• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 507
تعداد نظرات : 10
زمان آخرین مطلب : 4088روز قبل
اهل بیت

محبت فراوان پیامبر(ص) نسبت به فاطمه(س)

اذا اشتقت الى الجنة قبلت نحر فاطمة:

هنگامى كه شوق بهشت در دلم پیدا مى‏شود گلوى فاطمه را مى‏بوسم!

 

همه مورخان و ارباب حدیث نوشته‏اند كه پیامبر(ص) نسبت به دخترش فاطمه‏(س) علاقه عجیبى داشت.

بدیهى است علاقه پیامبر تنها به خاطر رابطه پدرى و فرزندى نبود، هر چند این عاطفه در وجود پیامبر(ص) موج مى‏زد، اما تعبیرات و سخنانى كه پیامبر(ص) به هنگام اظهار علاقه نسبت به دخترش فاطمه‏(س) بیان مى‏كرد، نشان مى‏داد كه در اینجا معیارهاى دیگرى مطرح است. و:

این محبت از محبتها جدا است‏

حب محبوب خدا، حب خدا است‏

از میان روایات فراوانى كه در این زمینه رسیده است كافى است به چند روایت زیر كه در كتب معروف شیعه و اهل سنت آمده اشاره كنیم:

1- ما كان احد من الرجال احب الى رسول اللّه من على و لا من النساءٍ احب الیه من فاطمة:

«احدى از مردان نزد پیامبر(ص) محبوبتر از امیر مؤمنان على‏(ع) نبود و نه از زنان، محبوبتر از فاطمه(س).

جالب این است كه این حدیث را گروه زیادى از عایشه نقل كرده‏اند.

2- هنگامى كه آیه شریفه:

لا تجعلوا دعاء الرسول بینكم كدعاءٍ بعضكم بعضاً:

پیامبر را آن گونه كه یكدیگر را صدا مى‏زنید، صدا نزنید

نازل شد مسلمانان پیامبر(ص) را با خطاب «یا محمد» صدا نكردند، بلكه «یا رسول اللّه و یا ایها النبى» مى‏گفتند.

فاطمه(س) مى‏گوید:

بعد از نزول این آیه من دیگر جرأت نكردم پدرم را به عنوان «یا ابتاه» (پدرجان!» صدا كنم، و هنگام كه خدمتش مى‏رسیدم «یا رسول‏اللّه» مى‏گفتم.

یكى دوبار این خطاب را تكرار كردم، دیدم پیامبر(ص) ناراحت شد و از من روبرگردانید. دفعه سوم رو به من كرد و گفت:

یا فاطمة انها لم تنزل فیك و لا فى اهلك و لا نسلك، انت منى و انا منك، انما نزلت فى اهل الجفاء و الغلظة من قریش!:

اى فاطمه این آیه درباره تو نازل نشده، و نه درباره خاندان و نسل تو، تو از منى و من از توأم، این در مورد جفاكاران و تند خویان بى ادب از قریش نازل شده است!

سپس این جمله عجیب و روح پرور را افزود:

قولى: یا ابه! فانها احیا للقلب و ارضى للرب!

«بگو پدرجان! كه این سخن قلب مرا زنده مى‏كند و خدا را خشنود مى‏سازد».

آرى آهنگ دلنواز پدرجان فاطمه‏(ع) با روح پیامبر(ص) همان مى‏كرد كه امواج نسیم بهارى با شكوفه‏هاى لطیف درختان.

3- در حدیث دیگرى آمده است پیامبر چنان مشتاق فاطمه(س)‏ بود كه هر گاه به سفر مى‏رفت آخرین كسى را كه با او وداع مى‏كرد زهرا(س) بود، و به هنگامى كه از سفر باز مى‏گشت نخستین كسى را كه به دیدنش مى‏شتافت فاطمه‏(س) بود.

4- این حدیث را نیز بسیارى از محدثان شیعه و اهل سنت نقل كرده‏اند كه پیامبر فرمود:

من آذاها فقد آذانى.

و من اغضبها فقد اغضبنى.

من سرها فقد سرنى.

و من سائه فقد سائنى.

هر كس او را آزار دهد مرا آزار داده است.

و هر كس او را خشمگین كند مرا خمشگین ساخته.

هر كس او را مسرور كند مرا مسرور ساخته نموده.

و هر كس او را اندوهگین سازد مرا اندوهگین ساخته است!

بدون شك شخصیت والاى فاطمه(س)‏ علیها و آینده درخشان و مقام عرفان و ایمان و عبادتش اینهمه احترام را ایجاب مى‏كرد. چرا كه امامان، همه، از نسل او بودند. و بعلاوه او همسر بزرگمرد اسلام امیر مؤمنان على‏(ع) بود.

اما پیامبر(ص) با این عمل مى‏خواست حقیقت دیگرى را نیز به مردم تفهیم كند و دیدگاه اسلام را در زمینه دیگرى روشن سازد و انقلاب فكرى و فرهنگى بیافریند و بگوید:

دختر موجودى نیست كه باید زنده به گور شود.

ببینید من دست دخترم را مى‏بوسم، او را بر جاى خود مى‏نشانم، و اینهمه عظمت و احترام براى او قائلم.

دختر انسانى است همچون سایر انسانها، نعمتى است از نعمتهاى پرودرگار، موهبتى است الهى.

دختر نیز مى‏تواند مانند پسر مدارج كمال را طى كند و به حریم قرب خدا راه یابد.

و به این ترتبیب شخصیت در هم شكسته زن را در آن محیط تاریك احیاء فرمود.

 

 

پی نوشت ها

1. فضائل الخمسة جلد 43 صفحه .127
2. مضمون این حدیث در دهها روایت از طرق اهل سنت نقل شده است (احقاق الحق)، جلد 10، صفحه .167
3. سوره نور، آیه .63
4. مناقب این شهر آشوب، جلد3، صفحه .320
5. فضائل الخمسة، جلد3، صفحه .132

برترین بانوى جهان فاطمه زهرا(س)
آیت الله مكارم شیرازى

 

يکشنبه 13/12/1391 - 14:34
اهل بیت

سخنان معصومین(ع) درباره حضرت فاطمه(س)

رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم):
فاطمه بضعه منى و هى نور عینى و ثمره فوادى و روحى التى بین جنبى و هى الحورإ الانسیه(1)
فاطمه پاره وجود و نور دو چشم و میوه قلب من است, او روح و جان من است كه در میان دو پهلویم قرار گرفته. او حوریه اى است در سیماى انسان.

رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم):
ان الله تبارك و تعالى یغضب لغضب فاطمه و یرضى لرضاها(2)
خداوند غضب مى كند به غضب فاطمه و خشنود مى شود به خشنودى فاطمه.

رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم):
ان ابنتى فاطمه ملا الله قلبها و جوارحها ایمانا و یقینا(3)
خداوند تمام وجود دخترم فاطمه را لبریز از ایمان و یقین نموده است.

رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم):
فاطمه بضعه منى من سرها فقد سرنى و من سإها فقد سإنى, فاطمه اعز الناس على(4)
فاطمه پاره وجود من است, هر كه او را خوشحال كند مرا خوشحال كرده و هر كه او را بیازارد مرا آزار داده. فاطمه در نزد من عزیزترین مردم است.

رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم):
فاطمه حورإ انسیه فكلما اشتقت الى رائحه الجنه شممت رائحه ابنتى فاطمه(5)
فاطمه فرشته اى در سیماى انسان است, هرگاه مشتاق بوى بهشت مى شوم دخترم فاطمه را مى بویم.

رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم):
و اما ابنتى فاطمه... متى قامت فى محرابها بین یدى ربها جل جلاله زهر نورها لملائكه السمإ كما یزهر نور الكواكب لاهل الارض, ویقول الله عزوجل لملائكته: یا ملائكتى انظروها الى إمتى فاطمه سیده امائى قائمه بین یدى, ترتعد فرائضها من خیفتى و قد إقبلت بقلبها على عبادتى(6)
وقتى دخترم فاطمه در محراب عبادت مى ایستاد همچون ستاره اى براى ملائكه آسمان مى درخشید. خدا به ملائكه مى گوید: اى ملائكه بنگرید به بهترین بنده من فاطمه, او در مقابل من ایستاده و از خوف من تمامى وجودش مى لرزد و با تمامى حضور قلبش به عبادت من روى آورده.

رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم):
انى سمیت ابنتى فاطمه لان الله عزوجل فطمها و فطم من احبها من النار(7)
فاطمه را, فاطمه نامیدم, زیرا خداوند او را و آن كس كه او را دوست داشته باشد, از آتش حفظ مى كند.

رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم):
یا سلمان من احب فاطمه ابنتى فهو فى الجنه معى و من ابغضها فهو فى النار. یا سلمان حب فاطمه ینفع فى مإه من المواطن, ایسر ذلك المواطن الموت و القبر و المیزان والحساب و...(8)
اى سلمان! كسى كه دخترم فاطمه را دوست داشته باشد در بهشت با من است و كسى كه دشمن او باشد در آتش است. سلمان! محبت فاطمه در صد مورد نافع است[ و مایه نجات] كه آسان ترینش مرگ, قبر, هنگام سنجش اعمال, و... مى باشد.

امام مجتبى علیه السلام:
رإیت امى فاطمه[ علیها السلام] قامت فى محرابها لیله جمعتها فلم تزل راكعه ساجده حتى اتضح عمود الصبح و سمعتها تدعو للمومنین والمومنات و تسمیهم و تكثر الدعا لهم و لا تدعو لنفسها بشىء, فقلت لها: یا اماه لم لا تدعین لنفسك كما تدعین لغیرك؟ فقالت یا بنى الجار ثم الدار(9)
مادرم فاطمه علیها السلام را شب جمعه اى در محراب عبادت دیدم كه تا دمیدن فجر به ركوع و سجود اشتغال داشت و پیوسته با ذكر نام مرد و زن مومن دعاى فراوان برایشان مى نمود ولى براى خود دعایى نكرد. گفتم: مادر! چرا همانگونه كه براى دیگران دعا مى كنى براى خود دعا نمى كنى؟ فرمود: پسرم! نخست همسایه و سپس خویشتن.

امام صادق علیه السلام:
من عرف فاطمه حق معرفتها فقد ادرك لیله القدر و انما سمیت[ فاطمه] فاطمه لان الخلق فطموا عن معرفتها(10)
هر آن كس كه فاطمه را آن گونه كه باید بشناسد, لیله القدر را درك كرده, و فاطمه را از آن رو فاطمه گفته اند كه مردم از شناخت او عاجزند.

عن مولانا المهدى علیه السلام:
و فى ابنه رسول الله لى اسوه حسنه(11)
دختر رسول الله(ص) براى من الگویى نیكوست.


پى نوشتها:

1- بحارالانوار, ج43, ص172.
2- معجم الكبیر طبرانى, ج1, ص108.
3- بحارالانوار, ج43, ص29.
4- همان, ص23.
5- همان, ص4.
6- همان, ص173.
7- همان, ص12 و 16 و..
8- ینابیع الموده, ص263.
9- بحارالانوار, ج43, ص82.
10- تفسیر فرات الكوفى, چاپ تهران, ص581.
11- بحارالانوار, ج52, ص179.

منبع:سایت شهید آوینی 

يکشنبه 13/12/1391 - 14:34
اهل بیت

فضایل حضرت زهرا(س) از زبان عایشه

فاطمه زهرا «حوراء انسیه»

 حدیث اول (1)
فاطمة حوراء أنسیة
عن عائشة، قالت: قلت: یا رسول‏اللَّه ما لك؟ إذا جاءت فاطمة قبلتها حتى تجعل لسانك فى فیها كله، كأنك ترید أن تلعقها عسلا؟ قال: نعم یا عائشة، طنى لما أسرى بى إلى السماء أدخلنى جبرئیل الجنة، فناولنى منها تفاحة فأكلتها فصارت نطفة فى صلبى فلما نزلت واقعت خدیجة، ففاطمة من تلك النطفة و هى حوراء إنسیة، كلما إشتقت إلى الجنة قبلتها.


حدیث اول:
 فاطمه حوریه‏اى انسان‏گونه
... از عایشه نقل است كه مى‏گوید:
گفتم: اى رسول خدا (ص)! شما را چه شده است؟ هنگامى كه فاطمه (س) مى‏آید او را مى‏بوسید و حتى زبانتان را در دهانش مى‏گذارید، مثل اینكه مى‏خواهید عسل به او بخورانید؟
پیامبر (ص) فرمودند: همین طور است عایشه! چون من به معراج رفتم، جبرئیل مرا وارد بهشت كرد، پس به من سیبى از سیبهاى بهشت خوراند و آن سیب در صلب من نطفه شد، چون از آسمان نزول كردم با خدیجه همبستر شدم، پس فاطمه (س) از همان نطفه است و او حوریه‏اى است انسان‏گونه، پس هرگاه مشتاق بهشت مى‏شوم او را مى‏بوسم.

حدیث كساء

حدیث دوم (2)
حدیث الكساء
قالت عائشة: خرج النبى صلى اللَّه علیه و سلم غداة و علیه مرط مرجل (3) من شعر أسود، فجاء الحسن بن على فأدخله ثم جاء الحسین فدخله، معه، ثم قال: جاءت فاطمة فأدخلها، ثم جاء على فأدخله، ثم قال: (إنما یرید اللَّه لیذهب عنكم الرجس اهل البیت و یطهركم تطهیرا)


حدیث دوم:
حدیث كساء
... صفیه دختر شیبه گفت كه عایشه گفت:
صبحگاهى پیامبر (ص) از منزل خارج شد و در حالى كه ردائى از پشم یا خز از موى سیاه بر دوش او بود، پس حسن بن على (ع) آمد، پیامبر (ص) او را داخل رداء كرد، حسین (ع) آمد، او را هم زیر رداء جاى داد، فاطمه (س) آمد، او را هم وارد كرد، بعد از آنها على (ع) آمد پیامبر (ص) او را هم داخل كرد، پس پیامبر (ص) فرمود: إنما یرید اللَّه لیذهب عنكم الرجس أهل البیت و یطهركم تطهیرا (4)
منحصرا خداوند اراده كرده است تا رجس و پلیدى را از شما اهل‏بیت ببرد و شما را پاكیزه كند، پاكیزه كردنى.

حدیث سوم (5)


قال: حدیث الكساء
قیل: و سئلت عائشة رضى‏اللَّه‏عنها عن أمیرالمؤمنین على بن أبى‏طالب رضى‏اللَّه‏عنه، فقالت: و ما عسیت أن أقول فیه و هو أحب الناس إلى رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و سلم لقد رأیت رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و سلم قد جمع شملته على على و فاطمة والحسن والحسین و قال: هؤلاء أهل بیتى، أللهم أذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا.
قیل لها: فكیف سرت ألیه قالت: أنا نادمة، و كان ذلك قدرا مقدورا


حدیث سوم:
 حدیث كساء
... گفته شد، از عایشه درباره‏ى امیرالمؤمنین على (ع) پرسیدند. گفت:
خطا نمى‏كنم اگر درباره‏ى او بگویم، او محبوبترین مردم به رسول خدا (ص) بود. به تحقیق دیدم، پیامبر (ص) رداى خودش را بر على (ع) و فاطمه (س) و حسن (ع) و حسین (ع) كشیده بود و فرمود:
اینان اهل‏بیت منند، خدایا از آنان رجس و پلیدى را دور گردان و آنان را پاكیزه گردان، پاكیزه كردنى، بهاو گفته شد: پس چرا علیه او قیام كردى؟
گفت: من پشیمانم و آن حادثه (جنگ جمل) از پیش مقدر شده بود.

فاطمة سیدة نساء العالمین

 حدیث چهارم (6)
فاطمة سیدة نساء الأمة
عن عائشة، قالت أقبلت فاطمة علیهاالسلام تمشى، لا واللَّه الذى لا اله إلا هو ما مشیها یخرم من مشیة رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و آله و سلم، فلما رآها،
قال: مرحبا بإبنتى مرتین، قالت فاطمة علیهاالسلام:
فقال لى:
أما ترضین أن تأتى یوم القیامة سیدة نساء المؤمنین، أو نساء هذه الأمیة.


حدیث چهارم:
فاطمه سرور بانوان است
... عایشه گفت:
فاطمه (س) آمد، راه مى‏رفت، به آن خدائى كه جز او خدایى نیست راه رفتن او با راه رفتن رسول خدا (ص) فرقى نداشت، پس چون پیامبر (ص) او را دید فرمود: آفرین به دخترم، دوبار، فاطمه (س) فرمود: پدرم به من فرمود:
آیا راضى نمى‏شوى كه روز قیامت سرور زنهاى مؤمن یا سرور زنهاى این امت باشى.

حدیث پنجم (7)
سیدات نساء أهل الجنة
أنها قالت لفاطمة: ألا یسرك أنى سمعت رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و آله و سلم یقول:
سیدات نساء أهل الجنة أربع:
مریم بنت عمران، و فاطمة بنت محمد، و خدیجة بنت خویلد و آسیة بنت مزاحم، إمرأة فرعون


حدیث پنجم:
بزرگ زنان اهل بهشت
عایشه به فاطمه (س) گفت:
آیا چیزى را كه از پیامبر (ص) شنیدم، خوشحال نمى‏كند تو را پیامبر (ص) مى‏فرمود:
سروران زنهاى بهشت چهار تن مى‏باشند:
1. مریم دختر عمران
2. فاطمه دختر محمد (ص)
3. خدیجه دختر خویلد
4. آسیه دختر مزاحم و همسر فرعون

پیامبر(ص) فاطمه(س) را مى‏بوید و مى‏بوسد!

حدیث ششم (8)
الرسول (ص) یشم رائحة الجنة من فاطمة
عن عائشة رضى‏اللَّه‏عنها قالت: كان النبى صلى اللَّه علیه و آله و سلم: إذا قدم من سفر قبل نحر فاطمة و قال: منها أشم رائحة الجنة.

حدیث ششم:
حضرت رسول (ص) بوى بهشت را از فاطمه استشمام مى‏كند
از عایشه نقل شده كه گفت: هنگامى كه پیامبر (ص) از سفر بازمى‏گشت، گودى زیر گلوى فاطمه (س) را مى‏بوسید و مى‏فرمود:
از او بوى بهشت را استشمام مى‏كنم.

حدیث چهاردهم (9)
الرسول (ص) یقبل نحر فاطمة (ع)
و عن عائشة رضى‏اللَّه‏عنها أن النبى صلى اللَّه علیه و سلم قبل یوما نحر فاطمة، فقلت: یا رسول‏اللَّه فعلت شیئا لم تفعله فقال: یا عائشة إنى إذا إشتقت إلى الجنة قبلت نحر فاطمة.

حدیث چهاردهم:
حضرت رسول (ص) انحناى گلوى فاطمه (س) را مى‏بوسد
از عایشه روایت شده كه:
روزى رسول خدا (ص) گودى گلوى فاطمه (س) را بوسید.
گفتم:
اى رسول خدا (ص)! عملى انجام دادى كه قبل ازآن انجام نداده بودى. پیامبر (ص) فرمود:
اى عایشه! هنگامى كه به بهشت مشتاق مى‏شدم، گودى گلوى فاطمه (س) را مى‏بوسم.

حدیث بیست و نهم (10)
تقبیل الرسول (ص) لفاطمة
عن عائشة بنت طلحة، عن عائشة بنت أبى‏بكر و فى فضائل السمعانى بإسناده عن عكرمة قال:
كان النبى صلى اللَّه علیه و آله و سلم إذا قدم من مغازیه قبل فاطمة، و رووا عن عائشة.
أن فاطمة كانت إذا دخلت على رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و آله و سلم، قام لها من مجلسه و قبل رأسها و أجلسها مجلسه، و إذا جاء إلیها لقیته و قبل كل واحد منهما صاحبه و جلسا معا.

حدیث بیست و نهم:
بوسیدن فاطمه (س) توسط پیامبر (ص)
... عایشه دختر طلحه از عایشه دختر ابوبكر، (در فضائل السمعانى به اسناد از عكرمه) گفت: هنگامى كه پیامبر (ص) از جنگ برمى‏گشت فاطمه (س) را مى‏بوسید و همچنین از عایشه نقل كرده‏اند كه:
فاطمه (س) هنگامى كه بر پیامبر (ص) وارد مى‏شد، پیامبر (ص) براى او از جا بلند مى‏شد و سر او را مى‏بوسید و او را در جاى خود مى‏نشانید، و نیز هنگامى كه پیامبر (ص) به سوى فاطمة (س) مى‏آمد، با او ملاقات مى‏كرد و هر كدام یكدیگر را مى‏بوسیدند و با هم مى‏نشستند.

حدیث سى و پنجم (11)
الرسول (ص) لاینام حتى یقبل فاطمة (ع)
عن عائشة، أن النبى صلى اللَّه علیه و آله و سلم، كان كثیرا ما یقبل عرف فاطمة علیهاالسلام

حدیث سى و پنجم:
بوسه‏ى پیامبر (ص) بر فاطمه
از عایشه نقل است كه:
همانا پیامبر (ص) بیشتر اوقات پیشانى فاطمه (س) را مى‏بوسید.

 

فاطمه(س) در بین زنان مسلمان بیشترین مصیبت را مى‏بیند!

حدیث هشتم (12)
فاطمة أعظم نساء المسلمین رزیة
عن عائشة، أن رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و سلم قال لفاطمة:
إن جبرئیل أخبرنى أنه لیس امرأة من نساء المسلمین أعظم رزیة (13)منك فلا تكونى أدنى امرأة منهن صبرا.

حدیث هشتم:
فاطمه بزرگترین تحمل‏كننده‏ى مصایب در بین زنان مسلمان
از عایشه نقل است كه :
رسول خدا (ص) به فاطمه (س) فمرود: جبرئیل به من خبر داد كه هیچ‏كس از زنان مسلمان به اندازه‏ى تو مصیبت نمى‏بیند، پس از آنان كم صبرتر مباش.

نجوای پیامبر(ص) با فاطمه(س)

حدیث یازدهم (14)
سرار الرسول (ص) لفاطمة (ع)
عن عائشة رضى‏اللَّه‏عنها قالت: كذا عند رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و سلم فى مرضه الذى مات فیه، ما یغادر منا واحدة إذ جاءت فاطمة تمشى ما تخطى‏ء مشیتها من مشیة رسول‏اللَّه صلى اللَّه و سلم شیئا فلما رآها قال: مرحبا بابنتى فأقعدها عن یمینه أو عن یساره ثم سارها بشى‏ء فبكت، فقلت لها أنا من بین نسائه: خصك رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و سلم من بیننا بالسرار و أنت تبكین؟ ثم سارها بشى‏ء فضحكت
قالت: فقلت لها: أقسمت علیك بحقى أو بمالى علیك من الحق لما أخبرتنى.
قالت: ما كنت لأفشى على رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و سلم سره، قالت (عائشة):
فلما تؤفى النبى صلى اللَّه علیه و سلم سألتها؟ فقالت (فاطمة): أما الآن فنعم.
أما بكائى فإن رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و سلم قال لى: إن جبرئیل علیه‏السلام كان یعرض على القرآن كل عام مرة فعرضه على العام مرتین، و لا أرى إلا أجلى قد اقترب فبكیت، فقال لى: إتقى اللَّه واصبرى، فإنى نعم السلف، ثم قال: یا فاطمة أما ترضین أن تكونى سیدة نساء العالمین أو نساء هذه الأمة، فضحكت.

حدیث یازدهم:
سخنان رازناك حضرت رسول (ص) به فاطمه (س)
... عایشه گفت:
نزد پیامبر (ص) بودم، در آن مریضى كه به همان از دنیا رفت، هیچ‏كدام از ما (زنان پیامبر (ص» رسول خدا (ص) را تنها نگذاشتیم. در این هنگام فاطمه (س) آمد. راه مى‏رفت و راه رفتنش فرقى با راه رفتن رسول خدا (ص) نمى‏كرد.
چون پیامبر (ص) او را دید فرمود:
آفرین به دخترم! و او را در سمت راست یا چپ خود نشاند. بعد در گوش او سخن گفت، پس فاطمه گریه كرد! من از بین زنان به فاطمه (س) گفتم: پیامبر (ص) تو را در بین ما براى گفتن اسرار خود برگزید و تو گریه مى‏كنى؟!

بعد رسول خدا (ص) در گوش به او خبرى داد، و او خندید! عایشه گفت: به فاطمه گفتم: تو را به حق خودم با مال خودم كه بر تو دارم قسم مى‏دهم، كه مرا از سخنانى كه پیامبر (ص) به تو فرمود خبر دهى، فاطمه (س) فرمود: من اسرار رسول خدا (ص) را فاش نمى‏كنم.
پس چون پیامبر (ص) وفات یافت، از فاطمه (س) پرسیدم. فرمود، حال مى‏گویم: گریه‏ام براى این بود كه پدرم فرمود:
جبرئیل هر سال یك بار قرآن را بر من عرضه مى‏كرد، اما امسال دو بار عرضه كرد و دلیلى نمى‏بینم مگر اینكهاجلم نزدیك شده، و من گریه كردم. پس پیامبر (ص) به من فرمود:
تقواى خدا پیشه كن و صبر در مفارقت از من داشته باش، همانا من بهترین گذشتگان هستم، بعد فرمود:
اى فاطمه آیا راضى نیستى كه بوده باشى سرور زنان جهانیان، یا سرور زنان این امت! پس من خندیدم.

حدیث شانزدهم (15)
الرسول (ص) یناجى فاطمة (ع)
عن عائشة، أن رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و سلم فى مرضه الذى قبض فیه قال: یا فاطمة یا إبنتى أحنى (16)على فأحنت علیه، فناجاها ساعة ثم انكشفت عنه تبكى و عائشة حاضرة ثم قال رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و سلم بعد ذلك ساعة أحنى على فأحنت علیه فناجاها ساعة ثم انكشفت عنه تضحك فقالت عائشة: یا بنت رسول‏اللَّه أخبرینى بما ناجاك أبوك؟
قالت: أو شكت (17)رأیته ناجانى على حال سر، ثم ظنفه أنى بسره و هى حى فشق ذلك على عائشه أن یكون یسر دونها فلما قبضه اللَّه إلیه
قالت عائشة لفاطمة سلام‏اللَّه‏علیها: ألا تخبریننى ذلك الخبر؟ قالت أما الآن فنعم ناجانى فى المرة الأولى فأخبرنى أن جبرئیل كان یعارضه القرآن فى كل عام مرة و أنه عارضه القرآن العام مرتین و أنه أخبره أنه لم یكن نبى بعد نبى إلا عاش عشرین و مائة سنة و لا أرانى إلا ذاهب على رأس الستین فأبكانى ذلك و قال یا بنیة لیس من نساء المؤمنین.عظم رزیة منك فلا تكونى أدنى من إمرى‏ء صبرا
ثم ناجانى فى المرة الأخرى فأخبرنى أنى أول أهله لحوقا به و قال: إنك سیدة نساء أهل الجنة.

حدیث شانزدهم:
نجواى پیامبر (ص) با فاطمه (س)
از عایشه نقل شده است كه گفت:
پیامبر (ص) در بیمارى‏اى كه به همان وفات یافت فرمود: فاطمه (س) دخترم، به سوى من بیا، فاطمه (س) به سوى پدر آمد، پیامبر (ص) یك ساعت با او نجوا كرد. پس گریه فاطمه آشكار شد (و عایشه حاضر بود) بعدا پیامبر (ص) فرمود: فاطمه (س) به سوى من بیا. پس فاطمه (س) بر پیامبر (ص) وارد شد، پیامبر (ص) یك ساعت با فاطمه (س) نجوا كرد، خنده‏ى فاطمه آشكار شد.
عایشه گفت: اى دختر رسول خدا (ص) مرا از آنچه كه پدرت با تو نجوا كرد آگاه كن! فاطمه (س) فرمود: نزدیك پیامبر (ص) بودم دیدم با من سرى سخن گفت، بعد گمان كرد سرش را آشكار مى‏كنم (این قضیه بر عایشه گران آمد، چرا كه سرى از او پنهان شد) چون رسول خدا (ص) ارتحال نمود. عایشه به فاطمه (س) گفت آیا مرا از آن خبر آگاه نمى‏كنى؟ فاطمه (س) فرمود: اكنون آگاه مى‏كنم. با من در مرتبه اول نجواى كرد، و به من خبر داد كه جبرئیل در هر سال یك بار قرآن را بر من عرضه مى‏كرد و امسال دوبار عرضه كرد. جبرئیل خبر داد كه هر پیامبرى پس از پیامبر دیگر 120 سال عمر مى‏كند و من اكنون در سال 60 هستم. پس این قضیه مرا به گریه آورد و پیامبر (ص) فرمود: دخترم! هیچ‏كدام از زنان مؤمنین بیشتر از تو مصیبت نمى‏بینند پس كم صبرترین از دیگر زنان مباش.
بعد در مرتبه دیگر با من نجوا كرد و فرمود:
اولین كس از اهل‏بیتم تو هستى كه به من ملحق مى‏شوى، تو سرور زنهاى بهشتى.

شباهت حضرت زهرا(س) با پیامبر(ص)

حدیث دهم (18)
فاطمة (ع) شبیهة الرسول (ص)
فى كلامه و حدیثه
عن عائشة أم‏المؤمنین رضى‏اللَّه‏عنها أنها قالت: ما رأیت أحدا كان أشبه كلاما و حدیثنا برسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و سلم من فاطمة و كانت إذا دخلت علیه قام إلیها فقبلها و رحب بها كما كانت تصنع هى به صلى اللَّه علیه و سلم.

حدیث دهم:
فاطمه (س) شباهتهاى حضرت زهرا به پدرشان رسول اكرم (ص)
عایشه ام‏المؤمنین گفت:
از نظر گفتار و سخن احدى را شبیه‏تر به رسول خدا (ص) از فاطمه (س) ندیدم، هنگامى كه فاطمه (س) بر رسول خدا (ص) وارد مى‏شد، پیامبر (ص) پیش پاى او بلند مى‏شد و او را مى‏بوسید و به او خوش‏آمد مى‏گفت، آنچنان كه هنگامى كه پیامبر (ص) بر فاطمه (س) وارد مى‏شد او نیز چنان مى‏كرد، یعنى پیش پاى پیامبر (ص) قیام مى‏كرد او را مى‏بوسید و به او خوش‏آمد مى‏گفت.

حدیث هفدهم (19)
فاطمة (ع) تشبه رسول‏اللَّه (ص) فى قیامها و قعودها
عن عائشة أم‏المؤمنین، قالت: ما رأیت أحدا أشبه سمتا و هدیا برسول‏اللَّه فى قیامها و قعودها من فاطمة بینت رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و سلم
قالت: و كانت إذا دخلت على النبى صلى اللَّه علیه و سلم قام إلیها فقبلها و أجلسها فى مجلسه، و كان النبى صلى اللَّه علیه و سلم إذا دخل علیها قامت من مجلسها فقبلته و أجلسته فى مجلسها. فلما مرض النبى صلى اللَّه علیه و سلم، دخلت فاطمة فأكبت علیه فقبلته، ثم رفعت رأسها فبكت ثم أكبت علیه، ثم رفعت رأسها فضحكت
فقلت: إن كنت لأظن أن هذه من أعقل نسائنا فإذا هى من النساء، فلما توفى النبى صلى اللَّه علیه و سلم، قلت لها: أرأیت حین أكببت علیه فرفعت رأسك فضحكت، ما حملك ذلك؟!
قالت: إنى إذا لبدرة أخبرنى أنى أسرع أهله لحوقا به فذلك حین ضحكت.

حدیث هفدهم:
فاطمه (س) در قیام و قعودش شبیه پیامبر (ص) است
... از عایشه نقل شده است كه گفت:
كسى را شبیه‏تر از فاطمه (س) به رسول خدا (ص) از نظر رفتار و روش فردى در قیام و قعود ندیدم.
هنگامى كه فاطمه (س) بر پیامبر (ص) وارد مى‏شد، پیامبر (ص) پیش پاى او قیام مى‏كرد و او را مى‏بوسید و در جاى خود مى‏نشاند و متقابلا هنگامى كه پیامبر (ص) بر فاطمه (س) وارد مى‏شد، فاطمه (س) پیش پاى پدر قیام كرده او را مى‏بوسید و در جاى خود مى‏نشاند.
چون پیامبر (ص) مریض شد، فاطمه (س) وارد شد و خودش را به روى پدر افكند و او را بوسید، بعد سرش را بلند كرد، و گریه كرد، دوباره خودش را به روى پدر افكند، بعد سرش را بلند كرد، و خندید.
گفتم: گمان مى‏كردم كه او (فاطمه (س» داناترین زنان ما است، در حالى كه او هم زنى از زنهاست.
چون پیامبر (ص) وفات یافت به او گفتم:
هنگامى كه خودت را به روى رسول خدا (ص) افكندى، سپس سرت را بلند كردى و خندیدى چه شد؟ چرا خندیدى؟!
فاطمه (ع) فرمود:
من در آن هنگام مانند كسى بودم كه هستى‏اش را از دست داده است. پیامبر (ص) به من خبر داد نزدیكترین كس كه به او ملحق شود من هستم، در این هنگام خندیدم.

صداقت فاطمه زهرا (س)

حدیث نهم (20)
صدق فاطمة (ع)
قالت عائشة: ما رأیت أحدا قط أصدق من فاطمة غیر أبیها، و كان بینهما شیى‏ء، فقالت: یا رسول‏اللَّه سلها فإنها لا تكذب.

حدیث نهم:
صداقت فاطمه
... عایشه گفت:
هرگز كسى را صادقتر از فاطمه (س) ندیدم بجز پدرش (ص).
و بین آن دو (عایشه و فاطمه (س» مسأله‏اى واقع شده بود.
پس (عایشه) گفت:
اى رسول خدا! از او بپرس، پس به درستى كه او دروغ نمى‏گوید.

فاطمه زهرا(س) پاره تن رسول خدا(ص)

حدیث سیزدهم (21)
فاطمه (س) بضعة من الرسول (ص)
و عن عائشة رضى‏اللَّه‏عنها رفعته إلى رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و آله و سلم (قال):
فاطمة بضعة منى فمن آذاها فقد آذانى

حدیث سیزدهم:
 فاطمه (س) پاره‏ى تن حضرت رسول (ص) بود
از عایشه است كه رسول خدا (ص) فرمود:
فاطمه (س) پاره‏ى تن من است، هركس او را ذیت كند، پس به تحقیق مرا اذیت كرده است.

 

عبور فاطمه زهرا(س) از پل صراط در قیامت

حدیث پانزدهم (22)
فاطمة (ع) تجوز الصراط
عن عائشة قالت: قال رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و سلم: إذا كان یوم القیامة نادى مناد یا معشر الخلائق طأطئوا رؤسكم حتى تجوز فاطمة بنت محمد صلى اللَّه علیه و سلم.


حدیث پانزدهم:
گذر فاطمه (ع)، از پل صراط
... از عایشه نقل است كه گفت: پیامبر خدا (ص) فرمود: هنگامى كه روز قیامت فرارسد، منادى ندا كند: اى گروه انسانها! سرهایتان را پایین بیندازید تا فاطمه (س) دختر محمد (ص) از پل صراط عبور كند.

غضب فاطمه زهرا(س) بر ابوبكر

 حدیث چهلم
هجر فاطمة (ع) لأبى‏بكر
عن عائشة، أن فاطمة والعباس أتیا أبابكر یلتمسان میراثهم من رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و سلم و هما حینئذ نطلبان أرضه من فدك فقال لهما أبوبكر: سمعت رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و سلم یقول:
لا نورث ما تركناه صدقة إنما یأكل آل محمد فى هذا المال، واللَّه لا أدع أمرا رأیت رسول‏اللَّه یصنعه.
قال: فغضبت فاطمة و هجرته و لم تكلمه حتى ماتت فدفنها على لیلا و لم یؤذن أبابكر.
قالت عائشة: و كال لعلى من الناس وجه فى حیاة فاطمة، فلما توفیت فاطمة انصرفت وجوه الناس عند ذلك.

حدیث چهلم:
غضب فاطمه (س) به ابوبكر
... از عایشه نقل شده است گفت:
فاطمه (س) و عباس (عموى پیامبر (ص» نزد أبابكر آمدند و میراثشان را طلب كردند، آن دو سهم زمین خود را از فدك و خیبر مطالبه مى‏كردند، ابوبكر به آن دو گفت:
از پیامبر (ص) شنیدم كه مى‏فرمود: ما چیزى به ارث نمى‏گذاریم، هر چه مى‏گذاریم صدقه است. منحصرا آل‏محمد از این مال مى‏خورند (یعنى اگر از این مال بخورند صدقه و بر آل رسول‏اللَّه حرام است)
به خدا سوگند من به خلاف چیزى كه پیامبر (ص) انجام داد دعوت نمى‏كنم.
عایشه گفت: فاطمه (س) غضب كرد و از نزد ابابكر رفت و با او سخن نگفت، تا اینكه از دنیا رفت و على (ع) او را شبانه به خاك سپرد و از ابابكر اجازه نگرفت.
عایشه گفت: على (ع) در زمان حیات فاطمه (س) نزد مردم وجهه‏اى داشت، پس چون فاطمه (س) وفات یافت مردم از او برگشتند (نعوذباللَّه).

 پی نوشت

1ـ قال الحافظ أحمد بن على الخطیب البغدادى المتوفى (463) فى تاریخ ج 5، ص 87 ط بیروت، تحت الرقم 2418: أخبرنا محمد بن رزق، أخبرنا أبوالحسن أحمد بن محمد بن محمد بن عقیل بن أزهر بن عقیل الفقیه الشافعى (قال): حدثنا أبوبكر عبداللَّه بن محمد بن على بن طرخان، حدثنا محمد بن الخلیل البلخى، حدثنا أبوبدر شجاع بن الولید السكونى، عن هشام، عن أبیه.
2ـ قال الحافظ ابوالحسن مسلم بن الحجاج النیسابورى فى صحیحه ج 4 ص 1883 الرقم: 2424، ط بیروت: حدثنا ابوبكر بن ابى‏شیبة، و محمد بن عبداللَّه بن نمیر (و اللفظ لأبى‏بكر) قالا: حدثنا محمد بن بشر، عن زكریا عن مصعب بن شیبة، عن صفیة بنت شیبة، قالت:
3ـ هو كساء من صوف أو خز.
4ـ احزاب 33
5ـ الشیخ إبراهیم بن محمد البیهقى فى المحاسن والمساوى ط بیروت (ص338)
6ـ العلامة المجلسى (رحمه‏اللَّه) فى البحار، ج 43، ص 2 ط بیروت، بالإسناد إلى عبیداللَّه بن موسى عن زكریا، عن أبى‏فراس، عن مسروق.
7ـ ابن صباغ المالكى المتوفى (855) فى فصول المهمة ص 145 و فى ط دار الأضواء: ص 138، نقلا عن العترة البنویة، مرفوعا إلى عائشه.
8ـ ینابیع المودة ص 260:
9ـ و قال الحافظ محب‏الدین الطبرى المتوفى (694) فى ذخائر العقبى ط الهند ص 36:
10ـ قال الشیخ البحرانى رحمه‏اللَّه فى كتابه العوالم، ج 11 ص 61، نقلا عن المناقب لابن شهرآشوب، والأربعین عن ابن المؤذن، بإسناده عن النضر بن شمیل عن میسرة، عن المنهال:
11ـ قال العلامة الحافظ علاء الدین المتقى الهندى فى كنزالعمال ج 7، ص 116، الحدیث 18335)
12ـ و قال ابن‏حجر العسقلانى المتوفى (852) فى فتح البارى ج 9 ص 201، ذكر عن الطبرى، (و هو محمد بن جریر) أنه روى
13ـ ج رزایا، مصیبت بزرگ، فرهنگ جدید عربى فارسى، ترجمه منجدالطلاب، مترجم محمد بندر ریگى.
14ـ قال الحافظ الكبیر سلیمان بن داوود الشهیر بأبى الطیالسى المتوفى (304) فى مسنده ص 196 ط الهند: حدثنا یونس، قال: حدثنا أبوداوود قال: حدثنا أبوعوانة، عن فراس بن یحیى، عن الشعبى، عن مسروق.
15ـ و قال الحافظ العلامة المتقى الهندى المتوفى (975) فى كنزالعمال ج 7 ص 111، بإسناده
16ـ حنا حنوا و أحنى علیه: عكف و مال الیه: به سوى او میل كرد، المنجد.
17ـ اوشك- ایشاكا (و شك) در رفتن سرعت كرد فرهنگ دانشگاه. أوشكت: نزدیك بود- دروس دارالعلوم العربیه ص 111.
18ـ و قال الحافظ عبدالبر فى الاستیعاب ج 4 ص 375، ط- مصر: و ذكر السراج عبدالرزاق، عن معمر أنه أخبره عن قتادة، عن أنس قال: قال رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و سلم الحدیث
ثم قال: (و حدثنا) محمد بن الصباح، قال عثمان بن عمر عن إسرائیل، عن میسرة بن حبیب عن المنهال بن عمرو عن عائشة بنت طلحة.
19ـ قال الحافظ، أبوعیسى، محمد بن عیسى بن سورة المعروف بالترمذى فى الجامع الصحیح الجزء الخامس، ص 700
حدثنا محمد بن بشار، حدثنا عثمان بن عمر، أخبرنا إسرائیل عن میسرة بن حبیب، عن المنهال بن عمرو، عن عائشة بنت طلحة.
20ـ قال أبویعلى الموصلى المتوفى (307) فى مسنده ج 8 ص 153 ط دمشق تحت الرقم (4700)
21ـ قال الحافظ سلیمان بن ابراهیم القندوزى الحنفى المتوفى (1294)، فى ینابیع المودة ص 260 ط- استانبول
22ـ قال الحافظ أحمد بن على الخطیب البغدادى فى تاریخه، ج 8، بص 141، ط بیروت، بإسناده:

منبع:سایت شهید آوینی

منبع:سایت شهید آوینی

يکشنبه 13/12/1391 - 14:34
اهل بیت

فاطمه(س) در اندیشه امام خمینى

این نوشتار سزاوار مى‏بیند، نظرى به دیدگاه امام خمینى; در باره شخصیت فاطمه زهرا(س) داشته باشد، گذشته از آنكه حضرت امام; از فرزندان حضرت زهرا(س) است و در مكتب او پرورش یافته و عمر شریف خویش را در راه اهداف والاى اسلام و اهل بیت(ع) سپرى فرموده است، همزمانى میلاد امام خمینى; (بیستم جمادى‏الثانى سال 1320 ه .ق) و میلاد فاطمه زهرا(س) بر این مناسبت، دو چندان، افزوده است. حضرت امام; در برخى از پیامها و سخنرانیهاى خود به ترسیم و توصیف شخصیت جاودانه فاطمه زهرا(س) پرداخته‏اند، اما به این نكته نیز باید توجه داشت كه آنچه بیان كرده‏اند تنها اشاره به بخشى از فضایل بى‏پایان و وصف‏ناشدنى زهراى مرضیه(س) است، نه تبیین همه آن، كه اصولا از قدرت بشر خارج است، و به كلام امام; نیز در این باره خواهیم پرداخت.

اینك سخنان حضرت امام; را تحت عناوینى چند به شما خواننده گرامى تقدیم مى‏داریم:

 

1 - فاطمه(س) مایه افتخار

در دنیایى كه در آن زندگى مى‏كنیم، از گذشته تا حال، انسانها بر حسب دیدگاه خود از جهان و انسان و زندگى، به اشیاء یا اشخاصى افتخار مى‏كرده‏اند و آنها را مایه فخر و مباهات خود دانسته‏اند، اما حضرت امام; فاطمه زهرا(س) را مایه افتخار مى‏دانند، ببینیم چه كسانى به زهراى مرضیه(س) افتخار مى‏كنند.

الف) افتخار جهان هستى

امام: روز پر افتخار ولادت زنى [است] كه از معجزات تاریخ و افتخارات عالم وجود است (1) .

زنى كه عالم به او افتخار دارد. (2)

 

ب) افتخار خاندان وحى

امام: زنى كه افتخار خاندان وحى، و چون خورشیدى بر تارك اسلام مى‏درخشد. (3)

تاریخ اسلام گواه احترامات بى‏حد رسول خدا(ص) به این مولود شریف است. (4)

 

ج) افتخار پیروان او

امام: براى زن‏ها كمال افتخار است كه روز تولد حضرت صدیقه را روز زن قرار داده‏اند، افتخار است و مسؤولیت. (5)

 

2 - فاطمه(س) تجلى كمال انسان

امام: تمام هویت انسانى در او جلوه‏گر است. (6)

تمام ابعادى كه براى زن متصور است و براى یك انسان متصور است در فاطمه زهرا(س) جلوه كرده و بوده است. (7)

یك انسان به تمام معنى انسان، تمام نسخه انسانیت، تمام حقیقت زن، تمام حقیقت انسان،... تمام حیثیت زن، تمام شخصیت زن فردا [روز میلاد] موجود شد. (8)

تمام هویت‏هاى كمالى كه در انسان متصور است و در زن تصور دارد، تمام، در این زن است. (9)

نكته: حضرت امام; در بیان اینكه چرا در آیه (انا انزلناه) به شكل جمع ذكر شده است فرموده‏اند: بدانكه نكته آن تفخیم مقام حق تعالى به مبدئیت تنزیل این كتاب شریف است... بعبارت دیگر این صحیفه نورانیه [قرآن كریم] صورت اسم اعظم است چنانچه انسان كامل نیز صورت اسم اعظم است، بلكه حقیقت این دو در حضرت غیب یكى است و در عالم تفرقه از هم بحسب صورت متفرق [هستند]. (10)

نتیجه: با توجه به اینكه حضرت امام;، حضرت زهرا را انسان كامل معرفى نموده‏اند و از سویى انسان كامل را صورت اسم اعظم مى‏دانند، نتیجه مى‏گیریم كه:

«حضرت زهرا(س) صورت اسم اعظم الهى است‏».

 

3 - مقامات معنوى حضرت زهرا(س)

الف) نور او قبل از خلقت‏بشر آفریده شده است. (11)

امام: اصولا رسول اكرم(ص) و ائمه(علیهم‏السلام) طبق روایاتى كه داریم قبل از این عالم انوارى بوده‏اند در ظل عرش... و مقاماتى دارند الى ماشاءالله... چنانكه بحسب روایات این مقامات معنوى براى حضرت زهرا(س) هم هست. (12)

ب) موجودى ملكوتى و جبروتى

امام:او [فاطمه زهرا] موجود ملكوتى است كه در عالم انسان ظاهر شده است، بلكه موجود الهى جبروتى در صورت یك زن ظاهر شده است. (13)

معنویات، جلوه‏هاى ملكوتى، جلوه‏هاى الهى، جلوه‏هاى جبروتى، جلوه‏هاى ملكى و ناسوتى همه در این موجود است. (14)

 

ج) مجمع اوصاف انبیاء(ع)

امام: فردا [روز ولادت فاطمه زهرا] همچو زنى متولد مى‏شود كه تمام خاصه‏هاى انبیاء در اوست. (15)

 

د) حقیقت لیلة القدر

امام: دلالت‏بر آنچه احتمال دادیم از حقیقت لیلة‏القدر مى‏كند حدیث‏شریف طولانى كه در تفسیر برهان از كافى شریف نقل فرموده و در آن حدیث است كه نصرانى گفت‏به حضرت موسى بن‏جعفر كه تفسیر باطن (حم، والكتاب المبین، انا انزلناه فى لیلة مباركة، انا كنا منذرین فیها یفرق كل امر حكیم) چیست؟ فرمود:

اما «حم‏» محمد(صلى الله علیه و آله) و اما «كتاب مبین‏» امیرالمؤمنین‏(ع) است و اما اللیلة، فاطمه(س) است. (16)

و در روایتى لیالى عشر به ائمه طاهرین از حسن تا حسن تفسیر شده است و این یكى از مراتب لیلة القدر است كه حضرت موسى بن‏جعفر(ع) ذكر فرموده و شهادت داده بر آنكه لیلة‏القدر تمام دوره محمدیه است روایتى كه در تفسیر برهان از حضرت باقر(ع) نقل مى‏كند و این روایت چون روایت‏شریفى است و به معارف چندى اشاره فرموده و از اسرار مهمه كشف فرموده ما تیمنا عین آن حدیث را نقل مى‏كنیم:

قال (رحمه الله) و عن الشیخ ابى جعفر الطوسى عن رجاله عن عبدالله بن‏عجلان السكونى قال سمعت اباجعفر(ع) یقول:

بیت على و فاطمة حجرة رسول الله(ص) و سقف بیتهم عرش رب العالمین و فى قعر بیوتهم فرجة مكشوطة الى العرش معراج الوحى والملائكة تنزل علیهم بالوحى صباحا و مسائا و كل ساعة و طرفة عین، و الملائكة لا تنقطع فوجهم، فوج ینزل و فوج یصعد و ان الله تبارك و تعالى كشف لابراهیم(ع) عن السموات حتى ابصر العرش و زاد فى قوة ناظره، و ان الله زاد فى قوة ناظر محمد و على و فاطمة و الحسن و الحسین(ع) و كانوا یبصرون العرش و لایجدون لبیوتهم سقفا غیر العرش، فبیوتهم مسقفة بعرش الرحمن و معارج الملائكة و الروح فیها باذن ربهم من كل امر سلام، قال قلت: من كل امر سلام؟

قال: بكل امر
فقلت: هذا التنزیل؟
قال: نعم

و تدبر در این حدیث‏شریف، ابوابى از معرفت‏به روى اهلش باز كند و شمه‏اى از حقیقت ولایت و باطن لیلة القدر به آن مكشوف شود. (17)

 

ه) تسبیحات فاطمه زهرا بهترین تعقیبات نماز

امام:و از جمله تعقیبات شریفه، تسبیحات صدیقه طاهره(س) است كه رسول خدا(ص)، آن را به فاطمه(س) عطا فرمود. از حضرت صادق(ع) مرویست كه این تسبیحات در هر روز، در تعقیبات هر نمازى پیش من محبوب‏تر است از هزار ركعت نماز در هر روز. (18)

 

و) مراوده با جبرئیل، بالاترین فضیلت زهرا(س)

امام:من راجع به حضرت صدیقه(س) خودم را قاصر مى‏دانم ذكرى بكنم، فقط اكتفا مى‏كنم به یك روایت كه در كافى شریفه است و با سند معتبر نقل شده است و آن روایت این است كه حضرت صادق(ع) مى‏فرماید:

فاطمه(س) بعد از پدرش 75 روز زنده بودند، در این دنیا بودند و حزن و شدت برایشان غلبه داشت و جبرئیل امین مى‏آمد خدمت ایشان و به ایشان تعزیت عرض مى‏كرد و مسائلى از آینده نقل مى‏كرد.

ظاهر روایت این است كه در این 75 روز مراوده‏اى بوده است‏یعنى رفت و آمد جبرئیل زیاد بوده است و گمان ندارم كه غیر از طبقه اول از انبیاء عظام در باره كسى اینطور وارد شده باشد. ... مساله آمدن جبرئیل براى كسى یك مساله ساده نیست، خیال نشود كه جبرئیل براى هر كسى مى‏آید و امكان دارد بیاید، این یك تناسب لازم است‏بین روح آن كسى كه جبرئیل مى‏خواهد بیاید و مقام جبرئیل كه روح اعظم است، چه ما قائل بشویم به این كه قضیه تنزیل، تنزل جبرئیل، به واسطه روح اعظم خود این ولى است‏یا پیغمبر است، او تنزیل مى‏دهد او را و وارد مى‏كند تا مرتبه پایین، یا بگوییم كه خیر، حق تعالى او را مامور مى‏كند كه برو و این مسایل را بگو... تا تناسب ما بین روح این كسى كه جبرئیل مى‏آید پیش او و بین جبرئیل كه روح اعظم است نباشد، امكان ندارد این معنا، و این تناسب بین جبرئیل كه روح اعظم است و انبیاء درجه اول بوده است مثل رسول خدا و موسى و عیسى و ابراهیم و امثال اینها، بین همه كس نبوده است... در هر صورت من این شرافت و فضیلت را از همه فضایلى كه براى حضرت زهرا ذكر كرده‏اند، با این كه آنها هم فضایل بزرگى است، این فضیلت را من بالاتر از همه مى‏دانم،... و این از فضایلى است كه مختصات حضرت صدیقه(س) است. (19)

 

ز) صحیفه فاطمیة

نتیجه رفت و آمدهاى بسیار جبرئیل و گفتگوى با فاطمه زهرا، جمع مطالبى در مجموعه‏اى شد كه صحیفه فاطمیه خوانده مى‏شد. حضرت امام;:

ما مفتخریم كه ادعیه حیات‏بخش كه او را قرآن صاعد مى‏خوانند از ائمه معصومین ما است، مناجات شعبانیه امامان و دعاى عرفات حسین بن‏على(علیهما السلام)، و صحیفه سجادیه این زبور آل محمد و صحیفه فاطمیه كه كتاب الهام شده از جانب خداوند تعالى به زهراى مرضیه است، از ما است. (20)

در ظرف 75 روز جبرئیل امین رفت و آمد داشته است و مسائل را در آتیه‏اى كه واقع مى‏شده است، مسائل را ذكر كرده است و حضرت امیر هم آنها را نوشته است، كاتب وحى بوده است‏حضرت امیر، همان طورى كه كاتب وحى رسول خدا بوده است - و البته وحى به معناى آوردن احكام، تمام شد به رفتن رسول اكرم - كاتب وحى حضرت صدیقه در این 75 روز بوده است. (21)

و شاید یكى از مسائلى كه گفته است راجع به مسائلى است كه در عهد ذریه بلند پایه او حضرت صاحب(عج) است، براى او ذكر كرده است، كه مسائل ایران جزو آن مسائل باشد، ما نمى‏دانیم، ممكن است. (22)

 

4 - پرورش یافتگان مكتب زهرا(س)

امام:مكتبى كه مى‏رفت‏با كجرویهاى تفاله جاهلیت و برنامه‏هاى حساب شده احیاى ملى‏گرایى و عروبت‏با شعار «لا خبر جاء و لا وحى نزل‏» محو و نابود شود و از حكومت عدل اسلامى یك رژیم شاهنشاهى بسازد و اسلام و وحى را به انزوا كشاند كه ناگهان شخصیت عظیمى كه از عصاره وحى الهى تغذیه و در خاندان سید رسل محمد مصطفى و سید اولیاء على مرتضى تربیت در دامن صدیقه طاهره بزرگ شده بود قیام كرد و با فداكارى بى‏نظیر و نهضت الهى خود واقعه بزرگى را بوجود آورد كه كاخ ستمكاران را فرو ریخت و مكتب اسلام را نجات بخشید. (23)

این خانه كوچك فاطمه(س) و این افرادى كه در آن خانه تربیت‏شدند كه به حسب عدد، چهارپنج نفر بودند و به حسب واقع، تمام قدرت حق تعالى را تجلى دادند، خدمتهایى كردند كه ما را و شما را و همه بشر را به اعجاب درآورده است. (24)

زنى كه در حجره‏اى كوچك و خانه‏اى محقر، انسانهایى تربیت كرد كه نورشان از بسیط خاك تا آن سوى افلاك و از عالم ملك تا آن سوى ملكوت اعلى مى‏درخشید، صلوات و سلام خداوند تعالى بر این حجره محقرى كه جلوه‏گاه نور عظمت الهى و پرورشگاه زبدگان اولاد آدم است. (25)

در ناحیه معنویات آنقدر در مرتبه بالا بودند كه دست ملكوتى‏ها هم به آن نمى‏رسید و در جنبه‏هاى تربیتى آنقدر بوده است كه هر چه انسان مى‏بینند بركات در بلاد مسلمین هست و خصوصا در مثل بلاد ماها، اینها از بركت آنهاست. (26)

زنى كه دخترش در مقابل حكومتهاى جبار ایستاد و آن خطبه را خواند. (27)

 

5 - لزوم تشكیل حكومت اسلامى

حضرت امام:ما براى اینكه وحدت امت اسلام را تامین كنیم، براى این كه وطن اسلام را از تصرف و نفوذ استعمارگران و دولتهاى دست‏نشانده آنها خارج و آزاد كنیم راهى نداریم جز اینكه تشكیل حكومت‏بدهیم ... چنانكه حضرت زهرا سلام الله علیها در خطبه خود مى‏فرماید كه امامت‏براى حفظ نظام و تبدیل افتراق مسلمین به اتحاد است. (28)

 

6 - زهرا(س) الگوى زندگى

امام :الگو حضرت زهرا است، الگو پیغمبر اسلام است. (29)

ما باید تبعیت كنیم و زندگى خود را براى آنها قرار دهیم. (30)

ما باید سرمشق از این خاندان بگیریم، بانوان ما از بانوانشان و مردان ما، از مردانشان، بلكه همه، از همه آنها، آنها زندگى خودشان را وقف كردند از براى طرفدارى مظلومین و احیاى سنت الهى. (31)

این خاندان ... براى ملت‏ها و مستضعفین قیام كردند در مقابل كسانى كه مى‏خواستند مستضعفین را از بین ببرند. (32)

خطبه فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در مقابل حكومت و قیام امیرالمؤمنین و صبر امیرالمؤمنین و ... و فداكارى دو فرزند عزیزش ... اسلام را زنده كردند و براى ما و شما برادرهاى عزیز الگو شدند ... ما هم الگوى آنها را، تبعیت از آنها را مى‏پذیریم. (33)

همه باید به او (حضرت زهرا سلام الله علیها) اقتدا كنیم و همه باید دستورمان از اسلام را بوسیله او و فرزندان او بگیریم و همان طورى كه او بوده است‏باشید. (34)

 

7 - میلاد حضرت زهرا(س)

تا توجه به آنچه تا بحال بیان شد به این نتیجه مى‏رسیم كه الگویى براى زنان مسلمان مناسب‏تر و ارزشمندتر از فاطمه زهرا(س) نمى‏توان پیدا كرد و بنابر این روز ولادت آن حضرت، بهترین انتخاب به عنوان روز زن خواهد بود.

حضرت امام: اگر روزى باید روز زن باشد، چه روزى والاتر و افتخارآمیزتر از روز ولادت با سعادت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است. (35)

روز ولادت سرتاسر سعادت صدیقه طاهره كه والاترین روز براى انتخاب روز زن است، به ملت‏شریف ایران، خصوصا زنان محترم تبریك و تهنیت عرض مى‏كنم. (36)

مبارك باد بر ملت عظیم‏الشان ایران بویژه زنان بزرگوار، روز مبارك زن، روز شرافتمند عنصر تابناكى كه زیربناى فضیلتهاى انسانى و ارزشهاى والاى خلیفة الله در جهان است. (37)

براى زنها كمال افتخار است كه روز تولد حضرت صدیقه را روز زن قرار داده‏اند، افتخار است و مسؤولیت. (38)

 

8 - حكم اهانت‏به فاطمه(س)

روز شنبه 8 بهمن‏1367، از صدا و سیماى جمهورى اسلامى، مصاحبه‏اى با برخى خانمها پیرامون زن و الگوى زنان پخش شد از آن جمله، یكى از خانمهادر باره فاطمه زهرا(س) مطلبى قریب به این مضمون گفت كه «فاطمه زهرا تعلق به چهارده قرن قبل داشته‏اند و ما زنان امروز باید طبق زمان خود زندگى كنیم‏» روز بعد حضرت امام; در باره پخش اینگونه مصاحبه‏ها در نامه‏اى به مدیر عامل وقت صدا و سیما، چنین مرقوم داشتند:

با كمال تاسف و تاثر روز گذشته (روز شنبه 8 بهمن) از صداى جمهورى اسلامى مطلبى در مورد الگوى زن پخش گردیده است كه انسان شرم دارد بازگو نماید، فردى كه این مطلب را پخش كرده است تعزیر و اخراج مى‏گردد و دست‏اندكاران آن تعزیر خواهند شد، در صورتى كه ثابت‏شود قصد توهین در كار بوده است‏بلاشك فرد توهین‏كننده محكوم به اعدام است. اگر بار دیگر از این‏گونه قضایا تكرار گردد، موجب تنبیه و توبیخ و مجازات شدید و جدى مسؤولین بالاى صدا و سیما خواهد شد، البته در تمامى زمینه‏ها قوه قضاییه اقدام مى‏نماید.» (39)

 

9- ناتوانى از درك و ترسیم شخصیت فاطمه زهرا(س)

امام: فاطمه زهرا زنى كه افتخار خاندان وحى و چون خورشیدى بر تارك اسلام عزیز مى‏درخشد، زنى كه فضایل او همطراز فضایل بى‏نهایت پیغمبر اكرم و خاندان عصمت و طهارت بود، زنى كه هر كس با هر بینش در باره او گفتارى دارد و از عهده ستایش او برنیامده، كه احادیثى كه از خاندان وحى رسیده به اندازه فهم مستمعان بوده و دریا را در كوزه‏اى نتوان گنجاند و دیگران هر چه گفته‏اند به مقدار فهم خود بوده، نه به اندازه مرتبت او، پس اولى آنكه از این وادى شگفت درگذریم! (40)

«والسلام‏»

 

پی نوشت ها:

1 - صحیفه نور، ج‏16، ص 125، چاپ وزارت ارشاد اسلامى.

2- همان، ج‏6، ص‏187.

3- همان، ج 12، ص 72.

4- همان، ج 14، ص 201.

5- همان، ج‏19، ص 278.

6- همان، ج‏6، ص 194.

7- همان، ج‏6، ص 185.

8و9 - همان.

10 - آداب الصلوة، ص‏347 چاپ آستان مقدس رضوى. براى اطلاع از مطالبى در باره اسم اعظم به تفسیر دعاى سحر امام خمینى، ص‏123 تا 158، انتشارات نهضت زنان مراجعه شود.

11- به گفتار علامه امینى در باره فاطمه زهرا، ص‏39 و107 مراجعه شود.

12- ولایت فقیه، ص 58، انتشارات آزادى قم.

13و14 - صحیفه نور، ج‏6، ص 185.

15- همان.

16- آداب الصلوة، ص‏356.

× حضرت باقر(ع) مى‏فرمود: خانه على و فاطمه حجره رسول الله است و سقف خانه‏شان عرش رب‏العالمین است و در عمق خانه‏هاشان شكافى است، رو باز تا عرش كه معراج وحى است و فرشتگان هر صبح و شام و هر ساعت و هر چشم بهم زدن بر آنان با وحى فرود مى‏آیند و دسته‏هاى فرشتگان از هم گسیخته نمى‏شود، دسته‏اى فرود مى‏آیند و دسته‏اى بالا مى‏روند. و همانا خداى تبارك و تعالى براى ابراهیم(ع) از آسمانها پرده برداشت تا آنكه عرش را دید و خداوند نور دیده او را نیرو بخشید و همانا خداوند به نور دیده محمد و على و فاطمه و حسن و حسین نیرو بخشید، آنان عرش را مى‏دیدند و سقفى براى خانه خودشان بجز عرش نمى‏یافتند، پس سقف خانه‏هاى آنان عرش رحمان است و معراج‏هاى ملائكه و روح در این خانه‏ها است و با اذن پروردگارشان از هر امرى سلامت است، راوى گوید: گفتم: از هر امرى سلامت است؟ فرمود: به هر امرى. گفتم: این چنین نازل شده؟ فرمود: آرى.

17- همان، آداب‏الصلاة، پاورقى، ص‏357.

18- همان، ص 408.

19- صحیفه نور، ج‏19، ص 278.

20- همان، ج 21، ص 171 از وصیت نامه سیاسى - الهى امام(ره)

21و22 - همان، ج‏19، ص 278.

23- همان، ج 12، 181.

24- همان، ج‏16، ص‏167.

25- همان، ص 125.

26- همان، ج‏17، ص‏216.

27- همان، ج‏6، ص‏187.

28- ولایت فقیه، ص‏36.

29- صحیفه نور، ج‏7، ص‏17.

30و31 و32 - همان، ج 5، ص‏283.

33- همان، ج‏16، ص‏67.

34- همان، ج‏19، ص 120.

35- همان، ج 12، ص 72.

36- همان، ج 14، ص 201.

37- همان، ج‏16، ص 125.

38- همان، ج‏19، ص 278.

39- همان، ج 21، ص‏76.

40- همان، ج 12، ص 72.

و پیامها و سخنرانیها، ج 1، ص 68.

ماهنامه كوثر شماره 8
محمد اسحاق مسعودى

يکشنبه 13/12/1391 - 14:33
اهل بیت

حضرت زهرا و كشتى نوح

رسول خدا (ص) فرمود:


هنگامى كه خداوند متعال اراده فرمود كه قوم نوح را نابود كند، به او دستور داد كه تخته‏هاى درخت ساج را قطع كند. بعد از بریدن ندانست چه كند. جبرئیل فرود آمد و شكل كشتى را به او نشان داد و صندوقچه‏اى كه یكصد و بیست و نه هزار میخ در آن بود برایش آورد. وى غیر از پنج میخ تمام آنها را در آن كشتى به كار گرفت دستش را به یكى از آنها زد، آن میخ در دست او تابیده همچون ستاره‏اى نورانى در وسط آسمان درخشید، نوح متحیر و شگفت‏زده شد. خداوند آن میخ را به زبان فصیح و گویا به نطق آورد و گفت: من به نام بهترین پیامبران حضرت محمد بن عبداللّه (ص) مى‏باشم.

جبرئیل نزد او آمد، نوح به او گفت: اى جبرئیل! این چه میخى است كه تاكنون چیزى شبیه آن ندیده‏ام؟ گفت: این میخ به نام بهترین انسانهاى اولین و آخرین، حضرت محمد بن عبداللَّه (ص) است. آن را در قسمت جلوى راست كشتى به كار گرفت. بعد دستش را به میخ دوم زد، نورى از آن درخشید و اطراف را روشن كرد، نوح (ع) پرسید: این میخ چیست؟ جبرئیل پاسخ داد: میخ برادر و پسرعمویش على بن ابى‏طالب (ع) است. آن میخ را در جلو سمت چپ كشتى كوبید. بعد دستش را به میخ سوم زد، آن نیز درخشید و اطراف را روشن كرد.


جبرئیل به او گفت: این میخ فاطمه (س) است. آن را در كنار میخ پدرش حضرت رسول (ص) كوبید. بعد دستش را به میخ چهارم زد، آن نیز درخشید و اطراف را روشن كرد. به او گفت: این میخ حسن (ع) است. آن را در كنار میخ پدرش على (ع) كوبید. بعد دستش را به میخ پنجم زد، نورى درخشید و صداى گریه بلند شد و نمناك شد. نوح پرسید: اى جبریئل! این ترى و نم چیست؟ پاسخ داد: این میخ حسین بن على سیدالشهداء (ع) است. آن را در كنار میخ برادرش كوبید.


آنگاه رسول خدا (ص) فرمود: خداوند متعال فرموده است: «و حملناه على ذات الواح و دسر» (1)
كه مقصود از الواح در این آیه همان چوبها است و میخهاى آن ما هستیم و اگر ما نبودیم، كشتى ساكنانش را حركت نمى‏داد. (2)

 


1ـ سوره‏ى قمر، آیه‏ى 54: «او را بر چوبها و میخها سوار كردیم».
2ـ عبقات الانوار، ج حدیث سفینة، ص 1081.

 

منبع:سایت شهید آوینی 

يکشنبه 13/12/1391 - 14:30
اهل بیت

عالم به طفیلى فاطمه زهرا

فاطمه‏ى زهرا علیهاالسلام از دیدگاه الهى آن چنان مقرب بوده و هست كه بدون وجود او جهان خلقت به وجود نمى‏آمد. بنابراین هرچه بوده و هست و خواهد بود به یمن و بركت آن بانوى عزیز هر دو جهان است. چنانچه پیامبر خدا، از پروردگار عالم نقل مى‏كنند:


عن النبى عن اللَّه تعالى: یا احمد! لولاك لما خلقت الافلاك، و لولا لما خلقتك ، و لولا فاطمه لما خلقتكما. (1)


اى پیامبر الهى! اگر تو نبودى جهان را نمى‏آفریدم و اگر على علیه‏السلام نبود تو را خلق نمى‏كردم، و چنانچه فاطمه علیهاالسلام نبود، تو و على را نیز به دنیا نمى‏آوردم.


شاید این حدیث در مرحله‏ى نخست و بدون تفكر قابل هضم نباشد، ولى با یك مقدماتى كه به طور خلاصه باید گفت: پیامبر الهى و اهل‏بیت معصومش همگى یكى بوده و شاخ و برگ یك درخت مى‏باشند. و از نظر هدف نیز مكمل و متمم یكدیگرند، بنابراین، بدون تصور فاطمه علیهاالسلام كه كمال اسلام به وجود او و فرزندان معصوم او بستگى داشته و دارد، آیین اسلام و رسالت پیامبر و ولایت امیرالمؤمنین كم‏شعاع و كم‏فروغ خواهد بود.
آرى ولایت على علیه‏السلام مكمل رسالت و وجود زهرا پناه ولایت و فرزندانش نتیجه بخش اهداف رسالت و ولایت مى‏باشند.


در این زمینه پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله مى‏فرمایند: «انى و ایاك و هذین و هذا الراقد فى مكان واحد یوم القیمه.» (2)


رسول خدا در خانه‏ى امیرالمؤمنین در حالى كه على علیه‏السلام مشغول استراحت بود، خطاب به دخترش فاطمه علیهاالسلام فرمودند: من و تو و این دو فرزند (حسن و حسین) و این استراحت‏كننده (على) همگى در پیشگاه خدا در یك منزله و مكان خواهیم بود.

 


1ـ عوالم، ج 11، ص 25 و 26 چاپ المهدى.
2ـ فرائد السمطین، ج 2 ص 28، ش 367- بحار، ج 43، ص 283 با مختصر تفاوتى. 

 

منبع:سایت شهید آوینی 

يکشنبه 13/12/1391 - 14:30
اهل بیت

اقتدا و توسل به حضرت زهرا

چهارمین منقبتى كه وجود مقدس حضرت زهرا سلام‏اللَّه‏علیها با پدر و همسر و فرزندانش مشترك است، در اهتدا و اقتدا و تمسك است، یعنى هدایت یافتن و پیروى كردن مردم از آنان و در موقع نیاز، متوسل شدن به آنان.

انس بن مالك روایت مى‏كند:
«صلى بنا رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و آله و سلم صلوة الفجر، فلماانفتل من الصلوة اقبل علینا بوجهه الكریم، فقال: معاشر المسلمین، من افتقد الشمس فلیستمسك بالقمر، و من افتقد القمر فلیستمسك بالزهرة، و من افتقد الزهرة، فلیستمسك بالفرقدین. فقیل: یا رسول‏اللَّه، ما الشمس و القمر، و ما الزهره و ما الفرقدین؟ فقال: انا الشمس و على القمر و فاطمه الزهره و الحسن و الحسین الفرقدان، و كتاب اللَّه لا یفترقان حتى یردا على الحوض». (1)


«روزى پیامبر اكرم با ما نماز صبح بجاى آورد، و پس از فراغت از نماز روى مباركش را به سوى ما گردانید: و فرمود: اى جماعت مسلمانان، هر كس كه آفتاب را از دست بدهد، پس باید به ماه تمسك جوید، و در فقدان ماه دست به دامان زهره شود، و اگر زهره را نیابد به دو ستاره‏ى فرقدان پناه آورد. از پیامبر اكرم سؤال شد كه یا رسول‏اللَّه مقصود از آفتاب و ماه و زهره و فرقدان ( دو ستاره نورافشان چیست؟ فرمود: من آفتابم، على ماه، و فاطمه زهره است و دو ستاره حسنین هستند. آنان با كتاب خدا دو دستاویز بشرند و همواره بهم پیوسته‏اند و هرگز از یكدیگر جدا نمى‏شوند تا در كنار حوض كوثر به من ملحق شوند».
روایت فوق را ابو اسحاق ثعلبى در عرائس نقل كرده است.


نطنزى نیز در الخصائص العلویه این روایت را بدینگونه نقل مى‏نماید كه حضرت رسول فرمود:
«اطلبوا الشمس، فاذا غابت، فاطلبوا القمر، و اذا غاب القمر فاطلبوا الزهره، و اذا غابت الزهره، فاطلبوا الفرقدین. قلنا: یا رسول‏اللَّه، من الشمس؟ قال: انا. و من القمر؟ قال: على. فمن الزهره؟ قال فاطمه. قلنا: فمن الفرقدان؟ قال: الحسن والحسین». (2)
«آفتاب را بیابید، و اگر آفتاب غروب كرد، ماه را طلب كنید. در صورتیكه ماه از نظرها پنهان شد، زهره را بطلبید، و اگر زهره ناپدید شد دو ستاره‏ى فرقدین رابجویید.سؤال شد یا رسول‏اللَّه مقصود از شمس و قمر و زهره فرقدین چه كسانى هستند؟ فرمود: من آفتابم، على ماه، و فاطمه زهره است، و حسن و حسین دو ستاره فرقدان».
این روایت را صاحب «روضة الصفاء» (3) و «حبیب السیر» (4)
با عبارات دیگر از جابربن‏عبداللَّه نقل كرده‏اند كه حضرت رسول فرمود:


«اهتدوا بالشمس، فاذا غابت الشمس فاهتدوا بالقمر، و اذا غاب القمر فاهتدوا بالزهره، و اذا غابت فاهتدوا بالفرقدین. فقیل: یا رسول‏اللَّه من الشمس؟ قال: انا. من القمر؟ على بن ابى‏طالب، من الزهرة؟ الزهراء سلام‏اللَّه‏علیها. و الفرقدان؟ هما الحسنان». (5)
روایت مورد بحث را جمعى از دانشمندان شیعه نیز از جابر بن عبداللَّه نقل كرده‏اند. (6)
شیخ صدوق رحمه‏اللَّه‏علیه نیز در معانى‏الاخبار این حدیث را ذكرنموده است با این تفاوت كه بجاى كلمه‏ى «اهتدوا» كلمه‏ى «اقتدوا» آورده است. در اكثر این روایات كه از شیعه و سنى منقول است گفتار پیامبر با این جمله خاتمه مى‏یابد: «كتاب خدا و عترت من بهم پیوسته است و هرگز از یكدیگر جدا نمى‏شوند تا در كنار حوض كوثر به من ملحق شوند» (7)و خود این مطلب موضوع بسیار فوق‏العاده و مهمى است. (8)
از روایات مذكور كاملا روشن است كه حضرت صدیقه سلام‏اللَّه‏علیها در مراتب و مناقب گفته شده، هم‏ردیف رسول اكرم، امیرالمؤمنین و حسنین علیهم‏السلام است و در مقام تمسك،اهتدا و اقتدا همانند آنان مى‏باشد، و اگر در ولایت عصمت نظیر پیامبر اكرم، على، و حسنین نبود، امر هدایت یافتن، و پیروى مردم از او، و توسل هر بشرى در مشكلات به او، كارى بیهوده و گزاف مى‏بود. حضرت زهرا علیهاالسلام یكى‏از ذخائرى است كه حضرت رسول اكرم صلى اللَّه علیه و آله و سلم بعد از خود باقى گذاشته است و در این باره مى‏فرماید:


«انى مخلف فیكم الثقلین كتاب اللَّه و عترتى». (9)
«من در میان شما دو وزنه‏ى سنگین باقى مى‏گذارم، كتاب خدا و خاندان من».
و حضرت صدیقه سلام‏اللَّه‏علیها یك تن از عترت پیامبر، و زهره‏اى است كه در مدار عصمت و ولایت، با شمس و قمر و فرقدین هم‏رتبه و هم‏درجه است، اگر چه نور شمس و قمر بر نور زهره غلبه دارد و با وجود خورشید و ماه نمى‏توان نور زهره را مشاهده كرد، و گوئى پیامبر اكرم با تقدم و تاخر اسامى پنج تن در همه‏ى روایات و با ترتیب مشخص و معین مى‏خواهد بیان فرماید كه امیرالمؤمنین علیه‏السلام از زهرا علیهاالسلام افضل است، و مقام زهرا تالى و بلافاصله بعد از امیرالمومنین است و اگر چنین نبود، شایسته بود كه اول نام حضرت زهرا ذكر شود.


ترتیب اسماء پنج تن، در آسمانها، در عرش، در كرسى، در جنت و در سایر مواقف كه نوشته شده و یا مورد خطاب خدایى بوده‏اند به همین سبك و نسق بوده است. رسول خدا در هر جا كه سخن از پنج تن است، ابتدا نام خودش را ذكر مى‏كند، بعد امیرالمؤمنین و سپس حضرت صدیقه را، و در تمام اخبار و احادیث این ترتیب اسماء مراعات شده است، لذا معلوم مى‏شود كه مقام حضرت زهراء علیهاالسلام تالى و بلافاصله بعد از امیرالمؤمنین است، اگر چه، پنج تن در مناقب و فضائل و مطالبى كه گفته شد، هم‏ردیف، هم‏درجه و یكسانند، با وجود این مقام آنان در مراتب و مدراج دیگر ممكن است با هم اختلاف داشته باشد، ولى آنچه محققا از ترتیب اسامى آنها در كلام پیامبر مى توان استفاده كرد، این است كه رسول اكرم داراى عالیترین مقام، و امیرالمؤمنین پس از پیامبر، و حضرت زهرا سلام‏اللَّه‏علیها بعد از او، حسنین پس از فاطمه، صاحب والاترین مقام در جهان آفرینش هستند.


و ما این مطلب را نیز ثابت خواهیم كرد كه حضرت زهرا علیهاالسلام از یازده امام دیگرافضل‏تر و برتر مى‏باشد، و اگر جز این یك منقبت، فضیلت دیگرى در شان او نبود، همین براى اثبات مقام ولایت آن حضرت كافى بود. پیامبر اكرم براى امت خود، نمونه‏ها و یادگاریهاى پاینده‏اى بعد از خودش بر جاى نهاده است: یادگاریهاى پاینده‏اى بعد از خودش بر جاى نهاده است: یادگاریهایى كه در هر زمان و مكان، در زمینه‏هاى علمى، عملى، تمسكى، اقتدایى، و اهتدایى و... جوابگوى جمیع نیازهاى بشرى باشند.


حضرت صدیقه سلام‏اللَّه‏علیها در تمام شئون مذكور سهیم و مشترك است، به عبارت دیگر چنان كه على بن ابى‏طالب مقتداى ما، هادى ما، رهنماى ما، و ولى ماست، عینا حضرت زهرا سلام‏اللَّه‏علیها نیز همانگونه است، نه تنها براى ما مسلمانان، بلكه براى جمیع بشر از اولین و آخرین.


1ـ العرائس ( مخطوط). ( رجوع بفرمایید به حقاق الحق ج 24/ 250).
در معانى‏الاخبار شیخ صدوق این حدیث به دو طریق بصورتهاى زیر آمده است:
( 1)- احمد بن ابى‏جعفر البیهقى، عن على بن جعفر المدینى، عن ابى‏جعفر المحاربى، عن ظهیر بن صالح العمرى، عن یحیى بن تمیم، عن المعتمر بن سلیمان، عن ابیه، عن یزید الرقاشى، عن انس بن مالك، قال: «صلى بنا رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و آله و سلم صلاه الفجر، فلما انفتل من صلاته اقبل علینا بوجهه الكریم، فقال: معاشر الناس، من افتقد الشمس فلیتمسك بالقمر، و من افتقد القمر فلیتمسك بالزهره، و من افتقد الزهره، فلیتمسك بالفرقدین. قیل: یا رسول‏اللَّه، مالشمس و القمر و الزهره و الفرقدان؟ فقال: انا الشمس و على القمر و فاطمه الزهره و الحسن و الحسین الفرقدان، و كتاب اللَّه لایفترقان حتى یردا على الحوض».


(2)- محمد بن عمر ( و) بن على البصرى، عن عبداللَّه بن على الكرخى، عن محمد بن عبداللَّه، عن ابیه، عن عبدالرزاق الصنعانى، عن معمر، عن الزهرى، عن انس، قال: «صلى بنا رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و آله و سلم صلاه الفجر، فلما انفتل من الصلاه اقبل علینا بوجهه الكریم على اللَّه عز و جل، ثم قال: معاشر الناس، من افتقد الشمس فلیتمسك بالقمر، و من افتقد القمر فلیتمسك بالزهره، و من افتقد الزهره، فلیتمسك بالفرقدین. ثم قال رسول‏اللَّه: انا الشمس، و على القمر و فاطمه الزهره و الحسن و الحسین الفرقدان، و كتاب اللَّه لایفترقان حتى یردا على الحوض». ( معانى‏الاخبار ص 114- 115).@ 2ـ الخصائص العلویه، فرائدالسمطین ج 2/ 16/ ح 361، شواهد التنزیل ج 2/ ح 922.@ 3ـ كتاب «روضه الصفاء»تالیف محمد بن خاوندشاه بن محمود معروف به میرخواند متوفاى 903 یا 904 هجرى مى‏باشد.
4ـ كتاب «تاریخ حبیب السیر فى اخبار افراد بشر»تالیف غیاث‏الدین بن همام‏الدین شیرازى معروف به خواندمیر متوفاى 941 هجرى است.
5ـ روضه الصفاء جلد 1/ جزء 3/ ذیل احوال حضرت حسین بن على علیهماالسلام، حبیب السیر ج 1/ 35. همچنین مراجعه بفرمایید به: شواهد التنزیل- آیه‏ى ( اهدنا الصراط المستقیم)- ج 1/ ح 91، و مقتل الحسین خوارزمى ج 1/ 110.


ترجمه‏ى فارسى این روایت چنین است: پیامبر اكرم صلى اللَّه علیه و آله و سلم فرمودند: «راه راست را با خورشید بیابید؛ آنگاه كه خورشید پنهان گردید راه راست را با ما بیابید؛ و آنگاه كه ماه پنهان گردید راه راست را با ستاره‏ى زهره بیابید؛ و آنگاه كه ستاره‏ى زهره پنهان شد راه راست را با ستاره‏ى زهره بیابید؛ و آنگاه كه ستاره‏ى زهره پنهان شد راه راست را با دو ستاره‏ى فرقدین بیابید. به رسول خدا عرض شد كه: یا رسول‏اللَّه منظور از خورشید چیست؟ فرمود: منظور من هستم. ماه كیست؟ فرمود: على بن ابى‏طالب. زهره كیست؟ فرمود: زهرا، و فرقدین نیز حسنین مى‏باشند».
6ـ معانى‏الاخبار ص 114- 115، امالى طوسى ج 2/ 130، 131، بحارالانوار ج 24/ 74، 75.


شیخ طوسى در امالى روایت جابر را با عباراتى آورده است كه نظر به اهمیتى كه دارد ما آن را در اینجا عینا نقل مى‏كنیم:
«جماعه، عن ابى‏المفضل، عن الحسن بن على بن زكریا، عن محمد بن صدقه، عن موسى بن جعفر، عن ابیه، عن جده، عن جابرالانصارى، قال: صلى بنا رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و آله و سلم صلاه الفجر، ثم انفتل و اقبل علینا یحدثنا، ثم قال: ایها الناس، من فقد الشمس فلیتمسك بالقمر، و من فقد القمر فلیتمسك بالفرقدین. قال: فقمت انا و ابوایوب الانصارى و معنا انس بن مالك، فقلنا: یا رسول اللَّه من الشمس؟ قال: انا. فاذا هو صلى اللَّه علیه و آله و سلم قد ضرب لنا مثلا، فقال: ان اللَّه تعالى خلقنا، فجعلنا بمنزله نجوم السماء كلما غاب نجم طلع نجم، فانا الشمس، فاذا ذهب بى فتمسكوا بالقمر. قلنا. فمن القمر؟ قال: اخى و وصیى و وزیرى و قاضى دینى و ابوولدى و خلیفتى فى اهلى على بن ابى‏طالب. قلنا: فمن الفرقدان؟ قال: الحسن والحسین. ثم مكث ملیا، فقال: هولاء و فاطمه و هى الزهره عترتى و اهل بیتى، هم مع القرآن، لایفترقان حتى یردا على الحوض». ( امالى طوسى ج 2/ 130، 131).


یعنى: جابر روایت مى‏كند كه «رسول خدا نماز صبح را با ما خواند و پس از اتمام نماز رو به ما نمود و با ما سخن گفت. حضرت فرمود: اى مردم، هركس كه خورشید را از دست دهد باید به ماه تمسك جوید، و هركس ماه را از دست دهد باید به فرقدان متمسك شود.
جابر مى‏گوید: من و ابوایوب انصارى برخاستیم- انس بن مالك نیز بود- به پیامبر عرض كردیم: اى رسول خدا منظور از خورشید چیست؟ فرمود: خورشید، من هستم؛ آنگاه پیامبر براى ما مثالى زد، فرمود: خداى تعالى ما را خلق نمود؛ آنگاه ما را بمنزله‏ى ستارگاه آسمان قرار داد، هرگاه ستاره‏اى پنهان گردد ستاره‏ى دیگرى طلوع مى‏نماید؛ پس (بدانید كه) من خورشیدم و آنگاه كه من رفتم به ماه متمسك گردید. گفتیم: منظور از ماه كیست؟ پیامبر فرمود: ماه، برادر و وصى و وزیر و پرداخت‏كننده‏ى دیون من و پدر فرزندان من و جانشین من در میان خاندانم یعنى على بن ابى‏طالب مى‏باشد. گفتیم: منظور از فرقدان چیست؟ فرمود: منظور حسن و حسین هستند. آنگاه پیامبر لحظه‏اى درنگ نمود و سپس فرمود: آنان و فاطمه- كه زهره مى‏باشد- خاندان و اهل‏بیت من هستند؛ آنان با قرآنند، و قرآن و اهل‏بیت من تا ( روز قیامت كه) بر من در كنار حوض ( كوثر)وارد مى‏گردند از یكدیگر جدا نمى‏شوند.
7ـ العرائس ( مخطوط)، امالى طوسى ج 2/ 130، 131، معانى‏الاخبار ص 114- 115، بحارالانوار ج 24/ 74- 76.
8ـ علاوه بر روایات فوق كه ب نقل از انس بن مالك و جابر بن عبداللَّه انصارى بود روایتى نیز به همى مضمون از جناب سلمان نقل است كه صاحب كفایه‏الاثر آن را بدینگونه نقل مى‏نماید:


«حدثنا محمد بن عبداللَّه بن المطلب و ابوعبداللَّه محمد بن احمد بن عبداللَّه بن الحسن بن عباس الجوهرى، جمیعا قالا: حدثنا ( محمد بن) لاحق الیمانى عن ادریس بن زیاد، قال:

حدثنا اسرائیل بن یونس بن ابى‏اسحاق السبیعى، عن جعفر بن الزبیر، عن القاسم ( بن سلیمان)، عن سلمان الفارسى رضى‏اللَّه‏عنه قال: خطبنا رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و آله و سلم فقال: معاشر الناس، انى راحل عنكم عن قریب و منطلق الى المغیب، اوصیكم فى عترتى خیرا، و ایاكم والبدع، فان كل بدعه ضلاله و كل ضلاله و اهلها فى النار. معاشر الناس، من افتقد الشمس فلیتمسك بالقمر، و من افتقد القمر فلیتمسك بالفرقدین، و من افتقد الفرقدین فلیتمسك بالنجوم الزاهره بعدى، اقول قولى و استغفر اللَّه لى و لكم. قال: فلما نزل عن المنبر صلى اللَّه علیه و آله و سلم تبعته حتى دخل بیت عائشه، فدخلت علیه قلت: بابى انت و امى یإ؛ببّّ رسول‏اللَّه، سمعتك تقول: اذا افتقدتم الشمس فتمسكوا بالقمر، و اذا افتقدتم القمر فتمسكوا بالفرقدین، و اذا افتقدتم الفرقدین فتمسكوا به بعدى و اما الفرقدان فالحسن و الحسین، فاذا افتقدتم القمر فتمسكوا بهما، و اما النجوم الزاهره فالائمه التسعه من صلب الحسین علیه‏السلام و التاسع مهدیهم. ثم قال: انهم هم الاوصیاء و الخلفاء بعدى، ائمه ابرار، عدد اسباط یعقب و حوارى عیسى.

قلت: فسمهم لى یا رسول‏اللَّه، قال: اولهم و سیدهم على بن ابى‏طالب، و سبطى، و بعدهما زین‏العابدین على بن الحسین، و بعده محمد بن على باقر علم النبیین، و جعفر الصادق ابن محمد، و ابنه الكاظم سمى موسى بن عمران، والذى یقتل بارض خراسان على ابنه، ثم ابنه محمد، و الصادقان على و الحسن، و الحجه القائم المنتظر فى غیبته، فانهم عترتى من دمى و لحمى، علمهم علمى، و حكمهم حكمى، من آذانى فیهم فلا اناله اللَّه تعالى شفاعتى». ( كفایه الاثر ص 40- 42).

یعنى: «سلمان فارسى مى‏گوید: روزى رسول خدا براى ما سخنرانى نمود و در آن فرمود: اى مردم، من بزودى از میان شما بسوى ( عالم) غیب خواهم رفت، به شما وصیت مى‏كنم كه با خاندان من بخوبى رفتار نمایید، از بدعتها بپرهیزید كه هر بدعتى، گمراهى و ضلالت است و اهل هر ضلالتى جایگاهش آتش است. اى مردم، هركس خورشید را از دست داد باید به ماه متمسك شود، و هر كس كه ماه را از دست داد باید به فرقدان تمسك نماید، و هرگاه كه فرقدان را از دست داد باید به ستارگان درخشان بعد ازم ن متمسك گردد.

سخنم را مى‏گویم و از خداوند براى خودم و شما طلب مغفرت مى‏نمایم. سلمان مى‏گوید: آنگاه كه پیامبر از منبر پایین آمدند به دنبال حضرت رفتم تا به منزل عایشه داخل گردید، من نیز داخل گردیدم و به پیامبر عرض كردم: اى رسول خدا پدر و مادرم بفدایت باد، شنیدم كه فرمودى: «هر كس كه خورشید را از دست داد باید به ماه متمسك شود، و هر كس كه ماه را از دست داد باید به فرقدان تمسك نماید، و هرگاه كه فرقدان را از دست داد باید به ستارگاه درخشان بعد از من متمسك گردد»، منظور شما از خورشید و ماه و فرقدان و ستارگان درخشان چیست؟ پیامبر فرمودند: خورشید، من هستم و ماه، على است؛ آنگاه كه مرا از دست دادید پس از من به او متمسك گردید. فرقدان نیز حسن و حسین هستند، آنگاه كه ماه را از دست دادید به آن دو متمسك شوید؛ ستارگاه درخشان نیز نه امامى هستند كه از فرزندان حسین مى‏باشند و نهمین آنان مهدى ایشان است. پیامبر سپس فرمودند: آنان اوصیا و خلفاى بعد از من مى‏باشند؛ آنان امامانى نیك به تعداد فرزندان یعقوب و حوارى عیسى هستند.

سلمان مى‏گوید : عرض كردم: یا رسول‏اللَّه نام آنان را ذكر بفرمایید. حضرت نیز نام آنان را براى من ذكر فرمودند و گفتند: اولین آنان كه آقا و سرور آنان مى‏باشد على بن ابى‏طالب است، سپس دو نوه‏ى من ( حسن و حسین)، و پس از آن دو زین‏العابدین على بن حسین، و بعد از او محمد بن على باقر علم انبیا، و جعفر صادق فرزند محمد، و فرزندش كاظم كه به نام موسى بن عمران نامیده مى‏شود، و فرزندش على كه در سرزمین خراسان به قتل خواهد رسید، و پس از او فرزندش محمد، و سپس، آن دو ( امام) صادق یعنى على و حسن، و بعد از آنان حجت قائم كه در غیبتش به انتظار او مى‏نشینند؛ اینان عتر ( و خاندان) من هستند و از خون و گوشت من مى‏باشند؛ علم آنان بمانند علم من، و حكم آنان بمانند حكم من است، كسى كه مرا- با آزار آنان اذیت مى‏نماید- خداوند با شفاعت من یاریش نفرماید.


9ـ این روایت كه به حدیث «ثقلین» مشهور است با عبارات مختلفى بیان گردیده است و در تواتر آن هیچ تردیدى نمى‏توان نمود. ما ذیلا به بعضى از مصادر این روایت از كتب عامه اشاره مى‏نماییم:
صحیح مسلم- كتاب فضائل الصحابه، باب من فضائل على بن ابى‏طالب- ج 4/ 1873/ ح 2408، صحیح ترمذى- كتاب المناقب، باب الكبرى ج 2/ 194، مسند احمد بن حنبل ج 4/ 366، 367، سنن دارمى- كتاب فضائل القرآن، باب فضل من قرا القرآن- ج 2/ 431، 432، المستدرك ج 3/ 109، 148، 533، نظم دررالسمطین ص 232، شرح السنه ج 7/ 205، 206، تفسیر ابن كثیر ج 4/ 113، ذخائرالعقبى ص 16، مناقب ابن مغازلى ص 234، 235، مقتل الحسین ج 1/ 104، فرائدالسمطین ج 2/ 272- 275/ ح 538، 539، اسد الغابه ج 2/ 12، شرح العقیده الطحاویه ج 2/ 737، 738، احیاء المیت ص 114، الصواعق المحرق ص 224، 229، 230، مجمع‏الزوائد ج 9/ 163، الدرالمنثور ج 2/ 60، ج 6/ 7، 306، ینابیع‏الموده ص 183 370 41 38 30.

منبع:سایت شهید آوینی 

يکشنبه 13/12/1391 - 14:29
اهل بیت

اسرار و آثار تسبیح حضرت زهرا

نجات از شقاوت : تسبیح حضرت زهرا علیهاالسلام از آثار و بركات بسیارى برخوردار است كه از جمله‏ى آنها نجات یافتن از شقاوت و بدبختى است.


هر انسانى به تناسب بینش و نگرشى كه به جهان هستى وجود پرآشوب خود دارد به دنبال خوشبختى است، و به عبارتى دیگر یكى از مهمترین مسائلى كه همه‏ى انسانها را آگاه یا ناآگاه به خود مشغول داشته است به طورى كه كارهاى زندگى و برنامه‏هایشان را در جهت وصول به آن پى‏ریزى مى‏كنند، مسئله‏ى رسیدن به سعادت و گریزانى از شقاوت است. منتهى از آنجایى كه انسان اختیار دارد، راه خودش را باید آزادانه انتخاب كند.

لذا انسان بعد از اینكه راه برایش نمایان شد، گاهى حسن انتخاب به خرج مى‏دهد و سبیل هدایت مى‏پیماید، و گاهى سوء انتخاب به خرج داده و سبیل ضلالت و گمراهى پیش مى‏گیرد. و این مسئله شقاوت و سوء عاقبت مسئله‏اى است كه همه‏ى آنان كه به خود آمده‏اند، از آن مى‏ترسند و آنها كه بصیرت ندارند و در خواب غفلت عمر مى‏گذرانند از آن نیز به غفلت به سر مى‏برند. لذا آن دسته كه داراى بصیرت هستند، به لحاظ خوف از شقاوت همیشه دست به دعا و ذكر بلند مى‏كنند و با تضرع و اصرار از خداى خویش طلب دورى از شقاوت و وصول به سعادت مى‏نمایند.


مداومت بر تسبیح فاطمه زهرا علیهاالسلام، موجب محفوظ ماندن از شقاوت و بدبختى است. از این رو شایسته نیست كه از بركات و آثار آن غفلت نموده و در انجام آن كوتاهى و سستى نمائیم. امام صادق علیه‏السلام در این رابطه مى‏فرماید:


«یا اباهارون، انا نأمر صبیاننا بتسبیح فاطمة علیهاالسلام كما نأمرهم بالصلاة، فألزمه، فانه لم یلزمه عبد فشقى». (1)
اى اباهارون! ما بچه‏هاى خود را همانطور كه به نماز امر مى‏كنیم به تسبیح حضرت فاطمه علیهاالسلام نیز امر مى‏كنیم. تو نیز بر آن مداومت كن، زیرا هرگز به شقاوت نیفتاده است بنده‏اى كه بر آن مداومت نموده است.
و نیز از این حدیث شریف استفاده مى‏شود كه شایسته است والدین محترم، تسبیح حضرت زهرا علیهاالسلام را مانند نماز به فرزندانشان تعلیم كنند، باشد كه مشمول این حدیث گردند.

دورى شیطان و خشنودى خدا


شیطان همواره دشمن دیرینه‏ى انسان بوده و هست و هیچگاه انسان از حیله‏ها و خواطر شیطانى او در امان نیست. شیطان بنا بنا بر آیات الهى، دشمن قسم خورده‏ى انسان است تا او را به هر طریق ممكن به گمراهى بكشاند. از این رو آدمى همیشه در معرض تهاجم شیطان و وساوس شیطانى است.
بعضى انسانها در مقابل این تهاجم شیطانى و خواطر نفسانى همیشه در حال فرارند كه در این صورت همواره مورد تعقیب شیطان و خواطرند، و هیچگاه خلاصى ندارند و اى بسا در آخر خسته شده و نفس‏زنان تسلیم شوند، و عده‏اى اندك در تلاش‏اند كه با مداومت بر ذكر و فكر و عمل، چنان رفتار كنند كه شیطان و خواطر را از خود فرارى دهند و شیطان را از خود دور كنند كه البته راهى است مشكل. كسانى كه به این مقام برسند داراى نفس مطمئنه خواهند شد كه دیگر دگرگونى در آن راه ندارد.


وقتى انسان توانست شیطان را از خود دور و طرد كند، و به طاعات عمل نماید و در كارها و اذكار و عبادتهاى خود اخلاص ورزد، رضایت خدا نیز حاصل گردد، چون شیطان و وساوس او یكى از بزرگترین موانع كسب رضایت و خشنودى حقتعالى است. آرى رضا و رضوان خداوند سبحان مطلوب سالكان و منتهاى آرزوى عارفان است.
یكى از راههایى كه مى‏تواند شیطان را از انسان دور كرده و موجبات رضاى الهى را فراهم آورد مداومت بر تسبیح حضرت فاطمه‏ى زهرا علیهاالسلام است.
امام باقر علیه‏السلام مى‏فرماید:


«من سبح تسبیح فاطمة علیهاالسلام ثم استغفر، غفر له، و هى مائة باللسان، و الف فى المیزان، و یطرد الشیطان، و یرضى الرحمان». (2)
هركس تسبیح حضرت فاطمه علیهاالسلام را بجا آورد و پس از آن استغفار كند، مورد مغفرت قرار مى‏گیرد، و آن تسبیح به زبان صداست، و در میزان (اعمال) هزار (ثواب) دارد، و شیطان را دور كرده، و خداى رحمان را خشنود و راضى مى‏نماید.


و به سند معتبر از امام صادق علیه‏السلام منقول است كه چون آدمى در جاى خواب خود مى‏خوابد، فرشته‏ى بزرگوارى و شیطان متمردى به سوى او مى‏آیند، پس فرشته به او مى‏گوید:
روز خود را به خیر ختم كن و شب را با خیر افتتاح كن، و شیطان مى‏گوید: روز خود را با گناه ختم كن و شب را با گناه افتتاح كن. اگر اطاعت فرشته كرد و تسبیح حضرت زهرا علیهاالسلام را در وقت خواب خواند، فرشته آن شیطان را مى‏راند و از او دور مى‏كند، و او را تا هنگام بیدارى محافظت مى‏كند، پس باز شیطان مى‏آید و او را امر به گناه مى‏كند و ملك او را به خیر امر مى‏كند. اگر از فرشته اطاعت كرد و تسبیح آن حضرت را گفت آن فرشته، شیطان را از او دور مى‏كند و حقتعالى عبادت تمام آن شب را در نامه‏ى عملش مى‏نویسد. (3)

شفاى كم ‏شنوایى و درد جسمانى

تسبیح حضرت فاطمه علیهاالسلام بنا بر شواهد روایى و تاریخى در بعضى موارد بر بیماریهاى جسمى نیز مؤثر بوده و باعث درمان بیمارى گوش شده است.
یكى از یاران امام صادق علیه‏السلام نزد آن حضرت آمده و از كم‏شنوایى گوش خود نزد آن حضرت شكایت كرد، امام علیه‏السلام به او فرمود:
«علیك بتسبیح فاطمة علیهاالسلام». (4)
چه چیز مانع و جلوگیر تو است و چرا غافلى از تسبیح حضرت فاطمه علیهاالسلام؟
آن مرد پرسید: قربانت گردم، تسبیح فاطمه چیست و چگونه است؟ حضرت فرمود: سى و چهار مرتبه «اللَّه‏اكبر»، سى و سه مرتبه «الحمدلله» و سى و سه مرتبه «سبحان‏اللَّه» كه صد عدد مى‏شود. آن مرد گوید:
«فما فعلت ذلك الا یسرا حتى اذهب عنى ما كنت اجده». (5)
و من این كار را در اندك زمانى انجام دادم و كم‏شنوایى‏ام برطرف شد.

برائت از دوزخ و نفاق

چنانچه گفته شد بنا بر روایت امام صادق علیه‏السلام، تسبیح حضرت زهرا علیهاالسلام از جمله‏ى ذكر كثیرى است كه خداوند در قرآن كریم یاد فرموده:
«تسبیح فاطمة الزهراء علیهاالسلام من الذكر الكثیر الذى قال اللَّه عز و جل: «و اذكروا اللَّه ذكرا كثیرا».
و از طرفى رسول گرامى اسلام فرموده است:
«من اكثر ذكر اللَّه عز و جل احبه اللَّه و من ذكر اللَّه كثیرا كتبت له براءتان: براءة من النار و براءة من النفاق». (6)
هركس ذكر خداى عزوجل را بسیار كند خداوند او را دوست دارد، و هر كه ذكر خدا را بسیار كند براى او دو برائت (منشور آزادى) نوشته شود: یكى برائت از آتش جهنم، و دیگرى برائت از نفاق و دورویى.
لذا تسبیح صدیقه‏ى طاهره اگر با شرائطش انجام پذیرد، موجب برائت از دوزخ و نفاق مى‏گردد.

غفران الهى

یكى دیگر از آثار تسبیح حضرت فاطمه علیهاالسلام، غفران الهى است. غفران ربوبى، همه‏ى ذنوب و آثار سوء تیرگیهاى آنها را از میان مى‏برد، حجابها را برطرف كرده و نقائص وجودى انسان را كنار مى‏زند. اما متأسفانه كمتر كسى هست كه بداند غفران یعنى چه و نیاز به آنچه معنایى دارد، و چگونه مى‏شود غفران الهى همه‏ى مشكلها را حل، و فاصله‏ها را از میان بردارد؟ در فرق بین عفو و غفران گفته شده كه: عفو الهى، نادیده گرفتن و به حساب نیاوردن لغزشها و خطاها و نقیصه‏ها و عیبها، و محو آثار نامطلوب آنهاست.

و غفران الهى عبارت است از افاضات و رحمتهایى كه به دنبال نادیده گرفتن لغزشها و خطاها و نقیصه‏ها، متوجهانسان مى‏گردد و او را تكمیل مى‏كند و نقایص و عیوب وجودى وى را برطرف مى‏نماید. غفران بعد از عفو است. عفو نادیده گرفتن بدیهاست و غفران، برطرف كردن آنها از وجود سالك و تبدیل آنها به خوبیها و كمالات است. عفو ربوبى، انسان را از سقوط و هلاكت نجات مى‏دهد و غفران الهى، به سالك پر و بال عطا مى‏كند و بالا مبرد. لذاست كه اگر عفو و گذشت ربوبى نباشد، رهروان طریق با شكست روبرو شده و كنار زده مى‏شوند، و اگر غفران ربوبى نباشد، آنها از حرت و پیشرفت بازمانده و متوقف مى‏گردند. امام صادق علیه‏السلام مى‏فرماید:
«من سبح تسبیح فاطمة الزهراء علیهاالسلام قبل ان یثنى رجلیه من صلاة الفریضه، غفر اللَّه له». (7)

هركس تسبیح حضرت فاطمه‏ى زهرا علیهاالسلام را قبل از اینكه وضع خود را بعد از نمار واجب عوض كند، بجا آورد، خداى متعال او را مشمول مغفرت خود مى‏گرداند.
البته نباید چنین پنداشت كه این «تسبیح» به لحاظ اینكه ظاهرى بسیار خلاصه دارد و انجام دادن آن بسیار آسان است، چگونه مى‏شود از چنین آثار و بركاتى برخوردار باشد؟! آرى این تسبیح به ظاهر بسیار خلاصه است، اما در نزد آگاهان و عارفان آشنا، دریایى از حقایق و اسرار توحید را در بر دارد و نیز انجام آن به ظاهر خیلى آسان است، ولى اگر خوب بجا آورده شود، مشكلها را آسان مى‏گرداند. ان‏شاءاللَّه.

 


1ـ فروع كافى، كتاب الصلاة، ص 343، ح 13.
2ـ وسائل الشیعه، ج 4، ص 1023، ح 3.
3ـ شیطان دشمن دیرینه‏ى انسان، محمد نصیرى، ص 136.
4ـ بحارالأنوار، ج 85، ص 334، ح 20.
5ـ بحارالأنوار، ج 85، ص 334، ح 21.
6ـ اصول كافى، ج 2، ص 499، ح 3.
7ـ فروع كافى، كتاب الصلاة، ص 342، ح 6.

 

منبع:سایت شهید آوینی 

يکشنبه 13/12/1391 - 14:29
اهل بیت

شفاعت حضرت زهرا در محشر

مسأله شفاعت، چیزى است كه ریشه‏ى قرآنى و حدیثى داشته و ضرورت مذهب به حساب مى‏آید. بنابراین، یكى از شفعاى روز قیامت- آن هم در حد وسیع- حضرت فاطمه‏ى زهرا علیهاالسلام مى‏باشد كه در اینجا توجه شما را به مضمون دو حدیث كه از طریق حضرت سلمان و جابر جعفى آمده است جلب مى‏كنم:
روزى سلمان به پیامبر صلى اللَّه علیه و آله خدا گفت: اى مولاى من! تو را سوگند به خدا، از عظمت فاطمه علیه‏السلام در روز قیامت تعریفى بفرمایید.


پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله با تبسم رو به سلمان كرد و فرمود: سوگند به آن آفریدگارى كه جانم در دست اوست، فاطمه علیهاالسلام را در آن روز بر ناقه‏اى از ناقه‏هاى بهشت سوار مى‏كنند، جبرئیل و میكائیل به ترتیب از راست و چپ او حركت مى‏نمایند. امیرالمؤمنین پیشاپیش و حسن و حسین از پشت سر، وى را همراهى مى‏كنند، تا بدین طریق فاطمه علیهاالسلام از پل‏صراط مى‏گذرد و پس از گفتگوهاى زیاد، آنگاه خطاب مى‏رسد: فاطمه! هرچه مى‏خواهى بخواه. دخترم عرض مى‏كند:


اسالك ان لاتعذب محبى، و محبى عترتى بالنار، فیوحى اللَّه الیها: یا فاطمه! و عزتى و جلالى و ارتفاع مكانى، لقد آلیت على نفسى من قبل ان اخلق السموات و الارض بالفى عام ان لااعذب محبیك و محبى عترتك بالنار. (1)
بار الهى! از تو مى‏خواهم علاقه‏مندان خود و فرزندانم حسن و حسین را در آتش مسوزان. خطاب مى‏رسد: یا فاطمه! سوگند به عزت و جلالم، دو هزار سال پیش از خلق آسمانها و زمین، بر خودم لازم كرده‏ام كه این حاجت تو را برآورم


جابر جعفى نیز به حضور امام باقر علیه‏السلام رسیده، عرض كرد: فدایت شوم، حدیثى در مورد فاطمه علیهاالسلام بفرمایید، كه با نقل آن، شیعیان را خوشحال كنم.
حضرت فرمودند: در روز رستاخیز منابرى از نور براى پیامبران نصب مى‏گردد، كه منبر رسول خدا از همه مجلل‏تر است و همچنین منبرهایى براى اوصیا در نظر مى‏گیرند كه جایگاه على علیه‏السلام از همه بالاتر مى‏باشد آنگاه نوبت به فرزندان انبیا مى‏رسد كه مقام حسن و حسین علیهماالسلام بس منیع‏تر است. سپس نوبت فاطمه علیهاالسلام فرامى‏رسد و او را با تجلیل و شكوه بى‏نظیر به محشر آورند و كنار در بهشت قرار مى‏گیرد، ولى داخل آن نمى‏شود و مى‏گوید: خدایا! از تو مسالت مى‏دارم كه مقام مرا در همچو روزى براى اهل محشر معلوم كنى.


از جانب خدا ندا مى‏رسد: اى دختر پیامبر! برگرد به سوى اهل محشر و هر كه را از علاقه‏مندان خود یافتى شفاعت كن.
امام باقر علیه‏السلام مى‏فرمایند: به خدا سوگند، فاطمه علیهاالسلام شیعیان خویش را یكى پس از دیگرى انتخاب نموده و داخل بهشت مى‏نماید، همان طورى كه پرنده‏ها دانه‏ها را برمى گزینند، و سپس شیعه‏هاى آن حضرت نیز، خود شفاعت نموده و علاقه‏مندان فاطمه علیهاالسلام را به بهشت داخل مى‏كنند...
در دنباله این حدیث امام پنجم مى‏فرمایند:


واللَّه لایبقى فى الناس الا شاك او كافر او منافق. (2)
سوگند به خدا، از امت اسلامى كسى باقى نمى‏ماند مگر افراد مذبذب و كافر و منافق و سایر مردم مشمول شفاعت فاطمه مى‏گردند.
در پایان این فصل، براى توضیح مطلب، تذكرى را لازم مى‏دانم و آن اینكه: شفاعت شوندگان باید واجد شرایط باشند. ایمانشان را در دنیا تباه نسازند. حقوق و آبروى مردم را تضییع ننمایند.


در عمل به واجبات دینى كوتاهى نكنند. از نظر اخلاقى و عملى مشابهت و سنخیت با فاطمه علیهاالسلام و سایر شفاعت‏كنندگان داشته باشند، و گرنه به طور مطلق مشمول شفاعت نمى‏شوند، بلكه هر جرم و تخلف دینى و تجاوز به حقوق دیگران، كیفر مناسبى را به دنبال خواهد داشت و چنین افرادى به طور محدود و موقت كیفر مى‏بینند و سپس مشمول شفاعت مى‏شوند...


همانطورى كه دانش‏آموزان غیر واجد شرایط مشمول الطاف مربیان آموزشى نمى‏گردند.
خداوندا! ما را شایسته‏ى شفاعت فاطمه، پدر، شوهر، و فرزندان معصوم او بفرما.

 


1ـ سفینه البحار، ج 2، ص 375.
2ـ عوالم، ج 11، ص 150- بحارالانوار، ج 43، ص 64، ح 

 

منبع:سایت شهید آوینی 

يکشنبه 13/12/1391 - 14:29
اهل بیت

خشم فاطمه زهرا موجب غضب الهى

حاكم (1)به نقل از على علیه‏السلام آورده است: رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم به فاطمه فرمود:
خداوند با غضب تو غضب مى‏كند و با رضاى تو خشنود مى‏شود.


این حدیث را همچنین ابن‏اثیر (2)ابن‏حجر (3)و متقى (4) روایت كرده‏اند.
حاكم (5) به نقل از دیلمى از على علیه‏السلام آورده است:


خداوند- عزّوجلّ- خشمگین مى‏شود با خشم فاطمه و خشنود مى‏شود با خشنودى فاطمه.
در همان صفحه دوباره (با كمى اختلاف) حدیث را به نقل از ابویعلى و طبرانى و ابونعیم ذكر مى‏كند.


ذهبى در میزان الاعتدال (6) به نقل از طبرانى با سندى كه اعتراف به صحت آن مى‏كند، از على علیه‏السلام نقل مى‏كند كه رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم به فاطمه فرمود:
همانا پروردگار با غضب تو غضب مى‏كند و با رضاى تو خشنود مى‏شود.
محب طبرى به نقل از على علیه‏السلام مى‏نویسد: رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم فرمود:


فاطمه، همانا خداوند با غضب تو غضب مى‏كند و با رضاى تو، خشنود مى‏شود. شگفت است! احادیث این باب با صراحت دلالت دارد بر اینكه خداوند در اثر غضب فاطمه غضب مى‏كند- در اول فصل پیشین نیز روایتى از بخارى آوردیم كه بر همین مضمون دلالت داشت- و همچنین دلالت دارد بر اینكه خشم فاطمه، رسول خدا را نیز خشمناك مى‏كند، با این همه خود بخارى مى‏نویسد:


فاطمه دخت رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم بر ابى‏بكر غضب كرد و از او دورى مى‏كرد تا آنكه از دنیا رفت.
همچنین در باب «غزوة خیبر» مى‏نویسد:
فاطمه از ابى‏بكر دورى كرد و با او سخن نگفت تا از دنیا رفت.


در كتاب الفرائض نیز همان مضمون را تكرار مى‏كند. مسلم (7) ، احمد بن حنبل (8) و بیهقى (9)نیز این روایت را آورده‏اند.
ترمذى (10) مى‏نویسد:


فاطمه به ابى‏بكر و عمر گفت: «سوگند به خدا هرگز با شما سخن نگویم» و سخن هم نگفت تا از دنیا رفت.
در آخر فصل گذشته نیز سخنان فاطمه خطاب به ابى‏بكر و عمر نقل شد.















 


1ـ مستدرك الصحیحین، ج 3، ص 153.
2ـ اسدالغابة، ج 5، ص 522.
3ـ تهذیب التهذیب، ج 12، ص 441.
4ـ كنزالعمال، ج 7، ص 111 به نقل از ابن‏نجار
5ـ كنزالعمال، ج 6، ص 219.
6ـ بمیزان الاعتدال، ج 2، ص 72.
ذخائرالعقبى، ص 39 از ابوسعید در «شرف النبوه» و ابن‏المثنى در معجم نقل مى‏كند. صحیح بخارى، كتاب الخمس.
7ـ صحیح مسلم، كتاب الجهاد.
8ـ مسند احمد بن حنبل، ج 1، ص 9، طبع میمنیه.
9ـ سنن بیهقى، ج 6، ص 300، طبع حیدرآباد.
10ـ صحیح ترمذى، باب: ما جاء فى تركة الرسول صلى اللَّه علیه و آله و سلم

 

منبع:سایت شهید آوینی 

يکشنبه 13/12/1391 - 14:29
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته