و نوروز گرفتن آن روز، همه روشن می سازد كه این داستان ها چگونه به وجود آمده اند و از كجا ریشه گرفته اند.

چون امروز ما می دانیم كه مبنای تخت جمشید یا صد ستون یا ( پارسه كه ) كی و به دستور چه كسی ساخته شده است بنابر این بر ما روشن می گردد كه چگونه داستان های جمشید وسلیمان و داریوش در هم آمیخته و یك چنین افسانه هایی را پدید آورده است.

اكنون با توجه به ریشه این داستان ها ، لازم می نماید كه جستجو كنیم آن نوروز تاریخی كه داریوش در بالای صفه تخت جمشید با آیین ویژه ای برگزار كرده و به علت اهمیت و ارج خاصی كه داشت، خاطره اش در ذهن مردم ایران باقی ماند كدام نوروز و كی بوده است.

اما باید پیشا پیش بدانیم كه نوروز یك عید و جشن كهنسال و بسیار باستانی است كه از نیاكان آریایی ایرانیان بدان ها رسیده ومسلما" پیش از زردشت نیز این جشن برگزار می شده است و شاید بتوان گفت كه آیین نوروز از سده های سیزدهم و چهاردهم پیش از میلاد و حتی اوایل هزاره دوم پیش از میلاد مرسوم بوده است. پس با این پیشینه روشن می گردد كه نوروز آن چنان كه پنداشته می شود كه جشن دینی زردشتی نیست بلكه مربوط به زمان ( پوریو تكیشان ) ( پیش دینان ) بوده است از این رو در اوستا نامی از نوروز برده نشده است ولی پس از اشاعه دین زردشتی در ایران و برقراری سال شماری و گاهشماری اوستایی در ایران زمین و تطبیق دادن ماه های هخامنشی و اوستایی با یكدیگر جشن فروردگان كه عید مردگان بود در پایان سال و دهه آخر ماه اسفندارمذ اوستایی برگزار می دش، با جشن نوروز كه در آغاز ماه ( آدوكنیش) هخامنشی توام شده كم كم رنگ و بوی زردشتی به خود گرفت و به همین علت است كه تنها در برخی از كتاب های دینی دوران ساسانی از این جشن و برخی آداب مذهبی مربوط به آن یاد می شده و در دین زردشتی به چنین جشن بزرگ و دیر سال كمتر پرداخته شده است.

اما محاسبات بیرونی و به تبع او نویسنده نوروز نامه با توجه به مبدا دور تاریخ گذاری كیومرث و با در نظر گرفتن طول سال خورشیدی كه می گویند ایرانیان آن را 365 شبانه روز و 6 ساعت 12 دقیقه حساب می كردند و با توجه به كبیسه نكردن سال ها در حال متعارف كاملا" درست است. یعنی اگر در هر سال خورشیدی 6 ساعت از نقطه اعتدال ربیعی فاصله بگیرد، در یكصد سال 600 ساعت یعنی بیست و پنج شبانه روز و در هر هزار سال 250 شبانه روز تفاوت پیدا خواهد كرد و اگر بخواهیم بدانیم 365 روز را در چه مدت پر خواهد كرد باید برای این كار تناسبی ببندیم و بگوییم در هر هزار سال 250 روز در چند سال 365 روز پاسخ خواهد شد :

سال 1460=250:365*1000 و اگر دقیقه ها را نیز محاسبه كنیم، آغاز دور بعد در داخل 1461 سال خواهد افتاد و این همان رقمی است كه در نوروز نامه بدان اشاره شده و نوشته است: ( آن آغازی شد مر تاریخ این جهان را و پس از هزار وچهارصد و شصت و یك سال به همان دقیقه و همان روز باز رسید. چون آن وقت را دریافتند ملكان عجم از بهر بزرگداشت آفتاب و از بهر آنكه هر كس این روز را در نتوانستندی یافت ، نشان كردند و این روز را جشن ساختند و عالمیان را خبر دادند تا همگان آن را بدانند و آن تاریخ نگاه دارند.

نویسنده نوروزنامه فرارسیدن نوروزهای همه ساله را به نقطه اعتدال ربیعی و تحویل های سال های عادی را در ساعات و دقایق مختلف از شبانه روز را دور كوچك می نامد ولی حركت خورشید را در برج های دوازده گانه و دوباره بازگشتن آن به جای خود كه به حساب او 1461 سال طول می كشیده است دور بزرگ نام می دهد و فرقی میان نوروز آغاز دور بزرگ و نوروز سال های معمولی می گذارد و آن را نوروز حقیقت می خواند كه روزی بسیار بزرگ و مقدس و مهم بوده و بنابر مفاد افسانه ها و داستان ها كیومرث و جمشید و گشتاسب نیز همین نوروز ها را درك كرده بودند و درباره پرتو خورشید چنین نوروزی است كه بیرونی نوشته ( فرخنده ترین ساعات آن ساعات آفتاب است كه صبح نوروز فجر سپید به منتها نزدیكی خود می رسد و مردم به نظر كردن آن تبریك می جویند.

اكنون هنگام آن رسیده است كه بدانیم یك چنین نوروزی با این خصوصیات یعنی سالی كه حلول خورشید به نقطه اعتدال ربیعی و نخستین دقیقه برج حمل در سر ساعت 6 بامداد نخستین روز ماه فروردین یا برابر هخامنشی ان ( ادوكنیش ) انجام گرفت تنها در سال 487 پیش از میلاد به افق تخت جمشید می توانست اتفاق بیفتد و بس، زیرا با محاسبات دقیق قهقرایی و جدول هایی كه دانشمندان هیات و نجومی فراهم آورده اند معلوم می شود كه در سال 487 پیش از میلاد تحویل سال در روز 28 مارس به افق گرینویچ ساعت 2 و 39 دقیقه از نیمه شب گذشته و به افق تخت جمشید كه حدود 3 ساعت و 21 دقیقه با آن فرق دارد، در سر ساعت 6 بامداد نخستین روز ماه ( ادوكنیش ) هخامنشی یا روز هرمزد فروردین ماه اوستایی اتفاق افتاده است. پس معلوم می شود كه نوروز سال 487 پیش از میلاد یكی از آن نوروزهای حقیقی بوده كه كیومرث و جمشید و گشتاسب آن را درك كرده بودند و داریوش نیز با محاسباتی كه دانشمندان و مغان آن زمان محاسبه كرده بودند در این سال در تخت جمشید كه از سی سال پیش برای تدارك چنین جشنی ساخته شده بود دو سال مانده به پایان پادشاهی او انجام گرفته است و بدین سان پس از سالها و سده ها نوروز را در محل و موقع خود ثابت نگاه داشتند و از آن پس با معمول كردن كبیسه های یكصد و بیست ساله به انجام رسانیدند.

خوشبختانه وجود دوره های كبیسه های یكصد و بیست ساله، خود دلیل بسیار متقن بر برگزاری نوروز در سال 487 پیش از میلاد می باشد زیرا ما چون كبیسه های دوران ساسانی و شماره و ترتیب آنها را از تاریخ نمی دانیم با محاسبه قهقرایی میتوانیم مبدا و سال برقراری این گونه كبیسه گیری را بدست بیاوریم كه همان سال 487پیش از میلاد می شود.

سه شنبه 8/12/1391 - 21:37
تاریخ

سرود گل / بهار را باور كن

سرود گل

1-

اشك

با همین دیدگان اشك آلود ،

از همین روزن گشوده به دود ،

به پرستو ، به گل ، به سبزه درود !

به شكوفه ، به صبحدم ، به نسیم ،

به بهاری كه می رسد از راه ،

چند روز دگر به ساز و سرود .

ما كه دل های مان زمستان است ،

ما كه خورشیدمان نمی خندد،

ما كه باغ و بهارمان پژمرد ،

ما كه پای امیدمان فرسود ،

ما كه در پیش چشم مان رقصید ،

این همه دود زیر چرخ كبود ،

سر راه شكوفه های بهار

گریه سر می دهیم با دل شاد

گریه شوق ، با تمام وجود !

سال ها می رود كه از این دشت

سه شنبه 8/12/1391 - 21:37
تاریخ

 

جوان باد بخت تو در فرودین

  1. جوان باد بخت تو در فرودین
  2.  چو در فرودین ماه روی زمین (فردوسی)

در ایران هر سال 12 ماه و هر ماه 30 روز و هر روز به نام ایزدی بوده كه نماینده خوبی و خوشی و فرخندگی و نگهبان همه‌ی زیبائی‌ها بود. هر روز كه نام ماه و نام روز باهم یكی میشد، جشن میگرفتند و شادی میكردند و گذشته از این جشن‌های ماهانه جشنهای بزرگی چون نوروز و مهرگان و سده داشتند كه هر كدام ازین ها در ادبیات به گونه ای نمود یافته اند.

بگفته ابوریحان در كتاب التفهیم:

"نوروز نخستین روز است از فروردین ماه و از اینجهت،‌ روزنو، نام كردند، یراك، پیشانی سال نوست "نوروز را بجمشید نسبت میدهند كه در چنین روزی او بگفت تا جشن گرفتند و شادی كردند و رخت نو پوشیدند و تا به امروز بنام نوروز جمشیدی مانده است. در همه تاریخها این نكته یاد شده است كه برای نمونه تنها بچند بیت از شاهنامه بسنده میكنیم زیرا یاد همه كتابها كه در این زمینه چیز نوشته‌اند خود در خور دفتریست. فردوسی در باره پیدایش نوروز و نسبت آن بجمشید چنین میگوید:‌

تخت جمشید

 

چو رفت از جان نامور شهریار
 پسر شد بجای پدر تاجدار

گرانمایه جمشید فرزند اوی

كمر بسته و دل پر از پند اوی
برآمد بر آن تخت فرخ پدر
به رسم كیان بر سرش تاج زر
كمر بسته با فر شاهنشهی
جهان سر بسر گشته او را رهی
جهان انجمن شد بر تخت او
از آن بر شده فره بخت او
به جمشید بر، گوهر افشاندند
 مر آن روز را روز نو خواندند
سر سال نو، هرمز فرودین
بر‌آسوده از رنج ، تن ، دل زكین
به نوروز نو ، شاه گیتی فروز
بر آن تخت بنشست فیروز روز
بزرگان به شادی بیاراستند
می و رود و رامشگران خواستند
چنین جشن فرخ از آن روزگار
بمانده از آن خسروان یادگار

و از آنجا كه فرهنگ ایران بر آئین دادگری استوار است، برای شناخت آن باین قسمت از تاریخ بلعمی نیز اشاده میكنم:

در تاریخ طبری ترجمه ابوعلی بلعمی آمده:

  1. پس علما گرد كرد و از ایشان پرسید كه چیست این پادشاهی برمن باقی و پاینده دارد؟ گفتند: داد كردن و در میان خلق نیكی، پس او داد بگسترد و علما را بفرمود كه روز مظالم، من بنشینم، ‌شما نزد من آیید تا هر چه درو، داد باشد،‌ مرا بنمایید تا من آن كنم و نخستین روز كه مظالم بنشست، روز هرمزد بود از ماه فروردین پس آنروز را،‌ نوروز نام كرد. تا اكنون سنت گشت

و سخنان دیگر كه همه نزدیك بهمین‌اند. گذشته از این روایات و داستانها گزینش این روز در چنین زمانی نشان ژرف بینی و آگاهی و بیدار دلی مردم مرز و بوم ایران بوده است. زیرا چنانكه میدانیم در نوروز یعنی نخستین روز بهار آفتاب به برج بره در میآید و روز و شب برابر میشود و هوا نه گرم و نه سرد است. و طبیعت خفته بیدار میگردد و هر چیزی زندگی نوی را آغاز میكند این آشنائی و بهم پیوستگی ایرانیان با طبیعت شایان بررسی است. نوروز و مهرگان هر دو نقطه اعتدالی هستند با این تفاوت كه راه پیش روی نوروز، راه پشت سر مهرگان است. و ناصر خسرو در این باره میگوید:

نوروز به از مهرگان اگر چه        هر دو ز مانند اعتدالی

و خاقانی در یكی از چكامه‌های خود درآمدن خورشید را به برج بره و برابری شب و روز را در نوروز با پیچیدگی لفظی چنین میگوید:

آهوی آتشین روی چون در بره درآید     كافور خشك گردد با مشك تر برابر

فرخی سیستانی در ترجیع بند زیبای خود بهار و نوروز را چنین جلوه می دهد:

سه شنبه 8/12/1391 - 21:37
تاریخ

نوروز و ادبیات شفاهی

نماد

یكی از اجزای مهم فولكلور هر قوم و ملتی، فولكلور موسمی و فصلی یا فولكلور تقویمی است. منظور از فولكلور موسمی یا تقویمی آن دسته از آداب، آیین‌ها، مراسم و باورهایی است كه در موسم، فصل و روزهای معینی از سال برگزار می‌شود. این بخش از فولكلور یكی از منابع مهم ادبیات شفاهی است. البته به تصریح و تاكید باید گفت كه این ادبیات را نمی‌توان به صورت تجریدی و جدا از متن، یعنی مراسم و آیین‌های مربوط به آن، مورد بررسی قرار داد.

فولكور موسمی یا تقویمی ایران بسیار غنی و گسترده بوده و شامل دو بخش است؛ یكی، آن دسته از مراسم و آیین‌هایی كه براساس تاریخ خورشیدی برگزار می‌شوند و ریشه در فرهنگ و تاریخ پیش از اسلام ایرانیان دارد ودوم مراسم، آداب و آیین‌هایی كه بر اساس تقویم قمری برگزار می‌شوند. دسته اخیر منبعث از اعتقادات و باورهای اسلامی مردم ما هستند. البته مراسم و آیین‌های این دو بخش، آمیختگی‌های فراوانی با هم دارند و از همدیگر تاثیرات بسیاری پذیرفته‌اند. در مثل، نوروز به رغم آنكه بر اساس تقویم خورشیدی برگزار می‌شود و خاستگاهی اساطیری دارد اما پس از اسلام آوردن ایرانیان، تاثیرات فراوانی از این دین پذیرفته است. دعای تحویل سال و قرار دادن قرآن، مهر و جانماز در سفره نوروزی از این گونه تاثیرات هستند. تاثیر برخی سنت‌های پیش‌ اسلامی بر بعضی از آیین‌های مذهبی مردم ما، مانند تاثیرات آیین سوگ سیاوش بر شكل‌گیری تعزیه و تعزیه‌خوانی را نیز باید نتیجه همین تعامل مثبت دانست.

سه شنبه 8/12/1391 - 21:36
تاریخ

جشن نوروز (3)

 

نوروز در ایران پیش از اسلام

نوروز

از آنچه گفته شد آشكار گردید كه نوروز از مراسم بسیار كهن ایرانیان آریائی است. اگرچه در اوستا از نوروز نامی نیست ولی برخی از كتاب‌های دینی پهلوی از نوروز و مراسم ایرانیان باستان یاد كرده‌اند. در بندهشن بزرگ و نیز درصد در بندهشن آمده: «زرتشت سه بار با هو و Hvôv نزدیك شد و هر بار نطفه‌ای از او بر زمین افتاد و این سه نطفه در تحت مراقبت ایزد آناهیته Anahita (ناهید ـ فرشته آب) در ردیاچه ی كسوه Kasava نهاده شده. در آنجا كوهی است به نام «كوه خدا» كه جایگاه گروهی از پارسایان است. هر سال در نوروز و مهرگان این مردم دختران خود را برای آب‌تنی در دریاچه ی مزبور می‌فرستند زیرا زرتشت بدانان گفته است كه از دختران ایشان اوشیدر Oshidar و اوشیدر ماه Oshidar-mâh و سوشیان Soshyan (موعودان سه‌گانه ی  مزدیسنا) به وجود خواهند آمد:

 

بطور كلی از مراسم نوروز در دربار شاهنشاهان هخامنشی و اشكانی اطلاعات دقیقی در دست نیست و به عكس از عصر ساسانی اطلاعات گرانبها موجود است كه خلاصه ی  آنها در ذیل نقل می‌شود:

در بامداد نوروز شاهنشاه جامه‌ای كه معمولاً از بُرد یمانی بود بر تن می‌كرد و زینت بر خود استوار می‌فرمود و به تنهائی در دربار حاضر می‌شد و شخصی كه قدم او را به فال نیك می‌گرفتند بر شاه داخل می‌شد. در نورزنامه آمده:

«آمدن موبد موبدان و نوروزی آوردن ـ آئین ملوك عجم از گاه كیخسرو تا به روزگار یزدجرد شهریار كه آخر ملوك عجم بود چنان بوده است كه روز نوروز نخست كس از مردمان بیگانه موبد موبدان پیش‌آمدی با جام زرین پر می، و انگشتری، و درمی و دیناری خسروانی، و یك دسته خوید سبز رسته، و شمشیری، و تیر و كمان و دوات و قلم، و اسپی، و غلامی خوبروی، و ستایش نمودی و نیایش كردی او را به زبان پارسی به عبارت ایشان، چون موبد موبدان از افرین بپرداختی، پس بزرگان دولت درآمدندی و خدمت‌ها پیش آوردندی.

آفرین موبد موبدان به عبارت ایشان: شها به جشن فروردین به ماه فروردین آزادی گزین به روان و دین كیان سروش آورد ترا دانائی و بینائی به كاردانی و دیرزی و با خوی هژیر و شادباش بر تخت زرین و انوشه خور به جام جمشید و رسم نیاكان در همت بلند و نیكوكاری و ورزش داد و راستی نگاهدار سرت سبز باد و جوانی چو خرید، اسپت كامگار و پیروز و تیغت روشن و كاری به دشمن و بازت گیرا ]و[ خجسته به شكار و كارت راست چون تیر و هم كشوری بگیر و نو بر تخت با درم و دینار، پیشت هنری و دانا گرامی و درم خوار و سرایت‌آباد و زندگانی بسیار.

ساسانی

چون این بگفتی چاشنی كردی و جام به ملك دادی، و خوید در دست دیگر نهادی و دینار و درم درپ یش تخت او بنهادی و بدین آن خواستی كه روز نو و سال نو هر چه بزرگان اول دیدار چشم بر آن افكنند تا سال دیگر شادمان و خرم با آن چیزها در كامرانی بمانند، و آن برایشان مبارك گردد. كه خرمی و آبادانی جهان در این چیزها است كه پیش ملك آوردندی.»

و این رسم در عصر خلفای اسلام نیز ادامه یافت. مالیات‌های كشوری در روزگار ساسانیان در نوروز افتتاح می‌شد و یكی از جهات اصلاح تقویم و كبیسه قرار دادن سال‌های پارسی به توسط المتوكل علی الله و المعتمد بالله همین امر بود.

در هریك از ایام نوروز، پادشاه بازی سپید پرواز می‌داد و از چیزهائی كه شاهنشاهان در نوروز به خوردن آن تبرك می‌جستند اندكی شیر تازه و خالص و پنیر نو بود و در هر نوروزی برای پادشاه با كوزه‌ای آهنین یا سیمین آب برداشته می‌شد. در گردن این كوزه قلاده‌ای قرار می‌دادند از یاقوت‌های سبز كه در زنجیری زرین گذشته و بر آن مهره‌های زیرجدین كشیده بودند. این آب را دختران عذرا از زیر آسیاب‌ها برمی‌داشتند ،جاحظ پس از این قول نوشته:

  1. «كه چون نوروز به شنبه می‌افتاد، پادشاه می‌فرمود كه از رئیس یهودیان چهار هزار درهم بستانند و كسی سبب این كار را نمی‌دانست جز اینكه این رسم بین ملوك جاری شده و مانند جزیه گردیده بود.»

بیست و پنج روز پیش از نوروز در صحن دارالملك دوازده ستون از خشت خام برپا می‌شد كه بر ستونی گندم و بر ستونی جو و بر ستونی برنج و بر ستونی عدس و بر ستونی باقلی و بر ستونی كاجیله و بر ستونی ارزن و بر ستونی ذرت و بر ستونی لوبیا و بر ستونی نخود و بر ستونی كنجد و بر ستونی ماش می‌كاشتند و اینها را نمی‌چیدند مگر بغتا و ترنم و لهو. در ششمین روز نوروز این حبوب را می‌كندند و میمنت را در مجلس می‌پراكندند و تا روز مهر از ماه فروردین (شانزدهم فروردین) آن را جمع نمی‌كردند. این حبوب را باری تفأل می‌كاشتند و گمان می‌كردند كه هریك از آنها كه نیكوتر و باروتر شد محصولش در آن سال فراوان خواهد بود و شاهنشاه به نظر كردن در جو به ویژه تبرك می‌جست.

شاه در این روزها بار عام می‌داد و ترتیب آن را به طرق گوناگون نوشته‌اند: ابوریحان گوید كه:

  1. «آئین پادشاهان ساسان در پنج روز اول فروردین (نوروز عامه) چنین بود كه شاه به روز اول نوروز ابتدا می‌كرد عامه را از جلوس خویش برای ایشان و احساس بدانان می‌آگاهیدند ـ در روز دوم برای كسانی كه از عامه رفیع‌تر بودند یعنی دهگانان و اهل آتشكده‌ها جلوس می‌كرد ـ در روز سوم از برای اسواران و مؤبدان بزرگ ـ و روز چهارم از برای افراد خاندان و نزدیكان و خاصان خود ـ در روز پنجم برای پسر و نزدیكان خویش و به هریك از اینان، درخور رتبت اكرام و انعام می‌نمود. و چون روز ششم فرا می‌رسید از اداء حقوق مردم فارغ می‌شد و از این پس نوروز از آن خود او بود و دیگر كس جز ندیمان و اهل انس و شایستگان خلوت به نزد او نمی‌توانست برود ـ همچنین در ایام نوروز نواهایی خاص در خدمت پادشاه نواخته می‌شد كه مختص همان ایام بود.»
آتش

پادشاهان در نوروز كلیه ی  مایحتاج دفتری و لوازم دیگر سالیانه ی  دربار را تهیه می‌كردند، از قبیل كاغذ و پوست‌هایی كه در آنها رسایل نوشته می‌شد و آنچه كه مهر كردنش از طرف پادشاه لازم بود آخر آن كاغذ مهر می‌شد و آنها را «اسپیدا نوشت» یا «اسپید نوشت» می‌نامیدند. به قول مسعودی خسروپرویز در یكی از اعیاد در حالی كه سپاهیان با اعداد و سلاح خود رده بسته و هزار پیل با پیلبانان صف كشیده بودند برای سان دیدن آنان خارج شده بود و ظاهراً این عید همان نوروز بوده است.

در بامداد نوروز مردم به یكدیگر آب می‌پاشیدند و این رسم در سده‌های نخستین اسلامی نیز رایج بوده ـ دیگر هدیه دادن شكر متداول بود ـ نویسندگان اسلامی برای علت این دو امر افسانه‌هایی چند نقل كرده‌اند كه از ذكر آنها صرف‌نظر می‌شود.

 

همچنین در شب نوروز آتش بر می‌افروختند و این رسم تا عهد عباسیان نیز (در بین‌النهرین) ادامه یافت و نخستین كسی كه این رسم را نهاد هرمزد شجاع پسر شاهپور پسر اردشیر بابكان است.

 

نوروز در عصر خلفا

دربارهای نخستین خلفای اسلام به نوروز اعتنائی نداشتند و حتی هدایای این جشن را به عنوان خراج سالیانه می‌پذیرفتند، ولی بعدها خلفای اموی برای افزودن درآمد خود، هدایای نوروز را از نو معمول داشتند و امیران ایشان برای جلب منافع خود مردم را به اهداء تحف دعوت می‌كردند ـ اندكی بعد این رسم نیز از طرف خلفای مزبور به عنوان گران آمدن اهداء تحف بر مردم منسوخ گردید ولی در تمام این مدت ایرانیان مراسم جشن نوروز را برپا می‌داشتند.

در نتیجه ظهور ابومسلم خراسانی و روی كار آمدن خلافت عباسی و نفوذ برمكیان و دیگر وزرای ایرانی و تشكیل سلسله ی  طاهریان، جشن‌های ایران از نو رونق یافتند. گویندگان درباره ی  آنها قصاید پرداختند و نویسندگانی مانندحمزه بن حسن اصفهانی مؤلف «اشعار السائره فی النیروز و المهرجان» آنها را مدون ساختند.

نوروز در دربار عباسیان بسیاری از رسوم خویش را حفظ كرد و از آن جمله اخذ مالیات از مردم كه در زمان ساسانیان معمول بود در این زمان هم اجرا گردید و نوروز معتضدی و متوكلی در اثر همین امر پیدا شد. تقدیم هدایا از جانب بزرگان و امیران اسلامی و دیگران به خدمت خلفا از مراسم عادی به شمار رفت چنان‌كه خالدالمهلبی به متوكل در نوروز جامه ی  وشی زربفتی و گوی عنبری كه بر آن ریزه‌های گوهر بود و جوشنی بلند و چوب بخوری به بلندی یك قامت و جامه‌ای بغدادی هدیه فرستاد. و نخستین كسی كه در زمان عباسیان هدیه فرستادن نزد خلفا را اهمیت داد احمدبن یوسف از نویسندگان زمان مأمون است كه این شعر را با هدیه‌ای گرانبها نزد وی فرستاد:

هذا یوم جرت فیه العادة

بالطاف العبید للسادة

از آن پس هدیه ی  نوروز از رسوم درباری گردید ـ نوشتن نامه‌های تبریك (به نظم و نظر) نیز برای خلفا معمول بود: حسن بن وهب به متوكل عباسی مكتوبی در تبریك جشن نوروز نگاشت ـ مازنی این ابیات را رد تبریك نوروز برای خلیفه فرستاد:

 

 

جَعَلت فداك لل نیروز حق
فانت علی اعظم منه حقا
ولو اهدیت فیه جمیع ملكی
لكان جلیله لك مسدقا
فاهدیت الثناء بنظم شعر
و كنت لذاك منی مستحقا
 
خلیفه

این رسم ویژه خلفا نبود بلكه مردم عهد عباسیان نیز بدان اقتفاء می‌كردند چنان‌كه سعید بن حمید به یكی از دوستان خویش نامه‌ای در تبریك عید نگاشت و گفت من چیز قابلی نداشتم تا به رسم هدیه گسیل خدمت كنم، ناچار این مكتوب را جانشین آن می‌سازم.

هم در عهد عباسی ریختن آب و افروختن آتش در شب آن كماكان مجری بود. طبری در حوادث سال 248 نویسد: در روز چهارشنبه سه شب از جمادی‌الاولی رفته مطابق با شب یازدهم حزیران در بازارهای بغداد از جانب خلیفه منادی ندا در داد كه در شب نوروز آتش نیفروزند و آب نریزند و نیز در روز پنجم همین مذاكره شد ولی در هنگام غروب روز جمعه در باب سعیدبن تسكین محتسب بغداد كه در جانب شرقی بغداد است ندا در دادند كه امیرالمؤمنین مردم را در افروختن آتش و ریختن آب آزاد گردانیده است ـ پس عامه این كار را به افراط رسانیدند و از حد تجاوز كردند چنان‌كه آب را بر محتسبان شهر بغداد فرو ریختند.

 

نوروز در آئین تشیع

محمدبن شاه مرتضی معروف به محسن فیض (1007-1091) در رساله‌ای به فارسی، در وصف نوروز و سی روز ماه چنین آورده:

  1. «چنین روایت كرده معلی بن خنیس كه در روز نوروز نزد منبع حقایق و دقایق، امام جعفر صادق علیه‌السلام رفتم، فرمود آیا می‌دانی امروز چه روز است؟ گفتم فدای تو شوم روزی است كه عجمان تعظیم آن می‌نمایند و هدیه به یكدیگر می‌فرستند. فرمود به خانه كعبه سوگند باعث آن تعظیم امری قدیم است، بیان می‌كنم آن را برای تو تا بفهمی ـ گفتم ای سید! من دانستن این را دوست‌تر دارم از آنكه دوستان مرده ی من زنده شوند و دشمنان من بمیرند ـ پس فرمود ای معلی! نوروز روزی است كه خدای تعالی عهدنامه‌ای از ارواح بندگان خود گرفته كه او را بندگی نمایند و دیگری را با او شریك نسازند و ایمان بیاورند به فرستاده‌ها و حجت‌های او و «ائمه معصومین صلوات الله علیهم اجمعین»، اول روزی است كه آفتاب طلوع كرده و بادی كه درختان را بارور می‌سازد وزیده، و خرمی زمین آفریده شده، و روزی است كه «كشتی نوح» بر زمین قرار گرفته و روزی است كه خدای تعالی زنده گردانید جماعتی را كه پس از بیم مرگ از شهر و دیار خود بیرون رفته بودند و چندین هزار كس بودند پس اولاً حق تعالی حكم كرد ایشان را كه بمیرند، بعد از آن زنده گردانید، و روزی است كه «جبرئیل علیه‌السلام» بر حضرت رسالت صلی‌الله علیه و آله نازل شد به وحی، و روزی است كه آن حضرت بت‌های كفار را شكست، و روزی است كه حضرت رسالت صلی‌الله علیه و آله امر فرمود یاران خود را كه با حضرت «امیرالمؤمنین علیه‌السلام» بیعت امارت نمایند، و روزی است كه آن حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام را میان جنیان فرستاد كه بیعت از ایشان بگیرد، و روزی است كه بار دوم اهل اسلام با امیرالمؤمنین علیه‌السلام بیعت كردند و روزی است كه آن حضرت در جنگ نهروان فتح كرد و به قتل رسانید ذوالثدیه را كه سر كرده آن خوارج بود، و روزی است كه قائم آل محمد یعنی حضرت «صاحب‌الامر» ظاهر می‌شود، آن حضرت بر دجال ظفر می‌یابد و آن ملعون را در كناسه، كه محله‌ای است در كوفه از گلو می‌كشد، و هیچ نوروزی نیست كه ما توقع خاصی از غم نداشته باشیم زیرا كه این به ما و شیعیان نسبت دارد، عجمان آن را حفظ كرده‌اند و شما ضایع كرده‌اید. دیگر فرمود یكی از انبیاء سؤال از پروردگار كرد كه چگونه زنده گرداند آن جماعت را كه از دیار خود بیرون رفته و مرده بودند؟ «پس وحی به آن نبی آمد كه آب برایشان بریز در روز نوروز كه اول سال فارسیان است، پس زنده شدند و سی هزار كس بودند، و از این جهت آب ریختن در این روز سنت شده.»
    عید

صرف نظر از صحت و سقم این خبر، در كتب بزرگان شیعه به خصوص در قرون متأخر اخبار بسیار در فضیلت نیروز (نوروز) منقول است. از این‌رو است كه تنها جشنی كه از زمان باستان تاكنون تقریباً بدون فوت برپا شده و هنوز هم رسماً منعقد می‌گردد همان نوروز است.

 

 


منبع: برگرفته از كتاب ستاره شمال، یاد واره دكتر محمد معین، به كوشش: دكتر كیانوش كیانی- محمد حسن اصغر نیا، تهران،1386

تهیه و تنظیم : بخش ادبیات تبیان

سه شنبه 8/12/1391 - 21:36
تاریخ

جشن نوروز در داستانهای ملی

 


فردوسی كه بدون شك مواد شاهنامه خود را مع‌الواسطه از خداینامك و دیگر كتب و رسایل پهلوی اتخاذ كرده، اندر پادشاهی جمشید گوید:

نوروز

 

چو آن كارهای وی آمد به جای
ز جای مهی بر تر آورد پای
به فر كیانی یكی سخت ساخت
چه مایه بدو گوهر اندر نشناخت
كه چون خواستی دیو برداشتی
ز هامون به گردون برافراشتی
چو خورشید تابان میان هوا
نشسته برو شاه فرمانروا
جهان انجمن شد بر تخت اوی
از آن بر شده فره بخت اوی
به جمشید بر، گوهر افشاندند
مر آن روز را روز نو خواندند
سر سال نو، هرمز فروردین
برآسود از رنج تن، دل ز كین
به نوروز نو، شاه گیتی فروز
بر آن تخت بنشست فیروز روز
بزرگان به شادی بیاراستند
می و رود و رامشگران خواستند
چنین جشن فرخ از آن روزگار
بمانده از آن خسروان یادگار

 

وجه تسمیه

از همین داستانی كه بیرونی آن را نقل كرده نیك بر می‌آید كه نوروز را به معنی «روز نو و تازه» یعنی روزی كه سال نو بدان آغاز گردد، می‌دانستند. ابوریحان در التفهیم نوشته:

  1. «از رسم‌های پارسیان نوروز چیست؟ نخستین روز است از فروردین ماه، و از این جهت روز نو نام كردند، زیرا كه پیشانی سال نو است.»

برخی نوشته‌اند سبب آنكه این روز را نوروز خواندند آن بود كه صابیان در روزگار طهمورث پدید آمدند و چون جمشید با پادشاهی رسید دین را تازه كرد و چون نوروز روز نوین بود آن را جشن گرفتند و نیز گفته‌اند: جم در شهرها می‌گردید و چون خواست به آذربایجان اندر شود بر تختی از زر نشست و مردم به دوش می‌بردند و چون فروغ خورشید برو تابید و مردم او را بدیدند، وی را بزرگ داشته بدان شادی كردند و آن روز را جشن گرفتند و آن روز میان مردم آئین شد كه به یكدیگر شكر دادند.

جشن

حسین بن عمرو الرستمی

كه از سرداران مأموران بود از مؤبدان مؤبد خراسان سبب پیدایش نوروز و مهرگان را پرسید و او علت ایجاد نوروز را چنین شرح داد كه در بطیخه وبائی پدیدار گشت و ساكنان آن به ناگزیر فرار اختیار كردند ولی مرگ برایشان مستولی شد و همگی بمردند، و چون نخستین روز فرا رسید خداوند بارانی برایشان بارید و آنان را زنده كرد و ایشان به مساكن خود بازگشتند. پس پادشاه آن زمان گفت كه: «این نوروز است»یعنی روز نوین می‌باشد و در نتیجه این روز بدان نامیده شد و مردم آن را مبارك شمرده عید گرفتند.

و نیز گفته‌اند: «چون اهریمن بركت را از روی زمین زایل كرد و باد را از وزش انداخت تا درختان خشك شوند و نزدیك بود كه عالم كون دچار فساد گردد پس جمشید به امر خداوند و ارشاد او به ناحیه جنوبی رفت و قصد مقام ابلیس و یاران وی كرد، در آنجا مدتی بماند تا این غائله رفع شد. پس مردم به اعتدال و بركت و فراوانی برگشتند و از بلا نجات یافتند و در این هنگام جم به دنیا بازگشت و در این روز مانند آفتاب طلوع كرد و نور از او ساطع شد چه او مثل خورشید نورانی بوده است و از این روی مردم از دو افتاب تعجب كردند و آنچه چوب خشك بود سبز شد پس مردم گفتند: روز نو.»

ابن البخی در فارسنامه نوشته: «پس (جمشید) بفرمود تا جمله ملوك و اصحاب اطراف و مردم جهان به اصطخر حاضر شوند چه جمشید در سرای نو بر تخت خواهد نشستن و جشن ساختن. و همگان بر این میعاد آنجا حاضر شدند؛ و طالع نگاه داشت و ان ساعت كه شمس به درجه اعتدال ربیعی رسید وقت سال گردش، در آن سرای به تخت نشست و تاج بر سر نهاد و همه بزرگان جهان در پیش او بایستادند و جمشید گفت: بر سبیل خطبه كه ایزد تعالی ارج و بهاء ما تمام گردانید و تأیید ارزانی داشت و در مقابله این نعمت‌ها بر خویشتن واجب گردانیدیم كه با رعایا عدل و نیكوئی فرمائیم ـ چون این سخنان بگفت همگان او را دعای خیر گفتند و شادی‌ها كردند و آن روز جشن ساخت و نوروز نام نهاد و آن سال باز نوروز آئین شد ـ و آن روز هرمز از ماه فروردین بود و در آن روز بسیار خیرات فرمود و یك هفته متواتر به نشاط و خرمی مشغول بودند.»

 شكی نیست كه همه این گفتارها افسانه‌آمیز است ولی از تواتر این اخبار وجه تسمیه نوروز و همچنین قدمت (انتساب آن به اعصار آریائی پیش از ظهور زرتشت) آشكار می‌گردد.

 

روزهای نوروز عامه و خاصه

جشن نوروز فقط در روز اول فروردین ماه برپا نمی‌شده بلكه چندین روز دوام می‌یافته. ابوریجان در التفهیم، پساز ذكر نخستین روز فروردین، نوشته:

«و آنچه از پس او است پنج روز همه جشن‌ها است و ششم فروردین ماه «نوروز بزرگ» است زیرا كه خسروان بدان پنج روز حق‌های حشم و كروهان بگزاردندی و حاجت‌ها روا كردندی: آن‌گاه بدین روز ششم خلوت كردندی خاصگان را و اعتقاد پارسیان اندر نوروز نخستین است كه اول روزی است از فرنامه و بدو فلك آغاز گردیدن»

 شهمردان رازی در روضة المنجمین نوشته:

«نوروز بزرگ ـ آنچه معروف است آن دانند كه خسروان چون نوروز بودی بر تخت نشسستندی و پنج روز رسم بودی كه حاجت مردم روا كردندی و عطاهای فراوان دادندی، و چون این پنج روز به گذشتی به لهو كردن و باده خوردن مشغول شدندی پس از این روز از این سبب بزرگ كردندی و گفته‌اند كه آن روزی است كه جمشید مردم را بشارت دادی به بی‌مرگی و تندرستی و آمرزندگی و گویند كه هم اندر این روز بود كه كیومرث... دیو را بكشت و بسیار گونه گفته‌اند لكن چون درستی آن ندانم بدین اختصار شد.»

جشن

برخی در ضمن رسوم درباری، مدت این جشن را یك ماه دانسته‌اند و گروهی پنج روز اول را نوروز عامه و بقیه را نوروز خاصه نامیده‌اند. بدیهی است كه اگر فی‌المثل در دربار شاهنشاهان ساسانی یك ماه جشن برپا می‌شده، این امر مستلزم آن نبود كه همه مردم یك ماه تمام را جشن بگیرند بلكه در پنج روز اول همگی جشن برپا می‌كردند. نوروز خاصه را «نوروز بزرگ» و «جشن بزرگ» و «نوروز ملك» هم خوانده‌اند.

در پنج روز اول فروردین حق‌های حشم و لشكر را می‌گزاردند. و حاجت آنان روا می‌كردند و چون نوروز بزرگ می‌رسد زندانیان را آزاد و مجرمان را عفو می‌نمودند و به عشرت می‌پرداختند. بنابر قول جاحظ در زمان جمشید و به گفتارابوریحان بیرونی پس از وی و به نظر محققان معاصر به هنگام شاهنشاهی ساسانیان، فروردین ماه به شش بخش تقسیم می‌شده كه پنج روز اولی را شاهنشاه به اشراف و پنج روز دوم را به بخشش اموال و دریافت هدیه‌های نوروز و پنجه سوم را به خدم خود و چهارم را به خواص خویش و پنجم را به لشكریان و ششم را به رعایا اختصاص می‌داد.

نخستین پادشاهی كه در دو قسمت نوروز عامه و خاصه را به هم پیوست و همه ایام ما بین آن را جشن گرفت هرمز پسر شاهپور بود.

ادامه دارد...

درباره نوروز در داستان های ملی همچنین ببینید :

نوروز و جمشید

نوروز و شاهنامه



سه شنبه 8/12/1391 - 21:36
تاریخ

جشن نوروز

قسمت نخست

 

بزرگترین جشن ملی ایران كه در نخستین روز از نخستین ماه سال خورشیدی آن‌گاه كه آفتاب جهانتاب به برج حمل انتقال یابد و روز و شب برابر گردد ـ آغاز می‌شود در ادبیات پارسی گاه به نام «جشن فروردین» خوانده می‌شود:

جشن فرخنده فروردین است

روز بازار گل و نسرین است

و گاه «جشن بهار» یا «بهار جشن»:

بهار سال غلام بهار جشن ملك

كه هم به طبع غلامست و هم بطوع غلام

و بیشتر به نام «نوروز» معروف است:

بر لشگر زمستان نوروز نامدار

كرده است رای تاختن و قصد كارزار

 

جشن سال نو نزد آریائیان

جشن

این جشن در اصل یكی از دو جشن سالآریائی بود: آریائیان در اعصار باستانی دو فصل گرما و سرما داشتند. فصل گرما شامل بهار و تابستان و فصل سرما شامل پائیز و زمستان می‌شد. فصل سرما در اوستائی زیمه Zima و فصل گرما همه Hama خوانده شده. در زمانی بسیار كهن فصل سرما شامل ده ماه و فصل گرما شامل دو ماه بود، چنان‌كه در وندیداد فرگرد اول بند 2 و 3 آمده، ولی بعدها در دو فصل مزبور تغییری پدیدار گشت چه تابستان دارای هفت ماه و زمستان پنج ماه گردید، چنان‌كه این امر نیز در شرح بندهای نامبرده از وندیداد مسطور است.

در هریك از این دو فصل جشنی برپا می‌داشتند كه هر دو آغاز سال نو به شمار می‌رفته: نخست جشنی كه به هنگام آغاز فصل گرما ـ یعنی وقتی كه گله‌ها را از آغل‌ها به چمن‌های سبز و خرم می‌كشانیدند و از دیدن چهره دل آرای خورشید شاد و خرم می‌شدند ـ و دیگر در آغاز فصل سرما كه گله را به آغل كشانیده توشه روزگار سرما را تهیه می‌دیدند.

 

نوروز و مهرگان

از یك طرف می‌بینیم كه در عهد هند و اروپائی سال از اول تابستان «انقلاب صیفی» و با ماه تیر آغاز می‌شده و دلیل آن لغت (میذیایری) است كه اسم گاهنبار پنجم از شش گاهنبار (جشن) سال است. این جشن در حوالی «انقلاب شتوی» برپا می‌شده و معنای لغوی آن «نیمه سال» است. از بیان بندهشن پهلوی چنین بر می‌آید كه (میذیایری) در اصل در حوالی انقلاب شتوی (اول جدی) و بنابراین اول سال در حوالی انقلاب صیفی (اول سرطان) و مطابق (میذیایری شم) بوده است.

از سوی دیگر در می‌یابیم كه در زمانی سال با اول تابستان شروع می‌شد ولی نه با تیرماه، بلكه با فروردین ماه ـ بیرونی، اول سال ایرانیان را در فروردین و در انقلاب صیفی می‌داند و اعیاد خوارزمی نیز مؤید این مدعا است. مسعودی در التنبیه و الاشراف گوید: «آغاز سال ایرانیان در اول تابستان و مهرگان در آغاز فصل زمستان بوده است.»

 در نوروزنامه منسوب به خیام آمده.: «فروردین آن روز [سی سال گذشته از پادشاهی گشتاسب كه زردشت بیرون آمد] آفتاب به اول سرطان قرار كرد و جشن كرد.»

 در كتاب التاج منسوب به جاحظ آمده: «نوروز و مهرگان دو فصل سال هستند: مهرگان دخول زمستان و فصل سرما است و نوروز اذن دخول فصل گرما است.»

 

هنگام جشن

جشن

قرائنی در دست است كه می‌رساند این جشن در عهد قدیم، یعنی به هنگام تدوین بخش كهن اوستا نیز در آغاز برج حمل یعنی اول بهار برپا می‌شده و شاید به نحوی كه اكنون بر ما معلوم نیست آن را رد اول برج مزبور ثابت نگاه می‌داشتند ـ مطابق حدس بعضی از خاورشناسان در عهد داریوش اول و اواخر پادشاهی او (در حدود 505ق‌م)، در هنگامی كه تقویم اوستائی یعنی سال فروردین تا اسفندارمذ بجای تقویم باستانی و سالی كه ماههای آن «باگایادی» و «گرماپادا» و غیره بود و از اوایل پائیز شروع می‌شد، رسماً در كشور ایران پذیرفته شد، ترتیب كبیسه سال معمولی به هم خورد و فقط در سال مذهبی و برای امور دینی و روحانی كبیسه را مراعات می‌كردند ولی از آن زمان به بعد سال رسمی ناقص و غیرثابت شده است ـ برخی دیگر از اندیشمندان برآنند كه این ترتیب در زمان داریوش دوم (یعنی در سال 411ق.م) به عمل آمده است.

چنانكه از تواریخ بر می‌آید، در عهد ساسانیان نوروز ـ یعنی روز اول سال ایرانی و نخستین روز فروردین ماه در اول فصل بهار نبود بلكه مانند عید فطر و عید اضحی در میان مسلمانان، آن هم در فصول می‌گشت.

در سال یازدهم هجرت كه مبدأ تاریخ یزدگردی و مصادف با جلوس یزدگرد پسر شهریار آخرین شاهنشاه ساسانی است، نوروز در شانزدهم حزیران رومی (ژوئن فرنگی) یعنی نزدیك به اول تابستان بود و از آن تاریخ به این طرف به تدریج هر چهار سال یك روز عقب‌تر ماند، تا در حدود سال 392 هجری، نوروز به اول حمل رسید ـ در سال 467 هجری نوروز در بیست و سوم برج حوت یعنی هفده روز به پایان زمستان مانده واقع بود ـ در این هنگام جلال‌الدین ملكشاه سلجوقی (465-485) ترتیب تقویم جدید جلالی را بنا نهاد و نوروز را در روز اول بهار كه موقع نجومی تحویل آفتاب به برج حمل است ـ قرار داده و ثابت نگاهداشت. بدین طریق كه قرار شد در هر چهار سال یك بار سال را به 366 روز بشمرند و پس از تكرار این عمل هفت بار یعنی پس از هفت مرتبه چهار سال (یا 28 سال) بار هشتم به جای اینكه سال چهارم را 366 روز حساب كنند با سال پنجم (یعنی درواقع با سال سی و سوم از آغاز حمل) این معامله را بكنندو بدین ترتیب روی هم رفته سال جلالی نزدیك‌ترین سال‌های دنیا به سال خورشیدی حقیقی كه 365 روز و 5 ساعت و 48 دقیقه و 46 ثانیه است می‌شود.

 

جشن فروردین و فروردگان

جشن

فروردین از ریشه فرور و فرورد است كه از یك واژه  پارسی باستان به ما رسیده: در سنگ نبشته بهستان (بیستون) داریوش بزرگ یكی از هماوردان خود را به نام فراورتی Faravarti یاد كرده. دومین پادشاه ماد نیز فرودتی نام داشته و پدر دیاكو سردودمان پادشاهان ماد هم كه در 713ق.م به تخت شاهی جلوس كرد همین نام را داشته، فرودتی با واژه اوستائی فروشی Farvashi و پهلوی فروهر Farvahr برابر است. در اوستا فروشی یكی از نیروهای نهانی است كه پس از درگذشت آدمی با روان و دین از تن جدا گشته به سوی جهان مینوی گراید. هیأت واژه (فروردین) از هیأت اوستائی در حالت اضافه در جمع مؤنث اتخاذ شده، چه در اوستا این تركیب همیشه با واژه اشاون ashâvan آمده به معنی فرودهای پاكان، فروهرهای نیرومند پارسیان ـ بنابراین در كلمه فارسی (فروردین) مضاف‌الیه آنكه (پاكان) باشد افتاده است.

اما فروردگان مركب است از همان فرورد و گان پسوند نسبت و اتصاف. این لغت به جشن ویژه ارواح در گذشتگان اطلاق می‌شده و آن هنگام نزول فروهران است از آسمان برای دیدن بازماندگان. نظیر آن در دیگر ادیان كهن و نو نیز دیده می‌شود و آن را (عید اموات) گویند. در نزد هندوان ستایش نیاكان (پیتارا Pitara) شباهتی به این جشن ایرانی دارد ـ رومیان نیز ارواح مردگان را به نام Manes خدایانی به تصور درآورده فدیه نثار آنان می‌كردند و معتقد بودند پس از آنكه تن به خاك سپرده شد، روان به مقامی ارجمند خواهد رسید، از این‌رو در گورستان‌ها، در ماه فوریه جشنی برای مردگان برپا می‌كردند و فدیه می‌دادند. بعضی مدت جشن فروردگان را پنج روز و برخی ده روز دانسته‌اند. این عید كه اكنون پارسیان هند آن را «مقتات» می‌نامند در ایران به نام فروردگان و فروردیگان و معرب آنها فروردجان و فروردیجان از لغات پهلوی فردگان و پردگان و پردجان و به اصطلاح ادبی فروردكان نامیده شده و ریشه آنها از لغت اوستائی فرورتی و فروشی است كه در بالا گذشت.

بنابر مشهور، این عید ده روز بوده كه در اصل عبارت بوده است از پنج روز آخر ماه دوازدهم با پنج روز الحاقی اندر گاه و در اواخر عهد ساسانیان و همچنین نزد اغلب زرتشتیان قرون نخستین اسلام پنج روز آخر ماه آبان با پنج روز اندرگاه كه پس از آخر آبان می‌آمده است. از خود اوستا مستفاد می‌شود كه این عید از زمان قدیم ده روز بوده است چه در «یشت 13 بند 49» مدت نزول ارواح را ده روز می‌شمارد ولی معذلك ممكن و بلكه محتمل است هنگامی كه خمسه مسترقه در جلو دی ماه بوده پنج روز پایان اسفندارمذ، یعنی از 26 تا 30 آن ماه عید بازگشت ارواح به منازل خودشان بوده است و چون خمسه را بعدها به آخر اسفندارمذ نقل كردند بعضی چون فروردگان را در واقع آخرین پنج روز قبل از فروردین می‌دانستند همان خمسه را فروردگان شمردند و برخی دیگر بنابر همان سنت جاری قدیم پنج روز آخر اسفندارمز را فروردگان گرفتند و عاقبت چنان‌كه بیرونی نوشته: «از آنجا كه این ایام در آئین مذهبی اهمیت بسیار داشته و از زرتشتیان نمی‌بایست فوت شود عمل به احتیاط كردند و هر دو پنج روز یعنی همه ده روز را جشن گرفتند.»

فروردگان كه در پایان سال گرفته می‌شد ظاهراً در واقع روزهای عزا و ماتم بوده نه جشن شادی، چنان‌كه بیرونی راجع به همین روزهای آخر سال نزد سغدیان گوید: «در آخر ماه دوازدهم (خشوم) اهل سغد برای اموات قدیم خود گریه و نوحه‌سرائی كنند چهره‌های خود را بخراشند و برای مردگان خوردنی‌ها و آشامیدنی‌ها گذارند و ظاهراً به همین جهت جشن نوروز كه پس از آن می‌آید روز شادی بزرگ بوده (علاوه بر آنكه جشن آغاز سال محسوب می‌شده).»

كلمه جشن هم كه در این اصطلاح به كار رفته با (یشتن) پهلوی و (یزشن) پازند و (یسنا) و (یشت) اوستائی از یك ریشه و به معنی نیایش و ستایش و مجازاً برپا داشتن آئین و رسوم و تشریفات (اعم از سوگ و سور) است.

ادامه دارد... 

دكتر محمد معین- برگرفته از كتاب ستاره شمال، یاد واره دكتر محمد معین، به كوشش: دكتر كیانوش كیانی- محمد حسن اصغر نیا، تهران، 1386

تهیه و تنظیم : بخش ادبیات تبیان

سه شنبه 8/12/1391 - 21:35
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته