• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1994
تعداد نظرات : 294
زمان آخرین مطلب : 4536روز قبل
دعا و زیارت
    و نریدان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین
    و ما بر آن هستیم که بر مستضعفان روی زمین نعمت دهیم و آنان را پیشوایان سازیم و وارثان گردانیم.
    قصص – آیه 5
سه شنبه 6/6/1386 - 19:40
ادبی هنری

ما در نامه خويش به سوي تو, آفريدگار بي همتايي را كه جز او خدايي نيست,  سپاس گفته و از بارگاه او بر سرور و سالار و پيام آورمان محمد(ص) و خاندان گرانقدر و پاك او درود و رحمت جاودانه مي طلبيم.

 

و به تو كه خداوند براي ياري حق توفيقت ارزاني داشته, پاداشت را بخاطر سخنان جاودانه اي كه با صداقت از جانب ما مي گويي, كامل و افزون سازد! اعلام مي داريم كه به ما (از جانب آفريدگار هستي) اجازه داده شده است كه تو را به افتخار دريافت نامه و پيام كتبي مفتخر ساخته و تورا مسئول سازيم كه آنچه را به تو مي نگاريم, همه را به دوستان راستين ما كه در قلمرو پيام رسانيت هستند, برساني.

 

 به آن دوستان و شيفتگاني كه خداوندبه بركت فرمانبرداري از حق, گراميشان بدارد  و در پرتو حراست و عنايت خود به آنان, كارهايشان را كفايت و مشكلاتشان را مرتفع سازد.

 

از اين رو به آنچه يادآوري كرديم, آگاه باش كه خداوند با ياريش تو را در برابر دشمنانش كه از مرزهاي دين او بيرون رفته اند, تأييد فرمايد و نيز در كار بزرگ رسانيدن آنچه كه به خواست خداوند بر تو يادآوري و ترسيم خواهيم نمود به  كساني كه بدانها اطمينان و اعتماد داري, عمل نما!
گرچه, ما اينك آنچه خداوند( بر اساس حكمت خويش ) براي ما و پيروان  باايمانمان , صلاح انديشيده است, تا هنگامي كه حكومت دنيا در دست فاسقان واستبدادگران است, در مكاني دور از قلمرو بيدادگران سكونت گزيده ايم, اما بر اوضاع و اخبار شما و جامعه شما به خوبي آگاهيم. چيزي از رخدادهاي زندگي شما بر ما پوشيده نمي ماند و شرايط غمبار و دردناكي كه شما بدان گرفتار آمده ايد, آنگونه كه هست براي ما شناخته شده است؛ از آن زماني كه بسياري از شما به راه و رسم ناپسندي كه پيشينيان شايسته كردارتان از آن دوري مي گزيدند, روي آورده و پيمان فطرت را, به گونه اي پشت سر انداختيد كه گويي هرگز بدان آگاه نيستيد ...

 وآنگاه (به كيفر گناهان) به اين شرايط غمبار و خفت انگيز گرفتار گشتيد.

 

ما از سرپرستي و رسيدگي به امور شما كوتاهي نورزيده و ياد شما را از صفحه خاطر خويش نزدوده ايم؛ كه اگر جز اين بود، موج سختيها بر شما فرود مي آمد و دشمنان بدخواه و كينه توز، شما را ريشه كن  مي ساختند.

 

پس پرواي خداوند را پيشه سازيد و از ( اهداف بلند آسماني ) ما پشتيباني كنيد  تا شما را از فتنه اي كه به سويتان روي آورده است و شما اينك در لبه پرتگاه آن قرار گرفته ايد نجات بخشيم. از نگون بختي و فتنه اي كه هر كس مرگش فرا رسيده باشد در آن نابود مي گردد و آن كس كه به آرزوي خويش رسيده باشد, از آن دور مي ماند, و آن فتنه, نشانه اي از نشانه هاي نزديك شدن جنبش ماست و پخش نمودن خبر آن به دستور ما, بوسيله شماست.

 

 خداوند نور خود را, گرچه شرك گرايان را, خوش نيايد, كامل خواهد گردانيد.

 

از برافروختن و شعله ور ساختن آتش پرشراره جاهليت كه گروههاي اموي مسلك، آن را برافروخته و گروه هدايت يافتگان را بوسيله آن مي ترسانند, به سپر دفاعي « تقيه » پناه برده و بدان چنگ زنيد! من نجات آن كسي را تضمين مي كنم كه در آن فتنه براي خود, موقعيت و جايگاهي نجويد و در انتقاد و عيبجويي از آن به  راهي خداپسندانه گام سپارد.

 

از رويدادي كه به هنگامه فرارسيدن جمادي الاول امسال روي خواهد داد, عبرت آموزيد و از خواب گراني كه شما را ربوده است, براي رخداد سهمگين از آن

 بيدار شويد. بزودي نشانه اي روشن از آسمان و نشانه اي روشن از زمين پديدار خواهد گشت.

 

در شرق عالم رويدادهاي اندوهبار و دلهره آور رخ خواهد گشود و آنگاه گروههايي كه از اسلام بيرون رفته اند, بر عراق سلطه خواهند يافت. بر اثر سياست

ناهنجار آنان, مردم دچار تنگي معيشت و روزي

مي شوند و پس از مدتي بر اثر  نابودي استبدادگري بدكار, رنجها و دردها برطرف خواهد شد و آنگاه پرواپيشگان درست انديش و شايسته كردار, از نابودي او شادمان خواهند شد.

 

مردمي كه از نقاط مختلف كره زمين به زيارت خانه خدا مي روند, هرچه  بخواهند در دسترس آنان قرار خواهد گرفت و ما در آسان ساختن سفر حج آنان مطابق دلخواهشان نقش و موقعيت ويژه اي خواهيم داشت كه در پرتو نظم و تدبير و انسجام, آشكار مي گردد.

 

از اين رو هريك از شما بايد با همه وجود و امكانات به كارهايي بپردازيد كه او را به دوستي ما نزديك مي سازد و از كارهايي كه ناخوشايند و موجب خشم و ناراحتي ما مي گردد, به شدت دوري جوييد, چرا كه فرمان مل بطور ناگهاني فرا مي رسد, در شرايطي كه بازگشت و توبه سودي نبخشيده و پشيماني از گناه  و زشتكاري, او را از  كيفر عادلانه ما, رهايي نخواهد داد.

 

خداوند, راه رشد و رستگاري را به شمايان الهام بخشد و وسايل پيروزي به مهر  و لطف خويش, برايتان فراهم آورد هان اي برادر پر مهر و پر اخلاق و باصفاي در محبت! و اي يار و ياور باوفاي ما!

 

اين نامه ما بسوي توست, خداوند به چشم بيداريش كه هرگز آن را خواب نمي گيرد, تو را حفظ كند, اين نامه را نگهدار و آنچه را برايت نگاشته ايم به كسي نشان مده و هيچ كسي را از محتواي آن آگاه مساز و آنچه در اين نامه است تنها به افراد مورد اعتماد خويش بازگو و به خواست خداوند پيروان ما را به عملكرد بر طبق محتواي  آن, سفارش كن و درود خدا بر محمد و خاندان پاك و پاكيزه اش باد!



نامه٢
درود خدا بر تو اي ياري رسان حق! و آنكه با گفتار راستين و شايسته, مردم را بسوي حق فرا مي خواني!

ما در نامه خويش به سوي تو, خداي جهان آفرين را كه خدايي جز او نيست (و) خداي ما و خداي نياكان (گرانقدر) ما است, سپاس مي گذاريم و از بارگاه با عظمتش  بر سرور و سالارمان محمد(ص) آخرين پيام آور خدا و خاندان پاك و مطهرش,  درودي جاودانه مي طلبيم.

 

و بعد,! دوست راه يافته به حقيقت! خداوند بدان وسيله اي كه به سبب دوستان ويژه خود, به تو ارزاني داشته است, وجودت را حفظ و تو را از نيرنگ دشمنانش

حراست فرمايد.

 

ما ناظر نيايش ( عارفانه و راز و نياز پرشور و پراخلاص ) تو با خدا بوديم و از خداي جهان آفرين برآورده شدن آن ( خواسته ات ) را خواستيم.

 

ما اينك در قرارگاه خويش, در مكاني ناشناخته بر فراز قله اي سر به آسمان كشيده, اقامت گزيده ايم كه به تازگي بخاطر عناصري بيداد پيشه و بي ايمان, بناگزير

از منطقه اي پر دار و درخت بدينجا آمده ايم و بزودي از اينجا نيز به دشتي گسترده كه چندان از آبادي بدور نيست, فرود خواهيم آمد و از وضعيت و شرايط آينده

خويش تو را آگاه خواهيم ساخت تا بدان وسيله در جريان باشي كه بخاطر كارهاي سازنده و شايسته ات نزد ما مقرب هستي و خداوند به مهر و لطف خود, تو را به  انجام و تدبير اين كارهاي شايسته توفيق ارزاني داشته است.

 

از اين رو تو- كه خداي جهان آفرين با چشم عنايتش كه هرگاه آن را خواب نمي گيرد, وجودت را حفظ كند- بايد در برابر فتنه اي كه جان آنان را كه آن را در  دلهايشان كشته اند, به نابودي خواهد افكند, بايد بايستي!  و بايد باطل گرايان بدانديش را بترساني! چراكه از سركوبي آنان, ايمان آوردگان, شادمان و جنايتكاران, اندوه زده خواهند شد.

 

و نشانه حركت و جنبش ما از اين خانه نشيني و كناره گيري, رخداد مهمي است كه در سرزمين وحي و رسالت, مكه معظمه, از سوي پليدان نفاق پيشه و نكوهيده, رخ خواهد داد, از جانب عنصري سفاك كه ريختن خونهاي محترم را حلال شمرده و به نيرنگ خويش, آهنگ جان ايمان آوردگان خواهد كرد, اما به هدف ستمبار و  تجاوزكارانه خويش دست نخواهد يافت, چرا كه ما پشت سر توحيدگرايان  شايسته كردار, بوسيله نيايش و راز و نيازي كه از فرمانرواي آسمان و زمين پوشيده نمي ماند, آنان را حفاظت و نگهداري خواهيم كرد.

 

بنابراين قلبهاي دوستان ما به دعاي ما به بارگاه خدا, آرامش و اطمينان يابد و آسوده خاطر باشند كه خداوند آنان را بسنده است و گرچه درگيريهاي  هراس انگيزي, آنان را به دلهره مي افكند, اما از گزند آن عنصر تبهكار در امان خواهند بود و سرانجام, كار با دست توانا و ساخت تدبير نيكوي خدا- تا هنگامي كه پيروان ما از گناهان دوري گزينند- شايسته و نيكو خواهد بود.

 

هان اي دوست پراخلاص كه همواره در راه ما بر ضد بيدادگران در سنگر جهاد و پيكاري! خداوند همانسان كه دوستان شايسته كردار پيشين ما را تأييد فرمود, تو را

نيز تأييد نمايد! ما به تو اطمينان مي دهيم كه هركس از برادران دينيت, پرواي پروردگارش را پيشه سازد و آنچه را به گردن دارد به صاحبان حق برساند, در فتنه

نابود كننده و گرفتاريهاي تيره و تار و گمراهگرانه, در امان خواهد بود و هر آن كس كه در دادن نعمتهايي كه خداوند به او ارزاني داشته, به كساني كه دستور رسيدگي به آنان را داده است, بخل ورزد, چنين كسي در اين جهادو سراي ديگر, بازنده و زيانكار خواهد بود.

 

دوست واقعي! اكر پيروان ما- كه خداي آنان را در فرمانبرداري خويش توفيق ارزاني بدارد- براستي در راه وفاي به عهد و پيماني كه بر دوش دارند, همدل و

يكصدا بودند, هرگز خجسنگي ديدار ما از آنان به تأخير نمي افتاد و سعادت ديدار ما, ديداري بر اساس عرفان و اخلاص از آنان نسبت به ما, زودتر روزي آنان

مي گشت.

 

 از اين رو (بايد بدانند كه ) جز برخي رفتار ناشايسته آنان كه ناخوشايند ما است و آن عملكرد را زيبنده اينان نمي دانيم, عامل ديگري ما را از آنان دور نمي دارد.

خداوند ما را در ياري بسنده و نيك, كارسازاست و درود او بر سالار و هشدار دهنده ما محمد (ص) و خاندان پاكش باد!

 

« اين نامه در آغاز شوال به سال 412 هجري نگارش يافت. »

رونويسي از دستخط جديد شريفكه درور خدا بر نگارنده آن باد!:

« اين نامه ما بسوي توست, اي دوستي كه حقيقت والايي به تو الهام شده- كه به املاي ما و خط يكي از افراد مورد اعتمادمان نوشته شده است- پس آن را از

همگان پوشيده بدار و آن را پيچيده و به كسي نشان مده و نسخه اي از آن بردار وآن گروه از دوستاني را كه به درستي و امانتداريشان اعتماد داري, بر دريافت آن آگاه

ساز كه خداوند به خواست خويش, آنان را به بركت ما, مشمول (بركات) خويش سازد!

 

سپاس از آن خداي يكتاست و درود بر سالارمان محمد (ص) پيام آور خدا و خاندان پاك و پاكيزه اش باد!

سه شنبه 6/6/1386 - 19:39
دعا و زیارت

باسم رب المهدي عجل ا... تعالي فرجه الشريف
السلام عليك يا مولاي، سلام مخلص لك في الولايه اشهد انك الامام المهدي قولاً و فعلاً و انت الذي تملأ لارض قسطاً و عدلاً بعد ما ملئت ظلماً و جوراً فعجل الله فرجك و سهل مخرجك و قرب زمانك و كثر انصارك و اعوانك و انجز لك ما و عدك فهو اصدق القائلين و نريد ان نمن علي الذين استضعوا في الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين، يا مولاي يا صاحب الزمان.

سه شنبه 6/6/1386 - 19:35
دعا و زیارت

«شعبان»  ماه دعا و ذكر و ياد و توجه و عبادت و استغفار است. بنده خاضع چراغ دل قامت به نورى مي ‏افرازد، تا فارغ از حجابها، جلوه ‏هاى آشكار يار را در وسعت آفرينش به تماشا برخيزد و سفر معنويت و عرفان را، ره توشه ‏اى بايسته فراهم آورد. مي رود تا در سايه عطوفت بى ‏مرز محبوب، پيوند گيرد و آينه تجلى نور خدا شود. خوان رحمت الهى در ماه رسول خدا گسترده‏ تر است، و مولود هاي خجسته آن زيباترين زينت ممكن آن است. مولود نزديك ترين نام به خدا، سفينه عشق، «حسين بن علي» عليه السلام؛ اسطوره وفا و طوفاني ترين درياي عشق، «عباس بن علي» عليه السلام؛ سيد ساجدان و سرحلقه عارفان، «علي بن حسين» عليه السلام؛ شبيه ترين صورت به رحمه العالمين، «علي اكبر» عليه السلام و در پايان نماد عشق و انتظار، تك سوار دشت انتظار، «مهدي» عج الله تعالي فرجه الشريف، يگانه منجي عالم ما، موعود زمان و ساحل نجات هستي.
و اينك ما خسته دلان دشت انتظار چشم براه منجي زمان نشسته ايم. باشد تا در اين ماه چشمان انتطارمان به ظهورش روشن گردد.

سه شنبه 6/6/1386 - 19:33
دانستنی های علمی
مسلّماً براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نيكويى بود، براى آنها كه اميد به رحمت خدا و روز رستاخيز دارند

ا

سه شنبه 6/6/1386 - 19:30
محبت و عاطفه

قانون پایستگی عشق :

عشق به وجود می اید ولی هرگز از بین نمیرود بلکه از صورتی به صورت دیگر و از شخصی به شخص دیگر منتقل و تبدیل می شود

شنبه 27/5/1386 - 17:47
دانستنی های علمی

بزرگداشت زکریای رازی؛ روز داروسازی

ابوبكر محمد پسر زكرياي رازي فيلسوف و عالم طبيعي و شيمي دان و پزشك بزرگ ايران عالم اسلامي و ملقب به جالينوس المسلمين از مفاخر مشاهير جهان و يكي از نوابغ روزگار قديم است. تولد او در اوايل شعبان سال 251 هجري در ري اتفاق افتاد و در همين شهر به تحصيلات خود در فلسفه و رياضيات و نجوم و ادبيات مبادرت كرد و بعيد نيست كه توجه او به تحصيل علم كيميا نيز در ايام جواني جلب شده باشد.

شنبه 27/5/1386 - 17:45
محبت و عاطفه

اس ام اس هاي عاشقانه

برای عشق تمنا كن ولي خار نشو. براي عشق قبول كن ولي غرورتت را از دست نده . براي عشق گريه كن ولي به كسي نگو. براي عشق مثل شمع بسوز ولي نگذار پروانه ببينه. براي عشق پيمان ببند ولي پيمان نشكن . براي عشق جون خودتو بده ولي جون كسي رو نگير . براي عشق وصال كن ولي فرار نكن . براي عشق زندگي كن ولي عاشقونه زندگي كن . براي عشق بمير ولي كسي رو نكش . براي عشق خودت

_ باش ولي خوب باش

2 _ سهراب گفتي:چشمها را بايد شست......شستم ولي !.........
گفتي: جور ديگر بايد ديد.......ديدم ولي !..............
گفتي زير باران بايد رفت........رفتم ولي !.............
او نه چشمهاي خيس و شسته ام را..نه نگاه ديگرم را...هيچ کدام را نديد !!!!
فقط در زير باران با طعنه اي خنديد و گفت:
" ديوانه باران نديده !! "

3 _ هرگاه دلت هوایم را کرد، به آسمان بنگر و ستارگان را ببین که همچون دل من در هوایت می تپند

4 _ لحظه ها گذرا و خاطرات ماندگارند حاضرم تمام هستيم را بدهم تا لحظه ها ماندگار و خاطرات گذرا شوند...

5 _ يادت در ذهنم و عشقت در قلبم و عطر مهربانيت در تمام وجودم است عزيزم محبت را در پاکي نگاهت و صداقت را در وجود مهربانت معني کردم وبدان که زيباترين لحظه هايم در کنار تو بودن است

6 _ هر كسي هم نفسم شد دست آخر قفسم شد. من ساده به خيالم كه همه كار و كسم شد. اون كه عاشقانه خنديد خنده هاي من دزديد زير چشمه مهربوني خواب يك توطئه ميديد

7 _ فاصله تابش خود را بر ديگران تنظيم کن خداوند خورشيد را در جايی نهاد که گرم کند ولی نسوزاند .

8 _ يافتن دوستان خوب سخت است سخت تر از آن ترک آنهاست فراموش کردنشان غير ممکن است

9 _ آبي تر از آنيم كه بي رنگ بميريم شيشه نبوديم كه با سنگ بميريم تقصير كسي نيست كه اينگونه غريبيم شايد كه خدا خواست كه دلتنگ بميريم

10 _ درعالم دوچيزازهمه زيباتر است: آسمان پرستاره و وجداني آسوده

شنبه 4/1/1386 - 10:3
آموزش و تحقيقات
در زمان ساسانيان، قاب هاي زيباي منقوش و گرانبهايي از جنس کائولين از چين به ايران آورده مي شد و يکي از کالاهاي ارزشمند بازرگاني چين و ايران همين ظرف هايي بود که بعدها به نام کشوري که از آن آمده بود نامگذاري شد و به نام «چيني» و به گويش ديگر به صورت سيني و معرب «صيني» در ايران رواج يافت. براي چيدن خوان نوروزي از همين ظرف ها استفاده مي شد; آنها را به عدد هفت امشاسپند که عبارتند از ارديبهشت، خرداد، مرداد، شهريور، بهمن، اسپندارمذ و خود اهورامزدا، بر سر خوان هاي نوروزي مي گذاشتند و از اين رو خوان نوروزي، به نام هفت سيني و يا هفت قاب نام گرفت و بعدها با حذف «يا» به شکل «هفت سين» درآمد. يکي از لوازم خوان نوروزي، کتاب مقدس بود و چون اين جشن ملي است، هر خانواده مي توانست کتاب مذهبي ويژه خود را بر خوان نوروزي بگذارد. از ديگر خوراکي هايي که در زمان ساساني بر خوان نوروزي مي گذاشتند نان بود که نمادي از برکت است. در آن زمان، نان هايي به اندازه يک کف دست يا اندکي کوچک تر مي پختند و آنها را، درون (DRON  ) مي ناميدند و بر سر سفره هفت سين  مي گذاشتند. شير تازه دوشيده شده در خوان نوروزي نمادي است از غذاي نوزادان گيهاني، زيرا بنابر اسطوره آفرينش انسان، در گهنبار همسپنتمدم، يعني در سيصد و شصت و پنجمين روز سال آفريده شد. بنابراين در جشن زايش آدميان، همانطور که کودک نوزاد به شير نياز دارد، نوزادان گيهاني نيز به شير که در دين ايران کهن بسيار مقدس است، نياز دارند. تخم مرغ بن مايه خوان نوروزي است و انواع سفيد و رنگين آن مي بايستي خوان هفت سين را زينت بخشد. زيرا تخم و تخمه نمادي است از نطفه و نژاد و در روز جشن تولد آدميان که تخمه و نطفه پديدار مي گردد، تخم مرغ تمثيلي است از نطفه باروري که به زودي بايد جان گيرد و زندگي يابد و زايش گيهاني انجام پذيرد. پوست تخم مرغ خود نمادي است از آسمان و طاق گيهان.  آينه، سمنو، ماهي، سيب، انار و سکه از ديگر چيزهايي است که خوان نوروزي به آنها مزين مي شود. روياندن سبزه و نگريستن به رويش و بالش دانه ها در دوازده روز جشن نوروز از آيين هاي کهن ايرانيان بوده است. رشد بيشتر هر يک از دانه هاي کاشته شده را در گردش سال مظهري از رشد خوب آن دانه در سال نوي زراعي مي پنداشتند. ايرانيان کهن، سبزه روياندن را از زمان جمشيد مي دانستند و معتقد بودند که، جمشيد پس از سرکوب اهريمن و پيروانش (که برکت را از مردم روي زمين گرفته بودند و باد را نمي گذاشتند که بوزد و درختان برويند) به زمين بازگشت. در اين روز که نوروزش ناميدند، هر چوب و درختي که خشک شده بود باز روييد و سبز شد. يادآوري مردگان و بزرگداشت روان درگذشتگان در آخرين روزهاي پايان سال، به ويژه در آخرين شب جمعه سال کهنه، بازمانده از آيين هاي نياپرستي در جامعه هاي دوران ايران باستان است. روز عرفه (آخرين پنجشنبه سال) را که در برخي جاهاي ديگر ايران مانند خراسان به «روز بي بي حور» معروف است، روز مردگان مي پندارند و باور دارند که روان هاي مردگان در اين روز آزادند و از آسمان به زمين فرود مي آيند تا آن روز را نزد کسانشان بگذرانند.
فلسفه هفت سين چيست؟
به طور مقدمه بايد دانست که عدد «هفت» نزد ايرانيان قديم مقدس بود و به خاطر ستارگان هفتگانه يعني «زهره، مشتري، عطارد، زحل، مريخ، زمين و خورشيد» عدد هفت را گرامي مي داشتند. نياکان ما که زرتشتي بودند، اعتقاد داشتند  که عقل مقدس يعني «اهورامزدا» که به او «سپند مينو» نيز مي گفتند، شش وزير بزرگ به نام «امشاسپندان» دارد  که يعني مقدسان جاويدان و اين شش امشاسپند با «سپندمينو» تشکيل (هفت سپند) مي دهند. علت اين که هفت سين به راستي هفت سين است، اشاره به هفت «امشاسپند» است و چون کلمه «سپند» با سين شروع مي شده، روي اين اصل به علامت آن هفت مقدس جاوداني، چيزهايي در نظر گرفته شده که هم با حرف سين شروع شده باشند و هم مورد استفاده مثبت بشر واقع شوند. 
عدد هفت در فرهنگ ملل مختلف
1 )عدد هفت در قديم: مردم بابل عدد هفت را مقدس مي شمردند، طبقات آسمان و زمين و سيارات هفت بوده است، ايام هفته هفت روز است.
2 )هفت از نظر مذاهب: به عقيده هندي ها در آئين برهما، انسان هفت بار مي ميرد. عروس و داماد بايد هفت قدم به اتفاق هم بردارند. هفت قدم جلو رفته و قسم مي خورند. در آئين زرتشت هفت فرشته مقرب وجود دارد. در تورات مذکور است که هفت نر و ماده را با خود برگير تا نسلي بر جهان بماند. 
-  هفت در آئين مسيح: هفت معجزه، از 33 معجزه را مسيح در انجيل ذکر کرده است، در انجيل از هفت روح پليد صحبت شده است، به نظر فرقه کاتوليک، هفت نوع شادي و هفت غسل تعميد وجود دارد. 
-  هفت در اسلام: آسمان هفت طبقه دارد. فرعون در خواب هفت گاو چاق و هفت گاو لاغر را ديد که گفتند هفت سال خشکسالي و هفت سال فراواني مي شود. جهنم هفت طبقه دارد. گناهان اصلي هفت عدد است. پيش از اسلام در بين اعراب، هفت بار طواف دور کعبه مرسوم بوده و در سنت اسلامي نيز چنين است. هفت نفر قاري قرآن معروف بودند، هفت بار شستن اشيا» ناپاک و قرار گرفتن هفت عضو بدن هنگام نماز نيز مذکور است.
3 ) هفت در تصوف: هفت وادي سلوک در تصوف معروف است: 1-طلب، 2-عشق، 3-معرفت، 4-استغنا، 5-توحيد، 6-حيرت، 7-فنا. مولوي مي گويد: هفت شهر عشق را عطار گشت / ما هنوز اندر خم يک کوچه ايم 
4 ) هفت در تاريخ: همراهان داريوش با خود او هفت نفر بودند، در نقش رستم در بالاي آرامگاه داريوش، هفت نقش ملاحظه مي شود. جنگ هاي هفت ساله در زمان لوئي يازدهم واقع شد. اژدهاي هفت سر معروف است. هفت پسر گشتاسب به هفت راهزن تبديل شدند و هفت خوان رستم و اسفنديار معروف است. 
5 ) معابد هفت طبقه: در بابل و آشور هر معبدي هفت طبقه داشت و هر طبقه به نام يکي از سيارات و هفت رنگ بود (سرخ، سيمين، سفيد، سياه، ارغواني، آبي و سبز). حصار اکباتان هفت ديوار داشت و آرامگاه کورش هفت پله دارد
شنبه 4/1/1386 - 10:2
طنز و سرگرمی
یه نفر شلنگ را برمی داره و تلويزيون را آب پاشی

می کنه ومی گه: مگه نگفتم اينجا فوتبال بازی نکنيد.

۲ـ يه نفرعينک دودی ميزنه عصرکه

۱بچه اش می آد ميگه:

(ای نادان تا اين موقع شب کجا بودی؟!)

۳ـ يه نفر يه دکمه پيدا می کنه میره براش کت ميدوزه.

۴ـ از روباهه می پر سن شاهدت کيه؟ می گه بدون

حضور وکيلم حرف نمی زنم.

۵ـ کلاغه می گه:من طاووسم،می پر سند پس چرا اين

قدر سياهی؟

می گه: از سر کار اومدم

می پرسند :شغلت چيه؟

می گه: ذغال فروش!

۶ـ مامور آتش نشانی را جو می گيره ميره مشعل

المپيک و خاموش می کنه!

۷ـ دو تا شخص غلوکن با هم راه می رفتند.

اولي:بيا برويم زير اين پل شنا کنيم .

دومی:من جايی که کوسه نداشته باشه شنا نمی کنم!

۸ـ يک نفر می رود مسواک بزند صابون را می مالد روی

مسواکش و می گويد :سيو همان سيب است!!!

۹ـ اولی شبی که زلزله آمد شما خيلی تر سيديد؟

دومی: بله.همه ی ما از ترس می لرزيم ولی مثل اينکه

زمين بيشتر از ما لرزيد . چون خيلی بيشتر از ما لرزيد.

۱۰ـ مردی وارد حمام شد وقتی دوش آب را باز کرد گفت:

نمرديم و آب چرخ کرده هم ديديم.

۱۱ ـ دو خانم مسن از همسر های خود صحبت می

کردند.

اولی: من از اين که همسرم ناخنهای خود را می جود

نارا حتم . دومی : همسر من هم اين عادت را داشت،

ولی من ترکش دادم اولی: چگونه؟؟؟

دومی: خيلی راحت برای مدتی دندان های را او را قايم

کردم.!!!

۱۲ـ از گوسفنده می پرسن : بزرگترين آرزوت چيه؟

می گه: می خوام برای اولين بار هم شده جلو وانت

بشينم!!!

۱۳ـ شخصی به خواستگاری دختری رفت پدر دختر نزد

يکی از دوستان داماد رفت تا درباره آن بداند.

دوست داماد گفت : من هنوز نماز خواندن او را نديده ام

ولی روزه خوردنش را ديده ام.

۱۴ـ هواپيمايی در قبرستان شهر سقوط کرد. فردا آن روز

راديو اعلام کرد : شب گذشته هوا پيمايی در حومه شهر

سقوط کرده و تا اين لحظه ۳۰۰۰۰ جسد کشف شده

عمليات برای يافتن همين طور ادامه دارد!!!

۱۵ـ يه آفتاب پرست می ره رو جعبه مداد رنگی

هنگ می کنه.

۱۶ـ ابلهی، برای اين که خودش را گم نکند کدويی به

گردنش آ ويخته بود . وقتی خوابيده بود . رندی کدو را از

گردن او باز کرد و به گردن خود بست. ابله که از خواب

بيدار شد با تعجب از رندی پرسيد :اگر من منم

پس کدوی گردرم اگر تو منی پس من کيم؟!

۱۷ـ معلم با ماشين جمله بساز؟

شاگرد: آقا می شه همسايه ماشين؟!!!

۱۸ـ معلم : هر چقدر می دانی درباره ی عدسی بگو ؟

شاگرد : اجازه چيز زيادی نمی دانم چون مادرم تا بحال

عدسی درست نکرده است!!!

۱۹ـ مادر بچه: آقای دکتر بچه ام خودکار را قورت داده.

دکتر: خانم دستپاچه نشويد نشانی منزلتان را بدهيد .

مادر: آقای دکتر تا آمدنتان چه بکنم ؟ دکتر : اگر خيلی

عجله داريد با مداد بنويسيد!!!

۲۰ـ اولی:ساعت چنده؟ دومی: يک ربع به دو

اولی:خودت بدو . چرا من بدوم!!!

۲۱ـ اولي: آيا تا به حال به هيچ کدام از آرزوهای دوران

کودکی ات رسيده ای؟ دومی : بلی،وقتی بچه بودم

و مادرم موهايم را شانه می کرد، دوسداشتم کچل شوم

۲۲ـ دکتر: وقتی به چه چيزی فکر می کنی افسرده می

شوی؟

بيمار: راستش را بخواهيد به پرداخت ويزيت.

۲۳ـ يک نفر ميخی را بر عکس می کند در ديوار.

دوستش می گويد: اين ميخ برای اين ديوار نيست برای

روبه روييه!!!

۲۴ـ بادکنک فروشه برشکست می شه ميدونيد چرا؟

چون بادکنک هاشو به شرط چاقو می فروخته!!!

۲۵ـ يه مرد لافزون با يه مرد قوی هيکل دعواش شد قبل

از اين که حرکتی کنه مرد قوی هيکل چند تا مشت به او

زد و پرتابش کرد آدم لافزون روکرد به جمعيت کرد وگفت:

شما ميگين چه کارش کنم؟!!!

۲۶ـ يه روز پليس مردی رو جريمه ميکنه ومی گه:کارت

ماشين،گواهينامه،بيمه مردمی گه: بااين هاجمله بسازم

۲۷ـ يک روز چند تا دوست تصميم می گيرن به رن گردش

اولی: ماشين ، چای با من

دومی:ناهار بامن

سومی که خيلی خسيس بود می گه: شما که همه

چيز را آورديد من هم داداشم را می آورم!!!

۲۸ـ يه نفر ماشينش توی برف گير کرده بود چند نفر

رو صدا می کنه تا ماشين رو هل بدهند.

ولی ماشين حرکت نمی کرد .

می رن جلو می بينن طرف ترمز دستی رو کشيده!

با تعجب می پرسن چرا اينطوری کردی ؟

می گه: می خواين ماشينم سر بخوره وبزنم به درو ديوار

۲۹ـ اولی:حوصله ام خيلی سر رفته.

دومی: مگر زيرش را کم نکرده بودی که سر نرود!!!

۳۰ـ روزی يکی از فاميل های مينا به خانه ی آن هاآمد

وگفت: ماشاالله چقدر بزرگ شدی.!

مينا:بايدبزرگ شوم چون مادرم روزی دوبار من را آب

می دهد.

۳۱ـ معلم:((احمد با چای جمله بساز.))

احمد:اجازه ((قوری را آوردم!))

۳۲ـ سه ديوانه قايق رانی می کردند.در يا طوفانی شد

يکی از آنها گفت: شما دوتا برويد قايق راهل بدهيد تا

من آن را هدايت کنم.!

۳۳ـ معلم: سعيد فعل ((خوردن))را صرف کن.

سعيد : آقا اجازه با قاشق و چنگال!!!

۳۴ـ شخصی به داروخانه رفت و گفت: يک شيشه تقويت

مو می خواهم.

دارو فروش گفت: کوچک يا بزرگ؟

شخص‌ گفت:کوچک باشد‌ من‌ از بزرگ خوشم‌ نمی آيد.

۳۵ـ اولی: ببخشيد با حرف هايم سر شما را درد آوردم.

دومی: نه اختيار داريد من حواسم جای ديگری بود.!!!

۳۶ـ شخصی در هوای سرد اسبی را ديد. از بينش بخار

بيرون می آمد باخود گفت: فهميدم اسب که می گويند

همين است.!!!

۳۷ـ اولی: با عمويت کجا میري.؟

دومی: می ریم به فروشگاه محله چون اونجا نوشته

شده : خريد برای عموم آزاد است.!!!

شنبه 4/1/1386 - 9:56
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته