• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 507
تعداد نظرات : 10
زمان آخرین مطلب : 4088روز قبل
اهل بیت

مقام ركنیت فاطمه زهرا نسبت به امیرالمؤمنین

موضوع هفتم مشترك بودن فاطمه سلام‏اللَّه‏علیها است بارسول اكرم در مقام ركن بودن نسبت به على بن ابى‏طالب سلام‏اللَّه‏علیه.
جابر بن عبداللَّه چنین روایت مى‏كندكه پیامبر اكرم به على فرمود:
«سلام علیك ابا الریحانتین، اوصیك بریحانتى من الدنیا من قبل ان ینهد ركناك، و اللَّه خلیفتى علیك. فلما مات النبى صلى اللَّه علیه و آله و سلم قال (على): هذا احد الركنین الذین قال رسول‏اللَّه. فلما ماتت فاطمة قال: هذا الركن الثانى الذى قال رسول‏اللَّه». (1)


«سلام بر تو، اى پدر دو ریحانه‏ى من، یا على محافظت آن دو را به تو سفارش مى‏كنم قبل از آنكه هر دو ركن تو از بین برود، تو را به خدا مى‏سپارم كه او نگهدارنده‏ى توست.
(جابر بن عبداللَّه روایت را چنین ادامه مى‏دهد):
پس از رحلت پیامبر اكرم، امیرالمؤمنین فرمود: این بود یكى از دو ركن من كه رسول خدا مى‏فرمود، و اینك منهدم گردید؛ و هنگامى كه فاطمه سلام‏اللَّه‏علیها چشم از جهان فروبست، على فرمود: این بود همان ركن دومى كه به قول پیامبر اكرم، امروز از دست دادم».


این حدیث را عده‏اى از علما به این شرح نقل كرده‏اند:
حافظ ابونعیم در حلیة الاولیاء، حافظ ابن‏عساكر در تاریخ شام، حافظ محب‏الدین طبرى در ریاض و ذخائر، امام احمد بن حنبل (امام حنابله)، حافظ كنجى شافعى در كفایه، ابوالمظفر سبط بن جوزى در تذكره، حافظ سیوطى در جامع كبیر و جمعى دیگر از دانشمندان و محققین. در اینجا لازم است ركن بودن به على علیه‏السلام را دقیقا بررسى كنیم كه آیا مراد از این «ركنیت» چیست؟ و حقیقت این رتبه‏ى معنوى كه مقام بسیار والا و بزرگى است چگونه مى‏باشد. آنچه مسلم است این است كه در این مقام، هر معنایى كه در شان پیامبر اكرم تصور شود عینا بهمانگونه و بهمان ترتیب در شان حضرت صدیقه سلام‏اللَّه‏علیها وارد است، و به عبارت دیگر، حضرت زهرا علیهاالسلام در مقام ركنیت مثل و همانند پیامبر اكرم، و در این منقبت همتا و شریك و برابر با رسول خدا مى‏باشد.


یقینا مقصد از ركن على بودن، این نیست كه فاطمه علیهاالسلام اداره‏كننده‏ى امور خانواده و كدبانوى خانه و كاشانه‏ى على، و گرداننده‏ى چرخ زندگانى و آسایش بخش او و خاندان اوست، زیرا كه اینها از وظایف حتمى هر زن مسلمان است. مهم این است و رمز عظمت زهراى اطهر آنجاست كه با وجود آیه‏ى (الرجال قوامون على النساء) (2)


كه موضع كلى مردان و زنان را نسبت به یكدیگر تعیین مى‏نماید، پیامبر اكرم در یك مورد استثنائى، حضرت صدیقه را ركن على مى‏خواند، بهمانگونه كه خودش را. رسول خدا به هر معنى و مفاد، و به هر نحو و كیفیتى كه ركن على محسوب مى‏شود، فاطمه سلام‏اللَّه‏علیها نیز به همان ترتیب، به همان نسق، و به همان وضع، ركن مساوى و همتاى دیگر در این منقبت است. در اینجا مى‏توان گفت كه این ركن بودن به على از مقام شامخ ولایت سرچشمه مى‏گیرد، و از شئون ولایت است كه هر یك از آن سه وجود مقدس، ركن دو نفر دیگر مى‏باشد، و این موضوع امكان‏پذیر نیست مگر اینكه فاطمه سلام‏اللَّه‏علیها نیز در مقام ولایت همتا و همانند و برابر با پیامبر اكرم و على بوده باشد، یعنى چنان كه رسول خدا ركن ولایت، اساس اسلام، و اصل مودتى است كه خدا آن را اجر نبوت قرار داده است، حضرت زهرا علیهاالسلام نیز در این شئون شریك، برابر، و همتاى او است و به همین مناسبت است كه پیامبر اكرم مى‏فرماید: «لو لم یخلق اللَّه على بن ابى‏طالب، ما كان لفاطمة كفو». (3)
«اگر خدا على ابن ابى‏طالب را نمى‏آفرید فاطمه شبیه و نظیرى در عالم‏نداشت».
در روایت دیگرى آن حضرت خطاب به على مى‏فرماید:


«لولاك یا على لما كان لفاطمه كفو على وجه الارض». (4)
«یا على اگر تو نبودى، فاطمه را بر روى زمین همانند و نظیرى نبود».
مقصود پیامبر اكرم صلى اللَّه علیه و آله و سلم از كفو كه در این روایات و احادیث دیگر در شان حضرت زهرا بكار برده است، چیست؟ آیا منظور آن حضرت، كفو در مال، همانند در فقر و غنا، و یا همتایى در خلقت ظاهرى است؟ بطور یقین نه؛ بلكه مقصود كفو و همانند در مقام ولایت و صفات و فضائل است. بلى، فاطمه علیهاالسلام در شئون ولایت همتاى على است، همانگونه كه خود پیامبر اكرم چنین است. چنانكه رسول خدا ركن ایمان، ركن اسلام، ركن توحید، ركن منطق و بیان، و ركن حقیقت و شرف انسان است، و به همان معنى و مفهوم، حضرت زهرا و ائمه‏ى اطهار نیز ركن و اساس و اصل و پایه و بنیادند.
در زیارت مبعث، (5) على علیه‏السلام را بعنوان ركن بودن چنین خطاب مى‏كنیم:


«... و صل على عبدك و امینك الاوفى... و ركن الاولیاء و عماد الاصفیاء...». (6)


كه ركن و پایه و ستون و تكیه‏گاه جمیع اولیا و اصفیا مى‏باشد، ركن و تكیه‏گاهش بفرمایش پیامبر حضرت صدیقه سلام‏اللَّه‏علیها است.
در یكى از زیارات مطلقه نیز حضرت امیرالمؤمنین «سید الاوصیاء و ركن الاولیاء» نامیده شده است، (7) و در زیارت وارث حضرت اباعبداللَّه الحسین چنین عرضه مى‏داریم:
«اشهد انك من دعائم الدین و اركان المؤمنین»؛ (8) و در زیارت عید فطر و قربان (9)و همچنین در زیارت اربعین حسین علیه‏السلام(10)
«اشهد انك من دعائم الدین و اركان المسلمین، و معقل المؤمنین»؛
و در زیارت جامعه‏ى كبیره:
«... و ساسة العباد، و اركان البلاد، و ابواب الایمان».(11)


آرى چهارده معصوم علیهم‏السلام همگى اركان توحید و ایمان و اسلام هستند، و هر یك از آنان ركن است براى سایر معصومین. حضرت صدیقه سلام‏اللَّه‏علیها در این مقام- نظیر و همانند و همتاى رسول اكرم- ركن است براى امیرالمؤمنین سلام‏اللَّه‏علیه.

 


1ـ حلیةالاولیاء ج 3/ 201، مقتل الحسین خوارزمى ج 1/ 62، ذخائرالعقبى ص 56، فرائدالسمطین ج 1/ 382، 383/ ح 314، نظم دررالسمطین ص 98، الریاض النضره ج 3/ 105، كفایةالطالب ص 93، 94، تاریخ مدینه دمشق (ط دارالفكر) ج 14/ 166، 167، تاریخ ابن‏عساكر (ترجمه الحسین ع) ص 120، كنزالعمال ج 11/ 625/ ح 33044، منتخب كنزالعمال ج 5/ 35.
محب‏الدین طبرى قبل از نقل این روایت مى‏گوید: «رسول خدا كنیه‏ى «ابوالریحانتین» را (هم) بر على گذارده بود». (الریاض النضره ج 3/ 104).
2ـ سوره‏ى النساء، آیه‏ى 34.
3ـ باین روایت به همین لفظ در ینابیع الموده ص 237 موجود است. همچنین در فردوس الاخبار ج 3/ 418/ ح 5170 (به لفظ: لو لم یخلق على ما كان لفاطمه كفو)، و در مقتل الحسین خوارزمى ج 1/ 66 (به لفظ: لو لم یكن على ما كان لفاطمه كفو) آمده است.
4ـ متن روایت چنین است:
«عوتب النبى صلى اللَّه علیه و آله و سلم فى امر فاطمه، فقال: لو لم یخلق اللَّه على بن ابى‏طالب ما كان لفاطمه كفو، و فى خبر: لولاك لما كان لها كفو على وجه الارض». بحارالانوار ج 43/ 107.
5ـ منظور دعایى است كه در روز مبعث بهنگام زیارت بارگاه ملكوتى امیرالمؤمنین علیه‏السلام مى‏خوانیم. بنابر قول مشهور در بین علماى شیعه روز مبعث، بیست هفتم رجب مى‏باشد.
6ـ این قسمت از زیارت امیرالمؤمنین علیه‏السلام كه مخصوص روز مبعث مى‏باشد چنین است: «... اللهم صل على محمد و آل‏محمد، و صل على عبدك و امینك الاوفى، و عروتك الوثقى، و یدك العلیا، و كلمتك الحسنى، و حجتك على الورى، و صدیقك الاكبر، سید الاوصیاء و ركن الاولیاء، و عماد الاصفیاء، امیرالمؤمنین، و یعسوب الدین، و قدوه الصدیقین، و امام الصالحین...». (مصباح الزائر ص 95- 96، مزار الشهید ص 32، بحارالانوار ج 97/ 379).
7ـ قسمتى از این زیارت مطلقه‏ى امیرالمؤمنین كه از امام صادق علیه‏السلام روایت شده و مرحوم شیخ مفید آن را نقل نموده است چنین است: «... اللهم صل على محمد و آل‏محمد، و صل على امیرالمؤمنین عبدك المرتضى، و امینك الاوفى، و عروتك الوثقى، و یدك العلیا، و جنبك الاعلى، و كلمتك الحسنى، و حجتك على الورى، و صدیقك الاكبر، و سید الاوصیاء، و ركن الاولیاء، و عماد الاصفیاء، امیرالمؤمنین، و یعسوب الدین، و قدوه الصالحین، و امام المخلصین...». (مصباح الزائر ص 78- 79، بحارالانوار ج 97/ 307).
8ـ مصباح المتهجد ص 664، بحارالانوار ج 98/ 200.
9ـ مصباح الزائر ص 172، مزار الشهید ص 184، بحارالانوار ج 98/ 353.
10ـ مصباح الزائر ص 154، مزار الشهید ص 211، المزار الكبیر ص 172، بحارالانوار ج 98/ 332.
11ـ عیون الاخبار ج 2/ 277، بحارالانوار ج 99/ 127- 128.
همچنین در یكى از زیارتهاى حضرت امیرالمؤمنین علیه‏السلام مى‏خوانیم:
«... اشهد انك و الائمه من ولدك سفینه النجاه، و دعائم الاوتاد، و اركان البلاد، و ساسه العباد...». (المزار الكبیر ص 76، 77، بحارالانوار ج 97/ 342، 148)؛
و در یكى از دعاهاى روز عید غدیر مى‏خوانیم:
«... اللهم صل على محمد و آل‏محمد، الائمه القاده، و الدعاه الساده، و النجوم الزاهره، و الاعلام الباهره، و ساسه العباد، و اركان البلاد...». (اقبال الاعمال ص 492، بحارالانوار ج 95/ 320)؛
و در توقى شریف حضرت كه براى استشفاع به محمد و آل‏محمد علیهم‏السلام است مى‏خوانیم: «... قد اتاكم اللَّه یا آل‏یاسین خلافته و علم مجارى امره فیما امره فیما قضاه و دبره و رتبه و اراده فى ملكوته، فكشف لكم الغطاء، و انتم خزنته و شهداوه و علماوه و امناوه، ساسه العباد و اركان البلاد و قضاه الاحكام...». (بحارالانوار ج 91/ 37. همچنین مراجعه كنید به مصباح‏الزائر ص 223، 224، بحارالانوار ج 99/ 93).

 

منبع:سایت شهید آوینی 

يکشنبه 13/12/1391 - 14:28
اهل بیت

سرورى حضرت فاطمه زهرا بر مریم و آسیه

معرفى مریم علیهاالسلام در مقام الگوى شایسته‏ى همه‏ى مؤمنان در حالى است كه بهترین تفسیركننده‏ى آیات قرآن، مریم را سرور بانوان زمانه‏ى خویش معرفى مى‏كند و فاطمه را سید، سرور و سرآمد جمله‏ى زنان در طول تاریخ:


مریم سرور زنان زمانه‏ى خویش بود، اما دخترم فاطمه سرور همه‏ى زنان جهان، از آغاز تا فرجام آن است(1) او قسمتى از وجود من، نور چشم من، میوه‏ى قلب من و روح میان دو پهلوى من است!
فرشته‏اى بر من نازل شد و به من بشارت داد كه فاطمه، سرور همه‏ى زنان اهل بهشت و نیز سرآمد همه بانوان امتم است. (2)


صدیقة لامثلها صدیقة- تفرغ بالصدق عن الحقیقة
بدا بذالك الوجود الظاهر- سر ظهور الحق فى المظاهر
هى البتول الطهر و العذراء- كمریم الطهر و لا سواء
فانها سیدة النساء- و مریم الكبرى بلا خفاء. (3)


بدین ترتیب فضیلت و سرورى فاطمه علیهاالسلام بر آسیه و مریم ثابت مى‏شود. آرى، مقام و منزلت زهراى مرضیه نه تنها بسى والاتر از مقام آسیه و مریم صدیقه است، كه اوج فضیلت آسیه و مریم بدان است كه توفیق خدمتگزارى آستان حضرت خدیجه‏ى كبرى را به هنگامه‏ى وضع حمل فاطمه زهرا یافته‏اند: (4)


مریم به ابریق بهشتى شوید او را- عیسى فراز آسمان‏ها جوید او را اگر خدا مى‏خواست درباره‏ى حضرت زهرا علیهاالسلام مثل بزند، مى‏فرمود: و ضرب اللَّه مثلا للذین امنوا فاطمة بنت محمد. او الگوى همه‏ى زنان و مردان با ایمان است. او سرور بانوان هر دو جهان است. افتخار آسیه و مریم آن است كه از خدمتگزاران درگاه فاطمه علیهاالسلام مى‏باشند.

 


1ـ رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و آله: انها (فاطمة) لسیدة نساء العالمین فقیل أهى سیدة نساء عالمها فقال: ذاك لمریم بنت عمران فاما ابنتى فاطمة فهى سیدة نساء العالمین من الاولین والاخرین. بحارالانوار: ج 43، ص 24، روایت 20.
2ـ رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و آله: اتانى ملك فبشرنى إن فاطمة سیدة نساء اهل‏الجنة و نساء أمتى. بحارالانوار: ج 21، ص 279
3ـ آینه‏ى ایزدنما: ص 2. شعر از حضرت آیت‏اللَّه محمد حسین غروى اصفهانى.
4ـ چگونگى ولادت یگانه كوثر محمدى را مى‏توان از بیان سلاله‏ى راستین او، امام صادق علیه‏السلام، جویا شد: از آن هنگام كه خدیجه‏ى كبرا ازدواج با محمد خاتم انبیا را اختیار نمود، زنان كینه‏جوى قریش جملگى از او دورى گزیدند و او را در وادى تنهایى واگذاردند، به گونه‏اى كه هیچ زنى را اجازه‏ى دیدار با خدیجه كبرا نمى‏دادند.... آن هنگام كه زمان وضع حمل خدیجه نزدیك شد، احدى از زنان مكه براى یارى او حضور نیافت، اما در این هنگام چهار بانوى رشید و بزرگوار به اذن خداوند از بهشت بر خدیجه وارد شدند. یكى از این زنان، زبان به سخن گشود و گفت: انا سارة و هذه آسیة بنت مزاحم و هى رفیقتك فى الجنة و هذه مریم بنت عمران و هذه صفورا بنت شعیب. بعثنا اللَّه تعالى الیك لنلى من امرك ما تلى النساء من النساء، من ساره (همسر ابراهیم خلیل) و این آسیه دختر مزاحم و او مریم دختر عمران و دیگرى صفورا دختر شعیب است. ما فرستادگان پروردگاریم تا یاریگر تو در لحظه‏اى باشیم كه هر زنى به كمك دیگر زنان نیازمند است، و آنگاه خدیجه را كمك كردند تا فاطمه پاك و پاكیزه به دنیا آمد. هنگامى كه فاطمه متولد شد چنان نورى از او ساطع شد كه تمام خانه‏هاى مكه و مشرق و مغرب عالم را در بر گرفت. در این هنگام ده نفر از حوریان بهشتى بر آن خانه وارد شدند در حالى كه هر یك، دو ظرف پر از آب كوثر به دست داشتند. بانویى كه پیش روى خدیجه بود (مریم) فاطمه را برداشت و با آب كوثر غسل داد و آنگاه فاطمه را در پارچه‏ى سفیدى، از شیر سفیدتر و از مشك خوشبوتر، پیچید و پارچه‏ى دیگرى را مقنعه‏ى او كرد. آنگاه با فاطمه سخن گفت. فاطمه فرمود:
اشهد ان لا اله الا اللَّه و ان ابى‏رسول‏اللَّه سید الانبیاء و ان بعلى سید الاوصیاء و ولدى سادة الاسباط. آنگاه هریك از آن بانوان را به اسم صدا زد و به یكایك ایشان سلام كرد. آن بانوان، شادمان و حوریان بهشتى خندان شدند. اهل آسمان‏ها نیز ولادت سرور زنان جهان را به یكدیگر بشارت دادند. در آن لحظه نورى بى‏نظیر در آسمان درخشیدن گرفت كه تا آن روز چنان نورى دیده نشده بود. این بار بانوان (مریم، آسیه، ساره، صفورا) فاطمه را به آغوش خدیجه سپردند و گفتند: این دختر را بگیر كه پاك‏كننده (طاهر) و پاك شده (مطهر) و پربركت (مباركة) است. خداوند به او و نسل او بركت داده است.
امالى شیخ صدوق: ص 457. غایةالحرام: ص 177. دلائل الامامة: ص 8. بحارالانوار: ج 43، ص 2.

 

منبع:سایت شهید آوینی 

يکشنبه 13/12/1391 - 14:28
اهل بیت

فاطمه زهرا و پاداش مؤمنان در هنگام مرگ

سدیر مى‏گوید: به حضرت صادق علیه‏السلام عرض كردم: فدایت شوم یابن رسول‏اللَّه، آیا مؤمن از قبض روحش كراهت دارد؟ فرمود: خیر (نه به خدا سوگند)، چون هنگامى كه ملك‏الموت براى قبض روحش مى‏آید و وى اظهار ناراحتى مى‏كند، فرشته مرگ به او مى‏گوید: اى ولى خدا، بى‏تابى مكن. سوگند به خدایى كه محد را بحق برانگیخت، من به تو از پدر خوب و مهربان به فرزندش مهربانترم، چشمانت را باز كن و نگاه كن. سپس فرمود:


«فیتمثل له رسول‏اللَّه و امیرالمؤمنین و فاطمة والحسن والحسین والائمة (من ذریتهم) صلوات‏اللَّه‏علیهم.»


- انوار مقدسه رسول‏اللّه و امیرالمؤمین و فاطمه و حسن و حسین و ائمه (از نسلشان) (صلوات‏اللّه‏علیهم) نزد او ظاهر مى‏شوند.
ملك‏الموت مى‏گوید: اینها رفقاى تواند. او چشمانش را مى‏گشاید و به آنان نگاه مى‏كند و سپس به خود خطاب مى‏كند: (1)


(یا أیتها النفس المطمئنة) (2)إلى محمد و أهل بیته علیهم‏السلام (إرجعی إلى ربك راضیة) بالولایة (مرضیة) بالثواب، (فادخلی فی عبادی) یعنی: محمد و أهل بیته و (و ادخلی جنتى)، فما من شى‏ء احب إلیه من انسلال روحه و اللحوق بالمنادی.»(3)


اى روان آسوده به محمد و اهل‏بیتش! بازگرد به سوى پروردگارت. در حالى كه هم تو خشنود به ولایت هستى، و هم او با ثوابش از تو خشنود است. پس داخل شود در زمره‏ى بندگانم، یعنى: محمد و اهل‏بیتش، و داخل بهشت خودم شو. در این هنگام هیچ چیز براى مؤمن از بیرون آمدن جانش و پیوستن به نداكننده دوست داشتنى‏تر نیست.

بیان:
غرض از اینكه این روایت ذكر حضرت زهرا علیهاالسلام در ردیف سائر ائمه علیهم‏السلام و جزو اهل‏بیت عصمت بودن ایشان است.

 


1ـ در نقل كافى این قسمت به این صورت است: «فینظر فینادی روحه مناد من قبل رب العزة فیقول: (یا أیتها النفس المطمئنة)...»: (پس نگاه مى‏كند و كسى از طرف پروردگار به روحش ندا مى‏كند: اى روان آسوده...)
2ـ فجر: 27- 30.
3ـ بحارالانوار، ج 24، ص 94، روایت 7 و نیز بحارالانوار، ج 6، ص 196، روایت 49. این حدیث از دو طریق نقل شده: 1- كافى. 2- صدوق، و ما به طریق صدوق نقل كردیم كه در متن با كافى اختلاف دارد، مراجعه شود.

 

منبع:سایت شهید آوینی 

يکشنبه 13/12/1391 - 14:28
اهل بیت

گفتار پیامبر در شأن فاطمه زهرا (س) و آینده ایشان

مرحوم صدوق از ابن‏عباس روایت مشروحى نقل كرده كه پیامبر (ص) در آن، از ستمهائى كه به اهل‏بیت (ع) مى‏شود خبر داده است، از جمله از مطالب آن روایت این است كه فرموده:


امّا دخترم فاطمه (س)، او سرور بانوان دو جهان از اوّلین و آخرین است، او پاره‏ى تن من، و نور چشم من، و میوه‏ى دل من و روح من است كه در وجود من مى‏باشد، او حوراء انسیّه است، چون در محراب عبادت خود در پیشگاه خدا به عبادت پردازد، نور او، براى فرشتگان آسمان مى‏درخشد، چنانكه نور ستارگان براى اهل زمین مى‏درخشد، خداوند به فرشتگانش مى‏فرماید:

«اى فرشتگان من، كنیز مرا كه سرور كنیزان من است، بنگرید كه در پیشگاه من براى عبادت ایستاده، مشاهده كنید كه چگونه از خوف من، اندامش مى‏لرزد و با همه‏ى قلبش به عبادت من رو آورده است، شما را گواه مى‏گیرم كه من: شیعیان او را از آتش، ایمن ساختم. (یا گواهى مى‏دهم نزد شما، كه شیعیان او را از آتش دوزخ ایمن ساختم). (1)


مؤلّف گوید: پیامبر (ص) بعد از این گفتار فرمود: من هرگاه فاطمه (س) را مى‏نگرم به یاد حوادث و مصائبى مى‏افتم كه بعد از من بر او وارد مى‏گردد، گوئى مى‏نگرم كه پریشانى وارد خانه‏ى او شده، و به او بى‏احترامى مى‏شود، و حقّش غصب مى‏گردد، و از دستیابى به ارزش بازداشته مى‏شود، و پهلویش شكسته مى‏شود و فرزندش سقط مى‏گردد، او ندا مى‏كند:

یا مُحَمَّداهُ! جوابى نمى‏شنود یارى مى‏طلبد ولى كسى او را یارى نمى‏كند، همواره بعد از من محزون و غمگین و گریان است، گاهى بیاد مى‏آورد كه وحى از خانه‏اش قطع شده، و زمانى بیاد مى‏آورد كه به فراق من مبتلا گشته، و نیمه‏هاى شب وحشت‏زده مى‏شود از این رو كه صداى قرآن مرا هنگام نماز شب، همواره مى‏شنید، ولى اینك نمى‏شنود، سپس خود را پس از آنكه در دوران پدر، عزیز مى‏یافت، پریشان و غمزده مى‏یابد، در این هنگام خداوند، فرشتگان را مونس او مى‏سازد، فرشتگان با او همسخن مى‏شوند چنانكه با حضرت مریم همسخن مى‏شدند، و فرشتگان خطاب به او مى‏گویند:


یا فاطِمَةُ اِنَّ اللَّهَ اِصْطَفاكِ وَ طَهَّرَك وَ اصْطَفاكِ عَلى نِساءِ الْعالَمِینَ، یا فاطِمَةُ اُقْنُتِى لِرَبِّكِ، وَاسْجُدِى وَارْكَعِى مَعَ الرّاكِعینَ.
«اى فاطمه! خداوند ترا اختیار كرد و برگزید و پاك ساخت و بر همه‏ى بانوان جهانیان، ممتاز نمود، اى فاطمه! خداى خود را عبادت و سجده كن و با راكعان درگاه خدا، ركوع بجاى آورد». سپس گوئى مى‏بینم كه او دردمند و بیمار شده، و نیاز به پرستار دارد، خداوند حضرت مریم دختر عمران را به پرستارى او مى‏فرستد، تا از او پرستارى كند، در آن وقت با خدا چنین راز و نیاز مى‏كند:


«خدایا از زندگى سیر و خسته شده‏ام و از دنیاپرستان افسرده گشته‏ام، مرا به پدرم ملحق كن». خداوند او را به من ملحق مى‏سازد، او نخستین فرد از اهل‏بیت من است در حالى كه محزون و غمگین است و حقش غصب شده، و او را كشته‏اند، به من مى‏پیوندد، در این هنگام به خدا عرض مى‏كنم: «خدایا كسانى را كه به او ظلم كردند، از رحمت خود دور كن، و آنان را كه حق او را غصب كردند، مجازات فرما، و آنان را كه او را پریشان نمودند، خوار نما، و آنان را كه به پهلوى او ضربت زدند و كودك او را سقط نمودند، در آتش دوزخ، مخلّد كن».
در این هنگام، فرشتگان مى‏گویند: آمین: «خدایا به استجابت برسان».

 


1ـ اشهدُكُمُ اِنّى قَدْ اَمِنْتُ شِیعَتَها مِنَ النَّار.

 

منبع:سایت شهید آوینی 

يکشنبه 13/12/1391 - 14:28
اهل بیت

دشمنى و دوستى با حضرت زهرا مانند دشمنى و دوستى با پیامبر است

ابن‏عباس روایت مى‏كند:

«ان رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و آله و سلم كان جالسا ذات یوم، و عنده على و فاطمة والحسن والحسین، فقال: اللهم انك تعلم ان هولاء اهل بیتى، و اكرم الناس على، فاحبب من احبهم، و ابغض من ابغضهم، و وال من والاهم، و عاد من عاداهم و اعن من اعانهم و اجعلهم مطهرین من كل دنس، معصومین من كل ذنب، و ایدهم بروح القدس منك، ثم قال: یا على، انت امام امتى و خلیفتى علیها بعدى، و انت قائد المومنین الى الجنة، و كانى انظر الى ابنتى فاطمة قد اقبلت یوم القیامة على نجیب من نور، عن یمینها سبعون الف ملك، و بین یدیها سبعون الف ملك، و عن یسارها سبعون الف ملك، و عن خلفها سبعون الف ملك، تقود مومنات امتى الى الجنة...- الى ان قال:

- (1) و انها السیدة نساءالعالمین. فقیل یا رسول‏اللَّه: اهى سیدة نساء عالمها؟ فقال صلى اللَّه علیه و آله و سلم: ذاك مریم بنت عمران، فاما ابنتى فاطمة فهى سیدة نساءالعالمین من الاولین و الاخرین، و انها لتقوم فى محرابها فیسلم علیها سبعون الف ملك من الملائكة المقربین، و ینادونها- بما نادت به الملائكة مریم- فیقولون: یا فاطمة، ان اله اصطفاك و طهرك و اصطفاك على نساءالعالمین. ثم التفت الى على علیه‏السلام فقال: یا على ان فاطمة بضعة منى، و هى نور عینى، و ثمرة فوادى، یسوونى ما اساءها و یسرنى ما سرها، و انها اول من یلحقنى من اهل بیتى، فاحسن الیها بعدى...- الى ان قال:

- (2) اللهم انى اشهدك انى محب لمن احبهم، و مبغض لمن الغضهم، و سلم لمن سالمهم، و حرب لمن حاربهم و عدو لمن عاداهم، و ولى لمن والاهم». (3)


«روزى پیامبر اكرم نشسته بودند و على و فاطمه و حسن و حسین علیهم‏السلام نیز حضور داشتند، دعاى آن حضرت در میان آن جمع چنین بود: بارالها، تو خوب مى‏دانى كه اینان خاندان من، و عزیزترین مردم نزد من هستند، پس محبان و دوستانشان را دوست بدار و با دشمنانشان دشمنى فرما، و یارانشان را اعانت بنما، اینان را از جمیع ناپاكیها پاك و مبرا بدار، از جمیع گناهان بر كنار و مصون و محفوظ نگاهدار، و از جانب خود به روح‏القدس تاییدشان فرما... (روایات بسیار از ائمه‏ى اطهار سلام اللَّه علیهم در موارد مختلف نقل شده است كه مى‏فرماید: معصومین روحى دارند غیر از روح عموم بشر، كه هیچ انسانى در داشتن این روح- كه در جمیع اخبار آن را روح‏القدس مى‏نامند- با آنان هم‏ردیف نیست.


روح‏القدس همان روحى است كه در سایه‏ى آن پیامبر اكرم صاحب ولایت است. این همان روح قدسى است كه با داشتن آن على سلام‏اللَّه‏علیه، حضرت امام حسن و امام حسین و امامان دیگر از اولاد حسین علیهم‏السلام بر همه‏ى مردم ولایت دارند. این همان روح است كه به تایید پیامبر اكرم، حضرت صدیقه سلام‏اللَّه‏علیها نیز دارنده‏ى آن است و با داشتن این روح، آن حضرت هم ولیةاللَّه مى‏باشد).
ابن عباس روایت را از قول پیامبر اكرم صلى اللَّه علیه و آله و سلم چنین ادامه مى‏دهد:


یا على، بعد از من، جانشین من و امام و رهبر امت من هستى. تو پیشقدم و پیشرو اهل ایمان به سوى بهشتى؛ و گوئى اكنون در نظرم مجسم است و مى‏بینم كه دخترم فاطمه در روز قیامت سوار بر ناقه‏اى از نور است، در حالیكه هفتاد هزار ملك از جانب راست، هفتاد هزار از طرف چپ او، هفتاد هزار از پیش روى و هفتاد هزار از پشت سر او همراهیش مى‏كنند. او پیشگام زنهاى مؤمن است كه همراهش به سوى بهشت مى‏روند.


... یا على، تو پیشواى مردان مؤمن امت من مى‏باشى، و دخترم فاطمه سالار زنان باایمان امت من و رهبر آنان به سوى بهشت است، بدرستیكه او بانوى بانوان جهان است.
عرض شد: یا رسول‏اللَّه، آیا بانوى بانوان در زمان خودش؟ پیامبر فرمود: سیده‏ى زنان در زمان خودش مریم بنت عمران بود، ولى دخترم فاطمه بانوى بانوان جهان و سرور زنان عالم از اولین و آخرین است.
این فاطمه است كه آنگاه كه در محراب عبادت مى‏ایستد، هفتاد هزار فرشته‏ى مقرب بر او سلام و درود مى‏فرستند و- همانگونه كه مریم را مخاطب قرار دادند- ندا مى‏كنند: یا فاطمه، خداى تعالى تو را از میان جمیع زنان عالم انتخاب كرد، و تو را از همه‏ى آلودگیها پاك و منزه گردانید.


آنگاه رسول اكرم رو به سوى على كرد و فرمود: یا على، بدرستیكه فاطمه پاره‏ى تن و جان من است؛ اوست نور چشم من و میوه‏ى قلب من؛ آنچه زهرا را ناپسند آید، مرا نیز ناپسند است؛
و آنچه او را مسرور كند، مرا هم شاد و خرسند مى‏نماید. او نخستین كسى است كه از خاندانم به من خواهد پیوست. یا على بعد از من، تا توانى به او نیكى كن... سپس پیامبر اكرم این چنین دعا نمودند: بارالها، من تو را گواه مى‏گیرم، كه دوست مى‏دارم آن كسى را كه اینان را دوست بدارد و دشمن مى‏دارم شخصى را كه با اینان دشمنى كند؛ هر فردى با اینان از در صلح و آشتى درآید، من هم با او در سلم و صفا خواهم بود؛ و هر كس كه با این چهار تن در جنگ باشد من نیز با او در ستیزم؛ من دشمن كسانى هستم كه با اینان دشمنى كند، و دوست كسانى هستم كه آنان را دوست بدارد».


بار دیگر تكرار مى‏كنیم، با در نظر گرفتن روایت شریفه‏ى مذكور، حضرت صدیقه سلام‏اللَّه‏علیها بطور یقین صاحب ولایت كبرى است زیرا هرگز معقول نیست كه دشمنى و یا دوستى با او همانند عدوات و یا محبت نسبت به پیامبر باشد و آنچه فاطمه را غمگین و یا مسرور مى‏گرداند، حضرت‏رسول را نیز محزون و یا شاد نماید، ولى او صاحب مقام ولایت نباشد.


و اگر حضرت صدیقه سلام‏اللَّه‏علیها در ولایت، در عصمت، و در جمیع حالاتش ردیف پدر و همسر و دو فرزندش نمى‏بود هرگز پیامبر اكرم مطالب مذكور را بیان نمى‏كرد. رسول خدا كه سخن بى‏حساب و گزاف و بیهوده نمى‏گوید، تمام‏گفتارش (ما ینطق عن الهوى- ان هو الا وحى یوحى) (4)است، آنچه مى‏گوید وحى الهى است، آنهم در مقامى كه خدا را شاهد سخنان خود قرار مى‏دهد.


گویى پیامبر اكرم از جانب خدا مامور به ابلاغ این مراتب و فضائل است، كه خدا را در گفتار خویش گواه مى‏گیرد، چنانكه در انجام نبوت و ابلاغ رسالتش، در مواقف متعدد شاهد قرار داده است؛ و از مردم نیز اقرار و اعتراف مى‏خواهد، و مى‏پرسد و خواستار جواب صریح آنان مى‏باشد: «... هل بلغت؟... بلى بلغت». سؤال مى‏فرماید آیا رسالت خودم را انجام دادم؟ و سپس جواب مى‏شنود: بلى ابلاغ كردى. همانگونه كه در غدیر خم هنگام ابلاغ ولایت امیرالمؤمنین على سلام‏اللَّه‏علیه خدا را شاهد مى‏گیرد و از مردم اعتراف و اقرار مى‏خواهد... اللهم اشهد... بارالها شاهد باش... (5)


چنین بنظر مى‏رسد كه وجود مقدس پیامبر پیوسته خود را مسئول و مامور ابلاغ ولایت فاطمه علیهاسلام نیز مى‏داند، و گوئى احساس مى‏كند كه همواره مورد سؤال و بازخواست حضرت حق تبارك و تعالى است كه آیا ولایت زهرا علیهاالسلام را ابلاغ كردى یا نه، لذا آن حضرت بطور مكرر، در گفتار خویش ضمن برشمردن فضائل فاطمه سلام‏اللَّه‏علیها و تشریح شئون ولایتى او، بارها خدا را گواه مى‏گیرد كه بارالهإ پسّّ شاهد باش: آیا ولایت زهرا را ابلاغ كردم؟ آیا پیغام را رساندم؟ حق مطلب را بخوبى ادا كردم؟


نتیجه‏ى دیگرى كه مى توان از روایت مذكور گرفت این است كه حضرت رسول در قسمتى از سخنانش خطاب به على چنین مى‏فرماید:
«انها اول من یلحقنى من اهل بیتى(6)... فاحسن الیها...».
«یعنى یا على، اولین كسى كه از خاندان من به من ملحق خواهد شد. دخترم فاطمه است، پس تا توانى به او نیكى بنما» و این ودیعه‏ى رسالت را نگهدارى كن، لذا مى‏بینیم قصد امیرالمؤمنین علیه‏السلام همیشه و در تمام حالاتش برآوردن خواهش پیامبر اكرم و در نتیجه تحصیل رضایت و آسایش خاطر زهراى اطهر است؛ البته نه تنها از این جهت كه همسر والامقام او دختر گرامى رسول خدا است، بلكه بیشتر از این نظر كه فاطمه سلام‏اللَّه‏علیها ولیةاللَّه است و على خود را نسبت به او موظف و مسئول و متعهد مى‏داند و متقابلا حضرت زهرا نیز نسبت به امیرالمؤمنین كه ولى‏اللَّه است عینا همین احساس وظیفه و مسئولیت را به حد اعلى دارا مى‏باشد و این دو وجود مقدس، هر یك در حفظ و نگهدارى و مراعات شخصیت آن دیگرى كمال سعى و كوشش را به كار برده‏اند. لیكن اگر این مطلب به دقت مورد بررسى و مطالعه قرار گیرد، روشن مى‏شود كه حالات دفاع و مجاهدت زهرا سلام‏اللَّه‏علیها در حفظ و صیانت امیرالمؤمنین سلام‏اللَّه‏علیه بى‏نظیر و بسیار فوق‏العاده بوده است؛ و تحقیقا اگر پیامبر اكرم نگاهدارى و دفاع از حریم ولایت امیرالمؤمنین را مؤكدا به زهرا علیهاالسلام سفارش مى كرد- كه سفارش فرموده است-، هرگز رفتارى بهتر و برتر از روش فاطمه علیهاالسلام امكان‏پذیر نبود.


از خود گذشتگى، و فداكارى و ایثار او در مراقبت و نگهدارى شئون ولى اللَّه الاعظم امیرالمؤمنین بى‏نظیر بود. زهرا سلام‏اللَّه‏علیها در این راه وجود خود را كاملا فراموش كرده بود و همواره همت والاى او مصروف حفظ حرمت على علیه‏السلام، و پیوسته در فكر كمال مراقبت و حسن انجام تعهد اسلامى خود در برابر مقام منیع ولایت بود؛ و همین توجه بى‏نظیر و بصیرت و معرفت كامل فاطمه نسبت به شئون ولایت همسر عالى‏مقامش نشانگر مرتبه‏ى عالى ولیةاللهى خود آن حضرت مى‏باشد.

 


1ـ عباراتى كه از این قسمت روایت ذكر نگردیده چنین است:
«... فایما امراه صلت فى الیوم و اللیله خمس صلوات، و صامت شهر رمضان و حجت بیت اللَّه الحرام، و زكت مالها، و اطاعت زوجها، و والت علیا بعدى دخلت الجنه بشفاعه ابنتى فاطمه، و انها...».
2ـ عبارتهایى كه از این قسمت روایت ذكر نشده چنین است:
«... و اما الحسن و الحسین فهما ابناى و ریحانتاى و هما سیدا شباب اهل الجنه فلیكرما علیك كسمعك و بصرك. ثم رفع صلى اللَّه علیه و آله و سلم یده الى السماء، فقال: اللهم...».
3ـ امالى شیخ صدوق ص 393، 394، بحارالانوار ج 43/ 25 24.
4ـ سوره‏ى النجم، آیه‏ى 3 و 4. یعنى: پیامبر هیچگاه از روى هواى نفس سخن نمى‏گوید، سخن او چیزى جز وحى نیست.
5ـ رجوع بفرمایید به جلد اول الغدیر.
6ـ این اخبار پیامبر اكرم صلى اللَّه علیه و آله و سلم در خصوص اینكه اولین فردى كه پس از وى به او ملحق خواهد شد فاطمه مى‏باشد در مصادر بسیارى درج گردیده است كه از جمله‏ى آنهاست:
صحیح بخارى- كتاب المناقب، باب علامات النبوه فى الاسلام، و باب مناقب قرابه رسول‏اللَّه و منقبه فاطمه علیهاالسلام- ج 5/ 55، 92/ ح 126، 210، صحیح مسلم- كتاب فضائل الصحابه، باب فضائل فاطمه بنت النبى حنبل ج 6/ 77، 240، 282، طبقات الكبرى ج 2/ 247، مشكل الاثار ج 1/ 48، ذخائر العقبى ص 39، فرائدالسمطین ج 2/ 35، 86/ ح 371، 403، كنز العمال ج 12/ 108/ ح 3421، در السحابه ص 274، و....

 

منبع:سایت شهید آوینی 

يکشنبه 13/12/1391 - 14:28
اهل بیت

كرامات و معجزات حضرت زهرا (س)

فرستادن غذا از طرف خداوند براى حضرت زهرا (س)

  حضرت فاطمه علیهاالسلام در پیشگاه خدا آن چنان معزز بود كه بارها مورد عنایت خاص آسمانى قرار گرفته و موائد گوناگون از سوى پروردگار عالم نازل مى‏شد كه اینك به برخى از آنها اشاره مى‏كنیم:

پیامبر عالى قدر اسلام به شدت گرسنه بود و ضعف و ناتوانى وى را از پاى درآورده بود، او براى پاره نانى به اتاقهاى هریك از زنانش مراجعه كرد، ولى آنان نیز طعامى نداشتند. سرانجام به خانه‏ى دخترش فاطمه علیهاالسلام سركشید، تا در آن خانه‏ى امید به مقصود رسد، ولى فاطمه علیهاالسلام و بچه‏هایش گرسنه بودند و تكه‏نانى در آنجا نیز به دست نیامد.

هنوز چند دقیقه بیش نبود كه رسول گرامى اسلام منزل دخترش را ترك كرده بود كه مختصر طعامى از سوى یكى از همسایه‏ها به آن بانو رسید. فاطمه علیهاالسلام با خود گفت: سوگند به خدا، خود و فرزندانم گرسنه مى‏مانم، ولى این تكه نان و گوشت را به پدرم مى‏خورانم، و لذا یكى از حسنین را به دنبال پدر فرستاد و او را دوباره به خانه‏اش دعوت كرد.

فاطمه اهدایى همسایه را كه دو تكه نان و مختصر گوشتى بود، در یك ظرف سرپوشیده قرار داده بود، چون پدرش دوباره به خانه او برگشت، سراغ طعام رفت و آن را در برابر دیدگان رسول خدا گذاشت، ولى ظرف پر از گوشت و نان بود، و فاطمه علیهاالسلام خود نیز از این مائده‏ى آسمانى تعجب مى‏كرد و خیره خیره به آن تماشا مى‏نمود. رسول خدا خطاب به دخترش گفت: اى دختر گرامى! این طعام چگونه و از كجا رسید؟ فاطمه علیهاالسلام جواب داد:

هو من عنداللَّه ان اللَّه یرزق من یشا بغیر حساب. فقال: الحمدللَّه الذى جعلك شبیهه بسیدة نسا بنى‏اسرائیل فانها كانت اذا رزقها اللَّه شیئا فسئلت عنه قالت: «هو من عنداللَّه ان اللَّه یرزق من یشاء بغیر حساب.» (1)
آن از بركات و الطاف الهى است، خداوند به هركسى بخواهد بدون محدودیت عطا مى‏كند.
رسول خدا چون سخن دخترش را شنید فرمود: سپاس خدایى را كه تو را همانند مریم سرور زنان بنى‏اسرائیل قرار داده، زیرا او نیز هرگاه مورد عنایت الهى قرار مى‏گرفت و خداوند برایش مائده مى‏فرستاد، كه جواب سؤال مى‏گفت: این طعام از جانب خدا است، او به هركسى بخواهد روزى بى‏حساب مى‏دهد.

آنگاه رسول خدا على علیه‏السلام را نیز به حضورش فراخواند و همگى از آن غذا خوردند و سیر شدند و زنان و اهل‏بیت پیامبر نیز دعوت شدند و خوردند، ولى غذا و مائده آسمانى به همان صورت باقى بود. حتى فاطمه علیهاالسلام براى همسایگان نیز از طعام آسمانى كه از الطاف خفیه الهى سرچشمه گرفته بود ارسال داشت.... (2)

موائد آسمانى براى فاطمه علیهاالسلام در یكى دوبار محدود نمى‏گردد، او بارها از خداوند خویش درخواست طعام كرد و پروردگار عالم نیز بى‏درنگ طعام بهشتى براى آن حضرت ارسال داشت از آن جمله: روزى امیرالمؤمنین على علیه‏السلام به شدت گرسنه بود و از فاطمه علیهاالسلام طعام خواست، ولى در خانه چیزى نبود. فاطمه علیهاالسلام گفت: یا على! در خانه طعامى نیست، من و بچه‏هایت دو روز است كه گرسنه‏ایم و مختصر طعامى هم كه بود، آن را به تو خوراندیم و خود در گرسنگى صبر كردیم.

على علیه‏السلام از شنیدن این سخن فوق‏العاده ناراحت گشته و اشك در چشمانش حلقه زد و براى تهیه طعام زن و فرزندانش به بازار رفت و یك دینار قرض گرفت تا مشكل گرسنگى خانواده‏اش را برطرف سازد، ولى نشد. چرا؟! چون یكى از دوستانش گرفتار بود و گرسنگى و گریه زن و بچه‏ها او را در بیرون از خانه آواره كرده بود، او دنبال نان و پول بود، ولى چاره‏اش بدون چاره....
على از درد او آگاه شد و مانند همیشه ایثار كرد و دیگران را بر خود و خانواده‏اش مقدم داشت و بدین وسیله یكى از دوستانش را كه مقداد نام داشت خوشحال و خوش‏دل ساخت.

على علیه‏السلام دست خالى شد و نتوانست به خانه رود، رو به سوى مسجد كرد و مشغول عبادت شد از آن سو پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله مأمور گشت شب را در خانه‏ى على بسر برد و لذا بعد از نماز مغرب و عشا دست على را گرفت و فرمود: على جان! امشب مرا به مهمانى خود مى‏پذیرى؟ مولاى متقیان سكوت كرد، چرا كه زمینه پذیرایى نداشت و فاطمه علیهاالسلام و حسنین گرسنه مانده بودند و پول تهیه نان و گوشت فراهم نبود، ولى پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله دوباره اظهار داشت: چرا جواب نمى‏دهى؟ یا بگو: بلى، تا با تو آیم و یا بگو: نه، تا راه دیگر پیش گیرم. على علیه‏السلام عرض كرد: یا رسول‏اللَّه! بفرمایید.

رسول خدا دست على را گرفت، دست در دست او به خانه‏ى فاطمه علیهاالسلام آمد و با هم به خانه وارد شده و با زهرا دیدار كردند، فاطمه علیهاالسلام در حال نماز و نیایش بود و خدا را مى‏خواند، او صداى پدر را شنید و به سوى او آمد و خوش‏آمد گفت و سفره را باز كرده و غذاى مطبوع آورد، تا گرسنگان را سیر كند و چاره نیافته‏ها را چاره‏ساز باشد.

على علیه‏السلام به فاطمه علیهاالسلام خیره‏خیره نگاه مى‏كرد و با زبان بى‏زبانى سؤال مى‏نمود: یا فاطمه! این طعام از كجا؟
پیش از آنكه فاطمه علیهاالسلام جواب گوید رسول خدا دست بر دوش على گذاشت و جواب داد: یا على! هذا جزا دینارك من عنداللَّه.
این غذا پاداش آن دینارى است كه به مقداد دادى.
خداوند به شما جریان زكریا و مریم را تكرار كرد. (3) و از طعام‏هاى بهشتى مرحمت نمود... (4)

 

اقرار به رسالت پدر در شكم مادر

  وقتى كه كفار از پیامبر اسلام (ص) انشقاق قمر را خواستند، زمانى بود كه خدیجه (س) به فاطمه (س) حامله بود و خدیجه از این سؤال كفار ناراحت شده و گفت: زهى تأسف براى كسانى كه محمد را تكذیب مى‏كنند! در حالى كه او فرستاده‏ى پروردگار من است.
پس فاطمه (س) از شكم مادرش صدا كرد: اى مادر! نترس و محزون نباش، زیرا خدا با پدر من مى‏باشد.
پس وقتى كه مدت حمل خدیجه (س) تمام شد و موقع وضع حمل رسید، خدیجه فاطمه (س) را به دنیا آورد و او به نور جمال خود تمام جهان را روشن و منور ساخت.(5)

چرخیدن آسیاى دستى به خودى خود در خانه حضرت زهرا (س)

 جناب ابوذر مى‏گوید: رسول خدا (ص) مرا به دنبال على (ع) فرستاد. به خانه‏اش رفتم و او را خواندم، ولى پاسخ مرا نداد. و آسیاب دستى را دیدم كه بدون اینكه كسى باشد به خودى خود، مى‏گردد. دوباره او را خواندم، بیرون آمد و با هم نزد رسول خدا (ص) رفتیم و پیامبر متوجه على (ع) شد و چیزى به او گفت كه من نفهمیدم.
گفتم: شگفتا! از دستاسى كه بدون گرداننده مى‏گردد.
آنگاه پیامبر (ص) فرمود: خداوند قلب دخترم فاطمه و اعضا و جوارحش را پر از ایمان و یقین كرده و چون خداوند ضعف او را دانست، پس در روزگار سختى به او كمك كرد و كفایتش نمود. مگر نمى‏دانى كه خداوند، فرشتگانى را قرار داده تا خاندان محمد را یارى دهند؟! (6)

حرام بودن آتش بر فاطمه زهرا (س)

  روزى عایشه بر فاطمه (س) وارد شد، در حالى كه آن حضرت براى حسن و حسین (ع) با آرد و شیر و روغن در دیگى غذاى حریره درست مى‏كرد. دیگ بر روى اجاق و آتش مى‏جوشید و بالا مى‏آمد و فاطمه (س) آن را با دست خود هم مى‏زد.
عایشه با اضطراب و نگرانى از نزد او بیرون آمده، نزد پدرش ابوبكر رفت و گفت: اى پدر! من از فاطمه چیز شگفت‏آورى دیدم، و آن اینكه دست به درون دیگى كه بر روى آتش مى‏جوشید برده، آن را به هم مى‏زد.
گفت: دختركم! این را پنهان كن كه كار مهمى است.

این خبر كه به گوش پیامبر اكرم (ص) رسید، بر بالاى منبر رفت و حمد و سپس الهى را به جاى آورد، سپس فرمود:
همانا مردم دیدن دیگ و آتش را بزرگ شمرده و تعجب مى‏كنند. سوگند به آن كسى كه مرا به پیامبرى برگزید، و به رسالت انتخاب فرمود، همانا خداى عزوجل آتش را بر گوشت و خون و موى و رگ و پیوند فاطمه حرام كرده است، فرزندان و شیعیان او را از آتش دور نمود، برخى از فرزندان فاطمه داراى رتبه و مقامى هستند كه آتش و خورشید و ماه از آنها فرمانبردارى كرده در پیش رویش جنیان شمشیر زده، پیامبران به پیمان و عهد خود درباره‏ى او وفا مى‏كنند، زمین گنجینه‏هاى خودش را تسلیم او نموده، آسمان بركاتش را بر او نازل مى‏كند.

واى، واى، واى به حال كسى كه در فضیلت و برترى فاطمه شك و تردید به خود راه دهد، و لعنت و نفرین خدا بر كسى كه شوهر او، على بن ابى‏طالب را دشمن داشته به امامت فرزندان او راضى نباشد. همانا فاطمه، خود داراى جایگاهى است و شیعیانش نیز بهترین جایگاه‏ها را خواهند داشت. همانا فاطمه پیش از من دعا مى‏كند و شفاعت مى‏نماید و شفاعتش على‏رغم میل كسانى كه با او مخالفت مى‏كنند، پذیرفته مى‏شود.(7)

تعدادی دیگر از كرامات و معجزات حضرت زهرا (س)

1 ـ نورانى شدن چادر مبارك حضرت زهرا سلام‏اللَّه‏علیه
2 ـ آمدن لباس‏ها و زیورهاى بهشتى براى حضرت زهرا سلام‏اللَّه‏علیه
3 ـ لباس بهشتى حضرت زهرا سلام‏اللَّه‏علیه در مجلس عروسى
4 ـ نزدیك شدن مردم به هلاكت به واسطه‏ى نفرین حضرت زهرا سلام‏اللَّه‏علیه
5 ـ مستجاب شدن نفرین حضرت زهرا سلام‏اللَّه‏علیه در مورد عمر
6 ـ ملاقات حوریان بهشتى با حضرت زهرا سلام‏اللَّه‏علیه
7 ـ نازل شدن جبرئیل بر حضرت زهرا سلام‏اللَّه‏علیه پس از رحلت پیامبر (ص)
8 ـ در آغوش كشیدن حسنین علیهم‏السلام توسط حضرت زهرا بعد از شهادت
9 ـ خاكسپارى حضرت زهرا و صحبتهاى زمین با امیرالمؤمنین علیه‏السلام

پی نوشت ها

1 ـ آل‏ عمران/ 37.

2 ـ فرائدالسمطین، ج 2، ص 51 و 52، ش 382- تجلیات ولایت، ج 2، ص 319- فضائل خمسه، ج 3 ص 178- مناقب ابن شهرآشوب، ج 3، ص 339- جلاءالعیون شبر، ج 1، ص 136.

3 ـ اشاره است به آیه‏ى 37 سوره‏ى آل‏عمران كه زكریا موائد آسمانى را در محراب مریم دید.

4 ـ محجة البیضاء، ج 4، ص 213- بحار، ج 43، ص 59، و ج 41، ص 30 با اختصار.

5 ـ روض الفائق، ص 214.

 6 ـ بحارالانوار، ج 43، ص 29.

7 ـ فاطمه زهرا (س) شادمانى دل پیامبر، ص 152.

منبع:سایت شهید آوینی 

يکشنبه 13/12/1391 - 14:27
اهل بیت

عصمت حضرت زهرا(س)

حضرت فاطمه‏ى زهرا علیهاالسلام، تنها زن معصوم اسلام است، كه عصمت او ریشه‏ى قرآنى و حدیثى داشته و تاریخ زندگى پرافتخارش، شاهد بزرگ دیگرى در این مقوله مى‏باشد.

فاطمه علیهاالسلام پیش از آنكه متولد گردد، نطفه‏اش از غذاى پاك بهشتى در صلب پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله و آنگاه خدیجه قرار داده شده و در رحم مادر، پناه و انیس او به حساب آمده و هنگام ولادت با فرستادگان غیبى به سخن پرداخته و سپس در مدت محدود حیاتش صدها كرامت محیرالعقول نشان داده و... همگى اینها از عصمت آن بانوى گرانقدر حكایت دارد.

آرى فاطمه علیهاالسلام به عنوان الگو و اسوه‏ى زنان عالم معرفى شده و دیگر زنان، باید از زندگى بى‏لغزش او سرمشق بگیرند و شیوه‏هاى تربیتى و اخلاقى و خودسازى را، در آیین: عبادى، همسردارى، پرورش فرزند، حقوق اجتماع و مردم و... به كارگیرند و آن كنند كه او كرده و آن گونه روند كه او رفته است.

نگارنده عقیده دارد كه خانه و زندگى مشترك خانوادگى، بهترین محك براى سنجش اخلاق و رفتار و ایمان و تقوا و عدالت و... هر كس محسوب مى‏گردد و حضرت فاطمه علیهاالسلام در كنار پدر و خانه‏ى پدرى امتحان خوبى داده و مدال «فداها ابوها». «ام ابیها» و دهها مدال دیگر از دست پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله دریافت داشته است و هم در خانه شوهر تا آنجا پیش رفته، كه امیرالمؤمنین مى‏فرمایند: فاطمه علیهاالسلام كوچكترین عملى كه باعث خشم من گردد انجام نداد، او مرا نافرمانى نكرد و با اخلاق و رفتارش غمها و غصه‏هاى دیگر مرا برطرف ساخت.

شهادت قرآن بر عصمت فاطمه(س)

پروردگار عالم در قرآن مجید (سوره‏ى احزاب، آیه‏ى سى و سه) مى‏فرمایند:
انما یریداللَّه لیذهب عنكم الرجس اهل‏البیت و یطهركم تطهیرا.
خداوند فقط مى‏خواهد پلیدى و گناه را از شما اهل‏بیت دور كند و كاملا شما را پاك گرداند.

این آیه گواهى مى‏دهد كه اهل‏بیت معصوم و بى‏لغزش هستند و هیچ گناهى نمى‏كنند. («الرجس» در آیه شامل همه‏ى گناهان و لغزشها مى‏گردد، كه اهل‏بیت از آنها دورند.)

مراد از اهل‏بیت كیست؟ جواب و بحث و بررسى آن در فصل اول این كتاب گذشت و طبق احادیث معتبر اهل سنت و اظهارات و اعترافات همسران پیامبر صلى اللَّه علیه و آله، ثابت گردید كه مراد از آن پنج تن آل‏عبا مى‏باشند، كه فاطمه‏ى زهرا علیهاالسلام یكى از آنهاست، بنابراین، فاطمه علیهاالسلام طبق گواهى قرآن مجید معصوم مى‏باشد.

استدلال امیرالمؤمنین در عصمت حضرت زهرا(س)

چون خلیفه‏ى اول پس از رحلت پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله فدك را غصب كرد و حضرت فاطمه‏ى زهرا با او به محاجه و مناظره پرداخت، امیرالمؤمنین على علیه‏السلام نیز پس از سخنرانى و خطبه فاطمه علیهاالسلام در مسجد، به مسجد رفت و از جمله‏ى سخنانش خطاب به ابوبكر فرمود:

یا ابابكر! بگو ببینم قرآن خوانده‏اى؟
ابوبكر: بلى خوانده‏ام.
على علیه‏السلام: بگو ببینم آیه‏ى تطهیر: «انما یریداللَّه لیذهب عنكم الرجس اهل البیت و یطهركم تطهیرا، (1)در حق ما نازل شده، یا در حق دیگران؟
ابوبكر: در حق شما نازل شده.
على علیه‏السلام: اگر كسى شهادت دهد كه فاطمه علیهاالسلام كار بدى انجام داده چه مى‏كنى؟ آیا شهادت او را مى‏پذیرى یا نه؟
ابوبكر: بلى، مى‏پذیرم و براى فاطمه علیهاالسلام مانند دیگران حد جارى مى‏كنم.
على علیه‏السلام: در این صورت در پیشگاه خدا كافر مى‏شوى.
ابوبكر: چرا؟
على علیه‏السلام: زیرا در این فرض، تو شهادت خدا را كه به پاكى فاطمه علیهاالسلام گواهى داده قبول نكرده و گواهى مردم را گرفته‏اى، همان طورى كه شهادت خدا و پیامبر صلى اللَّه علیه و آله را در این مورد نادیده گرفته و فدك را از فاطمه علیهاالسلام به یغما برده‏اى؟
ابوبكر! مگر فدك در دست فاطمه علیهاالسلام نبود؟ چرا و چگونه چیزى كه در دست او است، از او بینه و شاهد مى‏خواهى؟

مردم چون این مناظره و سخنان على و ابوبكر را مى‏شنیدند، بر روى یكدیگر نگاه كرده و گفتند: «صدق واللَّه على بن ابى‏طالب؛ سوگند به خدا كه حق با على علیه‏السلام است. (2)
قابل توجه است، كه امیرالمؤمنین از آیه‏ى تطهیر بر عصمت فاطمه علیهاالسلام استدلال نموده و مهاجرین و انصار نیز آن را پذیرفته و مورد تأیید قرار داده‏اند.

روایت فریقین و عصمت فاطمه زهرا(س)

عن ابى‏جعفر (سلام‏الله‏علیه) فى قول الله (عز و جل) «انما یرید الله لیذهب عنكم الرجس اهل البیت و یطهركم تطهیرا»، قال: نزلت هذه الآیه فى رسول‏الله و على بن ابى‏طالب و فاطمه و حسن و حسین (ع) و ذلك فى بیت ام‏سلمه زوج النبى فدعا رسول‏الله (ص) علیا و فاطمه والحسن والحسین (صلوات‏الله‏علیهم) ثم ألبسهم كساء له خیبریا و دخل معهم فیه، ثم قال: اللهم هولاء اهل بیتى و عدتنى فیهم ما وعدتنى، اللهم اذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا، فقالت و أنا معهم یا رسول‏الله قال: أبشرى یا ام‏سلمه فانك الى خیر (3)


امام باقر (ع) مى‏فرماید: آیه تطهیر درباره‏ى رسول‏الله و على و فاطمه و حسن و حسین (صلوات‏الله‏علیهم) در خانه ام‏سلمه نازل شده است. وقتى این آیه نازل شد حضرت على و فاطمه و حسن و حسین (سلام‏الله‏علیهم) را زیر كساى خیبرى جمع كرد و فرمود: خدایا اینها اهل‏بیت من هستند كه در مورد آنان وعده‏ها داده‏اى خدایا رجس و پلیدى را از آنان دور كن و آنان را پاك و منزه گردان.
 

 پی نوشت ها

1ـ احزاب/ 33.
2ـ احتجاجات طبرسى، چاپ نجف، ج 1، ص 122- 123.
3ـ نورالثقلین، ج 4، ص 270.

منبع:سایت شهید آوینی

يکشنبه 13/12/1391 - 14:27
اهل بیت

برترى فاطمه زهرا(س) بر پیامبران پیشین دلالت بر عصمت ایشان

منبع:سایت شهید آوینی

 شكى نیست كه رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله، در میان تمام مخلوقات عالم، برترین آنان است و اگر نور پاك او نبود و وى قدم به هستى نمى‏گذاشت، بدون تردید، خداوند متعال دگران را خلق نمى‏كرد. (1)

و از سوى دیگر در احادیثى كه از طریق عامه و خاصه نقل شده، پنج تن آل‏عبا، همگى نور واحد و در پیشگاه الهى به یك میزان خواهند بود، (2) هر چند برترى پیامبر صلى اللَّه علیه و آله بر دیگران مسلم است.

و در حدیثى رسول خدا مى‏فرمایند: «من برترین انسان جهان براى اولین و آخرین هستم و بعد از من على علیه‏السلام برترین مخلوقات جهان است، بدانید كه اول ما مثل آخر ما و آخر ما مثل اول ما مى‏باشد. (3)

و از سوى سوم از خود پیامبر خدا مى‏خوانیم كه مى‏فرمایند:
«حسن و حسین بهترین انسان روى زمین بعد از من و پدرشان مى‏باشند و مادرشان بهترین زن عالم است.» (4)
و در سایر سخنان پربار اهل‏بیت مى‏خوانیم كه خداوند انبیا را بر دیگران تفضیل داده و آنان را نیز در مراتب كمال و فضیلت یكسان نیافریده، بلكه چند نفر آنان كه به اولوالعزم معروفند، بر سایر سفیران آسمانى مقدم داشته و اهل‏بیت عصمت و طهارت علیهم‏السلام را نیز بر این (انبیا اولوالعزم) برترى داده است. (5)

و بالاخره در یك روایتى از امام صادق علیه‏السلام آمده است: تمام پیامبران گذشته براى معرفت حقوق و ولایت ما مبعوث شده‏اند و موظف بوده‏اند ما را بر دیگران مقدم بدانند.(6)

اگر به دقت و بدون ذهنیت این احادیث را مورد نظر قرار دهیم به این نتیجه خواهیم رسید كه انبیاى الهى همگى معصوم بودند و اینكه على، فاطمه، حسن و حسین علیهم‏السلام، بعد از پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله، از همه‏ى آنان برترند، بدون تردید در تمام فضائل و از جمله‏ى در عصمت بر همه‏ى آنان تفوق دارند. (دقت فرمایید.)

از طرف دیگر در فصل ششم این كتاب روایات متعددى را از طریق اهل سنت و تشیع ملاحظه فرمودید كه اگر على نبود، براى فاطمه علیهاالسلام كفو و همتایى پیدا نمى‏شد، خواه آدم و انسانهاى دیگر.
علما و دانشمندان بزرگ و محققین عالیقدر از این حدیثها نیز، تفوق و برترى على و فاطمه علیهم‏السلام را بر همه‏ى انسانها جز رسول خدا استفاده كرده‏اند. در این صورت براى فاطمه‏ى زهرا علیهاالسلام فوق عصمت ثابت مى‏شود، زیرا به استناد این حدیثها، فاطمه علیهاالسلام برابر على است و چگونه مفروض است كه انسان عاقل، در دو تساوى یكى را بر دیگرى مقدم بدارد؟

گواهى ملائكه بر عصمت حضرت فاطمه(س)

از روایات متعددى استفاده مى‏شود كه جبرئیل و سایر ملائكه آسمانها، بر حضرت فاطمه علیهاالسلام نازل شده و با وى به مكالمه و مصاحبه پرداخته و در ضمن سخنان خود، در فضائل و مناقب آن بانوى گرامى، مطالبى مى‏گفتند كه عصمت آن بزرگوار از آنها ثابت مى‏شود؛ اینك به دو مورد اشاره مى‏كنیم:

قال رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و آله: «... ابنتى فاطمه، و انها لسیده نسا العالمین فقیل: یا رسول‏اللَّه! اهى سیده نسا عالمها؟ فقال: ذاك لمریم بنت عمران، فاما ابنتى فاطمه فهى سیده نسا العالمین من الاولین و الاخرین و انها لتقوم فى محرایها فیسلم علیها سبعون الف ملك من الملائكه المقربین و ینادونها بمانادت به الملائكه مریم فیقولون یا فاطمه! ان اللَّه اصطفیك و طهرك و اصطفیك على نسا العالمین. (6)
پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله فرمودند: دخترم فاطمه سرور زنان عالمیان است. از او سئوال شد یا رسول‏اللَّه! سرور زنان زمان خودش؟ فرمودند: این امتیاز محدود، مربوط به حضرت مریم است، ولى دخترم فاطمه برترین زن عالمیان از اولین و آخرین است. او هنگامى كه در محراب عبادتش قرار مى‏گیرد، هفتاد هزار ملائكه از مقربین درگاه الهى بر او سلام و درود مى‏فرستند و او را مخاطب قرار مى‏دهند، با آن جمله‏اى كه مریم را مخاطب قرار داده بودند، و چنین مى‏گویند: اى فاطمه! خداوند تو را برگزیده و پاك ساخته و تو را بر تمام زنان عالمیان برترى داده است.

و حضرت صادق علیه‏السلام مى‏فرمایند:
انما سمیت فاطمه محدثه لان الملائكه كانت تهبط من السما فتنادیها كما تنادى مریم بنت عمران فتقول: یا فاطمه! ان اللَّه اصطفیك و طهرك و اصطفیك على نسا العالمین. فتحدثهم و یحدثونها فقالت ذات لیله: الیست المفضله على نسا العالمین مریم بنت عمران؟ فقالوا: ان مریم كانت سیده نسا عالمها و ان اللَّه عزوجل جعلك سیده نسا، عالمك و عالمها و سیده نسا الاولین و الاخرین. (7)
از این جهت یكى از نامهاى فاطمه «محدثه» بود، كه ملائكه به حضور او مى‏آمدند و مانند مریم با وى سخن مى‏گفتند، از جمله روزى به او گفتند: اى فاطمه! خداوند تو را برگزیده و تو را بر زنان دیگر جهان برترى داده، هم سخنان او را گوش مى‏دادند و هم به وى سخن مى‏گفتند.
فاطمه از ملائكه پرسید: مگر طبق آیه‏ى چهل و دو سوره‏ى آل‏عمران، مریم برترین زن جهان نیست؟ ملائكه گفتند: مریم سرور زنان زمان خود بود، ولكن تو سرور زنان معاصر و اولین و آخرین و حتى سرور زنان عصر مریمى.

این دو حدیث كه به عنوان نمونه انتخاب گردید، فاطمه علیهاالسلام را سرور زنان جهان، برگزیده‏ى خدا، همنشین و همصحبت ملائكه و جبرئیل- كه مقربان درگاه الهى- بودند، نامیده است. در این صورت مى‏توان به عصمت زهرا علیهاالسلام تردید كرد؟!

 پی نوشت ها

1ـ لولاك كما خلقت الافلاك و لو لا على لما خلقتك و لولا فاطمه لما خلقتكما. (عوالم، ج 11 ص 25 و 26).
2ـ على (ع)مى‏فرمایند: رسول خدا به منزل ما آمدند، در حالى كه من در خواب بودم، او بعد از مذاكره با دخترش به او فرمودند: «انى و ایاك و هذین و هذا الراقد فى مكان واحد.» یعنى من و تو (دخترم) و این حسن و حسین و اینكه خوابیده (على) در یك مكان و منزله مى‏باشیم. (فرائد السمطین، ج 2، ص 28 ش 367).
3ـ بحار، ج 26، ص 316، ح 79: انا سید الاولین و الاخرین و انت یا على! سیدالخلائق بعدى، اولنا كاخرنا و آخرنا كاولنا.
4ـ بحار 26، ص 272 و، ح 14: الحسن و الحسین خیر اهل‏الارض بعدى و بعد ابیها و امهما افضل نسا اهل‏الارض.
5ـ بحارالانوار، ج 26، ص 199، ح 11، عن الصادق (ع): ان اللَّه فضل انلى العزم من الرسل بالعلم على الانبیا و ورثنا علمهم و فضلنا علیهم فى فضلهم...
6ـ اصول كافى، ج 1، ص 437، ح 4: ما من نبى جا قط الا بمعرفه حقنا و تفضیلنا على من سوانا.
7ـ عوالم، ج 11، ص 99.
8ـ بحار، ج 43، ص 78، ح 65.

يکشنبه 13/12/1391 - 14:27
اهل بیت

فضیلت فاطمه بر انبیاء دیگر

ما در فصل بیست و یك جلد اول كتاب تجلیات ولایت (از صفحه‏ى 184 تا 192) با استناد به دلائل متقن و روایات معتبر، ثابت كرده‏ایم كه ائمه‏ى اطهار علیهم‏السلام بر پیامبران پیشین جز رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله برترى دارند و طبق احادیث معتبر دیگر از رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله آمده است كه امیرالمؤمنین نسبت به سایر ائمه فضیلت بیشترى دارند.

و از سوى سوم مى‏دانیم كه حضرت فاطمه علیهاالسلام كفو و همتاى امیرالمؤمنین است و اگر على علیه‏السلام نبود، همتایى براى آن حضرت در روى زمین و در میان مخلوقات پیدا نمى‏شد و این ادعا مضمون احادیث فراوانى است كه از طریق اهل سنت و تشیع در منابع معتبر به دست ما رسیده است و به عنوان تبرك نمونه‏اى به خدمت خوانندگان تقدیم مى‏داریم، بنابراین حضرت فاطمه علیهاالسلام جز پدر و شوهرش بر همگان برتر است.


در روایاتى از پیامبر خدا و جناب جبرئیل از سوى الهى و حضرت امام صادق و حضرت امام رضا آمده است:
ان اللَّه عز و جل یقول: لولم اخلق علیا لما كان لفاطمه كفو على وجه الارض آدم فمن دونه (1) خداوند مى‏فرماید: اگر على را خلق نمى‏كردم، در روى زمین همتایى براى فاطمه علیهاالسلام پیدا نمى‏شد خواه آدم و غیر او.


این حدیث برترى على و زهرا علیهاالسلام را بر تمام انبیاء و ماخلق اللَّه جز رسول خدا ثابت مى‏نماید و علماى بزرگ نیز در كتابهاى كلامى در این زمینه بحثهایى دارند... علاوه بر اینها عبداللَّه بن مسعود، از طریق اهل سنت حدیث معتبرى را از پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله نقل مى‏كند كه جبرئیل گفت: اى رسول خدا! تمام پیامبران الهى براى ولایت تو و ولایت على بن ابیطالب مبعوث شده‏اند. (2)


و این حدیث نیز شرافت و فضیلت ذى المقدمه را بر مقدمه دربردارد، (3) و چون على و فاطمه علیه‏السلام كفو و همتاى یكدیگرند، از این جهت نیز فاطمه علیهاالسلام بر انبیاى پیشین مقدم است. (شرح مفصل این حدیث را در كتاب آفتاب ولایت ص 41 ملاحظه فرمایید.)


و بالاخره حضرت امام باقر علیه‏السلام در مورد مادرش فاطمه علیهاالسلام مى‏فرمایند:
لقد كان مفروضه الطاعة على جمیع من خلق‏اللَّه من الجن و الانس و الطیر و الوحش و الانبیاء والملائكة. (4)


خداوند اطاعت فاطمه علیهاالسلام را بر تمام مخلوقاتش حتى بر جنها و انسانها و حیوانات و پیامبران و ملائكه واجب كرده است.
گرچه این حدیث بحث مبسوطى دارد، (و اطاعت زهرا علیهاالسلام از پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه‏السلام در سایر احادیث كه رجحانى بر این حدیث دارند آمده است.) ولى به عنوان موید بر مطالب و ادله دیگر، استفاده مى‏كنیم كه اطاعت انبیاى پیشین ولو در عالم تكوین از فاطمه‏ ى زهرا علیهاالسلام به عنوان واجب آمده است.


1ـ فصل 6، همین كتاب با منابع بیشتر از جمله: محجه البیضاء، ج 4، ص 210- بحار، ج 43، ص 92 و 97 و 107- عوالم، ج 7 11 ص 278 و 281- جلاءالعیون شبر، ج 1، ص 156 و...
2ـ یا محمد! و اسئل من ارسلنا قبلك من رسلنا على ما بعثوا؟ قال: قلت: على ما بعثوا؟ قالت: على ولایتك و ولایه على بن ابیطالب صلى اللَّه علیهما.
3ـ زیرا انبیاى دیگر مقدمه بودند بر ولایت امیرالمؤمنین علیه‏السلام.
4ـ عوالم، ج 11، ص 190.
يکشنبه 13/12/1391 - 14:22
اهل بیت

شب قدر همان فاطمه زهرا

فاطمه صلوات‏اللَّه‏علیها لیلةالقدر بود، و لیلةالقدر داراى مراتبى است، چنانكه همه حقایق وجودى چنین‏اند هر مرتبه دانى رقیقه عالى آن است و مرتبه عالى، حقیقت رقیقه‏ى مرتبه دانى است. خداى سبحان فرمود: «شما نشئه نخستین را فهمیدید پس چرا متذكر نمى‏گردید» و در روایت رضوى چنین آمده: «خردمندان دانستند كه حقایق عالم ماوراى این نشئه جز از طریق حقایق اینجا شناخته نمى‏شوند».


در اثر صادقى آمده است: «خداى تعالى عالم ملك را بروزان ملكوت خلق كرده و ملكوت را بر مثال جبروت تأسیس كرده تا از ملك بر ملكوت و از ملكوت بر جبروت (عقول) استدلال شود».


بدان كه از منازل سیر حبى وجودى در قوس نزولى به لیل و لیالى تعبیر مى‏شود و در قوس صعودى به یوم و ایام تعبیر مى‏گردد. پس عصمةاللَّه الكبرى حضرت فاطمه همانگونه كه لیلةالقدر است همچنین یوم‏اللَّه نیز مى‏باشد. و انسان كامل در عصر محمدى وعاء حقایق قرآن است. اگر خواهى چنین بگو:

انسان كامل قرآن ناطق است. پس یازده قرآن ناطق از این شب مباركه‏اى كه شب قدر است و مادر امامان است، نازل شده است. پس بفهم آنگاه در سخن حق سبحان تدبر نما كه به پیغمبر اكرم فرمود: «ما به تو كوثر را بخشیدیم».


رسول خدا (ص) فرمود: «هركس فاطمه را آنگونه كه حق فاطمه است بشناسد شب قدر را ادراك كرده است و علت نامگذارى آن حضرت به فاطمه آن است كه خلایق از كنه معرفت وى بریده شدند (به كنه معرفت وى نمى‏رسند)».
و در اثر صادقى چنین آمده: «هركس فاطمه را آنگونه كه سزا است بشناسد، لیلةالقدر را ادراك كرده است».


تمام این حدیث در تفسیر فرات كوفى چنین است: «فرات گوید محمد بن قسم بن عبید به اسناد معنعن خویش از ابى‏عبداللَّه علیه‏السلام ما را حدیث كرد كه آن حضرت فرمود: انا انزلناه فى لیلةالقدر. لیله فاطمه است و قدر اللَّه است، پس آنكس كه فاطمه را آنگونه كه سزاست بشناسد لیلةالقدر را ادراك كرده است. علت نامگذارى وى به فاطمه آنست كه خلایق از معرفت فاطمه محروم و بریده شدند.


(محمد بن قسم شك كرده كه حدیث با «عن» از حضرتش شرف صدور یافت و یا بدون «عن)» و سخن خدا: «و ما ادریك ما لیلةالقدر، لیلةالقدر خیر من الف شهر» یعنى چه مى‏فهمى كه لیلةالقدر چیست لیلةالقدر بهتر از هزار ماه است یعنى شب قدر بهتر از هزار مومن است زیرا فاطمه مادر فرود مومنان است- تنزل الملائكة والروح فیها- ملائكه و روح را در این شب فرود مى‏آورند و ملائكه مومنانى‏اند كه علم آل‏محمد (ص) را واجدند و مراد از روح‏القدس فاطمه است. باذن ربهم من كل امر سلام هى حتى مطلع الفجر یعنى از هر امرى به اذن پروردگارشان در حالى كه سلام مى‏گویند تا فجر طلوع كند یعنى تا حضرت قائم خروج كند».

يکشنبه 13/12/1391 - 14:22
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته