• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 606
تعداد نظرات : 112
زمان آخرین مطلب : 3432روز قبل
آموزش و تحقيقات

 

Destiny

 

During a momentous battle, a Japanese general decided to attack even though his army was greatly outnumbered. He was confident they would win, but his men were filled with doubt.

On the way to the battle, they stopped at a religious shrine. After praying with the men, the general took out a coin and said, "I shall now toss this coin. If it is heads, we shall win. If it is tails we shall lose." 

"Destiny will now reveal itself." 

He threw the coin into the air and all watched intently as it landed. It was heads. The soldiers were so overjoyed and filled with confidence that they vigorously attacked the enemy and were victorious. 

After the battle. a lieutenant remarked to the general, "No one can change destiny." 

"Quite right," the general replied as he showed the lieutenant the coin, which had heads on both sides.

 

سرنوشت


 در طول نبردی مهم و سرنوشت ساز ژنرالی ژاپنی تصمیم گرفت با وجود سربازان بسیار زیادش حمله کند. مطمئن بود که پیروز می شوند اما سربازانش تردید داشتندو دودل بودند.

در مسیر میدان نبرد در معبدی مقدس توقف کردند. بعد از فریضه دعا که همراه سربازانش انجام شد ژنرال سکه ای در آورد و گفت:" سکه را به هوا پرتاب خواهم کرد اگر رو آمد، می بریم اما اگر شیر بیاید شکست خواهیم خورد". 

"سرنوشت خود مشخص خواهد کرد".

 سکه را به هوا پرتاب کرد و همگی مشتاقانه تماشا کردند تا وقتی که بر روی زمین افتاد. رو بود. سربازان از فرط شادی از خود بی خود شدند و کاملا اطمینان پیدا کردند و با قدرت به دشمن حمله کردند و پیروز شدند.

بعد از جنگ ستوانی به ژنرال گفت: "سرنوشت را نتوان تغییر داد(انتخاب کرد با یک سکه)"

ژنرال در حالی که سکه ای که دو طرف آن رو بود را به ستوان نشان می داد جواب داد:" کاملا حق با شماست

  

 

دوشنبه 7/5/1392 - 18:0
آلبوم تصاویر
 
دوستان توی نظرات بگین دوست دارین کدوم انگشتر هدیه بگیرید؟؟
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
دوشنبه 7/5/1392 - 17:48
خواستگاری و نامزدی

عجیب ترین خواستگاری های دنیا

http://vatanfa.ir/wp-content/uploads/9d9ec72f7227f2171382bccdd16127e91.jpg

وقتی صحبت از ازدواج می‌شود، مرد ها سخت ترین وظیفه را بر دوش دارند؛ باید پا پیش بگذارند از دختر مورد علاقه خود خواستگاری کنند.
در این بین مردانی هستند که برای اینکه لحظه خواستگاری را به یادماندنی تر و شیرین تر کنند دست به اقدامات عجیب و غریبی می زنند تا بلکه دل محبوب خود را بدست بیاورند و جواب مثبت را از او بگیرند.

خواستگاری در بی وزنی:
یک مرد آمریکایی از دختر مورد علاقه اش در کابین یک بوئینگ ۷۵۱ در حالی که در فضا شناور بودند، خواستگاری کرد.این مرد جوان به عنوان هدیه تولد نامزد چند ساله اش، او را به یک سفر با هواپیمایی که شرایط حاکم در فضا را شبیه سازی می‌کند دعوت و سپس هزاران متر بر فراز دریا و در حالی که هر دو در فضای کابین شناور بودند ،از او خواستگاری کرد.

خواستگاری در میان شعله های آتش:
تاد، یک بدل کار عاشق که به دنبال شیوه جالبی برای گرفتن جواب مثبت از دختر مورد علاقه اش بود تصمیم گرفت تا برای این که او را تحت تأثیر قرار دهد از یک سکوی بلند درون یک استخر و در حالی که آتش او را فراگرفته خود را پرتاب کند. برای این منظور تاد لباس مخصوصی تن کرد و در مقابل چشمان دختر خود را آتش زد و به سرعت از سکو به درون استخر پرید. پس از چند ثانیه تاد صحیح وسالم از استخر بیرون آمد در مقابل پشمان بهت زده ی ملیسا، زانو زده و از وی تقاضای ازدواج کرد.

خواستگاری در ارتفاع ۶۰۰۰ متری:
ماتئو مارتینز، چتر باز ماهر، از دختر مورد علاقه اش در شرایطی که هر دو در ارتفاع ۶۰۰۰ متری از سطح زمین آماده انجام پرش با چتر بودند خواستگاری کرد.

خواستگاری از طریق آگهی بازرگانی:
راند به دنبال رمانتیک ترین روش برای خواستگاری از دختر رویاهایش بود و به این فکر افتاد که در بین برنامه ی تلویزیونی مورد علاقه دوست دخترش ظاهر شود و از او تقاضای ازدواج کند. بنابراین با برنامه ی مورد علاقه ای همسرش تماس گرفت و در ازای پرداخت مقداری پول آنها حاضر شدند که برای چند دقیقه تصویر راند را در زمان پخش اگهی های بازرگانی به روی آنتن بفرستند.
در ۶ فوریه سال ۲۰۰۶ ملیسا در حال تماشای برنامه خود بود که ناگهان تصویر راند روی صفحه تلویزیون او ظاهر می‌شود و از او سوال معروف” با من ازدواج می‌کنی” را می‌پرسد و ملیسا هم که بسیار ذوق زده شده بود همانجا جواب مثبت را میدهد. اگر چه راند قادر به شنیدن آن نبود.

خواستگاری مجازی:
برنی پنگ ۲۶ ساله اهل نیو جرسی حدود یک ماه برای برنامه ریزی مجدد بازی تلاش کرد و موفق شد که طوری آن را برنامه ریزی کند که زمانی که تیمی لی، دختر مورد علاقه اش آن را بازی می‌کند و امتیاز بالایی کسب می‌کند یک انگشتر نامزدی صورتی بر روی صفحه به همراه سوال ” با من ازدواج می‌کنی” پدیدار شود.
شرکت سازنده این بازی زمانی که متوجه شد برنی بازی آنها این چنین ماهرانه هک کرده نه تنها از وی شکایت نکرد بلکه حاضر شد بخشی از هزینه ی ازدواج او را متقبل شوند.

خواستگاری با چتر:
شان پالمگرن، یک عاشق خلاق آمریکایی، برای خواستگاری از دختر مورد علاقه اش به تعداد حروف عبارت انگلیسی will you marry me “” چتر خرید و بر روی هر یک، یکی از واژه ها ی این جمله را نوشت. سپس آنها را بین تعدادی از دوستان خود پخش کرد. شان از دوست دخترش، بتسی، خواست تا با هم در یک پارک قدم برنند. همینطور که در حال قدم زدن بودند، بتسی چند مرد را دید که همهگی زیر آفتاب چتر بالای سر خود گرفته اند. او از این اقدام آنها تعجب کرد و اما دیری نپایید که تعجب او تبدیل به احساس شوق فراوان شد. با اشاره ی شان ناگهان همه ی چتر پایین آورده شدند و عبارت ” با من ازدوج می کنی” را در مقابل چشم های بتسی نقش بستند..

استفاده از تام کروز برای خواستگاری:
جائو کارتینر یک تصویربردار است که برای شبکه RTP پرتغال کار می کند. وی در فرصتی که تام کروز برای انجام یک مصاحبه در این شبکه حاضر شده بود از او خواست تا از طرف او از سونیا، دختر مورد علاقه اش خواستگاری کند. جائو یک کلیپ از تام کروز تهیه کرد و با موافقت RTP این کلیپ از طریق این شبکه پخش شد. در این کلیپ تام کروز از جانب جائو از سونیا خواستگاری کرد.

اجاره یک گروه تئاتر برای بازی صحنه ی خواستگاری:
یک سرمایه دار مشهور اوکراینی برای خواستگاری یک گروه تئاتر را اجاره کردو به کمک آنها نماشنامه ای با عنوان ” رمانتیک ها ” تهیه کرد و خود نقش اول آن را بر عهده گرفت. در روز اجرای این نمایش جنادا زالینسکس ۳۶ ساله دختر مورد علاقه خود، ویکتوریا، را به دیدن این نمایش دعوت کرد. جنادا در حالی که یک نقاب به صورت داشت روی صحنه آمد و در حالی که قرار بود عشق خود را به بازیگر زن مقابلش ابراز کند رو به ویکتوریا که در میان تماشاگران نشسته بود کرد و گفت: : “دختری که دوست دارم نامش ویکتوریاست و در ردیف ششم نشسته است. ویکتوریا با من ازدواج می‌کنی؟

http://tehrankids.com/uploads/posts/2011-11/1321724787_3071b735839241378381148a5e554b78.jpg


دوشنبه 7/5/1392 - 0:20
اخبار

مردی به نام سلیم رخروخ در سال ۱۳۷۵ با این زن ازدواج کرده و حاصل زندگی مشترکشان یک فرزند است.

همسر این مرد به دلیل مرگ والدینش به فاصله ۲۰ روز از یکدیگر به بیماری فلج دچار شد و از آن روز تاکنون قادر به حرکت و تکلم نیست.

یک مرد ۴۰ ساله الجزایری به دلیل فلج‌شدن همسرش او را تاکنون به مدت ۵ سال حمل کرده است. این مرد شبانه‌روز، خود را در خدمت همسر معلول خود قرار داده و حاضر نیست زنی دیگر بر همسر خود ترجیح دهد.

 همچین شوهر باوفایی آرزوی هر دختریه (+ عکس)

ین مرد که سرایدار یک مدرسه بوده و در یک اتاق با همسر و فرزند خود زندگی خوبی را سپری می‌کرده اینک هر روز صبحانه را برای همسر خود مهیا می‌کند و وقتی برای کار بیرون می‌رود خود را موظف می‌داند که مرخضی گرفته و به خانه بازگردد تا خانه را تمیز و ناهار را برای همسر خود آماده کند.

او نه تنها غذا را برای خود و همسر و فرزندش آماده می‌کند بلکه غذا را در دهان همسر بیمار خود می‌گذارد چرا که او قادر به غذا خوردن نیست.

سلیم علاوه بر این کارها، داروی همسرش را نیز باید سر وقت بدهد. او روزی دوبار به خاطر غذا و دارودادن به همسرش مرخصی می‌گیرد و دوباره به کارش باز می‌گردد.

این مرد می‌گوید شبها به طور میانگین سه الی چهار بار بیدار می‌شود تا همسرش – که قادر به غلت‌زدن نیست – را این پهلو و آن پهلو می‌کند تا زخم بستر نگیرد.

او می‌گوید: در این سالها بارها متوجه شدم که همسرم درحال درد کشیدن است اما به خاطر اینکه خواب هستم و برای رعایت حالم، مرا بیدار نکرده است.

 

دوشنبه 7/5/1392 - 0:13
دنیای گیاهان و حیوانات

 
 
 
 
 
 
 
دوشنبه 7/5/1392 - 0:11
آلبوم تصاویر

 

مورچه های غول پیکر در ساختمان ریاست جمهوری در پایتخت کلمبیا

 

 

منبع:

http://topnop.ir 

 

دوشنبه 7/5/1392 - 0:1
طنز و سرگرمی

لطیفه
روزى عبدالرحمن جامى شعرى سرود: بس كه درجان فكار و چشم بیدارم توئى هر كه پیدا مى شود از دور پندارم توئى.  شخصى به او گفت : اگر خرى پیدا شود، جامى به او گفت : پندارم توئى .


عربى نماز خود را بسیار طول داد، مردم او را مدح و تعریف كردند، وقتى از نماز خود فارغ شد گفت : روزه هم هستم .


ابوبكر از واعظى كه روى منبر بود مسئله اى را پرسید، واعظ گفت : نمى دانم ، به او گفته شد كه منبر جاى انسانهاى جاهل و نادان نیست ، واعظ در جواب گفت : من به قدر علمم بالا رفته ام ولى اگر مى خواستم به اندازه جهلم بالا بروم باید تا به آسمان بالا مى رفتم .


عالمى مسئله اى سئوال شد، او در جواب گفت : نمى دانم ، سائل گفت : اینجا جاى جهال نیست عالم در جواب گفت : اینجا جاى آن كسى است كه مقدارى مى داند و مقداى نمى داند، ولى آنكه همه چیز مى داند، مكان ندارد.

يکشنبه 6/5/1392 - 23:8
طنز و سرگرمی
برخى از مزاحهاى پیامبرص و امیرمؤ منان ع
روایت شده كه حضرت رسول صلى علیه و آله از پشت سر بعضى از اشخاص مى آمد بطورى كه او نفهمد و دستهاى مبارك خود را بر چشمان او مى گذاشت كه او را امتحان كند و بدینوسیله مزاح مى نمود.
و نیز نقل شده است كه آن حضرت با پسر عمویش امیر المؤ منین على علیه السلام رطب مى خورد و هسته هاى رطب را پیش حضرت على علیه السلام مى گذاشت ، پس وقتى از خوردن فارغ مى شدند، همه هسته ها در پیش حضرت
على علیه السلام بود، آن حضرت مى فرمود: یا رسول الله علیه و آله پرخور آن است كه ، رطب ها و هسته ها را با هم بخورد.
و از مزاحهاى آن حضرت است كه پیره زنى از انصار گفت : یا رسول الله براى من دعا كن كه خدا مرا بیامرزد، آن حضرت صلى الله علیه و آله فرمود: آیا نمى دانى كه پیره زنها داخل بهشت نمى شوند؟ پیره زن فریاد كرد، پیامبر خدا صلى علیه و آله تبسم فرمود و به آن پیره زن فرمود: آیا فرمایش خدا را در قرآن نخوانده اى ؟
(( ((انا انشانا هن انشاء فجعلنا هن ابكارا عربا اترابا)). )) (7)
یعنى ما آنها را (زنها را دوباره ) ایجاد مى كنیم و آنها را باكره مى گردانیم ، و آنها را شوهر دوست و همسال قرار مى دهیم .
و نیز روایت شده : كه زنى به پیامبر اكرم (ص ) رسیده ، و حاجتى مربوط به شوهرش داشت ، حضرت فرمود: شوهر تو كیست ؟ آن زن گفت : فلانى است ، آن حضرت فرمود: آنكه در چشمش سفیدى است زن گفت : نه ، حضرت (ص ) فرمود: چرا، پس آن زن با شتاب به پیش شوهر خود رفت و در چشمش دقت مى كرد، شوهرش گفت : چه كار دارى ؟ زن گفت : پیامبر خدا(ص ) به من خبر داده كه در چشم تو سفیدى است شوهرش گفت : آیا نمى بینى كه سفیدى چشم من بیشتر از سیاهى آن است ؟.

يکشنبه 6/5/1392 - 23:4
عقاید و احکام
خواص و فائده بسم الله بر سر سفره
حضرت رسول صله علیه و اله و سلم به حضرت على علیه السلام فرمود: یا على وقتى غذا خوردى بگو بسم الله و وقتى از غذا خوردن فارغ شدى بگو الحمدلله ، زیرا دو فرشته (موكل ) تو پیوسته براى تو حسنه و ثواب مى نویسند تا وقتى كه آن غذا هضم شود.
و باز حضرت فرمود: هیچ مردى جمع نمى كند اهل و عیالش را و سفره را پهن نمى كند كه در اول آن بسم الله و در آخرش الحمدالله بگوید و سفره را جمع كند مگر اینكه خدا او را بیامرزد. (یعنى هر كه اول سفره بسم الله و در آخرش الحمدالله بگوید خداوند گناهان او را ببخشد و بیامرزد).
و در بحار از امام محمد باقر علیه السلام روایت شده است كه على علیه السلام مى فرمود: كسى كه طعامى را بخورد، پس در اولش بسم الله و در آخرش الحمدالله بگوید خدا از آن نعمت (روز قیامت ) پرسش ‍ نكند هر چه مى خواهد باشد.
و در قرآن كه خداوند مى فرماید:((لتسئلن یومئذ عن النعیم )) شامل نعمت هاى ظاهرى مى شود ولى مشروط است به بسم الله نگفتن و الحمدالله نگفتن و اگر گفتى سئوال نشود و منافات ندارند تاءویلش در بسیارى از اخبار به ولایت ، چون ولایت از عظیم ترین نعمتها است .(
يکشنبه 6/5/1392 - 23:0
عقاید و احکام
خواص و فائده بسم الله بر سر سفره
حضرت رسول صله علیه و اله و سلم به حضرت على علیه السلام فرمود: یا على وقتى غذا خوردى بگو بسم الله و وقتى از غذا خوردن فارغ شدى بگو الحمدلله ، زیرا دو فرشته (موكل ) تو پیوسته براى تو حسنه و ثواب مى نویسند تا وقتى كه آن غذا هضم شود.
و باز حضرت فرمود: هیچ مردى جمع نمى كند اهل و عیالش را و سفره را پهن نمى كند كه در اول آن بسم الله و در آخرش الحمدالله بگوید و سفره را جمع كند مگر اینكه خدا او را بیامرزد. (یعنى هر كه اول سفره بسم الله و در آخرش الحمدالله بگوید خداوند گناهان او را ببخشد و بیامرزد).
و در بحار از امام محمد باقر علیه السلام روایت شده است كه على علیه السلام مى فرمود: كسى كه طعامى را بخورد، پس در اولش بسم الله و در آخرش الحمدالله بگوید خدا از آن نعمت (روز قیامت ) پرسش ‍ نكند هر چه مى خواهد باشد.
و در قرآن كه خداوند مى فرماید:((لتسئلن یومئذ عن النعیم )) شامل نعمت هاى ظاهرى مى شود ولى مشروط است به بسم الله نگفتن و الحمدالله نگفتن و اگر گفتى سئوال نشود و منافات ندارند تاءویلش در بسیارى از اخبار به ولایت ، چون ولایت از عظیم ترین نعمتها است .(
يکشنبه 6/5/1392 - 23:0
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته